تبلیغات و ابزارهای تبلیغاتی:

پس باید میانتبلیغ و آموزش تمایزی قائل شویم. هدف تبلیغ تغییر نگرش افراد با استفاده از عواملیک سویه، عاطفی و روانی است، واین در حالی است که آموزش در بهترین حالت، هدفش ایناست که به ما کمک کند تا به واسطه ی مواجهه با طیفی از دیدگاه ها و از طریق مباحثهی عقلانی بکوشیم ارزش ها، باورها، و جهان بینی مان را پیدا کنیم. خلاصه این کهآموزگار به مردم نشان می دهد که " چگونه" بیندیشید ، حال آنکه مبلغ به مردم می گوید " چه " فکری داشته باشند.
فنون تبلیغ
مبلغان، خواه هدفی سیاسی داشته باشندو خواه هدفی تجاری، زرداخانه ی شناخته شده ای از فنون را در اختیار دارند. رهیافتآنها رهیافتی مبتنی بر تلقین است و نه مبتنی بر استدلال منطقی. به نظر براون (1964): " تلقین کوی است برای ترغیب کردن دیگران به پذیرش یک باور خاص بدون این کهشاهد یا مبنای منطقی ای برای پذیرش آن ارائه شود، خواه چنین چیزی وجود داشته باشد وخواه وجود نداشته باشد" .
مردم وقتی خیلی سن شان کم باشد یا در جمعی حضور داشتهباشند، بسیار تلقین پذیرند.
معمولا کودکان بین سنین 4 تا 8 سال بسیار تلقینپذیرند، اما بعد از این سن آمادگی آنها برای پذیرش کورکورانه ی افکار کاهش می یابد. هم ادلف هیتلر و هم بیلی گراهام درک خوبی از روان شناسی توده ها داشتند و از آنبرای مقاصد خود استفاده می کردند. وقتی انسان در یک جمع قراردارد توانایی اش بهانتقاد بسیار آسان تر از زمانی که تنهاست فروکش می کند : در نتیجه ، مثلا در گردهمآیی های احیاگران دینی مخاطبان به آنچه سخنرانان می گویند ایمان می آورند، همانطورکه شخصیت هواداران متعصب در گردهم آیی های نورمبرگ پیش از جنگ تحت تاثیر قرار میگرفت.
مبلغان از هیجانات ما ، به خصوص اگر به نحوی دچار سرخوردگی شده باشیم،بهره برداری می کنند. همچنین آنها از نیاز ما برای داشتن راهنمایی که در حل وفصلمسائل مان کمک مان کند سوء استفاده می کنند. علاوه بر این، بیش تر ما هیچ گاه نمیتوانیم بر تاثیرات حاصل از جامعه پذیری در سال های اولیه زندگی، که مستلزم فرمانبردن از خواست های پدران ومادرمان است، فائق آئیم. با این حال ، مبلغان باید با دقتعمل کنند و انظار نداشته باشند که یک شبه تغییرات چشمگیری در اذهان مردم رخ دهد. بهنظر می رسد مبلغان هنگامی موفق هستند که کمابیش از آنچه مردم تاکنون می اندیشیدهاند حمایت کنند، یا چنانچه تغییرات مورد نظرشان اندک است، باورهای اساسی مردم راتهدید نکنند.
مبلغان چنین فرض می کنند که مردم:
می خواهند مسائل ساده باشندنه پیچیده.
می خواهند که پیش داوری های شان تائید شود.
نیاز دارند که احساستعلق خاطر کنند (و تلویحا این که اشخاص دیگری هستند که چنین نیستند(
می خواهندسپر بلائی داشته باشند تا بتوانند به خاطر ناکامی های شان آنها راسرزنش کنند
فهرست زیر خلاصه ای است از برخی از فوت و فن هایی که به فراوانی برای تبلیغمورد استفاده قرار می گیرند.
1-
کلیشه : هر گروه بلاگردان هایی دارد که بدبیاریهایش را به آنها نسبت می دهد، مثل سیاه پوستان، و آمریکائی ها، یهودیان، کمونیستها، مهاجران، اعضای نظام حاکم. کلیشه ها و تعمیم های خامی هستند که بر پایه ی شماراندکی ویژه گی های جسمی و یا / فرهنگی شکل گرفته اند . اما در عمل، فقط معدودی ازافراد هستند که با این کلیشه ها منطبق می شوند.
2-
نام گذاری : نام ها میتوانند یا خنثی باشند مثل " آمریکایی" ، " دادگاه" و " پلیس" یا این که با دلالتهای ضمنی عاطفی همراه باشند مثل " یانکی " ، " بیدادگاه" و " دژخیم" .
3-
گزینشگری : مبلغان فقط واقعیاتی را گزینش می کنند که موید حرف هایشان باشد و هیچ امتیازیبرای دیدگاه های دیگر قائل نیستند.
4-
دروغ گویی : دروغ محض زیاد مورد استفادهقرار می گیرد. مثلا در پایان جنگ جهانی اول ، انگلیسی ها افسانه هایی در موردآلمانی ها می گفتند که بنابر آنها ، آلمانی ها روحانیون بلژیکی را به شکل ناقوسانسانی دار زده اند. ذروغ های بزرگ بودنشان معلوم می شود، به همین ذلیل مبلغانترجیح می دهند به جای این که چیز تازه ای جعل کنند از میان واقعیات چیزهایی را کهبه دردشان می خورد گزینش و آنها را تفسیر کنند.
5-
تکرار : لرد نورت کلیف زمانیادعا می کرد که خوانندگان دیدگاه هائیی را مکررا بیان می شوند می پذیرند. او این را " تکرار شیطانی" می نامد. مبلغان پیام هایشان را، اغلب در قالب شعار تکرار می کنندمانند " جهان زیبا از پنجره ی توشیبا" ، " به سپیدی برف و با پودر برف"وغیره.
6-
پافشاری : مبلغان بر اعاهاشان پافشاری می کنند و هیچ دلیل برای اثبات آن نمیآورند.
7-
اشاره به دشمن : نازی ها به یهودی ها، و استالینیست ها به تروتسکیستها بعنوان دشمن اشاره می کردند. مردم در برابر آنچه مرکز انزجار است به راحتی واکنشنشان می دهند.
جورج اورول در 1984 فرآیندی را توصیف می کند (البته با اغراق) کهدر آن تماشگران با دیدن دو دقیقه از فیلمی در مورد دشمن سابق مردم .، امانوئلگلدشمیت، تنفرشان را نشان می دهند. یک اقدام واقعی برای تخریب چهره ی یک سیاست مدارپیش از انتخابات سال 1997 در انگلستان صورت گرفت، و آن زمانی بود که پوسترهای بزرگیدر خیابان ها نصب شد و تونی بلر را با چشم هایی شیطانی و قرمز نشان می داد که ماسکبر چهره زده است.
8-
اقتدار : اگر مبلغان بتوانند نشان دهند که اقتدار دارند،خواه اقتداری سیاسی باشد و خواه مذهبی و خواه علمی، ما احتمالا بیش تر تحت تاثیرادعاهای آنها قرار می گیریم.
تب تبلیغ سیاسی در زمان انقلاب یا جنگ بسیار داغاست . برای شناخت بیش تر فنون تبلیغ، می توان پوسترهای مربوط به سربازگیری در جنگجهانی اول و پوسترها و فیلم های وزارت اطلاعات در مورد جنگ جهانی دوم را مطالعه کرد ( " زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد" و دیوار موش داره، موش هم گوش داره" دو نمونهاز شعارهای ضد جاسوسی هستند). فیلم رزم ناو پوتمکین به کارگردانی سرگئی آیزنشتاین وپیروزی ارداه به کارگردانی لنی ریفنشتال نمونه هایی از تبلیغات کمونیست ها و نازیها در دوره اوج قدرتشان هستند.
تبلیغات و ابزارهای تبلیغاتی

صنعت تبلیغات با همه سوابقی که در کشور ما دارد هنوز هم جوان و هم غیر علمی است. اینواقعیت نباید کسی را بر آشفته کند که تبلیغات در کشور ما در حد سایر فنون و هنرهای رسانهای ما(نسبت به جهان رسانهها) است. تبلیغات در جهان امروز و در عصر انفجار اطلاعات، در مراودات اقتصادی و فرهنگی از جایگاهعلمی - تخصصی و در ابعادی وسیعتر، هنری برخوردار است. فرد فعال در عرصه تبلیغات با بهرهگیری ازعلوم مختلف از جمله روانشناسی، جامعهشناسی و نیز شناخت فرهنگ و آداب و رسوم مخاطبان،میتواند در عرصه رقابتها، بهترین و کارآمدترین شیوهها را به کار گیرد.با تمام توجهی که دنیای پیشرفته به این امر نشان میدهد و درصد بالایی از هزینهها را به امرتبلیغات اختصاص میدهد، در کشور ما با وجود نیاز حیاتی به توسعه اقتصادی، این امر ناشناخته و موردبی مهری قرار گرفته است

جایگاهتبلیغات

هر سازمان برای جهت دهی افکار عمومی، در جهت ایجاد نگرشهای مثبت با بهرهگیری از ابزارتبلیغات، قادر است سه قالب رفتاری را اعمال کند.ایجاد انگیزههای لازم به منظور حفظ و نگهداری نگرشهای مثبت در گروههای اجتماعی داراینگرش مطلوب نسبت به عملکرد سازمان. - ایجاد تغییرات نگرشی در گروههای دارای نگرشهای بی تفاوت و ایجاد انگیزه در جهت تغییرات مثبت. - برنامه ریزی در جهت شناسایی گروههای دارای نگرشهای منفی و مخالف و ایجاد تغییرات لازم در نگرشاین افراد در جهت مثبت .البته این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که گروههای دارای نگرشهای منفی از نظر روانی،گرایشهای لازم برای پذیرش تغییر را دارا هستند. چرا که نگرشهای منفی این گروهها حاصل نیازهایسرکوب شده و توقعهای بی پاسخ این افراد از سازمان است. به عبارت دیگر با یک برنامه ریزی دقیقبرای این گروهها، شناسایی نیازها و خواستههای آنان و تلاش در جهت تأمین نیازهای معقول گروههایمخاطب دارای نگرش منفی، خواه ناخواه انگیزههای لازم برای تبدیل و تغییر ایجاد میشود.آنچه در این زمینه حایز اهمیت است، آن که مسئولیت حفظ و نگهداری و یا ایجاد تغییر درنگرشهای گروههای مخاطب هر سازمان، برعهده روابط عمومی سازمان است و از جمله ابزاری که دراین زمینه مورد بهره برداری قرار میگیرد تبلیغات است که شیوههای اجرایی آن باتوجه به نتایج حاصلاز بررسیها و پژوهشهای لازم در این زمینه تعیین میشود.

ضرورت تبلیغات در جامعهامروز

دهههای اخیر بستر تحولات عمیقی در اقتصاد جهانی بوده است و تحولاتی که نمود آن دراقتصادهای ملی و منطقهای بیش از پیش به چشم میخودر. امروز در دورانی به سر میبریم که در آناقتصاد ملی و منطقهای نیز معنایی نمییابد. حلقه رقابت در عرصه تجارت هر روز تنگتر و پیچیدهترمیشود و خلق مزیتها و تولید و فروش کالا محور فعالیتهای اقتصادی قرار میگیرد. بدون تردید آیندهاز آن کسانی خواهد بود که با درایت و تدبیر و به کارگیری مناسبترین روشها و ابزار، گوی سبقت را ازرقیبان بی شمار و قدرتمند بربایند. ما نیز اگر بخواهیم بمانیم راهی جز تجهیز و تربیت همه عوامل مؤثردر عرصههای تولید و فروش نداریم. راهی بی بازگشت را پیش رو داریم. راهی که شاید با تبیین محورهای اصلی بتوانیم شناخت کاملاز آن داشته باشیم. این محورها عبارتند از: محور اول: ایجاد بینش (attitude) و درک صحیح از مفهوم تبلیغات (advertising) و قایلشــدن تفـاوتهای اسـاسی بیـن ایـن اصطلاح بـا بــاور ســـــازی (propagand) و روابط عمــــومـــی(Public relations) و نهادینه کردن فرهنگ تبلیغات به عنوان صنعتی که باور تولید میکند. محور دوم: افزایش سطح دانش عمومی (knowledge) در زمینه تبلیغات با بهرهگیری ازسیستمهای آموزشی مدرن و به روز از یک سو و تعریف ساختار یک نظام آموزشی برای تربیت نیروهایمتخصص، مجهز به دانش روز ساماندهی افکار عمومی. محور سوم: تعریف یک نظام اجرایی برای شفاف سازی شیوههای اجرایی و شناسایی گروههایحرفهای و تعیین پارامترهای مشخص برای تمایز آنان با گروههای غیر حرفهای فعال در عرصههایتبلیغاتی.

نهادینه کردن فرهنگتبلیغات

هر سازمانی که در متن جامعهای پدید میآید، بر اساس یک نیاز اجتماعی و دارا کارکردهایی درخدمت جمع و جامعه است، تا بتواند به صورتی همانگ، خدمات خود را به جامعه که منشا آن است،عرضه کند. انتخاب شیوههای معرفی در سرح افکار عمومی بر عهده روابط عمومی یک سازمان است کهبرای انجام این مهم نیز وظایفی بر عهده دارد. - حراست از محیط سازمان - انتقال میراث فرهنگ خود از نسلی به نسل دیگر - ایجاد همبستگی بین اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی - اشاعه فرهنگ خاص سازمان در سطح جامعه در این راستا نقش هایی را نیز بر عهده دارد. این نقشها عبارتند از: وظیفه اخلاقی (حمایت ازهنجارهای سازمانی)، امکان اعطای پایگاه اجتماعی (با واگذاری اختیارات و امتیازات خاص به افراد وگروهها با آشکار کردن واقعیات یا ارتقای پایگاههای آنان) و همچنین برخی وظایف دیگر نظیرتأثیرگذاری بر جامعه، ایجاد حس مشارکت و همراهی نقشها و...برای دست یابی به اهداف فوق لازم است برنامه ریزی دقیقی شکل گیرد. روابط عمومی با تعیینسیاستهای خاص برای ساماندهی افکار عمومی در زمینه معرفی یک محصول یا خدمت باید سره اصلرا به عرصه اجرا در آورد: - معرفی - تکرار نام و اعلام ویژگیهای و خصوصیات - وفاداری به نام با رعایت سه صال میتوان اطمینان یافت که زمان بهره برداری در سطح گسترده ازارتباطات و انگیزههای ایجاد شده در سطح افکار عمومی فرا رسیده است. اما آنچه در این زمینه فعالیت را دشوار میسازد، آن است که در جامعه امروز ما به دلیل عدمشناخت و آگاهی در زمینه مقوله تبیغات از سوی افکار عمومی، این واژه بار منفی بر خود گرفته است.سازمانها "تبلیغات" را معادل "هزینه" ارزیابی میکنند. حال آنکه تبلیغات چنانچه در مسیر واقعی خود وبر مبنای اصول علمی حرکت کند، به نوعی سرمایه گذاری تبدیل میشود. اما چگونه میتوان فرهنگتبلیغات را نهادینه کرد؟ این موضوع نه تنها باید به عنوان طرح هایی بلند مدت و میان مدت برای سیاست گذارانمحسوب شود، بلکه کلیه دستگاههای فرهنگ ساز و مجریان آنها نیز باید استراتژیهای شفاف و روشنیبرای تبیین این مطلب داشته باشند. از جمله موانعی که به راحتی قابل گذشت نیست و به صورتغیرمحسوس و نامرئی عمل میکند همان موانع غیر فرهنگی بر سر راه تبلیغات است. حتی واژههای بهکار گرفته شده در عرصه تبلیغات طی دهههای اخیر به گونهای است که دست اندرکاران اجرایی تبلیغاترا "سوادگر" و عمل آنان را "سوداگرانه" تعبیر کردهاند. این در حالی است که میدانیم صنعت تبلیغات یکصنعت استراتژیک در توسعه اقتصادی میباشد. آیا این ترمزی بر سر راه تبلیغات نیست؟ در یک کلام برای نهادینه کردن فرهنگ تبلیغات باید به افکار عمومی تفهیم کنیم که دستاندرکاران عرصه تبلیغات جزیی از فرهنگ سازان این مرز و بوم هستند و از سوی دیگر از دست اندرکارانعرصه تبلیغات بخوایم که فرهنگ این عرصه را رعایت کنند و با رفتارهای حرفهای در جهت نهادینهکردن فرهنگ حرفهای خود کوشا باشند.

نقش دانش درتبلیغات

همه ساله دانش آموختگان بسیاری از مؤسسات آموزش عالی کشور فارغ التحصیل میشوند کهاندکی از فن تبلیغات میدانند. فارغ التحصیلان رشتههای روزنامه نگاری، روابط عمومی، مدیریت،گرافیک و... دانش آموختگانی هستند که هر یک در معدود واحدهای آموزشی خود، تا حدودی با مباحثسازماندهی افکار عمومی، شیوههای اقناع و تبلیغ، شیوههای تأثیرگذاری بر مخاطبان و... آشنا شدهاند.اما به دلایلی از جمله: عدم تطابق سرفصلهای آموزشی با واقعیات اجرایی سطح کشور، عدم دسترسی بهمنابع جدید، عدم ارایه صحیح آموزشها از سوی آموزش دهندگان، عدم وجود پارامترهای مشخص برایانتخاب و گزینش دانشجویان و بسیاری دیگر از موارد، تعداد اندکی از این گروههای فارغ التحصیل بامبحث تبلیغات آشنا هستند.در این راستا بحث تخصص گرایی در زمینه تبلیغات به کلی منتفی میشود. چرا که بسیاری از ایندانش آموختگان به واقع قادر به مرحله اجرا گذاردن تئوریهای آموخته خود نیستند. به نظر میرسد بهادادن به بحث تبلیغات در سیستم آموزشی کشور و به خصوص در ساختار آموزش عالی بسیار حایزاهمیت میشود. در حال حاضر در نظام آموزشی کشور تنها دانشکده صدا و سیما با جذب دانشجویان علاقهمندبرای این رشته تخصصی توانسته است جایگاهی را برای عرصه تبلیغات تعریف کند. علیرغم اهمیتخاص این توجه، به نظر میرسد که این گروه قادر به پاسخ گویی نیازهای بسیار جامعه امروز کشورنباشند. ضمن آن که به دلیل نوپا بودن این رشته مشخص شدن نتایج حاصل از این آموزشها موکولمیشود به فراغت از تحصیل این دانش آموختگان طی سالهای آینده و آغاز فعالیتهای اجرایی آنان درسطح جامعه و تطبیق آموختههای آکادمیک این گروه با تجربیات حاصل از فعالیتهای اجرایی که همهاینها حداقل یک پروسه زمانه نسبتٹ طولانی (حداقل پنج تا هفت سال آینده) را طلب میکند که باتوجهبه شرایط جهان امروز که دقیقهها و ثانیهها بر سرنوشت جوامع تأثیر گذارند، انتظار برای به بار نشستنتلاشها در یک پروسه زمانی حداقل پنج ساله ما را در چرخهای باطل برای باز هم با تأخیر همگام جهانشدن میاندازد.

اهمیت پژوهش درتبلیغات

از سوی دیگر درک نیازهای جامعه برای ارایه آموزشهای لازم و تربیت نیروهای متخصص نیاز بهپژوهش هایی بنیادین دارد. آنچه امروز در جامعه ما کمتر بدان پرداخته میشود، پرداختن به مقولهپژوهش در عرصه تبلیغات است. زیستن در عصر ارتباطات، گسترش دامنه نیازهای اجتماعی و تخصصیشدن فعالیتهای خاص را میطلبد. در این راستا نیاز به پژوهش برای تبادل اطلاعات، دست یابی بهشیوههای نوین و گام برداشتن هم پای سایر کشورها، حقیقتی انکارناپذیر است. تبلیغات نیز از این قاعدهمستثنی نیست. آنچه در این زمینه حایز اهمیت است آن که تبلیغات باید براساس تحقیق و پژوهش در زمینهانتخاب سرفصلهای مناسب آموزشی، شیوههای مناسب معرفی کالاها و خدمات و نیازهای مخاطبانصورت گیرد تا بازدهی طولانی مدت داشته باشد و این نیاز به علومی چون جامعهشناسی و روانشناسیدارد که هر روابط عمومی باید از مشاوره متخصصان این رشتهها برخوردار باشد.

رفتارهای حرفهای درتبلیغات

عرصه تبلیغات شاید به دلیل ناشناخته بودن آن در جامعه در حال گذار ایران و شاید به دلیلپرهیزهای نامریی سیاست گذاران آن، طی سالهای اخیر جولانگاه فعالیت گروههای غیر تخصصی درکنار گروههای متخصص شده است. هیأت نظارت بر کانون تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان متولی تبلیغات کشور،مقررات و شرایط پیچیدهای برای اعطای امتیاز کانونهای آگهی به متقاضیان و همچنین نظارت کاملیبر فعالیتهای آنان ندارد.همین دلیل سبب شده است تا غیر حرفهایها در این عرصه توان اعلام حضور داشته باشند.رفتارهای غیرحرفهای گروههای غیر حرفهای آن چنان آسیبهای شدیدی بر پیکره نحیف این صنعتوارد آورده است که مدتهای طولانی برای ترمیم این آسیبها مورد نیاز است.

تبلیغات آمیزهای از دانش، بینش وروش

نوباوری مبنای هر گونه نوآوری و نوآفرینی است که خود از اساسیترین عوامل موفقیت در بازاررقابت آینده به شمار میرود. نوباوری یعنی اعتقاد و احترام واقعی به تازگی، تحول، ابتکار، خلاقیت وابداع و با ارزش دانستن و ارج گذاشتن برای هر گونه کوشش و پویش در راه زایش ایدهها و فکرها وآفرینش تازههاست. آینده متعلق به نوآوران و نوآفرینان است. زیرا هر اندازه رقابت بیشتر میشود و تکنولوژیپیشرفت میکند و اقتصاد به سوی جهانی شدن حرکت میکند، انتظارات و ترجیحات مخاطبان دگرگونمیشود و دیگر نمیتوان "با آن چه موجود است" پانسی برای "آن چه مطلوب است" یافت. آینده از تکرارها میگریزد و با کهنگیها میستیزد. یکنواختی را از اندیشه و عمی میزداید و باشور و نشاط در به روی تازگی، تنوع و تمایز میگشاید. آینده از آن کسانی است که با نوآوری، نوآفرینی،هم افزایی و هم سویی حرکت میکنند. زیرا هر اندازه دامنه رقابت بیشتر باشد قدرت فردی عمل کردنکمتر میشود و نیاز به همکاری و همبستگی افزایش مییابد. تبلیغات دارای ارزشهای فرهنگی است و مبنای فرهنگ تبلیغات ارتباط با انسانها و احترام بهآنهاست. دنیای آینده دنیای رقابت، سبقت و سرعت است که سستی، ایستایی، کهنگی و کهنه گرایی رامردود میسازد و مخاطب باوری را محور فعالیت قرار میدهد و شناخت واقع بینانه را مبنای هرگونهسازندگی و بالندگی میداند. فعالیت در عرصه تبلیغات در جامعه امروز ما نیازمند دانش بیشتر، بینش عمیقتر و وسیعتر وآشنایی با روشهای متفاوت و برتر است. تبلیغات در آغازین سالهای هزاره سوم در جامعه ما نیازمندافرادی است که حرفهای بیندیشند، ببینند، بگویند، عمل کنند و رشد کند تا نیازهای امروز جامعه رابرآورده سازند و جامعه را در مسیر رشد و بالندگی و توسعه قرار دهند.

نقش تبلیغات در بازاریابی:

نقش تبلیغات چیست؟

خب پس اگر كار تبليغات جا دادن اين ارزشها در ذهن مصرف كننده است پس چرا McDonald`s براي همبرگر جديدش Arch Delux   75 میلیون( دركتاب 22 law) 150 ميليون(در کتاب تبلیغات جدبد) دلار هزينة تبليغات و شكل دادن ارزشهاي آن در ذهن مصرف كننده مي كند ولـي در نهايـت قضية با افتضـاح به پايان مي رسـد و فـروش بسيار پائين آن مديـران را مجـور به جمـع آوري آن مي كند.

از Mcdonald`s كه بگذريم رقيب ازلي آن Burger King براي  پايان دادن به برتري Mc در زمينه سيب زميني سرخ كرده ، كامپين Free FryDays را شروع كرد كه برايش 70 ميليون دلار خرج در بر داشت .

مي گويند در تاريخ  بازاريابي بزرگترين كامپين نمونه برداري (Sampling) بود. اساس نمونه برداري بر اين بود كه كدام نوع سيب زميني سرخ كرده باب طبع مشتري است . آن را پيدا كردند . نتيجه :؟

افتضاح بود . 70 ميليون دلار صرف شناخت سليقه مشتري و شكل دادن ارزشها در ذهن او شد . ولي انگار اين مشتري نمي خواهد اجازه دهد تا در ذهن او هر كاري را كه مي خواهيم انجام دهيم ! پس چه بايد كرد ؟ آيا بايد رئيس جمهور آمريكا بوش را مسئول بازاريابي كرد تا به زور حاليشان  كند! شما چه كسي را پيشنهاد مي كنيد ؟!

اگر به اصول بازاريابي برگرديم مي بينيم كه بايد در 4P دقت كنيم.

 محصول (Product)  قيمت (Price) ، توزيع (Place) و ارتباط (Promotion ) یا ترویج.

پس مصرف كننده در كجاي اين فرمول قرار دارد؟ مي گويند در(Promotion ).

در حين توزيع  به فكر مصرف كننده نيستيم ، در موقع قيمت گذاري گوئي او نيست كه رقم را پرداخت مي كند  ناگهان در Promotion به ياد او مي افتيم !

موضوع اصلي اين است كه بازاريابي هنوز هم رقابت مداراست . كالائي بهتر از رقباء توليد كن يا خدماتي بهتر از آنان ارائه كن . با قيمتي مناسب  تر از آنان وارد بازار شو . خودت را بهتر بشناسان و ... همه كالا يا خدمات يكسان توليد مي كنند ، قيمتهاي همه كمابيش يكسان است ، جامعه مخاطب همه يكي است . اگر دير تر از بقيه وارد بازار شويد تكليف شما چيست ؟

جمله معروفي دارد Day ( از بنيانگذاران شركت  (Chiat / Day : « در تجارت مسئله اصلي شكست رقبا نيست ، اين است كه ما « كه هستيم » .

آيا تبليغات به تنهائي مي تواند به مصرف كننده نشان دهد كه ما كه هستيم ؟

آيا بازاريابي موجود توان اين را دارد كه با صدور فراميني راه را براي تفكرات جديد باز كند ؟

مارك ارلز(Mark Earls) در كتاب (Welcome to the Creative Age)  جمله جالبي دارد: 

« بازاريابي ، محصول يك دوره و شرايط خاص است كه در يك اقليم فرهنگي و اقتصادي براي سازماندهي به تجارت بوجود آمده است .

 بنابراين يك حقيقت ابدي نيست بلكه وسيله اي است تاريخي ، ساختة دست انسان »

 آيا مي شود چنين نتيجه گرفت كه :

 

« بازاريابي رقابت ميان محصولات نيست بلكه رقابت ميان ايده ها است .»


منابع و مآخذ:

1-  انجمن روابط عمومی، نويسنده : ابوالقاسم حکیمیان

2- روزنامه تفاهم

3- سایت روزنامه تدبیر

4- http://farzadmoghaddam.blogfa..com


مطالب مشابه :


موضوع پایان نامه

روانشناسی - موضوع پایان نامه - "همه چیز در درون توست" 09376906302




موضوعات روش تحقیق

پایان نامه روانشناسی - موضوعات روش تحقیق - پایان نامه روانشناسی - علوم تربیتی - علوم اجتماعی




انجام پروپوزال - روش تحقیق - تحقیقات رشته های مختلف - پایان نامه و پروژه دانشجویی

پایان نامه روانشناسی - انجام پروپوزال - روش تحقیق - تحقیقات رشته های مختلف - پایان نامه و




پایان نامه رشته علوم تربیتی

انجام پایان نامه رشته علوم اتربیتی - گرایش های مختلف. انجام پایان نامه رشته انجام پایان نامه




بانک موضوع برای پایان نامه

بانک موضوع برای پایان نامه. بررسي رابطه وضعيت اجتماعي خانواده و متغيرهاي فردي با پيشرفت




پایان نامه رشته روانشناسی

این وبلاگ اختصاص داره به فروش پایان نامه- روش تحقیق -پوروپوزال رشته های روانشناسی علوم




پایان نامه روانشناسی - مشاوره - علوم تربیتی

این وبلاگ اختصاص داره به فروش پایان نامه- روش تحقیق -پوروپوزال رشته های روانشناسی علوم




تبلیغات و ابزارهای تبلیغاتی:

پایان نامه روانشناسی - تبلیغات و ابزارهای تبلیغاتی: - مقالات علمی و دانش محور در زمینه تولید




برچسب :