گلچین شعر شاعران جهان (مجموعۀ چهارم)

اریش فرید

(شاعر معاصر اتریش)

 

 

قابل شنیدن

گوش بسپار
با گوشهاي تيزكرده
آن‌ گاه در خواهي يافت عاقبت:
اين تنها زندگي‌است كه مي‌شنوي
مرگ، هيچ براي‌ گفتن ندارد
مرگ، قادر به سخن‌گويي نيست.
مجرم،
با توسل به جرم سخن مي‌گويد
جرم، با توسل به عواقب‌ِ خويش سخن مي‌گويد:
عواقب‌ِ جرم
خويشتن را
از هر دليلي
تبرئه مي‌سازند.

زندگان
از م‍ُردن سخن مي‌گويند
تنها از آن رو كه مي‌زيند:
آنكه سخن نمي‌گويد، مرگ است،
مرگ،
كه حرفي نمي‌زند
اما به وعده‌اش وفا مي‌كند.

 

 

جهان بانو

به
دنيا آمده‌ام
وينك سرانجام
به آن حد‌ّ رسيده‌ام
كه غريو بر مي‌كشم:
"
چگونه مي‌شود
كه من به سوي‌ِ دنيا مي‌آيم."
دنيا بانو مي‌آيد
و آهسته مي‌گويد:
"
تو نمي‌آيي
تو در حال‌ِ رفتني."

 

پاسخ

شخص رو به سنگها گفت:
"
انسان باشيد!"
سنگها در پاسخ گفتند:
"
هنوز به قدر كفايت سخت نشده‌ايم."

 

 

آنسنبرگر

Von Hans Magnus Enzensberger

 

آن دیگری

آن دیگری میخند د

غصه هایش را دارد

چهره مرا با پوست و مویم زیر آسمان نگاه می دارد

کلمات را از دهان من بیرون میریزد

پول داردو ترس و گذرنامه

میستیزد و دوست میدارد

آشفته میشود

و بیقرار

 

اما من نه

من آن دیگری ام

که نه میخند د

نه چهره ای زیر آسمان دارد

نه کلمه ای در دهان

آنکه با من و خویش

بیگانه است

نه! من نه! آن دیگری، همیشه آن دیگری!

آنکه نه غالب میشود نه مغلوب

آنکه غصه ای ندارد

و برآشفته نمیشود

 

آن دیگری!

که وجودش برای خودش بی تفاوت است

آنی که من نمیشناسمش

وهیچکس دیگر هم نمیداند که کیست

آن که مرا بر نمی آشوبد

آن منم!

 

 

 

شعری از

سیلویاپلات

Sylvia Plat

 

Crossing the Water


Black lake, black boat, two black, cut-paper people.
Where do the black trees go that drink here?
Their shadows must cover Canada.

A little light is filtering from the water flowers.
Their leaves do not wish us to hurry:
They are round and flat and full of dark advice.

Cold worlds shake from the oar.
The spirit of blackness is in us, it is in the fishes.
A snag is lifting a valedictory, pale hand;

Stars open among the lilies.
Are you not blinded by such expressionless sirens?
This is the silence of astounded souls

 

گذر از آب


دریاچه سیاه، قایق سیاه،دو آدم سیاه که گویی آدمکهایی کاغذی اند
درختان سیاهی که از اینجا آب می نوشند به کجا چنینشتابانند؟
آیا مگرنه که باید بپوشاند سایه ها شان  تمام وسعتکانادا را؟
از نیلوفران آبی قطره وار ،  پرتو نوری فرو می چکد
برگها نمی خواهند ما هیچ عجله ای داشته باشیم
آنها گردند و صاف ، پر از پند و اندرز های سیاه

آبها بسان جهانی سرد از تکانه ی پارو می لرزد
روح سیاهی ها در ما و ماهی هاست
خود مانعی برای رفتن است وقتی دست پریده رنگ شاخه ای بهعلامت وداع بالا می آید

ستاره‌هاباز می شوند میان زنبق ها
آیا زنان پری پیکر دریا تو را با سکوتشان چشم بندی وافسوننمی کنند؟
 این است سکوت ارواح مبهوت متحیر

 

 

شعری از

رابرت فراست

1963- 1874

 

The road not taken

 

Two roads diverged in a yellow wood

And sorry I could not travel both

And be one traveler, long I stood

And looked down one as far as I could

 

دو راه در جنگلی زرد از هم جدا می شدند

اماحیف كه نتوانستم از هردو بروم

فقط یك رهرو بودم

ایستادم و تا آنجا كه چشم كارمی كرد،

تاآنجا كه جاده در میان بوته ها گم می شد

نگاه كردم

 

Then took the other, as just as fair,

And giving perhaps the better claim,

Because it was grassy and wanted wear,

Though as for that the passing there

Had worn them really about the same,

 

بی طرفانه سعی كردم یكی را انتخاب كنم

به این دلیل كه علف پوش بود و كمتر از آن گذشته بودند

اگر چه، انگار، هردو به یك اندازه

مورد استفاده قرار گرفته بورند.

 

And both that morning equally lay

In leaves no step had trodden black

Oh, I kept the first for another day !

Yet knowing how way leads on to way,
I doubted if I should ever come back.

 

آن روز صبح، هردو یك جور به نظر می آمدند

پر از برگ،جوری كه گویی هیچ كس بر آنها قدم نگذاشته است

آه، روز بعد اولی را انتخاب كردم

كه به راه ها ی دیگری ختم می شد اما نمی دانستم كه با گام نهادن

در آن دیگر هرگز قادر به بازگشت نخواهم بود

 

I shall be telling this with a sigh

Somewhere ages and ages hence:

Two roads diverged in a wood, and I -

I took the one less traveled by,

And that has made all the difference.

 

سالهای سال بعد، یك روز با آه و حسرت به خودم می گویم :

دوراه درجنگلی از هم جدا می شدند ومن -

آن راهی را در پیش گرفتم كه كمتر كسی از آن رفته بود

وهمه ی تفاوت در همین است

http://sarapoem.persiangig.com/link7/thome.htm


مطالب مشابه :


گلچین سخنان و اشعار شکسپیر (قسمت دوم )

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین سخنان و اشعار شکسپیر (قسمت دوم ) - منتخبی از زیباترین اشعار




گلچین رباعیات باباطاهر 2 (بصحرا بنگرم صحرا تو بینم )

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین رباعیات باباطاهر 2 (بصحرا بنگرم صحرا تو بینم ) - منتخبی از




گلچین زیباترین غزلیات مولوی -قسمت51 (غزلهای1789-1798 )

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین زیباترین غزلیات مولوی -قسمت51 زندگینامۀ عرفا و شعرا و




گلچین بهترین شعرها درباره شب یلدا

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین بهترین شعرها درباره شب یلدا - منتخبی از زیباترین اشعار




گلچین اشعار در مورد عید نوروز (قسمت دوم)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین اشعار در مورد عید نوروز (قسمت دوم) - منتخبی از زیباترین اشعار




گلچین بهترین اشعار شهریار 3 (22 -38 )

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین بهترین اشعار شهریار 3 (22 -38 ) - منتخبی از زیباترین اشعار عرفانی




گلچین شعر شاعران جهان (مجموعۀ چهارم)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ گلچین اشعار و نامه های امام زندگینامۀ عرفا و شعرا و تاریخچۀ




گلچین اشعار شاملو 3

اشعار عرفانی شعرای بزرگ گلچین اشعار و نامه های امام زندگینامۀ عرفا و شعرا و تاریخچۀ




گلچین اشعار جامی-مجموعه 10

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین اشعار جامی-مجموعه 10 زندگینامۀ عرفا و شعرا و تاریخچۀ




گلچین اشعار اقبال لاهوری2 (زبور عجم-قسمت دوم )

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین اشعار اقبال لاهوری2 (زبور عجم-قسمت دوم ) - منتخبی از زیباترین




برچسب :