کلاس هفتم

  • نمونه سوالات انگلیسی هفتم

    نمونه سوالات انگلیسی پایه ی هفتم جهت دانلود کلیک کنید.



  • دانلود پاورپوینت درس 7 علوم تجربی پایه ی هفتم

    دانلود پاورپوینت درس 7 علوم تجربی پایه ی هفتمدانلود

  • فیلم های راهنمای معلم هفتم

    برای دانلود فیلم ها روی موضوع مورد نظر کلیک کنیدریاضیتفکر و سبک زندگیعربیانگلیسی:: موضوعات مرتبط: ریاضی، عربی، انگلیسی، تفکروسبک زندگی، فیلم های آموزشیمنبع:سکوی هفتم

  • معنی شعرهای علم زندگانی و فرشته ی مهر

    علم زندگانیکبوتر بچّه ای با شوق پرواز            به جرئت کرد روزی با ل و پر باز  روزی بچّه کبوتری با هیجان و آرزوی بسیار بال و پر خود را برای پرواز باز کرد .پرید از شاخکی بر شاخساری           گذشت از بامکی بر جو کناری  از شاخه ی کوچکی به شاخه ی دیگری پرید و از پشت بامی رد شد و کنار جوی آب نشست .نمودش بس که دور آن راه نزدیک          شدش گیتی به پیش چشم ، تاریکاین راه  کوتاه برایش خیلی دور و طولانی به نظر آمد و دنیا  پیش چشمانش تار شد .ز وحشت سست شد بر جای ناگاه            ز رنج خستگی در ماند در راه  از وحشت و ترس  بر جای خود خشک شد و از شدّت خستگی ، در مانده شد و در راه ماند .فتاد از پای کرد از عجز فریاد             ز شاخی مادرش آواز در دادخسته شد و از روی نا توانی و خستگی فریاد  زد . مادرش که روی شاخه ی درختی نشسته بود ، گفتتو را پرواز زود است و دشوار           ز نوکاران که خواهد کار بسیار  پرواز کردن برای تو هم زود است . هم بسیار سخت و دشوار ، چه کسی از افراد تازه کار ، کار بسیار می خواهد ؟ ( کسی کار بسیار نمی خواهد )هنوزت نیست پای برزن و بام             هنوزت نوبت خواب است و آرام فعلاً وقت خواب و استراحت  توست و زمان پریدن در کوچه و پشت بام نیست . ( توانایی این کار را نداری )تو را توش هنر می باید اندوخت             حدیث زندگی می باید آموخت  تو در حال حاضر باید علم و دانایی و هنر بیاموزی و رسم زندگی کردن را یاد بگیری .بباید هر دو پا محکم نهادن            از آن پس فکر بر پای ایستادن اول باید بتوانی پاهای خود را محکم روی زمین بگذاری ، سپس مستقل شوی .من این جا چون نگهبانم تو چون گنج             تو را آسودگی باید مرا رنج تو مانند گنجی هستی که احتیاج به مراقبت داری و من نگهبان تو هستم . تو باید آسوده باشی و من باید برای مراقبتاز تو رنج و سختی بکشم .مرا در دام ها بسیار بستند             ز بالم کودکان پرها شکستند  من در دام ها و بلا های بقسیاری گرفتار شدم و بارها بچه ها بال و پرم را شکستند .گه از دیوار سنگ آمد ، گه از در              گهم سر پنجه خونین شد ، گهی سر از در و دیوار به من سنگ زدند و گاهی پنجه ها و گاهی سرم خونین شد .نگشت آسایشم یک لحظه دمساز            گهی از گربه ترسیدم  ، گه از باز  آسایش لحظه ای همدم من نشد ( لحظه ای آرامش را ندیدم ) گاهی از گربه ترسیدم و گاهی از باز .هجوم فتنه های آسمانی      مرا آموخت علم زندگانیحمله ی بال های آسمانی به من راه و رسم زندگی کردن را آموخت .نگردد شاخک بی بن برومند       ز تو سعی و عمل باید ، زمن پندشاخه ای که ریشه نداشته باشد رشد نمی کند  و قوی نمی شود . تو باید سعی و تلاش کنی ...