در پاسخ به دکتر فدایی

پاسخ  دکتر دهقانی تازه به دست ما رسیده است. متن نامه کمی طولانی است اما پیشنهاد ما این است که اندکی حوصله کرده و پاسخ را به طور کامل مطالعه کنید. از حساسیت بجای تمامی کسانی که نظر حود را اعلام کرده اند صمیمانه سپاسگزاریم.

لطفا قبل از مطالعه جوابیه دکتر محمود دهقانی متن کامل نامه دکتر فربد فدایی را از وبلاگ آکادمی مطالعه کنید.

در پاسخ به دکتر فدایی

در مورخ 20/8/88 روزنامه اعتماد صفحه یاداشت، مطلبی از سوی دکتر فربد فدایی (روانپزشک) در پاسخ به طرح موضوع بیمه خدمات مشاوره و رواندرمانی از سوی سیدمحمد مومنی در تاریخ 13/8/ 88  همین روزنامه به چاپ رسیده است، که لازم است جهت آگاهی عموم مردم عزیر ایران، تصویه حساب های شخصی در جامعه روانپزشکی و روانشناسی از مسائل حرفه ای متمایز گردد.

در ابتدا اینجاب، دانشجوی سال پنج دکترای تخصصی روانشناسی بالینی انستیتو روانپزشکی تهران هستم، باید اذعان کنم از نوشته های شما جناب آقای دکتر فربد فدایی و مهمتر از همه از لحن نوشته های توهین آمیز و پر از نیش و کنایه تان بسیار متاثر شدم. هرچند که شما حق استادی به گردن اینجانب در مقطع دکترا در درس دارودرمانی داشته اید و مطالب زیادی از شما استاد محترم آموخته ام، ولی بدون هیچ تعارفی تعهد خود به حوزۀ علم را بر تعهد به رابطه استاد- شاگردی مقدم می دانم و نمی توانم که پاسخی منطقی به نوشته های مملو از نیش و کنایه و اغلب فارغ از منطق و استدلال شما ندهم.

من با صراحت تمام اظهار می کنم ما به عنوان جامعۀ روانشناسی باید حساب روانپزشک و روانپزشکی را از حرف های توهین آمیز جناب آقای دکتر فدایی متمایز کنیم. اعتراف می کنم که همنشینی من با اساتید روانپزشکی جزو بهترین فرصت های آموزشی ام بوده و من مطالب بسیار ارزشمندی از استادان برجستۀ روانپزشکی چون دکتر جعفر بوالهری، دکتر مهدی نصر اصفهانی، دکتر مریم رسولیان و ... آموخته ام، و به شاگردی آنها افتخار می کنم و باز کردن باب پاسخ پیش از سپاس فراوان از اساتید محترم و متعهد روانپزشکی را بدون هیچ تردیدی ناسپاسی بزرگ تلقی می کنم.

آقای دکتر فربد فدایی حرف های شما بسیار بی اساس و غیر مستند است. اولاً در نظر نگرفته اید که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در مجلس جمهوری اسلامی ایران سال ها پیش (البته علیرغم میل بعضی ها) به تصویب رسیده و وظائف (مثلاً تشخیصی و درمانی) روانشناسان (ارشد و دکترا) در آنجا تشریح شده است. ثانیاً مثل اینکه شما از طرح موضوع مجوز وزارت بهداشت در رابطه با کار روانشناسان بالینی بی اطلاع هستید. نمی دانیم این حرکت شما را از روی ناآگاهی در نظر بگیرم یا خصومت شخصی با جامعه روانشناسی! البته دلیل آن هر چه که باشد، با لحن ایرادات شما به سختی می توان باور کرد که در جهت دلسوزی حال مردم ایران نطق فرموده اید.   

بسیار جای تاسف دارد که هنوز تعدادی روانپزشک چون حضرت عالی بر طبل مالکیت بیماری روانی می کوبند و حساب های شخصی را از محدوده های علمی متمایز نمی کنند. در حالیکه امروزه در دنیا بیماری های روانپزشکی را بر اساس مدل های زیستی روانی اجتماعی تبیین می کنند و تیم متخصص (روانپزشک، روانشناس، مشاور، مددکار) به بررسی مشکلات روانشناختی می پردازد، هنوز افرادی اینگونه بیماری های روانی و مشکلات روانشناختی را در محدودۀ موروثی خود قلمداد می کنند و به هر متخصص دیگری که به این قلمرو وارد شود متحورانه می تازند. گویی شما می خواهید نسخۀ خاصی از شخص خود برای پرداختن به مشکلات روانشناختی ارائه نمایید، که با آنچه در جهان متداول است فرق دارد و بعد هم آن را به عنوان قانونی بی چون چرا معرفی می کنید.       

ایرادهای متعدد و آشکاری بر نوشته های شما وارد است که برای روشن شدن شبهه های وارد شده، ناگزیر به پاسخ بخش محدودی از آنها هستم:

اولاً به نظر می رسد که یا شما نمی خواهید تعریف دقیقی از متخصصین روانشناسی ارائه کنید یا اینکه اصولاً تعریف دقیقی از تخصص های روانشناسی در ذهن ندارید و یا گویی آگاهانه و هدفمندانه همه را جمع می بندید تا به مطلوب شخصی خود دست یابید و دستاویزی برای حمله بیابید. کما اینکه از کارشناسان ارشد شروع می کنید و بعد به کل جامعۀ روانشناسی می تازید.

در پاسخ به این گفته شما که امر تشخیص و درمان اختلالات روانی صرفاً به عهدۀ روانپزشک است و روانشناسان فاقد اعتبار علمی کافی برای پرداختن به چنین مساله ای هستند باید یک تعریف دقیق و مستند از روانشناس بالینی ارائه کنیم و سپس از شما می خواهیم تا آن فرهنگ تخصصی ای  را که روانشناسان بالینی را فاقد صلاحیت در امر تشخیص و درمان می شناسد به عموم مردم ایران معرفی کنید تا اینگونه دلسوزی و تعهد حرفه ای خود را فارغ از هر گونه تعصب شخصی نشان داده و دین خود را نسبت به این ملت عزیز بیان کرده و از اهانت به جامعۀ روانشناسی نیز تبری جسته باشید.

تعریف علمی روانشناس بالینی: متخصص بالینی فردی است با درجه دکترای تخصصی روانشناسی بالینی که در امر ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات روانشناختی آموزش دیده است. چنین متخصصی به طور مستقل در کلینیک ها کار می کند. (مرجع: فرهنگ روانشناسی، رایموند جی کوسینی، 1999). 

دوم اینکه شما مدعی هستید که خدماتي تحت عنوان مشاوره و روان درماني توسط روانشناس تحت پوشش بيمه در هيچ جاي دنيا نمونه يي ندارد، نشان می دهد که شما در این زمینه دانش کافی ندارید و یا می دانید ولی به دلایلی نمی خواهید به این واقعیت اعتراف کنید. در تاریخ رواندرمانی یکی از دلایل اصلی شکل گیری رواندرمانی های کوتاه مدت به دلیل فشار شرکت های بیمه برای به حداقل رساندن هزینه های رواندرمانی بوده است. در بسیاری از کشورهای جهان از جمله امریکا و کانادا شرکت های بیمه هزینه های رواندرمانی را تقبل می کنند(البته با اعمال یک سری محدودیت ها). من نمی توانم باور کنم که چنین اظهار نظرهای قاطعانه ای فارغ از تعصب های شخصی و صرفاً در جهت رفاه حال مردم باشد.

ترکش نیش و کنایه های شما آقای دکتر فدایی به فروید هم می رسد، فروید که نورولوژیست بود، نام او با انقلاب اول روانشناسی و انقلاب دوم روانپزشکی گره خوده است. ای کاش می توانستید حداقل تلاش های علمی این مرد بزرگ را منصفانه تر و فارغ از نیش و کنایه ارزیابی کنید.     

طرح موضوع بیمار بخت برگشته، بسيار مضحك بودن مراجعه مرد میانسال به روانشناس، روانشناس 24 ساله بی تجربه، فرضیه های وارداتی و راه حل کلیشه ای روانشناسان، راه حل فرویدی و نگرانی پیرامون تامين معاش هزاران فارغ التحصيل روانشناسي، همه و همه بیش از هر چیزی نشان دهندۀ قدرت صنعت نیش و کنایه خصمانه و توهین آمیز آقای دکتر فدایی است و بر هیچ کس پوشیده نیست که شخصیت ما بر هر آنچه می آفرینیم همیشه سایه افکنده است و دیگران نظاره گر رفتارمان هستند. یادمان نرود که در انتقاد از دیگران نحوۀ انتقاد ما گاهی بیشتر از خود انتقادمان به چشم می آید. من تحلیل بیشتر نوشته های این استاد نام آشنای روانپزشکی را به مردم آگاه ایران واگذار می کنم.

آقای دکتر خیلی دوست دارم، بدانم چگونه و با چه تبیینی شما موضوع طلاق 50 درصدی جامعۀ امریکا را به گردن روانشناسان آن جامعه و توصیه های آنها می اندازید و اینگونه به طرزی جهان شمول مستنداتی سست و پوشالی برای حمله به جامعه روانشناسی فراهم می کنید.

استاد محترم جناب آقای دکتر فربد فدایی عزیر اگر شما احیاناً بیماری را می شناسید که به دلیل مشکلات روانشناختی ناشی از تومور مغزی توسط یک روانشناس چندین ماه رواندرمانی شده (که البته نمی دانم چقدر مستند باشد) و بعد آن را به جامعه روانشناسی تعمیم می دهید و اینگونه اسباب حمله به جامعه روانشناسی را برای خود فراهم می کنید، باید بگوییم ما نیز بیماران زیادی می شناسیم که هنوز ننشسته در اتاق طبابت بعضی روانپزشکان نسخه های آنها پیچیده می شود، لطفاً اگر شما دلسوز و نگران مردم هستید از این آقایان بخواهید تا تکنینک های تشخیص سرپایی را در کتابی چاپ کنند تا بیماران فکر نکنند به شعور آنها توهین شده است. البته ما حساب تعداد محدودی روانپزشک را از حساب جامعۀ دلسوز، متعهد و محترم روانپزشکی متمایز می کنیم و دستاویز حمله فراهم نمی کنیم.       

آقای دکتر فدایی من می دانم تعداد محدودی روانپزشک در هر دورۀ دستیاری به رواندرمانی علاقمند می شنوند و در حالیکه آموزش رواندرمانی در دروۀ دستیاری حداقل در ایران چندان متدوال نیست از این میان تنها چند نفر در هر دورۀ دستیاری آن هم به همت خود دستیاران و کمک اساتید روانشناسی و روانپزشکی واجد صلاحیت رواندرمانی می شوند. دوره دستیاری تنها سه سال است (اخیراً یک سال دیگر اضافه شده) و در این دوره عمدتاً دستیاران روانپزشکی به آموزش آسیب شناسی و درمان دارویی می پردازند و فرصت بسیار محدودی برای فراگیری رواندرمانی دارند. حداقل اینجانب که در انتستیتو روانپزشکی سعادت هم نشینی با اساتید روانپزشکی و دستیاران را داشته ام این نکته را با چشم خود به وضوح دیده ام. چطور شما می توانید به خود این جسارت را بدهبد و با لحنی مملو از نیش و کنایه بگویید، افرادی که برای فارغ التحصیل شدن در رشته دکترای تخصصی روانشناسی بالینی 10 تا 12  سال تلاش کرده اند و دوره های متعدد آسیب شناسی، مصاحبه بالینی، تشخیص و رواندرمانی را گذارنده اند، و در درمانگاه ها و بخش های روانپزشکی کارآموزی متعدد داشته اند، فاقد صلاحیت برای پرداختن به مقولۀ تشخیص و رواندرمانی هستند، اما دستیاران روانپزشکی با آموزشی محدود در این زمینه وارثان بی چون چرای ملک تشخیص و درمان اختلالات روانی هم در زمینه دارو درمانی و هم در زمینه رواندرمانی هستند. لطف کنید شما به عنوان استاد روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تعداد واحدهای آموزش رواندرمانی دستیاران روانپزشکی آن دانشگاه را به مردم عزیز ایران به شکل مکتوب و مستند و نه آنگونه که پیشتر قلم فرسایی کرده اید اعلائم نماید. ما هم آماده ایم تا مجموع واحدهای مرتبط با آسیب شناسی، مصاحبه بالینی، تشخیص و رواندرمانی  را تنها در مقطع دکترای تخصصی روانشناسی بالینی اعلام کنیم تا عموم مردم در مورد واجد صلاحیت بودن یا نبودن ما چشم اندازی دقیق تر پیدا کنند. اگر متخصصین روانشناسی بالینی قرار است با تشخیص و رواندرمانی بیگانه باشند و به قول شما کار شبه درمانی کنند، برای چه باید سال ها تحصیلات علمی دانشگاهی در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا کسب کنند؟

در پایان از آقای دکتر فدایی و تمامی مدافعین دیدگاه او در این زمنیه فقط یک سوال دارم. آیا آنهایی که سال های گذشته تلاش می کردند تا سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در ایران به تصویب نرسد و به هزار حیله چوب لای چرخ سازمان نظام روانشناسی و مشاوره می گذاشتند خیر خواه و دلسوز مردم ایران بوده اند؟ ظاهراً آن روزها هم مخالفت با تصویب چنین نظامی برای اجتناب از ایجاد نیاز کاذب بوده است!  من بارها از زبان مرحوم دکتر سعید شاملو  (پدر روانشناسی بالینی ایران) و شادروان دکتر محمدنقی براهنی (پدر روان سنجی ایران) انگیزه های آنها را شنیده ام. می خواهم صادقانه اعتراف کنید که رفتار بعضی روانپزشکان چگونه جامعه روانشناسی را از داشتن نظامی که آن را سامان دهد برای سال ها محروم کرد. البته اگر نظام روانشناسی و مشاوره امروزه کاستی هایی دارد، تا حدی اجتناب ناپذیر است و بدون تردید کارشکنی های بعضی از همکاران شما در مشمول زمان کردن تصویب نظام روانشناسی و مشاوره  در این زمینه چندان بی تاثیر نبوده است و اگر امروز نظام روانشناسی و مشاوره استوار گردیده، به واسطۀ تلاش مستمر اساتید پیشگام و محترمی چون مرحوم دکتر شاملو و دکتر براهنی بوده است و در سال های اخیر به واسطه تلاش های بی وقفه آقای دکتر غلامعلی افروز (رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره) و دیگر روانشناسان به بار نشسته است و لازم است در اینجا از آنها تشکر کنیم.

استاد محترم جناب آقای دکتر فربد فدایی پیشنهاد می کنم بین مسائل شخصی و مسائل حرفه ای تمایز بیشتری قائل شویم و بگذاریم تا نسل امروز روانپزشکان و روانشناسان از منافع تعامل با هم محروم نگردند و به دهه 1980 غرب برنگردیم. ما جایگاه روانپزشکان را در تشخیص و درمان بیماری های روانی محترم، متعهدانه و انکار ناپذیر می دانیم، ولی نمی توانیم تعیین تکلیف برای روانشناسان و طرح موضوع بیمه را در حوزۀ اختیارات شخصی شما تصور کنیم. متاسفانه شما از این موضوع تنها برای حمله به جامعۀ روانشناسی استفاده کرده اید و نه برای بحث کارشناسی در این زمینه. امیدوارم که ما روزی از این درهم تنیدگی نامتمایز رهایی یابیم و با حفظ حریم ها و با همراهی علمی کمک بهتری به مردم عزیز ایران کنیم. همچنین امیدوارم که من حریم ها را نشکسته و جسارت های اینجانب خاطر حضرت عالی را فراتر از مباحث علمی نیازرده باشد.

با احترام

محمود دهقانی-  دانشجوی سال پنج دکترای تخصصی روانشناسی بالینی

انستیتو روانپزشکی تهران

[email protected]

 


مطالب مشابه :


روان شناسی چیست روانپزشکی چیست ؟

بهترین دکتر روانژزشک-بهترین دکتر روانشناس در تهران-بهترین دکتر روانپزشک-بهترین دکتر




در مورد خانم دکتر نهضت فرنودی روانشناس بالینی ایرانی مقیم امریکا(لس آنجلس).

(تهران) تماس دکتر نهضت فرنودی در ایران و تهران-بهترین روانشناس-از نظر دکتر فرنودی در




بدبینی در زندگی مشترک

تهران ، مشاوره تهران ، بهترین مرکز مشاوره ازدواج ، روانشناس خوب تهران ، روانپزشک خوب




معرفی مرکز مشاوره خوب در اصفهان

مرکز مشاوره و روانشناسی پرند - معرفی مرکز مشاوره خوب در اصفهان - تهران خیابان آزادی خ.زارع




ليست هنرستان هاي فنــي و حرفــــه اي و کاردانش(پسرانه و دخترانه منطقه 5 تهران)

تهران تكنيك (غير محمد صنعتی (روانپزشک) رضا شیخی (مشاور تحصیلی و فردی) زهرا حسنی (مشاور




در پاسخ به دکتر فدایی

مرکز مشاوره دانشگاه تهران (روانپزشک) روانپزشکی جزو بهترین فرصت های آموزشی ام بوده




درمان وسواس / هفته نامه سلامت

هفته نوشت های یک روانپزشک درمانی به دارودرمانی بهترین پیامد را در سکس تهران




برچسب :