کتابهای معرفی شده توسط استاد ملکیان


کتابها و مقالات معرفی شده (یا رفرنس داده شده) توسط استاد

در سلسله جلسات درسگفتاری روانشناسی اخلاق

77 مورد

1.    هنر شناخت مردم، بهترين و در عين حال عالمانه ترين و ساده ترين كتابي كه در زمينة شناخت تيپهاي روانشناختي به فارسي ترجمه شده، با ترجمة نسبيتاً خوب محمد گذرآبادي از نشر هرمس (9)؛

2.    مجموعه آثار افلاطون (13)؛

3.    در جستجوي حقيقت، كتاب مهم و شاهكار مالبرانش، دربارة نظريه¬اي كه مي¬گويد انسان هرچيزي را در خدا مي¬بيند (ص 16)؛
4.    Good and God، مقالة كلاسيك آيريس مرداك، دربارة اينكه هر وقت مي¬گوييم عاشق خداييم در واقع عاشق يك خوبي¬ايم (ص 17)؛
5.    خوبي بيكران و خوبيهاي كرانمند، كتاب خيلي معروف آدامز فيلسوف معروف آمريكايي، دربارة نظريه¬اي كه مي¬گويد انسانها نياز روانشناختي عميقي به ارتباط داشتن با خدا دارند و از اينرو به طرف اخلاق مي¬روند (ص 17)؛
6.    ترس ولرز كركگور (ص 19)؛
7.    قدرت، كتاب معروف برتراند راسل (با ترجمة خوب آقاي نجف دريابندري)، راي نيچه را به¬خوبي ايضاح مفهومي مي¬كند (كاري كه خود نيچه نكرده است) (21؛ 112)؛
8.    نمايشنامة معروف مولير در تمسخر فيلسوفان اسكولاستيك (21)؛
9.    مقالة كلاسيك هايك كه مي¬گويد چرا در نردبان قدرت هرچه پست¬تر باشيم بالاتريم (22)؛
10.    جهان همچون اراده و تصور، كتاب كلاسيك شوپنهاور؛
11.    اخلاق صوري، گنسلر (28)؛
12.    سيطرة خير و مخصوصاً مجموعه سخنرانيهاي گيفورد به نام ¬نياز اخلاق به مابعدالطبيعه، آيريس مرداك، دربارة اينكه علت اخلاقي نزيستن ما اين است كه قدرت تخيل قوي نداريم و نمي¬توانيم خود را جاي ديگران بگذاريم (31)؛
13.    محاكمه در اورشليم: پيش¬پاافتادگي شر، هانا آرنت. دربارة اينكه علت اخلاقي نزيستن ما اين است كه قدرت تخيل قوي نداريم و نمي¬توانيم خود را جاي ديگران بگذاريم (31)؛
14.    رمان نامه¬هاي پيك نيك؛
15.    اليور توئيست؛
16.    سه گفت و شنود، باركلي در رسالة (ترجمة خوبي به فارس دارد)، در آنجا باركلي مي¬گويد كه ما با زبان كارهاي زيادي انجام مي¬دهيم كه از شمارش آنها به حيرت مي¬افتيم (40)؛
17.    افعال گفتاري (كه به فارسي ترجمه شده است) و بيان و معنا (expression and meaning)، جان سرل (40)؛
18.    «چگونه بايد را از است استخراج كنيم»، مقالة معروف و دوران¬ساز سرل،‌ كه در آنجا نشان داده است كه مي¬توان از گزاره¬هاي ناظر به واقع گزارة بايد ناظر به ارزش بيرون كشيد، به طوري كه استدلال ما غلط نباشد؛
19.    دو كتاب مباني اخلاق و درست و خوب، ديويد راس، دربارة اينكه باورهايي كه در بن و بنياد استدلالهاي ما هستند كه مبتني بر استدلال نيستند، چيستند؟ (50)؛
20.    دو اثر از اريش فرام دربارة كساني كه عاشق قدرت‌اند، حتي اگر كسي كه قدرتمند است آن را از آنها دريغ كرده باشد (70)؛
21.    راسپوتين [مرد مرموز دربار روسيه]، توصيه مي‌كنم داستان زندگي گريگوري راسپوتين را بخوانيد؛ او فقير ژنده‌پوشي بود كه هيچ نداشت، اما آخرين تزار و ملكة روسيه گرفتار كاريزماي او شدند و تمام سلطنت خود را فداي اين شياد به تمام معنا كردند و حتي در لحظة آخر هم با اينكه او مرده بود دست از او برنداشتند (70)؛
22.    آثار سيلور اشتاين، دربارة كساني كه به تكميل‌گري در عشق توجه دارند و مي‌گويند عاشق كسي هستند كه آنها را تكميل مي‌كنند، نه اينكه مشابه آنها باشند يا نباشند (70)؛
23.    اصناف احوال ديني، ويليام جيمز. در اين كتاب يكي از اوصافي كه براي عارفان مي‌شمرد اين است كه عارفان عشق آگاپتيك دارند (74)؛
24.    دين، ارزشها و تجارب اوج، كتاب كوچك و در عين حال مهم آبراهام مزلو. او هم در اين كتاب مي‌پذيرد كه عارفان عشق آگاپتيك به هستي دارند (74)؛
25.    رساله در باب عشق، استندل، رمان‌نويس معروف. دربارة اينكه آيا اساساً اروس اخلاقي زيستن را آسان‌تر مي‌كند يا دشوارتر؟ (77)؛
26.    بحران دموكراسي، رژه لاكوم؛ وي معتقد است كه در عين اينكه دموكراسي بهترين نوع حكومت است و به همة رقبايش ترجيح دارد، حكومت خوبي نيست، چون وانهادن انسانها به خواسته‌هايشان آنها را به برآورده كردن نيازهايشان سوق نمي‌دهد (83)؛
27.    تأملات سقراطي، گريگوري بلاسوث (؟)، سقراط‌شناس بزرگ معاصر. كتاب خيلي جالب كه دفاع جانانه‌اي از اين راي سقراط مي‌كند كه شكافي ميان معرفت اخلاقي و عمل اخلاقي نيست (88)؛
28.    خلوص دل، كيركگور. مهمترين كتاب او به نظر بسياري و از جمله خود من. كيركگور معتفد بود كه ساختار انسان طوري است كه فقط يك چيز را نمي‌خواهد و يك سر دارد و هزار سودا، اما مي‌گفت با نوعي سير و سلوك اخلاقي خاص مي‌توان به سوي يكدله شده رفت، اما اين حالت به‌ندرت حاصل مي‌شود (88؛ 138)؛
29.    ازدحام تنهايان، كتاب خيلي معروف رايزمن، روانشناس معروف اجتماعي. وي معتقد است كه انسانها در حاق واقع تنها هستند و وقتي احساس تنهايي نمي‌كنند دستخوش توهم‌اند و اگر انسان در همة حالات زندگي خود به تنهايي‌اش وقوف داشت همواره اخلاقي زندگي مي‌كرد (89)؛
30.    آثار داستايوفسكي، بهترين نمونه‌هاي وسوسه را در آثار داستايوفسكي مي‌توان ديد، كسي به اندازة او به رويارويي وسوسه و ضابطة اخلاقي توجه نكرده است. رابينز، الهيدان آمريكايي طرفدار پل تيليش، جايي دربارة داستايوفسكي گفته است كه او فلاكت و شكوه همزمان انسان را نشان داده است. يعني قهرمان داستانهاي او گاه در برابر وسوسة چيزهاي عظيم مقاومت مي‌كند، اما در برابر چيزي به مراتب كمتر از آن هيچ مقاومتي ندارد (96)؛
31.    پانزده موعظه، جوزف باتلر. باتلر در اين كتاب اين بحث را پيش مي‌كشد كه اساساً اخلاقي نزيستن انسان براي اين است كه خودفريب است و نفاق دروني دارد (100)؛
32.    حس مذهبي يا بعد چهارم روح انساني،  تانه‌گي دوكه‌نه‌تن. اين نويسندة فرانسوي در اين مقاله از بعد چهارم روح انسان به نام پرستش (كه غير از عشق است) سخن گفته است. پيش از انقلاب، زماني كه همه به دنبال ديندار كردن جوانان بودند، مرحوم بازرگان خيلي از آن خوشحال شد و آن را ترجمه كرد و مقدمه‌اي بر آن نگاشت. اما اصلاً اين نويسنده نويسندة مهمي نبود، و اين طور شد كه اين آقاي دوكه‌نه‌تن هم مثل گوستاو لوبون و جرج جرداق و جرجي زيدان يكدفعه به عالمي بزرگ تبديل شد! (104)؛
33.    روانشناسي نياز. مجموعه مقالات در باب احصاي ميلهاي دروني و بيروني (104)؛
34.    ژن خودخواه، داوكينگ، برندة جايزة نوبل. وي در اين كتاب خيلي معروف خود، برخلاف داروين، معتقد است كه مخاطب طبيعت ژنها هستند نه نوعها (108)؛
35.    مقدمه‌اي بر فلسفة علم، كارناپ، ترجمة يوسف عفيفي. دربارة كلي بودن واقعيات آماري اشاره كرد (109)؛
36.    داشتن يا بودن، اريش فرام. توصيه مي‌كنم اين كتاب را حتماً‌ بخوانيد. دو ترجمه از اين كتاب هست كه يكي بسيار ضعيف است و ديگري كه بهتر است از آن آقاي كيومرث خداجويها (نشر اسپرك) است (111)؛
37.    شعر راه ناپيموده رابرت فراست را با ترجمة خوب آقاي مجتبايي (112)؛
38.    Self fulfillment، آلن گِوِرث. تنها كسي در ميان فيلسوفان كه تقسيم‌بندي انسانها را به دو دستة كساني كه به جهان به عنوان آسايشگاه تن مي‌نگرند و آنها كه آن را زايشگاه روان مي‌دانند پذيرفته است (113)؛
39.    غرور و تعصب، [جين آستين]، رمان معروف ادبيات قرن نوزدهم اروپا، كه بايد عنوانش را به «غرور و پيش‌داوري» ترجمه مي‌كردند (122)؛
40.    «خفاش بودن چه حالي دارد؟»، عنوان مقالة خيلي مهم نيگل دربارة اينكه آيا انسان مي‌تواند از حيوان خبر دهد يا نه، اگر بلي چطور مي‌تواند به عالم حيوانات نقب زند، كه مجال پرداختن به آن نيست (128)؛
41.    تصورات گوناگون دربارة سلامت روان، از خانم روانشناسي كه اولين بار در سال 1956 مدعي شد كه از ميان آراي مختلف دربارة مؤلفه‌هاي سلامت روان، شش مؤلفه هست كه وجه مشترك همة اين آراست (130)؛
42.    آناتومي ويرانسازي انسان‌، اريش فرام؛
43.    سلامت روان، خانم ناتالي براندن، از بزرگترين روانشناسان و به تعبير بعضي مرشد همة كساني كه در سلامت روان كار مي‌كنند. او در اين كتاب مي‌گويد كه اكثر تعرضاتي كه به حقوق انسان مي‌شود را خود انسان با رفتارش (گفتار يا كردار) مجوز آنها را داده است (133)؛
44.    در باب چيزهاي مهم (On What Matters)، دِرِك پارفيت. وي تقريباً نيمي از مباحثي را كه من در اين كلاسها مطرح كرده‌ام را در كتابش مطرح كرده است، كه من در حين اين كلاسها به آن برخوردم، اما البته محتوايش متفاوت است. اين كتاب از بهترين كتابها در باب فلسفة اخلاق و روانشناسي اخلاق است؛
45.    اخلاق اصالت، كتاب مهم و كوچك چارلز. دربارة اينكه خودشكوفايي بايد مقيد به دو قيد عقلانيت و اخلاقيت باشد و اگر انسان اين كار را نكند به خود خيانت كرده است (140)؛
46.    مرگ ايوان ايليچ، رمان كوتاهي از تولستوي. در آن آمده است كه از كوچكي به ما ياد مي‌دادند كه هر انساني مي‌ميرد، سقراط انسان است، پس سقراط مي‌ميرد؛ اما تا چند روز پيش از مرگ اين سخن را به لحاظ رواني نپذيرفته بود، چون در مواجهة با مرگ دچار حالت رواني‌اي مي‌شود كه قبلاً نداشت (143)؛
47.    پيرامون مرگ و مردن، كتاب معروف خانم كوپلر راس، دربارة حالتهاي مختلف تا دم مرگ؛
48.    در ميان كتابهاي ترجمه‌شده به فارسي بهترين كتابها كتابهاي كارل هورناي‌اند كه به خودكاوي منجر به خودشناسي مي‌پردازند، هرچند همة ترجمه‌هايش مشوش و مغلوط‌اند (142)؛
49.    رمان سولاريس، نوشتة استانیسلاو لم، كه بعدها منبع الهام تاركوفسكي شد. او در اينجا مثال تلوزيون را مي‌زند كه اول يك شبكه داشت و انسان تمام لذتي را كه داشت از آن مي‌برد، اما الآن چندصد شبكه وجود دارد و هيچ وقت كسي از همة آنها لذت كامل نمي‌برد، چون مي‌داند شبكه‌اي كه هم‌اكنون در حال ديدنش است را به بهاي محروميت از چندصد شبكة ديگر مي‌بيند (150)؛
50.    ترس و لرز و اين يا آن، كركگور. در اين دو كتاب به بحث مرحلة سوم زندگي و ماجراي ذبح فرزند ابراهيم به دست او كه سبب شد هفت قاعدة اخلاقي را زير پا بگذارد مي‌پردازد (151)؛
51.    «اي كتابهايي كه شما را نخواهم خواند»، مقاله‌اي از لوئيس بورخس، نويسندة طراز اول آمريكاي لاتين. در خطاب به كتابهايي كه در كتابخانه‌اش دارد و آنها را نخوانده و مي‌داند هر قدر هم كه عمر كند نخواهد توانست همة آنها را بخواند. با اينكه كتاب خواندن عمل غيراخلاقي نيست، اما همين ترس از باعث رنج مي‌شود (156)؛
52.    آهستگي، ميلان كوندرا، نويسندة پست‌مدرن روزگار ما. تمام سخن او در اين رمان اين است كه انسان چون عجله مي‌كند كل زندگي خود را عاري از لذت كرده است (157)؛
53.    مائده‌هاي زميني، آندره ژيد. نمونة خوبي براي آهستگي و لذت بردن از زندگي است كه مي‌گويد وقتي زردآلويي را مي‌خوري اول خوب در دهانت فشارش بده بعد لاشة آن را فروبده (157)؛
54.    تسلي‌بخشهاي فلسفه، آلن دوباتن. دربارة تحول بخشيدن به زندگي (158)؛
55.    هنر سير و سفر، آلن دوباتن. دربارة تحول بخشيدن به زندگي (158)؛
56.    چگونه مارسل پروست مي‌تواند زندگي شما را تغيير دهد، آلن دوباتن. دربارة تحول بخشيدن به زندگي (158)؛
57.    راهي به سوي زندگي ژرفتر يعني والاتر. جامعترين كتاب دربارة تحول بخشيدن به زندگي (158)؛
58.    آثار اليزابت كوبلر راس، دربارة اينكه «هركس مي‌خواهد خوب بميرد بايد خوب زندگي كند» (157)؛
59.    Intention نوشتة اليزابت آنسكوم، شاگرد، دوست و همكار ويتگنشتاين. اثر كلاسيك در فلسفة غرب در اين باره كه اولاً نيت به لحاظ وجودشناختي چيست و ثانياً به لحاظ معرفت‌شناختي چگونه مي‌شود به آن پي برد. پس از اين كتاب تقريباً هيچ روانشناس و فيلسوف ذهني نتوانسته است نظية بهتري ارائه دهد (161)؛
60.    تاريخ چيست؟، اي. اج. كاد، با ترجمة عالي حسن كامشاد. اين كتاب را بخوانيد تا ببينيد چطور ميموني انگشت پادشاهي را گاز گرفت و جنگ جهاني اول و از پي آن جنگ جهاني دوم شروع شد (161)؛
61.    بي‌نوايان، ويكتور هوگو. هميشه در بحث داوري افعال ديگران توصيه مي‌كنم كه آن بخش از اين رمان را بخوانيد كه مي‌گويد آن كس كه بداند جنايت از چه دالانهايي گذر كرده است هرگز داوري نمي‌كند (162)؛
62.    سقوط امپراتوري فرويد، كتاب خيلي مهم آيزِنگ پدر، روانشناس معروف انگليسي. وي معتقد است سخن فرويد دربارة تقسيم روان انسان به خودآگاه و ناخودآگاه بالمرّه نادرست است (166)؛
63.    زندگينامة يوگاناندا مهاناندا (167)؛
64.    رساله‌اي كوچك در باب فضيلتهاي بزرگ، آندره اسپونويل، فيلسوف قوي فرانسوي، با ترجمه‌اي نه‌چندان خوب مرتضي كلانتريان (اين كتاب ترجمة دقيق‌تري هم دارد كه نشنيده‌ام منتشر شده باشد). به زبان فارسي كتاب خوبي در باب فضايل و شمارش و ايضاح مفهومي آنهاست (174)؛
65.    وقعه‌الصفين، با ترجمة عالي پرويز اتابكي. در اين كتاب آمده است كه در جنگ صفين علي شبها بر كشته‌هاي دشمن مي‌گريست و شعري مي‌خواند و به صورت مي‌زد و مي‌گفت اي آفتاب فردا به علي طلوع مكن كه بخواهد دوباره كساني را بكشد. اينجا عدالت با نيك‌خواهي در تعارض افتاده است (177)؛
66.    كتاب پدران و پسران تورگينف را بخوانيد، در آن شخصيتي هست كه مدارا مي‌كند چون معتقد است حقيقتي وجود ندارد (180)؛
67.    فراسوي تناقض، موريس. كتابي در رد محال بودن ارتفاع و اجتماع نقيضين (به فارسي هم ترجمه شد) (181)؛
68.    Uncertainty of Mathematics، كلاين، رياضيدان آمريكايي. وي در اين كتاب مفصل، علي‌رغم همة ادعاهايي كه مي‌گويند فقط در رياضيات قطعيت وجود دارد، ادعا كرد كه در رياضيات هم قطعيت وجود ندارد (181)؛
69.    رساله‌، دكارت. دكارت در ابتداي رساله‌اش مي‌گويد هيچ چيز ميان آدميان به‌طور مساوي تقسيم نشده است مگر عقل (181)؛
70.    اخلاق، اسپينوزا. بحث كاملي دربارة اينكه چطور ممكن است انسان دلش به حال هيچ كس نسوزد و در عين حال با نوعي فارغ‌دلي تمام به دنبال برطرف كردن درد و رنج ديگران باشد (187)؛
71.    فلسفة اسپينوزا، ولفسن بزرگترين شارح اسپينوزا. وي معتقد است سخن اسپينوزا در باب اينكه مي‌توان بدون اينكه خود دچار درد و رنج شد از درد و رنج ديگري كاست قابل دفاع نيست (188)؛
72.    كتاب جامعه، سليمان. تأكيد بر اين نكته كه هركه را علم حزن افزايد (189)؛
73.    اخلاق نيكوماخوس، ارسطو. دربارة فضيلت شجاعت (195)؛
74.    ويتگنشتاين و حكمت و حكمت: چند رويگرد به يك مفهوم، مالك حسيني. دو كتاب خيلي آموزنده به فارسي دربارة حكمت (200)؛
75.    رساله دربارة طبيعت آدمي، ديويد هيوم. دربارة تشكيك در عليت و بعد تصديق به اينكه فهم عرفي با پذيرش عليت سازگار است (204)؛
76.    رمان كلكسيونر. در اين رمان قهرمان (يا ضدقهرمان) داستان از بس دوست دارد محبوب خودش را حفظ كند كه هيچ چيزي به او نرسد او را در صندوقي نگه مي‌دارد تا هيچ موجودي به او كاري نداشته باشد و كاري مي‌كند كه او مي‌ميرد؛ بله پروانة خشكيده در اختيار ماست، اما اين پروانه غير از پروانه‌اي است كه هر لحظه جايي مي‌رود (204)؛
77.    چهار مقاله دربارة آزادي، آيزايا برلين، با ترجمة بسيار خوب محمدعلي موحد. دربارة آزادي سلبي و آزادي ايجابي (205، 215)؛
افزايد


مطالب مشابه :


معرفی چند کتاب

معرفی چند کتاب 3- ژن خودخواه دانلود کتاب. آزمایشگاه زیست شناسی




ده كتاب تاثير گذار

حدس می‌زنید تاثیرگذارترین کتاب علمی 3- ژن خودخواه ايرانيان دانلود;




درباره ی گروه های خونی

گروه های خونی، آنتی ژن هایی هستند که انعطاف ناپذیر، تودار، خودخواه دانلود کتاب




کودکان باید دین‌شان را انتخاب کنند

مانند «ژن خودخواه»، «ساعت از اینجا دانلود مملو از کتاب بزرگ شده




کتابهای معرفی شده توسط استاد ملکیان

ژن خودخواه، داوكينگ، برندة » دانلود درسگفتار شرح نهج البلاغه مرجع دانلود کتاب;




اسطوره و منطق - بخش دوم

کتاب سرای باستان




معرفی کتاب:سوسیوبیولوژی: تلفیق نوین

معرفی کتاب: دانلود. اخبار و بحثهاي جنجال برانگيز از قبيل كتاب ژن خودخواه نوشتة ريچارد




ترنسپوزون ها ( Transposonable element )

دانلود کتاب آنها را به عنوان dna خودخواه نيز ها ژن هاي انتقال را حمل مي




چرا باید پارادایم داشت؟

مرجع دانلود کتاب که عمدتاً به خاطر همین کتاب هم جایزه نوبل گرفت. به نام «ژن خودخواه» و




برچسب :