سیاه بازی

هر چهار شنبه دعوتید بخوانش شعر

اندازه ای که دلم

امشب

برای قناری های عاشق

تنگ شده است

نمیدانی !!

این دود انده های دلم

با اسفنجی از

قوام قدمهایت

پاک کن

چقدر نوشتن سخت قلم بر میدارد

خدایا امشب

منی که برایم

مسخر کرده ای

تمام حضور پر اثر رد پاها را

چگونه نویسم

نه قلم طاقت نوشتن دارد

و نه استخوان های مفاصل دردم

اصلا برای چه

و که نویسم !!

وقتی هیچ نگاه عشق کشی

در خطوط شکسته ی پشت سرت

سو سو نمی زند

قند های دلت شور شور میزند

من

حجم گسترده ی درد های زمین بر دوشم

زلزله ها

گاهی دوست داشتنی ترین حادثه اند

با همه تلخی شکستنی اشان

عاشق شدن

چه سودی دارد

وقتی دلهایمان طاووس هزار رنگ است

و پاهای زشت باتلاقی مان

دروغگو ترین نقطه جغرافیا

شعرم خیلی سیاه شد

اما

گاهی

 سیاه بازی تئاتر صحنه

سفید تر است

از نقش های بی طراوت

دلقک های خیمه شب بازیهای مضحک

این روزگار!!!

مرا سیاه کنید

هرچند قرن هاست

که از

تازیانه هایتان

کبودم

کبود

یکی بود

یکی نبود

این پایان شعر پر تولد من است


مطالب مشابه :


شعر درباره چت

کلبه تنهایی من - شعر درباره چت - در غم بی دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجرش




پرم از تنهایی

شعر تنهایی - پرم از تنهایی - صدای پای سکوت - شعر درباره وب. حسین




تنهایی

شعر - تنهایی - شعر. تنهایی + نوشته شده درباره وبلاگ: Slm man




جملات ارزنده وشعر درباره سربازی

ღ.::شاعرشعرهای تنهایی و غم ::.ღ - جملات ارزنده وشعر درباره سربازی - وبلاگ خوبیه




ابر غم

شعر تنهایی - ابر غم - صدای پای سکوت - شعر تنهایی. شعر درباره وب. حسین




و النون و القلم

شعر تنهایی - و النون و القلم - صدای پای سکوت - شعر تنهایی. شعر درباره وب. حسین




سیاه بازی

شعر تنهایی - سیاه بازی درباره وب. حسین هر چهارشنبه یک شعر جدید لینک




برچسب :