دانلود ساقی نامه و توضیحاتی چند در این مورد

ساقی‌نامه به نقل از دهخدا «نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب [مثمن مقصور یا محذوف] است [وزن و گویش حماسی دارد] که در آن شاعرخطاب به ساقی کند و مضامینی در یاد مرگ و بیان بی‌ثباتی حیات دنیوی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد. با اینکه این نوع شعر را به علت ذکر باده و جام با سایراشعار خمریه مناسبتی است اما دو شرط اینکه مثنوی باشد و در بحر متقارب گفته آید آن را نوع خاصی در میان اشعار فارسی قرار می‌دهد و نیز روح خاص فلسفی و اخلاقی و عرفانی این نوع منظومه‌ها با مضامین عادی سایر خمریات تفاوتی آشکار دارد.»

برای مثال ساقی‌نامه متفاوت از مغنی‌نامه و خمریه است. مغنی‌نامه خطاب به مغنی است و دعوت و ترغیب اوست به خواندن آواز و سرود و رامش‌گری (به نقل از دهخدا). شعرهایی که در توصیف شراب سروده شوند خمریه نامیده می‌شوند (مانند خمریه‌های رودکی ومنوچهری. خمریه از عرب وارد فارسی شده و والد ساقی‌نامه شمرده می‌شود.)


هرچند که برخی فردوسی را پایه‌گذار ساقی‌نامه می‌دانند، نظامی گنجوی، ملهم از ابیات پراکندهٔ شاه‌نامه، سرایندهٔ نخستین منظومهٔ مستقل از این نوع است. بعدها دیگران نیز راه نظامی را ادامه دادند و ساقی‌نامه را به سبکی در شعر کلاسیک ایران تبدیل نمودند. ساقی‌نامهٔ حافظ، میر رضی آرتیمانی و نظامی معروف‌ترین ساقی‌نامه‌های ادبیات ایرانند.


اجرای آوازی ساقی‌نامه‌ها (که صوفی‌نامه نیز نامیده می‌شوند) معمولاً در مایه‌های بیات اصفهان و ماهور (و بعضی وقتها نوا) است. ساقی‌نامه در افشاری "کشته مرده" هم نامیده می‌شود.

ابیاتی از ساقی‌نامهٔ رضی‌الدین آرتیمانی:

الهی به مستان میخانه ات

به عقل آفرینان دیوانه ات

به مستان افتاده در پای خم

به رندان پیمانه پیمای خم

که خاکم گل از آب انگور کن

سراپای من آتش طور کن

ابیاتی از ساقی‌نامهٔ حافظ:

بیا ساقی آن می که حال آورد

کرامت فزاید کمال آورد

بیا ساقی آن می که عکسش ز جام

به کی‌خسرو و جم فرستد پیام

به من ده که بدنام خواهم شدن

خراب می و جام خواهم شدم

بده تا روم بر فلک شیر گیر

به هم بر زنم دام این گرگ پیر

ابیاتی از ساقی‌نامهٔ وحدت کرمانشاهی:

بیا ساقی و می به گردش درآر

که دل گیرم از گردش روزگار

میی ده که چون ریزیش در سبو

برآرد سبو از دل آواز او

ابیاتی از ساقی‌نامهٔ امیدی تهرانی:

بیا ساقی آن تلخ شیرین گوار

که شیرین کند تلخی روزگار

بیا ساقی آن جام گیتی نما

که از جم رسیدست دورش به ما

بیا ساقی آن آفت عقل و هوش

بیا ساقی آن لعبت لعل پوش

به من ده که بی هوشیم آروزست

به مستان هم آغوشیم آروزست

ابیاتی از ساقی‌نامهٔ آبتین پوریا:

بیا ساقی آن قبله عارفان

که گردند گردش همه عاشقان

به من ده که گردم ز غم ها جدا

ز زنجیر دنیا شوم من رها

بیا ساقی آن آب آتش فروز

همان آتش مشعل عقل سوز

بیا ساقی آن باده ی دلربا

همان ارغوانی می جانفزا

به من ده که مستور خواهم شدن

پر از شادی و شور خواهم شدن

بیا ساقی آن می که حال آورد کرامت فزاید کمال آورد به من ده که بس بی‌دل افتاده‌ام وز این هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام بیا ساقی آن می که عکسش ز جام به کیخسرو و جم فرستد پیام بده تا بگویم به آواز نی که جمشید کی بود و کاووس کی بیا ساقی آن کیمیای فتوح که با گنج قارون دهد عمر نوح بده تا به رویت گشایند باز در کامرانی و عمر دراز بده ساقی آن می کز او جام جم زند لاف بینایی اندر عدم به من ده که گردم به تایید جام چو جم آگه از سر عالم تمام دم از سیر این دیر دیرینه زن صلایی به شاهان پیشینه زن همان منزل است این جهان خراب که دیده‌ست ایوان افراسیاب کجا رای پیران لشکرکشش کجا شیده آن ترک خنجرکشش نه تنها شد ایوان و قصرش به باد که کس دخمه نیزش ندارد به یاد همان مرحله‌ست این بیابان دور که گم شد در او لشکر سلم و تور بده ساقی آن می که عکسش ز جام به کیخسرو و جم فرستد پیام چه خوش گفت جمشید با تاج و گنجکه یک جو نیرزد سرای سپنج بیا ساقی آن آتش تابناک که زردشت می‌جویدش زیر خاک به من ده که در کیش رندان مستچه آتش‌پرست و چه دنیاپرست بیا ساقی آن بکر مستور مست که اندر خرابات دارد نشست به من ده که بدنام خواهم شدن خراب می و جام خواهم شدن بیا ساقی آن آب اندیشه‌سوز که گر شیر

نگاه به ساقی‌نامه در ادب فارسی

ساقی نامه گونه‌ای شعر است كه اغلب در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده می‌شود. گفته اند: ساقی‌نامه عبارت است از : نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب كه در آن شاعر، خطاب به ساقی كند در مضامینی در یاد مرگ و بیان بی ثباتی حیات دنیوی و پند و اندرز و حكمت و غیره آورد. با این كه این نوع شعر را به علت ذكر باده و جام، با سایر اشعار خمریه، مناسبتی است اما دو شرط این كه مثنوی باشد و در بحر متقارب گفته آید، آن را نوع خاصی در میان اشعار فارسی قرار می‌دهد و نیز روح خاص فلسفی واخلاقی و عرفانی این نوع منظومه‌ها، با مضامین عادی سایر خمریات تفاوتی آشكار دارد.

و اما خمریه به اشعاری اطلاق می‌شود كه شاعر در آن از موضوع هایی مانند ساقی و ساغر و مینا و جام و خم و سبو و میكده و می‌فروش و دختر رز و تاك و محتسب و صبوحی وفصل گل وشكستن توبه و حریفان مخمور و نعره مستانه و به طور كلی از می‌و می‌گساری، گفتگو می‌نماید.

مؤلف فاضل كتاب شعر وادب فارسی، ساقی‌نامه را از متفرعات اشعار خمریه به شمار می‌آورد كه خطاب به ساقی در طلب شرب مدام سروده می‌شود، لیكن تفاوت آن با اشعار دیگر از این نوع، دو شرط اساسی یعنی : مثنوی بودن و در بحر متقارب سروده شدن آن است .

كار سرودن ساقی‌نامه در میان شاعران فارسی زبان به اندازه‌ای رونق می‌یابد كه ادیب پژوهنده‌ای به نام ملا عبد النبی فخرالزمانی قزوینی (متوفی به سال 1307 هجری قمری) یكی از شاعران و نویسندگان عهد صفوی كه از ایران به هندوستان مهاجرت كرده است، تذكره‌ای به نام «میخانه» تألیف كرده كه در آن منحصراٌ شرح احوال شاعرانی آمده است كه سراینده ساقی‌نامه باشند. او در این كتاب، ترجمه احوال 46 تن از این شاعران را همراه با ساقی‌نامه آنها آورده است(كه البته این رقم شامل كسانی نیست كه اشعار خود را در قالب ترجیع یا تركیب بند سروده‌اند .)

با این كه تذكره میخانه كتاب بزرگ ونسبتا قطوری است، با این وجود باز هم نام عده زیادی از ساقی‌نامه سرایان در آن از قلم افتاده یا مؤلف، اطلاعات چندانی از شرح احوال آنها نداشته است یا به طور كلی آنان را نمی‌شناخته كه مصحح فاضل ودانشمند كتاب، استاد احمد گلچین معانی، این نوع كم وكاستیها را در پاورقی‌ها جبران كرده است .

همچنین بعد از تألیف این تذكره، باز هم بسیاری از شاعران فارسی گوی، چه در ایران وچه در هندوستان، ساقی نامه‌های بسیاری سروده‌اند كه آنها را نیز استاد گلچین معانی – مصحح تذكره میخانه- در كتاب دیگری به نام تذكره پیمانه، كه در حقیقت ذیلی بر تذكره قبلی به شمار می‌آید، گرد آوری و چاپ كرده است.

ملاعبدالنبی در كتاب تذكره میخانه خویش، شرح احوال ساقی‌نامه سرایان را از حكیم نظامی گنجه‌ای شروع كرده و امیر خسرو دهلوی را بعد از نظامی دومین سراینده ساقی‌نامه به شمار آورده است اما ناگفته نباید گذاشت كه ساقی نامه‌های این دو شاعر، منظومه‌های مستقلی در این باره نیست، بلكه بیتهای پراكنده‌ای است كه در خلال مثنوی‌های خمسه آنان آمده است.

به استناد پژوهشهای ارزنده زنده یاد دكتر محمد جعفر محجوب ، ظاهراٌ به نظر می‌رسد كه نظامی در این شیوه هم از فخرالدین اسعد گرگانی ، تقلید كرده باشد ؛ هر چند از جزئیات زندگی وی وآثارش، بجز منظومه ویس ورامین (در بحر هزج مثمن محذوف یا مقصور ) چیزی به دست ما نرسیده است ولی اشعار پراكنده‌ای در فرهنگها به نام فخرالدین اسعد یا فخری گرگانی، ضبط شده است كه نشان می‌دهد وی مثنوی دیگری در بحر متقارب داشته كه نام ونشان وموضوع آن تا اكنون بر ما پوشیده مانده است. از جمله در فرهنگ جهانگیری، در ذیل واژه «وروغ» به معنی كدورت وتیرگی، این بیت آمده است :

بیا ساقی آن آب صافی فروغ / كه از دل برد زنگ واز جان وروغ

و همچنین در ذیل تركیب «زنده رود » این بیت را می‌بینیم :

مغنی بیا وبیار این سرود / كه ریزم زهر دیده صد زنده رود

اگر انتساب این بیت‌ها به فخرالدین اسعد قطعی باشد، بیت اول كه خطاب به ساقی است و مطابق شیوه ساقی نامه‌ها، موقوف المعنی است وموضوع آن در بیت یا ابیات بعدی كامل می‌شود، كه امروز آن بیت یا ابیات بعدی را در اختیار نداریم، با این حساب، به احتمال زیاد سرمشق نظامی در سرودن ساقی‌نامه و مغنی نامه، مثنوی(فعلاٌ گمشده ) فخرالدین اسعد بوده كه ممكن است ساقی‌نامه او هم (همچون ساقی‌نامه نظامی ) مستقل نبوده است، بلكه پاره‌ای از بیتهای آن مانند اسكندر نامه نظامی با خطاب، بیا ساقیا » یا، مغنی بیا » آغاز می‌شده است .

بنابراین می‌توان در مجموع نتیجه گرفت كه در شعر فارسی، قدیمی ترین خطاب به ساقی ومغنی، متعلق به مثنوی گمشده فخرالدین اسعد گرگانی یا شاعران پیش از وی (از جمله فردوسی ) كه مثنوی هایی در بحر متقارب، خطاب به ساقی سروده‌اند.

اما اگر منظومه‌های مستقل را ملاك عمل قرار دهیم از همه قرائن چنین بر می‌آید كه خواجوی كرمانی ( در گذشته به سال 750 هجری قمری ) و سلمان ساوجی ( درگذشته به سال 778 ) و از لحاظ اهمیت كار، بخصوص حافظ شیرازی ، از نخستین گویندگانی هستند كه هر یك منظومه مستقلی از این نوع سروده و موجب اعتبار و رونق آن گشته‌اند .

باری، بعد از حافظ سرودن ساقی‌نامه از انواع متد اول شعر فارسی به حساب می‌آید تا آنجا كه بسیاری از شاعران، مثنوی هایی عرفانی ومستقل در بحر متقارب سروده‌اند كه در آنها اصطلاحات خمری را در معانی خاص عرفانی به كار برده‌اند.

از اواخر قرن دهم سرودن ساقی نامه، جنبه عام پیدا می‌كند كه اغلب شاعران، از لحاظ سبك و روش كار، به ساقی‌نامه و مغنی نامه حافظ عنایت دارند وگاهی در این ساقی نامه‌ها همچون قصیده، به ستایش ممدوح نیز می‌پردازند. گذشته از این، انواع دیگری از شعر از قبیل ترجیع وتركیب بند وحتی رباعیاتی با مضمون ومحتوای ساقی نامه‌ای سروده می‌شود.

در میان این سرایندگان بعد از حافظ، حكیم پرتوی ( م. 941 ه.ق )، نوعی خبوشانی (م. 1018 )ظهوری ترشیزی ( م. 1025 ) و میر رضی آرتیمانی (م. 1037 ) از شهرت واعتبار فراوانی برخوردارند.

چنانكه گفته شد بیشتر ساقی نامه‌ها در قالب مثنوی ودر بحر متقارب ( فعولن فعولن فعولن فعل ) سروده شده‌اند و اغلب ابیات آنها با خطاب، بیا ساقی یا، بده ساقی آغاز می‌شود و معنی كلی آنها این است كه ساقی بیا و باده‌ای را كه چنین و چنان است به من بده كه چنین وچنان هستم مانند این نمونه :

بیا ساقی آن تلخ شیرین گوار

كه شیرین كند تلخی روزگار

به من ده كه تلخ است ایام من

ز ایام من تلخ تر، كام من

(امیدی تهرانی)

معمولاٌ بیت‌های خطابی، موقوف المعانی است و بیت اول مقدمه‌ای است برای نتیجه یا نتیجه گیری هایی كه در بیت یا بیت‌های بعدی می‌آید واز نظر دستور زبان نیز، اغلب جمله‌ها در بیت اول ناتمام می‌ماند و فعل آنها در بیت یا بیت‌های بعد می‌آید .

مغنی نامه نیز بخشی از ساقی‌نامه است كه در بیتهای آن با خطاب، مغنی بیا آغاز می‌گردد :

مغنی بیا چنگ را ساز كن

به قول وغزل قصه آغاز كن

كه بار غمم بر زمین دوخت پای

به ضرب اصولم برآور زجای

«حافظ »

وگاهی هم با بیا مطربا شروع می‌شود :

بیا مطربا زان كه وقت نواست

بزن این نوا رادر آهنگ راست

كه كج جز گرفتار خواری مباد

بجز راست را رستگاری مباد

« جامی »

برخی از شاعران مبتكر از قبیل ظهوری ترشیزی و میر رضی آرتیمانی و… با هنر نمایی بسیار از تلفیق ساقی‌نامه با مناجاتهای پرشور وسوگند‌های پر سوز، شاهكارهای بدیعی آفریده‌اند .

معمولاٌ ساقی‌نامه از بخشهای گوناگونی تشكیل می‌گردد كه هر بخشی از آن دارای موضوع واحدی است. برای نشان دادن محتوای اصلی ساقی نامه‌ها به طور اختصارنمونه هایی عرضه می‌شود :

1-در توحید ونعت پیامبر (ص) و اولیای دین (ع) یا همان اصطلاحات خاص میخانه ای:

ثنا می‌كنم ایزد پاك را

ثریا ده طارم تاك را

كه خورشید را صورت جام از اوست

شراب شفق در خم شام از اوست

از او لاله نشأ ه برفرق می

وزاو شكر نغمه در كام نی…

«ظهوری ترشیزی»

2-در مناجات و سوگند :

الهی به مستان میخانه ات

به عقل آفرینان دیوانه ات

به دردی كش لجه كبریا

كه آمد به شأ نش فرود انما

به دری كه عرش است او را صدف

به ساقی كوثر، به شاه نجف

به نوردل صبح خیزان عشق

زشادی به انده گریزان عشق

به رندان سرمست آگاه دل

كه هرگز نرفتند جز راه دل…

كزان خوبرو چشم بد دور باد

غلط دور گفتم كه خود كور باد

«رضی الدین آرتیمانی»

3-در پند و اندرز و حكمت و اخلاق و بی اعتباری جهان :

بیا ساقی آن جام گیتی نما

كه از جم رسیده است دورش به ما

به من ده كه دوران گیتی مدام

زدستی به دستی رود همچو جام

«امیدی تهرانی»

4-در اوصاف ساقی، می‌فروش، شراب، میخانه، صبح وشام وبهار و…

5-در عشق ومغازله كه بعضی از شاعران (از جمله ظهوری ترشیزی) غزلهایی را در بحر متقارب با ظرافت وهنر نمایی خاصی در متن ساقی‌نامه خود گنجانیده‌اند (مانند آنچه در مثنوی ویس ورامین، وخسرو وشیرین نظامی آمده است)

6-در شكایت از روزگار و اننتقاد ار اوضاع واحوال زمانه ومردم آن وبی وفایی دنیا و…

صدا هر دم آید ز دیوار ودر

كزین خاكدان الحذر الحذر…

عجب روزگاری گران محنت است

كه بر مردگان زنده را حسرت است

بلا ریز گردیده گردون دون

شده كار دین همچو دنیا زبون

چو زلف بتان عالم آشفته است

به هردل، سیه مار غم خفته است

چو در عالم هوش نبود سكون

من و عالم بیخودی و جنون

«حكیم پرتوی »

7-در نكوهش زاهد ومحتسب و ناصح وفلك وعقل وغیره :

مغنی سحر شد خروشی برآر

زخامان افسرده جوشی بر آر

كه افسرده صحبت زاهدم

خراب می‌وساغر و شاهدم

« رضی الدین آرتیمانی »

8-در تمثیل و حكایت:

دلم سوخت بر حال دیوانه‌ای

كه می‌گشت بر گرد ویرانه ای

سری پر زسودا، دلی پرزیار

برآورده فریاد، شوریده وار

كه گبرم به كیش محبت، اگر

به جز یار دانم خدای دگر

بدو گفتم:‌ای كافر حق گزار

از این حرف بس كن ! بنالید زار:

كه بهر پرستیدن آن صنم

به ملك وجود آمدم از عدم

وگرنه مرا ذوق هستی نبود

سر وبرگ یزدان پرستی نبود

«مرشد بروجردی »

9-در وصف الحال و بث شكوی :

به حدی پریشانم از روزگار

كه لذت نمی‌یابم از زلف یار

رسد هر زمانم شكستی دگر

اگر مومیایی شوم سربه سر

اگر راز دل را برون افكنم

سخن را به گرداب خون افكنم

درونم چنان پر شد از دود آه

كه امید را در دلم نیست راه

«مرشد بروجردی »

10 -وصیت نامه .

اغلب گویندگان در اثنای ساقی‌نامه خود وصیت نامه‌های دلنشینی سروده‌اند كه ازآن میان وصیت نامه حاج ملا هادی سبزواری با توجه به مقام والا وفضایل علمی وكمالات بسیارش، لطافت وحال وهوایی دیگر دارد :

ندیمان وصیت كنم بشنوید

كه عمر گرامی به آخر رسید

چو این رشته عمر بگسسته شد

به آغاز، انجام پیوسته شد

بشد ملك تن بی سپهدار جان

به یغما ربودند ملك روان

خدا را دهیدم به می‌شستشوی

بپاشید سدرم از آن خاك كوی

بسازید تابوتم از چوب تاك

كنیدم می‌آلوده در زیر خاك

چو از برگ رز نیز كفنم كنید

به پای خم باده دفنم كنید…

ز مرد وزن اندر شب وحشتم

نیاید كسی بر سر تربتم

بجز مطرب آید زند چنگ را

مغنی كشد سرخوش آهنگ را

به خونم نگارید لوح مزار

كه هست این شهید ره عشق یار

چهل تن زرندان پیمانه زن

شهادت كنند این چنین بر كفن

كه این را به خاك درش نسبت است

ز دردی كشان می‌وحدت است

ندیدیم كاری از او سر زند

بجز این كه پیوسته ساغر زند

در پایان ویژ گی‌های اصلی ساقی‌نامه را می‌توان بدین گونه جمع بندی كرد :

الف : در قالب مثنوی سروده شده‌اند .

ب : بیشتر اوزان این مثنوی‌ها در بحر متقارب مثمن محذوف یا مقصور (فعولن فعولن فعولن فعل ) است. اما گفتنی است با این كه اكثر صاحب نظران و پژوهشگران یكی از خصوصیات ساقی‌نامه را داشتن بحر متقارب قلمدادكرده‌اند، لیكن پاره‌ای از شاعران بدین اصل پای بند نمانده و در اوزان دیگر نیز ساقی‌نامه هایی سروده‌اند از جمله حزین لا هیجی وحیاتی گیلانی، ساقی‌نامه هایی در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف و مقصور ( مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل ) و جز آن سروده‌اند. (نمونه را به صفحه 814 تذكره میخانه مراجعه شود .)

ج : دریافت كلی ساقی نامه‌ها تركیبات واصطلاحات میخانه‌ای و خراباتی از قبیل می‌،میكده، جام، خرابات، پیر مغان ،ساغر، پیمانه و امثال اینها در معنی‌های مجازی و عرفانی به كار می‌رود. شایان ذكر است كه قافله سالار بزرگ ساقی‌نامه سرایان، حكیم نظامی گنجه‌ای نیز درباره مجازی بودن این اصطلاحات ، در مؤخره ساقی‌نامه خود، به صراحت گوشزد می‌كند كه :

نپنداری‌ای خضر پیروز پی

كه از می‌مرا هست مقصود، می

از آن می‌، همه بیخودی خواستم

بدان بیخودی مجلس آراستم

مرا ساقی از وعده ایزدی است

صبوح از خرابی، می‌از بیخودی است

وگرنه به یزدان كه تا بوده ام

به می‌دامن لب نیالوده ام

گر از می‌شدم هرگز آلوده كام

حلال خدای است بر من حرام

د : آن روح عرفانی وفلسفی واخلاقی – كه قبلاٌ بدان اشاره شد – در كالبد ساقی نامه‌ها معنویت و گیرایی خاصی می‌بخشد كه از یك سو موجب امتیاز ساقی نامه‌ها از سایر اشعار خمری می‌گردد و از سوی دیگر باعث انسجام ویكپارچگی كل بیتهای آن می‌شود. والسلام .


بیا ساقی آن می که حال آورد

کرامت فزاید کمال آورد

به من ده که بس بی‌دل افتاده‌ام

وز این هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام

بیا ساقی آن می که عکسش ز جام

به کیخسرو و جم فرستد پیام

بده تا بگویم به آواز نی

که جمشید کی بود و کاووس کی

بیا ساقی آن کیمیای فتوح

که با گنج قارون دهد عمر نوح

بده تا به رویت گشایند باز

در کامرانی و عمر دراز

بده ساقی آن می کز او جام جم

زند لاف بینایی اندر عدم

به من ده که گردم به تایید جام

چو جم آگه از سر عالم تمام

دم از سیر این دیر دیرینه زن

صلایی به شاهان پیشینه زن

همان منزل است این جهان خراب

که دیده‌ست ایوان افراسیاب

کجا رای پیران لشکرکشش

کجا شیده آن ترک خنجرکشش

نه تنها شد ایوان و قصرش به باد

که کس دخمه نیزش ندارد به یاد

همان مرحله‌ست این بیابان دور

که گم شد در او لشکر سلم و تور

بده ساقی آن می که عکسش ز جام

به کیخسرو و جم فرستد پیام

چه خوش گفت جمشید با تاج و گنج

که یک جو نیرزد سرای سپنج

بیا ساقی آن آتش تابناک

که زردشت می‌جویدش زیر خاک

به من ده که در کیش رندان مست

چه آتش‌پرست و چه دنیاپرست

بیا ساقی آن بکر مستور مست

که اندر خرابات دارد نشست

به من ده که بدنام خواهم شدن

خراب می و جام خواهم شدن

بیا ساقی آن آب اندیشه‌سوز

که گر شیر نوشد شود بیشه‌سوز

بده تا روم بر فلک شیر گیر

به هم بر زنم دام این گرگ پیر

بیا ساقی آن می که حور بهشت

عبیر ملایک در آن می سرشت

بده تا بخوری در آتش کنم

مشام خرد تا ابد خوش کنم

بده ساقی آن می که شاهی دهد

به پاکی او دل گواهی دهد

می‌ام ده مگر گردم از عیب پاک

بر آرم به عشرت سری زین مغاک

چو شد باغ روحانیان مسکنم

در اینجا چرا تخته‌بند تنم

شرابم ده و روی دولت ببین

خرابم کن و گنج حکمت ببین

من آنم که چون جام گیرم به دست

ببینم در آن آینه هر چه هست

به مستی دم پادشاهی زنم

دم خسروی در گدایی زنم

به مستی توان در اسرار سفت

که در بیخودی راز نتوان نهفت

که حافظ چو مستانه سازد سرود

ز چرخش دهد زهره آواز رود

مغنی کجایی به گلبانگ رود

به یاد آور آن خسروانی سرود

که تا وجد را کارسازی کنم

به رقص آیم و خرقه‌بازی کنم

به اقبال دارای دیهیم و تخت

بهین میوهٔ خسروانی درخت

خدیو زمین پادشاه زمان

مه برج دولت شه کامران

که تمکین اورنگ شاهی از اوست

تن آسایش مرغ و ماهی از اوست

فروغ دل و دیدهٔ مقبلان

ولی نعمت جان صاحبدلان

الا ای همای همایون نظر

خجسته سروش مبارک خبر

فلک را گهر در صدف چون تو نیست

فریدون و جم را خلف چون تو نیست

به جای سکندر بمان سالها

به دانادلی کشف کن حالها

سر فتنه دارد دگر روزگار

من و مستی و فتنهٔ چشم یار

یکی تیغ داند زدن روز کار

یکی را قلمزن کند روزگار

مغنی بزن آن نوآیین سرود

بگو با حریفان به آواز رود

مرا با عدو عاقبت فرصت است

که از آسمان مژدهٔ نصرت است

مغنی نوای طرب ساز کن

به قول وغزل قصه آغاز کن

که بار غمم بر زمین دوخت پای

به ضرب اصولم برآور ز جای

مغنی نوایی به گلبانگ رود

بگوی و بزن خسروانی سرود

روان بزرگان ز خود شاد کن

ز پرویز و از باربد یاد کن

مغنی از آن پرده نقشی بیار

ببین تا چه گفت از درون پرده‌دار

چنان برکش آواز خنیاگری

که ناهید چنگی به رقص آوری

رهی زن که صوفی به حالت رود

به مستی وصلش حوالت رود

مغنی دف و چنگ را ساز ده

به آیین خوش نغمه آواز ده

فریب جهان قصهٔ روشن است

ببین تا چه زاید شب آبستن است

مغنی ملولم دوتایی بزن

به یکتایی او که تایی بزن

همی‌بینم از دور گردون شگفت

ندانم که را خاک خواهد گرفت

دگر رند مغ آتشی میزند

ندانم چراغ که بر می‌کند

در این خونفشان عرصهٔ رستخیز

تو خون صراحی و ساغر بریز

به مستان نوید سرودی فرست

به یاران رفته درودی فرست

در مضامین ساقی نامه ،عارفان ما در طی قرنهای متمادی و در یک مانور ادبی- عرفانی ، وحدت یکپارچه زیرین وربط باطنی صورتهای مختلف تعالیم مذاهب را بر ما آشکار می کنند وتمام این نارساییها را جز حروف کلمات متقاطع جدول خلقت نمی دانند وبر این عقیده اند که فقط با دانستن معنای کلی خلقت ، آن صورتهای ناقص نیز ، تعریف می شوند .

سابقه اشعار ساقی نامه را می توان در شاهنامه فردوسی مشاهده کرد که از وزن وگویشی تقریبا حماسی برخوردار است .پس از فردوسی نظامی نیز ازاین سبک پیروی کرده ، اما نخستین ساقی نامه ومغنی نامه مستقل را حافظ سروده است . پس از حافظ شاعران متعددی ساقینامه سروده اند که شاخص ترین آنها رضی الدین آرتیمانی است.

آواز ساقی نامه نیز مانند دیگر گوشه های دوری ،دارای درامد خاص بوده وپس از گردش در دیگر گوشه های مرتبط ،در پایان هر بیت به پایه اصلی بر می گردد .اجرای ساقی نامه در دستگاههای ماهور ونوا وآواز اصفهان متداول است که در برخی از روایتهای ردیف به اسامی دیگر نیز خوانده می شود . حتی در ردیف استاد محمود کریمی واستاد موسی معروفی ،در خود ساقی نامه گوشه ای به نام کشته ، معرفی می گردد .

البته باید متذکر شوم که اجرای مغنی نامه با ساقی نامه متفاوت می باشد.


اجرا های مختلف ساقی نامه

ساقی نامه : حسین خواجه امیری ( ایرج )

http://www.mediafire.com/file/gh93u9n8k8es5he/Saghi_Nameh-Iraj.mp3

ساقی نامه : جمال صفوی

http://www.mediafire.com/file/wfazzwad3jdgr4b/Saghi_Nameh_-_Jamal_Safavi.mp3

ساقی نامه: محمود محمودی خوانساری

http://www.mediafire.com/file/11ubu9cnda01916/Saghi_Nameh_-_Mahmoudi.mp3

ساقی نامه : حسین قوامی

http://www.mediafire.com/?8m10d4u9oz20bpx

ساقی نامه : عبدالوهاب شهیدی

http://www.mediafire.com/file/fjaf7d29esai09m/Saghi_Nameh-Shahidi.mp3

ساقی نامه : شهرام ناظری

http://www.mediafire.com/file/orvacj5ysv3g96z/Saghi_Name-Nazeri.mp3

ساقی نامه : نورالدبن رضوی سروستانی

http://www.mediafire.com/file/d1mtwf309utmtpf/Saghi_Nameh-Razavi_Sarvstani.mp3

ساقی نامه : یونس دردشتی

http://www.mediafire.com/file/don28y4ddgbmjel/Saghi_Nameh-Younes_DarDashti_.mp3


شش اجرای متفاوت از استاد محمدرضا شجریان ( به اهتمام دوست عزیزم آقای بسام وحیدی فرد )

ساقی نامه . سه گاه . موسیقی ایرانی

http://www.mediafire.com/file/9g37bfg78obkmit/ساقی_نامه_._سه_گاه_._موسیقی_ایرانی.mp3

ساقی نامه . بیات اصفهان . موسیقی ایرانی

http://www.mediafire.com/file/40pw8srf88bbsle/ساقی_نامه_._بیات_اصفهان_._موسیقی_ایرانی.mp3

ساقی نامه . همایون . دل انگیزان

http://www.mediafire.com/file/oixi1xwljbkbnse/ساقی_نامه_._همایون_._دل_انگیزان.mp3

ساقی نامه. ماهور . آموزش دستگاه ها

http://www.mediafire.com/file/8rvp86oibkk6pao/ساقی_نامه_._ماهور_._آموزش_دستگاه_ها.mp3

ساقی نامه . خصوصی . شوشتری

http://www.mediafire.com/file/cpo8u0ufa7420q1/ساقی_نامه_._شوشتری_._خصوصی.mp3

ساقی نامه . مخالف سه گاه همراه با مژگان شجریان

http://www.mediafire.com/file/kad5g889i6eh70z/ساقی_نامه_._مخالف_سه_گاه_._کنسرت.mp3


مطالب مشابه :


شعری زیبا در مورد سنتور

موسیقی سنتی - شعری زیبا در مورد سنتور - موسیقی سنتی. شعری زیبا در مورد شعری زیبا در مورد




تحقیق در مورد موسیقی و تاثیرات آن

شعر طنز منظره مختلف، بویژه آهنگ ها ی پرتنش، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست.در مورد موسیقی و




موسیقی

موسیقی در مورد استفاده از موسیقی باید توجه داشت که از شعر، ریتم و آهنگ مناسب برخوردار باشد




شناخت موسیقی کلام در نثر و شعر سپید:

مطالبی را در مورد شعر سپید و نثر شاعرانه بیان نموده بودم که ظاهرا به (موسیقی در شعر




عدم تنوع در موسیقی و شعر ترکمن

عدم تنوع در موسیقی و شعر همین مسئله در مورد موسیقی به اصطلاح امّا در خصوص شعر :




موسیقی؛ موسیقی کودک؛ شعر ؛موسیقی درمانی

دغدغه های یک تـوان یاب - موسیقی؛ موسیقی کودک؛ شعر ؛موسیقی درمانی - یه کم در مورد وبلاگم




موسیقی در شعر کودک (قسمت2)

موسیقی در شعر کودک (قسمت2) تاريخ : یکشنبه 1391/08/14 | 17:22 یه کم در مورد وبلاگم می خوام بنویسم.




رابطه میان شعر و موسیقی

بطور کلی شعر و موسیقی در جولانگاه عرفان به جولان در می‌آید و نظر شخصی در مورد مصاحبه




دانلود ساقی نامه و توضیحاتی چند در این مورد

آرشیو موسیقی ملی چند در این مورد. نتیجه گرفت كه در شعر فارسی، قدیمی ترین




برچسب :