مقابر

آرامگاه بجز مساجد بيشتر از سایر  بناهاي معماري در ايران اسلامي مورد توجه بوده است و معماري تدفيني عامل مهمي در درک جامعه قرون مياني ايران است .

تنها مورد آثار آرامگاهي بيش از اسلام گوركوروش در پاسارگاد مي باشد كه مستقل بناشد و شاهان هخامنشي در اتاقهاي تدفيني كه در دل كوه كنده شده قرار گرفته بودند، پادشاهان    آرامگاه نداشتند و شاهان ساساني با اينكه همه پيرو زرشت نبودند اما چون آيين زرتشت مبني بردور انداختن اجساد كه عفونت روحي آنها زمين را آلوده مي كند اجساد را در محلي قرار داده تا مرغهاي لاشخور يا جانوران گوشتهاي آنها را برداشته و استخوانهان در ستودانها يا تربت دانها مي نمودند .

در دوره اسلامي : در آغازنبودفيزيكي نمونه ساده سد راه توسعه ساختمانهاي آرامگاهي مي شد و اسلام بنيادي از حد گونه يادگاري  رسمي براي مردگان رو گردان بود .

مراحل تدفين بويژه در مورد مدفن پيامبر كه درون خانه اش بود و مسجد پيامبر ، مسجد المنوره كه بوسيله وليدين عبدالملك در دوران حكومت بني اميه توسعه يافت داراي ارزش تحقيق است و معراب يادآور قبر بوده .

در دو قرن اول اسلام محل قبر اعضاي اهل بيت يا اصحاب پيامبران با چوبي كه شاخص گوراست مشخص وروي آن را با سايه بان يا چادر مي پوشاندند كه در گذشت زمان سايه بان تبديل به آرامگاه شد كه غربي ها آن را قبورسايه باني مي ناميدند كه با افزودن معراب  به آرامگاه يكي از مشاهيردنيوي به عبادت گاه  تبديل مي شد نبود آرامگاه از قرون اوليه اسلام  نوشتن تاريخ را درباره آنها سر سري كرده است و رشد آيين شيعه نقطه اوج  اين تحولات  بود  و مقابر  امامان شيعه  در مشهد ، نجف ، قم ، سامره و كربلا كانون تمايلات  مذهبي مردم شيعه گرديد و آرامگاه ها به عنوان  سمبل  خواسته هاي سياسي و مذهبي شيعه  شد و نقش عمده  در زندگي اجتماعي  ، سياسي اقتصادي جامعه  ايفا مي كرد  و نمونه آن  زيارتگاه ها اردبيل (  اوج رونق خود نشانه عظمت شاهان صفوي كه چند تن از آن ها  در آنجا دفن شده )  مشهد و قم مركز علمي و فرهنگي .

بقاع بزرگتر  آنهاي است كه از آغاز مراكز آيين تشيع بوده  و بقاي كوچكتر مانند  بقعه  با يزيد بسطامي  و شيخ جام از حمايت اهل تسنن  برخوردارند  البته  شاه عباس شيعه مذهب  به عمارت  بقعه تربت جام  پرداخت  و زيارتگاه مشهد مورد حمايت  سلطان سنجر سني مذهب  قرار گرفت .

دلايل مقبوليت عام آرامگاه ها :  1-نفوذ از درون خود اسلام مانند امر جهاد و فرقه گراي مذهبي در اوايل قرون وسطاي  .  فعال ترين مرز مبارزه با كفر  در ايران در شمال شرقي در طول مرزهاي آسياي مركزي قرار داشت  كه دقيقا در همين جا بيشترين  آرامگاه ها هم وجود دارد و اسپانيا  و سيلسيل قرن نهم و دهم  از لحاظ جهاد پر فعاليت بوده اما آرامگاهي ندارد 2-نفوذ خارجي  از سوي غربي ها مثلا  تاثيري از برج هاي مقبره اي  پالميري آرامگاه هاي رومي شهداي اوليه مسيحي  . ناحيه  خاور نزديك  واقع در غرب رودخانه فرات  آرامگاه ها از لحاظ شكل و هدف  قرابت آشكاري  با آرامگاه هاي ايراني داشته  مانند قبه الصخره  تاثير از مردم ترك نژاد بيابانگرد انديشه آرامگاه را  به ايران آوردندو مردم ساكن  آسياي مركزي و شرقي رسوم كاملا پيچيده اي را  داشتن  كه در زمانهاي معاصرپاره اي به جا ماند  حفاري هاي موجود در تاجيسكن در آسياي مركزي  كه تاريخ آن به سده سوم  پيش از ميلاد مي رسد كه گور آنان شبيه يورت هاي بزرگ كه از مواد پردوام ساخته شده  و آن را با ديوارهاي مدور احاطه مي كرده اند يا برروي  پايه هاي  بلند مي گذاشتند و محلي كه مرده را در آن به خاك مي سپردند تپه اي  به نام گوركان بود برج هاي آرامگاهي  باقي مانده  اوليه  پيش از روزگار سلجوقي را سلاطين  ايراني ساخته اند نه فرمان روايان  سده دوم به بعد در سراسر دارالا سلام  آرامگاهي  ساخته شد و ايرانيان اين انديشه را از هم كيشان خود در مصر و سوريه  و عراق  ياد گرفتن در سده ي دهم و يازدهم ميلادي روزگاري كه معماري آرامگاهي در ايران نخستين شكوفاي را به خود ديد تنها مصر در دوره فاطميان از لحاظ  تعداد آرامگاه با ايران قابل مقايسه بود كه بين آيين و آرامگاهايشان  تطابق وجود داشت كه در ايران اينگونه نبود  به دليل يك تاثير آيين زرتشت  مقبره مشهور ساماني تنها نمونه ي مجلل  از سبك متداول (  آتشكده چهارطاقي ) دوره ساساني است كه واقع در بخارا خارج از شهر ابرقو بر روي پرتگاهي است ، گنبد علي كه برج خاموشي يا گور دخمه هاي  زرتشتي را  به خاطر مي آورد ، گنبد قابوس كه  سرآغاز ايجاد مقابر برج شكل ايراني است نمونه تدفين ديگر مربوط دروان اوليه اسلام در سيراف واقع در كنار خليج فارس به همان اندازه جنبه  تحولي دارد  2- تاثير رسوم ترك نژادان نمونه آن مقابر واقع در خرقان و مقابر  برج مانند رادكان  شرقي 3-از سده سيزدهم به بعد رسم چادر نشيني كه از اصل مغول بود درراه ايران يافت مبني بر سري نگاهداشتن پيشواي مهم و قرق كردن حوالي محل مذكور مانند مدفن ايلخان مغول هولاكوكه در جزيره شاهي در درياچه اروميه قرار دارد .

اصطلاحاتي كه براي آرامگاه در قرون ميانه به كار برده مي شده عبارت است از : روضه ، گنبد ، مشهد ، مرقد ، آستانه ، قبر ، مكان ، بنا ، قدمگاه امامزاده

گاهي هويت اصلي آرامگاه فراموش مي شد و آن را به نام كسي كه بيشتر با اعتقادات ديني محل سازگاري داشت تعويض مي كردند مانند برج واقع در لاجيم كه به ياد بود بانويي از سلاله آل باوند بناشد. اما به نام امامزاده عبدالله شهرت يافت يا در مراغه خاطره احمديلي امير فراموش شده و نام آرامگاه او اكنون گنبد سرخ (رنگ آجر بناي آن ) مي باشد و گذشت زمان باآرامگاههاي امامان نسبت به مشاهير سياسي سازگار بوده و در اوايل سده هاي مشاهير سياسي كمتر آرامگاه داشته و اغلب در كاخ يا مسجد يا مدارس به خاك سپرده شده چون سلطان سنجرگورا و مشرف بر شهر مرو است .

پاره اي از سمبلها در دنياي مسيحي قرون وسطي براي برانگيختن انديشه وجود داشت مانند درختان هميشه سبزيا سرو كوهي اشاره به زندگي جاويدان دارد يا استفاده از گنيد نشان دهنده آسمان وادامه بهشت و طاووس سمبل مشتركي از اين دواست سمبلهاي گوناگون در معماري تدفيني ايراني بيشتر طالب نعمت بهشت است و قالي دوازده گوش حرم معصومه (س)در قم متناسب با محل آن منحصر به فرد است و كاخهاي كوشك مانند ايران زمان صفويه و هندوستان دوره مغول كه درداخل حريم باغ و چشمه ساخته شده به هشت بهشت شهرت يافته است .

وسايلي براي زنده نگه داشتن خاطره مرده عبارت است از : 1-آرامگاه 2-لوحه عمودي به شكل محرابهاي مسطح 3-كفنهايي كه از ابريشم و پنبه و كتان به نحوي پركار بافته شده است .

گورسامانيان و آرامگاه گنبد قابوس بجز بناي يادبود هيچ ارزشي ديگر ندارد .

انواع معماري آرامگاهي : 1- مقبره برجي شكل ( يك استوانه بلند با بامي مخرولي شكل كه البته استوانه جاي خود را به مقابر هشت ضلعي ، شش ضلعي ، ده و دوازده ضلعي و اقساط بناهاي مرتفع ستاره اي شكل داد ) در قرن دهم محبوبيت  برجهاي مقبره اي بر مقابر چهار ضلعي گنبد دار غلبه يافت و اين همان شكلي است كه در دوره سلجوقيان برتري دارد و بامهاي چند وجهي يا گلگير مانند پوشش معمول اين بناهاست و اين نوع بامها پوششي براي گنبدهاي بسيار كوتاهتر داخلي 2- قبر چهارگوش گنبد دار : نقطه سرآغاز يك رشته بناهاي متنوع چند وجهي ،هشت ضلعي ،چند لختي ،چند تنكه اي و پره اي يا بناهاي مدور بود كه همگي درونشان انديشه يك ساختمان متمركز گنبدداري را دارند و از اين نوع بناها در ارمنستان ، سوريه و نواحي هم مرز قلمرو ساساني برپا گرديده است و در حوزه غرب مدينترانه يك شكل متمركز گنبد دار به كار گرفته شده است

طرح چهار گوش سبب تضييع فضا و عامل كارهاي تزييني و طرح هشت گوش احتياج به حداكثر فضا براي كارهاي معماري و عامل پرداختن به شكل بنا .

نكته : حيضره يا مجتمع آرامگاهي وجود دارد كه از جمله آن زيارتگاه گازرگاه نزديك شهر هرات جزء هيچ كدام از اين دو دسته آرامگاهها نيست .

مهمترين وجه شناخت برج مقبره اي هشت گوش از هشت ضلعي گنبددار ارتفاع مي باشد كه با محدوديت و فشردگي نسبي فضاي داخله آن اين ارتفاع نمود بيشتري پيدا مي كند و اختلاف ميان عرض و ارتفاع آن معمولا بين 5/3:1-5/5:1مي باشد  كه در مورد آرامگاه مربع گنبددار خيلي كمتر است . بزرگترين آرامگاه مربع گنبددار سلطان سنجر در مرو نسبت عرض آن به ارتفاع 1:2است و نزديكترين بنا كه به ان برابري مي كند قبر اولجايتودر سلطانيه در روزگار ايلخانان است كه يك هشت ضلعي گنبددار به بلندي 53متر است و اين نسبت 2/2:1است  كه فضاي خارجي در آن مورد غفلت واقع شده است .

مقابر برجي شكل مانند برج طغرل و گنبد قابوس بناهاي كاملا بلندي هستند .

دوره سلجوقيان  تمايل عمومي متوجه نوع تناسبهاي لاغراندام  بود مانند برجهاي پرده دار بسطام ورادكان شرقي و ورامين در دروه هاي بعد آرامگاه هشت گوش جسيم تر بود كه گريو 16ضلعي گنبد آن بامي چند وجهي داشت و اين معيار تعدادي از آرامگاههاي شيعي قم گرديد مقابر سه گانه در باغ سبز و در سده پانزدهم نوع ساده شده مقابر برجي شكل در مازندران گسترش يافت و در دوره تيموريان كمياب شد .

 آرامگاه مربع شكل گنبد داراز سده دهم تاكنون ادامه يافت و مانند برجهاي مقبره اي منحصر به منطق شمالي ايران نبود آرامگاه مربع شكل گنبد دار با دهليزهاي وسيع ( مقابر واقع در مهنه و سرخس شوروي ) ، تكامل بيشتر منطقه انتقالي ( بقعه دوازده امام يزد ) تكامل پيش طاق ( آرامگاه عرب عطا در يتم ) را مي توان نام برد .

در دوره سلجوقي، آرامگاههاي گنبد دارمقتبس از گنبدخانه هاي مساجد سلجوقي است هرچند در ايام مختلف تفاوتهايي داشته اند گنبد علويان در همدان يا آرامگاه مختصر در آستانه بابا و تعدادي قبور درتركستان مربوط به قرن يازدهم دوازدهم همانند برجهاي آرامگاهي معاصر تزئينات خارجي نقش برگ داشته است .

در هارونيه طوس و قبر با با لقمان در سرخس نقش پيش طاق اهميت تازه اي پيدا كرده است و در مقبره دوازده امام در يزد يا جبل سنگ در كرمان ، مفصل بندي پركار خارجي بارزتر است .

در دوره ايلخاني : آرامگاه اولجايتو در سلطانيه نتيجه رقابت با آرامگاههاي مربع شكل دوره سلجوقي است و مقبره غازان كه همزمان با همين بنا بوده بر برجهاي آرامگاهي جلوتربرتري دارد .

سده چهاردهم ميلادي معماري ايران بويژه معماري آرامگاهي به شمال شرقي انتقال يافت و آرامگاههاي شاه زنده در سمرقند ، تزئيينات كاشيكاري درخشان كه در سفالهاي لعابدار برجسته قرار گرفته آنان از نابودي رهايي بخشيده است  و تاكيد تزيين به سر در واگذار شده است و يا يك وجه بنان بزرگتر نمايش داده و اين وجه پيش طاق بود مانند قبر تورابك خانم در قونيه ، اورگنج و مزار خواجه احمد يسوي در تركستان و بقعه تايباد و در عشرتخانه در سمرقند علاوه برمورد بالا ، گريو حامل گنبد و كشيده بود .

گنبد پيازي خربزه شكل در آرامگاه خانواده شاهي به كار گرفته مانند قبر خواجه ابونصريارسادربلخ

كاربندي : به مجموعه اي از طاق هاي بي عملكرد ساختماني كه با گچ ساخته مي شود مي گويند كه عدم تناسب ميان گنبد داخلي و گنبد بلند بيروني را از نظر پنهان مي سازد .

آرامگاههايي دوره تيموريان و آرامگاههايي چون خواجه احمد يستوي و گورامير اغلب مكان باز و آزادي راتقاضا مي كند كه بنا از هر سونمايان باشد .

آرامگاههاي دوران صفوي و روزگار پس از آن بعد از معماري آرامگاهي دوره قرون مياني مسير قهقرايي پيموده مانند بقعه اردبيل كه بزرگترين مقبره آن جنت سراست نه تنها يك آرامگاه بلكه چندين مقبره را در برداشت در دوره صفويه سهم عمده كوشش در راه توسعه                                                                                                                                                                                                                                                                                                  و مرمت و بازسازي بقعه ها است مانند بقاع ماهان و تربت جام و مي توان آثار نادرشاه در مشهد يا آثار شاهان قاجار را ذكر كرد و به طور كلي باني هيات فعلي حرم حضرت معصومه در قم بوده اند .

كارهاي زيايي چون خياباني كه شاه عباس برحرم حضرت امام رضا افزود و گنبد آرام گاهي سردار الله وردي خان ممكن است زيبا باشد ولي با مقابر سلطان سنجر و اولجايتو و تيمورنمي توانند برابري كنند و زيارتگاههاي دوره صفوي مانند قدمگاه نزديك نيشابور ،مقبره محمد محروق نزديك آن شهرو آرامگاه خواجه ربيع خارج از شهر مشهد كه تا حدي كوچكتر از آرامگاههاي تيموري در دوره پيش آنهاست و معماري آرامگاهي پس از ظهور سلسله صفوي دچار انحطاط ناگهان گرديد و هيچ كدام از شاهان صفوي و شاهان دوره هاي بعد در آرامگاه مناسب كه بدين منظور شاخته شده به خاك سپرده نشده اند به استثناي نادرشاه كه آرامگاهش در كلات نادري است و به شيوه ي نيمه ايراني و نيمه مغولي ساخته شده است . واين معماري در هندوستان دروه مغول و در كشور عراق كه در آنجا بقاع شيعي نجف و كربلا و سامره داراي گنبدهاي طلا و ايوانهاي بلند نظير آنچه در ايران است تداوم يافت و نفوذ اين معماري در برجهاي آرامگاهي سلجوقي در آنا طولي تجلي يافت كه بسياري ازآنها برگرداني از آرامگاههاي آجري ايراني در مصالح سنگي است .


مطالب مشابه :


تاریخچه صنعت دستی سفالگری

صنایع دستی نظاير همين ظروف در عهد نخستين فراعنه در كشور مصر نيز ساخته مي‌شد.




خلاصه کتاب صنایع دستی کهن :صفحه 57تا 90

خلاصه کتاب صنایع دستی ها و انبار های گندم و پرستشگاهها در هزاره دوم پیش از میلاد در مصر و




کوتاه در مورد منبت

صنایع دستی آل بلد» می باشد که مربوط به 2500 سال ق.م می باشد و در منطقه «کارناک» مصر به سال




مقابر

صنایع دستی آرامگاهي ساخته شد و ايرانيان اين انديشه را از هم كيشان خود در مصر و سوريه




ابریشم و مراحل کار با آن

صنایع دستی + هنراسلامی گورت های رکابی از سده دوم پیش از مسیح به بعد در مصر بکابرده می شود .




آشنایی با صنایع دستی ایران و فلزکاری (صفحات ۱۸ -۱ کتاب صنایع دستی کهن ایران)

صنایع دستی + هنراسلامی - آشنایی با صنایع دستی ایران و فلزکاری (صفحات ۱۸ -۱ کتاب صنایع دستی کهن




از پاریس تا کویر مصر به عشق مرد ایرانی!

او در مغازه صنایع دستی‌شان در روستای مصر گردبند‌های مِسی صنایع دستی‌ها را از 100 تا 400




تاریخچه شیشه در ایران

صنایع دستی داشته است وشیشه ای که در بین النهرین وجود داشته پس از هزار سال به مصر وارد




گره چینی

صنایع دستی و لغت از دوران خلفای عباسی شروع شده و در قرن شش تا هشت هجری قمری در مصر و




برچسب :