نقش دین (توکل برخدا) در بهداشت روان

نقش دین (توکل برخدا) در بهداشت روان

چکیده:

این مقاله به بررسی نقش دین در تأمین بهداشت روانی افراد براساس یافته‏های موجود می‏پردازد.ابتدا تعریفی از بهداشت روان ارائه می‏کنیم، هرچند تعاریف مختلفی در این زمینه وجود دارد ولی کارشناسان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این‏طور تعریف کرده‏اند:

«سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح در محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی، عادلانه و مناسب در پژوهشهای گوناگون تأثیر ارزشها و عقاید مذهبی در سلامت روانی افراد مورد بررسی قرار گرفته است از جمله در یک مطالعه نشان داده شده است که عقاید مذهبی قویتر باعث ایجاد یک اثر مثبت روانی می‏شود که در ارتقاء بهداشت روانی مؤثر است.(کوئینگ و همکاران، 1997، لارسن و کوئینگ، 2000).همچنین اعتقادات مذهبی باعث افزایش سلامت روان افراد شده و رابطه مستقیمی بین مذهب و قدرت انطباق با محیط می‏باشد.در پژوهش دیگر بر روی دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان انجام شده نتایج نشان داد که بین توکل به خدا با افسردگی و پارانویا رابطه منفی و معنی دارد.و بین احساس آرامش با بهداشت روان رابطه مثبت و معنی‏دار وجود دارد یعنی هرچه احساس آرامش به‏عنوان یکی از ابعاد مذهبی توکل در فرد بیشتر باشد سلامت روانی فرد نیز افزایش می‏یابد و ابعاد افسردگی فوبی و شکایات جسمانی در فرد کاهش می‏یابد»(صدری، 80)

واژه‏های کلید:بهداشت روان-سلامت روانی-اعتقادات مذهبی-دین-توکل به خدا- رابطه انسان با خدا و دین-احساس آرامش-استرس.

اهمیت مسأله و سئوالات مربوطه

در جامعه کنونی ما بسیاری از افراد و خصوصا جوانان ما دچار مشکلات عاطفی و روانی شده و با آن دست و پنجه نرم می‏کنند.لذا در بین درمانهای مختلف روانشناختی راهبردهای مقابله اسلامی و از جمله توکل به خدا یکی از راههایی است که می‏تواند افراد را در این راه کمک نماید.لذا مشاهدات تجربی نیز نشانگر آن است که توکل به خدا در فرد جرأت، انگیزه، اعتمادبه‏نفس، خوش‏بینی، آرامش، صبر و...ایجاد می‏کند.پژوهشها نیز مؤید آن است که توکل به خدا باعث کاهش اضطراب، افسردگی، فوبی؛شکایات جسمانی ناشی از مسایل روانی و ایجاد احساس آرامش و صبر می‏شود(صدری، 80).لذا توکل به خدا به‏عنوان یکی از راهبردهای مهم مذهب درمانی است.حال این سئوال مطرح است که علوم امروز چگونه می‏توانند به سلامت روان افراد کمک کنند؟

علوم روانشناسی، مشاوره و روانپزشکی سعی بر آن دارند که با استفاده از شیوه‏های متناسب خودبه مقابله با آن برخیزند و مکاتب مختلف رفتار درمانی، شناخت درمانی، واقعیت درمانی، روانکاری، درمان مبتنی بر عقل و عاطفه و...علاوه بر دارو درمانی روشهائی هستند که در این زمینه اقدام می‏کنند.پس راه مناسبتر و بهتر کدام است؟

پاسخهای داده شده:

اعتقادات مذهبی باعث افزایش سلامت روان افراد شده و رابطه مستقیمی بین مذهب و قدرت انطباق با محیط وجود دارد(کاتن و همکاران، 1998، ایسایا و همکاران، 1999 به نقل از صدری، 80).فرآیند اساسی دیگر که در سلامت روان افراد مذهبی نقش دارد آن است که آنها قادرند وقایع منفی را به صورت مثبت تفسیر کنند(هاتاوی، 1991).مذهب یک حس کنترل تفسیری نیز ارائه می‏دهد که خود سپر سلامت روانی انسان می‏شود مثلا مطالعات پولمن و ورتمن(1997 به نقل از صدری، 80)روی افراد مبتلا به پاراپولوژی نشان داد که بسیاری از قربانیان تصادف، درد و رنج خود را، در قالب طرح خدا می‏دیدند و درد و رنج خود را تغییر می‏دادند.پس مشاهده می‏شود که مذهب و فرد مذهبی با ارائه دو نوع کنترل درونی و بیرونی‏تا حد توان به فر دارای مذهب این قدرت را می‏دهد که در زندگی تلاش کند و در امور غیرقابل کنترل به خداوند پناه ببرد و بدین ترتیب از آسیبهای روانی به خود پرهیز نماید.

بنابراین روشهای مقابله اسلامی را در 3 بخش روشهای شناختی، رفتاری و عاطفی-معنوی می‏توان تقسیم کرد.در مجموع هرچه فرد رابطه عمیق، نزدیک و خالصانه‏تری نسبت به خدا داشته باشد و خود را مقید به انجام دستورات الهی در ابعاد مختلف آن بداند، دارای سلامت روان بهتری نسبت به بقیه می‏باشد.

مقدمه:

انسان از زمانی که تاریخ نشان می‏دهد و از گذشته‏های بسیار دور همیشه در فکر پیشرفت و تکامل بوده است و هر روز خود را بهتر از دیروز ساخته و پرداخته می‏کرده است و در صدد است تا هرچه بیشتر به طبیعت و محیط اطراف خود غالب آید.اما همین پیشرفت و تکنولوژی علیرغم ظاهر فریبنده و جاذبه آفرین خود آرامش روانی انسان را به مرور گرفته است.بیماریهای روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته است و خطری است که بشر را در تمام طول زندگی مرتبا تهدید می‏کند.خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در سالهای گذشته طی فعالیتهای مستمر خود توانسته است تا حدود زیادی افکار غلط و خرافات در مورد بیماریهای روانی را کنار گذاشته و نشان دهد که اگر بیماریهای روانی را مانند سایر بیماریها زود تشخیص داده و درمان کنیم به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آن کاسته خواهد شد.

بهداشت روانی به عنوان یک زمینه علمی و تخصصی در محدوده روانشناسی و روانپزشکی است که اهداف مهم و گرانمایه‏ای در بطن خود داد از جمله ایجاد سلامت روان برای هم مردم با ایجاد زمینه‏ای برای پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریها، پیشگیری ناشی از برگشت بیماریهای روانی، ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی و ایجاد زمینه‏ای مساعد جهت آموزش و رشد نکات مهم بهداشت روانی است.لذا بهداشت روانی، علمی برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشامدهای زندگی است.خوشبختانه اخیرا پژوهشهای علمی در زمینه بهداشت روانی در کشور ایران رشد مناسبی داشته و در سطحی رسیده تا بتواند در محافل علمی و جهانی خود را نشان دهد؛هرچند هنوز در پژوهشهای بین‏المللی دینی و بهداشت روانی جای پژوهشهای‏

اسلامی خالی است ولی تلاش پژوهشگران در سالهای گذشته نشانگر علاقمندی و توانمندی آنان برای فعالیت در این زمینه است.چند سال گذشته مصادف با 18 فروردین 1380 از سوی سازمان جهانی بهداشت برای اولین بار در طول 50 سال گذشته سال بهداشت روانی نام گرفت و شعار آن نیز چنین بود:بهداشت روان 1 ، غفلت بس است مراقبت کنیم. 2

در ایران نیز در ادامه برنامه‏های سازمان جهانی بهداشت، مرکز مبارزه با بیماریهای روانی وزارت بهداشت و درمان، زیر پوشش طرح بهداشت روانی کشور مطالعات جدیدی را صورت داده است.از جمله این پژوهشها در زمینه مبتلایان به افسردگی است که بیشترین مبتلایان را طی بررسیها به خود اختصاص داده است.

بیان مسئله:

این مقاله به بررسی نقش دین در تامین بهداشت روانی افراد براساس یافته‏های موجود می‏پردازد.بهداشت روان در لغت به معنی نگاه داشتن، نیکو نگاه داشتن، تندرستی و حفظ صحت است(معین، 70).هرچند تعاریف مختلف از بهداشت روان بیان شده است تعریف مناسب، از بهداشت روان باید دربرگیرنده فرد و جامعه در سطح وسیعتر باشد.اما نقطه نظرهای متفاوتی در این باب وجود دارد.مشکل تعریف بهداشت روانی از آنجا سرچشمه می‏گیرد که هنوز تعریف صحیح و قابل قبول برای بهنجاری 1 نداریم.کارشناسان بهداشت جهانی، سلامت فکر و روان را اینطور تعریف کرده‏اند:سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح در محیط فردی اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب(به نقل از صدری، 80).

بوالهری می‏نویسد:بهداشت روان عبارت است از تأمین و حفظ سلامت روانی، فردی و اجتماعی به‏طوری که فرد بتواند فعالیت‏های روزمره را به خوبی انجام دهد، با افراد خانواده و محیط خود ارتباط مناسب برقرار نماید و رفتار غیرعادی از نظر مردم محل خود نداشته باشد(بوالهری 73).همچنین آدلر بهداشت روانی، بهزیستی و شادکامی را در 3 جلسه خلاصه می‏کند:

۱-همسازی در زناشویی و کانون خانواده 2-همسازی با کار و حرفه 3-همسازی با دیگران(به نقل از صدری، 80).

کرسینی(1999)در تعریفی از بهداشت روانی می‏نویسد:یکی از راه‏های عمومی ارائه شده برای حفظ بهداشت روان و پیشگیری از اختلالات که از طریق برخی ابزارها مانند برنامه های آموزشی، زندگی عاطفی، خانوادگی پایدار و مستحکم پیشگیری و خدمات سریع داروئی و سنجش سلامت عمومی جامعه میسر می‏باشد.پورافکاری(1376)می‏نویسد:

بهداشت روانی علم و کار حفظ سلامت و کفایت روانی و مطلوب‏سازی رفتار شخصی و اجتماعی به منظور استفاده مثبت از تواناییها و استعدادهای فطری و نیز پیشگیری از اختلالات روانی است.در اسلام بهداشت روای به معنای بهداشت نفس انسانی است.تعریف بهداشت روانی در اسلام عبارت است از:«اصول و روشهای مشروعی که در وهله اول باعث تأمین، ایجاد و حفظ و در وهله دوم تقویت و تکامل سلامت نفس و در وهله سوم به درمان بیماریهای روانی انسان مسلمان تا رسیدن به مرتبه کمال مطلق است».منظور از اصول و روشهای مشروع«شیوه‏های علمی و عملی است که در دستورات اسلام آمده و به کار بستن آنها باعث سلامت روان انسان می‏گردد.منظور از«تأمین»بیشتر به جنبه بهداشتی و پیشگیری قضیه مربوط است.در اسلام پیشگیری مقدم بر درمان است.تقویت و تکامل هم باعث تعادل و آرامش روانی و هم باعث سیر و حرکت تکاملی انسان می‏شود.منظور از نفس در سلامت نفس نیز توجه بهداشت روانی اسلام به صورت صرف و ذاتی به بهداشت روحی و قلبی نیست (به نقل از صدری، 80).

گرچه بهداشت روان خود را در برابر تمام بیماران و همه مردم متعهد می‏بیند اما به دلیل محدودیت امکانات کشوری به منظوری موفقیت بهتر به ناچار از جمعیت‏های نیازمند به خدمات بهداشت روان گروه‏هایی را که نیازمندی بیشتری داشته و آسیب‏پذیری زیادتری دارند انتخاب و فعالیتهای خود را بر آنان متمرکز می‏نمایند.بیماران و معلولین روانی و عقب ماندگان ذهنی، بیماران صرعی، سالمندان، معتادان، بیکاران، نیازمندان اقتصادی، کودکان و نوجوانان، زنان مطلقه و باردار و داغدیده، افراد بی‏سرپرست، زندانیان و مهاجران همه در موضوع بهداشت روانی می‏گنجد.اما موضوع بهداشت روانی اسلامی«انسان سالم»است. انسا سالم انسانی است که حداقل دارای سلامت روانی است.در حالی که انسان کامل به شخصی اطلاق می‏شود که لزوما انسان سالم است و همچنین دارای حد کمالی از وجود نیز

هست لذا رابطه منطقی انسان سالم و انسان کامل عموم و خصوص مطلق می‏باشد:یعنی بدین صورت که هر انسان کاملی، انسان سالم است.بعضی از انسانهای سالم کاملند و بعضی از انسان‏های سالم، انسان کامل نیستند.

در یک تقسیم‏بندی اهداف بهداشت روانی را می‏توان به 3 قسمت تقسیم کرد:1- پیشگیری 2-درمان 3-بازتوانی(توانبخشی)(میلانی فر، 1370).در یک تقسیم‏بندی دیگر اهداف بهداشت روانی را می‏توان به 4 قسمت تقسیم کرد:1.به کلیه فعالیتهایی که در جهت تأمین و گسترش سلامت روانی و اجتماعی فرد باشد.

2-به کلیه برنامه‏هایی که باعث کاهش ابتلا به بیماری‏های روانی و عصبی در جامعه می‏شود.

3-به کلیه اقداماتی که با کمک به درمان مناسب و به موقع از شیوع بیماریهای روانی جلوگیری کرده و از معلولیت بیشتر آن پیشگیری می‏نماید.

4-به کلیه اقداماتی که بیماران مزمن یا معلولین روانی را به کار و فعالیت فردی و اجتماعی بیشتر و یا دوباره هدایت کرده و باعث کاهش یا توقف معلولیت آنها می‏شود (میلانی فر، 1370).در بهداشت روان به فعالیتهای بند اول و دوم پیشگیری اولیه، به فعالیتهای بند سوم پیشگیری ثانویه و به فعالیتهای بند چهارم پیشگیری ثالث یاتوان بخشی روانی گفته می‏شود.هدف بهداشت روانی اسلامی نیز حرکت به سوی کمال و رسیدن به کمال یا به عبارتی انسان کامل شدن است.

بهداشت روانی در مرحله اول پیشگیری، و قبل از بیماری وظیفه عمده دارد و جلوگیری از بیماری در فرد و اجتماع منوط به رعایت اصول کلی بهداشت روانی می‏باشد.

اصول آن بدین قرار است:

1-احترم فرد به شخصیت خود و دیگران

2-شناخت محدودیت‏های خود و دیگران

3-آگاهی به این اصل که هر رفتار معلول علل و شرایط خاصی است.

4-قبول اصل صدور هر رفتار ناشی از تمامیت وجود شخصیت هر فرد است.انسان یک موجود چندبعدی است.

5-شناسایی احتیاجات اساسی و اولیه چندبعدی است.

6-شناسایی احتیاجات اساسی اولیه و محرکهای رفتاری در آدمی(شاملو، 69).

در اسلام نیز اصول تکاملی بهداشت روانی بیان شده است و منظور اصولی هستند که می‏توانند به عنوان الگو و دستورالعملی در تصمیم‏گیری، برنامه‏ریزیهای روزانه در حد فرد و اجتماع و حل مشکلات زندگی روزمره و دستیابی به زندگی سالم و درحال رشد به انسان کمک نماید.ما فقط اشاره‏ای کوتاه به آن داریم و از بسط و توضیح آن خودداری می‏نماییم:

1-اصول تکاملی بهداشت روانی در رابطه انسان با خدا.

2-اصول تکاملی بهداشت روانی در رابطه انسان با خود.

3-اصول تکاملی بهداشت روانی در رابطه انسان با دیگران.

بدیهی است که اصول مذکور شامل تمام آموزشهای قرآن مجید، پیامبر و پیشوایان اسلام می‏باشد.

بهداشت روانی و اسلام

در قرآن این کلمات را می‏توان معادل بهداشت روان بکار برد که عبارتند از:«بلوغ اشد، سکینه، حیات طیبه، نفس مطمئنه، قلب سلیم، رشد».از میان این اصطلاحات فقط«نفس مطمئنه و رشد»قابل قبول و توجیه‏پذیر است.نفس مطمئنه می‏تواند با رویکرد تفکیکی به ملامت تطابقی حاوی مضمون سلامت روانی در اسلام باشد.بهترین معادل روان در قرآن «نفس»است.«رشد»عبارت است حرکت انسان در مسیر رشد و کمال، لذا هرکس در مسیر حرکت باشد دارای سلامت روانی است.از طرفی آنچه ملاک سلامتی است قرار گرفتن در مسیر حرکت و کمال و رشد است نه رسیدن به کمال.(به نقل از صدری.80)

در دین اسلام تأکید زیادی شده که روان خود را سالم و پاک نگاه داریم و از آلودگیها و عواطف ناخوشایند درون فردی پرهیز نماییم.حسد، سوءظن و بدگمانی، خشم و عصبانیت، خودخواهی، خودبینی، خودنمایی، بدخواهی، حقارت نفس، حب مال، حب شهرت، بداخلاقی و...همه عواطف ناخوشایند درون فردی هستند که باعث تعارضات بین فردی و درون فردی و ایجاد مشکلات روانی گوناگون می‏گردد.امام صادق(ع)می‏فرمایند:«من ساء خلقه عذب نفسه».«کسی که بداخلاق است خود را شکنجه می‏کند».در حدیثی راجع به حقارت نفس امام علی النقی می‏فرماید:«من هانت علیه نفسه فلاتأمن من شره».«کسی که برای خود ارزش‏قائل نبود از شر او ایمن مباش».

موارد مذکور و هزاران حدیث و نکته دیگر نشانه آن است که بهداشت روانی آدمی و سلامت نفس او از مهمترین و بالاترین عبادات است، چرا که از یک دید کلی بیش از 86 درصد زمان زندگی ما انسانها در روابط بین فردی سپری می‏شود(صدری، 80 به نقل از علی اصغر نژاد و همکاران، 1380)و تأثیرات آن در روابط بین فردی و خود فرد بروز خواهد کرد.

در جامعه کنونی ما، بسیاری از افراد و خصوصا جوانان ما دچار مشکلات روانی شده و با آنها دست و پنجه نرم می‏کنند.این، سلامت و بهداشت روان آنان را به مخاطره انداخته و یا آنان را دچار بیماری نموده است.لذا در بین درمانهای مختلف روانشناختی مقابله اسلامی توکل یکی از راههایی است که می‏تواند آنان را در این راه کمک نماید.در حدیثی، حضرت علی(ع)می‏فرمایند:«هرکس بر خدا توکل کند بی‏نیاز می‏شود.»همچنین امام محمد تقی(ع) می‏فرمایند:«کسی که به غیر خدا توکل کند خداوند او را به وی واگذارد.»مشاهدات تجربی نشانگر آن است که توکل به خدا باعث ایجاد جرأت، افزایش انگیزه، اعتماد به نفس، میزان ریسک‏پذیری، خوش‏بینی و موارد دیگر در افراد می‏گردد.همچنین باعث کاهش اضطراب و افسردگی و در درمان بسیاری از وسواس‏های فکری، روشی نافذ و کاراست.(غباری، 1377).

لذا توکل به خدا به عنوان یکی از راهبردهای مهم مذهب درمانی است.

تأثیر ارزشها و عقاید مذهبی در سلامت روانی افراد در پژوهشهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است.امروزه روانشناسان و روانپزشکان به مسائل مذهبی و اعتقادی در درمان مشکلات روانی مراجعان خود، از طریق روشهای مقابله‏ای، توجه بیشتری را نشان می دهند.در یک مطالعه جدید نشان داده شده است که عقاید مذهبی قویتر باعث ایجاد یک اثر مثبت روانی می‏شود، که در ارتقاء بهداشت روانی موثر است(کوئینگ 1 و همکاران، 1998؛ لارسن 2 و کوئینگ، 2000؛صدری، 80 به نقل از خسروپور و ساردوئی، 1380).همچنین اعتقادات مذهبی باعث افزایش سلامت روان افراد شده و رابطه مستقیمی بین مذهب و قدرت انطباق با محیط می‏باشد(کاتن 3 و همکاران، 1998؛صدری، 80 به نقل از خسروپور و ساردوئی،1380).در پژوهشی‏ها دیگر که‏چند سال گذشته بر روی دانشجویان اصفهان و علوم پزشکی اصفهان به اتمام رسید نتایج نشان داد که بین توکل به خدا با افسردگی و افکار پارانویا و احساس آرامش با بهداشت روان و سلامت روانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد، یعنی هر چه احساس آرامش به‏عنوان یکی از ابعاد توکل در فرد بیشتر و بالاترباشد، بهداشت روان و سلامت روانی فرد نیز افزایش یافته و ابعاد 2 افسردگی، فوبی و شکایات جسمانی ناشی از دردها و مسایل درمانی در فرد کاهش می‏یابد(صدری، 1380).

در این جا این نکته مهم را متذکر می‏شویم که در مسائل مذهبی این اعتقاد اسلامی وجود دارد که در ارشاد و اصلاح جامعه، معلم و مربی خود باید از قبل اصلاح یافته و مؤمن به اصلاح باشد.بنابراین اگر در نیت و عمل مربیان و مدرسین و دانشجویان و اساتید و دست اندرکاران راههای مقابله اسلامی و مذهبی، سستی و انحرافی مشاهده شود، آموزش بهداشت روانی بر پایه اسلامی کم‏بها و گاه بی‏بها خواهد شد و راه رسیدن به هدف تأمین بهداشت روان برای مردم با مشکل روبرو خواهد شد.درک تعریف اسلام از انسان کمک بزرگی به شناخت وجود و روان او می‏کند و برخورد ما با انسانها را مناسب‏تر می‏نماید.از نظر روانشناسی اسلامی، انسان دارای تن، روح و روان است.او آفریده خداوند و بنده اوست، به هدف مشخصی آفریده شده است، چندی در این جهان با برنامه مشخصی زندگی می‏کند و پس از این زندگی مقدماتی پایه زندگی برتر و پایدارتری را می‏گذارد.این سیر زندگی و هدف آن، رشد کامل است؛جهت این رشد به سوی خداست، خداوند و فرستادگان او، کتب آسمانی، عقل، فطرت و علم همگی حامی و راهنمای او هستند.آموزشهای الهی می‏توانند با این‏گونه تعریف و برداشت از انسان و جهان پیرامون او به اشکال مختلف در پیشبرد برنامه های بهداشت روان فرد و اجتماع مؤثر باشند.این آموزشها چون خصوصیت الهی و انسانی دارند می‏توانند حداکثر حمایت و کمک فردی و اجتماعی را برای بیماران و خانواده آنان (1)-در این پژوهش 11 سازه به عنوان ابعاد بهداشت روان مورد بررسی قرار گرفته که 9 سازه جزئی آن عبارتند از:

افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانویا، شکایات جسمانی، وسواس-اجبار، حساسیت در روابط متقابل، روانپریشی.

ایجاد نمایند.توکل به خدا برای کاهش نگرانیهای ناشی از بیملریهای مهم، صبر بر سختیها و پذیرش خواست الهی و تن دادن به عوارض و معلولیت‏های دراز مدت و پرهیز از عوامل بروزدهنده یا تشدیدکننده اختلالات روانی از دیگر پیامدهای آموزشهای الهی است.موارد اقدام به خودکشی، افسردگی، داغدیدگی، اعتیادات، بزهکاریها، اختلالات شخصیت، مشکلات جنسی و بسیاری از معلولیت‏های روانی با اتکا به آموزشهای الهی و مذهبی پیشگیری و درمان بهتر و ساده‏تری دارد.

پژوهشهای پیشین:

پژوهشهای انجام شده در خصوص نقش مذهب و دین یا اسنادهای مذهبی، ادراک کنترل و مقابله مذهبی بر بهداشت روان و سلامت روانی مؤید این مطلب است که دین بر سلامت روان مؤثر می‏باشد.

از جمله در پژوهشی که جورک لی، کوهن(1997)در مورد نقش باورهای کنترل و ایمان به عنوان تعدیل‏کننده استرس و در مسیحیان پروتستان کره‏ای وقفقازی مقیم آمریکا انجام دادند به این نتیجه رسیدند که رابطه میان اعتقاد به کنترل شدن از طرف خدا و اضطراب برای قفقفازیها منفی ولی برای کره‏ایها مثبت بود.همچنین وقتی اعتقاد به کنترل خدایی در قفقفازیها افزایش می‏یافت رابطه میان وقایع منفی و افسردگی از مثبت به منفی تغییر می‏کرد و این امر برای افراد کره‏ای برعکس بود.پارگامنت و همکاران وی(1999)نقش مذهب را در دستیابی و حس کنترل شخصی در موقعیت‏هایی که احساسهای درماندگی آسیب‏پذیری را فرامی‏خوانند مطالعه کردند؛نتایج بیان داشت که روش‏های مقابله مذهبی که برای دستیابی به کنترل مطرح می‏شوند پیامدها و سازگاری را فراتر از مقابله‏های سنتی غیرمذهبی و عمومی پیش‏بینی می‏کنند.در پژوهشی که دکتر نجفی و همکاران روی دانشجویان پزشکی شهرستان شهرکرد در زمینه رابطه نگرش مذهبی و مهارتهای مقابله و سلامت روان به انجام رساند نتایج نشانگر آن بوده است که بین سلامت روان و نگرش مذهبی همبستگی بالایی وجود داد و هر چه نگرش مذهبی فرد بیشتر می‏شد همبستگی سلامت روان و نگرش مذهبی هم افزایش می یافت.همچنین افراد با نگرش مذهبی از سلامت روان بهتری برخوردار بودند.در پژوهش دیگری که در دانشگاه تهران توسط دکتر غباری و همکاران در زمینه رابطه توکل به خدا و اضطراب و صبر و امیدواری در شرایط ناگوار روی دانشجویان اجرا کردند نتایج نشان داددانشجویانی که توکل آنها در سطح بالا بوده است از گروه دیگر به مراتب اضطرابشان پایین‏تر بوده است و همبستگی مثبت و معناداری بین توکل به خدا و امیدواری و توکل به خدا و صبر و تحمل دانشجویان وجود داشته است.در پژوهش دیگری که آقای یوسفی در مورد رابطه نگرش مذهبی و رفتارهای مقابله‏ای مذهبی با سلامت روان بر روی بیماران بیمارستان انجام داده‏اند نتایج نشان داده است که رابطه معناداری بین اعتقادات مذهبی و اضطراب وجود دارد یعنی بیمارانی که نگرش مذهبی بالایی داشتند سطح اضطراب پایین‏تری نسبت به بقیه بیماران داشته و رفتارهای مقابله‏ای مذهبی را در مواجه شدن با استرس به کار می‏بردند و لذا سطح و شدت اضطراب و نگرانی و استرس آنها پایین‏تر از بقیه بوده است.همچنین یافته‏های پژوهشی(صدری، محمد رضا، 80)نشان می‏دهد که بین راهبرد مذهبی احساس آرامش در توکل و ابعاد مختلف سلامت روان رابطه منفی معنی‏دار وجود دارد؛بدین گونه که هرچه در فرد مقابله مذهبی آرامش افزایش یابد اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، فوبی، وسواس، شکایات جسمانی، حساسیت در روابط متقابل و افکار سوءظن در افراد کاهش می‏یابد و این نشانگر بالا رفتن سطح بهداشت و سلامت روانی افراد است.بعنوان مثال در محور اقدام توکل(به مثابه یکی از ابعاد اصلی توکل)با ابعاد بهداشت روان در بعد افسردگی و افکار پارانویا در سطح اطمینان 95% رابطه منفی و معنی‏دار شد(5% p) .

در محور اقدام تفویض(به مثابه یکی از ابعاد توکل)با ابعاد بهداشت روان در بعد روانپریشی در سطح اطمینان 95% رابطه معنادار شد(5% p) .

در محور اسناد توکل(به مثابه یکی از ابعاد توکل)با ابعاد بهداشت روان در بعد روانپریشی در سطح 95% رابطه معنادار شد(5% p) .

در محور احساس امیدواری(به مثابه یکی از ابعاد توکل)با ابعاد بهداشت روان در بعد اضطراب و روانپریشی در سطح اطمینان 99% رابطه معنادار شد(1% p) .

در محور احساس آرامش(به مثابه یکی از ابعاد توکل)با ابعاد بهداشت روان در بعد شکایات جسمانی ناشی از مسایل روانی وسواس-اجبار، حساسیت در رابطه متقابل، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانوئیدی شاخص کلی علائم مرضی‏ (ICG) میانگین شدت ناراحتی‏ (IDSP) در سطح اطمینان 99% رابطه منفی و معنادار شد(1% p) .

در محور احساس صبر و تحمل(به مثابه یکی از ابعاد توکل)با ابعاد بهداشت روان در بعد وسواس-اجبار، پرخاشگری، افسردگی، پارانویا در سطح اطمینان 99% و 95% رابطه منفی‏و معنادار شد(1% p) و(5% p) .

اشتراک کاربرد راهبردهای مذهبی با نظرات روانشناسی و پژوهشهای روانشناسان در پیوند این مضامین با یکدیگر نتایج جالب توجهی را بوجود آورده است.در بررسی این مطلب نظریه اسناد 1 قابل‏توجه است که ناگزیر اشاره‏ای کوتاه به آن می‏نماییم:

اسناد یعنی نسبت دادن چیزی یا عملی است و از جمله مفاهیمی می‏باشد که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و متخصصان علوم اجتماعی قرار گرفته است. تعاریف متعددی از اسناد به عمل آمده از جمله هایدر 2 (1985)پدر نظریه اسناد می‏گوید:

«اسناد عبارت است از فرایندی که افراد بکار می‏برند تا رویدادها(یا رفتارها)را به عوامل زیربنایی آنها پیوند دهند.ربر 3 (1985)اسناد را فرآیندی می‏داند که فرد از طریق آن دنیای خودش را تفسیر می‏کند.از نظر ولفوک 4 (1993)اسناد عبارت است از چگونگی تبیینات و توجیهات برای درک موفقیتها و شکستها، منظور از اسناد ارتباطی است که شخص در مورد علل رفتار خود یا دیگران دارد.(گلاور 5 وبروئینگ 6، 1991 به نقل از صدری، 80).صاحبنظران اسنادها را به ابعاد مختلف تقسیم کرده‏اند:الف-بعد منبع کنترل:منبع کنترل اشاره به میزان مسئولیت‏پذیری مشخص دارد که برروی پیوستار از دو قطب درونی و بیرونی تشکیل شده است.فردی از منبع کنترل درونی برخوردار است که تنها خود را مسئول موفقیت و شکست خویش بداند و برعکس در صورتی که هیچ مسئولیتی را در قبال موفقیت و شکست خود نپذیرد و فرد، دیگران و شرایط را مسئول موفقیت و شکست خود بداند دارای مرکز کنترل بیرونی است.ب-بعد ثبات:به پایدارای و استمرار علت موفقیت و شکست اشاره دارد.این بعد روی یک پیوستار از قطب(پایدار و ناپایدار)برخوردار است که در حد افراطی آن فرد به طور مداوم انتظار وقوع مجدد شکست و موفقیت با علت قبلی را خواهد داشت(قطب پایداری)؛و در حد تفریطی آن علت شکست و موفقیت به گمان فرد دوباره نمایان نخواهد  شد.ج-بعد کلی-اختصاصی:که آزمودنی موفقیت و شکست را در کل زندگی خود مؤثر بداند حال آن که در بعد اختصاصی اثر آنها را محدود به همان موقعیت می‏داند.

نظریه اسناد جایگاه عمده‏ای در روانشناسی اجتماعی کسب کرده است و سپس بعنوان یک موضوع هماهنگ وارد روانشناسی مذهب شده است(پرودفوت 1 و شاور 2 1975، ریتزما 3 1979 به نقل از صدری 1380).برای کسانی که به واقعیت و حضور خداوند اعتقاد دارند اسناد به عامل الهی در پیامدها یک مولفه اساسی، در تعبیر و تفسیر وقایع است(گورساچ 4 و اسمیت 5 ,1983 به نقل از صدری، 80).لذا اسنادها رفتار انسان را متأثر از خود می‏نماید و نشانگر تأثیرات ابعاد مذهبی بر رفتار و نگرش انسان است و باعث می‏شود ادراک کنترل و قدرت کنترل انسان را تحت تأثیر خود قرار دهد.پژوهشها نشان می‏دهد کسانی که معتقد به روش های اعمال کنترل روی بیماری یا شرایط مرتبط با آن هستند، سازگاری روانی، اجتماعی و جسمانی بیشتری از کسانی که به این روش‏ها قایل نیستند، دارند(افلک 6 ,تانن 7 و پیفر 8 , فیفلد 9 ,7891,شاپیرو 10 و همکاران 1996,والستون 11 و همکاران,1999,به نقل از صدری، ,1380).نقش اسناد به خدا را در کمک به افراد برای فهم و مقابله با انواع مختلف موقعیت های مربوط به سلامتی، مورد مطالعه گروهی از پژوهشگران قرار گرفته است(پارگامنت 12 و همکاران,1986)نتایج نشان داد که اسناد به خواست خدا در موقعیت‏هایی که رفتار و پیامد غیرقابل انتظار بود یا ناوابسته و غیرواقعی بنظر می‏رسید افزایش می‏یابد.اسناد به دوستی خدا در موقعیت‏های مثبت بیشتر از موقعیت‏های منفی بود.هرچند در برخی موارد به دوستی خدا در موقعیت‏های منفی نیز ارائه می‏شد.خلاصه اینکه نتایج بیان می‏دارد که خدا به عنوان منبع حمایت و قدرت در زمانهای استرس است و افراد در موقعیت‏های منفی بیشتر از خداوند کمک می‏خواهند(در مقایسه با موقعیت‏های مثبت).

طی پژوهش دیگری لوونتال 1 و کورناول 2 (1993 به نقل از صدری، 80)نقش مذهبی بودن و کنترل ادراک شده زندگی را، مورد مطالعه قرار دادند نتایج نشان داد که آزمودنیهای مذهبی، خدا را عنوان عامل کنترل در وقایع مربوط به سلامتی از بین علل احتمالی(خدا، شانس، خود افراد قدرتمند دیگر)در نظر می‏گیرند و خدا به عنوان عامل کنترل در وقایع مربوط به سلامتی مثل مرگ، سقط جنین بیماری و غیره بیشتر از وقایع و علل دیگر مطرح است ولی افراد غیرمذهبی عامل شانس را بیشتر در نظر می‏گرفتند.همچنین افراد مذهبی خدا را به عنوان عاملی علی در نظر می‏گیرند.از نظر پارگامنت(1990 به نقل از صدری، 80)افرادی که اخیرا یک پیامد منفی جدی را تجربه کرده‏اند احتمالا بیش از هر عامل دیگر آن را به خواست الهی نسبت می دهند.همچنین والستون و همکاران طی پژوهشی,شناخت‏های افراد از میزان دخالت خدا در سلامتی و بیماری را به عنوان یک منبع کنترل مورد سنجش قرار دادند نتایج نشان داد که مرکز خدایی کنترل سلامتی با سازگاری اجتماعی این‏گونه افراد و با نوع بیماری آنها همبستگی دارد. افراد مذهبی نمرات بهتری در سلامتی می‏گرفتند.

نتیجه‏گیری:

کلید مشکل‏گشای بهداشت روانی در اسلام عبارت است از میانگین معتدل و تعادل فعالیت مربوط به تخلیه و پیرایش و تحلیه و آرایش می‏باشد.تخلیه و پیراستن خویش، از اوصاف نکوهیده و ناستوده و تحلیه و آراستن خود با اوصاف و حالات پسندیده و ستوده. چنین میانگین زرین با این مفهوم عبارت از استقامت و اقامه حق و صدق می‏باشد و آن نیز همان توازن و اعتدال مطلوب و به اصطلاح ایده‏آل است.از نظر اسپیکا 3 (1989)انگیزه‏های اصلی انسان از ارائه اسنادهای مذهبی عبارتند از:یافتن معنا,کنترل و حرمت خود(عزت نفس).مذهب وقتی این نیازها را برآورده سازد کارآمد و کاراست.پژوهش‏ها نشان می‏دهد که وقتی فرد فعالیت سازنده خود را به خود و خدا نسبت می‏دهد,روابط مثبت میان حرمت  خود و دیدگاه مذهبی درون‏سو 4 دیده می‏شود(پارگامنت و همکاران,1985 به نقل از صدری، 80).در بسیاری از موارد مذهب افراد روحانی در رابطه با بیماران سرطانی,و خانواده کودکان مبتلا به آن موردنظر بوده که نتایج نشان می‏دهد(اسپیلکا,اسپانگلر 5 ,ری آ 6 ,1981 به نقل از صدری، 80).بیماران و خانواده آنان می‏خواهند با رهبر روحانی از طریق فعالیت‏های مذهبی(نیایش با آنان یا برای آنان)ارتباط برقرار کنند.مذهب یک حس کنترل تفسیری نیز ارائه می‏دهد که خود سپر سلامت روانی انسان می‏شود مثلا مطالعات بولمن و ورتمن (1977 به نقل از صدری، 80)روی افراد مبتلا به پاراپولوژی نشان داد که بسیاری از قربانیان, تصادف درد و رنج را در قالب طرح خدا می‏دیدند و درد و رنج خود را تغییر می‏دادند.

از نظر پارگامنت و پارک 1 (1995 به نقل از صدری، 80)فرآیند اساسی دیگر که در سلام افراد مذهبی نقش دارد آن است که آنان قادرند وقایع منفی را به صورت مثبت تفسیر کنند.هاتاوی 1 و پارگامنت(1991)روابط احتمالی بین باورها درباره خود و سبک مقابله را به 3 نوع مقابله با توجه به تعبیر و تفسیر ادراک خدا و خود به عنوان فعال یا منفعل مطرح می کنند:1-سبک به تعویق انداخته 2 :که در آن فرد منفعل است و مسئولیت مقابله، به خدا واگذار می‏شود.

2-سبک خود رهبری 3 :که در آن فرد فعال است و خدا منفعل در نظر گرفته می‏شود.

3-سبک همکاری‏کننده 4 :که در آن هم خدا و هم فرد فعال است.

آنان دریافتند که سبک به تعویق انداخته با سازگاری ضعیف‏تری رابطه دارد ولی دو سبک مقابله دیگر با سازگاری بالاتری در ارتباط هستند(والستون و همکاران,1999، به نقل از صدری، 80).

طی یک پژوهش کتابخانه‏ای(به نقل از صدری، 80)که در زمینه راهبردها و فنون سلامت روان در اسلام انجام گرفته است در چهار محور شناختی، رفتاری، اجتماعی و خاص فنونی از منابع اسلامی شناسایی و تدوین شده است که به قرار زیر می‏باشد:

1-راهبردهای شناختی شامل:مطالعه,تفکر,برهان,جدل,ذکر

2-راهبردهای رفتاری شامل:مواجه‏سازی,جرأت‏آموزی و تشجیع, تجسم‏سازی,الگودادن(اسوه),کنترل خود,قرارداد بستن.

3-راهبردهای اجتماعی شامل:آموزش مهارت‏های ارتباطی,آموزش مهارت زندگی.

4-راهبردهای خاص شامل:تخلیه,تجلیه,تحلیه,موعظه,خطابه, مشارطه,مراقبه,محاسبه,استغفار,شکر,اعتدال در راه رفتن و گفتار,تأثیر هم‏نشین و...

همچنین در تعالیم اسلامی روش‏هایی برای مقابله با تنیدگی و سازگاری با سختی‏ها ذکر شده که آنها را در 3 بخشروشهای شناختی,روشهای رفتاری,و روشهای عاطفی-معنوی مطرح می‏کنیم و از توضیح مبسوط همراه با ارائه پژوهش‏های مربوط به هرکدام خودداری می‏نماییم:

1-روشهای شناختی:الف-ایمان به خدا:ایمان به خدا در نحوه تفکر و شیوه زندگی هر فرد تأثیر به‏سزایی دارد و فرد از نظر روانی متکی به موجودی است که علم، قدرت و خیرخواهی بی‏نهایت دارد و قبول این واقعیت باعث احساس بی‏نیازی و آرامش در فرد می‏گردد و خود را در برابر مشکلات تنها نمی‏داند.ب-بینش فرد نسبت به وقوع سختی‏ها:نوع نگرش فرد نسبت به مصائب در سازگاری با آنها بسیار مؤثر است.اگر در پی زندگی آرام و بدون رنج و عذاب است تحمل مشکلات برای وی سخت می‏گردد ولی اگر وقوع سختی‏ها را اجتناب‏ناپذیر بداند خود را برای مقابله با آن آماده می‏کند.در تعالیم اسلامی نیز بر نگرش دوم تأکید شده زیرا طبیعت آمیخته با سختی‏هاست.براساس متون اسلامی, مردم در زندگی دنیا در پی آسایش کامل هستند، اما این امر در آخرت حاصل خواهدشد.زیرا انسان در کانونی از سختی و رنج آفریده شده است 1 .ج-توکل به خدا: در مواجهه با مسائل زندگی و نیل به موفقیت به دو دسته از عوامل نیازمندیم:الف) فراهم آوردن اسباب طبیعی ب)فراهم کردن شرایط روانی خاصی که بتوانیم بهتر با مسائل مواجه شویم.

توکل باعث فراهم شدن این شرایط روانی است و باعث تقویت اراده و عدم تأثیر عوامل مخل روانی می‏شود.

د-اعتقاد به مقدرات الهی:قرآن می‏فرماید«جز آنچه خدا برای ما مقدر داشته به ما نمی‏رسد.او سرپرس ماست و مومنان باید تنها بر او توکل کنند»

2-روش‏های مقابله رفتاری:الف-صبر و خویشتن‏داری ب-تفریحات سالم ج-ازدواج و روابط خانوادگی د-حمایت اجتماعی با ابعاد مختلف آن(روابط خویشاوندی، صله‏رحم احترام به سالخوردگان,حمایت مالی ازدیگران,توجه به همسایگان و...).

3-روشهای عاطفی-معنوی:الف-یاد خداوند ب-دعا ج-توسل به ائمه

در هر صورت تعالیم اسلامی در پی ایجاد نگرش مثبت به ناملایمات زندگی هستند چون در این صورت مقابله با آنها بسیار آسان‏تر خواهد بود تأثیر ارزشها و عقاید مذهبی در بهداشت و سلامتی روان در پژوهشی دیگر نشان داده شده است.بطوری که در یک مطالعه جدید بیان شده که عقاید مذهبی قوی‏تر باعث ایجاد یک اثر مثبت روانی می‏شود که در ارتقاء بهداشت و سلامت روانی مؤثر است.(کوئینگ و همکاران 1998,لارسن و کوئینگ,2000 به نقل از صدری، 80).

همچنین اعتقادات مذهبی باعث افزایش سلامت افراد شده و رابطه مستقیمی بین مذهب و قدرت انطباق با محیط وجود دارد(کاتن و همکاران 1998,ایسایا و همکاران 1999 به نقل از صدری، 80).

در پایان با توجه به مطالبی که گفته شد نتیجه می‏گیریم فرد مذهبی با دارا بودن دو نوع کنترل درونی و بیرونی تا حد توان در زندگی تلاش می‏کند و در امورغیرقابل کنترل به خداوند پناه می‏برد.یعنی هراندزه واقعه بیشتر غیرقابل کنترل باشد اسنادهای مذهبی مخصوصا اسناد به خدا افزایش می‏یابد.مجموعه پژوهش های انجام شده در داخل یا خارج از کشور بیان‏کننده آن است که هرچه فرد رابطه عمیق,نزدیک و خالصانه‏تری نسبت به خدا داشته باشد دارای آرامش، اطمینان، اعتماد، صبر، توکل و...بیشتری است و لذا دارای سلامت روان بهتری نسبت به بقیه می‏باشد.دین و مذهبی بودن می‏تواند در سلامتی جسم و روان انسان مؤثر بوده و بهداشت و سلامتی روانی فرد را سالمتر و در سطح مطلوبی قرار دهد.چنانچه آدلر درسال(1987)در پژوهشی نشان داد که افسردگی در مردان و زنانی که به کلیسا می‏روند کاهش می‏یابد.همچنین کوئینگ و همکارانش در سال(1995)در پژوهشی نشان دادند که نشانه‏های شناختی افسردگی با مقابله مذهبی رابطه دارد یعنی خستگی، عدم علاقه کناره‏گیری اجتماعی، احساس شکست و ناامیدی بصورت معنی‏داری میان افراد مقابله‏کننده مذهبی کمتر معمول است.

 

منابع:

1-آریان پور کاشانی,عباس و منوچهر(1374),فرهنگ فشرده انگلیسی به فارسی(یک جلدی و دو جلدی). تهران:امیر کبیر.

2-اتکینسون,ریتال و ایکستون,ریچارد و هیلگارد,ارنست.(1371)زمینه روان‏شناسی(جلد 1 و 2).(ترجمه محمد تقی براهنی و همکاران)تهران:رشد.

3-انستیتو روانپزشکی,دانشگاه علوم پزشکی تهران و معاونت بهداشت روان و درمان دانشگاه علوم پزشکی ایران,(1380),خلاصه مقالات همایش نقش دین در بهداشت روان.تهران:مؤلف.

4-پور افکاری، نصرت اله.(1376).فرهنگ واژه‏های روانشناسی و روانپزشکی.تهران:فرهنگ معاصر.

5-بوالهری,جعفر(1373),بهداشت روانی برای کاردان‏های بهداشتی.تهران:نشر و تبلیغ بشری.

6-صدری,محمد رضا,(1380),بررسی تأثیر توکل بر خدا در تأمین بهداشت روانی دانشجویان 23-19 دانشگاه اصفهان.پایان نامه کارشناسی ارشد,چاپ نشده دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران.

7-جهانبان صادقی,محمود نراقی,نجم لعیا.(1378),تحلیل روانشناختی دین جایگاه دین و سلامت روان.تهران :نشر کمال

8-رضی,سید محمد«ابوالحسن»(1379).نهج‏البلاغه.(ترجمه محمد دشتی)قم:مشهور

9-شاملو، سعید.(1369).بهداشت روانی.تهران:رشد

10-معین، محمد.(1370).فرهنگ معین.تهران:امیر کبیر.

11-غباری، محمد باقر.(1377).فصلنامه قبات.سال سوم شماره 2 و 3.توکل به خدا.ص:117-105

12-میلانی فر,بهروز,(1370).بهداشت روانی,تهران:قومس

پایان مقاله


مطالب مشابه :


نقش دین (توکل برخدا) در بهداشت روان

پردازد.بهداشت روان در لغت به ای کوتاه به آن بهداشت روان مورد بررسی




دستورالعمل اجرایی طرح بهداشتیاران مدارس (ویژه مدارس ابتدایی)

موادغذایی ، آموزشیار بهداشت ، روان بهداشتیار مقاله و عکس در مورد بهداشت




عناوین هفته بهداشت روان 92

عناوین هفته بهداشت روان 92 کودکان ونوجوانان در خانواده ومدرسه است جملات نغز روان




مروری کوتاه بر وضعیت روان تحلیلی در جریان انقلاب فرهنگی

مروری کوتاه بر وضعیت روان تحلیلی در بیشتر مورد حوزه بهداشت روان قرار




جملات زیبا در مورد کتاب خوانی

جملات الهام بخش در مورد بهداشت; دل مقالات کوتاه




بهداشت روان در خانواده و محل كار: باورهای نادرست درمورد انگیزه دادن به کارمندان

بهداشت روان در جملات خواندني یک راه بسیار عالی برای یاد گرفتن در مورد انگیزش و




جملات خواندني: آرزوهاي ويكتور هوگو

بهداشتروان در خانواده و محل جملات خواندني: آرزوهاي ويكتور




بهداشت روان در خانواده و محل كار: چگونه اجتماعي باشيم؟

جملات خواندني بهداشت روان در خانواده و محل كار: چگونه اجتماعي




برچسب :