سفر و جهانگردي در قرآن و حديث

سفر و جهانگردي در قرآن و حديث و آداب سفر

خاص اجتماعي/کليات

دکتر رحماني مشتاق مهر

عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت معلم تبريز

بنياد تمدن اسلامي بر هجرت پيامبر(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) از مکه به مدينه نهاده شده است، اين امر به طور نمادين بر اهميت سفر و هجرت در ميان مسلمانان دلالت مي‌کند. تشويقهاي قرآن به سير و سياحت و تأمّل در آفاق هستي و آثار تمدّنهاي پيشين. از همان قرنهاي نخستين بعد از اسلام مسلمانان را به سفرهاي سياحتي، علمي و تجارتي برانگيخت و به گسترش و جامعيت نگرش و بصيرت آنها در جهان و کار جهان و احوال امتها و سرگذشت جوامع انساني موجب شد.

تأمّلي دوباره در آيات قرآن و اقوال و سنن پيامبر(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) و امامان معصوم(عليه‌السّلام) در خصوص سفر به لحاظ اهميت آن در شکل‌گيري تفکّر، نگرش و فرهنگ مسلمانان، ممکن است ماي? الهام انديشه‌ها و تأمّلات تازه‌اي در اين زمينه باشد.

در اين آيات آثار تمدنهاي پيشين،‌ به مثاب?‌ آيين?‌ عبرتي توصيف شده است که نظر و تأمّل در آن،‌ موجب تنبّه و اعتبار و انگيز?‌ تفکر و بصيرت و بازنگري در زندگي مي‌شود. در يکي از اين آيه‌ها، حق تعالي،‌ بعد از بيان آنچه بر سر تمدنهاي مبتني بر ظلم و بيعدالتي آمده، برخورداري از دلهاي آگاه و گوشهاي شنوا را به سير و سياحت و بازنگري در ميراث عبرت‌انگيز تمدنهاي گذشته منوط کرده است:

«فَکَأَيِّن مِن قَريَ?ٍ أَهلَکناها وَ هِيَ ظالِمَ?‍ٌ فَهِيَ خاوِيَ?ٌ عَلي عُرُوشِها وَ بِئرٍ مُعَطَّلَ?ٍ وَ قَصرٍ مَشِيدٍ أَفَلَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ فَتَکُونَ لَهُم قُلُوبٌ يَعقِلُوُنَ بِها أَو آذانٌ يَسمَعُونَ بِها فَإِنَّها لاتَعميَ الأَبصارُ وَ لکِن تَعميَ القُلُوبُ الَّتِي فِي‌ الصُّدُورِ».

«چه بسيار شهرها و آباديهايي که آنها را نابود و هلاک کرديم در حالي که (مردمش) ستمگر بودند، به گونه‌اي که بر سقفهاي خود فرو ريخت! (نخست سقفها ويران گشت و بعد ديوارها بر روي سقفها) و چه بسيار چاه بر آب که بي‌صاحب ماند، و چه بسيار قصرهاي محکم و مرتفع!»

«آيا آنان در زمين سير نکردند، تا دلهايي داشته باشند که حقيقت را با آن درک کنند؛ يا گوشهاي شنوايي که با آن (نداي حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهاي ظاهر نابينا نمي‌شود،‌ بلکه دلهايي که در سينه‌هاست، کور مي‌شود».

خداوند متعال همچنين در آيات مشابه ديگر با همين سخنِ‌ ملامتبار و عتاب‌آور و برانگيزنده و هشدار دهنده، منکران آيات خويش و دعوت پيامبرش را به گردش در روي زمين و نظر و تأمّل عبرت‌بينانه در سرنوشت اقوام و قبايل متقدم فرا مي‌خواند و اني سير و نظر را عاملي براي تنبّه و تحوّل در بينش و نگرش آنها، قلمداد و بديشان يادآوري مي‌کند که گرفتار شدن پيشينيان به چنان عقوبت و فرجام دردناکي، نتيج? ظلم خدا بديشان نيست،‌ بلکه آنها، خود خويشتن را ستم کردند: «... فَما کانَ اللهُ لِيَظلِمَهُم و لکِن کانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ».

«... خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مي‌کردند!».

و خدا آنها ار به خاطر گناهانشان فرو گرفت و هيچ قدرتي نبود که آنها را از خشم و قهر خداوند باز دارد:

«... فَأَخَذَهُمُ اللهُ بِذُنُوبِهِم وَ ما کانَ لَهُم مِنَ اللهِ مِن واقٍ».

«... ولي خداوند ايشن به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او مدافعي نداشتند».

و نه آنها و نه هيچ چيز در آسمانها و زمين خدا را عاجز نمي‌توانند کرد:

«... وَ ما کانَ اللهُ لِيُعجِزَهُ مِن شَيٍ فِي‌ السَّمواتِ وَ لا فِي الأََرضِ ...». «... نه چيزي در آسمانها و نه چيزي در زمين از حوز? قدرت او بيرون نخواهد رفت ...». و چنين عقوبتي در انتظار کافران نيز هست:

«دَمَّرَ اللهُ عَلَيهِم وَ لِلکافِرِينَ أَمثالُها».

«... خداوند آنها را هلاک کرد و براي کافران امثال اين مجازاتها خواهد بود».

اين تأمّل در فرجام حيات دنيوي کافران و منکران رسالت انبيا، به آنان خاطرنشان خواهد کرد که براي پرهيزگاران،‌سراي آخرت و زندگاني آن جهان، بهتر و دلبستني‌تر است:

«... وَ لَدارُ الآَخِرَةِ خَيرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوا»

«... و سراي آخرت براي پرهيزکاران بهتر است!».

همچنين پروردگار تعالي، عذر ضعف و زبونيِ ستمکاران به خويشتن را به دليل فراخي زمين خدا و امکان مهاجرت در آن نمي‌پذيرد:

«إِنَّ الَّذِينَ تَوفّيهُمُ المَلائِکَةُ ظالِمي أَنفُسِهِم قالُوا فِيمَ کُنتُم قالُوا کُنّا مُستَضعَفِينَ فِي الأَرضِ قالُوا أَلَم تَکُن أَرضُ اللهِ واسِعَةٌ فَتُهاجِرُوا فِيها».

«کساني که فرشتگان (قبض روح) روح آنها را گرفتند، در حالي که به خويشتن ستم کرده بودند. به آنها گفتند: شما در چه حالي بوديد؟ (و چرا با اين که مسلمان بوديد، در صف کفّار جاي داشتيد؟!) گفتند: ما در سرزمين خود تحت فشار و مستضعف بوديم. آنها (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمين خدا پهناور نبود که مهاجرت کنيد؟! آنها (عذري نداشتند) و جايگاهشان دوزخ است و سرانجام بدي دارند».

و در جاي ديگر بندگانش را به عبادت و پرستش خويش مي‌خواند اگر چه به بهاي ترک شهر و ديار خويش تمام شود:

«يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرضِي واسِعَةٌ فَإِيّايَ فَاعبُدُونِ».

«اي بندگان من که ايمان آورده‌ايد، زمين من وسيع است پس تنها مرا بپرستيد (و در برابر فشارهاي دشمنان تسليم نشويد».

آشنايي با سنتها و قوانين حاکم بر دگرگونيهاي جوامع انساني و برپايي و فروپاشي تمدنها و دولتها ، اطلاع از کيفيت آفرينش و برقراري نظام هستي به مثاب? دليل امکان آفرينش مجدد در جهان آخرت ، و نگريستن به آيات و نشانه‌هاي حکمت و قدرت الهي در آفاق عالم، براي پي‌بردن به حقانيت او کتابش «سَنُرِيهِم آياتُنا فِي الآفاقِ وَ فِي أَنفُسِهِم حَتّي يَتَبَيَّنَ لَهُم أَنَّهُ الحَقُّ». «به زودي نشانه‌هاي خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مي‌دهيم تا براي آنان آشکار گردد. که او حق است». در قرآن، از اهداف ديگر سير آفاقي محسوب شده است.

خداوند متعال در جاي ديگر از قرآن، اختلاف و گوناگوني زبانها و رنگهاي انسانها را که تنها با سير در آفاق، قابل مشاهده است،‌ از جمل? آيات حکمت خود مي‌شمارد:

«وَ مِن آياتِهِ خَلقُ السَّمواتِ وَ الأَرضِ وَ اختِلافُ أَلسِنَتِکُم وَ أَلوانِکُم إِنَّ فِي ذلِکَ لآياتٍ لِلعالَمِين».

«و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبانها و رنگهاي شماست در اين نشانه‌هايي است براي عالمان!».

همچنين در بعضي آيات، جريان کشتي را در دريا، از آيات قدرت خود مي‌خواند و صحن? مخاطره‌آميزي از مسافرتهاي دريايي را به زيبايي هرچه تمامتر تصوير مي‌کند:

«أَلَم تَرَ أَنَّ الفُلکَ تَجرِي فِي البَحرِ بِنِعمَةٍ اللهِ لِيُرِيَکُم مِن آياتِهِ إِنَّ فِي ذلِکَ لآياتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُورٍ وَ إِذا غَشِيَهُم مَوجٌ کَالظُّلَل دَعَوُا اللهَ مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمّا نَجّاهُم إِليَ البَرَّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ وَ ما يَجحَدُ بِآياتِنا إِلّا کُلُّ خَتّالٍ کَفُورٍ».

«آيا نديده‌اي که کشتي به نعمت خدا در دريا روان مي‌شود تا خدا پاره‌اي از آيات قدرت خود را به شما بنماياند؟ در اين براي مردم شکيباي سپاسگزار، عبرتهاست، و چون موجهاي عظيم همانند ابرها آنها را فرو پوشد، خدا را از روي اخلاص در دين بخوانند و چون نجاتشان دهد و به خشکي برد، برخي به عهد خويش وفا کنند و جز غدّاران کافر نعمت، آيات ما را انکار نکنند».

در آيه‌اي ديگر از قرآن، ستارگان، وسيل? راهيابي در سفرهاي دريايي و خشکي شمرده شده‌اند: «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ البَرِّ وَ البَحرِ ...». «او کسي است که ستارگان را براي شما قرار داد تا در تاريکيهاي خشکي و دريا به وسيل? آنها راه يابيد...». و آخرين نکت? قابل ذکر اين که مشاهد? آيات خلقت در ضمن سير و سفر، فقط براي مؤمنان روشندل سودمند مي‌افتد و غير مؤمنان را فايده‌اي نمي‌بخشد:

«قُلِ انظُرُوا ما ذا فِي السَّمواتِ وَ الأَرضِ وَ ما تُغنِي الآياتُ وَ النُّذُرُ عَن قَومٍ لايَؤمِنُونَ».

«بگو نگاه کنيد چه چيز (از آيات خدا و نشانه‌هاي توحيدش) در آسمانها و زمين است. اما اين آيات انذارها به حال کساني که (به خاطر لجاجت) ايمان نمي‌آورند، مفيد نخواهد بود!».

سير و سفر در احاديث و اخبار

در متون حديث، خبري به چند صورت از نبي‌ّاکرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) روايت شده است که در آن، پيامبر مسلمانان را براي برخورداري از تندرستي و بهره‌مندي از نعمتها و کسب روزي حلال، به سفر فرا خوانده است، «سافروا تَصِحُّوا وَ تَرزُقُوا» يا «سافِرُوا تَصِحُّوا و تَغنِمُوا» دربار? اهميت همسفر در سپردن راه، پيامبر اکرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) فرموده است: «الرِّفيق ثم الطريق». همين حديث در کتاب مقامات حميدي به اين صورت نقل شده است که «الدليل ثم السبيلُ و الرفيق ثم الطريق» در ابيات منسوب به علي(عليه‌السّلام) ترک شهر و ديار به قصد جست و جوي بزرگي، مورد تحريض و تأکيد واقع و براي مسافرت،‌ پنج فايده شمرده شده است بر طرف شدن غم و اندوه و به دست آوردن اسباب معيشت و تحصيل دانش و ادب و همنشيني با شخصي بزرگوار ايشان در اين ابيات،‌ خواري و اندوه و پيمودن بيابانها و تحمّل سختيها را براي مرد آزاد، بر زيستن در ميان سخن‌چينان و حسدورزان ترجيح داده است.

تَغَرَّب عنِ الأوطانِ في طلبِ العُلي و سافِر ففي الأسفارِ خمس فوائد

تَـفـَرّجُ هَـمٍ و اکـتـسابُ معيـشةٍ و عـلـمٍ و آدابٍ و صحـبـةٍ ماجدٍ

فاِن قيـل في الأسفار ذُلُّ و محنة‍ٌ و قطعُ فيافي و احتمالُ الشّدائد

فمـوتُ الفـتـي خير‍ٌ له مِن مُـقامِهِ بـدارٍٍ هـوانٍ بيـن واشٍ و حاسدٍ

در اقوال پيشوايان ديني، بر رعايت آداب اجتماعي سفر. تأکيد بسيار شده است. اولين نکته‌اي که در سخن ايشان، با اهميت تلقي شده، انتخاب سرپرست و مدير براي هيأت يا جمع همراهان است. اگر چه فقط سه نفر باشند.

از رسول اکرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) روايت شده است که: «إذا کان ثلاثةُ في سفرٍ فليُؤمّرو أحدهم». رعايت اصول زندگي اجتماعي از قبيل مشورت در کارها و گشاده‌رويي و جوانمردي و همياري و همکاري و ملاحظ? حال همسفران از نکاتي است که در اين توصيه‌ها، تکرار و تأکيد شده است.

امام صادق(عليه‌السّلام) از لقمان نقل کرده‌اند: که او به پسرش سفارش کرد که وقتي با مردمي، مسافرت مي‌کني، با آنان در کار خود و ايشان، رايزني کن و در مقابل آنها، خنده‌رو باش و دربار? زاد و توش? خود با ايشان گشاده‌دستي کن و وقتي تو را به مهماني مي‌خوانند، اجابت کن و زماني که از تو ياري بخواهند به ياريشان بشتاب و در سه چيز بر آنها برتري جوي:‌ دوام خاموشي، بسياري نماز و بخشش جانانه و صميمانه از آنچه با توست از چهارپايان و مال و توش? راه. زماني که ديدي دوستانت راه مي‌افتند، با ايشان همراهي کن و قتي که آنها را در حال انجام کاري ببيني، با ايشان به کار بپرداز و از سالمندترين آنها، حرف شنوي کن.

پيامبر گرامي اسلام(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم)، از اين که سربار ديگران شوند، اکراه داشته‌اند و ديگران را نيز به تعهد و مسؤوليت‌پذيري مخصوصاً در مسافرتها فرا خوانده‌اند. از سير? عملي آن حضرت روايت شده است که ايشان در سفري از يارانش خواست گوسفندي بکشند، (هرکسي عهده‌دار کاري شد) يکي ذبح آن را بر عهده گرفت و ديگري پوست کندنش را و آن يکي تکه‌تکه کردن و آن ديگري پختنش را (وقتي نوبت به پيامبر رسيد) آن حضرت فرمودند: من نيز براي شما هيزم جمع مي‌کنم.

پيامبر را سوگند دادند که به زحمت نيفتد و کارها را به آنها واگذارد ولي آن حضرت پاسخ دادند که: «و لکنّ الله عزوجل يَکرَهُ من عبده إذا کان مع أصحابه أن ينفرد من بينهم».

خداي عزوجل از بند? خود ناپسند مي‌شمارد که وقتي با دوستان خويش است خود را از ايشان جدا کند. و بعد برخاست تا براي آنها هيزم گرد آورد! .

با اين حال،‌ طبيعي است که وقتي گروهي در نزد ايشان، از مردي به نيکي ياد مي‌کنند که تمام طول سفر را به تهليل و تسبيح و ذکر خدا پرداخته است با تعجب از آنها مي‌پرسند که پس چه کسي علوف? دام او را تأمين مي‌کرد و براي او غذا مي‌پخت؟ وقتي آنها پاسخ مي‌دهند که همگي ما اين کار را براي او انجام مي‌داديم، پيامبر مي‌فرمايند: «کُلُّکم خيرٌ منه» همگي شما از اوبهتريد! و بر اساس همين بينش بزرگوارانه و سلوک فروتنانه است که سرور قوم را خدمتکار آنها در سفر مي‌داند «سيّد القومِ خادمُهم في السّفر».

حسّاسيت امر انتخاب همسفران و مراعات و ملاحظ? کرامت انساني و مناعت طبع افراد در نظر پيشواي معصوم، امام صادق(عليه‌السّلام) از اين روايت به خوبي آشکار مي‌شود.

از شهاب بن عبد ربّه نقل شده است که گفت: به امام صادق(عليه‌السّلام) گفتم: تو مرا مي‌شناسي و از گشاده‌دستي و بخشندگي من بر دوستانم باخبري، آيا با گروهي از ايشان در راه مکه همراهي کنم تا بر آنها بذل و بخشش نمايم؟ فرمودند: اي شهاب! چنين مکن! اگر تو گشاده‌خرجي کني و آنها نيز چنان کنند بر ايشان ستم کرده‌اي و اگر آنها بدان قادر نباشند و (از ولخرجي) بپرهيزند آنها را خوار کرده‌اي پس با افراد همشأن و همانند خود همراهي و دوستي کن «فأصحب نُظَراءک» بخشيدن توش? راه خود به همسفران؛ و پرهيز از مخالفت و ستيزه‌جويي با همراهان؛ و خوش‌خلقي و بذله‌گويي و حفظ اسرار ايشان ـ حتي بعد از جدايي از آنها ـ و کثرت ياد خدا در همه حال، از اصول جوانمردي در سفر از ديدگاه پيامبر اکرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) به شمار آمده‌اند.

از نکته‌هاي جالب توجه در سفارشهاي رسول خدا(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) در مورد سفر، تشويق به آوردن ارمغان و سوغاتي است . اگر چه سنگي باشد: «إذا خرج أحدکُم إلي سفرٍ ثمّ قدِم علي أهله فليُهدهم و ليُطرفهُم و لو حجارة» از جمله‌هاي عربي که گاهي مَثَل و گاهي حديث به شمار آمده است، عبارت «السفر معيارُ الأخلاق» . «و سِيرُوا سَير اضعَفکُم». (پا به پاي ضعيفترين فرد کاروان ره بسپاريد) است.


. علي شطرنجي، به نقل از امثال و حِکَم دهخدا: ص 974.

. الحجّ: 45 و 46.

. الروم: 9.

. المؤمن: 21.

. فاطر: 44.

. محمد: 10.

. يوسف: 109.

. النساء: 97.

. عنکبوت: 56.

. آل‌ عمران.

. عنکبوت.

. فُصّلت: 53.

. الروم: 22.

. لقمان: 31 و 32.

. انعام: 97.

. يونس: 101.

. ميزان الحکمة: 468.

. ميزان الحکمة: 469.

. مقامات حميدي: 127.

. امثال حِکَم: 976.

. ميزان الحکمة: 470.

. ميزان الحکمة: 473.

. ميزان الحکمة: 473.

. ميزان الحکمة: 474 و 475.

. ميزان الحکمة: 474.

. مقامات حميدي: 129


مطالب مشابه :


232- جمله ای بسیار زیبا در مورد حیا و عفاف؛ کسی که زیبایی اندیشه دارد...

پیامک پیام کوتاه، اس ام اس داستانک کوتاه جمله جملات زیبا احادیث حدیث روایت در مورد حجاب




سفر و جهانگردي در قرآن و حديث

کرامت انساني و مناعت طبع افراد در نظر پيشواي معصوم در مورد سفر، تشويق به آوردن ارمغان و




فهم حدیث: الفقر فخری و به أفتخر

پیامبر در این حدیث در آنچه در عین فقر پسندیده است، مناعت طبع و پاسخ به شبهات در مورد




راه‌هاي‌ استحکام روابط زناشویی

اين وبلاگ در مورد آداب شرعي عروسي و شب زفاف و مسائلي ديگر در اين مورد مي باشد . کتابخانه حدیث.




خط قرمز های رابطه زناشویی

اين وبلاگ در مورد آداب شرعي عروسي و شب زفاف و مسائلي ديگر در اين مورد مي باشد . کتابخانه حدیث.




برچسب :