ترجمه مدخل کارنامه اردشیر پابگان از فرهنگ ایرانیکا

ترجمه مدخل " کارنامه اردشیر پابگان " نوشته کارلو جیوانی چرتی(C.G.Cereti) از فرهنگ ایرانیکا بنا به پیشنهاد جناب آقای دکتر حسین بادامچی به عنوان کار پایانی ترم برایمتون تخصصی زبان ارائه شده و از آنجا ئیکه از آن در تهیه متن گفتار پیشین استفاده موثری شده به عنوان مکملی برای مطالعات بیشتر در اینجا ارائه می شود . بدیهیست که کاستی های ترجمه به عهده اینجانب است .


کارنامه اردشیر پابگان

 

نوشته منثور کوتاهی به پارسی میانه است که داستان زندگی اردشیر اول(1)، پادشاه ساسانی، خیزش او به سمت تاج و تخت، نبرد بر ضد پادشاه اشکانی، اردوان و فتح امپراطوری را شرح می دهد.

کارنامه اردشیر پابگان(2)

نوشته منثور کوتاهی به پارسی میانه است که داستان زندگی اردشیر اول، پادشاه ساسانی، خیزش او به سمت تاج و تخت، نبرد بر ضد پادشاه اشکانی ، اردوان و فتح امپراطوری توسط خاندان تازه تأسیس ساسانی و همچنین قسمتهایی که مربوط به وارث او، شاپور(3) و نوه اش، اورمزد(4) است را شرح می دهد.

تنها نسخه خطی که تاکنون از این متن شناسایی شده است نسخه قدیمی MK است که در سال 1322 در گجرات توسط « مهربان کیخسرو»(5) ، کاتب با استعدادی که به خانواده ای شناخته شده از کاتبان تعلق داشت، استنتاخ گردید.

این نسخه خطی شامل تعدادی از مهمترین متون غیرمذهبی از قبیل ، ایاتکار زریران(6), شهرستانهای ایرانشهر(7) و « اندرزنامه» های فراوانی بود . همچنین چند اثر کوتاه که برای درک آداب و رسوم قضایی و حکومت شاهنشاهی در ایران اواخر دوره ساسانی بسیار مفید بودند از قبیل" ویزاریشن ای چترنگ"( گزارش شترنج)(8) و"ابر اوناگ ای نامگ نیبه سیشنه" (درباره آئین نامه نویسی )(9) جز آن بودند.

ویرایشی از کارنامه که بدست ما رسیده بدون شک متأخر است و احتمالاً متکی بر نسخه ای قدیمی تر و طولانیتری است که در شاهنامه انعکاس یافته . زبان متن برخی از ویژگی های متأخر را نشان می دهد اگر چه دیگر قطعات شکل و ساختار قدیمی تر خود را حفظ کرده اند.

کارنامه نمونه ایست از متونی که از موفقیت گسترده ای برخوردار بوده اند. این کثرت زبانی،  سنتی کهن که محتملاً بخشی از آن شفاهی ست را نشان می دهد که منجر به تغییرات و نوآوریهایی در متن گردید.

اگر با نظر ف . گرنت(10) جهت بازسازی عنوان "تگین"(11) برای پادشاه کابل در کارنامه موافق

باشیم متن موجود باید به تاریخی متأخرتر از سال 706 (قدیمیترین تاریخ ممکن گواهی شده برای این

عنوان ) برسد.(Grenet, 2003, pp. 26, 116-17, 125).

در هر حال شکی وجود ندارد که محتوای متن بیشتر از افسانه های ایرانی باستانی بر گرفته شده است.

چونانکه برخی از ویژگی های زندگی اردشیر که در این اثر شرح داده شده بازتابی از تم های شناخته شده از افسانه کوروش کبیر است.

علاوه بر این تمامی روایات نقل شده از زندگی بنیانگذار سلسله ساسانی حداقل نزدیک به آن چیزیست که در کارنامه موجود اواخر دوره ساسانی یافت شده.این نکته را میتوان از تعدادی از وقایع استنباط کرد. اول از همه, سنن مختلفی از خدای نامک(12) ساسانی استخراج می شود که متعلق به شاخه دیگری از سنت است که بطور قابل توجهی متفاوت از یکدیگرند از قبیل طبری و فردوسی که چندین قسمت منحصر به فرد, اگر چه از یک "کهن الگوی"(13) مشترک استخراج شده بودند را ,  به اشتراک گذاشت . یک مثال آن ازدواج اردشیر با دختر اردوان است. Pagliaro, 1927, p. xxxiii).)  که نزدیکترین روایت یافته شده به متن ما، در شاهنامه فردوسی است ( خالقی مطلق 1990-2008, VI, pp. 138 ff..  )

همانگونه که در بالا به آن اشاره شده شاعر بزرگ ایرانی و نو یسنده کارنامه به آثاری که منبع شان خیلی شبیه هم بوده یا ارتباط نزدیکی با هم داشتند تکیه نموده اند. علاوه بر این تاریخ معروف بیزانسی «آگاثیاس»(14) که در نیمه دوم قرن 6 نوشته شده وحاکی از تبعیض بر علیه ایران ساسانی است. نسخه موهنی از داستان تولد اردشیر را می شناخته است.( Hist. II.27.1-5)

این متضمن آن است که خود او و یا حداقل مخبر او ،" سرگیوس" (15)که به بایگانی های سلطنتی ساسانیان دسترسی داشته با شخصیت ساسان(16) و پابگ(17) آشنا و به نقشی که هر یک از آنها در حوادثی که منجر به تولد اردشیر گشت، ایفا می کردند, آگاه بودند.

اردشیر پسر طبیعی ساسان ( شاخه ای از خاندان دار(18)ا پسر دارا که منظور هخامنشیان(19) است) و دختر پابگ  است. بعدها هنگامیکه اردشیر خود را بعنوان شاهزاده ای شجاع به اثبات رسانید پابگ او را به فرزندی خود پذیرفت.

هنگامیکه پادشاه آینده به سن 15 سالگی رسید اردوان(20) او را به دربار خود فرا خواند مکانی که

پادشاه پارتی او را با عزت فراوان پذیرفت تا هنگامی که با پسر حاکم مشاجره کرد و به خواری و خفت افتاد. مشاجره بین دو شاهزاده در هنگام شکار رخ داد و دلیلی برای جاه طلبی و تقدیر آتی اردشیر گردید.

ساسانی جوان و شاهزاده سلطنتی اردوان هر دو به دنبال یک گورخر تاختند. و تیری که اردشیر پرتاب کرد موجب مرگ گورخر گردید. هنگامی که اردوان وارد شد هر دو شاهزاده ادعای شکار کردند و در ادامه مشاجره اردشیر کلمات زننده ای به شاهزاده ی پارتی گفت. در نتیجه توسط اردوان در اصطبل مقید گردید. این حادثه قرینه ی ادبی از صحنه های شکار بدست می دهد که غالباً در جامهای(ظروف) نقره ای ساسانی به نمایش در می آید. که شاه ساسانی به عنوان شکارچی ای بینظیر و مصون از خطا نشان داده می شود. هر شکار دو بار به نمایش در آمده ، یکبار ( حیوان) زنده که توسط شاه تعقیب می شود و یکبار(حیوان) مرده در حالی که در زیر پای حاکم افتاده است.

"کارنامه" از سوگلی پادشاه پارتی سخن می گوید که عاشق اردشیر گردید و او را از پیش بینی ای که توسط رئیس منجمان به اردوان اطلاع داده شده ، آگاه ساخت. (بنا به این پیش بینی) کهتری که در سه روز آینده از نزد اربابش بگریزد و بتواند از تعقیب رهایی یابد خود شاه خواهد گردید (برای گزارشات منجمانه ی یافته شده در کارنامه رجوع شود Panaino, 1994).

دختر اشیایی را از خزانه ربوده و به نزد اردشیر رفت و سوار بر دو اسب دزدیده شده از اصطبل ، به همراه یکدیگر فرار کردند. صبح روز بعد اردوان از پس آنان تاخت. در حالی که به اردشیر از طرف دو زن که او در مسیر حرکت خود به جانب جنوب دید قوت قلب داده شد. آنچه که در پی می آید از نظر نمادین مهمترین صحنه ( داستان ) است. اردوان در تعقیب فراریان از رهگذران در مورد زوج فراری پرس و جو می کرد. به او گفتند که آنها زوج فراری ای را دیدند که قوچی بزرگ از پی ایشان می دوید. شاه از"دستور" خود در مورد معنای این صحنه پرسید. حکیم گفت که قوچ نمایشگر" فره" (21) ایزدی است که هنوز به اردشیر نرسیده . هنگامی که در دومین روز تعقیب اردوان گفت که قوج بر پشت اسب اردشیر نشسته است دستور به اردوان نصیحت کرد که بیش از این تعقیب را ادامه ندهد زیرا از آن گاه که" فره "به اردشیر ملحق شده دیگر کسی نمی تواند او را شکست دهد.

سپس پیروزی اردشیر بر اردوان در نبرد هرمزگان(22) شرح داده می شود و لشکرکشی پیروزمندانه ی

او بر علیه کردها (واژه ای که در دوره ی پیش از اسلام به دودمانهای مختلف عشایری اطلاق می شد نه به یک قومیت خاص.)

سپس جنگ او بر علیه" هفتوباد "(23)) ببینیدHAFTĀNBŌXT )که تنها به کمک حیله جنگی که توسط دو برادر پرهیزکار،" برزگ"(24) و" برز- آدور"(25)به او پیشنهاد گردید, شکستشان داد. آخرین بخش کارنامه مربوط به زندگی پسرو جانشین اردشیر، شاپور اول، و زندگی پسر او، اورمزد است . همسر اردشیر، دختر اردوان، توسط برادرانش تحریک گردید تا به جان شاه سوقصد کند. نقشه با شکست مواجه شد و با وجودیکه حامله بود, اردشیر حکم مرگش راصادر کرد اما موبدان موبد که خردمند و دلسوز بود زندگی او را بخشید به طوری که او امکان بدنیا آوردن شاپور را که در خانه موبد بزرگ شد،  یافت. بنا به روایت شاهنامه، مرد روحانی برای جلوگیری از تمامی سوءظن ها خود را اخته نمود.سالها بعد موبد وجود شاپور را بر اردشیر فاش کرد و از پادشاه پاداش دریافت کرد.

منجمی هندی پیشگویی نمود که ایرانشهر بدست شاهی متحد شده و به صلح  می رسد که خون اردشیر و دشمن کشته شده او" مهرگ"(26) در عروقش جاری باشد. پس از شنیدن این پیش بینی اردشیر از شدت خشم منفجر شد و دستور به نابودی تمامی دودمان "مهرگ" داد. بر حسب اتفاق تنها یک دختر از این خانواده زنده ماند که بصورتی تصادفی با شاپور ازدواج کرد و برای او پسری بنام اورمزد بدنیا آورد که همانطور که گفته شد تمامی ایرانشهر را زیر فرمان خود گرفت و مورد تکریم و تجلیل دیگر پادشاهان عصر قرار گرفت.

منابع مختلف، شجرنامه های متفاوتی برای بنیان گذار سلسله ساسانی ذکر می کنند. بنا به سنت بهترین (شجره نامه) توسط طبری ذکر شده(tr. Bosworth, pp. 2-3) . اردشیر پسر بابک و نوه ساسان است.صحت این روایت توسط کتیبه شاپور اول در کعبه زرتشت اثبات می شود جایی که فهرستی از نخستین ساسانیان چنین خوانده می شود.« ساسان. خاوند  ، بابک ، شاه، اردشیر شاه شاهان» ((Huyse, 1999, I, p. 49; II, pp. 114-15 اما منابع دیگری از قبیل فردوسی، آگاثیاس، وقایع نگار بیزانتی سینکلوس (27) (d. after 810), ، مورخ ارمنی موس خورنی و کارنامه, همگی داستانهای متفاوتی را گزارش می کنند. کارنامه و شاهنامه متعلق به سنتی یکسان و مشابه هستند که ساسان را یکی از اعقاب داریوش می داند که بعنوان شبان به خدمت پابگ درآمده است. در مدت سه شب پابگ خوابهای هشدار دهنده ای می بیند که هر یک از آنها از بزرگی ساسان پیش آگهی می دهند. در نخستین شب او خواب می بیند که خورشید از سر ساسان می تابد و تمامی جهان را روشن می کند که این بخش در شاهنامه حذف شده است. شب دوم شاه خواب می بیند که ساسان سوار بر پیلی است و همگان به او کرنش می کنند. شب سوم او دید که سه آتش مقدس فرنبغ(28)، گشسپ (29)و برزین مهر(30) ( ببینید. ĀDUR) در مقابل شبان, یا بنا به متن کارنامه در خانه ساسان ,می سوزند.

سپس یک منجم معنای این خوابها را تعبیر کرد. او ساسان را احضار کرد و از او در مورد هویت و دودمانش پرسید. ساسان راز خود را فاش کرد و پابگ او را به عقد دختر خود درآورد که چندی بعد اردشیر را بدنیا آورد که نامش از نام پادشاه هخامنشی،اردشیر(31) گرفته شده (q.v.; taxšaça) که حلقة دیگری از سنتهای پارسی را نشان می دهد. بنظر می رسد که موسی خورنی(32) داستان مشابهی را می شناخته در حالیکه آگاثیاس روایتی موهن از این حکایت را گزارش می کند.

بنابراین ما با دو روایت کاملاً متفاوت از شجره نامه اردشیر مواجه می شویم که هر دو در نگاه اول بخشی از حقیقت را در خود دارند. با این در حال در بررسی دقیقتر مسائل متفاوت بنظر می رسند. اگر پابگ فرزندی نداشت می توان بدرستی استنباط نمود که مطابق آداب و رسوم زرتشتیان برای اطمینان از تداوم خاندان خویش پسر (حاصل از) یک رابطة نسبی را به فرزندی پذیرفته باشد. بهرحال این وضعیت صادق نیست زیرا، حدااقل از وجود یک برادر بزرگتر اردشیر بنام شاپور مطمئنیم که مدت کوتاهی در پارس حکومت کرده که بوضوح از تاریخ های گزارش شده در کارنامه و شاهنامه محو

 گردیده است.

کارنامه به احتمال زیاد با هدف ارائه یک گذشته در خور توجه برای سلسله ساسانی خلق شده تا در راستای جاه طلبی هایشان با یک رابطه مستقیم به هخامنشیان و شاید در انطباق با حاکمان روحانی, "بیان" ( bayān), سلسلة « فرترک»(33) که بناهای یادبودشان هنوز در چشم انداز ناحیه مشاهده می شود، متصل گردند . جنبه های دیگر متن از وابستگی آن به گونه ادبی داستان سخن می گوید. این واقعیتی است که کارنامه حاوی شرح کوتاهی از جنگ هرمزگان است یعنی مکانی که اردشیر و پسرش شاپور در آن پیروز شده و تاج و تخت را تصرف کردند. همانطور که بشکل به یاد ماندنی بر روی صخرة تنگه ی جاده فیروز آباد که توسط قلعه دختر(34) محافظت می گردد به صورت نقش برجسته تراشیده شده است.

متن همچنین اشاره مختصری به فتح ماد توسط پادشاه تازه تاجگذاری کرده می نماید. با این وجود در این حکایت سخت ترین واقعه در زندگی اردشیر بعنوان یک شاه، نبرد او بر علیه « هفتوباد» است. که قدرتش از مالکیت یک کرم غول پیکر ناشی می شود. باید با ریشه شناسی نام پادشاه شکست خورده توسط هنینگ(35) موافق باشیم که عنوانی قدیمی است برای توصیف خاوند فئودال هفتمین قسمت یک استان (*haptaha-pātā > haftaxōpāt > *haftaxōbād > *haftobād > haftwād).   این بخش از حکایت بوضوح در بخش جنوبیتر فارس در نزدیکی مرزهای کرمان می گذرد ودرباره جزئیات نامهای جغرافیایی که به آنها اشاره شده توسط هیننگ بحث شده و مورد شناسایی قرار گرفته اند (1968, pp. 140-43; cf. Grenet, 2003, pp. 31-33) که تا حدودی متکی بر کار اولیه مارکوارت بنام «کاریان»(36) است که نشاندن آتش آدور فرنبغ، آتش روحانیون ، را در این منطقه میدانسته و بنابرگفته محقق آلمانی افسانه کرم از مجاورت با فرقه « ناگا»(37) هندی منشا گرفته که مانند « خاری در چشم» روحانیت زرتشتی بود.

در حقیقت، یک مفهوم فرعی مذهبی در این قسمت نفوذ کرده است اردشیر تنها هنگامی میتواند بر «هفتوباد» غلبه نماید که کرم را با استفاده از حیله پیشنهادی برادر پارسای مزدایی، «برزگ» و «برز- آدور» بکشد. او کرم را با فرو ریختن مس مذاب* به گلویش از پای در آورد این روش «ور»(38) پیروزمندانه نسبت  داده شده به روحانی قرن چهارم زرتشتی، آدورباد مهرا پسندان(39) را به یاد می آورد (ببینید ĀDURBĀD Ī MAHRSPANDĀN) که حقانیت دین بهی را اثبات کرد با این حال توضیح دیگری نیز امکان پذیر است. همان حکایت با جزئیات بیشتری که از شاهنامه شناخته شده است . در اینجا نیز به نظر می رسد که از نسخه کاملتری از کارنامه استفاده شده است.شاهکار فردوسی حاوی قطعه ای طولانیست که کرم را به نخریسی(از پنبه) متصل می کندکه در کارهای پارسی میانه کاملا غایب است

"گرنت" (2003, p. 34) نشان داده که این ممکن است به نحوی منعکس کننده افسانه های مرتبط با تولید ابریشم باشد.فن آوری که برای مدتها توسط چینی ها پنهان نگه داشته شده بود.آخرین بخش کارنامه (همانگونه که در بالا توضیح داده شد)تولد و کارهای نمایان شاپور را شرح می دهد. اختصار نسبی دفتر شاپور در شاهنامه برای یکی از بزرگترین پادشاهان ساسانی تعجب آور است.و ممکن است به خاطر این واقعیت باشد که بخش قابل توجهی از زندگی او در دفتر اردشیر گفته شده . این موضوع تا حدی نشان دهنده تاریخ واقعیست زیرا کتاب فردوسی خاطره سلطنت مشترک شاپور با پدرش را حفظ کرده است.در مقابل تاکید کارنامه بر حفظ بقایایی از ریشه های حکایت که در حال حاضر در تاریخ افسانه ای ایران وجود دارد ارزشمند است. در آنجا شاپور پسر اردشیرو دختر اردوان است . زنی که سعی کرد شوهر خود , شاه ایران , را مسموم کند . این روایت از سویی ادعای شاپور را نسبت به تاج و تخت تقویت می کند و او را وارث هر دو سلسله ساسانی(40) و اشکانی (41) می نماید و در نتیجه صاحب مشروعیت" فره" ایرانی شده و نماد زنده ای از اتحاد پارس ها و پارت ها می گردد که بخت و اقبال امپراطوری ساسانی را موجب گردید. از سوی دیگر او زاده نیکی و شیطان , نور و تاریکیست.  این طرحیست که در حماسه های ایرانی به ویژه در چرخه ( روایات) سیستانی می یابیم . قهرمان اصلی (سیستان ), رستم, بدون شک قویترین و مشهورترین پهلوان (42)پادشاهان ایرانست.اما همچون همتای اروپایی خود ,لانسلوت(43), طبیعتی تا حدی پنهان دارد. که در مورد قهرمان ایرانی موجب هدایت او به کشتن شاهزاده اسفندیار(44) و پسر خودش , سهراب (45)می شود.

اورمزد , پسر شاپور میراث مشترکی مشابه یک "طرح سایه - روشن "(46)دارد . که تحقق پیشگویی جادوگر هندیست که موجب ناراحتی عمیق اردشیر گردید . او پسر شاهزاده ساسانی و دختر مهرگ , دشمن سرسخت اردشیراست. این اتحاد اضداد , شاهی را بوجود آورد که صلح و اتحاد را برای امپراطوری به ارمغان آورد.

در نهایت, کارنامه تحت تاثیر آموزه ها و آداب و رسوم زرتشتی است و این امر شاید برخی از تفاوتها با شاهنامه را توضیح دهد. به سه آتش بزرگ زرتشتی اشاره شده( بالا را ببینید) , احکام مذهبی همچون" واج"(47)( ببینید BĀJ) به همراه بسیاری از جزئیات زندگی درباری و آموزش اشراف جوان شرح داده شده است و نقش مهمی که توسط "فره" ایفا شده بخوبی در متن کارنامه نشانیده شده.کارنامه, فره را که در افسانه جمشیدJAMŠID)ببینید) بصورت شاهینی تصور شده به شکل یک قوچ ((warragنشان می دهد**. بدون شک این پیکر نگاری (48)عمومی دوره ساسانی را شرح میدهد که درآثارقلمزنی(49) نیز بخوبی شناخته شده و قوچی آراسته به روبان(50) را نشان می دهد.

 

 

پانوشت:

*در متن کارنامه , اردشیر , نه مس مذاب بلکه روی مذاب را به کام کرم هفتان بوخت می ریزد .

**برای برداشت دیگری از نقش قوچ در این قسمت از داستان رجوع شود به مقاله قبلی (نگاهی گذرا به نقش اسطوره های مزدایی در کارنامه اردشیر پاپکان)  و ارتباط قوچ با ایزد بهرام .

  



Bibliography:

Agathias, Historiarum libri quinque, ed. R. Keydell, Corpus Fontium Historiae Byzantinae [CFHB] 2, Berlin, 1967.

Idem, The Histories, tr. J. D. Frendo, CFHB 2A, Berlin, 1975.

B. T. Anklesaria, Kâr-nâma-î Artakhsîr-î Pâpakân, Bombay, 1935.

E. K. Antia, Kârnâmak-i Artakhshîr Pâpakân. The original Pahlavi text, with transliteration in Awesta characters, translation into English and Gujârati and selections from the Shâhnâmeh, Bombay, 1900.

C. E. Bosworth , tr., The History of al-abarī V. The Sāsānids, the Byzantines, the Lakhmids, and Yemen,  Albany, 1999.

C. G. Cereti, La letteratura Pahlavi, Milano, 2001, pp. 191-200.

O. M. Chunakova, Kniga deyaniĭ Ardashira syna Papaka, Moscow, 1987.

Ferdowsi, Šāh-nāma, 8 vols., ed. Dj. Khaleghi-Motlagh (vols. 6 and 7, ed. M. Omidsalar and A. Khatibi), Costa Mesa and New York, 1990-2008.

Fr. Grenet, La geste d’Ardashir fils de Pâbag. Kārnāmag ī Ardaxšēr ī Pābagān, Die, 2003.

W. B. Henning, “Ein persischer Titel im Altaramäischen,” in In Memoriam Paul Kahle, Berlin, 1968, pp. 138-45. 

Philip Huyse, Die dreisprachige Inschrift Šābuhrs I. An der Kaʿba-i Žardušt (ŠKZ), Corp. Inscr. Iran. III, Vol. I, Text I, 2 vols., London, 1999.

Th. Nöldeke, “Geschichte des Artaschir-i Pāpakān aus dem Pahlevi übersetz mit Erläuterungen und einer Einleitung versehen,” Beiträge zur Kunde der Indogermanischen Sprachen 4, Göttingen, 1878, pp. 22-69. 

A. Pagliaro, Epica e romanzo nel medioevo persiano, Firenze, 1927.

A. Panaino, “The Two Astrological Reports of the Kārnāmag ī Ardašīr ī Pābagān (III, 4-7; IV, 6-7),” Die Sprache 36, 1994, pp. 181-98.  

(C. G. CERETI)

 

Originally Published: December 15, 2011

Last Updated: April 24, 2012

This article is available in print.

Vol. XV, Fasc. 6, pp. 585-588

KĀR-NĀMAG Ī ARDAŠĪR Ī PĀBAGĀN


Terminology:

 

1- Ardašīr I

2- KĀR-NĀMAG Ī ARDAŠĪR Ī PĀBAGĀN

3- Šābuhr

4- Ohrmazd

5- Mihrābān ī Kay-Husraw

6- Ayādgar ī Zarērān

7- Šahrestanīhā ī Ērānšahr

8-Wizārišn ī čātrang

9- Abar ēwēnag ī nāmag-nibēsišnīh

10- F.  Grenet’s

11-Tegin

12-Xwadāy-nāmag

13-Archetype

14-Agathias

15-Sergius

16-Sāsān

17-Pābag

18-Dārā

19-Achaemenids

20-Ardawān

21-xwarrah

22-the battle of Hormuzagān

23-Haftobād

24-Burzag

25-Burz-Ādur.

26-Mihrag

27-Synkellos

28-Farrbay

29-Gušnasp

30-Burzēnmihr

31-Artaxerxes

32-Moses Khorenats’i

33-Frataraka

34-Qāla-ye Dotar

35-Henning

36-Kāriyān

37-Nāga

38-ordeal

39-Ādurbād ī Mahraspandān

40-the Sasanian

41-the Aškanian

42-paladin

43-Lancelot

44-Esfandiār

45-Sohrāb

46-chiaroscuro

47-wāj

48-iconography

49-glyptic

50-beribboned

 


مطالب مشابه :


فردوسی و کانون زنان ایران - بخش دوم

گفتیم قدیمیترین شاهنامه هایی که اکنون در دست داریم « كهن ترين نسخه شاهنامه نسخه كتابخانه




معرفی نسخ خطی در کتابخانه آمریکا

نسخه - معرفی نسخ 2-شاهنامه این کتابخانه دارای 484 نسخه فارسی است .قدیمیترین نسخ 1-بهارستان




مکتب سلجوقی

در نسخه های خطی دوران سلجوقی یکی از معروفترین و قدیمیترین نسخ شاهنامه که تاکنون شناسایی




مکتب سلجوقی

دل آرام گیرد به یاد خدا - مکتب سلجوقی -




تاریخچه ی نقاشی

قدیمیترین نقاشی دو نسخه از این کتاب یکی از قدیمیتیرین نسخه های شاهنامه مربوط به




مکتب سلجوقی

و قدیمیترین نسخ شاهنامه که تاکنون شناسایی شده مربوط به دوره سلجوقیان است. نسخه ای که




فردوسی و کانون زنان ایران-بخش پایانی

در زمان قدیم صنعت چاپ وجود نداشت و اگر از روی کتابی نسخه نسخه ای از شاهنامه قدیمیترین




ترجمه مدخل کارنامه اردشیر پابگان از فرهنگ ایرانیکا

تنها نسخه خطی که تاکنون از این متن شناسایی شده است نسخه در شاهنامه (قدیمیترین




نمونه سوالات درس منابع تاریخ ایران - دانشگاه پیام نوریزد

19-قدیمیترین نسخه ی خطی ارمنی متعلق به 71-فردوسی درنوشتن شاهنامه از چه منابعی استفاده




آثار ثبت شده از ایران در برنامه حافظه جهانی

شاهنامه بایسنقری: قدیمیترین متنی است که درمورد ریاضیات و نجوم به فارسی » حق نسخه




برچسب :