خرم‌آباد در عصر قاجار (بخش دوم)

اين مطلب در شماره ۱۰۲ دوهفته‌نامه سيمره مورخ ۱۵ آبان ۱۳۸۷ صفحه ۶ به چاپ رسيده است:

پس از كلانتر به كدخدا مي‌رسيم... دو محله‌ي قديمي خرم‌آباد پشت‌بازار و درب‌دلاكان نام داشتند.(در اسناد دهه ۱۲۳۰ خورشیدی نام پشت‌بازار به چشم می‌خورد). اين دو محله هر يك كدخدايي داشتند كه از بين اهالي همان محله انتخاب مي‌شد. قبل از آن كه به معرفي كدخداهاي اين دو منطقه بپردازم، توضيحي پيرامون بافت قديم شهر خرم‌آباد ارائه مي‌دهم:

 آن‌گونه كه اسناد و مكتوبات ياقي‌مانده يادآور مي‌شوند و همچنين به مدد تصاوير گرفته شده توسط محققين، عكاسان و جهانگردان عصر قاجار، حد غربي شهر خرم‌آباد به خيابان امروزي بازار و در امتداد آن باجگيران(جاده‌اي كه به سوي منطقه‌ي چگني مي‌رفت) محدود بوده و تا عصر ناصري هنوز ساخت و سازي در دامنه‌هاي سفيد كوه صورت نپذيرفته بود. معدود ساكنيني در قسمت‌هاي غربي در تك‌‌منازل اين قسمت خانه داشته و اين محدوده‌ شامل زمين‌هايي با مالكيت ساير اهالي بوده است.

هسته‌ي اوليه‌ي شهر، حدود مقبره‌ي زيدبن علي تا حصار پيرامون قلعه و دامنه‌ي گسترش آن از سمت جنوب محدود به رودخانه و از شمال محدود به باغ‌ها و گرداب شهر(10) بوده است. بر همين اساس سكنه‌ي قديمي شهر كه در اين قسمت‌ها ساكن بودند عموماً از يك تيره و طايفه و بودند. اين افراد كه شامل چند خانواده در يك حياط بودند، با زاد و ولد و ازدياد جمعيت، ناچاراً به قسمت‌هاي غربي(سمت دامنه‌ي كوه) مهاجرت و در اين حدود كه وسعت زمين‌هاي مسطح آن، اختيار عمل بيشتري براي ساخت و ساز به سكنه مي‌داد به صورت دسته‌جمعي در جوار يك‌ديگر مساكني نو بر پا داشتند.

از آن جمله گرگ‌گيرها(11) بودند كه بنا به مقتضيات خاص آن دوران، در نزديكي يك‌ديگر زيسته و در خرم‌آباد گروهي قدرتمند به شمار مي‌رفتند. آن‌ها در حدود ابتدايي ميدان پشت‌بازار(قسمت شمال غربي) سكني گزيدند. به همين ترتيب كاكاوندها(12) نيز از زيدبن علي به نقطه‌اي كه بعدها موسوم به محله يا كوچه‌ي كاكاوندها شد تغيير مكان دادند.

بازماندگان ميرفلاح ساکي يعني ميرولي و پس از وي پسرانش(ميرغيظي، ميرشيخ‌علي و ميرصيدي) و فرزندان کريم ساکي(نامدار، رييس طهماسب و سوخته‌زار، در نزديکي کاکاوندهاي ساکن در پشت‌بازار سكونت داشتند. سلاحورزي‌ها و رشنوها در قسمت غربي محدوده كنوني بازار طلافروش‌ها (كاروانسراي ميرزا سيد رضا) مستقر بودند. عده‌اي از سادات(اكثراً طاهروندها) نيز از محله‌ي سادات واقع در شمال غربي زيد بن علي به درب‌دلاكان و برخي (عمدتاً قاسم‌وندها) به پشت‌بازاررفتند.

چاغروندها در جوار هم و در محله‌اي به همين نام که نزديك مقبره موسوم به باباطاهر بود قرار داشتند. کوچه‌اي در اين منطقه هم زيست‌گاه ممصارم‌ها بود و رييس عباس نيز بزرگ ايشان بوده است. تا چندي قبل نيز واژه‌ي رييس براي اهالي خرم‌آباد پيشوندي آشنا قبل از اسامي برخي بزرگان شهر بود كه از آن جمله مي‌توان به رييس ياور(ياوري‌ها)، رييس نوروز(مصدق)، رييس جعفر، رئيس جمعه(بازگيرها)، رييس محمود(كريمي‌ها) و ... اشاره نمود. اين افراد يا در حوزه‌ي قريه‌ها و قصبات نزديك شهر فعاليت مي‌نمودند و يا بر طايفه و خاندان خويش، لذا مسئوليت ايشان در جايگاهي پايين‌تر از كدخدا قرار داشت. البته گاه فردي كه مسئوليت‌اش در حدود رييس بود نيز عنوان كدخدا را داشت كه از آن جمله مي‌توان به سيد‌علي‌مردان پدر سيد محمد و پدربزرگ حاج‌سيدعيسي محمديان اشاره نمود كه در عصر ناصري كدخداي سادات ساكن درب‌دلاكان بوده است.

       پي‌نويس‌ها:

(10) گرداب قديمي شهر را نبايد با گرداب سنگي خرم‌آباد اشتباه گرفت. گرداب شهر از ديرباز آب شرب اهالي را تأمين مي‌نمود و غسال‌خانه‌ي قديمي خرم‌آباد نيز بنا بر نقشه‌اي كه مسيو چريكف روس و گروه همراهش در سال 1229 خورشيدي از خرم‌آباد برداشته‌اند در اين نقطه قرار داشته است. متوفيان اين مرده‌شوي‌خانه در گورستان‌هاي دوبردادران، چال ميرحسين و فلك‌الدين به خاك سپرده مي‌شدند.

(11) نسبت دادن لقب گرگ‌گير به اين دودمان حكايتي جالب دارد: «دختري از آن‌ها به هنگام بازي در محدوده‌ي شمالي خرم‌آباد(ملك‌شيرآباد) ريسماني به گردن گرگي انداخته و او را با خود به شهر مي‌آورد. اهالي اين خبر را به حاكم مي‌رسانند كه به احتمال زياد محمدعلي‌ميرزاي دولتشاه باشد. وي پس از ستايش، براي اين دختر مقرري و مستمري تا پايان عمر برقرار مي‌نمايد.» در بررسي قبرستان گرگ‌گيرها، سنگ گور دختري به نام مريم بنت رمضان كه تير 1237 خورشيدي درگذشته، نشان از موقعيت برجسته‌ي وي در بين سنگ ‌گورهاي كوچك و بي‌نام نشاني كه براي زنان در آن دوران مي‌ساختند، دارد. به احتمال قريب به يقين، وي همان دختر مورد بحث باشد كه بعدها در حدود سن 60 سالگي درگذشته است.

(12) به گفته‌ي آقاي عزت كاكاوند: جد اعلاي كاكاوندها به نام شنبه‌خان فرزند دهوالي‌خان، پس از نزاعي درون‌طايفه‌اي در عصر زنديه، پس از قتل 8 يا 9 تن از برادرانش به خرم‌آباد مي‌گريزد. گويا وي در لشكر  زنديه كه عازم فتح بصره بودند حضور داشته است. شنبه‌خان سال 1172 خورشيدي فوت نموده است. در مقابر كاكاوندها، دو پسر به نام رحيم‌خان و آدينه فرزندان شنبه‌خان را مشاهده نمودم.

                                                                                                   ادامه دارد...


مطالب مشابه :


انتخابات ششمين دوره مجلس در لرستان(بخش اول)

KHORAMABAD LORESTAN + Reza Jaydari خرم‌آباد لرستان + رضا جايدری . درباره وبلاگ




حلالیت‌طلبی

KHORAMABAD LORESTAN + Reza Jaydari خرم‌آباد لرستان + رضا جايدری . درباره وبلاگ




اولين ساختمان بانك‌ملي خرم‌آباد

دانشگاه‌علومپزشكيلرستان جام جم سايت الف رييس اين شعبه فردي به نام "اسدالله‌خان




حكايات خواندني

دانشگاه‌علومپزشكيلرستان جام جم سايت الف آقا ابوتراب عليه‌الرحمه كه فردي بسيار




نگاهي آماری به هشت دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در خرم‌آباد

دانشگاه‌علومپزشكيلرستان جام جم سايت الف 5_ نورمحمد فردي‌بيرانوند 21844




خرم‌آباد در عصر قاجار (بخش دوم)

دانشگاه‌علومپزشكيلرستان جام جم سايت الف البته گاه فردي كه مسئوليت‌اش در حدود رييس




پيامبر(ص): با مكتوب كردن، علم و دانش را نگهداري كنيد

دانشگاه‌علومپزشكيلرستان جام جم سايت الف محمدكريم كه فردي عيار و نيرومند بود با




نميري كُرِ لر ، شيرت حلالت

لرستان : سرزمین گنج‌هاى نهان - نميري كُرِ لر ، شيرت حلالت - KHORAMABAD LORESTAN + Reza Jaydari خرم‌آباد




نكته‌اي جالب در تاريخ لرستان

KHORAMABAD LORESTAN + Reza Jaydari خرم‌آباد لرستان + رضا جايدری . درباره وبلاگ




سفرنامه عتبات عاليات(بخش چهارم)

دانشگاه‌علومپزشكيلرستان جام جم سايت الف شيرمست فردي با شكمي برآمده و چاق يكي از




برچسب :