نسخه کامل تعزیه علی اکبر

  • نسخه کامل شهادت علی اکبر (ع)

    نسخه کامل شهادت علی اکبر (ع)

    نسخه کامل شهادت علی اکبر(ع) دانلود نمونه نسخه سکینه سال ۹۰ خوانساربرای سفارش کامل مجلس همراه با دی وی دی با شماره تلفن : ۰۹۱۳۳۰۴۵۵۱۸ تماس حاصل فرمایید.قیمت :۸۰/۰۰۰ ریال



  • دانلود صوتی قسمت زیبایی از تعزیه ی علی اکبر از سید حسن گلختمی

    دانلود

  • نسخه شمر و منقذ تعزیه حضرت علی اکبر (ع)

    نونهال چمن کرب بلا بسم الهبهترین همه ی خلق خدا بسم الهای ستمکش نه ز جدّ پدرت می ترسمنه حیا میکنم از خیر نساء بسم الهوقت آن شد که ره مفسده از سر گیرم تیغ در کف ز پی کشتن اکبر گیرم جنتُ کوثر طوبا همه را نقد دهم دوزخ هاویهُ ویل سراسر گیرم ای شاه که خرگاه توسر برده به کیوان وی خادم درگاه تو فقفورُ سلیمان برگرد سرا پرده ات از بهر طلایه پر در پر هم بافته از حوریُ غلمان این لشکر بی حد که رسد از چپ و از راست مشکل بگذراند که بیرون ببری جانصل علی محمدُ صل علی  علی صل علی محمد از این ماه منجلی صل علی محمد از این رتبهُ شکوه گویند دو آفتاب نگنجد به کشوری این نور درخشان که گردیده نمایان صد نور تجلی شده زین ماه درخشان گویا که بود نور رخ احمد مرسل گردیده نمایان بسوی لشگر عدوان ای شمر مرو پیش به ترس از رخ احمد ما را نبود جنگ به آن ختم رسولانلیکن برم پیش ببینم چه بود نام شاید که بود نور خداوند جهانبان بر گو تو به من نام خودُ جدُ پدر را تا نیک شناسیم تو را ای شه خوبانشانه یک مو اگر از کاکل اکبر فکند دل این جمع پریشان همه یکسر شکند بوی این زلف اگر باد برد سوی تتار تا قیامت به جهان رونق عنبر شکند هر که منع دل لیلا بکند سنگدل است داغ فرزند جوانی دل مادر شکند بیا ای شمر یکدم مشورت با عقل دانا را رها کن از کف خود دامن گبر ترسا را ببین این ظلم کردن سر بریدن آل احمد را مروّت می پسندد خود نمائی این ستمها را نه واللهی نه باللهی غلط کاریست پروا کن مرنجان از شرار تیغ خود قلب سیما را حسین دیگر ندارد یاوری غیر از علی اکبر بمیدان می فرستد شاه دین آن سرو رعنا را اگر اکبر شود کشته حسین از غصّه می میرد یقین از غصّه بر هم می زند افلاک بالا را نمی دانم چه باید کرد مستم یا که هُشیارم ز جا برخیز تا کی مست هستی ای ستمکارا بکش خنجر بُکش اکبر بزن آتش به خشک ُتر بسوزان از شرار تیغ قلب زار لیلا را الا یا ایها الاعراب خاشعنی لمطلوبکفاطلبی کلیمونی سلیمونی لمقصودک عراقُ کوفیُ شامی یزید مرتد کافر محبّ آل بوسفیانُ خصم آل پیغمبرمنظور تو چیست ای نکوناماز پادشه است حکم بر ماکوته نکنم ز جنگ اصلامن شرم نباشدم ز داوراز اهل قریشم ای نکوفرشمرم به جهان نموده مادرعلی اکبر ای شیر جنگی چرا نیائی برون یکدم از خیمه هامنقذ مره ای شجاع محیل بکجا می روی باین تعجیلرفت منقذ که کار خود سازد علی اکبر بخون طپان سازدمنقذ می روم در کنار نخلستان علی اکبر به خون کنم غلطانمی کشم او را اگر عیسی اگر موسی بود می کشم او را اگر داود اگر یحیی بود می کشم او را اگر پیغمبر است گر چه می دانم علی اکبر استای شبیه نبی ای علی اکبر وی تازه نهال باغ حیدر تا چند به عرصه گاه میدان تازی تو سمند همچو گردان باز ...

  • نسخه کامل شهادت درویش کابلی

    تعزیه شهادت درویش کابلی شروع مجلس امام : ای خدا آگاهی از بی یاری ام بین چه سان آماده جانبازی ام اندرین صحرا ندارم جز تو کس در صف محشر به فریادم برس جز شفاعت نیست مقصود من سر دهم در راهت ای معبود من درویش : ای باعث لوح و قلم ای صاحب دفتر علی موجود از تو شد عدم ای بر همه رهبر علی گر تو نبودی در جهان، پیدا نبودی آسمان گشته زمین از تو عیان بر جملگی سرور علی نام تو شد ذکر ملک تا شد ملک اندر فلک مدح تو بر پا تا سمک ای خلق را رهبر علی دست یداللهی تو را کرده همی زیدان عطا ای قلزم قهر خدا ای مرتضی حیدر علی استاد خاص جبرئیل جبریل را اعظم دلیل ای بنده رب جلیل ای خواجه قنبر علی عالم همه در مشت تو چون حلقه در انگشت تو بار امامت پشت تو بازوی پیغمبر علی ای پادشاه لوکشف ای مالک ملک نجف وی در یکتا در صدف ای در صدف گوهر علی بهر زیارت آمدم نزد تو از ملک عجم تا در حریمت پا نهم ای صاحب منبر علی من تشنه این روزان همه نوشم مگر بی واهمه آبی زنهر علقمه یا ساقی کوثر علی طفلان : العطش ای جان بابا العطش سوختیم از تف گرما العطش ابر رحمت ای خدا بر ما ببار رحم کن بر طفلی ما العطش درویش : آید این صحرا صدای العطش گوش من آید نوای العطش العطش آید نمی بینم کسی سوختم دل از فغانشان من بسی پس روم اول به فکر خود کنم تشنگی خویش را آبی زنم آید این صحرا مرا اطفال چندی در نظر خود روم تا بینم ایشان کیستند در این گذر طفلان : العطش ای کردگار لم یزل العطش کز تشنگی آمد اجل کیست رحمی بر دل طفلان کند؟ تا که دفع آتش سوزان کند درویش : یارب این طفلان و مظلومان ز نسل کیستند؟ اندرینجا بی کس و یاور برای چیستند؟ بینم ایشان را که از شهزادگانند سر به سر آید از ایشان نشان پادشاهی در نظر یارب این شهزاده بیمار آید از کجا؟ کز عطش رخسار او گردیده همچو کهربا یارب این دختر چرا از تشنگی خشکیده لب؟ از چه ممنوعند از آب بیابان العجب گوئیا بابا ندارند اندرین دشت بلا کاین چنین گشتند در غربت غریب و مبتلا پس روم آب آورم بهر رضای کردگار بهر این لب تشنگان باشد ثواب کردگار می کنم کشکول خود را پر از این اب فرات تا دهم این تشنگان را از عطش شاید نجات ایا علی ولی ای شه بلند جناب پی رضای تو این تشنگان کنم سیراب ---------- که باشد اینکه سوار است او به عرش برین که باشد اینکه همی چون علی نشسته به زین؟ ایا جوان و شه باوقار سلام علیک نشان و مظهر مهر خدا سلام علیک امام : هزار بار علیک سلام ای درویش تو را مراد علی ولی است ای درویش بگو برای چه در اضطرابی ای درویش برای کیست پر از اب کرده ای کشکول؟ درویش : قلندری است معاشم مرید پیرخود علی ام من از غلام غلامان مرتضی علی ام من از عجم به عرب راهها بپیمودم به شوق شاه نجف لحظه ...