حوضه های نفتی مهم ایران

زون ساختمانی پیچیده همراه سنگهای دگرگونی: حد شمال شرقی این زون در تداخل با سنگ های زون ارومیه دختر به خوبی روشن نیست و اطلاعات موجود در این زمینه فقط متعلق به حاشیه جنوب غربی این زون است که به عنوان تراست اصلی زاگرس معرفی شده است. این منطقه در واقع محل برخورد صفحات عربستان و ایران مرکزی بوده است.

زون تراستهای هم آغوش( Imbricated Thrust Zone ): این منطقه در شمال شرقی کمربند چین های ساده واقع گردیده است و سنگهای دگرگونی در این منطقه وجود ندارد.

کمربند ساده چین خورده (Simply Folded Belt) : این منطقه جنوبی ترین بخش چین خوردگی زاگرس است و با ساختمان های تاقدیسی نامتقارن در امتداد کلی شمال غربی _ جنوب شرقی مشخص می گردد. منابع هیدروکربوری جنوب غرب ایران عمدتا" محدود به کمربند چین خورده ساده می باشد. این کمربند چین خورده به چند قسمت تقسیم شده است که محدود به چند ساختار ساختمانی هستند. این قسمت ها ویژگی های هیدروکربوری خاص خود را دارند. تقسیمات این کمربند عبارتست از :

فرو افتادگی دزفول( Dezful Embayment ): که محدود به گسل کازرون در شرق و زون خمشی بالارود در شمال است. فرو افتادگی دزفول بطور کلی به ناحیه ای اطلاق می گردد که در آن آسماری فاقد رخنمون است. این ناحیه در برگیرنده حدود پانزده کیلومتر رسوبات از پالئوزوئیک تا عهد حاضر است. و اکثر میدان های نفتی ایران در این ناحیه قرار دارند. این ناحیه دارای سیستم نفتی متفاوت با دیگر نواحی هیدروکربوری ایران بوده واز شناخته شده ترین نواحی هیدروکربوری محسوب می شود.

ناحیه فارس(Fars Area ): محدوده این زون ساختمانی عبارتست از حد غربی گسل کازرون ، حدشرقی خط فرضی جدا کننده هینترلند ( Hinterland ) بندر عباس از فارس، حد شمالی به تراست ها و حد جنوبی خط ساحلی خلیج فارس است. در این مطلب منظور از ناحیه فارس زون های ساختمانی فارس و هینترلند بندر عباس است که حد شرقی آن گسل میناب است و به دو بخش فارس شمالی و جنوبی تقسیم می شود. تداوم پشته ای از پی سنگ سیرعربی از طریق قطر به زیر این منطقه موجب پیدایش شرایط پلاتفرمی از مزوزوئیک تا زمان حال در ناحیه فارس شده است. وجود گنبدهای نمکی و اثر آنها در تاقدیس های زون فارس از ویژگی های مهم ساختمانی این منطقه به شمار می رود. تاقدیس های این منطقه جهت یافتگی های گوناگونی دارند. بطوری که علاوه بر جهت یافتگی زاگرس در جهت شرقی _ غربی و شمال شرقی _ جنوب غربی نیز دیده می شوند. ناحیه فارس از نواحی گاز خیز مشهور دنیا به حساب می آید. این منطقه سیستم نفتی متفاوتی نسبت به فروافتادگی دزفول دارد و میدان های کنگان و دالان از میدان های عظیم گازی این منطقه محسوب می شوند.

هینترلند بندر عباس(Bandar Abbas Hinterland ): هینترلند بندر عباس محدود به گسل زندانمیناب در شرق ، شمال آن خط واره ای در نظر گرفته شده است و حد جنوبی آن جبهه چین خورده زاگرس است. اکثریت تاقدیس های این منطقه راستای محوری شرقی _غربی و شمال شرقی _جنوب غربی دارند.

لرستان: این ناحیه از جنوب به خمش بالارود ، از شمال و شمال غرب به مرز ایران و عراق منتهی می شود. لرستان دارای منابع نفتی و گازی می باشد.

حوضه زاگرس

حوضه زاگرس که در جنوب غرب ایران و شمال عراق قرار گرفته است از لحاظ موقعیت تکتونیک صفحه ای حاشیهء تکتونیکی شده عربستان را تشکیل می دهد. تاریخچه زمین شناسی آن شامل دوره های طولانی مدت فرونشست و رسوبگذاری می باشد که همراه با دوره های کوتاه مدت بالاآمدگی و عدم رسوبگذاری است. حرکات تکتونیکی تنها در میوسن _ پلیوسن شدیدا" زاگرس را تحت تأثیر قرار داده اند که اکنون نیز ادامه دارد و موجب شکل گیری تاقدیس های کشیده شده است . عمدهخ تله های نفتی این ناحیه را این ساختارها تشکیل می دهند.

قدیمی ترین رسوبات ناحیه فارس دارای سن پرکامبرین هستند و از رخساره های تبخیری سازند هرمز تشکیل شده اند. بالاآمدگی منطقه ای در دونین و کربنیفر ناحیه فارس را تحت تأثیر قرار داده و موجب حذف شدن مقدار زیادی از بخش پایین پالئوزوئیک در مناطق زیادی و نهشته شدن سازند فراقان شده است. سپس در پرمین میانی فرونشست و نهشته شدن منطقه ای در ناحیه فارس شروع شده و رژیم رسوباتی کربناته شیل های آهکی حکم فرما شده و این وضعیت با دوره های کوتاه مدت بالاآمدگی، عدم رسوبگذاری و قطع شدگی رسوبات تا پایان پالئوژن ادامه داشته است. در توالیهای تریاس و ژوراسیک رخساره های تبخیری دیده می شود. با نهشته شدن آهک های آسماری که سنگ مخزن عمده مخازن نفت ایران می باشد، این سیکل بلند مدت رسوبی به الیگوسن و میوسن ختم می شود.

در نئوژن تغییرات عمده ای در چارچوب رسوبی زاگرس رخ می دهد و تبدیل به قسمتی ناپایدار در حوضه خاورمیانه می شود، در اوایل میوسن رسوبات نئوژن خیلی زخیم است و شامل نهشته های تبخیری سازند گچساران می باشد که پوش سنگ مخزن آسماری را تشکیل می دهد. در پی کوهزائی میوسن تا زمان حال رسوبات تخریبی قاره ای آغاجاری، رسوبات دریایی سازند میشان و ممبر آهکی گوری نهشته شده است و سپس رسوبات درشت دانه کنگلومرایی از نوع مولاس نهشته شده که به عنوان سازند بختیاری شناخته می شود و دارای ضخامت خیلی زیاد می باشد و با نا پیوستگی زاویه ای روی سنگ های قدیمی تری قرار می گیرد. رسوبات نئوژن در فرو افتادگی دزفول دارای ضخامت و گسترش بیشتری نسبت به سایر قسمت های زاگرس هستند.

سیستم های نفتی زاگرس:

سِستم نفتی فرو افتادگی دزفول: فرو افتادگی دزفول در مجاورت ناحیه فارس قرار دارد. در فرو افتادگی دزفول پختگی سنگ منشاء و زایش نفت و تشکیل تله های نفتی و دیگر حوادث تعیین کننده سیستم نفتی فرآیندهای نسبتا" جوانی هستند که در 15 میلیون سال اخیر روی داده اند. تجمع سریع 1500 تا 2000 متر نمک و انیدریت سازند گچساران در اوایل میوسن رخ داده و طی آن سنگ منشاء کژدمی در اکثر مناطق فرو افتادگی دزفول، به جز در مناطق شمال غرب ، به سطح پختگی لازم برای زایش نفت رسیده است. همزمان با آن تشکیل چین های بزرگ زاگرس و شکل گیری نفت گیرها موجب انباشته شدن نفت در فروافتادگی دزفول شده است. در ناحیه فارس سازندهای گچساران ، آغاجاری و بختیاری، برخلاف فروافتادگی دزفول، دارای گسترش و ضخامت کمتری هستند.

در قسمت های کوهستانی فروافتادگی دزفول، بالاآمدگی موجب شده استکه سازند کژدمی به پختگی کامل نرسد، مانند کوه بنگستان، درحالیکه در فاصله نسبتا" کم (15 کیلومتری جنوب غربی همین محل) به علت فرو نشست کافی، این سازند به پختگی رسیده است مانند میدان آغاجاری در قسمتهای ساحلی فرو افتادگی دزفول فرونشست کمتر دیده می شود و سازند کژدمی در ابتدای پختگی حرارتی می باشد.

حرکات کوه زایی در میوسن پیشین و بالا آمدگی های حاصل آن موجب ایجاد شرایطی شدند که دائما" نفت تولید و انباشته شود نفته9ا پس از تولید در گروه بنگستان قرار می گرفتند و پس از آنکه سنگ پوشهای پابده و گورپی در اثر گسلش بریده شدند نفت به سازند آسماری مهاجرت نموده است.

به طور کلی نفت موجود در فرو افتادگی دزفول را می توان در دو خانواده طبقه بندی نمود، خانواده اول نفت موجود در شمال شرقی فروافتادگی دزفول می باشد و از این نمونه می توان به نفت آسماری میدان پرسیاه که دارای درجه API بالاتر، سولفور کمتر ونسبت وانادیم به نیکل کمتردر مقایسه با خانواده دوم است، اما خانواده دوم عبارت است از نفت میدانهای اصلی مانند اهواز، مارون و آغاجاری که دارای API کمتر، سولفور ونسبت وانادیم به نیکل بیشتر است، در این میادین نفت بنگستان نسبت به نفت آسماری API کمتر و سولفور بیشتر دارد، در هر صورت بدون در نظر گرفتن دیگر تفاوت ها، ایزوتوپ های پایدار سولفور و کربن به وضوح وجود دو خانواده ترکیبی ترکیب در نفت فروافتادگی دزفول را نشان می دهد. خانواده سومی نیز در میدان های پارسی ، کرنج و مسجد سلیمان وجود دارد که مخلوطی از دو خانواده ذکر شده می باشد.شناختی که از سنگ های منشاء و انتشار آن ها داریم موجب توجه خاص به دو سازند کژدمی و پابده می گردد. و سازندهای چون گدوان و گورپی در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند که گاهی در نفت زائی مشارکت داشته اند، سازندهایی مانند سرگلو قبل از شکل گیری نفت گیرها در فرو افتادگی دزفول محتملا به تکوین رسیده و تخلیه گردیده اند. سازند پابده برای نفتهای شمال شرقی فروافتادگی دزفول نقش با اهمیتی داشته است.سازند گورپی و سورگاه با توجه به نوع کروژن و ضخامت نمی توانند سنگ منشاء موٌثر قلمداد گردند.

سنگهاي مخازن شناخته شده دنيا بيشتر مشتمل بر ماسه سنگ ها و كربنات است و مخازن نفتي ايران اكثر كربناتي هستند و مخازني با سنگ شناسي مختلط شامل ماسه و سنگ ها و كربن ها ديده مي شوند مانند سازند آسماري در ميدانهاي اهواز و مارون و همچنين در شمال بندرعباس در ميدان گازي سرخون كنگولومراي قاعده سازند رازك گاز خيز است. تمام نفت هاي كشف شده در زاگرس در نفت گيرهاي تاقديسي تجمع يافته اند و اگر سخني از نفت گيرها ي گسلي به ميان آيد باز هم گسل هاي مرتبط با تاقديس ها است. هرچه از تراست زاگرس به طرف جنوب پيش برويم چين ها جوانتر مي گردند.

سيستم نفتي ناحيه فارس:

در ناحيه فارس سنگهاي منشاء فروافتادگي دزفول داراي توان نفت زايي قابل توجهي نيستند ونمي توانند نفت زیادی توليد كرده باشند وازآنجا كه در اكثر تاقديس ها ، پوش سنگ گچساران وجود ندارد يا داراي خواص پوش سنگي نيست سازند آسماري نمي تواند سنگ مخزن باشد.

در ناحيه فارس سنگ منشاء شناخته شده ، شيل هاي سيلورين هستند كه اخيراً به نام سازند سر چاهان معرفي شده است.گازهاي گروه دهرم از اين رسوبات كه در اكثر مناطق خاورميانه به عنوان سنگ منشاء شناخته شده اند نشئت گرفته اند. مطالعات انجام شده روي اين شيل ها در ناحيه فارس ،اين شيل ها را سنگ منشاء ذخايرعظيم گازي گروه دهرم معرفي كرده است.

سازندكنگان با سن ترياس پاييني از كربنات و شيل هاي نازك لايه غني از ماده آلي شكل گرفته است كه پتانسيل زايش هيدرو كربور را دارند.اين لايه هاي غني از ماده آلي همراه با لايه هاي دولوميتي وكربناته هستند كه در ناحيه ي خليج فارس سنگ مخزن منابع گازي را تشکیل می دهند.

از اوايل مزوزوئيك شرايط پلت فرمي در ناحيه ي فارس حاكم بوده و موجب نهشته شدن روسوبات فقير از ماده ي آلي شده است. سنگ هاي منشاء فروافتادگي دزفول به علت تغييرات ليتوفاسيسي در ناحيه فارس پتانسيل زايش هيدروكربور را ندارد مانند آهك هاي سورمه و سروك. همچنين سازند هاي شيلي كژدمي و گورپي، طوريكه اين سازندها كم ضخامت هستند و در محيط اكسيدان نهشته شده اند و حتي در صورت داشتن موادآلي اين سازندها عمدتاً به پختگي لازم براي زايش هيدرو كربور نرسيده اند.

دركل سيستم نفتي ناحيه فارس ويژگي متفاوتي با فرو افتادگي دزفول دارد،كه به صورت تدريجي به يكديگر تبديل مي شوند . خصوصيات سنگ هاي منشاء در ناحيه ي فارس به گونه اي است كه منابع عظيم هيدروكربوي مايع همانند فروافتادگي دزفول در اين منطقه ديده نمي شود ولي از لحاظ منابع گاز اين منطقه داراي اهميت بسياراست به طوري كه سازندهاي گروه دهرم وما قبل آن در اين ناحيه داراي منابع عظيم گازي هستند.

سازندهاي زاگرس:

شيل هاي سيلورين

مطالعات انجام شده نشان مي دهند رسوبات پالئوزوئيك زاگرس ازنظر مواد آلي فقير هستند. تنها سنگ شناخته شده در رسوبات پالئوزوئيك زاگرس سازند سر چاهان مي باشد(شكل2ـ1). اين شيل هاي سيليتي سياه رنگ بر اساس گراپتوليت ها به سيلورين نسبت داده شده اند . در كوه گهكم بيش از 100متر از اين شيل ها داراي كروژن نوع II و مقدار كل كربن آلي (TOC ) آن 1 تا 5/4 درصد وزني است . بازسازي ساختار در كوه گهكم نشان مي دهند سازند سرچاهان قبل از پليوسن ، پيش از فاز كوه زائي زاگرس دست كم 6000 متر تد فين شده است(Bordenave and Burwood 1990).

مطالعات ميكروسكوپي پختگي مشابه مواد آلي در شيل هاي سازند گرو و شيل هاي سيلورين كوه گهكم را نشان مي دهد . اين پديده چنين تفسير شده است كه گراديان حرارتي در لرستان بيشتر از ناحيه فارس است (Ala 1980). شيل هاي سيلورين در توليد گازهاي فراوان موجود در گروه دهرم وگروه كازرون در ايران، قطر وابوظبي نقش داشته اند Bordenave and Burwood 1990)).

ماسه سنگ هاي دونين و پرمين سازند فرقان داراي مواد آلي بسيار ناچيزي هستند و از لحاظ سنگ منشاء فاقد ارزش هستند.

سازند كربناتي دالان تبخير (پرمين):

از نظر سني قديمي ترين سنگ مخزن شناخته شده در زاگرس سازند كربناتي دالان متعلق به پرمين است . سازند كربناتي دالان در يك محيط كم عمق ساحلي تاسابخائي نهشته شده است اين رخساره تا نواحي شمالي چون كوه دينار تداوم داشته و در اين محل با كاهش ضخامت به آهك هاي رديفي تبديل شده است ( Szabo and kheradpir 1978). آهك هاي سازند دالان سياه رنگ هستند و زماني كه آنها را بشكنيم بوي نفت مي دهند لذا عده اي تصور مي كردند اين آهك ها سنگ منشاء هستند. اما مطالعات نشان مي دهد كه حاوي مقدار كمي مواد آلي هستند و نتايج حاصله مبين آن است كه مواد آلي موجود در اين سازند به علت عمق تدفين و زمان زمين شناسي در معرض حرارت هاي بالا قرار گرفته اند (مطيعي 1374) و در هر صورت آهك هاي دالان و كنگان سنگ منشاء شناخته شده در ايران نيستند .

محيط كم عمق ساحلي موجب تخلخل زيادي بوده است اما تحت تاثير عوامل دياژنتيكي تغييرات زيادي در سيستم تخلخل پديد آمده است در عين حال حركات رو به بالاي ناحيه اي ومحلي در پلتفرم فارس و مناطق نزديك به آن مانع تاثير وزن طبقات فوقاني روي طبقات زيرين شده در نتيجه تخلخل اوليه تا حدودي حفظ شده است همين حركات مانع عمق تدفين زياد سنگ منشاء سيلورين در اين نواحي شده است .

بخش تبخيري نار (پرمين):

اين بخش درون سازند دالان ديده مي شود و شامل انيدريت هاي ضخيم لايه در تناوب با االيت هاي دولوميتي است ( Szabo and kheradpir 1978). اين بخش گاهي موجب تفكيك مخزن دهرم مي گردد به اين معني كه در پاره اي از ميدان ها مانند پارس بخش نار مخزن كنگان ودالان بالائي را از دالان پائيني و فرقان جدا مي كند . اين تفكيك بر اساس اختلاف فشار وتفاوت در عمق سطوح سيالات مخزن تعريف مي شود (مطيعي 1374) .

نكاتي پيرامون سنگ هاي منشاء مزوزوئيك:

شرايط پلتفرمي كه در فارس از مزوزوئيك شروع شده موجب شده است كه رسوبات بر جاي گذاشته شده در اين منطقه از نظر ووجود مواد آلي ضعيف باشند واين حقيقت براي آهك هاي سورمه ورسوبات كرتاسه Bordenave and Burwood 1990)).

از سازند هاي ژوراسيك در فروافتادگي دزفول اطلاعات مستقيم زيادي بجز در چند مورد در اختيار نيست كه دليل آن عدم وجود رخنمون وعدم حفاري آنها به عمق تدفين زياد است و آنچه در اين مورد قابل توجه است سازند سر گلو است كه هم در فرو افتادگي دزفول وهم در لرستان وجود دارد ولي از ساير سازندها ي ژوراسيك در لرستان وجود دارد ولي از ساير سازند هاي ژوراسيك در لرستان و شمال شرقي عراق گزارشي دلالت بر سنگ منشاء بودن وجود ندارد . سازند هاي كربناتي كنگان وخانه كت و سازند دشتك (ترياس)

رسوبات ترياس به طور كلي با دو رخساره در زاگرس مشخص مي گردند ( Szabo and kheradpir 1978).

رخساره كربناته ـ تبخيري (سازندهاي كنگان و دشتك) در فارس و خليج فارس

رخساره كربناتي (سازند خانه كت) در ارتفاعات زاگرس

رسوبات سازند كنگان متعلق به ناحيه كم عمق و پر انرژي است واز تخلخل اوليه بالائي برخوردار بوده است كه تحت تاثير عوامل دياژنتيكي تغييرات زيادي در سيستم تخلخل اين سازند پديد آمده است . هم اكنون سنگ هاي االيتيك وپلتي سازند كنگان از جمله سازندهاي دالان و كنگان انفصال هيدروليكي وجود ندارند و اين دو اغلب يك مخزن را تشكيل مي دهند كه تحت عنوان دهرم شناخته مي شود و در فارس، لرستان و خليج فارس تنها گاز از ان ها به دست آمده است و در مخازن عظيم گازهاي ناحيه فارس سنگ مخزن هستند مانند ميدان هاي دالان ، كنگان و پارس جنوبي (مطيعي 1374) .

سازند تبخيري دشتك در محيط سابخائي نهشته شده است ضخامت دشتك در فارس به 810 متر مي رسد وبه سوي جنوب خليج فارس به صورت ناحيه اي كاهش مي يابد . بخش شيلي آغاز از سازند دشتك در تمام زاگرس گسترش دارد و به عنوان لايه شاخص شناخته مي شود ( Szabo and kheradpir 1978).

سازند دشتك داراي نقش پوش سنگ است و عملكرد پوش سنگي آن در ميدان هاي عظيم گازي فارس و خليج فارس به اثبات رسيده است ، هر چند در لايه هاي متخلخل قاعده ي اين سازند مقداري گاز به دست آمده است خصوصيت پوشش سنگي اين سازند در فروافتادگي دزفول هنوز اثبات نشده است ولي در لرستان دشتك كم و بيش خصوصيات چينه شناسي شبيه فارس دارد و در ميدان گازي سمند نقش پوش سنگي دارد (مطيعي 1374) .

سازند ژوراسيك :

رسوبات ژوراسيك جنوب غرب ايران با دو رخساره متفاوت مشخص مي گردند ( Setudehnia 1978 ) : در ناحيه فارس و جنوب فروافتادگي دزفول روسوبات لياس به نهشته شدن شيل هاي سيلتي ، آهك و دولوميت هاي سازند تبريز شروع شده است اين رسوبات به ناحيه كم عمق و به پهنه كشندي نسبت داده مي شود . سپس آهك هاي سورمه در طي ژوراسيك مياني تا بالائي نهشته شده است . در اواخر ژوراسيك شرايط آب وهوائي خشكي كه بر عربستان حاكم بوده به مناطق فارس نيز كشيده شده و موجب نهشته شدن رسوبات گسترده تبخيري انيدريت سابخائي هيث در تمام مناطق خليج فارس و مناطق خليج فارس و مياني فارس نهشته شده است .

در لرستان و نواحي شمالي فروافتادگي دزفول رسوبات لياس با دولوميت شروع شده و در پي آن رسوبات شيلي و اهكهاي نازك لايه سازند سر گلو با منشاء دريائي عميق نهشته شده است .

سازند سر گلو:

در پي شرايط اقليمي خشك كه در ترياس موجب شكل گيري سازند دشتك شده است يك حوضه عميق در ژوراسيك پيشين از شمال شرقي عراق تا لرستان بوجود آمده است كه در تمامي مزوزوئيك وجود داشته است . در طي ژوراسيك مياني شرايط غير اكسيدان در لرستان و تداوم آن در فرو افتادگي دزفول حاكم گرديده كه حاصل آن روسوب گذاري سازند سر گلو مي باشد . در لرستان ضخامت آن 200 متر است و شامل شيل هاي سياه رنگ متورق مي باشد . اين سازند از نظر مواد آلي بسيار غني بوده و مقدار TOC ان بين 5 و1 متغيير است . اين سازند در شمال و شمال شرقي فروافتادگي دزفول ديده مي شود (Bordenave and Burwood 1990).

بر اساس شواهد موجود سازند سر گلو مي تواند يك سنگ منشاء خوب باشد اما دست كم در لرستان و شمال فروافتادگي دزفول نمي تواند يك سنگ منشاء موثر باشد ، زيرا غالباً لايه هاي ضخيم تبخيري آن را از مخازن خوب جدا مي كند (Bordenave and Burwood 1990)

سازند كربناتي سورمه:

سنگ شناسي اين سارند شامل آهك ، دولوميت و آهك هاي رسي مي باشد . سارند سورمه در بعضي از ميدان هاي نفتي نظير ميدان هاي خارك و بوشهر ربه عنوان سنگ مخزن شناخته مي شود (مطيعي 1374) .

سازندهاي تبخيري هيث و گوتنيا (ژوراسيك):

در طي ژوراسيك منطقه وسيعي از خليج فارس و عربستان در زير درياي كم عمق تا سابخائي پوشيده بوده است در عربستان حاصل چنين شرايطي رسوب گذاري پكستون ها و گرينستون هاي سازند عرب است كه مخازن نفتي بسيار غني جهان را تشكيل مي دهد و در پايان به سازند هيث ختم مي شود . در گستره ي فارس تا فرو افتادگي كركوك محيط دريائي مسدود حاكم بوده و سازندهاي تبخيري هيث و گوتينا حاصل روسوب گذاري در اين محيط مي باشد . سازند تبخيري هيث نقش پوش سنگ را براي مخازن سازند عرب دارد (مطيعي 1374) .

سازندهاي گرو ، فهليان و داريان (كرتاسه پائيني):

در اواخر ژوراسيك پيشروي عمومي ترافي ( Trough) را به وجود آورده كه حدوداً از حوالي خارك به سمت شمال غربي ادامه داشته است . قسمت عميق حوضه در شمال غربي حوضه شامل لرستان و فروافتادگي كركوك بوده است و رسوبات عميق سازند گرو در آن نهشته شده است درحالي كه در جنوب شرقي شرايط محيط كم عمقي حاكم بوده و سازند فهليان و داريان نهشته شده اند . در جنوب غرب ايران مخازن نفتي متعددي در سازندهاي فهليان ، گدوان ( بخش آهكي خليج ) و داريان كشف شده است ( مطيعي 1374 ) .

سازند گرو:

درلرستان پس از رسوب گذاري سازند گوتينيا با ضخامت زياد از ابتداي كرتاسه شرايط محيط رسوبي احيائي و عميق حاكم گرديده كه حاصل آن رسوب گذاري بيش از 2000 متر شيل هاي سياه رنگ و آهك هاي رسي متورق و به شدت بيتومينه سازند گرو از والانژينين تا اپتين و حتي كنياسين در حوالي محور حداكثر فرو نشست حوضه رسوبي مي باشد (Bordenave and Burwood 1990 ). در كبير كوه لرستان شيل هاي اين سازند راديواكتيويته بالائي را نشان مي دهند . مقدارTOC در اين سازند بين 2 تا 9 درصد و در آهك هاي رسي بين 1تا 2 درصد است .

بررسي كروژن ها نشان مي دهد كه شيل هاي اين سازند به پختگي زايش نفت رسيده اند . سازند گرو به سمت شمال شرق فروافتادگي دزفول ، مسجد سليمان و گچ ساران گسترده شده است . در اواخر نئوكومين تا اوايل آپتين تا شمال فارس نيز كشيده شده است كه در انجا به عنوان سازند گدوان شناخته مي شود و به صورت محلي غني از ماده آلي است (Bordenave and Burwood 1990). مواد اين سازند منشاء دريائي دارند .

نكاتي پيرامون مخازن گروه خامي:

گروه خامي عميق ترين مخازن جنوب غرب ايران و در ضمن قديمي ترين سنگ هاي مخزن فروافتادگي دزفول به شمار مي آيند چه در اين ناحيه گروه دهرم تا كنون حفاري نشده و در نواحي فارس و لرستان كه گروه دهرم حفاري شده تنها گاز به دست آمده است .

گروه خامي به دو دسته تقسيم مي گردد:

1. خامي پائيني شامل سازندهاي هيث و سورمه

2. خامي بالائي شامل سازندهاي فهليان، داريان و گدوان

اكثر مخازن گروه خامي حاوي هيدروكربورهاي سبك به صورت گاز و معدودي از آن ها داراي نفت مي باشند . به طور كلي مخازن نفتي گروه خامي به استثناي ميدان گچ ساران زير اشباء هستند . مخازن خامي داراي تخلخل كم (بين 6 تا 7 درصد) شكستگي طبيعي كم ، ناهمگن و از نظر حجم كوچك مي باشند و لذا ضريب بازيافت اين مخازن اندك است .

سازند شيلي ، آهكي گدوان (كرتاسه پائيني)

اين سازند در محيطي كم اكسيژن(Euxinic) نهشته شده و شامل تناوب هاي شيل و آهك است . مطالعات نشان مي دهد كه اين سازند از نظر وجود مواد آلي ضعيف است ولي گاهي به صورت محلي و محدود از نظر مواد آلي غني مي گردد . اين سازند در شمال ناحيه فارس ديده مي شود (Bordenave and Burwood 1990 ). در بخش زاگرس مرتفع اين سازند داراي پتانسيل نفت زائي است .

سازند شيلي كژدمي (آلبين):

اين سازند در طي آلبين در يك حوضه آرام و عميق و گسترده در فروافتادگي دزفول و شمال خليج فارس نهشته شده وشامل بيش از 300 متر شيل و مارنهاي بيتومين دار و آهك هاي شديداً رسي در ميانه حوضه كه در شمال ميدان رگه سفيد واقع است ، مي باشد . اين سازند داراي كروژن نوع II است و تا 11 درصد مواد آلي دارد (Bordenave and Burwood 1990 ).

سازند كژدمي به طرف ‏‏‎‎لرستان تغيير رخساره داده و به سازندهاي داريان و گرو تبديل شده است . اين سازند به سوي جنوب عراق ،كويت و بخشي از شمال خليج فارس تغيير رخساره داده و به سازند ماسه سنگي نهر عمر و بورگان تبديل مي شوند . مهمترين ميدان هاي نفتي زاگرس (در فروافتادگي دزفول ) مانند اهواز ، مارون، گچ ساران و بي بي حكيمه در ناحيه اي واقع هستند كه سازند كژدمي داراي حداكثر ضخامت و غني از مواد آلي است (شكل 23) (Bordenave and Burwood 1990 ).

كژدمي مهمترين سنگ منشاء براي مخازن آسماري به شمار مي آيد . اين سازند در ناحيه فارس از نظر مواد آلي فقير مي باشد و در منطقه لرستان نهشته نشده است . در نتيجه سازند كژدمي در ناحيه فارس و لرستان سنگ منشاء محسوب نمي شود(Bordenave and Burwood 1990 ).

سازند آهكي سروك (آلبين ـ تورنين):

در فروافتادگي دزفول و اغلب نقاط فارس سازندهاي سروك و ايلام روي هم رفته يك واحد كم عمق را تشكيل مي دهند كه جدا سازي آن ها مشكل است . در ناحيه بينك روي سروك شيل لافان و در رارخوين نيز سروك با يك واحد شيلي از ايلام جدا مي گردد . دخائزر نفتي متعددي در سازند سروك در فروافتادگي دزفول و لرستان كشف و مورد بهره برداري قرار گرفته است . ولي در فارس سازند سروك كمترنفت خيز است . انواع تخلخل در سازند سروك ديده مي شود ولي تخلخل انحلالي و شكستگي هاي نقش عمده اي در كيفيت سنگ مخزن به عهده دارند ، با وجود اين شكستگي هاي سروك به مراتب از آسماري كمتر است(مطيعي 1374) .

سازند شيلي سورگاه وبخش شيلي لافان :

درلرستان سازند سروك به وسيله شيل هاي خاكستري رنگ و غالباً آهن دار سازند سورگاه از سازند ايلام جدا مي شود . اين شيل ها بين 4/0 تا 8/0 درصد مواد آلي دارند لذا براي سنگ منشاء بودن ضعيف هستند (Khosravi 1987) .

در فارس ساحلي سازند سروك به وسيله رديف شيلي مازني به نام لافان از سازند ايلام جدا مي شود مقدار مواد آلي در شيل هاي لافان كمتر از

3/0 درصد مي باشد . به سوي نواحي شمال فارس و به سوي كوي ميش كوه فهليان ، سازند ايلام و بخش لافان ديده نمي شود(Khosravi 1987)

سازندآهكي ايلام ـ كرتاسه بالائي (كنياسين ـ كامپانين)

سازند ايلام به عنوان قسمتي از مخزن بنگستان در نظر گرفته مي شود و از آنجا كه قسمتي از قاعده اين سازند در محيط ساحلي و ساحلي روديستي شكل گرفته ، از تخلخل بالائي برخوردار است چنان كه در ميدان هاي اهواز، آب تيمور و منصوري ديده مي شود گاهي نيز سازند ايلام در دامنه بلندي هاي قديمي كه در آن زمان به صورت جزايري وجود داشته رسوب كرده است . سازند ايلام داراي دو رخساره مي باشد .

رخساره ناحيه عميق در ناحيه لرستان و رخساره ناحيه كم عمق در فروافتادگي دزفول و فارس هشاهده مي شود(Setudehnia 1978 )

نكاتي پيرامون مخازن بنگستان:

پس از سازند آسماري سازندهاي گروه بنگستان (شامل كژدمي ، سروك ، سورگاه و ايلام ) دومين افق توليدي جنوب غربي ايران به حساب

مي آيد . هنگامي كه سازند هاي ايلام و سروك غير قابل تفكيك هستند مانند فروافتادگي دزفول و يا در صورتيكه با وجود قابل تفكيك بودن داراي سطح سيالات مشترك باشند مخازن ايلام وسروك مخزن بنگستان ناميده مي شوند .

به طور كلي تخلخل و تراوئي آژندي و سايرخواص سنگ شناسي و سيالات مخزن در بنگستان به مراتب ضعيف تر از آسماري مي باشد و گسترش شكستگي هاي طبيعي كه اثر غير قابل انكاري در توليد دارند، در بنگستان دچار نقصان است . گاهي سازند سروك از بهره دهي خوبي برخوردار است واين نيز به علت تجمع محلي خرده هاي روديستي است كه داراي بخلخل خوب و تروائي مناسب مي باشد مانند بعضي از چاه ها سركان و كيلوركريم ، به علت وجود لايه هاي شيلي متراكم و فاقد تروائي موجب عدم تداوم عمودي (نسبت به سطح لايه ) خواص مخزني شده و مخزن سروك به صورت چند مخزني عمل مي نمايد .

در بسياري از ميدان هاي فروافتادگي دزفول مخازن آسماري و بنگستان از طريق سيستم شكستگي ها توسعه يافته در سازند هاي گورپي وپابده در ارتباط مي باشند .

سازندهاي شيلي گورپي :

شيل ها و مارن هاي سازند گورپي به صورت پيش روي بر آهك هاي گروه بنگستان واقع مي شوند . سازند گورپي داراي مواد آلي كم (5/0تا 5/1درصد ) مي باشد به جز در شمال فارس و شمال شرق دزفول كه در اين دو منطقه فرونشست كمي بيشتر بوده است . در منطقه مارون سازند گورپي داراي 100 متر مارن هاي بيتومينه است . گسترش و ضخامت لايه هاي غني از موادآلي سازند گورپي نشان دهنده منشاء بودن محدود اين سازند براي ميدان هاي اصلي مي باشد(Bordenave and Burwood 1990 ).

سازند شيلي پابده (پالئوسن و ائوسن):

در اواخر كرتاسه بالا آمدگي عمومي ناحيه موجب يكنواختي و تسطيح حوضه رسوبي گشته . ايبته به استثناي مناطقي در لرستان كه رسوب گذاري به صورت پيوسته از كرتاسه فوقاني تا ائوسن ادامه داشته است ( سازند اميران) . رسوب گذاري در ترشيري با نهشته شدن رسوبات عميق آغاز مي گردد. در اين زمان پيشروي سريع تمام پشته ها و بر جستگي ها تا سپر حجاز مي پوشانده است . در مناطق كم عمق (مانند پلاتفرم فارس) ، رسوب گذاري همراه با فرونشست ،سك رديف ضخيم كربناته را به جاي گذاشته است كه سازند جهرم بدين شكل به وجود آمده است . درمناطق عميق رسوبات پلاژيك پابده با ضخامت كمتر نهشته شده .

اين سازند از رسوبات شيلي همراه به آهك هاي نازك لايه تشكيل شده است . گستره سازند پابده شامل فارس تا عراق مي گردد و در محيط هاي رسوبي مختلفي نهشته گرديده . در فارس شامل محيط پلا تفرمي و تبخيري بوده و در فروافتادگي دزفول محيط پلاتفرمي و احياء و مناسب براي سنگ منشاء به طوري كه در ميدان هاي رگه سفيد و بي بي حكيمه حدود200 متر سازند پابده داراي پتانسيل عالي سنگ منشاء مي باشد (Bordenave and Burwood 1990 ).

در شمال فارس در چند مقطع مارن هاي خاكستري تيره سازند پابده مورد بررسي قرار گرفته است . اين مارن ها داراي 3تا 5/5 درصد TOC با كروژن جلبكي و مقداري مواد آلي تخريبي مي باشد و فسيل هاي بنتيك در آن ديده نمي شوند كه مي تواند حاصل شرايط Anoxic باشد .

سازند پابده از نظر سنگ منشاء‌ بودن در زاگرس نابالغ به حساب مي آيد و در خوزستان نگاره هاي CT/E و CR/CT داراي رابطه خطي ومقدار نسبت CR/CT نيز بالا است . در ناحيه فارس سازندهاي جوانتر از پابده به عنوان سنگ منشاء شناخته نمي شوند .

دوسازند پابده و گورپي به ندرت به صورت پوش سنگ راسي و اصلي عمل كرده اند و تنها در ميدان هاي شوروم ، سروستان وويزنهار به عنوان پوش سنگ اصلي در نظر گرفته شده اند . نقش پوش سنگ فرعي اين دو سازند در ميدان هاي اهواز، مارون و... ديده مي شود . در ميدان هائي كه ارتباط هيدروليكي بين‌‌ آسماري و گروه بنگستان بر قراراست اين نقش داراي اهميت چنداني نيست مانند ميدان هاي آغاجاري و پازنان (مطيعي 1374) .

مخازن هيدروكربوري متعددي در رسوبات پالئسون و ائوسن كنوب غرب ايران (سازند پابده وجهرم) تاكنون كشف گرديده است . مثلا ً در زبانه اي در پابده در ميدان قلعه نار مقدار قابل ملاحظه اي گاز كشف گرديده است (مطيعي 1374)

سازند جهرم :

سازند جهرم با ضخامتي حدود 450 متر شامل آهك دولوميت مي باشد و تفكيك آن از سازند آسماري فقط به وسيله فسيل امكان پذير است . اين سازند در ميدان گازي سرخون واقع در شمال بندر عباس داراي لايه هاي شيلي در جوار لايه هاي دولوميتي مي باشد كه لايه هاي مختلف مخزني پوش سنگي را موجب وبتبع آن ظهورمحدوده هاي گسترده توليدي شده است و در ميدان نرگسي سازند جهرم توان توليد بيش از ده هزار بشكه در روز را نشان داده است ( مطيعي 1374) .

سازند آسماري (اليگوسن و ميوسن):

سازند آسماري با ضخامتي حدود 400 متر شامل آهك ،‌ دولوميت و لايه هاي شيل مي باشد و در غرب و جنوب غرب فرو افتادگي دزفول شامل ماسه سنگ هاي بخش ماسه سنگي اهواز است . در بعضي از ميدان ها ماسه سنگ بيش از نيمي از ستون سنگ شناسي را تشكيل مي دهد . سازند آسماري كم عمق ترين افق توليد نفت درجنوب غرب ايران محسوب مي شود و در اكثر ميدان هاي نفت خيز مي باشد . سازند آسماري خارج از فرواتادگي دزفول ، لرستان و فارس رخنمون دارد و بعضي از نواحي مانند فارس آسماري نازك شده و بر روي سازند جهرم قرار مي گيرند (مطيعي 1374) . مهم ترين كيفيت مخازن سازند آسماري وجود سيستم شكستگي هاي توسعه يافته در آن است كه تراوائي بسيار خوب آن گرديده است . تقريبا ً سه چهارم نفت در جاي شناخته شده در جنوب غرب ايران در مخازن آسماري انباشته شده است (مطيعي 1374) .

فسيل هاي فرامينوفرهاي آسماري اساسي براي تقسيم بندي آسماري به : آسماري پائيني ، مياني و بالائي است . پوسته هاي فسيل اين ارگانيسم هاي پلانكتون در سازند آسماري فراوان است رخساره ريفي در سازند آسماري ديده نمي شود .

قبل از نهشته شدن رسوبات اليگوسن يك فاز تراكمي زاگرس را تحت تائثر قرار داده به طوري كه تمام سواحل جنوب غربي و جنوبي از آب خارج و تحت فرسايش قرار گرفته اند در عين حال يك تراف باريك در جنوب غرب ايران شكل گرفته است كه رسوبات اليگوسن در آن نهشته شده اند پس از يك پيشروي اوليه در اين تراف يك پسروي عمومي بوقوع پيوسته است كه تا امروز ادامه دارد (مطيعي 1374) .

در طي اليگوسن در ميانه آن تراف عميق شيل هاي قسمت بالائي سازند پابده رسوب مي شدند در حالي كه در دامنه شمالي تراف متصل به ساحل رسوبات كربناته آسماري گاهي به صورت بين لايه اي با سازند پابده و زماني به صورت آهك هاي يك دست رسوب كرده اند در همين زمان سواحل جنوب وجنوب غربي ( سواحل شمال شرقي پليت غربي ) كه رمان ائوسن بالا آمده بودند و تحت فرسايش قرار گرفته بودند نفوذ ماسه ها از آن راستا واقع مي شوند با شروع ميو سن پيشين تمام ناحيه در زير يك كم عمق سابخائي قرار مي گيرد كه رسوبات كربناته آسماري پائيني حاصل آن است در حالي كه اين حوضه در شمال فروافتادگي دزفول ولرستان وعراق به حوضه تبخيري كلهر و ذيبان در جنوب خليج فارس و در تنگه هرمز به حوضه تبخيري گچ ساران تبديل مي شده است . آسماري بالائي در محيطي كم عمق وپر انرژي تا سابخائي نهشته شده است . در طي رسوب گذاري آسماري مياني و بالائي نفوذ ماسه ها از سوي سپر عربي به سوي ميانه حوضه متناوبا ً تداوم داشته است .

شكستگي ها و دولوميتي شدن در بعضي از ميدان ها تنها تخلخل هاي مخزن هستند ضخامت زون توليدي آسماري 25 % با 75 % ضخامت سازند آسماري مي باشد . اينتروال هاي غير توليدي قسمت هائي هستند كه داراي بخلخل كمتر از 5 % و تراوائي كمتر از 1 ميلي دارسي هستند . اينتروال هاي توليدي داراي تخلخل 5 % تا 25 % و ميانگين 12 % هستند . تراوائي ماتريكس كم است و به ندرت به 2 ميلي متر دارسي مي رسد . شكستگي ها باعث بالا رفتن تروائي به بيش از 5 دارسي مي گردد . بيشتر زون هاي متخلخل وتراوا ، دولوميتي با تخلخل هاي بين كريستالي هستند .

سيستم شكستگي آسماري در كل داراي ارتباط خوبي هستند واختلاف فشار ايجاد شده در يك چاه فورا ً در مناطق مجاور گسترش مي يابد به علاوه سيستم شكستگي ها اغلب مخازن آسماري را به مخرن بنگستان ارتباط مي دهند در زون هائي كه ارتباط برقرار است نفت ها داراي تركيبي تقريتا ً ثابت هستند سيال هاي مخازن آسماري و بنگستان در نتيجه توليد از آسماري داراي حركت هم آهمگي هستند .

حتي در زون هاي كم تخلخل آسماري ، شكستگي ها توليد چاه را تا 80000 (bbl / day ) بالا برده است .

نفت آسماري از نوع آسفالتي با APL 30 تا 38 است و در اغلب ميدان هاي شمالي گراويتي بالاتري دارند اما به سمت جنوب غرب تجمعات كوچكتري داراي نفت هاي سنگين تر با گراويتي APL 20 هستند . مقدار سولفورمقادير كم تر از 1 % تا 5/3 % مي باشد .

حضور گاز در آسماري بي قاعده است بعضي از ميدان ها ي داراي گاز به مقدار كم تا زياد هستند در حالي كه ميدان هاي نزديك به آنها داراي نفت غير اشباء هستند .

ماسه سنگ اهواز يك ممبر گسترده در سازند آسماري است و در كويت ، جنوب شرقي عراق ، شمال خليج فارس و اطراف شهر اهواز گسترش داد . دو Lobe دلتائي مجزا مي توان در ممبر اهواز مشخص كرد . در ميدان اهواز ممبر ماسه سنگي نصف ستون آسماري را تشكيل مي دهد و به سمت شمال شرق و جنوب شرق با روند تندي نازك مي شود .

بهترين زون هاي توليدي ماسه سنگ اهواز در گوشه شمال شرق لب بزرگتر دلتائي قرار دارند كه شامل ميدان هاي : اهواز، مارون ، منصوري ، رامين و شادگان مي گردد . شاهدي كه دلالت بر ارتباط بين آسماري و ممبر ماسه سنگي اهواز با گروه بنگستان در اين نواحي وجود ندارد . لب دلتائي كوچكتر ممبر ماسه سنگي اهواز در خليج فارس در ميدان هاي ابوذر ،‌ بهرگانسر و درود داراي نفت مي باشد .

تخلخل ماسه سنگ اهواز از 9‌‌ %‌ تا 26 %‌ است كه بهتر از واحد هاي كربناته آسماري با تخلخل عمده 12 %‌ 15 % مي باشد . بخش ماسه سنگي اهواز داراي تراوائي 2 دارسي در ميدان هاي اهواز، مارون ، منصوري ، رامين و شادگان است كه در ميدان اهواز به 15 دارسي مي رسد . ميانگين تراوائي در ميدان اهواز 2/3 دارسي مي باشد . كربنات هاي آسماري تراوائي بيشتري مي توانند داشته باشند كه حاصل شكستگي هاي كربنات ها است ماسه سنگ هاي اهواز داراي شكستگي نيستند .

منشاء تخلخل آژندي در سازند آسماري:

ازآنجا كه اكثر مخازن نفتي بزرگ ايران در سازند آسماري است لذا در اينجا تخلخل آژندي در رسوبات كربناته آسماري مورد توجه قرار مي گيرد .

در شكل يك محيط هاي رسوبي مختلف آسماري و سازند هاي زيرين و زبرين مقايسه گرديده اند . آسماري بالائي و مياني معرف محيط دريائي پهنه كشندي( جزر و مدي ) با چرخش و جريان محدود است . محيط روسوبي در پهنه وسيع گسترش حوضه آسماري ثابت نبوده و به صورت جانبي به محيط هاي كم عمق تر يا عميق تر تبديل مي شده است مثلا ً آسماري مياني در ميانه فروافتادگي دزفول متعلق به محيط كشندي است در حالي كه همين واحد در لرستان متعلق محيط سابخائي يا سوپراتايدال است و يا آسماري بالائي در فروافتادگي دزفول متعلق به محيط كشندي است در حالي كه در حوالي دهدز متعلق به محيط دريائي عميق و كم انرژي است اين تغييرات گاهي بسيار پر دامنه و وسيع و زماني بسيار محدود است .

دولوميتي شدن و انحلال در تشكيل تخلخل ثانويه در سازند آسماري نقش موثري داشته اند منشاء دولوميت هاي سازند آسماري را طبق يك فرضيه به تكتونيك نسبت مي دهند و بر اساس اين فرضيه در نقاطي

از تاقديس ها شدت دگر شكلي بيشتر است دولوميت ها بيشتر توسعه يافته اند در هر صورت شواهد موجود نشان مي دهد درصد دولوميتي شدن در لولاي چين هاي زيرميني آسماري و يا در محل هائي كه محور چين ها داراي چرخش مي شوند بيشتر است . دولوميت هاي آسماري داراي بافت دانه شكري هستند . گاهي در بافت دانه شكري آسماري انحلال رخ داده است و حاصل آن پيدايش تخلخل حفره اي است اين پديده را اين گونه توجيه مي كنند كه ابتدا جانشيني با كاني هاي قابل حلي مانند انيدريت و سلستيت صورت گرفته سپس در اثر انحلال اين كاني ها تخلخل حفره اي به وجود آمده است . تراوائي زون هاي دولوميتي آسماري حدود يك ميلي دارسي و تخلخل آن حدود 8 تا 12 درصد است .

آن قسمت از آسماري كه در محيط پر انرژي تشكيل شده شامل پكستون ها و گرينستون ها بوده كه تخلخل اوليه خوبي داشته اما فرايندهاي دياژنتيكي (سيماني شدن ، انحلال و جاينشين شدن به همراه سيماني شدن) موجب تغييرات وسيعي در اين سازند گرديده است متداول ترين سيمان هاي شناخته شده در آسماري عبارتند از: كلسيت ، انيدريت و سلستيت .

آن قسمت از آسماري كه در محيط كم انرژي نهشته شده اغلب داراي گل هاي آهكي است تخلخلي كه بين ذرات ريز آهكي وجود دارد مانند شيل هاي تخلخل موثر شناخته نمي شود .

آن دسته از آهك هاي آسماري كه به صورت كامل تبديل به دولوميت نشده اند و مقداري از كلسيت هاي جانشين نشده كه دچار انحلال شده باشند سنگ هاي خوب مخزن به شمار مي آيند .

چاه هاي آسماري در جنوب غرب ايران به دبي زياد مشهورند كه تمامي اين مقدار نمي تواند حاصل تخلخل آژندي باشد لذا قسمت مهمي از آن دبي را به شكستگي هاي طبيعي در آسماري نسبت مي دهند .

ويژگي هاي مخازن جنوب غرب ايران:

بيشتر حفاري ها در زاگرس بر روي تاقديس ها صورت گرفته است اما موقعيت تاقديس هاي سازند گچ ساران با تاقديس هاي سازند آسماري هم خواني ندارند مشخص كردن بلندي هاي سازند بدين خاطر كمپاني هاي نفتي از نقشه هاي گراويمتري و مگنتيگ براي آسماري استفاده كرده اند ، كه با موفقيت هاي كمي همراه بوده است .

درسال 1930 نقشه برداري سطحي لرزه اي براي مشخص كردن تاقديس ها استفاده شده . ازآن زمان به بعد موفقيت حفاري افزايش يافت . ميدان هاي بزرگ آسماري در امتداد كمربند چين خورده زاگرس قرار دارند . بسياري از ميدان هاي آسماري تاقديس هاي نامتفاوتي هستند كه يال جنوب غرب آن ها شيب بيشتري دارد . وزن توليدي در آسماري 300 تا 500 متر ضخامت دارد .

معمولا ً مخرن آسماري به اندازه ضرفيت شان يا نقطه ريزش ( Spill) پر شده اند نقطه ريزش در انتهاي جنوب شرق ساختار مي باشد كه به خاطر شيب به سمت شمال غرب است . اختلاف ارتفاع بين نقطه ريزش و راس بيشتر ساختارهاي بزرگ اين منطقه بين 1200تا 2100 متر مي باشد .

ميدان گچ ساران داراي ستون نفتي به ضخامت 1800 متر هستند ( فاصله بين سطح گاز/ نفت تا سطح نفت / آب ) ميدان بي بي حكيمه در جنوب ميدان گچ ساران داراي ستون نفت و گاز به ضخامت 1000 متر مي باشد .

مخازن جنوب غربي ايران تاقديس هاي طويلي در راستاي شمال غربي ـ جنوب شرقي از سازند عمدتا ً آهكي آسماري هستند . اين سازند داراي شكستگي هاي توسعه يافته است و در تمام جهان به اين صفت مشهور مي باشد . ضخامت آن بين 300 تا 500 متر شناخته شده و ارتقاع ستون هيدروكربوري در مخازن آن گاهي به 2000 متر مي رسد تخلخل آژندي اين سازند بدون در گرفتن بخش ماسه سنگي اهواز حدود 13 درصد مي باشد كه به صورت كلي ناچيز است ولي شكستگي ها نقش عمده اي در افزايش تخلخل و تروائي ايجاد كرده اند شكستگي ها از سطح به طرف قاعده آسماري و از ناحيه ستيغ تاقديس ها به طرف يال ها كاهش مي يابند ازطرفي شيل ها به طرف قاعده آسماري حضور بيشتري دارند و به همين دليل تراوائي عمودي در آسماري بالائي و مياني بهتر است .

وجود شكستگي ها موجب بر قراري سيالات در سازند آسماري مي گردد حجم كل ناشي از شكستگي ها تنها يك تا دو درصد تخلتل كل آژندي يك مخزن است .

سازند تبخيري گچ ساران (ميسون):

سنگ شناسي كلي سازند گچ ساران مشتمل بر انيدريت ، نمك ، مارن هاي رنگارنگ ، آهك هاي نازك و شيل هاي بيتومين دار مي باشد . اين سازند از پائين به بالا به هفت بخش بقسيم شده است .

حوضه رسوبي كپه داغ:

حوضه رسوبي كپه داغ در شمال شرق ايران ، بخش وسيعي از تركمنستان و شمال افغانستان واقع است . در هر سه كشور ميدان هاي گازي عظيمي در اين حوضه كشف شده است . طبقات رسوبي منطقه كپه داغ با ضخامتي بيش از 6000 هزار متر داراي لايه هاي مناسبي از سنگ هاي كربناته و ماسه سنگ هاي متخلخل براي ذخيره مواد نفتي مي باشند لايه هاي ضخيم سنگ هاي شيلي در اين منطقه مي توانند به عنوان سنگ منشاء و سنگ پوش مناسب عمل كنند . در غرب ناحيه سرخس پيدايش لايه هاي تبخيري و انيدريت در تشكيلات شوريچه پوشش مناسبي براي سنگ مخرن مزدوران پديد مي آورند اين طبقات در غرب ناحيه سرخس ضخيم و قابل ملاحضه هستند .

سازند چمن بيد ( ژوراسيك مياني ):

سازند چمن بيد از سنگ آهك نازك لايه ريزبلور ، پيريت دار ، به رنگ خاكستري تيره و سياه ، همراه با ورقه هاي شيل تيره رنگ تشكيل شده است . اين سازند در بخش هائي داراي تناوبي از شيل . مارون و همچنين تناوبي از سنگ آهك و شيل مي باشد . اين سازند در ناحيه برش الگو (كوه قرخود) ضخامتي بيش از 1700 متر دارد .

سازند مزدوران ( ژوراسيك فوقاني ) :

اين سازند سنگ مخزن اصلي ميدان خان گيران است . سازند مزدوران از سنگ هاي كربناتي ضخيم لايه هاي مارن و شيل به صورت لايه هاي فرعي در آن ديده مي شود . در شرق منطقه لايه هاي ضخيم سنگ دولوميت در سازند وجود دارد كه داراي تخلخل قابل توجهي مي باشد در شرقي ترين بخش منطقه در شرق دهكده گنبدلي ، در چاه هاي حفر شده در تاقديسي به همين نام لايه هاي گچ در بخش هاي فوقاني اين سازند ديده شده است . در بسياري از رخنمون ها 100 متر زيرين سازند از سنگ آهك ميكريتي تشكيل شده كه داراي رگه ها يا گره هاي چرت است . بيشترين ضخامت گزارش شده از اين سازند 1440 متر است . از بررسي منطقه اي سازند مزدوران نتيجه گرفته مي شود كه گسترش لايه هاي دولوميتي در اين سازند به افق خاصي بستگي نداشته ، در برخي برش ها بخش زيرين سازند ودر برخي ديگرلايه هاي زبرين بيشتر دولوميتي شده اند . به طور كلي سازند مزدوران در كپه داغ شرقي به ويژه در ناحيه سرخس داراي لايه هاي دولوميتي بيشتري نسبت به غرب كپه داغ است از ناحيه سرخس به سوي غرب تعداد و ضخامت لايه هاي دولوميتي كاسته مي شود .

سازند شوريچه (كرتاسه تحتاني):

اين سازند داراي رسوبات قاره اي در قاعده است اين سازند مخزن ميدان گازي شوريچه را تشكيل مي دهد . برش الگوي اين داحد سنگي در تنگه جنوب روستاي شوريچه اندازه گيري مطالعه ومعرفي شده است . از محل برش الگو به سوي شرق ضخامت سازند كاهش مي يابد و سازند تغيير رخساره داده و لايه هاي كربناته تبخيري به سنگ هاي آواري تبديل مي شوند .

سازند شوريچه از شيل و رس ، سنگ هاي قهوه اي مايل به قرمز ، ماسه سنگ هاي قهوه اي مايل به خاكستري ، كنگلومرا سنگ گچ و لايه هاي جزئي سنگ كربناته تشكيل شده است .

ميدان گازي خان گيران:

اين ميدان از تاقديسي تشكيل شده است با دامنه هاي بسيار ملايم كه دامنه شمالي ( 10 تا 15 درجه‌ ) شيب بيشتري از دامنه جنوبي ( 3 تا 5 درجه ) دارد طول محور سطحي تاقديس در حدود 25 تا 30 كيلوم


مطالب مشابه :


استخدام-استخدام شرکت نفت-شرایط استخدام-ازنا

سلام ازنا - استخدام-استخدام شرکت نفت-شرایط استخدام-ازنا - دریافت و نمایش ... همچنین مناطق عملیاتی شرکت نفت مناطق مرکزی، شامل مناطق آغار و دالان، سروستان و




راهنمای آزمون استخدامی شرکت ملی نفت ایران

مناطق عملیاتی شرکت نفت مناطق مرکزی :مناطق آغار و دالان ، سروستان و سعادت آباد، دی و سفید زاخور، قشم و سرخون ، ناروکنگان ، نفت شهر، تنگ بیجار ، چشمه خوش




ارزیابی تأثیرات اجتماعی پروژه های صنعت نفت و گاز

از آنجا که بسیاری از پروژه های صنعت نفت و گاز ، در جاهایی اجرا می شود که مردم .... در پایان فاز ساخت،هنگامی که سطح استخدام ها بصورت معنی داری کم می شود ... ویژگیهای اجتماعی ـ اقتصادی جوامع محلی در حوزه های نفتی سروستان-سعادت آباد و خشت- کمارج.




ارتقاء جاده‌ی خرامه- نی‌ریز در سازمان محیط زیست کشور تصویب شده است

نماینده‌ی مردم خرامه، سروستان و کوار در مجلس شورای اسلامی معتقد است: قدمت این منطقه به ... از اعتبارات شرکت نفت حدود ۲۰ کیلومتر زیرسازی شود اما بعد از آن متوقف شد.




ایالت های مخزنی زاگرس و ویژگی های کلی آن

مخازن نفتی و گازی زاگرس و خلیج فارس در بخش ایرانی به پنج ایالت زمین .... B, C، فروزان، فرزاد A، فردوسی، گلشن، پارس جنوبی، هامون، سروستان، باووش، .... لیست و آدرس کلیه شرکت های خصوصی فعال در زمینه بالادستی نفت جهت ارسال رزومه و استخدام.




سهراب سپهري

21 مارس 2013 ... سپس به تهران آمد و در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران در آمد که پس از هشت ماه کار




حوضه های نفتی مهم ایران

این ناحیه دارای سیستم نفتی متفاوت با دیگر نواحی هیدروکربوری ایران بوده واز ..... ميدان هاي شوروم ، سروستان وويزنهار به عنوان پوش سنگ اصلي در نظر گرفته شده اند . .... کلیه شرکت های خصوصی فعال در زمینه بالادستی نفت جهت ارسال رزومه و استخدام.




آگهی استخدام در بیمارستان های لامِرد و اشکنان

7 ژانويه 2012 ... آگهـــي استــــخدام قراردادی داخلي (دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ... بیمارستان علی اصغر شیراز و سروستان هر کدام یک نفر مرد یا زن .




کارت ورود به جلسه آزمون ارشد فراگیر منتشر شد

17 دسامبر 2013 ... جدول شماره 2ـ نشاني محل رفع نقص كارت شركت در آزمون داوطلبان فراگير كارشناسي ..... (2524)، سپيدان (2528)،‌ سروستان(2531)، كوار(2535)،شيراز(2536)، فيروزآباد ..... بندرلنگه : بلوار جانبازان- جنب شركت نفت- ناحيه فلات قاره- دانشگاه پيام نور ... آغاز ثبت نام آزمون استخدامی سراسری در کشور / دانلود دفترچه آزمون




برچسب :