جملات دردناک

  • جملات و سخنان اهورایی و بر آمده از دل از دکتر علی شریعتی

    سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کند  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در اوج آگاهی، آدمی خود را زندانی چهار “زندگی” می­یابد: “طبیعت”، “تاریخ”، “جامعه”، و “خویش”! و سخن گفتن از “معانی و عواطف” و “دردها و نیازها” ی آدمی است، که در هر یک از این چهار زندگیش، بر گونه ایست: گاه در “هستی” سخن می­گوید، سخنش فلسفه است، گاه در تاریخ و سخنش انسان است؛ گاه در جامعه و سخنش سیاست و گاه در خویشتن و سخنش شعر. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وحشی ترین « غرور» های پولادین و طوفانی ترین « عصیان » های آتشین ، در اوج صعو دش ، در آخرین نقطه جستنش ، فواره ای است که پس از گریختن از تنگنای تاریک جبر ، در جستجوی آرام یافتن ،به دعوت جاذبه ای ، سر فرود می آورد تا خود را در دامان خویشاوندش محو کند و رها گشته از بند هر بیگانگی ، از حیرت دردناک رهایی در پیوند خویشاوندش رها گردد. - از دکتر علی شریعتی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای کاش در آن لحظه که تقدیم تو شد هستی منمی سپردم که مراقب باش جنس این جام بلور استپراز عشق و غرور است .مبادا بازیچه شود .می شکند. از دکتر علی شریعتی دفترهای سبز ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گر باطن را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید.می توان اثبات کرد وبه زمان شناساند و زنده نگاه داشت. - از دکتر علی شریعتی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جهان را ما ، نه آنچنانکه واقعا هست می بینیم ، جهان را ما آنچنانکه ما واقعا هستیم ، می بینیم. - از دکتر علی شریعتی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مردی بوده ام از مردم و میزیسته ام در جمع و اما مردی نیز هستم در این دنیای بزرگ که در آنم و مردی در انتهای این تا ریخ شگفت که در من جاری است و نیز مردی در خویش و در یک کلمه مردی با بودن و در این صورت دردهای وجود، رنج های زیستن، حرف زدن انسانی تنها در این عالم ، بیگانه با این «بودن» - از دکتر علی شریعتی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   صمیمانه ترین نامه ها نامه هایی است که به هیچکس مینویسیم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شهرت ...



  • جملات دردناک حضرت علی علیه السلام هنگام دفن فاطمه زهرا علیهاالسلام

    جملات دردناک حضرت علی علیه السلام هنگام دفن فاطمه زهرا علیهاالسلام

      جملات دردناک حضرت علی علیه السلام هنگام دفن فاطمه زهرا علیهاالسلام اين جملات امام(عليه السلام) به قدر كافى گوياست; سخنى است كه از سوز دل مولا(عليه السلام) به هنگام دفن حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) حكايت مى كند. درد دلى است پر سوز و گداز كه مولا علی(عليه السلام) با پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) درباره مصائب زهرا(عليها السلام) از يك سو و مصيبت خودش به سبب فراق زهرا(عليها السلام) از سوى ديگر، حكايت دارد و بخشى از حقايق مهم تاريخى صدر اسلام را به صورت غير مستقيم; امّا گويا و پرمعنا منعكس مى كند سلام و درود بر تو اى رسول خدا از سوى خودم و از سوى دخترت (زهرا) كه هم اكنون در جوار تو فرود آمده و به سرعت به تو ملحق شده است. اى رسول خدا! صبر و بردباری من با از دست دادن فاطمه کم شده، و توانایی خویشتن داری ندارم، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناك تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است. (فراموش نمى كنم) من تو را با دست خود در ميان قبر نهادم و هنگام رحلتت، روح تو در ميان گلو و سينه من روان شد «فـَ (إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ)(1); ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم» (اى رسول خدا) امانتى كه به من سپرده بودى هم اكنون باز پس داده شد، ولى اندوهم جاودانى است، و شبهايم همراه بيدارى و بى قرارى. تا آن زمان كه خداوند منزلگاهى را كه تو در آن اقامت گزيده اى برايم برگزيند (و به تو ملحق شوم) (اى رسول خدا) به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امّت تو در ستم كردن به وى دست به دست هم داده بودند. سرگذشت دردناك او را بى پرده از او بپرس و خبر اين حوادث را از وى بگير. اين حوادث دردناك در زمانى رخ داد كه هنوز مدّت زيادى از رحلت تو نگذشته و يادت فراموش نگشته بود. درود خدا بر شما هر دو باد، درود و سلام وداع كننده. اگر از خدمت تو باز می گردم، از روی خستگی نیست، و اگر در کنار قبرت می نشینم، از بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده داد نمی باشد.نهج البلاغه، خطبه 202

  • جملات قشنگ و نیش دار

    جملات قشنگ و نیش دار

    خوشبختی یعنی...وقتی کنارته بهت محل نذاره ولی مطمئن باشی همه جوره امارتو داره!!..."عزیزم من به جز تو تا حالا با هیشکی نبودم"این از اون جمله های هست که آدم نمیدونه بعد از شنیدنشباید احساسِ "خاص " بودن بکنه، یا "خر" بودن !!...تو به این افتخار کن که منو تنها گذاشتیو رفتی...منم به این افتخار میکنم که یه شبی یه جایی این قلب شکسته من دوباره عاشق شد......چه دنیای عجیبی!!!!!!!!همه می گویند حرف دلت را بزن اما هر وقت حرف دلم را زدمدل همه را زدم...امروز در قلبم برای همیشه پلمپ شد به جرم دوست داشتن های بی مورد !لطفا دیگر سراغ آن نیایید حتی با مجوز رسمی از عقل !...خطش را عوض کرد ! من ماندم و ( دوستت دارم ) هایی که هیچوقت تحویل داده نشد !...* اگه دیدی زیاد با این جمله برخورد میکنی *( مـــشــتــرک مـــورد نــــظر در حـــال مـــکالمه است )* بعد از چندبار پشت خطی باید به خودت بگی *( مـــشــتــرک مـــورد نــــظر در حـــال خــــیــانــــت است )...درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است …آدم اما “دلش که بشکند” ، دیگر آدم نمی شود !...زیادی خوبی نکنید!!انسان است و فراموش کاراز تنهاییش که در بیایدتنهاییت را دور میریزدپشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما!!!!...ایــنـجـــــــا …دَســت هَــر کــَـس را کـِـه مـیـگـیــــری بــَرای {بـلـنــــد شـــدن}آمـــاده مــی شـَـــوَد بــَرای {ســـوار شــــدن} … !...دلم گرفته...طاغت این همه دوری را ندارم!این قلبم دیگر برای خودم نمیزند...دیگر اختیارش دست کس دیگری است..دلتنگش که میشوم بی اختیار اشک میریزم،نمیدانم...فکر کنم اختیار چشمانم هم دست اوست...!!!!...دردناك ترين جدايي ها آنهايي هستند كه نه كسي گفت چرا و نه كسي فهميد چرا......عاشق وقتاییم که داری نگاهم میکنی من خودمو زدم بی خیالی/اما تا بر میگردم صورتتو بر میگردونی!قضیش چیه واقعا؟؟؟؟؟!...چرا حالا که دارم میرم میگی باور کردم که عاشقم بودی؟؟؟؟؟!...اگه روزی به نام روز نامرد بودچقدر ادم بودن که باید از خجالتشون در می اومدیم..........دیروزها آرزو داشتم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد،اما امروز فهمیده ام اتفاق هم بیفتد،باز هم زندگی خواهم کرد!...تو زندگيم هيچي كم نداشتم و واسه كسي كم نذاشتم اما تا دلت بخواد غم داشتم...خیلــــــی بدهکاریم به کسانی که همیشه بهشان گفتیم درست میشه و نشد!...یه سری از حرفها هستند که امکان نداره بشه به گفتار تبدیلشون کرد ؛ این حرفا معمولا به اشک تبدیل میشن …...از یه جایی به بعد . . .هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشهاما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی..از یه جایی به بعد . . .حرفی واسه گفتن نداریساکت بودن رو به خیلی از حرفا ...