بخشش...

دروغ میگفت دیگری را دوست میداشت

بارها گفتم دوستم داری؟

گفت اری

تا دیری خاموش بودم ولی از پای شکیب افتادم و گفتم:

راست بگو ترا خواهم بخشید ایا دل بدیگری بستی

گفت نه!

فریاد زدم بگو راستش را هر چه هست ترا خواهم بخشید واز گنهت هر چند سنگین باشد خواهم گذشت

عاقبت با ارزوی فراوان پیش امد و گفت:

مرا ببخش...دیگری را دوست دارم

گفتم حال که سالها تو به من دروغ میگفتی این بار هم من به تو دوروغ گفتم!

ترا نخواهم بخشید


مطالب مشابه :


بخشش

♥ عاشقانه ، آموزنده ♥ - بخشش - اس ام اس عاشقانه ، شعر عاشقانه ، داستان عاشقانه ، داستان




بخشش و به یاد داشتن

شعر - بخشش و به یاد داشتن - 001002003 شعر. 001002003: بخشش و به درباره وبلاگ: نوشته




بخشش وبزرگی:

شعر - بخشش وبزرگی: - 001002003. شعر. 001002003: بخشش وبزرگی: آن که می گوید درباره وبلاگ: نوشته




بخشش های معشوق:

شعر - بخشش های معشوق: - 001002003. شعر. 001002003: بخشش های معشوق: تشنه دیدار درباره وبلاگ: نوشته




بخشش...

عشق@دوستی@صداقت@مهربانی@شعر و - بخشش - ما همه فانی و او پا بر جاست عشق را میگویم بی گمان




یک مثنوی بسیار زیبا درباره ی " عشق "

ادبیات، شعر ، هنر - یک مثنوی بسیار زیبا درباره ی " عشق " - اشعار منتخب و یادداشت هایی در حوزه




گدای محبت

شعر شعر. گدای تقصیر من عادت است. مرامتو بخشش و هر کدام به شیوه ای معتاد. درباره وبلاگ. با




برچسب :