نمونه کامل اسناد صلح (عمری - سکنی - رقبی و.....)

 

 بانگارش استاد حسنعلی تربتی

 

 

نمونه اسناد مربوط به حق انتفاع

پيش گفتار

در اجراي ماده 30 قانون دفاتر اسناد رسمي و كانون سردفتران و دفترياران، سردفتران و دفترياران موظفند نسبت به تنظيم و ثبت اسناد مراجعين اقدام نمايند به شرط آنكه مدلول سند، مخالف با قوانين و مقررات موضوعه، نظم عمومي و اخلاق حسنه نباشد.

اخلاق حسنه قواعدي است كه در زمان و مكان معين، توسط اكثريت يك اجتماع رعايت آن لازم شمرده مي‌شود يا عمل به آنها نيكو تلقي مي‌شود و فاقد ضمانت اجراء مي‌باشد. (ترمينولوژي حقوق)

نظم عمومي عبارتست از مجموعة سازمان‌هاي حقوقي و قواعد مربوط به حسن جريان امور راجع به ادارة يك كشور يا راجع به حفظ امنيت و اخلاق در روابط بين افراد به طوري‌كه افراد نتوانند از طريق قراردادهاي خصوصي از آن تجاوز كنند. نظم عمومي مدلول مقرراتي است كه قوام و بقاي ذات و حيثيت و منافع يك ملت به حمايت از آن مقررات بستگي دارد خواه در امور داخلي يك كشور باشد خواه در روابط بين‌المللي. (ترمينولوژي حقوق)

و طبق ماده 6 قانون آئين دادرسي مدني، عقود و قراردادهايي كه مخلّ نظم عمومي يا خلاف اخلاق حسنه و مغاير با موازين شرع باشد در دادگاه قابل ترتيب اثر نيست.

سردفتران و دفترياران به منظور تنظيم و ثبت اسناد مراجعين بايد خواسته آنها را با قوانين و مقررات موضوعه و نظم عمومي و اخلاق حسنه تطبيق و با رعايت موارد مذكور به تكليف قانوني خود عمل نمايند.

براي تنظيم اسناد دو نوع مقررات لحاظ مي‌شود. الف _ مقررات مشترك با ساير معاملات مانند مدلول ماده 190 قانون مدني، مقررات مذكور در قوانين و آئين‌نامه‌هاي مربوط به ثبت و دفاتر اسناد رسمي، قوانين مالياتي، شهرداري، تأمين اجتماعي، منابع طبيعي، كشاورزي، خدمت وظيفه عمومي، راهنمايي و رانندگي، گمرك و امثال آنها و بالأخره بخشنامه‌هاي صادره از طرف سازمان متبوعه.

ب _ مقررات و شرايط و احكام خاصه هر معامله

با توجه به موارد فوق سردفتر بايد محيط به قوانين و مقررات موضوعه باشد تا براساس اراده و خواسته مراجعين طبق مقررات اسناد موردنظر را تنظيم و ثبت كند.

قانون مدني غالب احكام مختصه هر عقد را احصاء نكرده و قانون مسكوت است. در اين صورت به علت سكوت قانون مدني و اختلاف نظر فقها و نويسندگان و اختلاف آراء صاحب‌نظران و عدم تجربه عملي سردفتران جوان، به منظور اجتناب از بي‌نظمي در روابط حقوقي و استنباطات غيرعلمي و جلوگيري از ايجاد اختلاف بين متعاملين، تضييع حقوق افراد، تباه شدن ماه‌ها وقت اشخاص و بالأخره جلوگري از اضافه شدن پرونده‌اي بر پرونده‌هاي دادگستري بايد چاره‌انديشي شود. به نظر حقير سازمان محترم ثبت اسناد و املاك كشور در انتخاب سردفتران جديد، بايد صلاحيت علمي و عملي آنان را بيشتر مورد عنايت قرار دهد و سردفتران جديد كه بدون سابقه كار در دفتر اسناد رسمي به سردفتري منصوب مي‌شوند مدرك دانشگاهي را شرط لازم و كافي تصدي سردفتري تلقي نكنند. مطالعة مداوم، مشورت با همكاران، شركت در جلسات تبادل آراء و نظرات همكاران در شوراي هماهنگي كانون سردفتران و دفترياران و استفاده از تجارب ديگران مي‌تواند كمك مؤثري در پيشرفت علمي و عملي آنها باشد. پيشرفت تمدن و تغييرات سياسي و نيازهاي اجتماعي و اقتصادي بي‌ترديد معاملات و پيمان‌ها و در نتيجه اسناد جديدي را به وجود مي‌آورد كه در سابق وجود نداشته است. اسناد بايد با نيازمندي‌هاي مردم تنظيم و منطبق با قوانين و مقررات موضوعه وقت باشد. عدم صلاحيت علمي برخي سردفتران، سپردن امر سندنويسي به منشي‌ها و افراد فاقد تخصص كافي در فن سندنويسي و عدم آشنايي آنان به مقررات حقوق مدني و نظام قراردادها موجب سردرگمي و ابهام و تضييع حقوق دولت واشخاص و سوءاستفاده شده و مشكلي ديگر بر مشكلات مردم مي‌افزايد و بالأخره مسئوليت اشتباهات منشي‌ها، سندنويس‌ها و ساير كاركنان دفترخانه با سردفتران است و علاوه بر محكوميت‌هاي انتظامي، متحمل خسارت و جرايم شده و احتمالاً محكوميت‌هاي كيفري گريبانگير آنها مي‌گردد. افزايش پرونده‌هاي دادگاه‌هاي انتظامي در چند سال اخير دليل مدعيû است.

 

چه بايد كرد؟

اولين وظيفه كانون سردفتران و دفترياران در اجراي بند 1 ماده 66 قانون دفاتر اسناد رسمي فراهم كردن موجبات پيشرفت علمي و عملي سردفتران و دفترياران است.

تهيه، تنظيم، تدوين و ضبط علمي نمونه اسناد منطبق با قوانين و مقررات موضوعه يكي از اسباب رسيدن به اين هدف است كه در شرايط موجود ضرورت آن بيش از هر زمان مشهود است.

اين نوشته را به نمونه اسناد مربوط به حق انتفاع به معني خاص اختصاص مي‌دهيم. بدواً لازم است مقررات و شرايط و احكام خاصه آن را بشناسيم تا اسناد مربوطه را منطبق با آن مقررات و شرايط و احكام تنظيم كنيم.

 

گفتار نخست

حق انتفاع و احكام آن

براساس تعريف ماده 40 قانون مدني، حق انتفاع عبارت از حقي است كه به موجب آن شخص مي‌تواند از مالي كه عين آن ملك ديگري است يا مالك خاص ندارد استفاده كند. اصناف حق انتفاع عبارت است از عمريû، رقبيû، سكنيû، حبس و وقف. حق انتفاع اگر دائم باشد وقف، ولي در 4 مورد ديگر چون مدت دوام ندارد، قهراً مال به مالك برمي‌گردد.

قانون مدني در فصل دوم از باب اول، مبحث اول را به حق انتفاع به معني خاص (يعني عمريû و رقبيû و سكنيû) اختصاص داده و در مواد 41 الي 43 عمريû و رقبيû و سكنيû را تعريف مي‌كند بدين شرح:

عمريû حق انتفاعي است كه به موجب عقدي از طرف مالك براي شخص به مدت عمر خود يا عمر منتفع و يا عمر شخص ثالثي برقرار شده باشد. رقبيû حق انتفاعي است كه از طرف مالك براي مدت معين برقرار مي‌گردد.

اگر حق انتفاع عبارت از سكونت در مسكني باشد، سكنيû يا حق سكنيû ناميده مي‌شود و اين حق ممكن است به طريق عمريû يا به طريق رقبيû برقرار شود.

و طبق ماده 44 قانون مدني در صورتي كه مالك براي حق انتفاع مدتي معين نكرده باشد حبس مطلق بوده و حق مزبور تا فوت مالك خواهد بود مگر اينكه مالك قبل از فوت خود رجوع كند.

احكام حق انتفاع

براساس مواد 45 الي 54 قانون مدني و منابع ديگر، احكام مربوطه به شرح زير است:

1 _ حق انتفاع ممكن است فقط به مالي برقرار شود كه استفاده از آن با بقاي عين ممكن باشد اعم از منقول و غيرمنقول، مشاع يا مفروز

2 _ حق انتفاع به وسيله عقد برقرار مي‌شود.

3 _ قبض شرط صحت عقد است.

4 _ منتفع حق سوء استفاده و تعدي و تفريط از مالي كه موضوع حق انتفاع است ندارد.

5 _ اگر موضوع حق انتفاع بدون تعدي و تفريط منتفع تلف شود، مشاراليه مسئول نخواهد بود.

6 _ مخارج نگهداري مال موضوع حق انتفاع به عهده مالك است مگر اينكه خلاف آن شرط شود.

7 _ در موارد زير منتفع ضامن تضررات مالك است:

الف _ در صورتي كه منتفع سوءاستفاده كند.

ب _ منتفع شرايط مقرره را رعايت نكند و اين عدم رعايت موجب خساراتي بر موضوع حق انتفاع باشد.

8 _ در موارد زير حق انتفاع زايل ميشود:

الف _ انقضاء مدت

ب _ تلف شدن مال موضوع حق انتفاع

ج _ اعراض صاحب حق كه منتفع با اختيار از حق خود صرفنظر مي‌كند و مالكيت صاحب عين كامل و حق انتفاع زايل مي‌شود.

د _ در اثر ملي شدن يا لغو مالكيت كه به موجب قانون از ملكيت خصوصي خارج باشد حق انتفاع از بين مي‌رود.

ه‍_ در صورتي كه حق فسخ براي مالك باشد كه با استفاده از آن، حق انتفاع مرتفع مي‌گردد.

و _ در صورتي كه حق انتفاع به عُمر منتفع برقرار شود و منتفع فوت نمايد.

ز _ فوت مالك در حبس مطلق

ح _ انتقال حقوق منتفع به مالك

البته در خصوص اسقاط حق انتفاع چنين نظر داده‌اند: اسقاط آن بي‌اثر است زيرا اين حق معلول اذن مالك است و اذن امر مستمري است. پس مباح له در عقد سكنيû و عمريû و رقبيû نمي‌تواند حق انتفاع خود را ساقط كند ولي اگر اذن به موت اذن دهنده فيصله يابد مانعي براي اسقاط حق انتفاع نمي‌بينيم (مبسوط در ترمينولوژي حقوق، 1382) عمريû و رقبيû و سكنيû عقد لازم است و تا انقضاء مدت هيچ يك از متعاقدين نمي‌تواند آن را فسخ كند ولي مي‌تواند به تراضي آن را اقاله نمايد (دكتر امامي، حقوق مدني، جلد اول، ص 61)

9 _ ساير كيفيات انتفاع از مال ديگري به نحوي خواهد بود كه مالك قرار داده يا عرف و عادت اقتضاء نمايد.

 

آيا حق انتفاع مجاني است؟

10 _ در وقف شرط عوض و شرط فسخ برخلاف مقتضاي عقد است و اقاله نيز راه ندارد. ولي در حق انتفاع به معني خاص اگرچه عموماً مجاني است، مجاني بودن از شرايط صحت عقد نمي‌باشد لذا در قانون مدني شرط عوض و شرط فسخ برخلاف مقتضاي آن نيست. شهيد ثاني در شرح لمعه حق انتفاع را در كتاب عطيه آورده و صاحب جامع‌الشتات، عمريû معوض را باطل مي‌داند.

 

در حق انتفاع منتفع مالك منافع نيست

11 _ در حق انتفاع، منتفع فقط حق انحصاري بهره‌برداري از منافع را دارد و منافع برخلاف اجاره در ملك مالك عين حاصل مي‌شود و منافع متعلق به مالك است، حق انتفاع قائم به شخص منتفع است و منتفع نمي‌تواند آن را عاريه يا اجاره دهد و قابل وراثت هم نيست. در تنظيم اسناد بايد به اراده و قصد طرفين عقد توجه كرد بر اينكه قصد مالك از برقراري حق انتفاع، مباشرت صاحب حق در استفاده از عين مال است يا غرض گشودن راهي براي تأمين معاش منتفع مي‌باشد ولي به هر حال در عقد سكني منتفع تنها حق سكونت يعني حق استعمال دارد و نمي‌تواند از ميوه درختان و ساير منافع ملك مورد سكونت بدون اذن مالك استفاده كند.

حق انتفاع حقي است مالي و عيني

12 _ حق انتفاع از حقوق مالي عيني است و اگر عدم حق انتقال به غير در عقد قيد نشود منتفع مي‌تواند حقوق خود را براي مدتي كه حق انتفاع در مالكيت او است به غير منتقل كند كه در عرف دفاتر اسناد رسمي در خصوص مورد سند صلح حقوق نوشته مي‌شود.

13 _ حق انتفاع را مي‌توان به تبع موجود به معدوم نيز برقرار كرد (وحدت ملاك مواد 45 و 69 و 70 و 851 قانون مدني) مثلاً شخص بگويد: به عمريû دادم اين خانه را به تو و اولاد تو. اين عمريû هم صحيح است. شيخ طوسي و ابن براج گفته‌اند در صورتي كه ذكر اولاد را بنمايد عمريû محقق مي‌شود و بعد از انقراض اولاد به مالك برنمي‌گردد به جهت آنكه حكم تمليك در آن قرار داده است يعني به ارث بردن آن (شرايع، ص 362)

14 _ مالك عين مي‌تواند با حفظ حقوق منتفع نسبت به عين و منافع مال خود، هر نوع معامله‌اي انجام دهد همانطوري كه در اجاره مالك عين مي‌تواند با حفظ حقوق مستأجر آن را با غير معامله كند.

صلح عمريû

15 _ صلح عمريû صلحي است كه ثمره عقد عمريû را مي‌دهد (مبسوط در ترمينولوژي حقوق شماره 8838) قانون مدني صلحي را كه نتيجه‌اش عقد عمريû يا سكنيû يا رقبيû باشد نظر به شمول ماده 752 قانون مدني پذيرفته است. پس مالك عين مي‌تواند حق انتفاع مادام‌العمر آن را به طور معوض (صلح مغابنه)، محاباتي و يا مجاني به غير صلح كند كه اين صلح را صلح عمريû گويند.

البته بايد توجه داشت اين صلح با توجه به ماده 758 قانون مدني نتيجه عقد عمريû را مي‌دهد. ليكن شرايط و احكام خاصه عقد عمريû را ندارد و شرايط و احكام عقد عمريû در آن مجري نخواهد بود. با انعقاد اين صلح عين مال و منافع آن كماكان در ملكيت مالك باقي مي‌ماند و متصالح به موجب عقد صلح، مالك حق انتفاع مادام‌العمر خواهد بود. متأسفانه عده كثيري از سردفتران صلح عمريû را با صلح به شرط عمريû اشتباه مي‌كنند و اسنادي تحت عنوان صلح عمريû تنظيم مي‌كنند كه مفاد و مدلول آن با عنوان آن همخواني ندارد.

صلح به شرط عمريû

16 _  مالك مي‌تواند عين و منافع مال خود را به غير صلح نمايد و به صورت شرط فعل يا شرط نتيجه، شرط كند كه حق انتفاع آن تا زماني كه زنده است متعلق به او باشد. كه اين صلح را صلح به شرط عمريû گويند و به طوري كه گفته شد به دو صورت منعقد مي‌شود:

الف _ به صورت شرط فعل: به عنوان مثال مالك، خانه خود را به طور معوض در قبال ارزش معاملاتي يا بيشتر از آن و يا به صورت محاباتي و يا بلاعوض به ديگري صلح مي‌كند به شرط آنكه متصالح آن را براي مصالح عمريû دهد تا مادام‌الحيات از منافع آن مجاناً استفاده كند.

ب _ به صورت شرط نتيجه: به عنوان مثال مالك، خانه خود را در قبال ارزش معاملاتي يا بيشتر از آن و يا به صورت محاباتي و يا بلاعوض به ديگري صلح مي‌كند، به شرط اينكه حق انتفاع از آن به عقد عمريû به عمر مالك متعلق به او باشد كه مورد قبول منتقل‌اليه قرار مي‌گيرد. در نتيجه عين و منافع به متصالح منتقل مي‌شود و حق انتفاع مادام‌الحيات به ملكيت مصالح (مالك اوليه) مستقر مي‌گردد. [1] و يا ممكن است مالك ملكي را صلح كند مشروط بر اينكه متصالح حق انتفاع مادام‌العمر آن ملك را به مصالح صلح كند، صلح صحيح است.

يادآوري: سردفتران بايد در اجراي ماده 187 قانون ماليات‌هاي مستقيم، شرح و مشخصات كامل و چگونگي نوع و موضوع معامله موردنظر را به حوزه مالياتي اعلام نمايند تا در محاسبه و وصول ماليات، حقي از دولت يا اشخاص ضايع نشود.

 

17 _ برقراري حق انتفاع به طور غيرمستقيم

گاهي حق انتفاع به طور غيرمستقيم در اثر قرارداد ايجاد مي‌شود. بدين‌ترتيب كه هنگام انتقال عين، انتفاع از آن براي مالك محفوظ مي‌ماند مثلاً رئيس خانواده اموال خود را به نزديكانش مي‌بخشد و حق انتفاع از آن را تا مدتي كه زنده است يا براي مدت معيني براي خود نگه مي‌دارد (دكتر كاتوزيان، حقوق مدني 1 ص 196) در اين صورت با فوت مصالح يا انقضاء مدت، حق انتفاع زايل و مالكيت منتقل‌اليهم كامل مي‌شود.

در اينجا اين پرسش مطرح مي‌شود كه آيا مالك عين مي‌تواند عين مال را به غير منتقل و منافع آن را براي مدت معين يا تا زماني كه زنده است براي خود نگه دارد؟

در پاسخ بايد گفت نگه داشتن منافع براي خود تا مدت معين جاي هيچ‌گونه اشكال نيست زيرا همان‌طوري‌كه مالك مي‌تواند ملك خود را براي مدتي به غير اجاره دهد و با حفظ حقوق مستأجر هر نوع معامله ناقله به آن انجام دهد، به طريق اوليû مي‌تواند با حفظ منافع به مدت معين براي خود، عين را به ديگري انتقال دهد كه در صورت فوت مالك قبل از انتقضاء مدت، منافع باقي مدت به ورثه منتقل مي‌گردد. ليكن انتقال عين با حفظ منافع مادام‌العمر براي ناقل صحيح نبوده و به علت مجهول بودن مدت عمر و جهل به شرط، معامله باطل است. به طوري‌كه فوقاً به نظر آقاي دكتر كاتوزيان اشاره شد، در صلح محاباتي، طرفين ارزش عوضين را به طور بارز و قابل ملاحظه به قصد احسان به هم مي‌زنند كه اين صلح از عقود احسان (يا عقد ارفاق) است و صلح مسامحه نيز گفته مي‌شود، لازم نيست موضوع صلح معين و معلوم باشد لذا جهل به مدت عمر را مبطل عقد نمي‌دانند ليكن در صلح مغابنه بايد موضوع صلح و عوضين مانند مبيع و ثمن در بيع معلوم و معين باشد.

در شرط مسلوب‌المنفعه بودن معوض، به طوري كه كسي خانه خود را صلح كند به شرط اينكه منافع آن، مادام‌الحيات از آن متصالح نباشد و تعلق به مصالح يا ثالث داشته باشد عده‌اي از فقها اشكال در صحت آن ندانسته‌اند (شعائر اسلام ص419) و بعضي فقها اين شرط را باطل مي‌دانند. (جامع‌الشتات ص 256)

18 _ برقراري حق انتفاع با وصيّت

برقراري حق انتفاع با وصيت نيز ممكن است. موصي مي‌تواند عين مال را براي ورثه باقي گذارد و حق انتفاع از آن را به ديگري منتقل كند يا عين را به موصي‌له تمليك كند و انتفاع از آن را تا مدتي مخصوص به ورثه سازد (دكتر كاتوزيان حقوق مدني 1 ص 196)

گفتار دوم

نحوه تنظيم اسناد

تا اينجا روي سخن با مقررات موضوعه و احكام خاصه حق انتفاع به معني خاص بود. اينك به نحوه تنظيم اسناد مربوطه و مواردي كه بايد در اسناد قيد شود مي‌پردازيم. در تنظيم اسناد بايد توجه داشت مواردي كه مقررات و شرايط و احكام خاصه معامله را قانون به صورت امري احصاء كرده باشد، نياز به تصريح در سند ندارند. به عنوان مثال لازم نيست در سند تصريح شود كه منتفع حق تعدي و تفريط در استفاده از مال موضوع حق انتفاع ندارد و يا در صورت تعدي و تفريط ضامن است و يا اگر موضوع حق انتفاع بدون تعدي و تفريط منتفع تلف شود مشاراليه ضامن و مسئول نخواهد بود و نظاير احكام مذكور كه قانون مدني در مبحث اول از فصل دوم احصاء نموده است و طرفين عقد نمي‌توانند خلاف احكام فوق را شرط نمايند، ليكن كيفيات انتفاع يا مخارج لازم براي نگهداري مال موضوع حق انتفاع يا ساير شرايطي كه مالك در چارچوب قانون قرار مي‌دهد بايد در سند تصريح شود به طوري كه جاي هيچ‌گونه ابهام و تعبير و تفسير و تنازع نباشد.

 

19 _ انواع اسنادي كه در ارتباط با حق انتفاع تنظيم ميشود

اسنادي كه در ارتباط با حق انتفاع ممكن است در دفاتر اسناد رسمي تنظيم و ثبت شود از اين قبيل مي‌باشند:

الف _ عمريû كه به موجب آن مالك حق انتفاع از مال خود را براي شخصي به مدت عمر خود يا عمر منتفع يا عمر شخص ثالثي برقرار مي‌كند. در عمريû به اعتبار اينكه حق انتفاع به عمر چه كسي برقرار مي‌شود، سه نوع سند تنظيم مي‌گردد. (نمونه سند شماره 1)

ب _ رقبيûكه به موجب آن مالك حق انتفاع را براي مدت معيني برقرار مي‌كند.

تذكر_ مدت معين مذكور در رقبيû و ساير موارد، بايد مدت معلوم باشد و مدت عمر اشخاص را كه مجهول است نمي‌توان مدت معين تلقي كرد.

ج_سكنيû كه به موجب آن مالك سكونت در مسكني را به طريق عمريû يا رقبيû براي ديگري برقرار مي‌كند (نمونه سند شماره 2)

يادآوري: به طوري كه قبلاً اشاره شد هر سه عقد عمريû و رقبيû و سكنيû عقود لازم و بلاعوض هستند و هيچ يك از طرفين عقد، حق فسخ آن را ندارند مگر اينكه براي مدت معين خيار فسخ براي هر يك از متعاقدين قرار داده شود، فلهذا طرفين مي‌توانند به تراضي آن را تفاسخ و اقاله نمايند.

د _ حبس مطلق _ كه به موجب آن مالك حق انتفاع را بدون قيد مدت براي شخصي برقرار كند، اين عقد جايز است و مالك هر وقت بخواهد مي‌تواند رجوع كند و با فوت او حق انتفاع زايل مي‌شود.

هـ _ صلح حق انتفاع كه به موجب آن مالك يا دارندة حق انتفاع (به شرطي كه حق انتقال به غير از او سلب نشود) مي‌توانند حق انتفاع را به مدت عمر يا مدت معين به ديگري صلح نمايند كه اين صلح ممكن است معوض باشد و نتيجه عقد عمريû يا رقبيû خواهد داشت، بدون اينكه شرايط و احكام خاصه عمريû يا رقبيû در آن مجري شود.

و _ صلح عمريû _ از انواع صلح حق انتفاع است كه ثمرة عقد عمريû را مي‌دهد كه به موجب آن مالك عين، حق انتفاع مادام‌العمر آن را به طور معوض، محاباتي و يا مجاني به شخصي صلح كند.

ز _ صلح به شرط عمريû _ كه به صور شرط فعلي يا شرط نتيجه منعقد مي‌گردد كه به موجب آن مالك، مال خود را به شخص صلح مي‌كند به شرطي كه متصالح مورد صلح را به مصالح يا شخص ثالث عمريû كند (شرط فعل) و يا مالك مال خود را به شخص صلح مي‌كند به شرطي كه حق انتفاع آن به طريق عمريû متعلق به مصالح يا شخص ثالث باشد (شرط نتيجه)

ح _ وصيت _ كه به موجب آن مالك وصيت مي‌كند عين مال متعلق به موصي‌له و حق انتفاع براي مدت معين متعلق به غير باشد يا وصيت مي‌كند كه به موجب آن حق انتفاع متعلق به وراث (اعم از يكي از وراث يا همه آنها يا ثالث) باشد و عين مال شخص ثالث شود و يا وصيت مي‌كند كه به موجب آن حق انتفاع متعلق به غير و عين مال ورثه باشد و امثال آن.

ط _ حبس مؤبد كه به موجب آن مالك عين مال را حبس مي‌كند و مقرر مي‌دارد مادام كه عين باقي است مباح له از منافع آن مجاناً بهره‌ور شود. (قانون اوقاف)

ي _ ثلث باقي = ثلث مؤبد مال غيرمنقولي است كه موصي آن را از محل ثلث خود براي صرف در مصارف خير، معين كند كه پيوسته در آن مصرف شود (ماده 36 آيين‌نامه قانون ثبت) به طوري كه مشخص است اين موضوع ضمن سند وصيت برقرار مي‌گردد.


 

 

گفتار سوم 

نمونه اسناد

نوع سند: عمري

تعاريف:

مالك عمري دهنده مُعمِر و منتفع مُعمَر و موضوع حق‌انتفاع، مورد عمريû ناميده مي‌شوند مورد عمريû بايد مالي باشد كه بتوان با حفظ ماهيت آن مورد استفاده قرارداد مانند زمين، خانه، اثاث منزل و لباس و آلات و ادوات كار و نظاير آنها.

عقد عمري لازم است و قبض نيز شرط صحت است.

عمريû مجاني است لذا حق‌الثبت و حق‌التحرير آن به مأخذ اسناد غيرمالي محاسبه مي‌شود.

مستندات تنظيم سند: به استثناء مفاصا حساب عوارض موضوع تبصره ماده 74 قانون شهرداري و گواهي عدم خلاف يا پايانكار موضوع تبصره 8 اصلاحي ماده 100 قانون مذكور مداركي كه براي تنظيم اسناد قطعي لازم براي تنظيم سند عمريû نيز ضرورت دارد. (نمونه سند شماره 1)

نمونه شماره 1

نوع سند: عمري

مُعمِر (عمري دهنده): آقاي                     فرزند:           به شماره شناسنامه:

صادره:              متولد:             ساكن:

 

مُعمَر (منتفع): خانم                        فرزند:              به شماره شناسنامه:

صادره:          متولده:            ساكنه:

مورد عمري (موضوع حق انتفاع): ششدانگ يكدستگاه آپارتمان اداري واقع در طبقه اول به مساحت يكصد و چهل متر و بيست و پنج دسيمتر مربع قطعه دوم تفكيكي به پلاك شماره

فرعي از          اصلي مفروز از پلاك شماره        فرعي از اصلي مذكور واقع در بخش

تهران به تمام توابع شرعيه و لواحق عرفيه و آب مشترك شماره       و برق مشترك شماره

و برق اختصاصي شماره                    و گاز مشترك شماره                 كه حدود و حقوق ارتفاقي ملك مذكور به موجب يك جلد سند مالكيت به شماره چاپي         است كه در صفحه

         دفتر جلد         ذيل شماره          به نام             ثبت و صادر گرديده و سپس به موجب سند شماره           دفتر اسناد رسمي شماره         تهران به مُعمِر انتقال قطعي يافته است. آپارتمان مورد عمري تحويل مُعمَر داده شد و مشاراليها آن را قبض نمود.

مُعمِر، آپارتمان موصوف را به شرح فوق به عمر منتفع براي او عمري داد كه تا زمانيكه منتفع زنده باشد از منافع آن مجاناً استفاده نمايد و در مدت انتفاع هزينه‌هاي تعميرات جزئي و نگهداري مورد عمري و مصرف آب و برق و گاز مشترك به قدرالسهم و هزينه مصرف برق اختصاصي و ساير هزينه‌هاي مشاعات ساختمان اعم از نگهباني و سرايداري و نظافت و تعمير و نگهداري تأسيسات به عهده منتفع و هزينه تعميرات اساسي و شكستي بنا به عهده مُعمِر خواهد بود منتفع از مورد عمري به عنوان دفترخانه اسناد رسمي استفاده خواهد كرد و چنانچه در اثر معذوريت، مرخصي، انفصال موقت يا دائم مشاراليها، دفترخانه توسط كفيل يا متصدي ديگري اداره يا تعطيل شود، منتفع مي‌تواند مورد عمري را حسب مورد در اختيار كفيل يا متصدي يا سردفتر اسناد رسمي ديگري قرار دهد تا مشاراليهم به هر نحوي كه منتفع موافقت كند از آن استفاده نمايند و عوايد حاصل از انتفاع مورد عمري اعم از اجرت‌المثل يا مال‌الصلح متعلق به منتفع خواهد بود. منافع مورد عمري قبلاً به كسي واگذار نشده است و گواهي موضوع ماده 187 قانون ماليات‌هاي مستقيم به شماره                     سرمميزي شماره

اداره كل ماليات‌هاي            تهران و پاسخ استعلاميه‌شماره             ثبت منطقه

تهران ملحوظ شد و صيغه توسط طرفين جاري شد.

براي تنظيم اين سند اوراق شماره                     و                        مصرف و مبلغ 1500 ريال حق‌الثبت و           ريال حق‌التحرير و                      بهاي اوراق جمعاً مبلغ

ريال براي فيش شماره                      به حساب شماره                        در بانك ملي شعبه                        واريز و قبض حق‌التحرير شماره                صادر و تسليم شد.

 

به تاريخ                    1382 شمسي                  محل امضاء

 

???

 

نوع سند: سكنيû

تعاريف:

مالك سُكنيû دهنده، مُسكِن و منتفع، ساكن و موضوع حق‌انتفاع، مورد سكنيû ناميده مي‌شوند. عقد سكني در صورت معلوم بودن مدت مثل عقد عمريû و رقبيû لازم و قبض نيز شرط است اما در سكني بدون مدت قبض كردن فقط شرط جواز تسلّط بر انتفاع است و چون فايدة سكني بدون قبض منتفي است صاحب شرح لمعه قبض را شرط سكنيû به نحو مطلق آورده است و در تنظيم سند بايد به آن توجه نمود. عقد سكنيû به صورت عمريû يا رقبيû عموماً مجاني است لذا حق‌الثبت و حق‌التحرير و مستندات تنظيم سند مانند سند عمريû مي‌باشد. (نمونه سند شماره 2)

نمونه شماره 2

نوع سند سكني

مُسكِن: آقاي                         فرزند:          به شناسنامه شماره:           صادره:    

متولد:               ساكن:

ساكِن: آقاي                         فرزند:          به شناسنامه شماره:           صادره:    

متولد:               ساكن:

مورد سكني: ششدانگ يكدستگاه آپارتمان قطعه چهارم واقع در طبقه اول سمت شرق به مساحت هفتاد مترمربع به پلاك شماره                    فرعي از                      اصلي مفروز و مجزي شده از                  فرعي از اصلي مذكور واقع در بخش

شهرستان                  باتمام توابع شرعيه و لواحق عرضيه و منصوبات بدون استثناء كه حدود و حقوق ارتفاقي آن به موجب سند مالكيتي است كه با شماره چاپي                درصفحه

دفتر ذيل شماره                       بنام مُسكِن ثبت و صادر گرديده است بانضمام آب مشترك شماره                  و برق مشترك شماره             و گاز مشترك شماره                    و برق اختصاصي شماره                       كه ملك مورد سكني توسط ساكن تسلّم و قبض گرديد.

حق سكني به عمر مُسكِن برقرار گرديد لذا ساكن حق دارد تا زماني كه مُسكِن زنده باشد مجاناً در آپارتمان فوق‌الاشعار سكونت نمايد و با فوت مالك حق‌انتفاع زايل و ساكن مكلف است در صورت فوت مَسكِن مورد سكني را تحويل ورثه مشاراليه بنمايد. منافع مورد سكنيû قبلاً به كسي واگذار نشده است. ساكن حق تغيير و تبديل در مورد سكني و حق واگذاري حقوق خود نسبت به مورد سكني را تحت هيچ عنوان حقوقي به غير ندارد و هزينه‌هاي رنگ ونقاشي مورد سكني و نگهداري و آب و برق و گاز مصرفي و ساير هزينه‌هاي مشترك ساختمان به قدر الحصه به عهدة ساكن خواهد بود. گواهي شماره             سرمميزي شماره

ماليات‌هاي                      و پاسخ استعلاميه شماره                       ثبت

ملحوظ شد. براي تنظيم اين سند اوراق شماره                       و                           مصرف و مبلغ 1500 ريال بابت حق‌الثبت و                            ريال بابت حق‌التحرير

و                         ريال بابت بهاي اوراق جمعاً مبلغ                     ريال اخذ و قبض حق‌التحرير شماره                        صادر و تسليم شد.

به تاريخ                    1382 شمسي                  محل امضاء


 

نوع سند: صلح حق انتفاع

كه به موجب آن مالك يا دارندة حق انتفاع، حق انتفاع را به مدت عمر يا مدت معين به ديگري صلح نمايد و اين صلح ممكن است به صورت بلاعوض و يا معوض باشد ثمرة آن عقد عمري يا رقبي را دارد ولي احكام خاصه عمريû و رقبيû در آن مجري نمي‌شود. اگر صلح مورد نظر بلاعوض يا معوض باشد حق‌الثبت و حق‌التحرير متعلقه حسب مورد مانند اسناد غيرمالي يا مالي محاسبه خواهد شد. و مستندات تنظيم سند مثل عقد عمري است. (نمونه سند شماره 3)

نوع سند: صلح حق انتفاع

مصالح: آقاي                    فرزند:                 به شماره شناسنامه:      صادره:

متولد:                     ساكن:

متصالح: آقاي                    فرزند:                 به شماره شناسنامه:      صادره:

متولد:                     ساكن:

مورد صلح: حق انتفاع به مدت دو سال تمام شمسي از تاريخ تحرير اين سند از ششدانگ يكدستگاه آپارتمان واقع در طبقه اول قطعه دوم تفكيكي به پلاك شماره                  فرعي از

                اصلي مفروز و مجزي شده از پلاك                    فرعي از اصلي مذكور واقع در بخش                     شهرستان                     با تمام توابع و ملحقات و منصوبات من جمله آب مشترك شماره                      و برق مشترك شماره                          و گاز مشترك شماره                       و برق اختصاصي شماره                        كه حدود و حقوق ارتفاقي آپارتمان مذكور به موجب سند مالكيت با شماره چاپي                   است كه در صفحه

دفتر                  ذيل شماره                 بنام آقاي                  مالك ملك مذكور ثبت و صادر گرديده و برابر سند رقبيû شماره              دفتر اسناد رسمي شماره

حق انتفاع از آن به مدت ده سال شمسي براي مصالح اين سند برقرار شده است و اينك از مدت ده سال مذكور شش سال و دو ماه شمسي باقي مي‌باشد. آپارتمان موصوف تحويل متصالح داده شد و مشاراليه اقرار به تصرف نمود.

مالالصلح: مبلغ                           ريال كه تمامي آن تسليم مصالح گرديده است باقراره.

كليه خيارات از طرفين ساقط و صيغه جاري شد و گواهي شماره                دارايي

و پاسخ استعلاميه شماره                 ثبت         محلوظ شد و در مدتي كه متصالح مالك حق انتفاع مي‌باشد هزينه تعمير و نگهداري ساختمان و تأسيسات بقدرالسهم و همچنين هزينه آب و برق و گاز منصوبه به عهده متصالح خواهد بود. متصالح حق واگذاري مورد صلح را به هيچ عنوان به غير ندارد.

براي تنظيم اين سند اوراق شماره                     و                     مصرف و مبلغ

ريال بابت حق‌الثبت برابر فيش شماره                       به حساب شماره            و مبلغ

ريال بابت حق‌التحرير و                       ريال بهاي اوراق به حساب شماره               در بانك ملي شعبه                     واريز و قبض‌حق‌التحرير شماره                صادر و تسليم شد.

به تاريخ                    1382 شمسي                  محل امضاء
نوع سند: صلح عمري

از انواع صلح حق انتفاع است كه ثمرة عقد عمريû را مي‌دهد و به موجب آن مالك عين، حق‌انتفاع مادام‌العمر آن را به طور معوض، محاباتي و يا مجاني به شخص صلح مي‌كند حق‌الثبت و حق‌التحرير و مستندات تنظيم سد مانند صلح حق انتفاع است، (نمونه سند شماره 4)

نمونه شماره 4

نوع سند: صلح عمري

مصالح: آقاي                                فرزند:                 به شماره شناسنامه:

صادره:             متولد:

ساكن:

متصالح: خانم                                فرزند:                 به شماره شناسنامه:

صادره:             متولدة:

ساكنه:

مورد صلح: حق انتفاع از ششدانگ يك قطعه زمين با بناي احداثي در آن به مساحت 270 مترمربع به شماره                          فرعي از                  اصلي واقع در بخش

شهرستان                    باتمام توابع شرعيه و لواحق عرفيه تا زمانيكه متصالح زنده است. حدود و حقوق ارتفاقي آن به موجب سند مالكيت به شماره چاپي          است كه در صفحه

دفتر               ذيل شماره                 بنام مصالح ثبت و صادر شده است به انضمام آب شماره                      و برق شماره                     و گاز شماره                     منصوبه كه ملك‌مذكور تحويل متصالح گرديد تا مادام‌الحيات از منافع آن استفاده نمايد.

مالالصلح: مبلغ ده ميليون ريال تمام رايج كه تسليم مصالح گرديد و مشاراليه اقرار به وصول نمود.

هزينه‌هاي نگهداري و تعميرات و مصرف آب و برق و گاز منصوبه به عهدة متصالح است.

خيارات موجبه بر فسخ از طرفين ساقط و صيغه جاري شد و مصالح ضامن كشف فساد در مورد صلح مي‌باشد كه در صورت بروز، علاوه بر ردّ مال‌الصلح از عهده غرامات وارده برآيد. منافع رقبة مذكور قبلاً به كسي واگذار نشده است و گواهي شماره               سرمميزي شماره

اداره ماليات‌هاي                         و پاسخ استعلاميه شماره       ثبت              ملحوظ شد.

براي تنظيم اين سند اوراق شماره                       و                          مصرف و مبلغ 300000 ريال بابت حق‌الثبت برابر فيش شماره                      به حساب شماره

در بانك ملي شعبه                      و مبلغ 195000 ريال بابت حق‌التحرير و 1000 ريال بهاي اوراق جمعاً مبلغ 196000ريال به موجب فيش شماره              به حساب شماره

بانك مذكور واريز و قبض حق‌التحرير شماره                     صادر و تسليم شد.

به تاريخ                    1382 شمسي                  محل امضاء


 

 

صلح به شرط عمريû، رقبيû و سكنيû

عمريû، رقبي و سكني به صورت شرط ضمن عقد صلح به دو صورت امكان‌پذير است.

صورت اول _ عمري، رقبي و يا سكني به صورت شرط فعلي.

در اين صورت بايد مشروط‌عليه بعد از عقد صلح لازم، اقدام به انعقاد عقد عمريû، رقبيû و يا سكنيû كند و با انعقاد عقد عمريû، رقبيû و يا سكنيû ملزم است مال موضوع حق انتفاع را اقباض كند (سند نمونه 5)

صورت دوم عمريû، رقبيû و يا سكنيû به صورت شرط نتيجه.

در اين صورت پس از عقد صلح كه عمريû، رقبي و سكنيû به طور شرط نتيجه در ضمن آن قرار داده شده است بايد مالك مال مورد حق انتفاع را به تحويل منتفع بدهد بدون اينكه محتاج به عقد ديگري غير از عقد صلح باشد در هر حال متصالح  مكلف و متعهد به اقباض است. (سند نمونه 6)

 

نوع سند: صلح به شرط عمري (به صورت شرط فعل)

به طوريكه قبلاً توضيح داده شد مالك، مالي را به شخصي صلح مي‌كند به شرطي كه متصالح آن را به مُصالح عمريû دهد.

حق‌الثبت براساس ارزش معاملات تعيين شده توسط حوزه مالياتي محاسبه مي‌شود و حق‌التحرير به مأخذ مال الصلح محاسبه مي‌گردد چه صلح بلاعوض باشد و چه به ارزش معاملاتي يا كمتر و يا بيشتر از آن.

مستندات تنظيم سند: مداركي كه براي تنظيم اسناد قطعي لازم است براي تنظيم سند صلح نيز ضرورت دارد. (نمونه سند شماره 5)


 

نمونه شماره 5

نوع سند: صلح به شرط عمري

مصالح: آقاي                     فرزند:           به شماره شناسنامه:               صادره:

متولد:             ساكن:

به شرطي كه متصالح مورد صلح را براي مصالح عمري دهد تا مادام‌الحيات از منافع آن مجاناً استفاده كند.

متصالح: آقاي                     فرزند:           به شماره شناسنامه:               صادره:

متولد:             ساكن:

مورد صلح: ششدانگ يك قطعه زمين با بناي احداثي در آن به مساحت               مترمربع به پلاك شماره         فرعي از           اصلي واقع در بخش        تهران باتمام توابع شرعيه و لواحق عرضيه كه حدود و حقوق ارتفاقي آن به موجب سند مالكيت با شماره چاپي

است كه در صفحه         دفترجلد          ذيل شماره                بنام آقاي                  ثبت و صادر گرديده و سپس به موجب سند قطعي شماره                     مورخ                  دفتر اسناد رسمي شماره            تهران به مصالح انتقال يافته است بانضمام آب به شماره اشتراك

                    و برق با پرونده شماره         و گاز با پرونده شماره                 كه مورد صلح به رؤيت متصالح رسيده است و از كم و كيف آن اطلاع كامل دارد

مالالصلح: مبلغ                       ريال رايج كه تمامي آن تسليم مصالح گرديده است باقراره.

 در اجراي شرط فعل ضمن عقد، متصالح مورد صلح را براي مصالح عمري داد تا مادام‌الحيات از منافع آن مجاناً استفاده نمايد و مورد صلح كماكان در تصرف مُصالح باقي ماند لذا با توجه به قبض مورد صلح توسط مُصالح عقد عمريû محقق شد و با اسقاط كليه خيارات از طرفين، صيغه مصالحه شرعيه و عمري جاري شد. منافع مورد صلح قبلاً به كسي واگذار نشده است و گواهي شماره                           سرمميزي مالياتي شماره

اداره كل ماليات‌هاي             و گواهي پايان كار شماره                    و مفاصا حساب عوارض نوسازي شماره                    شهرداري منطقه              تهران و پاسخ استعلاميه شماره

ثبت               ملحوظ شد و هزينه‌هاي تعميرات جزئي و مصرف آب و برق و گاز تا زماني كه مصالح از مورد صلح منتفع مي‌شود به عهدة مصالح خواهد بود و باقرار مصالح و تأييد متصالح از تاريخ صدور گواهي پايان كار ساختمان مرقوم الي حال تغيير و يا اضافه ساختماني در مورد صلح به وجود نيامده است و در صورت كشف خلاف مسئوليت و جبران خسارات و جرائم به عهده متصالح خواهد بود و متصالح با علم و اطلاع از مفاد و مدلول گواهي‌هاي مذكور عامداً اقدام به معامله كرد.

براي تنظيم اين سند اوراق شماره                 و                  مصرف شد و با توجه به اينكه ارزش معاملاتي مورد صلح توسط حوزة مالياتي مبلغ                 ريال تعيين گرديده است مبلغ                ريال حق‌الثبت به موجب فيش شماره         به حساب شماره

در بانك ملي شعبه                     واريز شد و مبلغ           ريال حق‌التحرير و

ريال بهاي اوراق جمعاً مبلغ                  ريال به موجب فيش شماره           به حساب شماره             در بانك مذكور واريز و قبض حق‌التحرير شماره           صادر و تسليم شد.

به تاريخ                    1382 شمسي                     محل امضاء


 

نوع سند: صلح به شرط عمري (به صورت شرط نتيجه)

يعني مالك، مالي را به شخصي صلح مي‌كند به شرطي كه حق‌انتفاع آن به طريق عمريû متعلق به مصالح يا شخص ثالث باشد. حق‌الثبت و حق‌التحرير و مستندات تنظيم سند مانند صلح به شرط عمري (به صورت شرط فعل) مي‌باشد. (نمونه سند شماره 6)

 

نمونه شماره 6

نوع سند: صلح به شرط عمري

مصالح: آقاي                      فرزند:           به شماره شناسنامه:                صادره:

متولد:               ساكن:

به شرطي كه حق انتفاع مورد صلح به طريق عمري متعلق به مصالح باشد.

متصالح: آقاي                      فرزند:           به شماره شناسنامه:                صادره:

متولد:               ساكن:

مورد صلح: ششدانگ يكبابخانه احداثي در يك قطعه زمين به مساحت        مترمربع به پلاك شماره                          فرعي از                             اصلي واقع در بخش

شهرستان               با تمام توابع شرعيه و لواحق عرضه كه حدود و حقوق ارتفاقي آن به موجب سند مالكيت به شماره چاپي            است كه در صفحه      دفتر

ذيل شماره             بنام             ثبت و صادر گرديده و سپس به موجب سند شماره

دفتر اسناد رسمي شماره         به مصالح انتقال قطعي يافته است به انضمام آب شماره

و برق شماره          وگاز شماره                     منصوبه كه متصالح از كم و كيف مورد صلح اطلاع كامل دارد.

مالالصلح: مبلغ                      ريال رايج كه تمامي آن تسليم مصالح گرديده است علي‌‌اقراره.

با توجه به شرط ضمن عقد، با تحقق عقد صلح، عين و منافع مورد صلح به متصالح انتقال يافت و حق انتفاع از مورد صلح به عقد عمريû تا زمانيكه مصالح زنده است در مالكيت وي مستقر شد كه مادام‌ا


مطالب مشابه :


نمونه کامل اسناد صلح (عمری - سکنی - رقبی و.....)

وبلاگ سردفتران پیشکسوت - نمونه کامل اسناد صلح (عمری - سکنی - رقبی و ) - ما در بازی شطرنج زندگی




نمونه سند هبه

وبلاگ سردفتران پیشکسوت - نمونه سند هبه - ما در بازی شطرنج زندگی نمی بازیم با حرکت اشتباه خود




نمونه سند صلح با شرط عدم معامله

وبلاگ سردفتران پیشکسوت - نمونه سند صلح با شرط عدم معامله - ما در بازی شطرنج زندگی نمی بازیم




قرارداد صلح حقوقی ومنافع

boukanrooz - قرارداد صلح حقوقی ومنافع - مشاور املاک ماده 3 : وجه‌المصالحه 1-3 وجه‌المصالحه مبلغ .




صلح و نمونه اسناد مربوط به آن

boukanrooz - صلح و نمونه اسناد مربوط به آن - مشاور 2 ـ صلحنامه و هبه‌نامه و شرکت‌نامه.




چگونگی صلح و سازش در دعاوی کیفری و مدنی

چگونگی صلح و سازش در دعاوی کیفری و مدنی نمونه سازش نامه ریاست محترم شعبه……




کاربرد "تنفيذ" در مورد "صلح نامه عادی" در دادخواست ؟

برابری - کاربرد "تنفيذ" در مورد "صلح نامه عادی" در دادخواست ؟ - Law -- Philosophy -- cinema - برابری




نمونه سنداقراربه وصول مهریه

2 ـ پس از تنظيم سند تصوير اقرارنامه به انضمام نامة دفترخانه جهت نمونه سند صلح باشرط




برچسب :