مديريت در مدارس

اطلاعات:یکشنبه21 فروردین 1390 ـ6جمادی الاول 1432 ـ 10آوریل 2011 شماره 25002

مديريت در مدارس علي پور عليرضا توتکله ‌ـ کارشناس ارشد برنامه‌ريزي درسي / بخش اول 13-52-29.jpg

مديريت در آموزش و پرورش عبارت است از ايجاد زمينه مناسب براي شکوفايي و بروز استعدادها و قابليت‌هاي شاگردان مدارس و به کارگيري و هدايت آن در جهت مطلوب، تحکيم و تقويت روابط گروهي، اتخاذ روش‌هاي اصولي و انتخاب و انجام اموري که در نهايت اهداف تربيتي تعيين شده از سوي جامعه را تحقق بخشد. از اين رو مديريت در آموزش و پرورش صرفاً انجام وظايف امور اداري، اجراي مصوبات و بخشنامه‌هاي سازماني نيست، بلکه روش‌هاي حاکم در مديريت آموزشي بايد هماهنگ و منطبق با شرايط محيط تعليم و تربيت باشد. پيش از اينکه سازمان‌هاي تربيتي به شکل کنوني ايجاد شوند، مديريت آموزشي در مکتب‌خانه‌ها و مدارس قديمي جريان داشت. اما عوامل بسيار زيادي در پيدايش مديريت آموزشي نوين نقش داشتند که از جمله مي‌توان شهرنشيني و توسعه جوامع بشري، نياز انسان به زندگي جمعي، نياز به تعليم و تربيت نسل آينده و تناسب نيازهاي اجتماعي با ايجاد مراحل و درجات تحصيلي را نام برد. به همين دليل آموزش و پرورش به عنوان يک نهاد اجتماعي از جهت نظارت در امر تعليم و تربيت، تهيه و تدارک امکانات و تأمين نيروي انساني لازم و هدايت و راهنمايي آنان براي رفع نيازهاي جامعه ضرورت پيدا کرد. لذا آموزش و پرورش براي رسيدن به اهداف خود، قوانين و مقررات خاصي را براي سازمان‌هاي تربيتي تدوين كرد، افرادي را به عنوان مديران آموزشي تربيت کرد و آنها را در مراکز تعليم و تربيت به کار گمارد تا با اجراي صحيح قوانين و مقررات و نظارت و پيگيري مداوم، اهداف مورد نظر آموزش و پرورش تأمين شود. مديريت در تعليم و تربيت از شيوه خاصي برخوردار است و با اعمال مديريت در ساير ارگان‌ها و سازمان‌هاي اجتماعي کاملاً فرق دارد. زيرا هدف‌هاي تربيتي علاوه بر آماده كردن فرد براي زندگي، بايد او را براي رفع تمامي نيازهاي اجتماعي خود پرورش دهد. بنابراين مديريت در آموزش و پرورش وظيفه دارد که ضمن هدايت مجموعه داخل سازمان، در ايجاد انگيزش و گرايش گروه‌هاي مختلف اجتماعي، براي ياري و کمک به مؤسسات آموزش و تربيتي نيز همت گمارد. همچنين مديريت آموزشي با بررسي و مطالعه خصوصيات جمعي افراد، زمينه را براي تحقق اهداف تربيتي مهيا و آماده مي‌كند و در به ثمر رسيدن برنامه‌هاي آموزشي و تربيتي از گروه‌هاي مختلف اجتماعي کمک مي‌گيرد. مديريت آموزشي بايد در تدوين برنامه‌هاي خود به ارزش‌هاي فرهنگي، اجتماعي، اخلاقي، مذهبي و غيره جامعه، توجه دقيق داشته باشد، توانايي‌ها و استعدادهاي دانش‌آموزان را در نظر بگيرد و با توجه به ازدياد نسبي آنها در مناطق مختلف کشور، به تهيه و تدارک برنامه‌هاي آموزشي و تربيتي مبادرت ورزد و مهمتر از همه بتواند به تمامي دانش‌آموزان خدمات آموزشي ارائه دهد. زيرا زير پوشش قرار دادن تمامي افراد لازم التعليم از اهميت خاصي برخوردار است و يکي از نقاط عطف در مديريت کلي آموزش و پرورش محسوب مي‌شود. پس به طور خلاصه مديريت آموزشي يک سري فعاليت‌هاي تخصصي در سازمان که هدف اصلي‌اش اثر بخش‌تر و کارآمدتر کردن هر چه بيشتر خدمات آموزشي و اجراي سياست‌ها از طريق برنامه‌ريزي، تصميم‌گيري، مديريت، استفاده بهينه از منابع مالي، مادي و انساني و ايجاد جو مساعد شغلي- حرفه‌اي در جهت نيل به اهداف آموزشي از پيش تعيين شده و پاسخگويي به نيازهاي فعلي و آينده دانش‌آموزان و جامعه تعريف مي‌شود.



صفات ويژه مديران مدارس

مديران مدارس بايد علاوه بر صفات عمومي مديريت، از خصوصيات ويژه‌اي نيز برخوردار باشند که مهمترين آنها عبارتند از: 

1- مجري دستورالعمل

مدير به عنوان يک عضو اداري- آموزشي، اجرا و هدايت مقررات، قوانين و مصوبات اداري- آموزشي را به عهده دارد، در حقيقت مسئوليت حسن اجراي دستورالعمل‌ها با مدير مدرسه است، اما بنا به ضرورت وظيفه دارد که پاره‌اي از دستورالعمل‌هاي اداري- آموزشي را به اطلاع افراد ذينفع برساند. 

2- برنامه‌ريز

به طورکلي اداره داخلي مدرسه به عهده مدير است. مدير مدرسه بايد اداره امور شاگردان، ورود و خروج کارکنان، کيفيت روابط و رفتار در محيط مدرسه، چگونگي مقابله با مشکلات احتمالي، تدوين امور اداري و آموزشي، فراهم آوردن امکانات و وسايل کمک آموزشي و بسياري ديگر از امور و مسايل مربوط به مدرسه را طراحي و اجرا کند و اگر هم در مواقعي در انجام اين امور با اشکالاتي مواجه شد، بايد از اداره متبوع تقاضاي کمک، چاره‌جويي و راه حل نمايد، تا بتواند امور داخلي مدرسه را به خوبي اداره کند.

3- متخصص

مدير بايد از مسايل فني و تخصصي مدرسه آگاهي لازم داشته باشد و راه‌هاي مقابله با مشکلات احتمالي را بداند. از اين رو بهتر است اداره امور مدارس به دانش‌آموختگان رشته‌هاي علوم تربيتي واگذار شود. زيرا تجربه نشان داده است که اين گروه از افراد به دليل آشنايي با مسايل تربيتي نسبت به مديران ديگر از تبحر و مهارت بيشتري در اداره امور مدرسه برخوردار هستند. در هر صورت مدير بايد از روشهاي اداره مدرسه، فنون کلاس داري، تدريس و آموزش، چگونگي ايجاد تفاهم و هماهنگي ميان کارکنان، شيوه‌هاي برخورد مناسب با والدين و ارباب رجوع، ارتباط مناسب با دانش‌آموزان براساس خصوصيات جسماني، عاطفي، رواني و اخلاقي آنها و تربيت آنان براي قبول مسئوليت‌هاي اجتماعي و غيره اطلاعات دقيق و گسترده‌اي داشته باشد. اين امر در صورتي ممکن خواهد بودکه مدير مدرسه از تحصيلات عالي، تجربه کافي و آگاهي‌هاي لازم برخوردار باشد.

4- کنترل کننده

مدير بايد با بررسي و کنترل روابط در داخل مدرسه، از تداخل وظايف کارکنان جلوگيري کند، ميان آنان ارتباط مطلوب بوجود آورد و تمامي تلاش خود را در ايجاد رابطه مناسب ميان معلم و شاگرد به کار گيرد. همچنين مدير مي‌تواند با خوشرويي و حسن خلق و ايجاد تفاهم، محيط مدرسه را آکنده از صميمت، جاذبه، عطوفت و مهرباني كند. به طوري که اعضاي آن بتوانند مانند افراد يک خانواده در کنار هم با هماهنگي کامل به فعاليت‌هاي تربيتي وآموزشي بپردازند.

5- واسطه ميان اداره متبوع و مدرسه:

مدير مدرسه قوانين، مقررات و مصوبات اداري- آموزشي را براي اجرا به کارکنان خود اعلام مي‌کند. از طرفي خواست‌ها و نيازهاي شاگردان، اولياي آنها و همکاران آموزشي و اداري خود را به اداره متبوع انعکاس و ارائه مي‌دهد وگاهي اوقات نيز بنا به ضرورت براي مطرح کردن و بيان مسايل و مشکلات شاگردان، اولياي آنها و کارکنان مدرسه، جلساتي را ترتيب مي‌دهد و از مسئولان اداره دعوت به عمل مي‌آورد تا در جريان مستقيم مسايل و مشکلات و يا موفقيت‌هاي مدرسه قرار گيرند. در واقع مدير نقش واسطه ميان مدرسه و اداره متبوع را ايفا مي‌کند.

6- مسئول تشويق و تنبيه:

اگر چه مدارس مسايل مربوط به تشويق و تنبيه کارکنان خود را از طريق ادارات متبوع انجام مي‌دهند، ولي در حقيقت اساس تشويق و تنبيه همکاران آموزشي و اداري، مدرسه و شخص مدير است. زيرا مدير مي‌تواند با توجه به زمينه‌ها و شواهد موجود در مدرسه و اعمال و رفتار کارکنان، نظرات وگزارش‌هاي مثبت يا منفي خود را به اداره متبوع انعکاس دهد و از اين طريق موجبات تشويق يا تنبيه کارکنان مدرسه را فراهم آورد.

7- آشنا به اصول روانشناسي:

اگر مدير مدرسه خواهان آن است که کارايي و موفقيت بيشتري در مديريت و اداره مدرسه داشته باشد، بايد به نکات ظريف و حساس روانشناسي تربيتي توجه دقيق كند. مدير مدرسه بايد ضمن آشنايي با ويژگي‌هاي شخصيتي دانش‌آموزان، از ضرورت به کارگيري روانشناسي تربيتي در مديريت آگاه باشد. زيرا توجه به روانشناسي تربيتي در تعيين اهداف تعليم و تربيت، براي متصديان امور و بويژه مدير مدرسه، زمينه و امکاناتي را فراهم مي‌کند تا بتوانند در تدوين و تدارک برنامه‌هاي آموزش و پرورش، استعداد و توانايي‌هاي دانش‌آموزان را در نظر بگيرند و برنامه‌هاي مدارس و شيوه‌هاي مديريتي را به گونه‌اي تنظيم كنند که با رشد جسماني، رواني، عاطفي و اجتماعي دانش‌آموزان، هماهنگي داشته باشد. فقط در اين صورت است که دانش‌آموزان از تعليم وتربيت مطلوب و صحيحي برخودار خواهند شد.

8- نمونه رفتار در مدرسه:

مدير، نمونه رفتار در مدرسه تحت مسئوليت خودش است. دانش‌آموزان يک مدرسه نمايندگان انواع خانواده‌هاي يک جامعه هستند و به طور قطع در ميان آنها تفاوت‌هاي فردي در زمينه‌هاي گوناگون وجود دارد. به عبارت ديگر دانش‌آموزان از فرهنگ‌هاي مختلف و از خانواده‌هاي داراي ارزش‌هاي مادي و معنوي متفاوت در يک مدرسه و يا مجتمع آموزشي گرد آمده‌اند که اختلاط اين عوامل و گروه‌هاي مختلف دانش‌آموزي مستلزم الگوپذيري مناسب خواهد بود. از اين رو تمامي دانش‌آموزان در مسير رشد تکامل وآماده شدن براي مراحل گوناگون زندگي اجتماعي نياز به الگوي مناسبي دارند که علاوه بر والدين، تمامي اعضاي مدرسه و به ويژه شخص مدير بايد با رفتار و کردار شايسته، دانش‌آموزان را به انجام کارهاي نيک و پسنديده هدايت کنند.

9- مسئول اصلي مدرسه:

مدير بايد حافظ منافع مدرسه، يار و ياور همکاران و غمخوار و دوستدار دانش‌آموزان باشد. علاقه‌مندي مدير به دانش‌آموزان باعث مي‌شود که از بسياري از اعمال و کارهاي خلاف آنها که در واقع از جهالت و روح کودکانه آنان نشأت گرفته است، چشم‌پوشي کند. زيرا يک مدير آگاه به خوبي مي‌داند که دانش‌آموزان هنوز به رشد و تکامل عاطفي، رواني و اجتماعي کامل دست نيافته‌اند. لذا بايد در بيشتر موارد باآنها به شيوه مدارا و گذشت رفتار و به تدريج آنان را براي پذيرش مسئوليت و اجراي قوانين و مقررات اجتماعي آماده كند. رفتار مدير مدرسه بايد به گونه‌اي باشد که دانش‌آموزان بتوانند آزادانه ناراحتي‌ها و مشکلات خود را با او در ميان بگذارند و اطمينان داشته باشند که به دليل اشتباهاتي که کرده‌اند، مورد انتقاد و بي‌مهري قرار نمي‌گيرند. در مورد کارکنان مدرسه و بخصوص همکاران آموزشي نيز مدير بايد از حداکثر توان خويش براي رفع مسايل و مشکلات آنها اقدام كند تا وقفه‌اي در روند آموزشي مدرسه پيش نيايد و تعليم و تربيت دانش‌آموزان دچار مشکل نشود. 



وظايف مديران مدارس

آموزش رسمي در مدارس فقط منحصر به انتقال معلومات به دانش‌آموزان نيست، بلکه مؤسسات آموزشي وظيفه دارند که شاگردان را براي پذيرش مسئوليت‌هاي اجتماعي، فرهنگي و غيره آماده كنند. به عبارت ديگر آموزش و پرورش بايد کودکان و نوجوانان را به‌گونه‌اي بار آورد، که بتواند عضو مفيد جامعه باشند و در زندگي اجتماعي نيز توانايي‌هاي لازم را در مقابله با مسايل و مشکلات احتمالي به دست آورند و نسبت به خانواده، مردم، جامعه و حتي جهان بشريت احساس مسئوليت كنند. امور و مسايل مربوط به تعليم تربيت دانش‌آموزان از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است. به همين دليل نبايد تصور کرد، که تعليمات رسمي مدارس به تعداد محدودي ساعات درس وکلاس، معلم و محيط مدرسه و ساير امکانات تحصيلي محدود مي‌شود. پرورش استعدادها و قابليت‌هاي شاگردان، به کارگيري و هدايت آنان به نحو مطلوب و شايسته، ايجاد هماهنگي ميان توانايي‌هاي جسمي و روحي دانش‌آموزان با پيشرفت تحصيلي آنان و توجه به تفاوت‌هاي فردي کودکان و نوجوانان در جريان يادگيري، از وظايف اصلي و اساسي آموزش رسمي مدارس است و اين مسئله در تمامي سطوح تحصيلي و به‌ويژه در دوره دبستان که زيربناي آموزش و شخصيت تحصيلي دانش‌آموزان را تشکيل مي‌دهد، از اهميت خاصي برخوردار است. بنابراين بايد در رأس مدارس افرادي را به عنوان مسئول به کار گماشت، که فقط به اجراي بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها نپردازند، بلکه به مسائل و مشکلات آموزشگاه، دانش‌آموزان، معلمان و ساير کارکنان توجه دقيق و کافي داشته باشند. مدير مدرسه براي حفظ و افزايش کارآمدي و موفقيت خود بايد پيوسته در حال يادگيري باشد و همواره تغييرات و تحولات مربوط به حرفه خود را پيگيري کند، تا بتواند به خوبي با مسايل آموزشي و پرورشي دانش‌آموزان مواجه شود و راهکارهاي مناسبي را براي حل مشکلات آموزشي و تربيتي آنها ارائه دهد. از طرفي ديگر مدير بايد بتواند سازمان مدرسه را به شکلي مناسب با جامعه ارتباط دهد و به‌خصوص هماهنگي لازم را ميان مدرسه و خانواده به وجود آورد. زيرا بايد بين الگوهاي تربيتي خانه و مدرسه هماهنگي و همنوايي وجود داشته باشد، تا کودک و نوجوان بتواند به راحتي تصميم بگيرد، به تزلزل روحي و عدم اعتماد و اطمينان دچار نشود و يادگيري و آموزش براي او به صورت يک تجربه فعال و هيجان‌انگيز در آيد. ارتباط صميمانه، منظم و منطقي بين مدرسه و خانواده باعث مي‌شود که دانش‌آموزاني سالم، داراي قوه تفکر صحيح، شکوفا و بارور، متعالي و جوياي کمال پرورش يابند. يکي از مهمترين وظايف مدير، توجه دقيق به مسايل آموزشي و تربيتي دانش‌آموزان است. زيرا مدرسه نقش بسيار مؤثري در پرورش استعدادها و توانايي‌هاي شاگردان و تکوين شخصيت آنها دارد. در برنامه‌ريزي درسي و محتواي دروس، موضوعات و مفاهيمي از قبيل احترام متقابل، تعاون همکاري، همدلي، خيرخواهي، امانتداري، ارتباط اجتماعي مؤثر و مسايلي نظير آن به دانش‌آموزان ارائه مي‌شود. اما مدير مدرسه مي‌تواند علاوه بر اجراي برنامه‌هاي درسي با به کارگيري روش‌هاي گوناگون و راه‌هاي مناسب، با توجه به امکانات مدرسه و توانايي‌هاي جسمي و ذهني دانش‌آموزان، آنها را به انجام تحقيقات، آزمايش‌ها، کارهاي دستي و عملي و پژوهش‌هاي علمي وا دارد. همچنين مدير بايد ضمن فراهم كردن امکانات لازم در مدرسه، در ايجاد و توسعه کتابخانه، تهيه مواد و لوازم کارگاهي و آزمايشگاهي، انجام برنامه‌هاي گروهي، تشکيل کانون‌هاي فرهنگي، پرورشي و اجتماعي، دانش‌آموزان را آماده و فعال كند. البته مدير به تنهايي قادر به انجام تمامي امور نخواهد بود، بلکه بايد با فراهم كردن زمينه‌هاي مناسب، همکاران آموزشي را تشويق کند تا کار سرپرستي و هدايت دانش‌آموزان را به عهده بگيرند و آنها را در رسيدن به اهداف مورد نظر ياري کنند. مدير مي‌تواند کار گروه‌هاي مؤثري در مدرسه ايجاد كند که افراد علاقه‌مند بتوانند در آن شرکت کنند و نيز از همکاران آموزشي خود که داراي تخصص، مهارت و تجربه هستند، در پرورش استعداد و توانايي‌هاي شاگردان در زمينه‌هاي علمي، هنري، فرهنگي، بهداشتي و غيره استفاده کند. همچنين کار و فعاليت شاگردان در هر يک از اين گروه‌ها را به دقت و با روشي مدون و منظم در دفاتر خاصي ثبت كند و هر چند وقت يک بار طي جلسات ويژه‌اي به بررسي و تجزيه و تحليل فعاليت‌هاي انجام شده دانش‌آموزان بپردازد. خلاصه اينکه مدير مدرسه ضمن اجراي برنامه‌هاي مصوب و تعقيب اهداف اصلي آموزش و پرورش که در دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها نهفته است، بايد از هر اقدام ديگري که براي تربيت و آموزش صحيح دانش‌آموزان و افزايش تجربيات علمي، فرهنگي و اجتماعي آنها مناسب است، استفاده کند و به ويژه از برنامه‌هايي که ارتباطي صميمانه و منطقي ميان شاگردان مدرسه و مؤسسات و نهادهاي مختلف جامعه به وجود مي‌آورند، به خوبي استقبال كند. مدير بايد ضمن تکريم و تجليل از مقام معلم، او را به عنوان يک عضو فعال آموزش و پرورش در برقراري ارتباط ميان مدرسه، خانواده و جامعه، به طور گسترده مشارکت دهد و از نيرو، توان، تجربه، مهارت و تخصص معلم به نحوي که با شأن و منزلت او مناسب باشد، استفاده كند.

بنابراين با توجه به مطالب بالا، وظايف مدير را مي‌توان به شرح زير خلاصه کرد:

1ـ کمک به طرح خط مشي‌ها و برنامه‌ها در ارتباط با معلمان.

2ـ تشخيص نقاط قوت و ضعف معلمان.

3ـ کمک به حل مشکلات معلمان در کلاس درس.

4ـ ايجاد انگيزه، شرايط و فرصت براي رشد حرفه‌اي معلمان.

5ـ بهبود حس همکاري در ميان معلمان.

6ـ فراهم كردن خدمات مشاوره‌اي و رهنمودي براي دانش‌آموزان.

7ـ به کارگيري روش‌ها و روندهايي براي آماده كردن دانش‌آموزان.

8ـ ايجاد خط مشي‌ها و روش‌هايي براي مقابله با مشکلات انضباطي و رفتاري دانش‌آموزان.

9ـ اتخاذ تصميمات و شيوه‌هايي منظم براي ارزشيابي مستمر از پيشرفت تحصيلي دانش‌آموزان.

10ـ توسعه و اجراي خط مشي و روندهايي براي جلب مشارکت والدين در مدرسه.

11ـ کمک به شکل دهي اهداف برنامه‌هاي درسي.

12ـ تهيه منابع مالي براي رفع نيازهاي آموزشي معلمان در کلاس.

13ـ برخورد مناسب با درگيري‌هاي حساس بين فردي.

14ـ تشخيص نقاط قوت و ضعف برنامه‌هاي مدرسه.

15ـ تبليغ و آگاه كردن مردم از کار مدرسه.


نقش‌هاي مديران مدارس

مديران مدارس نقش‌هاي متعددي را به عهده دارند. اما مطالعات نشان مي‌دهد که شش نقش اصلي مدير بيش از نقش‌هاي ديگر او مورد توجه قرار گرفته است. اگر چه مدير تمامي نقش‌ها را به طور همزمان اجرا نمي‌کند، اما بايد تلاش كند که آمادگي و مهارت کافي را در مورد هر يک از نقش‌هاي اصلي خود بدست آورد، تا اگر شرايط و موقعيت لازم فراهم شد بتواند کار خود را به نحو مطلوب و اثر بخش انجام دهد. 

نقش‌هاي اصلي مدير عبارتند از:

1- اداره کننده

به نظر بيشتر مردم مهمترين نقش مدير مدرسه، همان نقش مدير بودن است. اين نقش در دو قرن اخير با وجود مطرح شدن ديگر نقش‌هاي مديريتي همچنان پا برجا مانده است. در اجراي اين نقش مدير مدرسه بايد منابع مالي، مادي و انساني را در جهت دستيابي مؤثر مدرسه به اهدافش، تأمين، سازماندهي و هماهنگي كند. در واقع مدير بايد با ارائه راهکارها و پيشنهادهايي کارايي مدرسه را افزايش دهد. اگرچه در اين نقش مهمترين کار مدير آن است که وظايف و مسئوليت‌هايش را به خوبي انجام دهد، اما اين نقش زماني مي‌تواند بازده و کارايي لازم را داشته باشد که در کنار ايفاي ديگر نقش‌هاي مديريتي صورت پذيرد.

2- سرپرست تدريس: 

نقش مدير مدرسه به عنوان سرپرست تدريس سابقه طولاني دارد. اگرچه از ابتدا، بيشتر نقش اداره کننده را داشته است، ولي شايد بتوان گفت که نقش سرپرست تدريس عامل اصلي موجوديت شغل مدير است. اما به دليل تعاريف و برداشت‌هاي مختلف از اين نقش، مديري که مي‌خواهد نقش سرپرست تدريس را ايفا کند، با مشکلات و ابهاماتي مواجه مي‌شود. مثلاً برخي اعتقاد دارند که هر فعاليتي که مدير درجهت بهبود تدريس انجام مي‌دهد، فعاليت مديريتي است. اما برخي ديگر معتقدند که مديران بايد در فعاليت‌هاي ديگري مانند بازديد ازکلاس‌هاي درس شرکت کنند، اما معلمان ممکن است مديران را داراي تخصص کافي ندانند و از اين رو توصيه‌هاي آنها را مفيد و مؤثر تلقي نکنند. با وجود تمامي اين تضادها و اختلاف نظرات، مديران بايد در ايفاي اين نقش تمامي سعي خود را به کار گيرند. زيرا کيفيت و چگونگي تدريس بطور مستقيم بر اهداف مدرسه که همان پيشرفت يادگيري در دانش‌آموزان است، اثر مي‌گذارد.

3- ناظم: 

در تحقيقات انجام شده، نقش انضباطي مدير مدرسه بسيار با اهميت و قابل توجه است. در تحقيقي، والدين و معلمان برقراري نظم و انضباط را يکي از نقش‌ها و يا حتي مهمترين نقش مدير مدرسه ذکر کرده‌اند. دانش‌آموزان نيز مدير مدرسه را بعنوان يک انضباط دهنده مي‌دانند، اگرچه ممکن است ديدگاهي منفي در مورد نقش مدير داشته باشند. از طرف ديگر به نظر مي‌رسد چون از ديرباز واژه ناظم، برداشت‌هاي منفي را به همراه داشته است و فعاليت‌هاي مربوط به اين نقش معمولاً خسته کننده و ناخوشايند است، مديران مدرسه تمايل چنداني به ايفاي اين نقش ندارند و آن را به معاونان خود واگذار مي‌کنند. اگرچه در شرايط فعلي، مفاهيم انضباطي بيشتر بر روش‌هاي مثبت بهبود رفتار دانش‌آموزان تاکيد دارد، ولي با اين حال ارتباط با مسايل تربيتي و رفتاري دانش‌آموزان، مسئوليتي مشکل و سنگين است و به همين علت مديران نسبت به اين امر، واکنش منفي نشان مي‌دهند. اما از آنجا که مسايل انضباطي در مدارس همچنان يک مشکل اساسي باقي خواهد ماند، لازم است که مدير يا معاونان او عليرغم ميل باطني به ايفاي نقش انضباطي خود ادامه دهند. 

4- تسهيل کننده روابط انساني: 

مدير براي نيل به اهداف مدرسه بايد در جهت برآوردن نيازهاي شخصي پرسنل خود و ايجاد روابط همکاري و هماهنگ ميان آنها تلاش کند. اصولاً يکي از مهمترين نقش‌هاي مدير، ايجاد روابط انساني خوب با کارکنان مدرسه است و خصوصاً در دو زمينه يعني بالا بردن روحيه معلمان و ايجاد جو انسانگرايانه در مدرسه بسيار حائز اهميت است. 

در حقيقت ايجاد روابط انساني در محيط مدرسه يکي از عوامل اصلي در تحقق اهداف آن است.

5- عامل تغيير: 

برنامه‌هاي آموزشي مدارس بايد به پيروي از تغييرات و تحولات جامعه و در جهت برطرف کردن نيازهاي دانش‌آموزان تغيير کنند. به همين دليل مدير با اجراي اين نقش مي‌تواند يکي از عوامل مؤثر در ايجاد تحول و دگرگوني در برنامه‌هاي آموزشي مدارس باشد. اين نقش مدير بسيار پيچيده بوده و جنبه‌هاي مختلفي را در برمي‌گيرد. اما خصوصيات اصلي اين نقش شامل مراحل زير است:

الف) تشخيص نياز براي تغيير.

ب) توسعه يا انتخاب يک نوآوري.

پ) در ميان گذاشتن تغيير پيشنهادي به گروه مورد نظر.

ت) پيش بيني مشکلات و مقاومت اعضاء در مقابله با تغيير پيشنهادي.

ج) توسعه و اجراي يک برنامه که نوآوري را ايجاد و بر موانع و مخالفت‌ها غلبه کند.

د) ارزشيابي نوآوري به اجرا درآمده و ايجاد اصلاحات مورد نياز در آن.

البته اثر بخشي مدير بعنوان عامل تغييرات، بستگي به بصيرت او در مورد نياز به تغييرات در مدرسه و توانايي و تعهد ضروري براي اجراي موفقيت‌آميز اين تغييرات دارد. اما مهمترين مسئله در تحقق نقش مدير به عنوان عامل تغييرات آن است که سيستم آموزشي حاکم بر جامعه بايد شرايط مطلوب و امکانات مورد نياز دگرگوني و تغيير در مدارس را تشويق و حمايت کند. در غير اين صورت مديري که داراي اختيار رسمي و منابع کافي در جهت تغيير در مدرسه‌اش نيست، بطور قطع نخواهد توانست تغييرات مورد نياز را در مدرسه ايجاد كند.

6- وساطت‌کننده در درگيري‌ها: 

يکي ديگر از نقش‌هاي مدير مدرسه، وساطت ميان طرف‌هاي درگير است. مدير بايد تلاش کند تا از تمامي حقايق در مورد شرايط و برداشت‌هاي طرفين نسبت به يکديگر و از موضوع مورد اختلاف آنان آگاهي و اطلاعات کاملي را بدست آورد. معمولاً هدف اصلي مدير در اين ميانجيگري آن است که طرفين درگير هر کدام بخشي از دلايل طرف مقابل را قبول کند. همچنين مدير بايد به دلايل و گفته‌هاي هر دو طرف دعوا گوش دهد و به روش‌هاي مناسب، اين احساس را در آنها بوجود آورد، که هيچ کدام کاملاً درست نمي‌گويند و در نهايت با رابطه‌اي که ميان آنها ايجاد مي‌کند، درگيري را به سرانجام رساند. در هر صورت با توجه به ابهاماتي که در نقش مدير، تخصيص وظايف و غيره وجود دارد، نقش وساطت کنندة مدير در حل درگيري‌ها کاملاً ضروري است. 

انتظارت دانش‌آموزان از نقش مدير مدرسه

1- سازماندهي گروه‌هاي مشورتي با حضور نمايندگاني از تمامي گروه‌هاي ذينفع در مدرسه.

2- تشويق و استفاده از توصيه‌هاي افراد يا گروه‌هاي مشورتي در جهت حل مسائل مدرسه.

3- اقدامات سريع در جهت متوقف کردن رفتار نامناسب افراد و گروه‌ها.

4- توبيخ افراد يا گروه‌ها بدون اعمال زور و تهديد.

5- توضيح خط مشي‌ها، عملکردها، روندها و قوانين و مقررات به دانش‌آموزان.

6- اجتناب از سانسورکردن نوشته‌ها، كتاب‌ها و بحث‌هاي دانش‌آموزان.

7- کمک مستقيم به يادگيري دانش‌آموزان.

8- استفاده از اختيارات به نفع دانش‌آموزان.

9- تشويق و برانگيختن دانش‌آموزان براي حداکثر تلاش.

10- محافظت از سلامت و رفاه دانش‌آموزان.

انتظارات معلمان از نقش مدير مدرسه

1- مدير مدرسه بايد معلمان خود را در موضوعات و مسايل انضباطي دانش‌آموزان حمايت کند.

2- مدير مدرسه بايد معلمان را همکاران حرفه‌اي خود بداند.

3- معلمان از مدير مدرسه انتظار دارند که آنها را درک کند و براي صلاحيت کار آنها احترام قايل شود. 

4- معلمان از مدير مدرسه انتظار دارند، که رفتارهاي منصفانه و روشني براي آنها تعيين کند. 

5- معلمان از مدير مدرسه انتظار دارند تا به طور مداوم با آنها در ارتباط باشد و از اعمال محدوديت در ايده‌هاي نو و آزاديشان پرهيز کند. 

6- مدير مدرسه بايد فرصت مشارکت معلمان، در تصميم گيري‌هاي مدرسه را فراهم آورد. 

7- معلمان از مدير مدرسه انتظار دارند که فرصت تصميم‌گيري‌هاي فعال در توسعه مواد درسي و کنترل دانش‌آموزان را فراهم كند.

8- معلمان تأکيد مي‌کنند که اگر قرار است عضو کميته‌اي باشند، کميته مزبور بايد قدرت تصميم‌گيري داشته باشد. 

9- مدير بايد در مقابل والدين از معلمان حمايت کند، حتي اگر حق به جانب معلمان نباشد. اگر مدير مي‌خواهد از معلمي انتقاد کند، بايد اين انتقاد را به طور خصوصي با او مطرح كند.

10- مدير بايد در مقابل دانش‌آموزان از معلمان حمايت کند. اگر مدير معتقد است که حق به‌جانب دانش‌آموزان است، اين مطلب را بايد به طور خصوصي با معلم در ميان بگذارد و هرگز نبايد معلم را در مقابل دانش‌آموزان مورد انتقاد قرار دهد. 

انتظارت والدين از نقش مدير مدرسه 

1- روابط با گروه‌هاي والدين محله را توسعه دهد.

2- انجمن والدين را سازماندهي مي‌کند.

3- با انجمن والدين همکاري كند.

4- اهداف، برنامه‌ها و عملکرد مدرسه را براي مردم توضيح دهد.

5- والدين را به طور انفرادي بشناسد.

6ـ به شکايت والدين رسيدگي کند.

7ـ با والدين روابط دوستانه ايجاد كند.

8ـ پيشرفت تحصيلي دانش‌آموزان را به والدين گزارش دهد.

9ـ بـــا برقراري نظم و انضباط در مـــدرسه، از دانش‌آموزان مواظبت کند.

10ـ به دانش‌آموزان توجه و علاقه شخصي داشته باشند.

ارزشيابي از عملکرد مديران مدارس

اهميت مديريت در سازمان‌هاي تربيتي به مراتب بيشتر از مديريت در سازمان‌هاي توليدي، اقتصادي و غيره است. زيرا کمترين بي‌توجهي و بي‌دقتي در انتخاب مديران تربيتي، موجب رکود شديد در پيشرفت‌هاي اجتماعي است. اشتباه‌ها و ضايعات در مراکز توليدي، اقتصادي و غيره را با ارائه طرح‌هاي ويژه و مجزا يا با تجديد نظر اساسي مي‌توان به نحوي جبران کرد. اما هر گونه اشتباه و نقصان در تعليم و تربيت، ضايعه‌اي بزرگ است که آثار و نتايج آن در جامعه و حتي روي يک نسل باقي خواهد ماند و زدودن آثارش از جامعه و افکار و انديشه‌هاي مردم به آساني ميسر نخواهد بود. بنابراين براي اطمينان از مفيد و مؤثر بودن فعاليت‌هاي آموزشي و تربيتي مديران، لازم است که بازده و نتايج کارشان توسط مسئولان امر مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد. و براساس آن تصميمات مناسب و مقتضي گرفته شود.

مديريت مدارس زير مجموعه‌اي از مديريت در سازمان‌هاي آموزشي و تربيتي است. مديران مدارس نيز با انجام فعاليت‌هاي آموزشي و تربيتي، سهم عمده‌اي در پيشرفت‌هاي اجتماعي دارند. از اين‌رو بايد افرادي در مدارس به عنوان مدير و مسئول به کار گمارده شوند که تحصيلات، تخصص و مهارت بالايي داشته باشند، احساس تعهد و مسئوليت کنند و از بينش و توانايي کافي در اداره مدرسه و تربيت صحيح دانش‌آموزان برخوردار باشند. در اين صورت است که کودکان و نوجوانان در مدارس به خوبي تربيت و استعداد و توانايي‌هايشان شکوفا مي‌شود و بدين تربيت افرادي متعهد، دلسوز، مفيد و مؤثر وارد جامعه مي‌شوند که به همنوعان خود خدمت صادقانه خواهندکرد. برعکس اگر افراد نالايقي مديريت مدارس را به عهده بگيرند، در اداره امور مدرسه و تربيت دانش آموزان اصلاً موفق نخواهد بود و با ندانم‌کاري‌ها و اتخاذ شيوه‌هاي تربيتي نادرست، مشکلات و ناراحتي‌هاي زيادي را براي دانش‌آموزان ايجاد خواهند کرد که حتي ممکن است مسير زندگي آنها را به سوي انحراف و بزهکاري بکشاند. کودکان و نوجواناني که تحت تربيت چنين مديراني قرار بگيرند، به گونه‌اي پرورش مي‌يابند که نه فقط قادر به حل مشکلي از مشکلات جامعه نيستند، بلکه سربار و مزاحم آن نيز خواهند بود. بنابراين کار و فعاليت‌هاي مديران مدارس بايد بطور مرتب مورد بازبيني و بررسي قرار گيرد، تا با انتخاب مديران لايق، متعهد و کاردان بتوان زمينه تعليم و تربيت مطلوب و شايسته دانش‌آموزان را فراهم آورد. 

براي ارزشيابي از فعاليت‌هاي تربيتي و آموزش مديران مدارس، ملاك‌ها و معيارهايي در نظر گرفته شده است که برخي از آنها عبارتند از: 

1ـ مدير از امکانات مدرسه و کلاس درس در دوره‌هاي زماني معين و پيش بيني شده چگونه استفاده مي‌کند؟

2ـ براي پيشرفت تحصيلي شاگردان ضعيف از چه طرح و برنامه‌هايي استفاده مي‌کند و ميزان کارايي اين برنامه‌ها چقدراست؟

3ـ چه فعاليت‌هايي براي رشد و پرورش توانايي‌ها و استعدادهاي دانش‌آموزان و برانگيختن لياقت‌ها و خلاقيت‌هاي آنان انجام مي‌دهد؟

4ـ اوقات فراغت دانش‌آموزان را چگونه پر مي‌کند و در ساعات فوق برنامه چه فعاليت‌هايي را براي افزايش کارايي و مهارت آنها ترتيب مي‌دهد؟

5ـ براي ايجاد محيط مطلوب و جذاب آموزشي در مدرسه و روابط صميمانه ميان همکاران و دانش‌آموزان، چه تلاش‌ها و فعاليت‌هايي را انجام مي‌دهد؟

6ـ آيا براي ايمني ساختمان مدرسه و تأسيسات آن و فراهم کردن امکانات لازم براي معلمان و دانش‌آموزان، اقدامات مناسب را بعمل مي‌آورد؟

7ـ کارايي و بازدهي فعاليت‌هاي مدير در رسيدن به اهداف آموزش و پرورش چقدر است؟

8ـ ارتباط مدير با اولياء دانش‌آموزان و نمايندگان سازمان‌هاي وابسته که به نوعي با تعليم و تربيت ارتباط دارند و يا به مدارس کمک مي‌کنند، چگونه است و اين ارتباط در بالا بردن کيفيت آموزشي، تأمين امکانات، تهيه وسايل و ملزومات و غيره چقدر مؤثر است؟

9ـ در برابر مسايل و مشکلات ناشي از کار چگونه چاره انديشي مي‌کند؟

10ـ آيا دستورات و مصوبات را پيگيري مي‌كند و براي انجام آنها طرح‌هاي زمان بندي شده تهيه مي‌کند؟

البته اين نکته قابل ذکر است که براي ارزشيابي کار مديران، نمي‌توان از معيارها و ملاك‌هاي فوق بصورت کليشه‌اي و در هر زمان و مکاني استفاده كرد. زيرا در هر ارزشيابي بايد به شرايط زماني، مقتضيات جامعه و محيط وابسته به مدرسه توجه کرد.

خصوصيات اجتماعي و ويژگي‌هاي فرهنگي که مديران مدارس را به کار مي‌گمارد، ممکن است ملاک و معيارهاي ديگري نيز مطرح كند. در ضمن بهتر است که در ارزشيابي کار مديران مدارس از ملاک و معيارهاي درجه‌بندي شده استفاده شود. اين معيارها بر حسب درجات از عالي به پايين تقسيم مي‌شوند و از شدت و ضعف امور و فعاليت‌هاي مورد ارزشيابي آگاهي داشته و اطلاعات نسبتاً کاملتري ارائه مي‌دهند. 

منابع

1ـ شيرازي، علي (1373): مديريت آموزشي، جهاد دانشگاهي: مشهد.

2ـ عسکريان، مصطفي (1366): سازمان و مديريت آموزش و پرورش، چاپ سوم، اميرکبير: تهران.

3ـ جاسبي، عبدالله (1368): اصول و مباني مديريت، دانشگاه آزاد: تهران.

4ـ شريعتمداري، علي (1367): جامعه و تعليم و تربيت، چاپ هفتم، اميرکبير: تهران.


مطالب مشابه :


نقش معاونين در ايجاد زمينه مشاركت دانش آموزان در امور مدرسه

معاونت - نقش معاونين در ايجاد زمينه مشاركت دانش آموزان در امور مدرسه - معاونت




نقش معلم در مدرسه هوشمند

معاونت دبیرستان استعدادهای درخشان کاشان - نقش معلم در مدرسه هوشمند - آموزش وپرورش - معاونت




مقدمه

معاونت آموزشی مدرسه نمونه زیراکه معاون همچون مدیرومعلمان نقش مهمی رادرتعلیم




مديريت در مدارس

زيرا مدرسه نقش بسيار مؤثري در پرورش استعدادها و توانايي‌هاي شاگردان و تکوين شخصيت آنها دارد.




برچسب :