خوندنیهای سفرم به بافق

 از اونجا با اتوبوسهای بافق به سمت بافق راه افتادم...توی این فاصله زمانی که تا حرکت اتوبوس داشتم رفتم سراغ خطی های ترمینال یزد و گفتم که یه جایی برای خوردن صبحونه معرفی کنه و منو ببره اونجا...اون آقا هم منو برد چهارراه ایرانشهر...یه مغازه ساده و معمولی اما با صبحانه ای دلچسب...خوبیش این بود که اون جا نزدیک یه نونوایی بربری یزدی بود و خودش هم یه جورایی فروشنده لبنیات محلی...اون موقع صبح مشتریهای خوبی برای شیر و سر شیرش داشت...نون داغ با سرشیر و عسل و نیم رو با چایی..چه کنم دیگه شکم هم از سفرها سهمی داره....

بعد از صبحونه برگشتم ترمینال و سوار اتوبوسهای بافق شدم...این اتوبوسها رو باید اسم بنویسی ...نفری ۱۰۰۰ تومن...از ذوق و شوق من توی راه و چهار چشمی منظره ها رو نگاه کردن بگذریم...بین راه رشته قناتهای زیادی دیده میشه که جالب توجهن...

۸:۳۰ بافق بودم...

بعد از اینکه کمی جا به جا شدم و یه استراحت کوچولویی کردم گشتی کوتاه توی شهر زدم و کلیت کار دستم اومد...

هوای بافق از یزد کمی گرمتره و چند تا معدن توی بافق وجود داره که اونو به قطب معدنی کشور تبدیل کرده... یکی از این معادن ، معدن سنگ آهن چغارت با ذخیره حدودا ۱۷۷ میلیون تن که تنها تامین کننده برای ذوب آهن اصفهانه...که ده ،دوازده کیلومتری خود بافق قرارداره....از معادن دیگه: معدن سنگ آهن سه چاهون ، ۴۶ کیلومتری شمال شرقی بافق ـ معدن سرب و روی کوشک ـ معدن فسفات ـ معدن مرمریت بیشه در ـ معدن آهن چاه گز و معدن ناریگان...

خیلی دوست داشتم بتونم از داخل کارخانه آهن بازدید کنم که نشد...اما تونستم یه دور کوچولویی توی محوطه اش بزنم اما به رسم امانت داری عکسی نگرفتم...

اولین چیزی که توی شهر بافق نظرت رو جلب میکنه امامزاده مرکز شهره که به شکل زیبایی با اون فضا سازی و خیابان پهن دور تا دورشه...با ردیفی از مغازه های قدیمی که هنوز درهای چوبی با قفلی ساده داره و میشه توی اونها مغازه ه ای با صاحبی قدیمی ولی مهربون و خوش برخورد پیدا کرد...از اون جوونهای سابقی که عمری رو توی معدن کار کرده و بچه هاش هم توی معدن کار کردن و حالا باز نشسته شدن... مغازه ای که تقریبا خیلی چیزها میشه توش پیدا کرد...به خصوص صفا و صمیمیت و لبخند...و یه مشت حاجی بادام که دستی پیر اما بخشنده و مهربون توی دستت میذاره...

صبح تا ظهر رو راحت می تونی توی این فصل گشت بزنی...منکه پیاده توی این کوچه پس کوچه های قدیمی می چرخیدم و بعضی وقتها هم به جاهایی می رسیدم...از میدون امامزاده که کمی به سمت جنوب بری بافتهای قدیمی شهر رو می بینی...مخروبه یا سر حال...اولین جایی که دیدم میدون خان و کاروانسرای اون بود که الان تعدادی مکانیکی و تعمیرگاه موتور اونجا براهه...مثل خیلی از شهرهای کویری موتور اونجا زیاده... (قسمتهایی از فیلم روز واقعه رو توی این کاروانسرا فیلم برداری کردن ...)از پشت اونجا به کوچه های قدیمی رسیدم و بعد هم به مسجد جامع بافق...که دو طبقه است و حیاط اندر حیاط است...طبقه پایین برای کلاسهای قران خانومهاست که با چند تا درخت فضای خوبی رو بوجود آورده...در ادامه مسیرم به خیابون اصلی مسجد جامع و میدون امام حسین رسیدم و کمی هم پایین تر به ارگ عبدالرضا خان و نخلستان حومه بافق رسیدم ... شهر همچنان ادامه داره و در کنار درختهای نخل زیبای خاصی داره...من بودم و دوربینم و این مناظر زیبا...

برگشتم به مرکز شهر و از اونجا هم به آهن شهر که میشه اینطور تعریفش کرد: شهرکی با خونه های سازمانی و تقریبا شبیه به هم که فاصله چند کیلومتری بافق قرار داره و اکثر یا تموم ساکنین اون رو کارمندای معدن بافق تشکیل میدن... اگه موقع تعطیلی معدن و برگشت کارمنداش اونجا باشی می بینی که همه آقایون با لباس فرم معدن دارن بر میگردن به خونه هاشون... شهرکی نسبتا بزرگ با امکانات در خور توجه  که فضای سبز بزرگی به نام استخر داره که به نوبه خودش دیدنیه... با اون استخر بزرگ و پر آبش...

از ظهر به بعد تا چند ساعت گرما اذیت کننده است و کمتر کسی بیرون از خونه و دور از کولر دیده میشه

مغازه ها تعطیل تا ساعت چهار و پنج که کمی از گرما کم میشه...تنها مغازه هایی که در تمام طول روز بازن مغازه های میوه فروشی و تره بار اونجاست...

طبق اطلاعاتی که از اینترنت در آورده بودم و لیستی از جاهای دیدنی اونجا...به سمت باقر آباد راه افتادم

باقر آباد با فاصله ای کم از خود بافق قرار داره و قلعه ای اونجا قرار داره...که سال ۱۳۲۰ هجری قمری و در سه مرحله ساخته شده...مسیر بافق به روستای باقرآباد هم دیدنیه...بازدیدی از قلعه داشتم اما در قلعه بسته بود و نتونستم از توی اون دیدن کنم...  کمی اطراف اون و باغهای اونجا گشتی زدم و به سمت روستای صادق آباد و حسن آباد راه افتادم تا از رملهای اونجا دیدن کنم...

دلی از عزا در آوردم و برای خودم توی رملها چرخیدم و از دیدن اونها لذت بردم ...شنیده بودم که مراسم زیبا و جالب شتر سواری عصرها و به خصوص آخر هفته ها اونجا برگزار میشه که این بار قسمت من نبود...فقط  دیدن شترهای محبوس در حیاط خونه ها که بعضی وقتها از پشت دیوار سرک میکشیدن ، سهم من بود...

از اونجا هم برگشتم بافق و رفتم پیر مراد رو دیم و خونه وحشی بافقی که هر دو جا با در بسته رو برو شدم...این سفر رو باید اسمشو بذارم سفر به درهای بسته...

غروب دوباره سری به خونه وحشی بافقی زدم شاید این بار مسئولش باشه...به دم در اونجا که رسیدم دیدم آقایی دوان دوان اومد و درو باز کرد ...گویا توی مسیر دیده بود که دارم میرم سمت خونه وحشی بافقی و اومده بود تا درو باز کنه...خونه ای جمع و جور میشه گفت نقلی که اداره میزاث فرهنگی دستی به سر و روش کشیده بود و دفترش رو اونجا دایر کرده و روزها هم کلاسهای صنایع دستی برای خانومها اونجا برپا است ... باد تندید بعدارظهری باعث شده بود که تمامی وسایل قدیمی و گلی اونجا رو که روی ایوان ردیف می چیندن بردارن و بذارن توی سرداب آونجا تا در امان باشن...تعدای از این وسایل رو مردم به میراث داده بودن تا برای بازدید کننده ها به نمایش بگذارن...سیستم برق کشی اونجا خوب نبود و من برای بازدید از این وسایل که توی سرداب بود از چراغ قوه ای که همراهم بود استفاده کردم و عملا اونطور که میخواستم نتونستم چیزی ببینم ...با توجه به اینکه اون موقع هم ساعت بازدید نبود و باید زود از آونجا می رفتم... بنده خدا کار داشت...

شب هم گشتی توی خیابونها بافق زدم و گشت امروزم رو تموم کردم...

قست بعدی سفرم مربوط میشه به روستای شادکام و چشمه اون...البته دوست داشتم از روستای پله ای قطرم هم دیدن کنم که موند برای سفر بعدی...

از بافق حدود۵۰ کیلومتر به سمت جنوب شرقی با ۶ کیلومتری خاکی به شادکام میرسی...روستایی تقریبا خالی از جوان که اهالی ثابت اونجا رو بیشتر مسنها تشکیل میدن...دره ای سبز و خنک و زیباکه از جاهای ییلاقی بافق به حساب میاد و الحق که زیباست...از خود روستا تا چشمه نیم ساعت پیاده روی داره که من این مسیر رو یک ساعت و نیم طی کردم...تا رسیدم به چشمه و کمی استراحت و برگشت به شادکام و بعد هم بافق...باید ببینید...گفتنی نیست

بعد از ظهر هم یزد و گشتی کوتاه توی یزد و شب هم حرکت به سمت تهران

حالا چند مطلب حاشیه ای....

برای اونهایی که می خوان برن بافق سه راه وجود داره :زمینی ـ هوایی و ریلی...

زمینی که باید برید یزد و بعد از اونجا بافق

هوایی هم همینطور

ریلی دو تا گزینه داره یا قطار معمولی تهراه کرمان برید و ایستگاه خود بافق پیاده شید که به نظر بهترین راهه یا اینکه از قطار سریع السیر تهران یزد استفاده کنین که پنج ساعته میرسه یزد و از اونجا هم بافق...البته این روش رسیدن به بافق طبق شنیده هاست و حرکت اون حول و حوش پنج بعداز ظهره که نه یا نه و نیم شب میرسه  می رسه یزد که اون موقع هم ماشینی برای بافق نیست و باید شب رو توی یزد بمونید...

مطلب دیگه اینکه بافق شهر تمیزیه ...سوای معدود جاهایی که میشه از اونها گذشت... شهرداری اونجا تلاش زیادی کرده تا فضای سبز اونجا رو حفظ و زیاد کنه...البته خود معدن آهن هم کارهایی کرده...اینطور که شنیدم فضای چمن اونجا هر چهار پنج سال خاکش به خاطر آبیاری اونها با آب تقریبا سخت عوض میشه

بعدشم اینکه برای بازدید از اماکن تاریخی و قدیمی اونجا سعی کنید در ساعات اداری مراجعه فرمایید... وگرنه مثل بنده با درهای بسته مواجه خواهید شد

ابتدای وردوی بافق و در حواشی شهر بافق درجتهای گز زیادی وجود داره که قابل توجه اند

چندین جای دیدنی دیگه هم داشت که یا نمی دونستم یا نتونستم برم و ببینمشون... مثل آسیاب باقرآباد و دنگ خانه و غیره...بین راه هم خونه پنج و رشته های قناتش

زعفران بهاباد هم سوغاتی خوبیه...علاوه بر سوغاتی های مرسوم یزدی و یه آرامگاه هم داره به نام آرامگاه ملا عبدالله بهابادی

جنگل ارس باجگان هم که در ۱۰۰ کیلومتری بافق قرار داره با وسعت ۳۵۰۰ هکتار و ۶۰-۹۰ اصله در هر هکتار

چنار کهن سال باجگان با ۱۰۰۰ سال عمر

توی این فاصله بین دوتا پست دوستی از بافق ( پارسه )چند تا عکس برام فرستاد که از طرف ایشون براتون میذارم

دستشون درد نکنه

2cx6v88.gif

2dl5bnr.gif

xlb0gm.gif

خوش باشید


مطالب مشابه :


قطار سریع السیر یزد-کاشان -تهران آتش گرفت

اخبار استان کاشان - قطار سریع السیر یزد-کاشان -تهران آتش گرفت - اخبار و رویدادهای کاشان




پروژه راه آهن یزد - اقلید

17 واگن از 50 واگن چینی که وارد کشور شد، در خط یزد ـ تهران و قطار سریعالسیر سریع




قطار شیراز - اصفهان

اجرایی اولین قطار سریع السیر کشور این کار فاصله تهران - یزد، شیراز-گلگهر




خوندنیهای سفرم به بافق

هوای بافق از یزد کمی گرمتره و چند یا اینکه از قطار سریع السیر تهران یزد استفاده




مشارکت چینی ها در پروژه راه آهن سریع السیر ایران

خبرگزاری بلومبرگ از مشارکت چینی ها در پروژه راه آهن سریع السیر ایران خبر داد. به گزارش عصر




سخنرانی عباسعلی منصوری آرانی در نشست علنی مجلس شورای اسلامی

راه‌اندازی قطار سریعالسیر بندر‌عباس ـ کرمان ـ یزد ـ کاشان ـ قم ـ تهران یزد ـ کاشان




قطار کرمان اندر خم یک پیچ

امروزه قطارهای سریع السیر، جهان را در این روزها قطار مسیر کرمان – تهران به یک اهل یزد




سفرنامه مسکو و سنت پتر بورگ

ولی در برنامه با قطار سریع السیر ذکر شده بود اولین با تهران فقط یزد نوروز 92.




لیست اصلاح طلبان شورای شهر اصفهان 1392

(استان های اصفهان، یزد 3- عضو گروه انجام مطالعات ارزشی پروژه قطار سریع السیر تهران




مدیرعامل غله منطقه 10 کشور: آرد با نصف قیمت تحویل نانوایان می شود

شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه 10 کشور شامل استان های اصفهان، یزد قطار سریعالسیر تهران




برچسب :