متن ادبی سپاس از خدا

  • متن ادبی

    متن ادبی

    سپاس بيكران خداوند منان را كه انقلاب شكوهمند اسلامي ايران پس از بيست و چهار سال جهاد، مقاومت و ايثار اينك جايگاه شايسته خويش را در صحنه هاي بين المللي به دست آورده و امت اسلام هر روز شاهد پيشرفتهايي تازه و شگرف در عرصه هاي گوناگون سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است·پيروزيهاي اين نهضت الهي، همه در پرتو بركات و عنايات حضرت امام علي بن موسي الرضا(ع) و توجهات خاصه حضرت ولي عصر ارواحنا فداه، رهبري حكيمانه امام خميني(ره) زعامت مدبرانه رهبر معظم انقلاب، آيه الله العظمي خامنه اي دام ظلله، تلاش مسئولان نظام و مقاومت و پايداري امت مسلمان در مقاطع گوناگون تاريخ انقلاب به دست آمده است·در سالهاي نخستين سومين دهه پيروزي انقلاب اسلامي قرار گرفته ايم و جمهوري اسلامي ايران با برنامه ريزي هاي اصولي و زير بنايي به سوي خودكفايي و استقلال پيش مي رود تا باپي ريزي جامعه اي نوين به الگويي براي جهانيان تبديل شود·در اين ميان استان قدس رضوي، در سايه مديريت داهيانه نماينده ولي فقيه درخراسان و توليت عظماي آستان قدس رضوي آيه الله واعظ طبسي شاهد تحولاتي عظيم و چشمگير در زمينه هاي گوناگون بوده و در دوران سازندگي كشور نقشي با اهميت داشته و فعاليتهاي بيست و چهار ساله آن جنان گسترش يافته است كه از لحاظ كمي و كيفي حتي با مجموع عملكرد چند قرن گذشته در اين آستان مقدس قابل مقايسه نيست.فعاليتهاي آستان قدس رضوي در راستاي حفظ احياي موقوفات و ايفاي تعهدات بر اساس نيات واقفان و نيازهاي جامعه بويژه زائران مرقد منور حضرت رضا(ع) و با تأكيد بر امور فرهنگي به عنوان اصلي ترين وظيفه از طريق چهار حوزه معاونت، يك سازمان اقتصادي، و پانزده مؤسسه و بنياد فرهنگي و اجتماعي (حسب سياستهاي شوراي عالي فرهنگي) انجام مي گيرد.                                                                                         موفق و سربلند باشید - یاحق



  • متن های ادبی برای تبریک سال نو

    متن زیبا ودوستانه یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشندیادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشندیادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرمکه من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهدیادم باشد که خودم با خودم مهربان باشمچرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد..عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگرانباید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم.لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،... رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزنروزهایت رنگارنگ.سال نو مبارک.نوروز یک هزاروسیصدوهشتادوهشتمتن از سرکار خانم سرور جوانمتن زیبا و دوستانه درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم. متن زیبا و دوستانه جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم. متن دوستانه و زیبا نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی. متن فانتزی و دوستانه نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند. متن عشقولانه در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم . متن فانتزی و دوستانه نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد.متن عشقولانه و فانتزی نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم. متن ادبی و محترمانه نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند. متن سینمایی نوروز کارگردانی است که می گوید نور ..صدا...حرکت و من برای به دست آوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم. متن عشقولانه و شکستنی شیشه می شکند و زندگی می گذرد. نوروز می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت. متن دوستانه و محترمانه زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد. متن عشقولانه و فانتزی با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم. سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم. متن ادبی و دوستانه پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست. متن عشقولانه و فانتزی اگر چه یادمان می رود که ...

  • متن ادبی زیبا درباره امام زمان(عج)

    متن ادبی زیبا درباره امام زمان(عج)

    حديث نيازيا اباصالح المهدى، ادرکنى ولا تهلکنياى مهدى محمد، صلى الله عليه وآله وسلم!هر دو يادگار رسول، صلى الله عليه وآله وسلم، مگر جز تو بودند؟قرآن ناطق (تويى) وعترت باقى هم، تنها (تو).کنون چه شده ست ديده دل را، که (قرآن ناطق) را نمى بيند و(عترت باقى) را نيز، نمى يابد؟...اى فرزند (على عظيم)، عليه السلام!سکوت پرمعنايت، سکوت (على)، عليه السلام، را تفسير مى کند وصبرت، عظمت صبر او رامتجلى مى سازد.اى تمامى عدالت، صاحب ولايت ومصدر جهانى حکومت!...کنون اين دست ما والتماس بيعت!... (عجل على ظهورک)اى يوسف (زهرا)، سلام الله عليها!مگر ريسمان ستم، به واسطه جهل عوام تواند که دو دست غيرت جوانمردان را به زنجير کشد;خانه اميد نبوت را به آتش کشد; به مسمار قساوت، مهبط وحى را از (خون خدا) گلگون کندو فرزند (ولى حق) را نيامده، قربانى کند!؟مى دانم که هميشه آزارت مى دهد. آخرين فرياد جگرخراش مادرى در ميان آتش در وديوارکه:(يا مهدى!...)اى جان جانان (حسن)، عليه السلام!تو زيباترين تجلى حسنى وامين ترين وارث بر کمال عقل (حسن)، عليه السلام.چه زيبا همچو (حسن)، شجاعت را به نجابت آميخته اي.اى وارث (خون خدا)!(حسين)، آغازگر نهضت بود...از آن روزى که امام، عليه السلام، خون (اصغرش) را به آسمان هديه فرستاد، خون (پسر) در آسمانها وخون (پدر) بر زمين سرخ کربلا، غوغا مى کند.اى منتقم خون خدا!(حسين) آغاز کرد...، تو کى پايان خواهى بخشيد؟...اى حقيقت عاشقانه ترين سجده ها!زيباترين جلوه هاى هستى، لحظه اى است که (بقية الله)، در سجده (الله)، سر تعظيم فرود مى آورد.اى وارث سجده هاى هر دو (على)!.آنان را که توفيق نظاره سجود تو در نماز، حاصل شد; زان پس به شرم نشستند از هرچه سجده انسانى، که پيش از آن بر کره خاک ديده بودند...اى يگانه (علم وحکمت)!تو وارث (شهر علم) و(دروازه آنى). تو وارث علوم انبيا و(شکافنده) آنى!اى سيره ات همه بر مبناى حکمت!(علوم حقيقت) و(حقيقت حکمت) را، بر قلب ما مستولى ساز!اى حافظ استوار مکتب (صدق)!دين آباء تو با (صداقت) قوام يافت وصداقت محض نيز، تنها (تشيع) متجلى است...رهروان مکتب خود را از شر دو طايفه گمراه، در امان دار:(عالمان بى عمل وجاهلان مقدس مآب) اى عظيم تمثال (حلم)!درس حلم وکظم (موسوى) را به ما وهمکيشانمان بياموز تا بدانيم که تنها دشمنان تو شايسته غضب اند، ونه دوستان!اى تجلى محض (رضا)!خدا هم در خيل بندگانش - پس از على بن موسى الرضا، عليه السلام - هرگز (رضايى) دوباره چون تو نديد.(رضا)يى که هرلحظه، شقاوت دنيا را ديد; چشم حيا برهم نهاد وشايد، تنها در دل گريست، اما گفت: (الهي؛ رضا برضائک، صبرا على بلائک، فاغث يا غياث المستغيثين!).اى متصل به درياى جود (جواد)!چشم دل را از هرچه سراب دنياست، ...

  • متن ادبی و دلنوشته های شهادت پیامبراعظم(ص) ۲۸ صفر

      متن ادبی و دلنوشته های شهادت پیامبراعظم(ص) متن ادبی : سوگواره ملائک، بر سر و سینه زنان، در اطراف حجره محقر رسول خدا صلى الله علیه و آله طواف مى کنند و به فاطمه که غریبانه در گوشه اى اشک مى ریزد، تسلیت مى گویند.حسن و حسین علیهماالسلام ، صورت بر سینه رسول خدا صلى الله علیه و آله گذارده، بى اختیار اشک مى ریزند. آن سوتر، على مرتضى علیه السلام با چشمانى پر اشک، سر رسول خدا صلى الله علیه و آله را به دامن گرفته، زیر لب مى گوید: «اِنّا للّه ِ وَ اِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»؛ اى حبیب قلب هاى ما! با رفتنت مصیبتى بر ما وارد شده و چه عظیم است مصیبت تو...!کوبنده در کیست؟عربى هستم و مى خواهم با رسول خدا صلى الله علیه و آله ملاقات کنم... و این سومین بار بود که همین جواب از پس در، در پاسخ پرسش فاطمه علیهاالسلام که با حزن مى پرسید «کیست در را مى کوبد؟» به گوش مى رسید. زهرا علیهاالسلام مى خواست این بار نیز بیمارى رسول خدا صلى الله علیه و آله و حال ناگوارش را یادآور شود و از باز کردن در، امتناع کند؛ صداى رسول خدا صلى الله علیه و آله ، لرزه بر اندامش افکند: «زهرا جان! این کوبنده در، برادرم عزرائیل است که براى قبض روح من آمده و او جز این خانه، بر در هیچ خانه اى اذن ورود نمى گیرد...» اشک هاى زهرا علیهاالسلام بى اختیار جارى مى شود؛ در گوشه اى مى نشیند... .لرزش شانه هاى او کافى است تا حسن و حسین علیهماالسلام ، اندوه مادر را دریابند. خود را روى سینه پیامبر مى اندازند و سخت مى گریند.ـ نه على جان! ایشان را از روى سینه ام برندار که با بودنشان، راحت تر کوچ خواهم کرد. و چیزى نگذشت که دیگر کلامى از آن دردانه هستى به گوش نرسید.روح الله حبیبیاناشارات :: اسفند ۱۳۸۶، شماره ۱۰۶---------------------------------------------------------------------- متن ادبی : کامل ترین نام مى خواهم صدایت کنم و درمانده ام که کدام نام را برانگیزم؟مى دانم اى نهر همیشه جارى، اى روشنایى بخش! نام ها در برابر تو، سنجاقکانى هستند که ذرات کوچکى از زلالى ات را مى چشند و حلاوتش را فریاد مى کنند.مقدّر ازلى، بشارت ابدى! فیض فراگیر را زمینیان در هر نقطه به نامى مى خوانند؛ همان گونه که آب را؛ و نام تو اى ذره ذره دلدادگى و تعبد، عطش خداپرستى را مى گستراند و جوانه هاى طلوع را در اقصى نقاط جهان مى پروراند.پس مسیح زنده است، هر گاه نام تو جارى است؛ که حیات از دست هاى تو سرچشمه مى گیرد. یوحنا، حواریون را به آمدنت بشارت داد و امروز تو را پیامبر مهربانى مى شناسیم.کودکان جاهل طائفند، آنان که هنوز پیشانى ات را سنگ مى زنند که تو پیامبر آزادى و عدالت اجتماعى هستى؛ تو پیامبر تمام اصطلاحات زیبا و مدرن بشرى هستى پیش از اینکه اختراع ...

  • نمونه متن های مجری

     متن مجری و عوامل هنری جشن تکلیف ـ دبستان یاس نبی(س) ـ اسفند 1389 ·        کلاکت 1 : لحظه ورود بچه ها : ـ آهنگ: خوش آمدید توسط مسئول کامپیوتر گذاشته می شود. ·        میکی موس ها:درب در یکی به بچه ها گل می دهد و یکی سجاده کیفی را ü      عروسک:ــــــــــــــــ ü     مجری: ـــــــــــــــــ   ·        کلاکت 2: شروع برنامه: (با نشستن بچه ها و تشویق حضار) ـ آهنگ: ــــــــــــــــــــ ·        میکی موس ها: پرده را می کشند و روی صحنه دنبال عروسک می گردند. ü     مجری: به صحنه می آید و انگار حواسش به بچه ها نیست دنبال عروسک می گردد و می گوید: خدایا این شاپرک کجاست؟ و... دیر کرده و از این حرفها... یک دفعه بچه ها را می بیند و جا می خورد و می گوید ای وای سلام بچه ها شما کی اومدید راستی شاپرکو ندیدید؟ بیایید با هم صداش کنیم  شاپرک   شاپرک ü     عروسک:اول نیست ... بعد از صدا زدن مجری و بچه ها می آید.... بله بله چه خبره مگه چی شده؟ ü     مجری: انگار یادت نیست قرارمون چی بود؟ شکوفه ها... جشن .... یادت نیست؟(این ها را بلند اما مثلا با حالتی می گوید که بچه ها نفهمند اما بچه ها می فهمند) ü     عروسک: وای یادم رفته بود... همین جاست؟ همین ها هستند؟ ای وای وای چقدر شکوفه... ü     مجری: نمی خوای به بچه ها سلام کنیم؟ ü     عروسک : چرا آخه سلام کردن هفتاد تا صواب داره که همه اش برای سلام کننده است و یکیش برای جواب دهنده ü     مجری: پس معطل چی هستی شروع کنیم؟ ـ آهنگ: شعر شروع هر کار سلامه پخش می شود.(مسئول کامپیوتر) ·        میکی موس ها: روی صحنه با صدای آهنگ شروع به حرکت می کنند انگار دارند شعر می خوانند. ü     عروسک و مجری می گویند:  بعد از تمام شدن آهنگ  دست و هورا و همه دست می زنند. ü     مجری با احساس و فرزانه ای: متن ادبی به نام خدا ü        (اوّل هر کار به نام خداست آن که از او، عالم هستی به پاست می گشایم زبان به نام خدا  که ز نامش جهان شده برپا.  (و سلام به مسئولان، والدین و بچه ها ) سلامی بهمجری                                                                                     عروسک با تو گر خواهی سخن گوید خدا                                                     قرآن بخوان تا شود روح تو با حق آشنا                                                            قرآن بخوان عترت احمد زقرآنش نمی گردد جدا     تا بیابی معنی این نکته را             قرآن بخوان در ابتدای برنامه ها زینت می دهیم جلسه مان را با تلاوت آیات نور .. از حاملان قرآن دعوت می کنیم به جایگاه تشریف بیاورند.و این شعر را رسا و بلند می خواند: (من يک باغ بزرگ مي ...

  • آغاز با نام خدا در اشعار فارسی

    مخزن الاسرار نظامی بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم فاتحۀ فکرت و ختم سخن نام خدای است بر او ختم کن پیش وجود همه آیندگان  بیش بقای همه پایندگان سابقه سالار جهان قِدم  مُرسله پیوند گلوی قلم   خسرو و شیرین نظامی به نام آنکه هستی نام ازو یافت فلک جنبش، زمین آرام ازو یافت خدایی کافرینش در سجودش گواهی مطلق آمد بر وجودش جواهر بخش فکرتهای باریک به روز آرندۀ شبهای تاریک غم و شادی نگار و بیم و اُمّید شب و روز آفرین و ماه و خورشید   لیلی و مجنون نظامی ای نام تو بهترین سر آغاز بی نام تو نامه کی کنم باز ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم ای هیچ خطی نگشته ز اوّل بی حجت نام تو مسجّل ای هست کن اساس هستی کوته ز درت دراز دستی ای هفت عروس نه عماری بر درگه تو به پرده داری ای هر چه رمیده وآرمیده در کن فیکون، تو آفریده ای محرم عالم تحیّر عالم ز تو هم تهیّ و هم پر از ظلمت خود رهاییم ده با نور خود آشناییم ده هفت پیکر نظامی ای جهان دیده بودِ خویش از تو هیچ بودی نبوده پیش از تو در بدایت، بدایتِ همه چیز در نهایت، نهایتِ همه چیز ای برآرندۀ سپهر بلند انجم افروز و انجمن پیوند آفرینندۀ خزانۀ جود مبدع و آفریدگار وجود شرفنامه نظامی خدایا جهان پادشاهی تو راست زما خدمت آید خدایی تو راست پناه بلندی و پستی تویی همه نیستند آنچه هستی تویی همه آفریدست بالا و پست تویی آفرینندۀ هر چه هست تویی برترین دانش آموز پاک ز دانش قلم رانده بر لوح خاک خرد را تو روشن بصر کرده ای چراغ هدایت تو بر کرده ای نبود آفرینش تو بودی خدای نباشد همی هم تو باشی به جای اقبالنامه نظامی خرد هر کجا گنجی آرد پدید ز نام خدا سازد آن را کلید رهایی ده بستگان سخن توانا کن ناتوانانِ کُن نهان وآشکارا درون و برون خرد را به درگاه او رهنمون به حکم آشکارا به حکمت نهفت ستاینده حیران ازو، وقت گفت شاهنامه فردوسی به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای خداوند کیهان و گردون سپهر فروزندۀ ماه و ناهید ومهر ز نام و نشان و گمان برتر است نگارندۀ بر شده گوهر است به بینندگان آفریننده را نبینی مرجان دو بیننده را نیابد بدو نیز اندیشه راه که او برتر از نام و از جایگاه سخن هر چه زین گوهران بگذرد نیابد بدو راه جان و خرد بوستان سعدی به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین خداوند بخشندۀ دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر عزیزی که هر کز درش سر بتافت به هر در که شد، هیچ عزت نیافت سر پادشاهان گردنفراز به درگاه او بر زمین نیاز غزلیات سعدی اول دفتر به نام ایزد دانا صانع پروردگار حیّ توانا اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم صورت خوب آفرید ...