غارت بزرگ برفتابیها در دشت مور

غارت بزرگ برفتابیها در دشت مور ( 1322 ش)


عبداله خان ضرغامپور پس از فتح پادگان سمیرم، مرد قدرتمند استان گردید و
موازنه قدرت به نفع او چرخید، با قدرت آتش برنو و جوانان دنبال نام و نشان
بویراحمدی، با جدیت به سرکوب و تنبیه مخالفان فکر م یکرد که بویراحمد را یکی
کند و ایلخانی استان را بدست آورد. در راستای همین سیاست، سرکوب و شکست
مظفرخان آروئی و بویراحمد گرمسیر در اولویت برنام ه اش بود که قلع ه ها و مناطق
آن ها را تصرف و منهدم کند و از طرف دیگر جهت قدر ت نمائی و تضعیف بنیۀ
اقتصادی، آنها را غارت نماید. عبداله خان، آروئ یها را رقیب و دشمن م ی پنداشت از
آنها کینه و کدورت های گوناگون تاریخی به دل داشت. معتقد بود، که مظفرخان به
دولت رضا شاه وانگلی سها وابسته است، در قلع و ق مع بویراحمد علیا و دوران ستم
رضاشاهی شرکت داشت، خسروخان برادرش را تحریک و تقویت می کند. محمد خان
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد .
آروئی برایم گفت: وقتی عبدال هخان از تهران آمد، مظفرخان گفت: بیایید پانصد تفنگ
از کمپانی نفت انگلیس بگیریم و شما انتظامات کهگیلویه را عهد ه دار شوید، ولی
ضرغامپور قبول نکرد، گفت: ما طرفدار آلمان هسیتیم نه انگلیس، آریایی در جواب
گفت: انگلیس بالاخره پیروز می شود، ضرغامپور نپذیرفت. در هر حال در مورد غارت
کردن برفتابی ها چند نکته را باید در نظر گرفت:
اولاً: بویراحمد گرمسیر تابع مظفرخان آروئی بود، که مخالف و رقیب عبدال ه خان
بود و ضرغامپور همانطوریکه قبلاً گفتم، به شکست و انهدام آروئ یها و توابعشان فکر
می کرد خصلت روحی او طوری بود که مخالف و مدعی را باید شکست بدهد، ولی
اگر تسلیم می شد، گذشت م یکرد. ضرغام خان پسر نصراله خان، برادر مظفرخان رقیب
و مدعی عمویش بود، با عبداله خان همگام و در جهت تضعیف مظفرخان و توابعش
عمل می کرد، به گفته کی عزیزاله عزیزی، مظفرخان طرفدار انگلیس و زبان انگلیسی
بلد بود و توانست خانی را از نصراله خان بگیرد همین مایه اختلاف شد.
ثانیاً: برفتابی ها خودشان اختلاف و دو دسته بودند، عد های تابع مظفرخان و جمعی
دیگر طرفدار ضرغام خان بودند و در موقع ورود عبداله خان به کهگیلویه از او استقبال
نکردند، حتی سؤال کرده بودند کودایی ها را (مادر آقانقی پدربزرگ مادری
عبداله خان برفتابی بود) این کینه را به دل داشت . در واقع برفتابی ها شرایط زمان را
درک نکردند، مغرور و هنر داشتند در سال های قبل هم به نقل از منابع محلی خودشان
هم در مناطق جنوب و بنادر چپاول و غارت م یکردند به ویژه روستای سادات گمارون
را غارت کردند که از این بابت رسم تاریخ است که باید بدهکاری را پس داد.
در هر حال در ابتدا مظفرخان زنگوائ یها را در زمستان 1321 وادار می کند که
برفتابی ها، طایفه کی سرمست زین الزاده که داماد نصراله خان و متحد ضرغا م خان بود
غارت کنند، در نتیجه این غارت ک یسرمست که مردی نامدار و جنگجو بود پس از
اینکه غارت را برگشت داد، بطور عادی در جایی ایستاده بود زخمی گردید و پس از
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد
مدتی فوت کرد. منابع محلی برایم تعریف کرد
وقتی گله ها را زنگوی ها برداشتند
کی سرمست، ک ی آلاکرم قنبری و کامحمد جان حسنی به تعقیب غارت کنندگان
پرداختند، خودم یک دهن پُر داشتم گل هها برگشت داده شد، در آن شر ایط علی فتح
زنگویی زخمی گردید و قصد داشتیم او را اسیر کنیم، کاسرمست گفتن شوخی نبود .
در فاصله ای منتظر افراد و رفقایش بود که چه شد نیامدند، در حال سراغ گرفتن بود که
زده شد وقتی رفتم بالای سر او، گفت: بروید که من دیگر به درد نمی خورم و اصرار
داشت که بروید و ما به خواسته ایشان رفتیم، فقط سفارش بچه هایش را کرد.
پس از تیر خوردن ک یسرمست، زنگوی ها گله ها را که متعلق به شی خ حاجی و
سهراب برفتویی بود بردند. ضارب کی سرمست، فایض زنگوی بود . قضیه اصلاح و
خویشاوندی برقرار کرده اند. مشهدی مختارنظری ساکن روستای آ ب چیرک گفت :
کاسرمست اصلاً ترس در وجودش نبود، هیچگاه نشسته تیراندازی نم ی کرد، فقط
سرپایی تیر م یانداخت. ایشان به نقل از پدرش گفت : به احتمال اینکه دکتری که
ضرغام خان از اهواز آورده بود که ک یسرمست زین الزاده را مداوا کند، عامل مرگ
ایشان گردید، زیرا اموال دکتر قبلاً به وسیله بویراحمدیها غارت شده بود و فرشی را در
منزل کاسرمست دید، هم ین قضیه باعث شد که در زخم او میخک بگذارد .
کی سرمست اهل غارت نبود فرش را خریداری کرده بود . در هر حال عبداله خان
می خواست، مقام ایل بیگی را در استان کسب کند، به همین جهت اولین دشمن از نظر
ایشان، مظفرخان و هوادارانش بودند که باید سرکوب و غارت می شدند. یک ماه پس
از فتح پادگان سمیرم در ماه مبارک رمضان، فصل تابستان به دستور عبداله خان،
طوایف بابکانی آقاکرملایی، آقاشفیع، کامحمد جویی و تیگویی ها به رهبری آقاکهیار
و آقامحمدتقی خوبانی و آقاحیدر بهره بر با اصل غافلگیری
شبانه روستاهای انجیر سیاه، چهار بیشه، آب چیرک، آ بتی دشت مور برفتابی ها را
غارت کردند.
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد
قشون غارتگر دو گروه شدند: آقامحمدتقی آب چیرک و چهاربیشه، آقاک هیار و
آقاحیدر انجیر سیاه را غارت کردند و بیش از هفت هزار دام طبق برآورد و تخمین
منابع محلی، به غارت رفت. به گفته کا ایاز پورطهماسب که از
غارت کنندگان بود، 1500 رأس دام، پنج یک آقامحمدتقی، آقاکهیار و آقاحیدر بود
ایشان گفت: گله کاحیدر برفتابی 9 قوچ داشت. آقاحمداله دانشمند گفت: دوازده ساله
بودم و کُلتی سر قد داشتم که آقامحمدتقی به من داده بود، همراه قشون بودم در موقع
بازگشت از آن غارت، 200 میش سهم آقاکهیار را چوپان بودم. به گفته مشهدی مختار
نظری و مشهدی آلا نیکی که در زمان غارت نوجوان بودند، برایم گفتند: که گله های ما
چهارصدتایی و کمترین آنها دویست تایی بود. اینها می گفتند، کلیه اموال اعم از بز و
میش، گاو، خر و وسایل منزل را به غارت بردند خرها را آوردند و وسایل منز ل ها را
درشله و حور(ظروف باری حیوانات) بار کردند کار به جایی رسید که در شب پس از
غارت مجبور شدیم برویم (نی) ببریم و زیر پا بگذاریم. تنها آسمان پوشش بالای سر ما
بود، وسایل پخت فقط حلب و تابه باقی ماند. جمعیت آبادی اکثر اً فرار کردند و به
اطراف و اکناف رفتند. ملا سیاه نجفی از بزرگان برفتابی انجیر سیاه تعریف
کرد، به دلیل برتری اسلحه برنو و تفنگ و فشنگ سمیرم که در اختیار داشتند زور آنها
زیاد بود. در آن روزها به قول منابع محلی
تفنگ چی های آنها در روز غارت نبودند،
تنها کی عیوضعلی بخشنده بود و در قلعه ای مقاومت م ی کرد بر اثر قدرت آتش
تفنگ های برنو زخمی شد و یک نفر (حاصل بهره بر ) را هم زخمی کرد . کاایاز
پورطهماسب گفت: بر اثر زرق و برق قدرت آتش برنوها دو گله فرار کرد و سوار کوه
سرخ شدند که به آنها دسترسی پیدا نکردیم. کانصیر گفت: هیچ غارتی مهمتر از این
ندیدم حتی در غارت بیضای فارس، چنان غارت زیاد بود که سهم خودم 53 رأس دام
گردید، علاوه بر این در حدود شصت تا هفتاد رأس دام را هم از غارت دزدیدم .
غارتگران با وعده قبلی که داشتند در پادوک به هم ملحق شدند و در موقع گذر از
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد
مناطق آرو، تفنگ چی های قلعه آرو از جمله اسفندیار قلندری به مقابله برخاستند ولی
کاری از پیش نبردند. در بین راه بر سر یک بره گوسفند، بین کاموری محمدی با یاری
و تیمور طاهری بابکانی درگیری لفظی بوجود آمد که در نهایت تیمور، موری را
کشت. منابع محلی گفتند، مقصر موری بود. در همان وقت هم یک دیگ بزرگ بر
پشت او بود.
غارت کنندگان به سیدآباد چرام که رسیدند غارت را تقسیم کردند . منابع محلی
گفتند، در هنگام تقسیم غارت که در حال استراحت بودیم، که دیدیم یک نفر بور و
زیبا به دنبال ما می آید، قشون او را م یشناختند، گفتند، ابور برفتابی می باشد که از یاران
کی لهراسب بود و از دوران کودکی تا زمانی که کشته شد با هم بودند. آقامحمدتقی با
ابور صحبت کرد و گفت با ک یلهراسب بودی گفت: بله، فوراً گفت: گوسفندهای ابور
را به ایشان تحویل دهید و احترام خاصی برای ایشان قایل شدند به خاطر اینکه همرزم
کی لهراسب بود .
به گفته ملاسیاه نجفی، در غارت ولی نامی از برفتویی ها به وسیله آقاکهیار خوبانی
کشته شد و دو نفر دیگر هم بنامهای ویسعلی بینایی و ابوالفتح قنبری زخمی شد. پس از
اینکه غارتگران برگشتند، کا نصیر پژو بابکانی گفت، به عمد از پیش رفتم ، منزل آقا
آلاداد جفتا گفتم: موری را آقا محمدتقی کشته است، بلافاصله آقا آلاداد جفتا که
خویشاوند با یاری ها بود گفت : با یاری ها بلند شوید راه غارت را ببندیم ولی حق
ندارید از بابکانیها بکشید، راه غارت را در تسوج بستند ولی غارت از راه دیگری رفته
بود. کانصیر می گفت، خواستم ضربه ای به آنها بزنم در حالیکه م ی دانستم موری را
تیمور کشت. امان اله خان پرویزی که مادرخانمش (کل جانی ) او را از مرگ نجات
داده بود و کی ولی خان داماد دیگریش را به کشتن داد، امان اله خان متحد عبداله خان
گردید و آقا محمدتقی را تشویق می کرد که با بی گلاب همسر ک ی ولی خان ازدواج
کند و باجناق او گردد . در زمان حمله ی غارت دشت مور امان اله خان با رهبران
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد
غارت گر همگام و مشوق آنها بود چون آقاکهیار خوبانی داماد آن بود در روزی که
قشون غارت گر از دیل به طرف دشت مور می رفت امان اله خان از پشت قلعه می گفت :
ماشا اله، ماشا اله از قشون بابکانی زودتر بروید تا گرمسیری ها برفتابی ها را خبردار نکنند .
به قول آقاقباد راد 60 حیوان از غارت به عنوان هدیه (گوشتی) به امان اله خان دادند .
آقاقباد راد گفت: در زمانی که غارت را تقسیم کردیم قرار بر این شد وسایل خواب نو
و قیمتی (گلیم، فرش، نمد، جاجیم و غیره ) و وسایل آشپزخانه را ابتدا برای رهبران
غارت گر جدا گردید و روی هم انباشته شد و بعد بقیه را غارت گران هر کس برداشت
و فرار کرد. یادم هست خودم با نفر دیگری یک لحاف را کشیدیم که لحاف تکه تکه
شد.
در مورد وصف غارت حرفها زیاد است، صاحبان اموال به غا رت رفته تعریف
می کردند، فلان شخص برفتابی تنها یک رقم اموال او 12 الاغ زاییده داشت، منابع
محلی 71 گفتند: بچه بودم زمانی که غارت دشت مور را آوردند یکی از رهبران غارت
صاحب پسری شد که یک گاو نر و قوچ را به عنوان کر زبانی (جشن تولد پسر ) از
همان غارت ذبح کردند. منابع محلی گفت: غارت به شمارش نمی آمد، به طوری که
طول گله های غارت شده اولش روی رودخانه خیرآباد و آخرش روی نوک کوه
پادوک بود. کاایاز گفت: گرگ اله ملاکلبی را که چوپان گله بود با خودمان آوردیم و
چوپان کردیم. با توافق رهبران قشون غارت گر (آقا کهیار، آقامحمدتقی و آقا حیدر )
قرار بر این شد که ممیزی و سرشماری (به تعبیر عشایری چو زنی) را آقاصفدر صالحی
و آقابازعلی تل گاهی انجام دهد، بعد از این تقسیم آغاز شد. منابع محلی گفتند : گاو و
خرها بیش از چهارصد رأس بودند.
در غارت شرکت داشتند عبارتند از آقایان محمدتقی، کهیار، نادر خوبانی، حداد رزم،
غلامعلی و تیمور طاهری، آقابازعلی و عیدی تل گاهی، مشهدی محمدقلی و مشهدی
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد
عبدالکریم آبشوری، مشهدی غلام رضا عسکری خواه، آقاصفر پیوند آقاویسعلی برهانی،
آقا لهراس موسی پور، آقاقباد و آقاسامر راد.
آقا کرملایی ها عبارتند از : آقایان حیدر حاصل فاضل علی پناه، محصور ، سوسن
بهره بر، ملازین الخون، آقابندر، خدارحم جهانتاب، آقاخان، سپر، عبداله و عل ی باز
آرویش، آقاصفدر صالحی، امیرخان یوسفمند، کاحسن آذرپیوند، کاعلی خجر وهابی ،
میررشید جوانبختی، میرعلی قاسم پرشکفتی با چند نفر از سادات پرشکفت.
از آقا تیگویی ها: آقایان وارث و علی باز خوانپایه، آقاعل یرضا و جبار روان بخش،
علی بگ تیگویی، از کاعلی پناهی ها، کا کلبعلی داور، کا احمدخان چترآذر، کاجعفر
سعادت، ابراهیم و شکراله کابهزاد، کلبعلی پ رشکفتی، چند نفر از شیخ های گلبار ،
چرامی ها و ویسعلی بایاری از همراهان آقاکهیار بودند.
از کامحمد جویی ها: آقایان سهراب، دهراب، ایاز، پورطهماسب، امان اله و
عباسقلی رخشماه.
از ساداتی ها: میرعبدالکریم و محمدرشید کشاورز و چند نفر دیگر که آمار و ارقام
واقعی آنها در دست نیست . غارتگران آمارشان بالاست . به گفته ی منابع محلی در
حدود 300 نفر بودند.
کانصیر گفت: تیگویی سرشمار، محمدجوی ی ها جمعاً در غارت بودند . ایشان
گفت: ما در موردراز تنگ آبشور بودیم و تازه از غارت باوی برگشته، که قشون
آقاکرملایی ها و آقاشفیع ها و توابعشان حرکت کردند . سهم غارت باوی را گرفتم و
همراه ملاخسرو فروزان و آقافرهاد جفتا و آلابخش آلا مراد باطولی، کاعلی کاظم
سعادت و گرگعلی چراغعلی جلیل، کردی انصاری، کااُرج شرون،
رادعلی کاآلا داد و چند نفر بناری به دنبال قشون راه افتادیم، چون آن ها جلوتر از ما
رفته بودند، در نهایت در مسیر بناری در شب که به طرف اسپر می رفتیم، نصر اله خان
آروئی را که پیر شده بود در یک کهله (محل شکار کردن کبک) دیدیم و سراغ قشون
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد
را از او گرفتیم گفت: آنها در اسپر هستند کمی بعد به آنها رسیدیم و پس از کمی
استراحت که کسی متوجه قشون نشود از طریق کوه دیل خودمان را به مقصد رساندیم
افراد فوق الذکر اکثریت مسلح بودند.
عبداله خان فرمان عمومی و بسیج نیروهای بویراحمد را جهت غارت، انهدام و
تصرف مناطق بویراحمد گرمسیر و خوانین آرو صادر کرد . ضرغام خان برادرزاده
مظفرخان، هم در کنار عبدال ه خان ب ه حمایت و تحریک او م ی پرداخت، به گفتۀ
اگر یک پیرزن » : کانصیرپژو بابکانی، عبدال هخان به نیروهای بویراحمد علیا گفته بود
.« بویراحمد گرمسیر را بکشید پاداش دارید
در همان تابستان 1322 ش، حمله به قلعه های آرو و شام براکون از طرف
عبداله خان صادر شد که در جای دیگر ی به بحث آن می پردازیم، فعلاً غارت ها
پی گیری می شود . در زمستان 1322 ش، در راستای سیاست عبداله خان و سرکوب
بویراحمد گرمسیر، قشون بویراحمد به حرکت درآمد . از رهبران قشون آقابهرام و
آقافرهاد زنگوی با کل زنگوی، آقابیژن منصوری و توابع، آقامحمدتقی خوبانی،
، ملابهمن کریمی و ملاغلام حسین سیاهپور، ملا احمد کریمی
کاآنی محمدی، کاعلی محمد محمدی، خدابخش بخشایی، ملا کریم
باقری، کاخدابخش باقری، آقاآلاکس دارکوب، آقااما ن اله و آقاحبی ب اله حبیبی،
ملاسیف اله و ملاخسرو فروزان ، تیمور طاهری، کانصیر پژو، ملا علی جفتا،
صلبعلی کاجنگعلی برهانی، کردی انصاری، آقاحسین تلگاهی، ذوالفعلی پناهی و خیلی
از کسان دیگر که اسم آنها از یاد منابع محلی رفته است به طرف دشت مور روستاهای
آب چیرک، انجیر سیاه حرکت کردند. آنها دیگر چیزی نداشتند و اگر انگشت شمار
گاو، گوسفند یا وسایل منزل بود با خودشان به غارت بردند.
ضرغام خان آریایی و ملا قباد پیرو اولاد میرزاعلی هم در قشون حضور
داشتند، پس از تصرف و غارت آ بچیرک و آب تی، به طرف انجیر سیاه حرکت
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد
کردند. ملاسیا ه نجفی
گفت: که ما جوانی فوت کرده بود و در قبرستان مراسم
تدفین آن را انجام می دادیم که ناگهان قشون بویراحمدی همراه با ضرغام خان رسیدند،
احساس کردیم ما که دیگر چیزی نداریم این بار از ما چه م یخواهند، پس از ورود به
آبادی، قشون و رهبران غارتگر دستور دادند که ملاسیاه نجفی، درویش معصوم
خلیفه ای، حاصل ناصرزاده ومختار فصیحی را به جرم طرفداری از مظفرخان دستگیر و
روانه ضرغام آباد نزد عبداله خان فرستادند. منابع محلی می گویند، قشون پس از تصرف
انجیر سیاه دو قسمت شدند، عده ای جهت تصرف قلعه طالیشاهی به رهبری آقابهرام،
آقامحمدتقی، ملابهمن و ملاغلا محسین حرکت کردند و مابقی قشون جمع زیادی را از
خانواده های برفتویی های ساکن روستای انجیر سیاه و آب چیرک را به سرپرستی تیمور
طاهری به عنوان ابواب جمعی ضرغا مخان از طریق کوه به دیل انتقال دادند . در فصل
سرما و بدبختی و فاقد هر گونه امکانات به زور کوچانده شدند، به عنوان این که شما
باید تابع ضرغام خان باشید نه مظفرخان. در روستاهای اطراف پراکنده شدند . پس از
مدتی بیماری وبا بر اثر هلاکت دا مهای دیل، به دلیل بسته شدن آب مارین فرا رسید و
جمع زیادی از مردم بیچاره دیل و کهگیلویه و آوارۀ برفتابی به هلاکت رسیدند،
دستگیرشدگان دو ماه در زندان عبدال هخان، شب به کُند و روز به زنجیر بودند، تا اینکه
ملاسرتیپ نجفی کدخدای انجیر سیاه آمد، با وساطت کی نصیر بهادر و
کی شهباز برآفتابی، مذاکرات و تبادل نظر با عبدال هخان به این جا ختم گردید، که آنها
هوادار ضرغام خان باشند و از مظفرخان حمایت نکنند. قسم هم خوردند و قرار بر این
شد که یک خویشاوندی صورت بگیرد ولی به گفته ملاسیاه نجفی، چون آن قرار مدار
زور بود عملی نگردید و بعد از برگشتن در همان گروه مظفرخانی باقی ماندیم.
به این ترتیب مشاهده م یشود، که بویراحمد گرمسیر به ویژه برفتابی ها قربانی
خانواده آروئی شدند، البته دگم بودن و اختلافات خودشان را هم باید مد نظر داشت .
به گفته منابع محلی، در غارت زمستان 1322 ملاغلام حسین به جلیل ها اجازه نداد که
موانع تاریخی توسعه یافتگی در استان کهگیلویه و بویراحمد
وارد ده آب چیرک شوند ولی بابکان یها وارد آبادی شدند و مابقی اموال باق ی مانده را
هم به غارت بردند در غارت دوم آقاکرملایی ها نبودند.
در همان سال 1322 ش، طبق گفته منابع محلی،
به دستور عبداله خان ضرغامپور،
افراد ذیل که متشکل از کلبعل یخان، ک یهادی و ک یحداد پناهی، میرز ایداله داورپناه،
بندرکی عیوض قایدگیوی، طوفانی کامحمد قایدگیوی،
،( علی اکبر فرزند علی رحم چیتابی، کامختار نیک فر چیتابی
امیرنوکر عبداله خان قایدگیوی ، ملاظهراب خواجه سمیع با دو نفر دیگر، داشی،
کاحیدر اولاد مؤمنی، عو ضدرست فرزند کادرویش و تعدادی دیگر در شام براکان
اموال ک یولی خان و کی شکراله سلیمانی برفتابی و طایف هشان را غارت کردند. به گفته
منابع محلی، تعداد دامهای به غارت رفته بیش از 2000 هزار رأس دام بود، گله ها را از
راه کوه بردند، در حدود دویست تا سیصد کهره و بره شیرخوار کوچک در آبادی
وجود داشت. در همان وقت، طاس احمدی ها نازمکان را، آقاحسن جفتا و رضاخونی ها
غارت کردند.
در غارت شا مبراکون گاوهای برفتابی را قایدگیو یها هم به غارت بردند . حاج
شیروان کاظمی، وقتی بحث غارت برفتابی ها به میان آمد گفت: در آن زمان می شنیدم
که م یگفتند، بویراحمد ب یصفت است باورم نم یشد ولی پس از غارت برفتابی ها به
این صفت پی بردم. اولین غارت در بویراحمد گرمسیر توسط زنگوا ئی ها به رهبری
آقابهرام و آقافرهاد در سال 1321 ش، انجام گرفت که با طولی ها را در حوالی لشتر
غارت کردند کدخدای آ نها در آن زمان غلامرضا نامی بوده است . در زمانی که
غارت دش تموری برفتاب یها توسط بابکانی ها انجام گرفت گروهی متشکل از کی حداد
پناهی ، میرزا یداله داورپناه، ملاکیامرث فارسی، آقاشیروان کاظمی، کی عزیزاله عزیزی، آقاجنگیر نرمایی، آقاظفرجفتا که جمعاً چهارده نفر بودند  و مقداری کالا از جمله فرش، اسب، گلیم و وس ایل دیگر را غارت
کردند و یکی از غارتگران بنام جعفر نوکر عبداله خان هم کشته شد . در همان زمان
جعفر بخشایی تلگرافی ارسال کرده است به مرکز.
طبق گفتۀ منابع محلی
از دلایلی که برفتویی ها در غارت تابستان 1322 کلاً به
غارت رفتند، آن بود که چند نفر از تفنگ چی های آن ها بنامهای خلیفه کا جعفر قلی،
مشهدی غلام علی کردکی، کاابور، کابارونی برفی، کاعل یجان و محمدجان و
حاجی خوبیار باهوش که جمعاً یازده نفر تفنگ چی رفته بودند به طرف امامزاد هجعفر و
آن طرف ها که جایی را غارت کنند و در روز حمله و درگیری نبودند همین قضیه
باعث شد که آنها به راحتی غارت شوند.



"سعید پرندوار"


مطالب مشابه :


عکس ـ (رجال و شخصيتهای تاريخی استان کهگيلويه و بويراحمد)

۳- علی آقا نیک اقبال --کدخدای سی سخت --فرزند ملا قباد ۴- علی آقا نیک خان ضرغام پور پناهی




شنيدم که چون قوي زيبا بميرد..دکتر مهدی حمیدی شیرازی

مهرداد اوستا حسین پناهی فیض کاشانی بیدل شیرازی ابوالقاسم لاهوتی میرزا اقا خان دکتر




معرفی برخی از پزشکان و برجستگان علمی شهر: (اسامی)

دکتر محمد علی صادقی و دکتر آقا علی طاهری و دکتر میرزا مهدی خان شارق که دکتر فرزاد پناهی:




بروجرد و مشهورین

خانه حاج آقا کمال الدین نبوی دکتر نعمت اله خان دهناد سید احمدشریعت حجت پناهی




فیلم "آقا یوسف" ( دکتر علی رفیعی )

حسین پناهی فیلم "آقا یوسف" ( دکتر تمــــــام لذت تماشای "شکار روباه" و آقا محمد خان




بهمن پناهی خوشنویس و نوازنده هنر ایران را در شهر بوستون آمریکا معرفی می کند

بهمن پناهی خوشنویس و نوازنده هنر ایران گاه بلاگ دکتر پيمان استاد مهدی اقبال آل آقا.




غارت بزرگ برفتابیها در دشت مور

ایشان گردید، زیرا اموال دکتر قبلاً عبداله خان گردید و آقا پناهی ها




دکتر حمید میرزائی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند خبر داد:

ایام سوگواری آقا اباعبدالله دکتر میرزائی در این زمینه به خبرنگار اسماعیل پناهی




برچسب :