متن احساسی راجع به قران

  • متن ادبی فوق العاده زیبا درباره امام زمان(عج)

    عطر انتظار گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگويمت هنوز هم به آن صداى آشنا اميد بسته ام. اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمين! دل جدا ز ياد تو آشيانه اى خراب وبى صفاست ياد سبز وروح بخش تو ياد لطف بى نهايت خداست کوچه باغ سينه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست آنکه در پى تو نيست کيست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟ اى کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد بوى خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار يک نسيم روح بخش يک پيام آشنا ودلنواز سينه را گشوده اند. کوچه هاى ما هميشه عاشق تو بوده اند. اى کبوتر دلم هوايى محبتت! سينه ام آشناى نعمت غم است گر هزار کوه غم رسد هنوز هم کم است از درون سينه ام ناله هاى مرغ خسته اى به گوش مى رسد. بالهاى زخمى ام نيازمند مرهم است. صبحگاه جمعه ها آفتاب ياد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع مى کند. آنکه شب پس از دعا با سرود اشتياق ونغمه اميد با دلى سفيد خواب رفته است روز را به شوق ديدنت شروع مى کند اى تو معنى اميد وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو! عشقهاى پاک در ميان خنده ها وگريه هاى عاشقان پيش عصمت الهى ات خضوع مى کند. اى بهانه اى براى زيستن! اشتياق همچو سبزه بهاره هر طرف دميده است. جمکران جلوه اى از انتظار وشوق ماست اى بهار جاودان اى بهار آفرين ما در انتظار مقدم توييم اى اميد آخرين! اى عزيز دل پناه شيعيان اى فروغ جاودان! سايه بلند نام وياد تو از سر وسراى عاشقان بيقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد.



  • متن ادبی فوق العاده زیبا درباره امام زمان(عج)

    متن ادبی فوق العاده زیبا درباره امام زمان(عج)

    عطر انتظار گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگويمت هنوز هم به آن صداى آشنا اميد بسته ام. اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمين! دل جدا ز ياد تو آشيانه اى خراب وبى صفاست ياد سبز وروح بخش تو ياد لطف بى نهايت خداست کوچه باغ سينه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست آنکه در پى تو نيست کيست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟ اى کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد بوى خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار يک نسيم روح بخش يک پيام آشنا ودلنواز سينه را گشوده اند. کوچه هاى ما هميشه عاشق تو بوده اند. اى کبوتر دلم هوايى محبتت! سينه ام آشناى نعمت غم است گر هزار کوه غم رسد هنوز هم کم است از درون سينه ام ناله هاى مرغ خسته اى به گوش مى رسد. بالهاى زخمى ام نيازمند مرهم است. صبحگاه جمعه ها آفتاب ياد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع مى کند. آنکه شب پس از دعا با سرود اشتياق ونغمه اميد با دلى سفيد خواب رفته است روز را به شوق ديدنت شروع مى کند اى تو معنى اميد وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو! عشقهاى پاک در ميان خنده ها وگريه هاى عاشقان پيش عصمت الهى ات خضوع مى کند. اى بهانه اى براى زيستن! اشتياق همچو سبزه بهاره هر طرف دميده است. جمکران جلوه اى از انتظار وشوق ماست اى بهار جاودان اى بهار آفرين ما در انتظار مقدم توييم اى اميد آخرين! اى عزيز دل پناه شيعيان اى فروغ جاودان! سايه بلند نام وياد تو از سر وسراى عاشقان بيقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد. جهت ملاحظه بقیه متون ادبی از فهرست موضوعی سمت راست استفاده فرمایید.علاوه براین چنانچه از اینترنت با سرعت بالا بهره  می برید، می توانید جهت مشاهده بقیه متون و اشعار ادبی درباره امام زمانمان به    اینجـــا   مراجعه کنید.مطالب مرتبط:جمعه حضورچه باشکوه است آن روز که تو می آیی... تپش ثانیه ها باران احسان کارنامه ی من متن ادبی مهدوی - ویژه بهار التماس دعا

  • دلنوشته های جدید و بسیار زیبا همراه با عکس

    دلنوشته های جدید و بسیار زیبا همراه با عکس

    حواست هست؟ شهریور است ... کم کم فکر باد و باران باش ... شاید کسی تمام گریه هایش را برای پاییز گذاشته باشد ...   پس از گرفتن دســــت هایت تمام دنیا را لمس می کنم ... تــا شاید عشــق به همه سرایت کند ...! کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه بیشتر از همه تنهاست، اون رو تنها نذارید. بهتون نیاز داره ولی هیچ وقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره...!! گاهی فکر میکنم کار تو سخت تر از من است... من یک دنیا دوستت دارم و تو زیر بار این همه عشق قد خم نمیکنی.....! رفتار عاشقـــــانه ی زن را بایــد از دلتنگـــــــــــــــیش فهمید ... از شـــوقُ بی تابیـــــش برای دیدار ... از حس کودکانــــه اش برای آغــــــــوش .../. رشته محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد ... زندگی خالی نیست‌ مهربانی هست‌، سیب هست‌، ایمان هست ... آنکه می رود فقط می رود .. ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام این ها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود .... آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه ..... سلام هــــــــوای بـارانی! از آدما دلگـــیر نشو ... تهمت زدن طبیعت آدم‌هاست ... وقتی به هوای بارانی میگویند ... خــــــراب ...!   یکرنگ بمان ... حتی اگر در دنیایى زندگی می کنی که ... مردمش براى پررنگ شدن حاضرند هزار رنگ باشند .   این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد ! و گونه کسی را سرخ نمیکند !   این روزها صدای ثانیه ثانیه فراموش شدنم را می شنوم ...   ذهنم پر از تو ؛ و خالی از دیگران است ! اما [!] کنارم خالی از تو ؛ و پر از دیگران است ...   همیشه دوستت خواهم داشت مادر کودکش را شیر می دهد و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن می آموزد وقتی کمی بزرگتر شد ... کیف مادر را خالی می کند تا بسته سیگاری بخرد بر استخوان های لاغر و کم خون مادر راه می رود تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود وقتی برای خودش مردی شد پا روی پا می اندازد و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید : عقل زن کامل نیست ...   آدم باید یکی رو داشته باشه ساعت دو نصفه شب بهش اس بزنه بگه دلم گرفته ... اونم بگه قربون دلت برم ... وگرنه بقیه زندگی به کوفتم نمی ارزه! وقـتی تــــــو بـا مـنی ... تـرافیـــک میتــونه زیبــاترین مکــــــث عالـم باشــه ... چیزی ...

  • گزارش حضور کشیش تازه مسلمان فرانسوی در بخش ره یافتگان نمایشگاه قرآن

    گزارش حضور کشیش تازه مسلمان فرانسوی در بخش ره یافتگان نمایشگاه قرآن

    "سدریک ریب روت" کشیش جوان فرانسوی، پیانیست، داستان نویس، و فعال در عرصه ی شعر و ادب که به دین اسلام مشرف شده است. وی چند کتاب در زمینه ادبیات منتشر کرده است. روز گذشته در نشستی که در بخش "ره یافتگان" بیستمین نمایشگاه بین المللی قرآن، برگزار شد، "ریب روت" که اکنون نام "احمد علی" را برای خود برگزیده ، در جمع مخاطبین برنامه، به گفتگو با ما نشست.    همه ی ما تصوری از پاریس در ذهن داریم که با خیابان شانزلیزه، برج ایفل، موسیقی و عیش و نوش گره خورده است، اما واقعیت امر این است که ما امروز شاهد افراد زیادی هستیم که به اسلام روی می آورند، تحلیل شما ازاین امر چیست؟تصویری که از اسلام در فرانسه در دو قرن اخیر به دلیل رفتار برخی مسلمانان وجود داشته است، یک تصویر خشونت بار و نا خوشایند بوده ، اما ما شاهد هستیم که درمیان غیر مسلمانان فرانسوی گرایشی رو به افزایش نسبت به کشف حقیقت اسلام، جدا از آن چه ممکن است برخی پیروان این دین انجام دهند، ایجاد شده است. همچنین رسانه های غربی تصویری از اسلام به مردم ارائه می دهند که مملو از خشونت، قتل، غارت و تروریسم است. این امر سبب شده است بسیاری از فرانسوی ها با پی بردن به عدم صداقت رسانه ها، تمایل پیدا کنند حقیقت این دین را بیابند.       اولین برخورد شما با اسلام و اولین موردی که در شما انگیزه ی مطالعه راجع به اسلام را ایجاد کرد چه بود؟از آن جایی که من در یک مرکز مطالعات مسیحیت مشغول به کار بودم، باید کتب مقدس دیگر ادیان را نیز مطالعه می کردم، وقتی ترجمه قرآن را خواندم، فکر کردم شاید ترجمه ی آن، به خوبی حق مطلب را ادا نکند، و این اولین فرصت برای آشنایی با اسلام بود که بعدها مرا به تحقیق بیشتر راجع به این دین و سرانجام تشرف به آن، سوق داد.    با توجه به این که شما در عرصه ی موسیقی نیز فعال هستید، احساس شما نسبت به نوای قرآن چیست و آیا توانسته اید با آن ارتباط برقرار کنید؟پیش از آن که اسلام بیاورم، فعالیت من در عرصه هنر و موسیقی، ارتباطی با اعتقادات مذهبی ام نداشت، اما اکنون که مسلمان شده ام، موسیقی که می نوازم و هنری که دارم، مفهوم عمیق تر و کلی تری پیدا کرده است و از صرف تفریح بودن خارج شده، که این تحت تاثیر قرآن و اسلام می باشد.     شما خانواده ای فرانسوی الاصل و مسیحی دارید، و دوستان شما نیز فرانسوی و فعال در عرصه هنر هستند، برخورد آن ها با شما پس از مسلمان شدنتان چه بود؟من اسلام آوردنم را از ابتدا بی گدار اعلام نمی کردم، ولی وقتی در جمع خانواده و دوستان یا در مهمانی ها خوراکی که در اسلام حرام است به من تعارف می شد، از مصرف آن اجتناب می کردم، پدرم و دوستانم با من شوخی می کردند و می گفتند ...

  • داستان عاشقانه سرمایه عشق قسمت اخر

     داستان عاشقانه سرمایه عشق قسمت اخر

    سرمای عشق - قسمت آخر   آنچه گذشت :من بعد از ورود به دانشگاه، طی ماجراهایی با یه دختر آشنا شدم. ما اونقدر با هم عجین بودیم که خیلی  ازوقت ها با هم بودیم. عاشق هم دیگر بودیم و احساس می کردیم به غیر از ما دیگر به این اندازه کسانی عاشق همدیگه نیستند. این محبت باعث شد تا من خیلی زود خانواده ام رو از ماجرا باخبر کنم تا زمینه آشنایی خانواده ها فراهم بشه. من به اتفاق پدر و مادرم رفتیم مراسم آشنایی.من حدود 2 سال وقت گرفت   تا شرایط خودم رو رو به راه کنم ولی سر یه سال بعد از یک مسافرت همه چی بهم ریخت...من دیگه داشتم دیوونه می شدم، آخه دلیل این همه بی توجهی و بهانه گیری رو نمی تونستم بفهمم. تقریبا  یه سال از آشنایی ما گذشته بود و من باور نمی کردم که اون به این زودی کم آورده باشه. همه چی از اون مسافرت لعنتی شروع شد؛ گویا تو تهران یکی این رو دیده بود و ازش خوشش اومده بود و قرار بوده بیاد خواستگاریش، من اینو بعد ها از دوست صمیمی اون شنیدم. دیگه این اواخر دعواهای ما خیلی اوج گرفته بود، من دیگه طاقت نداشتم. کار به جایی رسید که اون حتی هدیه های من رو که براش و خانوادش خریده بودم، پس فرستاد.تو این یه سال همش می گفت : عاشقتم، یا تو یا هیچکس!، اما وقتی از مسافرت برگشت گفت مجبور نیستم که با تو ازدواج کنم، با کسی ازدواج می کنم که شرایط داشته باشه(منظورش از شرایط پول زیاد بود!).  وقتی اون روز این حرفها رو بهم زد، واقعا انگار منو برق گرفته باشه، همه رویاهام رو سرم به یکباره فرو ریخت، مخم داشت سوت می کشید. بهش گفتم پس حرف هایی که بهم می زدی که فقط تو و فقط تو،  بدون تو نمی تونم و اینا چی بود؟ می دونین بعد از یکسال که از بهترین روزهای زندگیم بود رو به خاطر اون خراب کردم و خودم رو زجر دادم تا به شرایط مطلوب برسم، چی بهم گفت؟ اشتباه کردم، دیگه مزاحم نشو!.حرف خیلی برام سنگین بود، به قدری که از اونجا رفتم و یه روز تمام یه گوشه کز کرده بودم و صدام در نمی اومد، داشتم فکر می کردم، به زندگی، به این یه سال، به بلایی که قراره سرم بیاد، به بلایی که سرم اومد، نمی دونستم دیگه چیکار باید بکنم. کسی که به خاطرش حاضر بودم جونم رو بدم، داره بعد از یکسال به من می گه : دیگه مزاحم نشید. قضیه رو به مادرم گفتم، خیلی عصبی شد و خواست بره تا با خانواده ی اون صحبت کنه که من مانع شدم.یه هفته رو این موضوع با خودم درگیر بودم که بالاخره تصمیم گرفتم به یکی از فامیل هاشون که شمارش دستم بود، زنگ بزنم و کل ماجرا رو براش بگم. زنگ زدم و گفتم خواستگار فلانی هستم و این ماجرا اتفاق افتاده است. اونم گفت بیا همدیگر رو ببینیم، منم رفتم. اول که اومد طرف من شاکی بود و می خواست منو بزنه، حتی دو نفر ...

  • مقاله ای در باره ی آموزش ریاضی

     مقاله ای در باره ی آموزش ریاضی « نوشته ای برای آنان که خواندن را دوست دارند » این عنوان مقاله ایست برگرفته از ماهنامه «دانش و مردم»، درباره آموزش ریاضی، که متن کامل آن را در زیر می بینید. نوشته ای برای آنان که خواندن را دوست دارند پرویز شهریاری بشر برای این نیامده که کورکورانه و از روی نادانی کار کند، بلکه باید پیوسته با آنچه نادرست است در جدال و با آنچه نارواست در  جنگ باشد. ژوزف ارنست رنان   روش آموزش امروزی، دو جنبه و يک هدف دارد. دو جنبه آن عبارت است از: روش يادگيری و روش ارزيابی. هدف آن، تربيت آدم­هايی است که بتوانند دشواری­های جامعه خود يا جامعه جهانی را حل کند. درباره روش ياد دادن سخنی نمی­گويم، چون همه از آن آگاهيم و با آن بزرگ شده­ايم و از نتيجه کم و بيش ناگوار آن هم، اطلاع داريم. روش ارزيابی و نحوه امتحان را هم می­شناسيم. تمام شرط­ها را برای ترس و نگرانی دانش­آموز فراهم می­کنيم و بعد در يک جلسه کوتاه، زير فشار روحی بی­اندازه­ای، (دانش) او را (ارزيابی) می­کنيم. من به نادرستی اين روش، که به نظرم از بيخ و بن نادرست است، نمی­پردازم و تنها به چند نکته جانبی آن اشاره می­کنم. زمانی که با يکی از همکارانم که حاضر نبود با افزودن تنها يک نمره، دانش­آموزی را از (مردودی) نجات دهد، صحبت می­کردم، به او که به دقت امتحان خود اطمينان داشت گفتم: اگر همين امروز، يک بار ديگر از دانش­آموزانت امتحان بگيری و پرسش­ها را هم، تا حد همان پرسش­های بار اول قرار دهی، آيا می­توانی با اطمينان بگويی که همه آن­ها، همين نمره را خواهند گرفت؟ به طور طبيعی پاسخ او منفی بود. گفتم: اگر برای نمونه، يک هفته ديگر به دانش­آموزانت وقت بدهی و بعد امتحان بگيری، چطور؟ باز معلوم بود که نمره­ها تغيير می­کند. گفتم: راه­حل ساده­تری انتخاب می­کنيم، نه امتحان تازه­ای لازم است، نه دقت بيشتری. برای دانش­آموزان، همين ورقه­ها را، با تغيير ميزان نمره­ای که به هر پرسش داده­ای، دوباره تصحيح کن، از آنجا که ارزش هر پرسش را خودت معين کرده­ای، می­توانی به صورت ديگری آن­را تغيير دهی، آن وقت چه خواهد شد؟ روشن بود که باز هم نمره­ها تغيير می­کردند. گفتم: اگر با همين پرسش­ها و همين بارم، ورقه­ها را چند ماه ديگر، خودت تصحيح کنی، به شرطی که نمره­های امروز را فراموش کرده باشی، با تفاوت احتمالی که در روحيه امروز و آن روزِ تو به وجود می­آيد، آيا مطمئنی همين نمره­ها را، روی ورقه­ها بگذاری؟ در اينجا هم پاسخ منفی بود. فایده خواندن ریاضی فایده خواندنریاضی هر قدر سطح علمی انسانبیشتر باشد فواید ریاضیات را بیشتر لمس کرده و از آن بهره بیشتری می برد، مثلاَ کسیکه تا ...

  • متن برنامه معرفت سعدی - ادامه حکايت پروانه و شمع

    متن برنامه معرفت سعدی -  ادامه حکايت پروانه و شمع

                  مطب عشق عجب ساز و نوایی دارد          نقش هر نغمه که زد مژده ز جایی دارد             عالم از ناله عشاق مبادا خالی                    که فرح بخش و خوش آهنگ صدایی دارد استاد رسیده بودیم به آن ناصحی که به پروانه نصیحت می کرد که عشق بازی کار تو نیست و چرا خودت را در آتش می سوزانی و از نگاه عام ظاهربین کسی نباید به خودش صدمه بزند و باید حقوق نفس خودش را رعایت کند  و گفته بود                مرا چون خلیل آتشی در دل است               که پنداری این شعله بر من گل استاما در حکایت بعدی نصیحت پروانه به شمع را بیان می کند و پروانه مدعی است که من عاشقم تو چرا می سوزی..                شبی یاد دارم که چشمم نخفت                       شنیدم که پروانه با شمع گفت                که من عاشقم گر بسوزم رواست                    ترا گریه و سوز باری چراستحالا جواب می دهد:                   بگفت ای هوادار مسکین من                       برفت انگبین یار شیرین من                    چو شیرینی از من به در می رود                  چو فرهادم آتش به سر می رود                   همی گفت و هر لحظه سیلاب درد                 فرو می دویدش به رخسار زرد                   که ای مدعی عشق کار تو نیست                  که نه صبر داری نه یارای ایست                   تو بگریزی از پیش یک شعله خام                  من ایستاده ام تا بسوزم تمامدکتر دینانی: این هنر مضاعف سعدی است و این هنر در لفظ و قافیه و هنر شاعرانه خلاصه نمی شود بلکه دقت آنها در مسائل اندیشه اهمیت دارد سعدی که افصح المتکلمین است بیش از هر چیز درباره عشق صحبت کرده اما اگر از ما بپرسند ماهیت عشق چیست؟ با این همه سخن که درباره عشق گفته شده خصوصا" در فرهنگ ما هنوز نمی توانیم تعریف جامع و مانعی بدهیم.مجری: استاد اصلا" ذوقیات را می توان تعریف کرد؟ دکتر دینانی: شاید، اما آیا عشق ماهیت ندارد. چون هر چیزی که ماهیت دارد تعریف پذیر است چیزی که هست و ماهیت ندارد چگونه ممکن است و جز خداوند نمی شود که چیزی باشد و ماهیت نداشته باشد و تنها خداوند است که هست و ماهیت ندارد ما در عالم امکان شیء بی ماهیت نداریم پس اگر عشق است چگونه ماهیت ندارد و اگر ماهیت دارد چگونه برای ابد مجهول است و تا حالا یک تعریف دقیقی برایش نشده چون شما درست فرمودید که مگر می شود ذوقیات را تعریف کرد خوب شما فرض کنید من بگویم نمی شود تعریف کرد آن وقت شما چه خواهی گفت یعنی باید گفت ماهیت ندارد، آیا می توانیم بگوییم چیزی ماهیت دارد ولی قابل تعریف نیست؟ خیر، هر چیزی که ماهیت ندارد یا نیست یا هستی محض است. ...

  • فرآیند ورزش در اسلام

    کیده:امروزه یکی از اموری که به عناوین مختلف در جهان مطرح است و گروه زیادی با آن سر و کار دارند، واژه ی « ورزش» است. ورزش در اصل به معنای « ورزیدن» به معنای عمل کردن است. و هدف از آن ساختن توان بدنی در کنار تعالی روحی و معنوی است. که اسلام به شیوه های گوناگون آن تأکید فراوان دارد از جمله آنها اسب سواری، تیراندازی، کوه نوردی، پیاده روی، شنا و کشتی است.کلید واژه:ورزش، اسلام، سلامتی، اهمیت، تکامل.مقدمه:با توجه به اینکه اسلام اهمیت فراوانی به تمام ابعاد زندگی انسان دارد یکی از آن زمینه های مورد توجه، سلامت بدن انسان و روح اوست که حفظ سلامتی را از واجبات امور می داند و قوی بودن را عامل امتیازات یک فرد محسوب می کند.بنابراین توجه به ورزش با اسلوب مناسب و صحیح و متناسب با اعتدال بهره برداری فراوانی را بدنبال خواهد داشت. اشتغال به ورزش در قدیم اصولاً مبنایش دفاع از مظلوم و سرزمین ها و جامعه بشری بوده است که آمیخته با اخلاق ورزشی همچون ایمان، شجاعت و راستگویی بوده است. اما متأسفانه امروزه در بعضی از کشورها مسیر خود را تغییر داده و گاهی ورزش و ورزشکاران تحت تدبیرات و سیاست گذاری های افراد مادیگرا، پول پرست و سود جو قرار گرفته و به نوبه خود خطر آفرین شده است. ک هاسلام چنین روحیه ای را چه برای دست اندرکاران ورزشی و چه برای ورزشکاران قبیح و مورد مذمت می داند و با بیان الگوهای مناسب ورزشی مسیر و هدف از ورزش حقیقی و واقعی را نشان می دهد. اهمیت سلامتی در دین اسلام در آیین مقدس اسلام، برخلاف بسیاری از آیین های دیگر، بدن آدمی مورد تحقیر نیست. اسلام بدن انسان را چیزی بی ارزش نمی شمارد، زیرا بدن انسان ابزار تکامل روح است تحقیر بدن، در حکم تحقیر شخصیت آدمی است و کسی که مرتکب این عمل شود، مستوجب کیفر و قصاص است.(1)یکی از مهم ترین عوامل اهمیت ورزش درا ین است که موجب « ایجاد تقویت و یا حفظ سلامتی» می شود، بنابراین چنان چه ورزش به گونه ای باشد که برای سلامتی انسان زیان آور باشد و یا ورزشکار آن قدر در راه ورزش به خود فشار آورد که سلامتی اش در مخاطره قرار گیرد، از نظر اسلام و همچنین عقلای عالم مردود خواهد بود.در اسلام، احادیث و رهنمودهای فراوانی از بزرگان دین، جهت حفظ صحت و تقویت بدن و پرداختن به آن، وارد شده است، از جمله می توان به موارد ذیل اشاره نمود:« اَلصحة أفضَلُ النّعَمِ»2 به صحت و سلامتی از هر نعمت دیگری بهتر و ارزشمند تر است.« اَلعَجَبُ لِعِفَةِ الحُسّادِ عَن سَلامَةِ الأجسادِ»3 از اینکه حسودان در فکر سلامتی خویش نیستند، سخت در شگفتم.« وَ إنَّ لِبَدَنِکَ عَلَیکَ حَقاً»(عيون اخبار الرضاج2ص58ا)بی شک بدن تو بر تو حقوقی دارد ...

  • تفسیر سوره فاتحه

    تفسیر سوره ی فاتحه در واقع زندگی در سایه ی قرآن نعمتی است که ارج و ارزشش را نمی شناسد جزکسی که آن را خود چشیده باشد. نعمتی است که بر عمر می افزاید و پاکیزه و مبارکش می گرداند. ما نیز تفسیر سوره ی فاتحه را چون اساسی ترین امر در نماز می باشد به شما خوانندگان محترم ارائه می دهیم. مسلمان این سوره ی کوتاه را که هفت آیه دارد , دست کم هفده بار در شبانه روزتکرار می کند. این سوره با (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) آغاز می گردد. در این اختلاف است که آیا این جمله, آیه ای از هر سوره است یا اینکه آیه ای از قرآن است. که هر سوره ای با آن آغاز می گردد. قول راجع این است که آیه ای از سوره ی فاتحه است, در نتیجه آیات این سوره هفت تا می شود. وصف خدای متعال در آغاز سوره به (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) « به نام الله مهربان مهرورز » است که در برگیرنده ی همه ی معانی رحمت و حالات ان است. مهربان ترجمه ی دقیق واژه ی (الرَّحْمنِ ) است که اتّصاف ذات به رحمت را می رساند. چون سراپای خداوند رحمت است . مهرورز نیز ترجمه ی دقیق (الرَّحِيمِ ) است که صفت مشبه ای است که بیانگر ارتباط رحمت با مردم است. (الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ) .« شکر و سپاس خدای جهانیان را سزاست ». حَمد که از مصدر حَمِدَ – یَحمَدُ گرفته شده, شاید به معنای ستایش ترجمه شود. در این آیه توجه به خدا دست می دهدو دل و زبان در ستایش خدای سبحان و توصیف ذات او به پروردگاری مطلق برای جهانیان, همنوا و همداستان می شود. احساسی است که دل شخص مسلمان به خاطر بردن نام خدا از آن پرو لبریز می گردد. چه وجودش پیش از هر چیز نعمتی از دریای بی انتهای نعمت های الهی بوده که هر یک از آنها خود در خور حمد و ثنا است. بنابراین, در آغاز و انجام و در دنیاو آخرت, « حمد و سپاس خدا را سزاست ». ستونی از ستونهای قابل لمس ساختمان اندیشه ی اسلامی است: ( وَ هُوَ اللهُ لا إلاّ هُوَ لَهُ الحَمدُ فی الأُولی وَ الاخِرَةِ ... ) « اوست خدا و جز او خدائی نیست, و در دنیا و آخرت تنها اوست مستحق حمد و ستایش است». ( قصص/ 70 ) پس ستایش ( حمد ) تنها کار زبان نیست, بلکه در روان و قلب ِ انسان ریشه دارد. نخست باید شناخت و بعد حبّ و علاقه پیدا شود تا این حبّ و شناخت زبان را به حرکت در آورد. بنابراین حمد به درون هم ارتباط دارد. اگر کسی , دیگری را ستایش کند, ولی ستایش گر در برابر آن وصفی که ستایش کرده موضع درستی نگیرد , این ستایش, حمد نخواهد بود. اما قسمت دوم آیه : (رَبِّ الْعَالَمِينَ) َربّ در اصل مصدر ربَّ یَرُبُّ به معنای پروردن است. که به امر اصلاح و پرورش مشغول باشد- که آن هم شامل جهان ها و جهانیان – یعنی همه ی پدیده ها – می گردد. ...