پرنده آتشین استراوینسکی

  • تاريخچه اپرت و اپرا

    تاريخچه اپرت و اپرا

    اپرا- منادیان موزیک نو در حقیقت به کسانی اطلاق می شود که از ریشارد اشترواس و به اصطلاح رمانتیک متأخر پیروی می کردند. با اینان نه تنها تن زبان و اشتیاق به فرم های مشخصی تغییر یافته، بلکه در محدوده اپرا هم موقعیت  کاملاً جدیدی پدیدار گشته است. رقابت در صحنه های مختلف اپرا آنقدر زنده است که سابقه ندارد؛ بودجه عمومی هرگز تا این حد برای اپرا به مصرف نرسیده بود. بناهای جدید و جالبی بوجود آمدند. علاقه مندان اپرا با وجود رادیو و تلویزیون بیش از پیش فزونی می یافتند. اپرا در انگلستان و امریکا ظاهراً همزمان با جنگ جهانی دوم کشف شد و در کشورهای سوسیالیستی هم اینگونه محصول درباری و بورژوازی با همه شکوه سنتی اش نیز تقویت گردید. مشهورترین آهنگسازان به نوبه خود به سمت یکی از انواع آن کشیده شده و دائماً به خاطر نوآوری نیز تشویق می شدند. اما در همین جا است که تضاد هم بروز می کند: اینان آثارشان را برای اقلیتی از میان رفتنی می نوشتند. حال آنکه در اولین ربع قرن خلاقیت ها لیست اجراها را دائماً دگرگون می ساختند. چهل و یک اپرای جدید مشهورترین آهنگسازان دهۀ 1955 تا 1965 مجموعاً اجراهای کمتری داشتند.برای مثال فقط یک درام دورنمات یا از" شوالیه های روستایی " داشتند. با اینهمه تکامل بدون درنگ به پیش می رود و پیش بینی ها و ارزشها نیز همیشه در تغییرند و اگر در اینجا به برخی از نامها و عناوین آثار نیز اشاره می شود، که در ترکیب فهرست نمایشی تأثیر دارند، مطمئن هستیم که لیست هر دوران و در هر کشوری نیز می تواند به گونه ای دیگر باشد. استراوینسکی Strawinsky به صحنه فقط اثری شب پر کننده ارائه کرد: اپرای " راه یک شهوتران " (1951) با تصاویر الهامی هوگارت Hogarth و فرم های قرن 18 میلادی و به صورتی لطیف عرضه گردید. " بلبل " (1914) این اثر افسانه ای سه پرده ای و " ماوراء " (1922) یک پرده ای نیم ساعته و سبک جدید " مد " و اساسی ترین آنها به جز بالت های معروف او یعنی " پرنده آتشین "، " پتروشکا "، " تقدس بهار" و همچنین اثر نه چندان مناسب اجراهای کوچک یعنی " افسانه سرباز" (1918) که با اشعار نافذ راموز Ramuz نیز همراه بود. به دوره اولیه کار او تعلق دارند.بوسونی، پیانیست، ایده هایش را مرتبط با نوعی موزیک جدید و از طریق تک پرده ای " آرلکینو" ی (1917) شوخ و با نمک واقعیت بخشید. با سخن گویی در نقش اصلی و با اپرایی از ژارناخ Jarnach به نام " دکتر فاوست " نیز به پایان رسانید.رشد و تکامل هیندمیت آشکارا در آثار صحنه ای او منعکس است، از تک پرده ای اکسپرسیونیستی کوکوشکا یعنی " جانی، امید زنان " (1921) تا " کاردیلاک " (1927، بازنویسی 1952) مبتنی بر کارهای هوفمن، تک پرده ای طنزآمیز " آورد و برد " (1927)، اثر شوخ و تحریک کننده " تازه ...