سفرنامه خوزستان قسمت دوم

بعد از يك خواب راحت تو هتل صبح براي صبحانه ساعت 8 رفتم پايين تو رستوران و يك صبحانه خوب خوردم و سريع از هتل خارج شدم تا اهواز رو در صبح هم ديده باشم ساعت 9 صبح روز جمعه بود و هوا خيلي گرم . از يك خيابون بغل هتل رفتم تا رسيدم به لب كارون و پل سفيد اهواز تو روز هم كارون خيلي قشنگ بود كنار پل سفيد چند تا عكس گرفتم و رفتم همون نزديك پل و كوچه هاي قديمي اهواز رو ديديم . يك پاركي هم كنار پل بود كه تو اون هواي گرم يك نوشيدني خنك مي چسبيد .تو پارك هم باد خنكي از رو كارون مي وزيد كه حوس كشيدن يك قليون هم كردم و مدت كوتاهي تو پارك نشستم .. پايين رودخونه هم رفتم و دستي به كارون رسوندم ...

اومدم لب خيابون و تاكسي گرفتم و رفتم يك امام زاده به اسم معروف تو اهواز كه وقتي رسيدم يك ضريح بود وسط حياط و مشغول تعميرات بودند دوباره با تاكسي برگشتم هتل هوا خيلي گرم بود و نمي شد بيشتر از اين تو خيابون باشم جلو هتل چند تا مغازه خرما فروشي هم بود كه تصميم داشتم كل خريدم رو از آبادان انجام بدم و رفتم تو هتل . خيلي دوست داشتم تو اهواز براي نهار برم يك رستوران كه غذاي محلي سرو كنه كه از هر كي پرسيدم آدرسي براي چنين رستوراني نداشت . در ضمن دوستم امروز ظهر پرواز داشت به اهواز و قرار بود با هم نهار رو تو هتل بخوريم ولي تا 3 نيومد و من غذا رو سفارش دادم آوردن تو اتاق در ضمن ماهي شون هم تموم شده بود . من نهارم رو تو اتاق خوردم و يك نكته جالب كه غذاي دوستم رو براي اين كه سرد نشه به فكرم رسيد يك پلاستيك روش بكشم و بذارم از پنجره بيرون و وقتي شهريار رسيد از جلو پنجره برداشتم و غذاي داغ رو انگار از تو فر در آوردي  گذاشتم جلوش و تا حالا يك خاطره شده براي هر دومون از گرماي اهواز و هميشه يادش مي افتيم .

قرار شد تا ساعت 5 تو هتل استراحت كنيم و بعد از طرف يكي از كارمند هاي هتل يك سواري برا خودمون دربست كرديم و راهي شوش شديم براي ديدن اونجا تو مسير باز هم همراه شهريار كه اونم دفعه اولش بود مي يومد اهواز چند تا عكس كنار پل سفيد و رود كارون گرفتيم و راهي چغازنبيل شديم كه نزديك شوش بود عجله داشتيم تا هوا روشنه چغازنبيل رو ببينيم كه همين طور هم شد و وقتي چشمم به اونجا خورد احساس غرور و شادي كردم از اين همه تاريخ پرشكوه كشور عزيزم ايران ......

چغازنبيل زيبا و نفس گير بود وقتي قدم رو سنگ فرش هايي مي گذاشتم كه در حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد ساخته شده‌بود آنگاه با خود مي انديشي كه ايران چيست و ايراني كيست ...

 

هوا كم كم تاريك مي شد و چراغ هاي اطراف معبد روشن شد و زيبايي اين بناي بيشتر خودنمايي مي كرد در دل اين بيابان ..

 راهي شوش شديم تا به زيارت حضرت دانيال نبي برويم كنار رودخانه پر آبي بود مرقد ايشان و بناي گنبد هم شكل خاص خودش را داشت . حس خوبي بود زيارت پيامبر خدا ....

هوا تاريك شده بود و امكان بازديد از ساير ديدنيهاي شوش برامون ميسر نبود شام را در يكي از معدود رستورانهاي شوش خورديم و راهي رامهرمز شديم .

براي رفتن به رامهرمز مي بايست دوباره بر مي گشتيم  اهواز و از اونجا راهي رامهرمز مي شديم . ساعت حدودا 2 صبح بود كه رسيدم به محل اقامتمون . خسته بوديم و يك خواب راحت..

دو روز در اين منطقه بوديم و به لطف يكي از دوستان يك شب رفتيم ديدن تش كوه به زبان محلي يا همان كوه آتش در يك محل دور افتاده و نا آشنا كه محلي ها به نام ممتين اگه اشتباه نكنم مي شناسند كه شايد هرگز در شب بدون يك راهنمايي محلي مثل دوست عزيزمون نمي تونستيم اينجا رو پيدا كنيم  .

و در اينجا من يكي از زيباترين منظره اي رو كه تا حالا نديده بودم رو ديدم و خيلي خيلي حال كردم و اونجا فقط شكر خدا مي كردم ....

از دور تو تاريكي و ظلمات شب يك جا مي درخشيد .. واي از ماشين كه پياده شدم و نزديك تر رفتم زيبايي اينجا هر لحظه من و دوستم رو بيشتر مي گرفت سنگهاي روي كوه قرمز شده بودند و از زير سنگها شعله آتيش به رنگ آبي و زرد خيلي زيبا در مي اومد و صداي شعله آتيشي كه از دل كوه در مي يومد تو دل شب خيلي دل نواز بود ....

خيلي عكس گرفتيم ولي نمي شد زياد تو اين محل ايستاد چون بوي گاز اذيت مي كرد . با خودم گفتم اگه همچين جايي در يك كشور ديگه بغير از ايران بود چه كارها و استفاده هايي كه ازاين نعمت خدادادي در جهت جذب توريست و كسب منافع نمي كردند......02.gif

تشكوه در نزديكي شهر رامهرمز است و ديدن اينجا رو پيشنهاد مي كنم به دوستان ولي چون مسير تو راه فرعي هست بهتره چند نفره و بصورت گروهي تشريف ببريد براي امنيت بيشتر ...

فردا قراره بريم به سمت آبادان و خرمشهر و خيلي ذوق دارم ...


مطالب مشابه :


رستورانها و فروشگاهها و مراکز گیاهخواری ايران

کانون دانشجویی هلال احمردانشگاه آزاداسلامی واحد اهواز. تو تنها نیستی(نیلوفر)




سفرنامه خوزستان قسمت دوم

اومدم لب خيابون و تاكسي گرفتم و رفتم يك امام زاده به اسم معروف تو اهواز كه رستورانهاي




سفرنامه خوزستان

فرودگاه اهواز يك فرودگاه معمولي و بسته شده بود و فقط رستورانهاي باز بودند به اون




از آبادان تا تالاب شادگان با دوچرخه

ما قصد داشتيم كه صبحانه را در رستورانهاي ميان راهي صرف آبادان كه بسمت اهواز در حال




عكس حضور ابرو گوندش در كرج

ترك تاكنون در برخي محافل غير رسمي نيز حضور يافته و تعدادي از رستورانهاي تهران اهواز




ماده شيميايي Dioxin

-۸ وقتيکه قبلاً رستورانهاي غذاي




توصیه هایی برای ایام نوروز و مسافرت

مسافران از مصرف سالاد و سبزيجات در رستورانهاي بين وبلاگ مهندسی محیط زیست دانشگاه اهواز




معرفی مسیرهای كوههاي شمال تهران

خاص‌اش مثل آلاچيق‌هاي زيبا و نرده‌هاي چوبي و استخر سنگي و رستورانهاي سنتي اهواز




تاریخچه ی چلو کباب

نامش نايب بوده است كه در بازار تهران قرار داشته است و شبيه رستورانهاي دانشگاه اهواز




برچسب :