معنی اسم دانیال

  • اسم ها و معنی آنها

    حرف ا ابراهیم : پدر جماعت بسیار، صورتی از ابراهام عبری، نام سوره چهاردهم قرآن، نام ابراهیم پیامبر بت شکن ابوالفضل : پدر فضل، دارنده فضل، کنیه عباس بن علی اتابک :پدربزرگ از نظر احترام، وزیر پادشاه، مربی کودک اتان : نام داریوش بزرگ هخامنشی اثیرالدین : کره آتش، آسمان دین، اثیرالدین اخسیکتی شاعر قرن ششم هجری اِحترام : حرمت داشتن، بزرگواری، شکوه اِحتشام : بزرگی، بزرگ شمردن، صاحب حشمت و جلال بودن اَحد: یگانه، یکتا اِحسان : بخشش، نیکویی، خوبی، لنگرگاهی در عدن اَحمد : پسنده تر، ستوده تر، لقب پیامبر اسلام اَحور : سیاه چشم مانند آهو اَختر : ستاره، بخت، طالع، پرچم، نام گیاهی است دارای برگهای دراز و گلهای ریز و زرد و سرخ، نام فرشته موکل بر زمین اِدریس : نام یکی از پیامبران. به جهت تدریس بسیار به این نام مشهور شده اِدموند : نگهبان، پشتیبان، محافظ اَدهم : سیاه، تیره گون، اسب سیاه، ابراهیم ادهم از عرفای قرن سوم هجری اَدیب : با ادب، با فرهنگ، زیرک، سخندان اَرجمند : دانا، قیمتی،بلندمرتبه، سعادتمند اَردشیر : شیر خشمگین، شهریارمقدس، نام اولین پادشاه ساسانی اُرُد : خیر و برکت،فرشته نگهبان ثروت، مخفف اردشیر، نام یکی از پادشاهان اشکانی اَردَلان : ماخوذ از واژه ارد ایرانی اُردیبهشت : آتش، نام فرشته ای که نگهبان کوههاست و موکل برروز سوم هر ماه، بهترین راستی، ماه دوم سال خورشیدی اَرژَن : درخت بادام کوهی که از چوب آن عصا و کمان می سازند، نام دشتی در استان فارس اَرژَنگ : آرایش، زینت، نقاشیها، طلسم، نام کتاب مانی پیامبر ایرانی اَرسطو : ارسطاطالیس، معروفترین حکیم یونانی که معلم اول هم گفته شده اَرسلان : شیر درنده، مجازا مرد دلیر و شجاع اِرشاد : راهنمایی، هدایت، راه بحق نمودن اَرشاسب : دارنده اسبهای نر اَرشاک : دلیر، مرد قوی تن، مبارز، اَرَشک، اشک، نام موسس سلسله اشکانی اَرشَد : رشیدتر، بزرگتر، راه راست یا بنده تر اَرشک : ارشاک، اشک اَرشَیا : در پهلوی اَگاش به معنی تخت و گاه، همریشه با کلمه عرش عربی اَرغوان : نوعی گل سرخ است ، قبل از آنکه برگهای آن بروید گل می دهد اَرمغان : ره آورد، هدیه، تحفه، سوغات اِرمیا : نام پیامبر بنی اسرائیل، یرمیا یعنی یهوه بزیر می اندازد اَرمین : آرمین، کی آرمین پسر کیقباد اُرَینِب : خرگوش کوچک ماده، در عرب کنایه از زن زیبا و ظریف اسحاق : کهنه شدن، دور کردن، کهنه شدن جامه، فرزند ابراهیم و سارا اسد : شیردرنده، برج پنجم از بروج فلکی، خانه آفتاب اسرائیل : مجادل باخدا، زورمندتر از خدا، نام فرشته ای است، نامی که به یعقوب پس از نزاع با فرشته داده شده اسرافیل : درخشیدن مانند آتش، از فرشتگان مقرب درگاه خداوند اسفندیار ...



  • معنی اسم هیرو ها به فارسی

    رتبه دهی (1 رای) Crystal Maiden: کریستال میدن Faerie Dragon: اژدهاجن وپری Holy Knight: شوالیه مقدس Keeper of the Light: حقیقت حقه خود نور Lord of Olympia: پروردگار المپیا Prophet: رسول Silencer: صدا خفه کن Slayer: قاتل Storm Spirit: روح طوفان Admiral: دریاسالار Centaur Warchief: حیوان افسانهای با بالاتنه انسان و پایین تنه اسب Warchief Rogue Knight: جنجگوی شب Stone Giant: سنگ غول پیکر Treant Protector: محافظ Anti-Mage: ضد جادو Dwarven Sniper Dwarven: کمین گر Juggernaut: نیروی عظیم منهدم کننده Lone Druid: تگزاس فالگیر Moon Rider: ماه سوار Naga Siren: ناگا اعلام خطر Phantom Lancer: شبح نیزه دار Priestess of the Moon Priestess: از ماه Stealth Assassin: مخفیکاری آدمکش Troll Warlord: ترول جنگسالاری BoneFletcher: استخوان فلچر مادرعنکبوت ها: Broodmother Nerubian Assassin Nerubian: آدمکش Nerubian Weaver Nerubian: ویور Phantom Assassin: شبح آدمکش Shadow Fiend: سایه ادم بسیار شریر Soul Keeper: روح حقیقت حقه Bane Elemental: زهر عنصری Dark Seer: تاریک بیناست Death Prophet: مرگ حضرت Obsidian Destroyer Obsidian: ویرانگر Demon Witch: جادوگر شیطان صفت Enigma: معما Oblivion: فراموشی Queen of Pain: ملکه از درد Warlock: پست و فریبنده Axe: تبر Chaos Knight: هرج و مرج نایت Doom Bringer: رستاخیز Bringer Lord of Avernus: ارباب جهنم Lycanthrope: ادمی که بشکل گرگ در امده باشد Night Stalker: شب استاکر Pit Lord: پیت لورد Butcher: قصاب Skeleton King: اسکلت کینگ Slithereen Guard Slithereen: گارد Undying: فنا ناپذیر Bounty Hunter: فضل شکارچی Drow Ranger Drow: جنگل بان Faceless Void: بیچهره خالی Lightning Revenant: آذرخش Revenant Gorgon: زن بد سیما Templar Assassin: زائر بیت المقدس آدمکش Ursa Warrior: خرس آواتار ها Vengeful Spirit: روح انتقام جو Alchemist: کیمیاگر Clockwerk Goblin Clockwerk: دیو Dragon Knight: اژدها نایت Sacred Warrior: مقدس آواتار ها Sand King: شن کینگ Goblin Techies: دیو Techies Ogre Magi: غول مغ Shadow Priest: سایه کشیش Shadow Shaman: سایه کشیش یاکاهن یا جادوگر مردم قدیم شمال اسیا و اروپا Tinker: سرهم بندی کردن Tormented Soul: عذاب روح Twin Head Dragon: دوقلو اژدها سر Witch Doctor: جادوگر دکتر

  • دو قدم تا سه سالگی (4)

    شارمین مامان خوشگله... دختر مامان قشنگه... جیگر مامان عسله... دختر منه شاید بهتون نگفتم ولی این شعریه که از هفته ۱۹ بارداری که فهمیدم دختر کوچولویی در درونم دارم تا دقیقا ۲۴ ساعت قبل از تولد شاینا براش میخوندم و ماههای آخر دخترکم با شنیدن ریتم و نوای این ترانه خودساخته!! شروع به واکنش نشون دادن میکرد. حتی گاهی احساس میکردم خانوم کوچولو به شنیدن نام "شارمین" عکس العمل نشون میده. آره... شاینا خانوم ما تا یه روز قبل تولدش شاینا نبود شارمین بود... مثل همه شما مامان و باباها منهم دوست داشتم فرزند درونم از همون دوران جنین با اسمش آشنا باشه و نامیدنش رو با نام خودش در زمانیکه درون مادرش هست تجربه کرده باشه. انتخاب اسم بی شک وظیفه سنگینیه که روی دوش همه پدر مادرهاست و جالب اینجا بود برای من که خودم از اواسط دوران بارداری مادرم شایلی نامیده میشدم اسم کودکم ۲۴ ساعت قبل از تولدش تغییر کرد!! راستش چون در روزهای بارداریم وبلاگ نداشتم و این خاطرات فقط در دفترچه یادداشتم ثبت شده اند بد ندیدم تو پستهای شمارش معکوس تولدیمون از نامگذاری شاینا بنویسم و چون تازگیها خاطره انتخاب اسم خودم رو هم از پدرم شنیدم گفتم شاید اگه اونو هم اینجا به یادگار بگذارم جالب باشه... همیشه میدونستم شایلی نام یکی از بیماران بابا بوده ولی از چند و چونش خبر نداشتم تا اینکه همین تازگیها ازش پرسیدم و تعریف کرد... : صبح یکی از روزهای پاییزی سال ۵۶ در پایان کشیک شبانه اش تو بیمارستان بعد از شنیدن صدای آمبولانس وقتی خودش رو به اورژانس میرسونه زن ترکمنی رو می بینه که بچه ای رو پتو پیچیده روی تخت میگذاره. شهری که من متولد شدم یکی از شهرهای محل سکونت ترکمنهاست. خیلیها اونها رو با ترکها اشتباه میگیرند ولی نژاد اونها با ترکها کاملا متفاوته. بابا میگفت وقتی پتو رو باز کردم بوی شدید و تند سوختگی مشامم رو آزرده کرد. دختربچه ای با سوختگی شدید بود که بیحال لای پتو گذاشته بودندش. بعد از رسیدگی سریعا در بخش بستریش کردیم و خدارو شکر به دادش رسیدیم چون شدت جراحات اونقدر زیاد بود که اگه دیر میرسید قطعا زنده نمی موند. موقع تکمیل پرونده از مادرش پرسیدم اسم دخترک چیه؟ مادر با همون لهجه غلیظ ترکمنها گفت: شایلی... ترکمنها لهجه غریبی دارند زبان گویششون شاید شبیه ترکی باشه ولی لهجه عجیبشون زبان رو کاملا برای حتی ترکی دانها نامفهوم میکنه. بابا میگفت به زور متوجه نام شدم ولی از لحن تلفظش خوشم اومد. یعد از یکی دو روز که حال دخترک رو به بهبود بود از مادرش پرسیدم معنی اسم دخترک چیه؟ مادر دست توی لباسش کرد و گردنبند بزرگی شبیه نعلبکی از زیر لباسش بیرون کشید و گفت: بو٬ قزل اولسون ...

  • معنی اسم و کی به کیه

    معنی اسم و کی به کیه

    ممنون از همه دوستان که کامنت دادید. سلوی غمگین معنی اسم گلها رو پرسیدی اینم جواب. وندا ریشه اردو داره که نوعی از ارکیده است که در منطقه هیمالیا می روید. معنی فارسی: در زبان پهلوی بمعنای آرزو و خواسته حتی فعل وندیدن بمعنای خواستن هم وجود داشته یه جورهایی هم خدا وندا ربطی به این قضیه داره. هانا در اکثر زبانها هست و هرجا معنی می ده. ولی در ایران اسمی کردیست و بمعنی امید می باشد. البته ما کرد نیستیم ولی این اسم رو خیلی دوست دارم. حالا حالــــــــا حالـــــــــــــــــــــــــا هر کی تونست بگه کی به کیه یعنی کدوم وندا کدوم هاناست؟  شرکت در مسابقه فقط مختص افراد غیر فامیل است. دوستون داریم تا دیدار بعدی  

  • در باره نام های ارمنی

    در باره نام های ارمنی             برای نام های ارمنی می توان چهار منشا قائل شد ۱: ایران باستان  بسیاری از اسامی ارمنی هستند که ریشه در فارسی باستان دارند و این به علت نزدیکی تنگاتنگ و دوستی و همکاریهای گسترده بین ارمنیان و ایرانیان بوده است. بسیاری از نام های ارمنی یا ریشه در زبان های ایرانی دارند و یا  از نام های اصیل ایرانی به کار رفته در دوران ایران باستان می باشند و ارامنه با انتخاب و گذاشتن این نام ها بر فرزندان خود ، مانع از فراموشی و از بین رفتن این نام ها شده اند در واقع ارامنه ، امانت دار صدیقی برای حفظ و نگاه داری این نام ها بوده اند . اگر چه اکنون تلفظ و کاربرد این نام ها برای ایرانیان ، ثقیل و نامانوس است ولی این نام ها مدت دوازده سده میان ایرانیان رواج داشته است . نام های ارمنی که ماخوذ از فارسی باستان بوده معمولاً چهار گونه می باشند الف: نام یک ایزد در ایران باستان  که معمولاً در ارمنستان هم ستایش می شده و از ایزدان مشترک آئین مهر با آئین زرتشت بوده است نظیر میهر(مهر)  ، واهرام(بهرام) و غیره ب: نام یک صفت خاص  که در دوران باستان برای مردان ،  نشانهء دلیری و برای زنان ، نشانهء حجب و پاکدامنی بوده  نظیر آرشام برای مردان و نائیری برای زنان ج: نام یک مقام و منصب مشترک  که در این میان نیز مناصب دینی مشترک بین آئین مهر و زرتشت جایگاه ویژه ای دارند نظیر هایراپت معدل هیربد د: نام یکی از پهلوانان ایران باستان که به علت نزدیکی فرهنگی بین ارامنه و سایر ایرانیان در دوران ایران باستان به همدیگر ، احتمالاً مشابه آن در ارمنستان بوده و یا اینکه ارامنه خود این پهلوانان را می شناختند نظیر رُستُم معدل رستم   ۲: ورود مسیحیت   با ورود مسیحیت به ارمنستان در اولئل قرن چهارم میلادی ، خیل عظیم اسامی موجود در کتاب مقدس نیز وارد نام های ارمنی شد البته این نام ها با آوا نویسی زبان ارمنی تطبیق داده شدند نام هایی که ماخوذ از مسیحیت و کتاب مقدس بوده اند شش گونه می باشند الف: اسامی پیامبران وانبیا  در کتاب مقدس از انبیاء کوچک و بزرگ گوناگونی یاد شده و بویژه عهد عتیق ، پر است از اسامی گوناگون انبیا که از نمونه های آن می توان به این موارد اشاره نمود یِساییYesayiمعادل اشعیا  یِرِمYeremمعادل اِرمیا   دانِلDanel معادل دانیال داویتDavitمعادل داوود سوقومون Soghomun معادل سلیمان و بسیاری از نمونه های دیگر    ب: اسامی زنان معروف  در کتاب مقدس اعم از عهد قدیم وجدید ، اسامی زنان سرشناسی ذکر شده که با ورود مسیحیت به ارمنستان ، ارامنه از این اسامی برای نام گذاری دختران خود استفاده نمودند از قبیل  یِواYevaمعادل حوا   نویِمNoyem معادل نعومی  ...

  • معنی نام های عبری رایج در زبان فارسی

      بِنيامين /benyāmin/ (نام مرد) (عبري) 1- یعنی پسر دست راستِ من2- (اَعلام) آخرين پسر حضرت يعقوب (ع) و برادر تني حضرت يوسف (ع) كه پدرش (حضرت يعقوب) وي را بنيامين ناميد. [درباره وجه تسمیه‌ي بنیامین آمده است که مادرش، راحیل همسر محبوب یعقوب، به هنگام تولد وی درد و رنج بسیار متحمل شد، از اینرو فرزندش را «بن اونی» نامید که در عبری «پسر رنج من» معنا می‌دهد (البته معنای «پسر توانمندی من» نیز برای آن ذکر کرده‌اند). گفته‌اند که راحیل، اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی‌هایي که تحمل کرده بود، در گذشت. اما پدرش وی را «بن یامین» به معنای تحت‌اللفظیِ «پسر دستِ راست» نام نهاد، که بر پیروزی او در آینده نیز اِ شعار داشت. «بن یامین» را به معنای «پسر جنوب» نیز گفته‌اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد. همچنین نام او را «بن یمیم» گفته‌اند، یعنی فرزند روزگارانچون تولد او در سن پیری یعقوب بود. (نقل مطالب از دانشنامه‌ي جهان اسلام ص 453]. دانیال ابراهیم اسماعیل یوسف یونس زکریا بنیامین اسرائیل عزرائیل داود یوحنا میکائیل جبرئیل یعقوب     ابراهیم (به معنی پدر مهربان)است . (آب + راهام = آبراهام) آب یعنی پدر  و راهام یعنی مهربان در عربی پدر مهربان می شود "الأب الرحیم". برخی پَرهام را همان ابراهیم می دانند اما دلیلی بر اثبات این مدعانیست .                                                                    یوسف به عبری یعنی ( او می افزاید .) اسرائیل لقب یعقوب است.در اینکه چرا او را اسرائیل می نامند، اختلاف وجود دارد. نظر اسلام لقب اسرائیل، در قرآن چند جا برای حضرت یعقوب آمده است .همچنین سوره‌ای به نام "اسراء" در قرآن وجود دارد که نام دیگر آن "بنی اسرائیل" می باشد. طبری روایتی نقل کرده و آن را گرفته شده از (سَیر، به معنی حرکت در شب) دانسته و می نویسد:چون اختلاف میان یعقوب و برادرش عیص ایجاد شد یعقوب از فلسطین گریخت و به سوی (فِدان آرام) روانه شد و شب ها راه می‌رفت و روزها پنهان می‌شدو از آن پس( اسرائیل) نامیده شد. ولی امام صادق درروایتی می فرمایند: اسرائیل به معنای(بنده خدا)است زیرا (اسرا) به معنای( عبد: بنده) است و (ایل) هم نام خدا می‌باشد.  در روایت دیگر آمده است که (اسرا) به معنای( نیرو) است و( ایل )هم نام خداست و معنی اسرائیل نیروی خداست. همچنین در دعای سمات یعقوب، اسرائیلِ خدا نامیده شده است. نظر یهود اسرائیل به معنی «آن که با ایل: (خدا) کشتی گرفت»، «آنکه بر ایل: (خدا) پیروز شد» و از این رو «آنکه همراه ایل: (خدا) حکم روایی کرد» لقب یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم بود.  درداستان نامگذاری وی درعهد عتیق در بخش پیدایش ۳۲:۲۸ ...

  • نام پیامبران با معنی و مفهوم نام آنها از آدم تا خاتم

                        حضرت ادریس(ع) ادریس :نام آن حضرت در زبان عبری اخنوخ است. پدر:یارد مادر:بره تاریخ ولادت:۸۳۰ سال بعد از هبوت آدم. مدت عمر: ۳۶۵ سال بعثت:در کوفه مبعوث شد. محل دفن:آن حضرت به آسمان ها عروج کرد. نسب:ادریس بن یارد بن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن ادم(ع) تعداد فرزندان:آن حضرت ۲ پسر داشت. مختصری از زندگی نامه: برخی آن حضرت را از این جهت ادریس نامیدند،که حکمتهای خداوند وسنت های الهی را درس میداده است. وی با ۷۲ زبان مردم را بهسوی خدای یگانه دعوت می نمود. محل اقامت او در مسجد سهله در شهر کوفه بوده است. چنانکه معروف است حضرت ادریس اولین کسی بوده است،که خط نوشت،جامه دوخت وخیاطی را تعلیم داد. آن حضرت در زمینه ی علم نجوم وهندسه وحساب و فلسفه و...تبحر داشت وآنهارابه مردم زمان خود می آموخته است.نقل شده است:خداوند ۳۰ صحیفه بر ادریس نازل نمود. فهرست سوره هایی که نام حضرت ادریس درآنها ذکرشده:مریم،انبیاء                                                                                 حضرت نوح(ع) ادوارنبوت: دوره دوم نبوت لقب:شیخ الانبیاء معنای اسم:نوح=نوحه و اسامی دیگری نیز دارد.عبدالغفار،عبدالملک،عبدالسلام پدر:لمک مادر:قینوش تاریخ ولادت:۱۶۴۲سال بعد از هبوط ادم مدت عمر:بیش از هزار سال نوشته اند بعثت:پیامبری ایشان در بابل،عراق و شام بود محل دفن:نجف اشرف درکشور عراق نسب:نوح بن متوشلخ بن اخنوخ بن یارد بن مهلا ییل بن قینان بن انوش بن شیث بن ادم(ع) تعداد فرزندان:ان حضرت ۴ پسرداشت. مختصری از زندگینامه: حضرت نوح(ع) نخستین پیامبراولواالعزم است که خداونداورا با کتاب وشریعت جداگانه ای بسوی مردم ان روزگار مبعوث نمود.هرچند ان حضرت سالیانی دراز،قوم خودرا به یکتا پرستی دعوت نمود، ولی نتیجه ای نبخشید،تا اینکه به امر خداوند کشتی بزرگی ساخت واز هر نوع حیوان یک جفت(نروماده)درانقرار داد و سپس خود و عده کمی از همراهان به علاوه سه فرزندش (سام-یافث-حام)و همراهانش در کشتی نشستند پس از ان چهل شبانه روز باران سیل اسایی بارید و بعد از اینکه اب فرو نشست کشتی بر قله کوه جودی و به روایت تورات ، بر کوه ارارات یا اغاری به خشکی نشست بدین ترتیب نوع بشر از بازماندگان کشتی نوح بوجود امد. فهرست سورهایی که نام نوح در ان ذکر شده: ال عمران-نساء-انعام-اعراف-توبه-یونس-هود-ابراهیم-اسراء-مریم-انبیاء-حج-مومنین-فرقان- شعراء-عنکبوت-احزاب-صافات-ص-غافر-شوری-ق-ذاریات-نجم-قمر-حدید-تحریم-نوح.                                                                                                                حضرت هود(ع)               معنای ...

  • هر کسی میخواد معنی اسمشو بدونه بره ادامه مطلب...

    حرف ا ابراهیم : پدر جماعت بسیار، صورتی از ابراهام عبری، نام سوره چهاردهم قرآن، نام ابراهیم پیامبر بت شکن ابوالفضل : پدر فضل، دارنده فضل، کنیه عباس بن علی اتابک :پدربزرگ از نظر احترام، وزیر پادشاه، مربی کودک اتان : نام داریوش بزرگ هخامنشی اثیرالدین : کره آتش، آسمان دین، اثیرالدین اخسیکتی شاعر قرن ششم هجری اِحترام : حرمت داشتن، بزرگواری، شکوه اِحتشام : بزرگی، بزرگ شمردن، صاحب حشمت و جلال بودن اَحد: یگانه، یکتا اِحسان : بخشش، نیکویی، خوبی، لنگرگاهی در عدن اَحمد : پسنده تر، ستوده تر، لقب پیامبر اسلام اَحور : سیاه چشم مانند آهو اَختر : ستاره، بخت، طالع، پرچم، نام گیاهی است دارای برگهای دراز و گلهای ریز و زرد و سرخ، نام فرشته موکل بر زمین اِدریس : نام یکی از پیامبران. به جهت تدریس بسیار به این نام مشهور شده اِدموند : نگهبان، پشتیبان، محافظ اَدهم : سیاه، تیره گون، اسب سیاه، ابراهیم ادهم از عرفای قرن سوم هجری اَدیب : با ادب، با فرهنگ، زیرک، سخندان اَرجمند : دانا، قیمتی،بلندمرتبه، سعادتمند اَردشیر : شیر خشمگین، شهریارمقدس، نام اولین پادشاه ساسانی اُرُد : خیر و برکت،فرشته نگهبان ثروت، مخفف اردشیر، نام یکی از پادشاهان اشکانی اَردَلان : ماخوذ از واژه ارد ایرانی اُردیبهشت : آتش، نام فرشته ای که نگهبان کوههاست و موکل برروز سوم هر ماه، بهترین راستی، ماه دوم سال خورشیدی اَرژَن : درخت بادام کوهی که از چوب آن عصا و کمان می سازند، نام دشتی در استان فارس اَرژَنگ : آرایش، زینت، نقاشیها، طلسم، نام کتاب مانی پیامبر ایرانی اَرسطو : ارسطاطالیس، معروفترین حکیم یونانی که معلم اول هم گفته شده اَرسلان : شیر درنده، مجازا مرد دلیر و شجاع اِرشاد : راهنمایی، هدایت، راه بحق نمودن اَرشاسب : دارنده اسبهای نر اَرشاک : دلیر، مرد قوی تن، مبارز، اَرَشک، اشک، نام موسس سلسله اشکانی اَرشَد : رشیدتر، بزرگتر، راه راست یا بنده تر اَرشک : ارشاک، اشک اَرشَیا : در پهلوی اَگاش به معنی تخت و گاه، همریشه با کلمه عرش عربی اَرغوان : نوعی گل سرخ است ، قبل از آنکه برگهای آن بروید گل می دهد اَرمغان : ره آورد، هدیه، تحفه، سوغات اِرمیا : نام پیامبر بنی اسرائیل، یرمیا یعنی یهوه بزیر می اندازد اَرمین : آرمین، کی آرمین پسر کیقباد اُرَینِب : خرگوش کوچک ماده، در عرب کنایه از زن زیبا و ظریف اسحاق : کهنه شدن، دور کردن، کهنه شدن جامه، فرزند ابراهیم و سارا اسد : شیردرنده، برج پنجم از بروج فلکی، خانه آفتاب اسرائیل : مجادل باخدا، زورمندتر از خدا، نام فرشته ای است، نامی که به یعقوب پس از نزاع با فرشته داده شده اسرافیل : درخشیدن مانند آتش، از فرشتگان مقرب درگاه خداوند اسفندیار ...

  • معنی نام های عبری رایج در زبان فارسی

    دانیال ابراهیم اسماعیل یوسف یونس زکریا بنیامین اسرائیل عزرائیل داود یوحنا میکائیل جبرئیل یعقوب  ابراهیم (به معنی پدر مهربان)است . (آب + راهام = آبراهام) آب یعنی پدر  و راهام یعنی مهربان در عربی پدر مهربان می شود "الأب الرحیم". برخی پَرهام را همان ابراهیم می دانند اما دلیلی بر اثبات این مدعانیست .                                                                   یوسف به عبری یعنی ( او می افزاید .)اسرائیل لقب یعقوب است.در اینکه چرا او را اسرائیل می نامند، اختلاف وجود دارد.نظر اسلاملقب اسرائیل، در قرآن چند جا برای حضرت یعقوب آمده است .همچنین سوره‌ای به نام "اسراء" در قرآن وجود دارد که نام دیگر آن "بنی اسرائیل" می باشد.طبری روایتی نقل کرده و آن را گرفته شده از (سَیر، به معنی حرکت در شب) دانسته و می نویسد:چون اختلاف میان یعقوب و برادرش عیص ایجاد شد یعقوب از فلسطین گریخت و به سوی (فِدان آرام) روانه شد و شب ها راه می‌رفت و روزها پنهان می‌شدو از آن پس( اسرائیل) نامیده شد.ولی امام صادق درروایتی می فرمایند: اسرائیل به معنای(بنده خدا)است زیرا (اسرا) به معنای( عبد: بنده) است و (ایل) هم نام خدا می‌باشد. در روایت دیگر آمده است که (اسرا) به معنای( نیرو) است و( ایل )هم نام خداست و معنی اسرائیل نیروی خداست. همچنین در دعای سمات یعقوب، اسرائیلِ خدا نامیده شده است.نظر یهوداسرائیل به معنی «آن که با ایل: (خدا) کشتی گرفت»، «آنکه بر ایل: (خدا) پیروز شد» و از این رو «آنکه همراه ایل: (خدا) حکم روایی کرد» لقب یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم بود. درداستان نامگذاری وی درعهد عتیق در بخش پیدایش ۳۲:۲۸ چنین آمده است:و یعقوب تنها ماند و مردی با وی تا طلوع فجر کشتی می‌گرفت. و چون او دید که بر وی غلبه نمی‌یابد، کف ران یعقوب را لمس کرد، وکف ران یعقوب در کشتی گرفتن با او فشرده شد. پس گفت: «مرا رها کن زیرا که فجرمی شکافد.» گفت: «تا مرا برکت ندهی تو را رهانکنم.» به وی گفت: «نام تو چیست؟» گفت: «یعقوب.» گفت: «از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل، زیرا که با خدا(الوهیم) و باانسان نبرد کردی و پیروزی یافتی.» ویعقوب از او پرسید. گفت: «مرا از نام خود آگاه ساز.» گفت: «چرا نام مرا می‌پرسی؟» و او رادر آنجا برکت داد. و یعقوب آن مکان را «فنیئیل» نامید و گفت: «زیرا خدا(الوهیم) را روبه رو دیدم وجانم رستگار شد.»پیشتر از آن در پیدایش ۲۸:۲۰ یعقوب چنین نذر کرده بود:و یعقوب نذر کرده، گفت: «اگر خدا(الوهیم) با من باشد، و مرا در این راه که می‌روم نگاهداری نماید، و مرا نان دهد تابخورم، و رخت دهد تا بپوشم، تا به خانه پدر خود به سلامتی بازگردم، حتماً یهوه، خدای ...

  • دانلود آلبوم جدید ابرو گوندش به نام Evet به معنی بله

    دانلود آلبوم جدید ابرو گوندش به نام Evet به معنی بله - سایت فارسی طرفداران ماهسون در ایران mahsun kirmizigul fans cloob in iran"> سایت طرفداران ماهسون Mahsun Kirmizigül - دانلود آلبوم جدید ابرو گوندش به نام Evet به معنی بلهسایت طرفداران ماهسون Mahsun Kirmizigül سایت فارسی طرفداران ماهسون در ایران mahsun kirmizigul fans cloob in iran دانلود آلبوم جدید ابرو گوندش به نام Evet به معنی بله دانلود آلبوم جدید ابرو گوندش به نام Evet به معنی بلهدانلود از Rapidshare : بعد از کلیک بر روی لینک در صفحه جدید بر روی گزینه Free کلیک کرده و صبر کنید تا ثانیه شمار به عدد صفر برسد . با کیفیت MP3 128                        دانلود یکجا [Rapidshare] Harika Olumsuz Asklar Evcilik Oynayamam Sadece Sevdim Evet Tukenecegiz Kizil Mavi Dert Fasli Evlenirmiydik Dunya Donuyor