باغ ايراني

باغ ایرانی

مجتبی رجبی

باغ فين كاشان                     

بنام خداوند باغ . . .

سرزميني در شرق جهان، كوههايي پر باران، چشمه‌هايي جوشان، قناتهاي شگرف، خفته دردل زمین دشتهاي كم  ‌شيب و ملايم، خشك و تفتيده درپايين.

مردماني سختكوش، مدام درپي آب كه تنها به اكسير آن زمين‌هاشان سبز توانند كرد، در پس ذهنشان تمناي بهشت. اقليمشان سوزان وآنها به هرگاه كه ‌توانند زين‌خشكي و عطش گريزان، سودايشان فردوس برين، معماري‌شان زيبا و نغز و به غايت شاعرانه در روي زمين.

مردمان پر عزم و توانا كه چون اراده كنند اكسيرشان با گذر فرسنگها از سرچشمه به مظهر توانند، معمارانشان عاشق و دانا كه چون اشاره كنند با نظر به واديها، یکسره به آبادی کشانند.

باد و آفتاب و خاك و آب، عشق و شور و مستي وانديشه‌هاي ناب . . .

معماران را، پس برآنشان داشتند تا هنجارها وپيمون‌ها سازكردند و طرح باغ آغاز . . .

اين قصه باغ ايراني است كه بسيار كسان به روايت خود به قصه گويي‌اش پرداخته‌اند و آنچه پيش رو، در پي پاس داشتن اين قصه و قصه‌گويانش.

 جلوه باغ در فرهنگ ايران

باغ ايراني آنگونه كه از ايده و تعريف آن بر مي‌آيد، گذشته از فضايي عملكردي كه مردمان در آن دمي بياسايند و تفرج كنند، خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است .

اگر معماري ايراني عصاره و تبلور انديشه ايراني در مواجهه با فضاي زيست انساني است و اگر شهرهاي تاريخي ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاري در سرزمينمان را با خود دارند، دور از ذهن نيست اگر تصور كنيم كه باغ‌هايمان نيز گذشته از انديشه‌هاي شكل‌گيريشان، دورنمايي از آرمان‌هاي انسان ايراني‌اند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقديس، آب را چنان در باغ مي‌گرداندند تا باغشان نيز نماد فكر و انديشه و عناصر هستي بخششان گردد و چه به زماني كه بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تجربه مي‌كردند.

اين صنع برآمده از فرهنگ، چون هر پديده ديگري كه در چهارچوب‌هاي فرهنگي شكل مي‌گيرد، جلوه هاي خود را در وجوه گوناگون فرهنگ و هنر سرزمينش بر جاي مي‌گذارد. اين تأثيرات در حوزه فرهنگي، بيش از هر چيز در ادبيات و شعر پارسي، معماري و هنرهاي ايراني بچشم مي‌خورد. از اينروست كه باغ در شعر فارسي از دير باز، اهميت و جايگاه خاص خود را داشته است، چه در اشعار فردوسي، منوچهري و نظامي كه بيشتر اشعاري توصيفي و تصويري هستند و بالطبع اطلاعات روشن‌تر را در ارتباط با شكل و نوع باغ بدست مي‌دهند و چه در اشعار متاخرتر همچون اشعار حافظ و سعدي كه كاربرد استعاري از باغ بيشتر به چشم مي‌خورد، كه اين موضوع البته خود گستره توجه به باغ را نيز مي‌نماياند.

 سر و تن بشستی نهفته به باغ

پرستنده با او نبردی چراغ (فردوسی)

دگر شارسان برکه اردشیر

پراز باغ وپرگلشن وآبگیر (فردوسی)

شهری نه یکی باغ پرازمیوه پراز گل

دیوارمزین همه وخاک مشجر (ناصرخسرو)

چه خوش باغیست باغ زندگانی

گر ایمن باشد از باد خزانی (نظامی گنجوی)

باغ سبزعشق کو بی منتهاست

جزغم وشادی در او بس میوه هاست (مولوی)

سروی چوتومي‌باید تا باغ بیاراید

ور در همه باغستان سروی نبود شاید (سعدی)

سحر ببوی گلستان شدم دمی درباغ

که تا بلبل بیدل کنم علاج دماغ (حافظ)

چندان که بهاراست وخزان است دراین باغ

چشم دل شبنم نگرانست دراین باغ (صایب تبریزی)

 در معماري ايراني يافتن نشاني از باغ چندان دشوار نيست كه گذشته از آنكه باغ خود يك فضاي به غايت معمارانه است و نيز جداي از آنكه حضور صورت‌هاي گوناگونش را، از حياط خانه‌ها تا شالوده‌هاي عظيم شهري، به سهولت مي توان درك كرد، نقشش را در هنرهاي وابسته به معماري همچون كاشي‌كاري و تزئينات ديگر به عيان مي‌‌توان ديد، چنانچه در صنايع و هنرهاي دستي نيز اين حضور هميشگي و جاودانه بوده است.

اگر بخواهيم جلوه‌‌هاي باغ را در ديگر وجوه فرهنگ و هنر ايراني نظاره كنيم و اگر تأثير عميق باغ را در مهمترين هنرها همچون مينياتور دنبال نماييم كه چگونه باغ در فضا سازي اين نقاشي‌ها تاثير عميق خود را برجاي گذاشته و چگونه نقاشان ايراني فضاي آرمانيشان را از باغ انتزاع كرده اند، بايد به اين نكته توجه كنيم كه باغ نه صرفا به اعتبار يك فضاي معمارانه كه به اعتبار پشتوانه پرمعنا و مفهوم خود، اينچنين زندگي و حيات مردمان را در نورديده و حضور خود را جلوه‌‌هايي نغز بخشيده است. حضورباغ در هنرهای تجسمی ایرانیان چون نگارگری ایرانی وهم چنین در دستبافته‌های کهن چون فرش ایرانی حکایت از در هم آمیختگی فرهنگ وهنر این مردمان با طبیعت ومظاهر آن که نشانه‌هایی از بهشت را با خود بهمراه می آورد، دارد وهنرمند ایرانی اوج تمنای خود از خدای خویش را در آنها به تصویر می‌کشد و شاید بتوان تعبیری دلنشین درخصوص باغ ایرانی بکار برد که باغ ایرانی یکی از نیکوترین جلوه‌های صورت و معنا بر آمده از باورهای ایرانیان است.

از همين‌رو است كه در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ايراني نبايد از انديشه‌ها و منظومه‌هاي فكري ايرانيان و نيز شناخت جامعه، مردمان، اقوام عام و خاص ايراني غافل شد و شايسته است تا آن جلوه و آن حضور را بيش از هر كجا در ساختارهاي فكري، فرهنگي و اجتماعي ايرانيان جستجوكرد.

 واژه باغ در گذر زمان

بطوري كه از نوشته‌هاي مورخان يوناني بدست مي آيد نزديك به 3000 سال پيش، پيرامون خانههاي بيشتر ايرانيان را باغ‌ها احاطه كرده بودند و واژه پرديس به همان باغهاي پيرامون خانهها گفته مي‏شده است. اين شيوه بعدا براي ساير ملل نيز سرمشق شده و بدنبال آن اين واژه فارسي به دوردستها رفته است. بطوري كه امروزه در زبانهاي يوناني و فرانسوي و سامي و ديگر زبانها نيز با تغييرات و دگرگوني‌هايي بكار برده ميشود.

 علامه علي اكبر دهخدا درباره معني واژه پرديس مينويسد:

“ پرديس لغتي است مأخوذ از زبان مادي (پارادئزا) به معني باغ و بستان و از همين لغت است پاليز فارسي و فردوس (معرب)"

اين واژه كه در اوستا دوبار بكار برده شده از دو جزء تركيب يافته ، يكي Pairi به معني پيرامون و ديگري Daeza به معني انباشتن و ديواركشيدن، كه بر روي هم به معناي درختكاري و گلكاري پيرامون ساختمان ميباشد. اين واژه در پهلوي پاليز شده و در فارسي دري هم بكار رفته است. در دوره هخامنشيان و بعد از آن در سرتاسر سرزمين ايران تعداد بيشماري باغ‌هاي بزرگ و باشكوه وجود داشته، اين گونه باغها كه در يونان آن روز وجود نداشت مردم آن سامان و ديگر كشورها را جالب نظر آمده وهمان واژه فارسي را نيز بكار بردند. امروزه اين واژه در زبان يوناني بصورت Paradeisos به معني باغ، و در زبان فرانسه بصورت Paradis و در زبان انگليسي بصورت Paradise به معني بهشت بكار برده ميشود . نام ديگر اين فضاي سرسبز و دلانگيز باغ است. باغ هم واژهاي فارسي است كه در پهلوي و سغدي نيز به همين شكل Bagh بكار برده ميشود. برخي باغ را مشترك در فارسي و تازي ميدانند و بعضي نيز برآنند كه اين واژه در اصل تازي بوده و جمع آن را "بيغان" ميآورند، حال آنكه اين واژه قطعاً فارسي است و از فارسي به ديگر زبانها رفته است. ايراني‌ها از قديم الايام به ساختن باغ‌ها و باغچه در حياط‌ها و دور و بر بناها علاقه خاصي داشته‎‎اند . شايد خاطره ميهن اصلي و خاستگاه قوم آريا منشأ اين علاقه بوده است. آنها باغچههايي را كه در اطراف بنا ميساختند " په اره دئسه" ميناميدند كه به معناي پيرامون دژ يا "ديس" بود. "ديس" يعني بنا و كسي را كه ديس ميساخت "ديسا "يعني بنا ميناميدند. فرمانروايان شهرهاي داخل ايران يا شهرهاي قلمرو شاهنشاهي ايران در خارج ، همه ملزم به ساختن چنين باغچههايي بودهاند. مثلاً يكي از اين" په اره دئسهها" يا پرديس‌ها در تخت جمشيد بود كه خشايارشاه در هنگام برشمردن نام بناهايي كه ساخته ، از آن ياد كرده است. واژه پرديس به معناي بهشت در زبان عربي به فردوس و در زبان‌هاي ديگر به پارادايز تبديل شده است. خود بهشت يا "وهشت" به معناي بهترين زندگي است و اين بهشت به شكل باغي سرسبز و خرم و زيبا مجسم ميشده است. ما براي اين مفهوم واژههاي جنت، فردوس، بهشت يا رضوان را بكار ميبريم. در فارسي قديم واژه پاليز هم به همين معنا بوده است. چنانكه فردوسي گفته است:‌ "وز آنجا به پاليز بنهاد روي" . در بهشت كوثر هست و درختان و گل‌ها و جويبارها، و در باغ نيز آب روان خوش و گل‌هاي زيبا و درخت‌هايي كه مي توان در سايه آنها آرميد و اين همه محصور در ديواري كه مانع ورود جهنميان به آن شود.

 _MG_3608.jpg

پیشینه تاریخی باغ در ایران

محوطه باستاني پاسارگاد، اولين پايتخت امپراتوري بزرگ هخامنشي، در متون گذشته و سفرنامه‌ها به عنوان مجموعه كاخ و باغ و حتي اولين نمونه چهارباغ ايراني ذكر گرديده است. از پاسارگاد به عنوان پايتختي پر باغ ياد شده است كه در آن كاخهايي با طرفين باز در داخل محوطه‌هاپي مشتمل بر باغ‌هاي وسيع و مكمل قرار دارد .

پرديس پاسارگاد، پرديسي كه با دارا بودن خصايص باغ ايراني تأييدي بر اثر ژرف آن بر باغسازي دوره‌هاي بعد مي‌باشد. چهارباغ‌هاي معروف دوره اسلامي بدون شك بي تأثير از اين اولين نمونه‌ی چهارباغ نبوده اند. نظام مهندسي آب در اين باغ، آبروهاي سنگي و حوضچه هايي كه با فاصله و ريتم منظم در اين محوطه قرار گرفته اند نشان از قدرت معماري و باغسازي ايرانيان كهن دارد .این فرهنگ پس از حضور اسلام در ایران از بار غنایی و معنوی خاصی بر خوردار شده، بگونه‌ای که فرد مسلمان که خود را سرگشته‌ای دور مانده از وطن اصلی خویش که همانا هم جواری حق تعالی است می داند در زمین در پی یافتن مأوایی است که این سرگشتگی را سامان دهد و این چنین در گوشه‌ای خلوت برای خود بهشتی زمینی فراهم می آورد و کم نیست باغ‌هایی از این دست در طی قرون متمادی که رایحه اسلام در این سرزمین به مشام ایرانیان می‌رسد و شاید بتوان اوج آن را در طی عصر صفوی و در شهرهایی چون تبریز و قزوین و اصفهان دید و البته نمی توان از باغات پرشکوه دوره قاجارچشم پوشید که در زمینه خود همتا و نمونه ای ندارند .

 شيوه های باغ آرايی و عناصر شكل دهنده باغ ايرانی

هنر باغسازي و ايجاد فضاي سبز از قبل از هخامنشيان و بعد از آن در تخت جمشيد به اعلاترين درجه خود رسيده است . اين هنر يكي از كهنترين هنرهاي ايرانيان است كه داراي سنت‌هاي ارزشمند و قدرتي معنوي است. شكل باغ در ايران از ديرباز تاكنون با چگونگي طبيعت و ميزان آب تناسبي كامل داشته است. بنابراين باغها را از ديرباز به شيوههاي گوناگون ميساخته اند.

 انواع باغ ايراني

در يك تقسيم بندي كلي با توجه به خصوصيات كالبدي ميتوان باغ‌هاي زير را برشمرد:

- باغ واقع در محيط‌هاي هموار: مانند باغ فين كاشان و باغ ارم شيراز

- باغ واقع در روي تپه :‌ مانند باغ تخت شيراز و قصر قاجار تهران

- باغ آبي : مانند ائل گلي تبريز

- باغ خانه :‌ مانند باغ امير طبس

- باغ واقع در كنار رودخانه : مانند كاخ آئينه اصفهان در دوران صفوي .

و با توجه به كاركرد اصلي باغ از انواع باغ‌هاي زير ميتوان نام برد:

- باغ ميوه : ساده ترين باغ از لحاظ طراحي و سودمندترين نوع از لحاظ اقتصادي

- باغ سكونتگاهي :‌ باغي كه بسياري از اعيان و رجال، عمارت مسكوني خود را در آن ميساختند.

- باغ سكونتگاهي - حكومتي: باغي كه در شهرهاي كوچك فاقد تشكيلات اداري و نظامي، حاكم شهر در آن سكونت مي‌كرد و علاوه بر عمارت مسكوني داراي عمارتي براي اشتغال به امور حكومتي نيز بود.

- باغ حكومتي :‌ باغي در پايتخت‌ها و شهرهاي مهم كشور كه در آن طراحي فضاهاي

سكونتگاهي و ديواني و خدماتي به نحوي بود كه اختلالي ميان فعاليت‌ها ايجاد نگردد.

- باغ مزار: نوعي باغ كه غالبا تمام يا بخشي از عرصه آن به مزار اختصاص يافته است.

 عناصرباغ ايرانی

- باغ ايراني همواره با ديواري محصور است كه عموماً بلند و از خشت خام يا آجر بوده است و فاقد هيچگونه تزئيني است (مگر حصار باغهاي حكام قديم و توانگران هر منطقه) ، لذا باغ ايراني هم خلوتگاهي براي آرامش و گوشه نشيني و هم حفاظتي براي احساس و تأمين امنيت بوده است .

- هندسه باغ ايراني اصلي مهم در باغسازي ايراني است. توجه به اشكال هندسي و ايجاد اشكال مربع براي ساده نشان دادن اجزاء باغ و تعيين محل دقيق كاشت درختان به گونه اي كه رديف درختان از هر طرف ديده شود، داراي اهميتي خاص بوده است. درباغ ايراني تأكيد بر ميان آسة اصلي است. گذرگاهي چهار جانب باغ را دور ميزند. مسيرهاي فرعي، باغ را به باغچهها تقسيم ميكند و باغچهها كرتها را در بر دارند.

- عنصر آب جاري اصلي ترين عنصري كه همواره به باغ ايراني حياتي دوباره بخشيده است. آب قنات در جدولها وجويهاي منظم قرار گرفته و با گذر از نهر اصلي به نهرها و جدولهاي فرعي جريان مييابد.

- جدولهاي باغهاي تزئيني كه به حوضها ميپيوستهاند معمولاً با سنگ و آجر ساخته ميشده است.

- نمايش آب با انتخاب سطوحي براي پله پله كردن مسير جريان آب و تند و پر سر و صدا كردن آن صورت ميگرفته است.

- آب نما كه بعد اصلي آن در جهت طول ساختمان و به اشكال مربع و چند ضلعي و بيضي ساخته ميشده اغلب در مقابل عمارت باغ احداث گرديده ، گاهي نيز بصورت حوضخانه در داخل عمارت باغ‌هاي قديمي ايجاد ميشده است.

- استخر را در ميان باغ در مقابل بنا ميساخته‌اند. استخر باغ‌هاي قديمي غالبا عميق و داراي چندين فواره بوده است، از جمله استخر بزرگ باغ هزار جريب نو اصفهان در دوره صفوي كه پانصد فواره داشته است. در دوران پيش از اسلام و اوايل اسلام استخرهاي گرد معمول بوده است ولي بعد از آن ساخت استخر بصورت مربع با مستطيل صورت مي‌گرفته است.

- كوشك باغ را در نقاط مختلف باغ ميساختند. وسط باغ به گونهاي كه از چهار طرف ديده شود، يكطرف باغ به گونه اي كه منظر اصلي در امتداد محور طولي باغ ايجاد شود، به نسبت يك سوم در امتداد محور طولي از جمله نقاط باغ است كه در آن كوشك را بنا ميكرده اند.

- باغهاي ايراني به جهت گرمي و خشكي هواي اين مرز و بوم اغلب داراي درختان سايهدار و انبوه بوده است. استفاده از درخت و گل و گياه نيز در هر مكان منطق خاص داشته است. در كنار دو جوي خيابانهاي سراسري درختان سرو ، كاج و شمشاد مينشاندند. كاشت درختان سپيدار و تبريزي و زبان گنجشك درزمينهاي رسي معمول بوده است. پيرامون استخر را درختان نارون و افرا و بيد و ارغوان تشكيل ميدادند. كرت‌هاي دو سوي خيابان‌هاي باغ را نهال‌هاي ميوه و كرت‌هاي پيرامون باغ را مو و خيابان كمربندي باغ و گوشه و پناه ديوارها را انجير و سنجد و عناب ميكاشتند. به جاي كاشت درختان و بوته‌هاي بلند در ميان كرت كه چشم انداز ساختمان باغ را بپوشاند اسپست (نوعي يونجه) كاشته ميشده است.

- گل‌ها نيز نقشي خاص در باغها داشته اند. گلهاي فصلي را جلوي كوشك‌ها و گلستان باغ، گل‌ها ي كوچك عطري را در كنار و پاي درختان ، پيازها و پيازچهها را درون اتاقها ميكاشتند.

در بعضي باغها در قسمتي از محوطه باغ، باغچه يا گلزار يا گلستان را به جاي استخر در نزديك كوشك ميساختند. در نقاطي نزديك باغچه و مقابل بناهاي فرعي بطوري كه منظر مسدود نشود نيز سبزيكاري صورت مي‏گرفته است. بررسيهاي ياد شده ، طيف گسترده‌ی تركيب منظم باغ ايراني را در تمام طول تاريخ نشان ميدهد. عناصري كه با تناسب، نياز را پاسخگو هستند. باغ ايراني اثري هنري و زيباست كه در مجموع و در تمام جزئياتش فايده اي نهفته است.امروز باغ ايراني گذر تاريخ را طي كرده و دستخوش تغييراتي جديد شده است. تغييراتي كه با هويت باغسازي ايران فاصله اي بسيار دارد.اما آينده‌ی هنر باغسازي ايراني به كجا ميرود؟ باغ ايراني را چه ميشود؟ تنها ميتوان گفت :

 اي قصر دل افروز كه منزلگه انسي

يارب نكند گردش ايام خرابت

 معرفی تعدادی از باغ های ایرانی که در حال حاضر در خدمت مردم عزیزایران می‌باشند علاوه بر این که خالی از لطف نبوده شاید بتواند در راستای حفاظت وپاس داشت از این میراث برجای مانده از تاریخ نیز سودمند آید.

 باغشاه فین – کاشان

باغ شاهزاده ماهان – ماهان – کرمان

باغ ایل گلی(شاه گلی) – تبریز

باغ دولت آباد – یزد

باغ ارم – شیراز

باغ دلگشا – شیراز

باغ عفیف آباد – شیراز

باغ جهان نما – شیراز

باغ چهلستون – اصفهان

باغ نیاوران – تهران

باغ سعدآباد – تهران

باغ عباس آباد – بهشهر

 درجمع آوری مقاله حاضرو تصاویر از مجموعه مباحث مطرح شده در اولین همایش باغ ایرانی و هم چنین از مقاله پردیس پاسارگاد نوشته خانم زینب مرادی و مقاله‌های سير تحول باغ ايراني ؛باغ ايراني در گذر زمان و شیوه های باغ آرایی و عناصر شکل دهنده باغ ایرانی نوشته خانم طاهره(سها) نصر استفاده شده است.

 

برگرفته از بانك مقالات فارسي


مطالب مشابه :


معرفی اجمالی چند پروژه ساختمانی در تهران

این مجتمع در شمال اراضی عباس آباد به همسایگی باغ موزه دفاع مقدس شرکت باغ فردوس ایرانیان




"پیام نوروزی ایرانیان خردمند" - دکتر حسین الهی قمشه ای

يك سكوت ! - "پیام نوروزی ایرانیان خردمند" و باغ فردوس را از آسمان به زمین آوردند و گفتند :




باغ ایرانی

باغ ایرانی - خانه‎های بیشتر ایرانیان را باغ‌ها عربی به فردوس و در زبان‌های




"باغ ایرانی"

با روی آوردن ایرانیان به دین از بوستان ریشه گرفته است که معرب آن« فردوس است . باغ ایرانی




واژه پردیس/باغ ایرانی/پردیس پاسارگاد/کوروش و پردیس پاسارگاد/جنگل کاری ایران/

شیوه باغ سازی ایرانیان، در کشورهای دیگر در بهار ۱۲۶۳ از باغ فردوس در تجریش دیدن کرد و




باغ ايراني

باغ ایرانی گريزان، سودايشان فردوس برين، معماري تجسمی ایرانیان چون نگارگری ایرانی




معماری باغ های ایرانی

ایرانیان درخت را همراه با آب روان ترسمی کرده باغ فردوسباغ مینو و باغ جنت وجود دارد که




سبک های گوناگون هنر باغ سازی در ایران

به باغ­هایی که خانه های ایرانیان را احاطه کرده بود پردیس می­گفتند.( پردیس، فردوس باغ هشت




باغ ایرانی

باغ ایرانی. بنام گريزان، سودايشان فردوس برين، معماري تجسمی ایرانیان چون نگارگری




مقاله کامل معماری باغ های ایرانی

ایرانیان درخت را همراه با آب روان ترسمی کرده باغ فردوسباغ مینو و باغ جنت وجود دارد که




برچسب :