طنز و طنزپردازی در استان بوشهر

طنز و طنزپردازی در استان بوشهر

حسن انصاری- کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی

 

مقدّمه

بررسي يك مقوله ي ادبي فراگير و جهان شمول ، مانند طنز ، كه به ذهن و زبان بزرگ ترين شخصيت هاي ادبي ، جهان گره خورده است ، در يك محدوده ي جغرافيايي كوچك مانند استان بوشهر ، در نگاه اوّل، كاري بي مقدار و محدود به نظر مي رسد . شايد چنين پنداشته شود كه نتيجه ي پردازش به پژوهشي در این مورد، آن چنان گسترده نيست كه بتواند موضوع يك تحقيق مفصّل قرار گيرد .

   اين پندار از آنجا ناشي مي شود كه طنز در استان بوشهر ، موضوعي است ناشناخته ؛ زيرا اوّلاً طنز پردازان اين منطقه ، بيشتر ، آثار خود را در مطبوعات محلّي استان به چاپ رساندهاند؛ ثانياً ، براي آفرينش طنز ، معمولاً از فرهنگ عامّه و گويش هاي گوناگون استاني بهره برده اند كه خود به خود ، كاهش تعداد مخاطبان را به همراه دارد و سوم اين كه بيشترِ توجّهِ آنان ، به پردازش مسائل و مشكلات درون استاني معطوف شده است. اين عوامل ، به همراه عواملی ديگر ، مانند  دور بودن از مركز كشور و عدم ارتباط با انجمن ها و همايش هاي ملّي  در زمينه ي طنزپردازي ، و نبود انجمن هاي منظّم و قوي طنز در استان ، به ناشناختگي طنز در بوشهر ، كمك كرده است. امّا اين ناشناختگي را نمي توان دليل رونق نداشتن طنز در اين استان دانست . نه تنها براي يك فرد عادي ، بلكه براي يك فرد آشنا با طنز نيز ، بسيار جالب خواهد بود كه بداند ، نخستين نشريه ي طنز و فكاه و كاريكاتور ايران ، در استان بوشهر منتشر شده است.                            ذكر اين نكته نيز جالب است كه اگر ، فقط طنزهاي چاپ شده در هفته نامه هاي استان بوشهر را گرد آوري كنيم ، با يك مجموعه ي بزرگ چندین صد صفحه اي رو به رو خواهيم شد.

   اگر اين نكته را نيز اضافه كنيم كه استان بوشهر ، علاوه بر طنز مطبوعاتي ، داراي نويسندگان و شاعراني است كه طنزهاي خود را در قالب كتاب ، منتشر كرده اند ، آن گاه ، ضرورت بررسی طنز در این استان، نمايان تر مي گردد.

 

تاريخچه ی طنز در استان بوشهر

   اگر بخواهيم به تاريخچه ي طنز در استان بوشهر بپردازيم ، اصلي ترين نكته اي كه ضروري به نظر     مي رسد و مي توان آن را دورترين نقطه ي شناخته شده در طنز اين استان دانست ، اين است كه نخستين روزنامه ي رسمي طنز و فكاه ايران ، در اين استان چاپ و منتشر  شده است. «روزنامه ي طلوع، در سال 1318هـ .ق‌‌‌]1900م.[ در بوشهر تأسيس گرديد.مدير مؤسّس اين نشريه، عبدالحميد خان متين السّلطنه بود كه آن را به صورت چاپ سنگي ، انتشار مي داد." (یاحسینی، 1374: 194)«اگر چه بر اساس پژوهش هاي جديد انجام شده ، نخستين مجلّه ي فكاهي ايران ، نامه ي فكاهي دوغ، نام داشته كه به مديريّت ميرزا احمد فيلي دوا فروش ، در سال 1297 هـ . ق[1880م] در مازندران منتشر شده است، اما از آن جايي كه اين مجلّه در تيراژ محدود براي خواص و دولت مردان چاپ مي شده است ، مي توان مجلّه ي طلوع را اوّلين    نشريه ي فكاهي ، در تاريخ مطبوعات ايران تلقّي كرد كه به طور عام منتشر شده و تيراژ آن  نيز نسبتاً زياد بوده است." (همان:33)

   استان بوشهر ، در رشد و بالندگي طنز، بيشتر مديون نشريات است. هر چند كه پس از روزنامه ي طلوع، هيچ نشريه اي كه صرفاً به طنز بپردازد ، در اين استان چاپ و منتشر نشده است ، كمتر نشريه اي يافت مي شود كه بخشي از مطالب خود را هر چند اندك ، به طنز اختصاص نداده باشد. به همين دليل ، در ادامه تعدادی از اين نشريات ، بر اساس كتاب «صد سال مطبوعات بوشهر» ، نوشته ي «سيد قاسم ياحسيني» نام برده می شود مي شود :

        1- روزنامه ي مظفّري در 17 شوال سال 1319 هـ . ق/ 1901م .

        2- سالنامه ي فرهنگ بنادر جنوب : ظاهراً ،در مهر ماه 1337 هجری شمسي

        3- دومين سال نامه ي اداره ي كلّ بنادر و جزاير خليج فارس(بوشهر) در 142 صفحه با تيراژ يك هزار نسخه در چاپ خانه ي فولادوند شيراز ، در قطع رحلي در مهرماه 1342 شمسي چاپ و منتشر شده است.» (همان:221) در بخشي از اين سال نامه، به شرح زندگاني شاعري به نام آخوند كبگاني پرداخته شده كه بيت هايي طنز گونه نيز از وي نقل می گردد که به آن ها اشاره می گردد:

«قطعه اي از در مطايبه در مذمّت هواي بد اهرم مي سرايد كه يك بيت آن ، اين است :

يشّه سُرنازن وكك چنگ زن ومن رقّاص

 

چندروزي به همين عيش،در اهرم بوديم

در جاي ديگر ، زبان به نفرين اهرم و سمل و آباد، كه از قراء تنگستان است، مي گشايد :

الهي اهرمت بر باد بادا

 

سمل ويران خراب ،آباد بادا

      (همان:243و244)

      4- گسّار : «مجلّه ي دانش آموزي گسّار در بهمن 1351 ]هـ . ش[ در شهرستان ديّر منتشر شد. اين مجلّه اوّلين نشريه اي است كه در بندر ديّر به صورت عام انتشار يافته و از اين روي ، داراي اهميّت ويژه اي مي باشد. گسّار، نشريه ي انجمن روزنامه نگاري دبيرستان آريامهر ديّر بود كه به ابتكار آقايان ، خورشيد فقيه و پرويز هوشمند در دو شماره چاپ و منتشر شد.»

     5- پرهون : «مجلّه ي پرهون، نشريه ي دانشجويان دانشسراي مقدّماتي پسران بوشهر است. سردبير اين مجلّه ، علي حق شناس بود و در دو شماره منتشر شد.» (همان :363) در شماره ي دوم اين مجلّه ، نوشته اي طنز ، با عنوان «چه كنم؟» ديده مي شود.

پردازش جدّي به طنز مطبوعاتي، در استان بوشهر ، به دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي مربوط مي شود. در اين دوره ، مي توان هفته نامه ي آيينه ي جنوب را كه از سال 1373 هـ . ش به صاحب امتيازي و مدير مسئولي محمد دادفر، در بوشهر منتشر شد ، آغازگر دور جديدي از طنز مطبوعاتي دانست.

هر چند كه آيينه ي جنوب ، يك هفته نامه ي تمام طنز نيست ، از اين جهت كه هفته نامه هاي ديگر استان ، خط مشي هاي طنز پردازي آن را دنبال مي كنند ، اهمّيت فراوان دارد. پس از آيينه ي جنوب ، هفته نامه هايي ديگر (نسيم جنوب ، نصير بوشهر، پيغام ، پيام جنوب و ... در بوشهر و اتّحاد جنوب و درياي جنوب در برازجان ، بيرمي در تنگستان) هر كدام ، صفحاتي را به طنز اختصاص دادند. اين طنزها گاه به زبان معيار و گاه به گويش محلّي است. معمولاً اين هفته نامه ها سعي مي كنند، به تقليد از آيينه ي جنوب كه يك طنز دنباله دار به گويش محلّي، با عنوان «پير زن منگ منگو» داشت ، ستوني مشابه آن را داشته باشند. ستون هاي طنز «پير زن دات كُمپه» در هفته نامه ي پيغام ، «سفر نامه ي باقر خودرو» در نسيم جنوب و «گَپ گُتي» در اتّحاد جنوب از اين نمونه ها هستند.

نبايد چنين پنداشت كه تاريخ طنز استان بوشهر، به مطبوعات محدود مي شود ؛ زيرا شاعران و نويسندگاني از اين استان برخاسته اند كه طنز هاي آنان ، گاه با طنز پردازان درجه اوّل ايران ، برابري مي كند. رسول پرويزي(1356-1298) با مجموعه داستان هاي طنز" شلوارهاي وصله دار" و" لولي سرمست"، صادق چوبك(1377-1295) با مجموعه داستان هاي« سنگ صبور» ، «خيمه شب بازي» و «روز اوّل قبر »، در زمينه ي طنز داستاني ، از شخصيّت هاي مطرح داستان نويسي معاصر هستند. علاوه بر اين ها محمّد بحراني، با آثار منظوم« احساسات»، «هيجان» و« طوفان» ، دكتر جعفر حميدي، در آثاري چون «دگرگون نامه» ، و« سي بوشهر» ، فرج الله كمالي با مجموعه شعر «دشتستوني» به گويش برازجاني ، حسن انصاري (امرو هيچستاني)در مجموعه شعر طنز «مطبوعاتي هاي نامطبوع من» ، هر كدام ، در سال هاي اخير ، به آفرينش طنزهاي منظوم با درون مايه هاي سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و ... پرداخته اند.

ناگفته نماند كه در زمينه ي طنز مطبوعاتي نيز ، طنز پردازاني مانند مهدي جهان بخشيان، حسن انصاري ، قدرت مظاهري ،معصومه خدادادي ، سیّداسماعيل بهزادي ،حسين رويين تن ،محمّد لاري دشتي ، فتح اله قاسمي ، ایرج شمسی زاده،امیدغضنفر ، حمیدموذنی و ... در مطبوعات استان بوشهر، به آفرينش طنزهايي به نظم يا نثر پرداخته اند و همچنان به طنز پردازي خود ادامه مي دهند.

جز رسول پرويزي و صادق چوبك ، كه هم طراز داستان پردازان ديگر ، چون هدايت ، جمال زاده و ... در ادبيّات فارسي معاصر ، شناخته شده هستند ، چهره هاي طنز پرداز ديگر استان ، ناشناخته مانده اند. 

دوري از مركز كشور ، پرداختن به موضوعات استاني ، گسترده نبودن دامنه ي توزيع مطبوعات استاني ، عدم پردازش حرفه اي به طنز و استفاده از گويش هاي محلّي ، از جمله عوامل موثّر در ناشناختگي طنز استان بوشهر و طنز پردازان اين خطّه است. 

در ادبيات طنز هر ملّتي ، افرادي فرضي يا واقعي وجود دارند كه مردم ، حكايت هايي كوتاه و لطيف و طنز گونه را به آن ها نسبت مي دهند. مانند ملّا نصرالدّين ، در ادبيّات فارسي و تركي يا جُحي در ادبيات عرب. اين اشخاص ، در ديدگاه مردم ، افرادي ساده و ظاهراً كم عقل بوده اند كه گاه گاه ، سخناني زيبا و خرد مندانه بر زبان مي آورده اند كه داراي جنبه هاي طنز و هجو است.

نمي توان در بررسي تاريخ طنز يك ملّت ، قوم يا منطقه ، وجود چنين سخنان و حكايت هاي طنز    گونه اي را ناديده گرفت. در ادبيّات غرب ، آيرون (Eiron) «فردي ضعيف و خوار بوده كه علي رغم ظاهر كم عقل ، از تيزهوشي و زيركي برخوردار بوده است» (داد،« آيرون») به همين دليل ، در غرب ، به سخنان ِ بهلول گونه ، ملّانصرالدّين گونه يا جُحي گونه ، آيروني كلامي مي گويند. «در اين قسم آيروني ، گوينده به نحوي براي شنونده يا خواننده ، معلوم مي كند كه از آن چه مي گويد ، منظوري كاملاً متفاوت و حتّي متّضاد دارد.» (داد، « آيروني»)

   حكايت زير ، نمونه اي از آيروني كلامي است :

«جوحي را وقتي كه خردسال بود ، گفتند : مي خواهي كه پدرت بميرد تا ميراث او ببري ؟ گفت : لاوالله ، مي خواهم كه وي را بكشند ، تا چنان كه ميراث او مي برم ، خون بها نيز بستانم» (گلچين معاني، 1362: 390)      

در استان بوشهر ، نمونه هايي از شخصيت هاي به ظاهر ساده ، كه سخن آن ها جنبه ي آيروني كلامي دارد ، يافت مي شود و مردم ، سخنان ظريف و طنز گونه اي را كه بنا به ترس ، يا هر دليل ديگر ،  نمي توانند از خود نقل قول كنند ، به آن ها نسبت مي دهند . «عَبدي سياه» در گويش برازجاني و «بِشيرو» در گويش بوشهري ، از جمله ي اين افراد هستند.

 

 

 نمونه اي از آيروني كلامي در استان بوشهر :

روزي عبدي سياه با دوستانش سر كوچه نشسته بودند ؛ عبدي با ديدن ماشين پليس ، فرار كرده ، به طرف خانه مي دود. دوستان مي گويند : عبدي جان ، تو كه آدمي درست و حسابي هستي ؛ چرا از پليس فرار مي كني؟ عبدي مي گويد : ارباب ! پليس برازجان است نه پليس شيكاگو است كه فقط نود واحد روان شناسي پاس كرده باشد.

از نظر قالب ، طنز در استان بوشهر ، تنوّع فراوان دارد كه استفاده از داستان كوتاه در آثار چوبك و پرويزي ، بهره گيري از قالب مثنوي در آثار دكتر حميدي ، حسن انصاري و محمّد بحراني و به كار گيري  قالب غزل و قصيده در بومي سرايي ، در آثار فرج الله كمالي ، از جمله ي آن هاست. البتّه اين قالب ها در طنز هاي مطبوعاتي ، تنوّع بيشتري دارند و مي توان مصاحبه ها و روايت هاي بلند ، حكايت هاي كوتاه و مثنوي هاي دنباله دار را به آن ها اضافه كرد.

در ادامه ذكر چند نكته را درباره ي تاريخچه ي طنز استان بوشهر ، لازم مي دانم : يكي اين كه طنز اين استان ، با وجود گستردگي به نسبت جمعيّت و ويژگي هاي جغرافيايي ، قدمت ندارد و دورترين نقطه اي شناخته شده ي آن ، به انتشار روزنامه ي «طلوع» بر مي گردد كه قبلاً ، به آن اشاره شده است .دوم اين كه طنز در استان بوشهر را از بعضي جهات ، مي توان سبكي مجزّّا از طنز در ادبيّات فارسي دانست كه استفاده از گويش ها و پردازش به مسائل و مشكلات استاني ، از جمله ي آنهاست.

آخرين نكته ی قابل ذكر ، اين كه طنزهاي مطبوعاتي استان بوشهر ، بيانگر جريان هاي فكري ، فرهنگي ، سياسي و اقتصادي استان بوشهر ، در روند تاريخي خود هستند و مي توان با بررسي آن ها به زواياي اين جريان ها پي برد.

 

   

شيوه هاي آفرينش طنز در ادبیّات فارسی و استان بوشهر

   1- نقيضه پردازي وتقليد از آثار ادبي

«نقيضه در لغت ، باژگونه جواب گفتن شعر كسي ، مهاجات و هجو گويي است و در اصطلاح ، نوعي تقليد سخره آميز ادبي مي باشد.»(داد ،  "نقيضه") در نقيضه پردازي ، طنز پرداز ، آن چنان از قالب و سبك يك شاعر و نويسنده ي جِد یا طنزگوي بهره مي گيرد كه خواننده ، در نگاه اوّل ، آن اثر ادبي را به ياد مي آورد.

در آثار طنز پردازان بوشهري ، نمونه هاي فراواني از نقيضه پردازي آثار شاعران و نويسندگان ، ديده  مي شود. 

 

2- بهره گيري از فرهنگ غني عامّه و گويش ها

استفاده از كنايات ، ضرب المثل ها و اصطلاحات رايج عاميانه يكي از شيوه هاي طنز پردازي است كه در ادبيّات داستاني فارسي ، كاربرد فراوان دارد. محمّد علي جمال زاده ، بيش از ديگر معاصران ، از اين شگرد  در داستان هاي طنز آميز خود  بهره برده است. رسول پرويزي ، از جمله داستان پردازاني است كه در نوشته هاي خود ، همين شيوه را به كار مي گيرد.

مي توان گفت كه در ميان طنز پردازان استان بوشهر، استفاده از اين شيوه ، بسيار بيشتر از شيوه هاي ديگر، رايج است. دكتر سيّد جعفر حميدي در كتاب «سي بوشِر» و فرج الله كمالي در كتاب «دشتستوني»، از اين شيوه بهره برده اند. 

در طنزهاي مطبوعاتي استان بوشهرنيز ، گرايش به اين شيوه ، بسيارمتداول است.مي توان هفته نامه ي  آيينه ي جنوب را پيشتاز و مبتكر استفاده از گويش در آفرينش طنز دانست. آيينه ي جنوب ، از همان اوايل كار خود، ستوني طنز آميز ، با گويش محلّي بوشهري ، با عنوان «پيرزن مُنگ مُنگو» ايجاد كرد و در يك طنز روايتي دنباله دار ، به انتقاد از مسائل اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي ، سياسي و ... در استان و كشور پرداخت. در سال هاي بعد ، با گسترش هفته نامه هاي استاني ، هر كدام از آن ها سعي كردند ، يك ستون طنز گويشي ، به همان سبك و سياق ، براي بيان مسائل متنوّع ، داشته باشند. ستون هاي طنز «پيرزن دات كُمپه» در هفته نامه ي پيغام ، سفرنامه ي «باقر خودرو» در هفته نامه ي نسيم ، «گَپ گُتی» و «نور بالا» در هفته نامه ي اتّحاد جنوب ، «گرگو» در هفته نامه ی و نصير و «گَزگِزوک»  در هفته نامه ی سفیر، از جمله نمونه هايي هستند كه به تقليد از همان ستون طنز  آيينه ي جنوب ، نوشته شده اند. البتّه اين نكته را نبايد از ياد برد كه قوّت يا ضعف همه ي اين نوشته ها يكسان نيست و بعضي از آن ها چنان نوشته شده اند كه اگر از گويش ، به زبان معيار برگردانده شوند ، هيچ گونه اثري از طنز در آن ها ديده نمي شود و صرفاً، به كارگيري واژه ها و اصطلاحات اصيل گويشي ، كلام را طنز آميز كرده است. اما بيشتر آن ها آن چنان طنز آميز است كه اگر از چارچوب گويش نيز بيرون آورده شـــود ، همچنان ، تأثير گذار و جذّاب است . در اين گونه طنزهاي روايي ، طنز پرداز ، شخصيت يا شخصيت هايي خيالي مي آفريند و قضايا را از زبان آن ها روايت مي كند.

     3- استفاده از مثنوي هاي داستاني نسبتاً بلند

اين شيوه و شگرد طنز پردازي ، در هفته نامه هاي استان ، خاصِّ حسن انصاري (امرو هيچستاني) است. مثنوي هاي «ليلي و مجنون» در آيينه ي جنوب ، «رام وسيتا» در پيغام ، «بيژن نامه» و «ليلي نامه» در اتّحاد جنوب ، از اين دسته است. در اين شيوه ، طنز پرداز ، با طرح يك داستان با مايه هاي عاشقانه ، به بيان مشكلات اجتماعي ، اقتصادي، فرهنگي ، سياسي و ... مي پردازد.البته استفاده از این شیوه ،نوعی کش دار کردن مطلب نیز به شمار می آید .

     4- كش دار كردن يك موضوع يا ماجرا

در اين شيوه كه در طنزهاي منثور معاصر كاربرد دارد ، نويسنده، يك موضوع يا ماجرا را بيش از حد به درازا مي كشاند و به جاي پرداختن به اصل موضوع ، به مسائل حاشيه اي و بي ارتباط مي پردازد ؛ سپس در پايان نوشته به اصل موضوع ، اشاره مي كند. طنزهاي «مهدي نصيري» در هفته نامه ي پيغام ، از اين دسته است

    بزرگ نمايي و اغراق ، بر هم زدن قواعد زبان فارسی و بازی با واژه ها، ایهام گونگی و ابهام و کژتابی نیز از جمله شگردهایی است که در طنز بوشهر ، دیده می شود .

 

 

 

 دسته بندي طنز در استان بوشهـــــر

اگر بخواهيم طنز استان بوشهر را دسته بندي كنيم ، مي توان شيوه هاي گوناگوني را پيشه كرد ؛ البتّه بيشتر اين دسته بندي ها ، عمومي هستند و نمي توان آن ها را خاصّ طنز پردازي در اين استان دانست ؛ امّا به هر حال ، توجّه به آن ها  ، بررسي طنز در اين محدوده را روشن تر مي نمايد.

     1- طنز مطبوعاتي در برابر طنز غير مطبوعاتي

از آن جا كه طنز در استان بوشهر ، بيشتر ، با نوشته ها و سروده هاي مطبوعاتي رونق يافته است ، مي توان اين دسته بندي را قابل قبول دانست. وجود هفته نامه هايي چون پيغام (در بوشهر) و اتّحاد جنوب (در برازجان) و چندين هفته نامه ي ديگر ، كه بخشي از مطالب خود را به طنز اختصاص مي دهند و همچنين طنز پردازي شخصيت هايي چون صادق چوبك ، رسول پرويزي ، دكتر حميدي و ...در قالب كتاب، چنين تقسيم بندي اي را براي طنز استان بوشهر ، ايجاب مي كند. در مقايسه ي طنز مطبوعاتي استان ، با طنز غير مطبوعاتي ، (كتاب) مي توان به ويژگي شتاب زدگي در آثار طنز مطبوعاتي ، اشاره نمود. البتّه ذكر اين نكته لازم است كه بعضي از همين طنزهاي مطبوعاتي ، بعدها در قالب كتاب گرد آوري شده اند.

     2- طنز شفاهي ، در برابر طنز مكتوب

بي گمان در ميان هر قوم يا ملّتي ، حكايات و سخناني طنز گونه، به صورت شفاهي ، رايج است و اين ، خاصّ استان بوشهر نيست ؛ اما اين نكته را نبايد فراموش كنيم كه گويش هاي محلّي ، به عنوان بخشي غني از فرهنگ عاميانه ، نقش مهمّي را در غناي طنز، ايفا مي كنند و در استان بوشهر ، به دليل تنوّع گويش ها اين غنا به خوبي مشهود است.

در اين استان ، طنز پردازاني (كه البتّه كم هم نيستند) ديده مي شوند كه تاكنون شعرهاي محلّي و طنز گونه ي آن ها در هيچ نشريه يا كتابي مكتوب نشده است و فقط ، شعر خود را در شب شعرهاي محلّي، در جمع دوستان خوانده اند.

     3- طنز منظوم و طنز منثور

بي گمان ، آن چه از طنز (چه شفاهي و چه مكتوب) در استان بوشهر ديده مي شود، به صورت نظم يا نثر است و طنزهاي منظوم استان ، همان قالب سنّتي را دارا هستند.

     4- طنز معيار در برابر طنز عاميانه

بعضي طنز پردازان استان بوشهر ، چه نويسنده و چه شاعر، ترجيح داده اند كه طنز هاي خود را به همان زبان معيار بيان كنند. از ميان شاعران طنز پرداز، مي توان به دگرگون نامه اثر دكتر جعفر حميدي و از ميان نويسندگان ، به رسول پرويزي اشاره نمود. ناگفته نماند كه گاه گاه ، در اين گونه آثار نيز ، واژه هايي عاميانه پيدا مي شود. در برابر اين نوع طنز ، طنز هاي عاميانه قرار مي گيرد كه گويشي كاملاً محلّي دارند و معمولاً در هر كدام از هفته نامه هاي استان ، نمونه اي از آنها ديده مي شود.كتاب «دشتستوني» ، اثر فرج الله كمالي ، از اين دسته است.

منابع و مآخذ

 

1-آرچین ، داوود ، 1386 ، تاریخ مطبوعات دشتستان ، تهران ، زوّار

2-بحرانی ، محمّد(خاور دشتستانی) ، 1325 ، احساسات ، شیراز ، نصیرآبادی

3-بهزادی اندوهجردی ، حسین ، 1378 ، طنز و طنز پردازی در ایران ، تهران ، صندوق

4-پرویزی ، رسول ، 1384 ، قصّه های رسول ، تهران ، آیینه ی جنوب

5-جوادی ، حسن ، 1384 ، تاریخ طنز در ادبیات فارسی ، تهران ، کاروان

6-حمیدی ، سید جعفر ، 1387 ، دگرگون نامه ، تهران ، میلاد

7-حمیدی ، سید جعفر ، 1388 ، گرگونامه ، تهران ، لیان

8-داد ، سیما ، 1371 ، فرهنگ اصطلاحات ادبی ، تهران ، مروارید

9-قائمی فرد ،احمد(به کوشش) ، 1384 ، دشتستونی(سروده های فرج الله کمالی) ، تهران ، زوّار

10-یاحسینی ، سیدقاسم ، 1374 ، صد سال مطبوعات بوشهر ، بوشهر ، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر

11-آرشیو هفته نامه های استان بوشهر

 

 


مطالب مشابه :


حفاری

خانه آیلتس سفیر لیان بوشهر. شرکت




سی ثانیه پای صحبت آقای برایان دایسون !!!! ...

خانه آیلتس سفیر لیان بوشهر. شرکت




گزارش کار آزمایشگاه خواص سیالات

خانه آیلتس سفیر لیان بوشهر. شرکت




دکل حفاری

خانه آیلتس سفیر لیان بوشهر. شرکت




حاجي قهر كرده اي؟

خانه آیلتس سفیر لیان بوشهر. شرکت




ساختار رزومه – نمونه کار و نامه درخواست

خانه آیلتس سفیر لیان بوشهر. شرکت




طنز و طنزپردازی در استان بوشهر

نمونه اي از آيروني كلامي در استان بوشهر : در هفته نامه ی سفیر، از جمله تهران ، لیان .




لیست موسسه ها و دانشگاههای غیر انتفاعی - غیر دولتی کشور

موسسه آموزش عالی غیردولتی - غیرانتفاعی سفیر دانش - غیرانتفاعی لیانبوشهر.




ولایتی و قهوه خوری!

کنسرت گروه لیان بوشهر. حقوق خوانان بوشهر. سکوتی همیشگی(پوریا فاضل) سرباز صفر(حسین قاسمی)




شهید صادق گنجی

شهرستان استان بوشهر ارشاد به عنوان سفیر فرهنگی در كسوت لیان در بوشهر.




برچسب :