هنر درمانی

هنر درمانى

arttherapy.jpg 

هنر درمانى به معنى استفاده از انواع هنر جهت دستيابى به سلامت روانى افراد است كه به عنوان يك شيوه مفيد مى تواند در درمان و بهداشت روان مورد استفاده قرار گيرد.

هنر در بدو پيدايش، بعنوان ابزار ضرورى زندگى بكار مى رفت ولى با گذشت زمان اين كاربرى تغيير يافت .

اين مقاله با ارائه مطالب جالبى در مورد كاربردها و تاريخچه هنر آغاز شده و پس از آن به هنر درمانى، كاربرد و روشهاى آن،  اهداف هنر درمانى و استفاده درمانى از هنر در مكاتب و ديدگاههاى مختلف روانشناختى مى پردازد، در پايان نيز چند پژوهش در زمينه هنر درمانى كه نتايج مطلوبى را در پى داشته نقل مى شود .

 

مقدمه

هنر را نبايستى همچون يك وسيله كسب لذت بنگريم، بلكه هنر را بايد يكى از شرايط حيات بشرى بدانيم. "تولستوى"

آنچه امروزه بدان هنر اطلاق مى شود، درواقع هنگام پيدايش و در مسير تكامل، يك نياز و جزئى از زندگى روزمره به شمار مى رفت. به قولى، هنر به سالمندى بشر است .هنر شكلى از كار است و كار فعاليتى ویژه انسان است (فیشر، 1348). دميدن در شاخ حيوانات يا برهم زدن دو چوب، كه سبب پيدايش موسيقى شده است، براى ايجاد ارتباط و خبر رسانى مورد استفاده قرار مى گرفت. تا چندين قرن، در نظر يونانيان، موسيقى بخشى از زندگى روزانه و ذكر خدا بود. (هارمن، 1379)

اين جادوى نهفته در ژرفترين ریشه هستى بشر، كه در آن واحد احساس بى قدرتى و آگاهى بر قدرت خود، ترس از طبيعت و همراه آن توانايى چيره شدن بر طبيعت را مى آفريند، همان جوهر هنر است )فیشر، 1348). گاهى نيز در جهت ارتباط با دنياى ماورائى و كسب قدرت برتر از اصوات و نقوش استفاده می شد. به عنوان مثال، انسان اوليه كه تنها نيازش غذا و امنيت بود، باور داشت كه ترسيم حيوانى، داراى قدرت جادوئيست و اگر تصوير آن حيوان رسم شود، انسان در شكار آن موفقيت بيشترى كسب مى كند. پس بر ديواره غارها تصاويرى مى كشيد. اين تصاوير را امروزه مى توان در غار لاسكو در فرانسه و غار آلتاميرا در اسپانيا و ... مشاهده كرد (مرزبان، 1373). نمونه اى ديگر از نقش هنر در زندگى انسان، بكار بردن اصوات در درمان بيمارانى بود كه به زعم آنان توسط ارواح خبيثه تسخير شده بودند و هم اكنون نيز در برخى جوامع، مانند قبايلى در كشورهاى كنيا و سودان، از اين گونه مراسم كه همراه با ساز و رقص، ارواح خبيثه از جسم بيمار خارج مى شوند، وجود دارد (سارجنت، 1368) .مى توان مراسم مشابهى را نيز در جنوب ايران با اصطلاح (زار درمانی) مشاهده نمود.

هنر بدليل جلوه هاى مختلف  و آثار گوناگون آن در ميان اقوام و فرهنگهاى مختلف در هر دوره آیینه تمام نماى روح عصر خودبوده و جايگاه ويژه اى در فرهنگ و تمدن بشر داشته است .

والتر ابل، محقق تاريخ هنر در آمريكا، فرضيه اى به نام فرضيه روانی – تاريخى تكامل هنرى مطرح كرده است .بر اساس اين فرضيه، هنر، تنش روانى جمعى را منعكس مى كند كه به وسيله عوامل واقعى تاريخى، اقتصادى و  تكنولوژى ايجاد شده است. وى در جستجوى اين بود كه يك ارتباط قوى بين هنر و اتفاقات واقعى آن عصر تعریف نمايد و به اين ترتيب فرايندهاى پيچيده اى كه توسط آنها، وقايع تاريخى بصورت موضوعات بصرى يا كلامى جاودان می شود را روشن نمايد .بر اين اساس :

•  يك محيط تروماتيك هنر تجسمى يا تنش منفى در اذهان اعضاى آن فرهنگ ايجاد مى كند .

•  يك محيط سالم، انسجام يافته و امن، هنر تجسمى با تنش مثبت بوجود مى آورد.

به عنوان مثال ناراحتى و عدم آسايش محيط در عصر حجر با هنرهاى تجسمى نشان داده مى شود كه بصورت تصاويرى از صحنه هاى قتل و غارت انسان هاى ضعیف توسط هيولاهاى قدرتمند مى باشد . در دوران تاريك تمدن غرب، جدال بين هيولا، انسان، پس از اينكه انسان شروع به غلبه بر محيط خود مى كند بتدريج جنبه متعادل تری به خود مى گيرد .پس از اين دوره با پيشرفت هاى فنى و اجتماعى در قرون وسطى و دوره گوتیک كه ايمان به خداوند نيز رشد مى كند، بناها و بويژه كليساهاى عظيمى ساخته می شود و انسان با اعتماد به نفس هيولاهايى كه روزگارى شكست ناپذير بودند را بصورت مجسمه هاى مضحك گارگويل به نحو تحقير آميزى در صحن كليساها قرار مى دهد.

ابل نتيجه گيرى مى كند، اثر هنرى نشانه اى كاملاً زنده از اين هنر تجسمى جمعى مثبت يا منفى است و تكامل هنر در طى قرون به نحوى اسرارآميز تكامل فرهنگى كلى را منعكس مى نمايد .

به تدريج كه انسان به سوى تمدن گام برداشت، هنر از اصل زندگى به تدريج كه انسان به سوى تمدن گام برداشت، هنر از اصل زندگى او خارج و مستقلاً به كار گرفته شد و بعنوان فعاليت جانبى و نه ضرورى محسوب گرديد. ولى اكنون با پيشرفت هايى كه در كاربرد روش هاى علمى و پژوهشى بوجود آمده است، مى توان با تحقيق در مورد نحوه مناسب استفاده هنر در درمان و بهداشت روانى، بار ديگر هنر را به عرصه اصلى زندگى برگرداند .

 

تاريخچه هنردرمانى

درمان از طريق هنر از دهه 50 میلادی (2300 سال قبل) مطرح شد. از زمان افلاطون و ارسطو، بحث هاى زيادى در مورد هنرمند و خلاقيت هنرى شده است .ارسطو معتقد بود كه هنر باعث صافى روان و تزكيه باطن مى شود، وى براى اولين بار اصطلاح تخليه هيجانى را بكار برد. گوته شعر را رهايى مى دانست. ژوزف بروئر كه اولين بررسى هاى روانكاوانه در هنر را در كتاب (مطالعاتی درباره هیستری) منتشر كرده .با بررسى اشعار (گوته) نتيجه گيرى مى كند كه شعر گفتن او نوعى جلوگيرى از رنج هاى روانى و تغيير مسير عواطف تند و پرخاشگرانه به فعاليتهاى ادبى بوده است. شكسپير، درام نويس انگليسى می گوید: «طلسم آهنگ (موسیقی) مى تواند سينه هاى ناآرام را به آرامش بكشاند». تا پایان قرن 19، نقش سازنده و جدى هنر در خدمت درمان، چندان مورد توجه قرار نگرفته بود و اگر فعاليتى انجام مى گرفت، صرفاً محصول كنجكاوى فردى روانكاوان و روانشناسان بود. اين اقدامات بيشتر جنبه توصيفی داشت تا تحليلى از جمله صاحب نظران در اين زمينه مى توان از ماكس سيمون نام برد كه در سال ١٨٧٩ میلادی اثر هنر در درمان را مورد توجه قرار داد. در اين راه، سزار لمبروزو روانكاو ايتاليايى با سيمون همراه شد. لمبروز نسبت به خطاى عوام در بكارگيرى واژه جنون بجاى نبوغ اعتراض داشت.

روانشناسى هنر توسط فرويد آغاز شد. او اولين شخصى بود كه  دريافت آثار هنرمندان زمينه بديع و گسترده اى جهت تحقيق در روانشناسى عمقى فراهم كرده است. پس جهت بررسى شخصيت هنرمندانى چون شكسپير و داوينچى به بررسى آثار آنان پرداخت. فرويد در كتاب خود با عنوان "تعبیر رویا" به تفسير شعر و نمايش پرداخت. به عقيده بسیاری خود او نيز نبوغ هنرى داشته و مهم ترين جايزه اى كه در طول زندگيش گرفته، جايزه ادبى گوته، بدليل سبك زيباى نثر نويسى كه داشته، بوده است.

برادران مورنو، نخستين مؤسسه تئاتر درمانى را در وين افتتاح كردند. كارل گوستاو يونگ معتقد بود، هنر وسيله اى است پويا جهت درمان بيماران روانى، او تصورات و رؤياهاى خود را ترسيم می کرد و به بيمارانش نيز توصيه مى نمود چنين روشى را بكار گيرند. روش پيشنهادى آنها براى درمان، همان شيوه اى است كه امروزه به پسيكو درام معروف است. نحوه اى از مداوا كه بيماران را تشويق مى كند تا از طريق بازيگرى، مسائل خود را در محيطى دسته جمعى نشان دهند .

در فاصله دو جنگ جهانى، پيروان افكار و نظرات يونگ، جنبه هاى درمانى هنر را مورد توجه قرار دادند. در سال ١٩٣٦ دكتر ريتمن و دكتر مك لى، نمونه هايى از نقاشى هاى بيماران روانى بيمارستان مادسلى لندن را گردآورى نموده و به تجزيه و تحليل آنها پرداختند. سپس با داير كردن نمايشگاه ها و ترتيب دادن سمينارها و سخنرانى ها ارزش هنر درمانى را مطرح نمودند .

بدليل گسترش تمايل روانكاوان به تحقيق درباره هنرمندان، در سال 1911، دو روانشناس آمريكايى، رانك و ساكس ماهنامه "ایماگو" را منتشر كردند .اين ماهنامه مختص پژوهش هاى روانكاوانه هنر و علوم انسانى بود كه هنوز هم با عنوان "امریکن ایماگو" در آمريكا منتشر مى شود.

شروع روان درمانى بوسیله هنر توسط ادرين هيل (1942) روانشناس انگليسى بود كه جهت درمان بيماران بسترى در بيمارستان مسلولين بكار می برد.

اشترن روانشناس فرانسوى، براى اولين بار، نقاشى را به عنوان يك روش درمانى در اواخر جنگ جهانى دوم به کار برد که مركز هنر درمانى او هنوز در شهر پاريس به فعاليت خود ادامه مى دهد .اشترن معتقد بود، نقاشى به عنوان ابزارى براى روان درمانى بويژه براى درمان كودكان ناسازگار، مضطرب و عقب مانده مناسب است .

ادواردز (1989) روانشناس و پژوهشگر انگليسى، مدلهاى مختلف هنر درمانى و روشهاى تحليل روانى را تا ٢٠٠ سال قبل مورد بررسى قرار داده و دريافته است، چگونه انديشه ها و تصورات حوزه هاى ديگر از جمله سنت هاى مذهبى و انسان شناسى زمينه محكم و قوى براى هنردرمانى ايجاد كرده است .

در سال ١٩٧٦ انجمن هنر درمانى امريكا (AATA) تأسیس شد كه هم اكنون پنج هزار عضو دارد .از آن پس در آمريكا هنردرمانى به عنوان يك روش درمانى، رسماً پذيرفته شد. در انگليس نيز در سال 1981 انجمن هنر درمانى بريتانيا (BATA) آغاز بكار كرد. از آن پس هنر درمانى در مراكز درمانى، آموزشى و ساير سازمانهاى دولتى و خصوصى بعنوان يك روش درمانى مؤثر، معرفى شده است.

 

تعریف هنر درمانى و كاربرد آن

بر اساس تعریف انجمن هنردرمانى آمريكا (AATA): «هنردرمانى عبارتست از درمان آشفتگى هاى روانى از طريق واسطه هاى هنرى كه با اين روش درمانجو مى تواند درون خود را آشكار كرده و به درمانگر كمك نمايد آنچه را كه ارائه نموده، مورد ارزيابى قرار دهد.»

 

هنر درمانى را مى توان در ٢ بخش بكار برد :

هنر درمانى شامل طيفى از كاربردهاى درمانى مى باشد كه از هنرهاى ديدارى تشكيل شده است. در يك سوى این طیف، هنر بعنوان ابزارى از ارتباط غير كلامى مورد تأكيد قرار مى گيرد، زيرا آثار هنرى علاوه بر امكان تداعى و تفسير به درك و حل مشكلات هيجانى نيز كمك مى كنند. در سوى ديگر این طیف، درمان از خود فرايند هنرى ناشى مى شود. سودمندى اين روش به اين بستگى دارد كه، اثر هنرى خاصى در طول زمان چه نيرويى براى حل تعارضات درون فردى و بين فرد و جامعه، از خود نشان داده است. پايه و اساس كار هنردرمانگر، توضيح و تشريح هنرهاى ديدارى به عنوان پلى بين تجارب درونى و بيرونى فرد مى باشد. جايى كه هنر اساساً بعنوان يك وسيله روان درمانى بكار مى رود، از آنگونه آثار هنرى سود مى جويد كه تأثير فورى در فرد ايجاد نمايد. بى آنكه مهارت تكنيك بكار رفته در اثر هنرى مورد توجه قرار گيرد .

چون درمان به ارزشهاى ذاتى موجود در خود هنر وابسته است، درمانگر مى كوشد تا به فرد كمك كند كه در حد توان به خلق آثار هنرى بپردازد كه كيفيت، تبيين و عمق آن توسط ديگران قابل شناسايى باشد .

فعاليتهاى هنرى به تناسب سنين مختلف يا مراحل ويژه رشد هنرى افراد، انتخاب مى شوند. درمانگر از تجارب بالينى خود، جهت پاسخ گويى به پيام هاى پنهان و آشكار موجود در آثار هنرى، بهره مى گيرد و به مراجعان كمك مى كند تا بتوانند جنبه هاى انكار شده وجودشان را بپذيرند.

ديگر كاربردهاى هنردرمانى در زمينه درمان عبارتند از: ارزيابى روانشناختى، ارزيابى پويائى هاى خانوادگی، روان درمانى انفرادى متمركز، روان درمانى با گروه هاى خانوادگى و هنر درمانى گروهى .

در ارزيابى و تشخيص بالينى از تستهايى كه به تأييد انجمن هنردرمانى آمريكا رسيده استفاده مى شود. در سال  1998 كنفرانس انجمن هنردرمانى آمريكا كه متشكل از ٣٠ گروه روان درمانگر است، سه روش ارزيابى هنر درمانگرى را براى بزرگسالان ارائه كرد .

I - روند ارزيابى شخصيتى يولمن (1992، UPAP)

II - مجموعه نقاشى هاى تشخيصى (1998، DDS)

III - نقاشى شخصى كه در حال چيدن سيب از درخت است. (1990، PPAT)

مبحث مهم ديگر در هنر درمانى بالينى، هنر درمانى گروهى مى باشد. در اجراى هنردرمانى گروهى، افراد در فرايند آفرينش هنرى درگير شده و كارشان را با ديگران به اشتراك مى گذارند. اعضا درباره كارشان هم در خلال توليد وهم پس از آن بحث مى كنند و اين موضوع را كه چگونه بوسيله فرايند هنرى تحت تأثير قرار مى گيرند با ديگران در ميان مى گذارند.

مشاركت در فعاليت هاى هنرى و جهت گيرى اهداف آن ، به ميزان قابل توجهى ترس مراجعان را نسبت به بحث مستقيم درباره احساساتشان كاهش مى دهد. در اينجا انتخاب نوع هنر و مواد هنرى، به هدف و ساختار گروه بستگى دارد .

 

اهداف هنردرمانى در حوزه درمان

•       تخليه هيجانى

•       درك بهتر خود، كسب آگاهى و افزايش بينش

•       روبرو شدن با تعارضات خود كه در نتيجه آن فرد به انسجام می رسد.

•       افزايش سطح انرژى بويژه در افراد مسن و افسرده

•       ايجاد آرامش كه مى تواند خود، درمان باشد

•       افزايش خلاقيت

 

هنر درمانى در پيشگيرى و بهداشت روانى

در حيطه پيشگيرى و بهداشت روان كاربرد هنر وسيع تر و فراگيرتر مى شود، براى كودكان جهت آموزش و پرورش، آموزش انواع مهارت ها و نيز پى بردن به حالات درونى آنها، براى نوجوانان و جوانان جلوگيرى از پرخاشگرى و ايجاد اعتماد به نفس در آنها، براى زنان) بويژه زنان خانه دار (در پيشگيرى از افسردگى و نيز به منظور افزايش كارايى و بازدهى اجتماعى در محيطهاى خانوادگى، شغلى  و تحصيلى و ... بكار مى رود. هنر مى تواند بصورت فردى يا گروهى مورد استفاده قرار گيرد.

مثالى از كاربرد هنر در پيشگيرى از نوعى حملات صرع و ايجاد احساس خوشايند در طى روز را مطرح مى كنيم: در يكى از مدارس شبانه روزى يكى از شهرهاى آمريكا، كودكان را با صداى ويولون و نى لبك از خواب بيدار مى كنند، در نتيجه بطور قابل توجهى از بروز شوك احتمالى در اثر صداهاى ناهنجار كه در بعضى از كودكان بوجود مى آيد، جلوگيرى شده است .

تجربه نشان داده است هنر زبان آزاد كودك است، آنها براحتى احساسات، افكار، آرزوها، نيازها و تعارضات درونى خود را بى آنكه خود بدانند، آشكار مى نمايند و از اين طريق مى توانيم :

•  براحتى وارد دنياى كودك شده و با او ارتباط برقرار نمائيم .

•  شخصيت كودك را بشناسيم و در صورت وجود كشمكش و مشكلات آنها را تشخيص دهيم .

•  به كودك كمك كنيم با استفاده از ابزار و عناصر هنرى، هيجانات و مشكلات درونى خود را تخليه كرده و به آرامش برسد.

•  در جهت رشد شخصيت فردى و اجتماعى و شكل گيرى هويت كودك، موارد تربيتى، اجتماعى، فرهنگى و مذهبى را از طريق روش هاى هنرى به او آموزش دهيم .

•  با روش هاى هنرى محيطى را براى كودك بوجود آوريم تا خود به فعاليت، تجربه و کشف بپردازد و با بيان آزادانه افكار و احساسات خود، در جهت افزايش اعتماد به نفس و رشد و شكوفائى خلاقيت گام بردارد .

•  كودك با هنردرمانى واقعيت هاى سخت و تلخ پيرامون خود را مى شناسد و مى آموزد چگونه با آنها برخورد كرده و يا آنها را بپذيرد.

 

چگونه مى توان از هنر درمانى بهره گرفت

ديدگاه درمانى درمانگر، در انتخاب نوع هنر، وسيله يا ابزار و تكنيك اجرا و كاربرد آن براى درمانجو نقش مهمى دارد. روان درمانگر از انواع هنر مثل نقاشى، موسيقى، نمايش، پسيكودرام، عكس، كلاژ، مجسمه سازى، داستان، شعر، رقص، رنگ و ... بنابر وضعيت درمانجو مى تواند بهره جويد .

در روانكاوى، از نقاشى و قصه گويى به اندازه تست هاى فرافكن شخصيت، تداعى آزاد مى توان استفاده نمود كه از آن طريق دستيابى به اعماق ذهن فرد امكان پذير مى گردد .در رفتار درمانى، مى توان حساسيت زدايى را وسيله نقاشى، عكس و فيلم انجام  داد. انواع هنر بعنوان تقويت مثبت نيز كاربرد دارد .

در شناخت درمانی، هدف افزايش اعتماد به نفس و ايجاد بينش در فرد مى توان از خلق انواع هنرها كمك گرفت. بدين وسيله فرد توانايى هاى خود را دريافته و اعتماد به نفس به او باز مى گردد .البته انتخاب هنر، نوع وسيله و مواد بايد متناسب با توانايى درمانجو باشد.

 

ويژگى هاىعناصرهنری:

 - اثرات سريعى را بوجود آورند .

 - نيازى به مهارت و تكنيك نداشته باشند .

 - متناسب با سن فرد و حالات روحى و روانى او باشند .

 

پژوهشهاىاخيردرهنردرمانى:

هنردرمانى با كودكان اوتيستيك

پژوهشگران در دانشگاه مينه سوتا آمريكا در صدد برآمدند تعامل و همكارى دو گروه كودكان اوتيستيك و سالم را در كلاس هنر مورد بررسى قرار دهند و تأثير اين همكارى مشترك را بر تعامل اين دو گروه با گروه شاهد ارزيابى نمايند. نتايج نشان داد هر دو گروه كودكان اوتستيك و سالم كه مورد آزمايش قرار گرفتند در مقايسه با گروه هاى گواه، در فعاليت هاى هنری، بطور معنى دارى جهت همكارى و تعامل متقابل هدفمند شدند. در نتيجه ثابت گرديد هنردرمانى وسيله ارزشمندى جهت هدفمند كردن كودكان اوتيستيك مى باشد .

 

هنردرمانى با كودكانى كه والد يا والدين الكلى دارند

پژوهشگران در دانشگاه سين سيناتى بررسى روى دوگروه انجام دادند، گروه اول، ٦٨ كودك داراى والد يا والدين الكلى و گروه دوم، ٣٧ كودك داراى والدين سالم را شامل بود. پژوهشگران قصد داشتند تأثير الكل بر روابط كودكان با والدينشان و ادراك و احساسات اين كودكان را مورد بررسى قرار دهند. در اين پژوهش از ترسيم دايره بعنوان استعاره ديدارى جهت بررسى روابط آنها و نيز وضعيت عاطفى كودكان استفاده شد. كودكان داراى والد يا والدين الكلى، دايره هاى كوچكتر و با فاصله از هم، ترسيم كرده بودند كه نشانگر احساس كفايت و عزت نفس ضعيف و نيز وجود فاصله روانى بين اين كودكان با والد يا والدين الكلى و روابط بين فردى ضعيف در آنها مى باشد. در حاليكه در گروه كنترل دايره ها اغلب بزرگ ونزديك هم رسم شده بود .

 

هنردرمانى با كودكان دچار سوگ

پژوهشى ديگر در همين دانشگاه) سين سيناتى (بر روى شانزده كودك دچار سوگ كه يكى از نزديكان خود را از دست داده بودند انجام شد. الگوهاى هيجانى كه اين كودكان نشان مى دادند بصورت درماندگى عاطفی، شكايات جسمى و بويژه در پسرها، رفتارگسيختگى بود. در اين پژوهش از هنردرمانى در كنار گروههاى حمايتى و يا افراد حمايتگر كه بايد در كنار اين كودكان باشند، استفاده شد تا آنها بتوانند هيجانات و احساسات خود را براحتى بيان كنند و با وضعيت موجود خود را تطبيق دهند، نتايج حاصل نشان داد اين كودكان الگوهاى هيجانى خفيف ترى از خود نشان دادند و راحت تر اين دوره را گذراندند .

 

هنردرمانى با كودكان قربانى سوء استفاده جنسى

عده اى از پژوهشگران در دانشگاه جورج واشنگتن آمريكا مطالعه اى بر روى تعدادى از اين كودكان انجام دادند. آنان در يك دوره یک هفته اى بر اساس  پنج موضوع، شرمسارى، عصبانيت، ترس، اعتماد و محبت از تكنيك هاى هنردرمانى شامل: بازى نقش نقاشى، انواع ماسك و گفتگو استفاده کردند. پس از اين دوره اين كودكان كه توانسته بودند احساسات ناخوشايند را برون ريزى نمايند، تا حدى محبت و اعتماد اوليه خود را بدست آورده بودند .

 

سخن آخر

وجود زمينه هاى متعدد و مناسب در هنر و گرايش فطرى انسان به زيبايى باعث مى شود به خوبى بتوان از اين روش در روانشناسى، مشاوره و علوم تربيتى بهره بردارى نمود. با توجه به مطالب مذكور و تجربيات كشورهاى ديگر و نيز فعاليتهايى كه بطور پراكنده در كشور ايران صورت گرفته، مى توان هنردرمانى را يكى از كارآمدترين روشها دانست. البته در صورتى كه تحقيقات وسيع با حمايت هاى علمى، مالى و معنوى در اين راستا انجام گيرد .

 


منابع:

1- توماس، گلين. مقدمه اى بر روانشناسى نقاشى كودكان، ترجمه عباس مخبر، تهران: انتشارات طرح نو ، ١٣٨0

2- فرارى، آنا. تاريخچه نقاشى و مفاهيم آن، ترجمه صرافان، تهران: انتشارات دستان، 1376

3- فيشر، زرتشت. ضرورت هنر در روند تكامل اجتماعى، ترجمه فيروز شيروائلو، چاپ هفتم، تهران: انتشارات توس، 1358

4- عناصرى، جابر. مردم شناسى و روانشناسى هنر، تهران: انتشارات اسيرك، ١٣٦8

5- گارتن، لاند. هنر درمانى بالينى ترجمه دكتر كيانوش هاشميان و الهام ابو حمزه، چاپ اول، تهران: انتشارات نشر مهاجر، ١٣78

6- معنوى و همكاران. هنر از ديدگاه روانپزشكى، تهران: انتشارات سهامى چهر ، ١٣٦3

7- مرزبان، پرويز. خلاصه تاريخ هنر، چاپ سوم، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، ١٣73

8- ميرزا بيگى، علی. نقش هنر در آموزش و پرورش و بهداشت روانى كودكان، تهران: انتشارات مدرسه، ١٣٧9

تحقیق، تصحیح و انتشار: هنر روانشناسی|Art Of Psychology


مطالب مشابه :


اشعاري در مورد هنر

آموزش هنر های تجسمی - اشعاري در مورد هنر - مطالب هنری برای علاقمندان




مقاله ای در مورد هنر گرافیک

هنر گرافیک از سالها پیش در جهان امروز ما شکل گرفته است , هنری تازه, ساده و آزاد است اینهنر




هنر از دیدگاه هگل

هگل برای اولين بار در سال 1818 در شهر هايدلبرگ، هنر را به اجمال مورد بحث قرار داد و در ماه




نقش هنر در زندگی فردی

اين مقاله در صدد است كه نقش هنر در زندگي فردي ما يك اثر هنري را مورد تامل قرار مي‌دهم و




هنر درمانی

پژوهش هاى اخير در هنر اوتيستيك و سالم را در كلاس هنر مورد بررسى قرار دهند و تأثير




مقاله ای کامل -هنر ایران در عهد هخامنشیان

هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است.




برچسب :