دو سال و 4 ماه !

سلام دوستای خوبم امروز اومدم عکسای آتلیه آرادو بذارم .

اینم با کیکش انقدر شلوغ کرد که یادمون رفت شمع بذاریم رو کیک!

 

اینها تنها عکسایی که خوب دراومده تو بقیه یا مشغول حرف زدنه یا کیک خوردن نتیجه سر و کله زدن باهاش هم این شده:

 

فعالیتهای آراد در این سن:

تعدادی از حروف انگلیسی رو یاد گرفته . مثلا اگه تو سی دیش بببینه cow می گه سی او دبیلو !( دبلیو)

اعداد انگلیسی رو هم خیلی وقته یاد گرفته بخونه.

نشانه ها و علامتها رو خیلی زود یاد میگیره : مثل آرم بانکها یا ماشینها . از روی آرم ماشین ماشینهای پراید ( به قول خودش علامت سايپا) و پژو رو تشخیص میده .

آرم تمام بانکها رو حفظه . حتی جملاتی که تو تبلیغشون می گن با دیدن اونا تکرار میکنه . مثلا با دیدن بانک سرمایه می گه بانک خوب سرمایه است . یا بانک رفاه بانک همه ! حتی بانکهای غیر معمول مثل بانک انصار رو هم میشناسه . والا خودم هم نمی دونم اینا رو از کجا یاد میگیره انقدر هم که ما تعجب کردیم وقتی  اینا رو می گه خودش می پرسه از کجا بلدی؟

علامتهای مساوی - ضربدر- به اضافه - رادیکال! تقسیم رو هم بلده. بابابزرگش یه ماشین حساب بهش داده که شبانه روز با اون مشغوله. واسه خودش دگمه هاشو فشار می ده و میگه مثلا: یازده و دویست کیلوئه. می گم چی داری می فروشی . می گه تخم مرغ ( مثل بابا بزرگش) آخه بابابزرگش مرغداری داره!05.gif  

کلا بچم تو کار یادگیریه. یه روز داشت ماکارونی می خورد رشته ماکارونی رو گرفته بود دستش طوري كه شكل M انگلیسی شده بود .می گفت این میشهM برعکسش کنی می شه W !07.gif

از شکلهای هندسی هم دایره مثلث مربع لوزی بیضی و ذوزنقه! رو بلده .

یک سری سی دی های baby einestein داره که شکلشون مثل همه . اما من اسم هر سی دی رو روش به انگلیسی نوشتم . جالب اینجاست که از روی اون نوشته می دونه این کدوم سی دیه و شخصیت اصلیش چه حیوونیه. مثلا baby wordworth شخصیت اصلیش گربه است یا baby on the go شخصيت اصليش اسبه . سي دي شو مياره ميگه اسبو بذار . خودم هم مي مونم شايد اين بچه سواد داره! اما درستش اينه كه از روي شكل حروف تشخيص ميده .

فكر مي كنم استعداد يادگيري خوندن و نوشتن رو هم اگه بهش ياد بدم داشته باشه . اما نمي خوام خيلي زود شروع كنم تا بعدا از درس و مشق زده بشه . بايد اول با يك مشاور كودك صحبت كنم  و ببينم ايا يادگيري در اين سن براش زود نيست؟

این روزا آراد انقدر حرف می زنه که سرمونو می بره .نمیدونم به کی رفته نه من و نه باباش پرحرف نیستیم . تو تاکسی که می شینیم کله راننده رو میبره. تو مغازه می ریم مخ صاحب مغازه رو  می خوره انقدر صحبت میکنه .

یه مدت که من امتحان داشتم آرادو هم بردم تهران . مامانم هم زحمت کشید اومد تا ارادو نگهداره. روزای اول آراد خیلی خوشحال بود می گفت اومدم اکواتان زندگی کنم(اکباتان). می گفتم دیگه نمی ری شهسوار ؟ می گفت نه.

بعدش من سرما ی خیلی بدی خوردم و افتادم تو خونه امتحان هم که داشتم مامانم هم نمیتونست ببردش بیرون خلاصه حوصلش حسابی تو خونه سر رفت . میگفت زندگی در اکواتان تموم شد بریم پیش بابا جونی !

از اصطلاحات بامزه ای استفاده میکنه هر چی می شنوه یه جایی به کار می بره اما کاربردشو نمی دونه:

مثلا یه روز داشت پرتقالو از بالای پله ها پرت می کرد پایین . پرسیدم چکار میکنی؟ گفت دارم لذت می برم!

یه روز دیگه هم داشت خودشو می کشید رو زمین گفتم چکار داری میکنی؟ گفت  دارم استفاده می کنم!

چند روز پیش هم که داشت نقاشی می کشید می گفت دارم خودکشی میکنم! اینو دیگه نمیدونم از کجا یاد گرفته.

هفته پيش يه نمايشگاه كتاب رفتيم . از اونجا كه آراد به ماشين آتش نشاني بسيار علاقمنده . يه كتاب ديد كه روش عكس ماشين آتش نشاني بود و خواست كه براش بخرم . اسم كتاب هم ((شيمو آتيش نشونه)) است كه وقتي ديدم آراد خيلي خوشش اومده چند جلد ديگه از همين سري رو هم براش گرفتم . داستانهاي يك موش يه نام شيمو . كتابهاي جالبيه و فعلا آراد بقيه كتاباشو گذاشته كنار و حسابي به اونا علاقمند شده . اصل كتاب  خارجيه اما  ناصر كشاورز شعرهاي قشنگي براش سروده . توصيه مي كنم واسه بچه هاتون بگيريد چون به نظر من كتابهاي خوبي اومد.

اینم عکسای یه روز برفی :

شاد و خرم باشید فعلا خدانگهدار.

 

 

 


مطالب مشابه :


ارادو فروشگاه اینترنتی تبلت قیمت تبلت orado گوشی htc قیمت

Group - ارادو فروشگاه اینترنتی تبلت قیمت تبلت orado گوشی htc قیمت - Group




دو سال و 4 ماه !

سلام دوستای خوبم امروز اومدم عکسای آتلیه آرادو بذارم . اینم با کیکش انقدر شلوغ کرد که یادمون




رمان آقای حساس خانوم خشن – 11

آرادو کریم جلو چشمم کشت.آخه چرا؟! فکم با زمین برخورد کرد!کریم؟!چطور؟این که میگفت دیگه




شعبه هاي ماهيران در تهران

فروشگاه مجازي ارادو. سايت رسمي باشگاه




رمان آقای حساس خانوم خشن – 12

مامان کارت مراسم ختم آرادو از توی کیفش در آوردو گفت:




اسامی برندگان ال سی دی فروشگاه سامسونگ تنکابن و رامسر

متاسفانه هیچ کدام از مشتریان ارادو در لیست 200 نفره سامسونگ جای نگرفتند.




رمان آقای حساس خانوم خشن – 1

با یه دستم هلش دادمو با یه دست دیگم دست آرادو گرفتمو کشیدمش تو اونم چون انرژیش بابت خنده




برچسب :