تجربه های یک معلم

تجربه های یک معلم

 

 اینکه گفته میشود معلمی شغل نیست " هنر است و معلم هنرمندی است که باید هنر خود را با علم و تجربه به بهترین نحو ممکن عرضه نماید .

هنر بی محتوا و تجربه بدون بینش در جازدن است و علم بدون تجربه و آراسته به هنر هم بی ثمر خواهد بود .

معلم هر روز باید از روز قبل و هر سال از سال قبل خود تجربه کسب کند تجربه خود را در اختیار دیگران قرار دهد و از تجربیات دیگران استفاده کند تا در سریعترین وضع ممکن به حد نرمال وبتدریج به حد ایده آل برسد تا فرزندان معنوی خود را از نور دانش و معرفت بهره مند ساخته و چراغ هدایت جوانان این مرزوبوم بوده  و هدایتگر نسل فردای جامعه خود باشد .

 کسب تجربه تنها به سن بستگی ندارد و از راه دیدن –شنیدن و حتی از راه کتاب خواندن به وسیله خود و دیگران کسب می شود.

دست کم گرفتن معلم و صرفاتوجه به جنبه های شغلی ،اداری، قانونی و حقوقی صرفا" موجب رفع تکلیف برای معلم شده  و نشستن سر کلاس را برای دانش آموز طاقت فرسا و دیرگذر کرده و انگیزه او را برای کارو تلاش بیشتر و کسب مدارج علمی بالاترناتوان جلوه خواهد داد.

دست کم گرفتن معلم،  استفاده از حربه نمره را به معلم خواهد آموخت و علاقه به کسب نمره و مدرک را در دانش آموز افزایش خواهد داد .

دست کم گرفتن معلم ، اورا واداربه رفع تکلیف کرده وحضور فیزیکی خود در کلاس را به وقت کشی وسمبل کاری مجبور می کند.

در حالی که صدور وابلاغ تمام مقررات اداری و حضور تمام دست اندرکاران و پرسنل اداری برای به حرکت در آوردن چرخهای عظیم الجثه فرهنگی و علمی جامعه است که بر دوش معلم گذاشته شده است، میباشد .  

 و این نیست مگر اینکه معلم از خودشروع کندو علاقه و انگیزه به هنر خود داشته باشد تا بتواند آن را به دانش آموزان انتقال دهد ( از کوزه همان برون تراود که در اوست . ) .

تداوم حیات معلم و ارتزاق از هنر او به وجود شاگردانی بستگی دارد که در صحنه کلاس به تماشای جسمی روحی اخلاقی و علمی اونشسته  و در پایان به طرز زیرکانه ای به قضاوت او خواهند نشست .

روح معلم همچون دانش آموزش لطیف شده وبه مرور لطافت وپاکی بیشتری کسب کرده و بااندک برخورد ناخواسته وحساب نشده آزرده خاطر شده واین آزردگی در روح وروان نازک اوموجب اختلال در برنامه های آموزشی – تربیتی شده وکم کم انگیزه وهمت معلم را به بی تفاوتی و بی میلی سوق داده وانگیزه رفتن به کلاس را از او می گیرد .

اگرصرف حضورفیزیکی وبه موقع در آموزشگاه وکلاس صرفا برای مدیران مهم باشد وبهترین  دبیر آن دبیری باشد که فقط بتواند به موقع درکلاس درس حاضر باشدوبه خیر وشر کسی کار نداشته، نظم ومقررات آموزشگاه را رعایت کند ،اعتراض و انتقاد وحتی پیشنهادی به موزشگاه ارائه نکند ؛وبلکه برعکس ،بهترین ارزشیابی هم از آن کسی باشد که بیشترین اعتراض رابه همه داشته باشد وبا سخن سرایی ارزش واعتبار خود رابرای همه ومدیریت آموزشگاه جا بیاندازد و کیفیت کار معلم و رفع مشکلات اواهمیت نداشته باشدوتوجه نشود وبهترین مدرسه هم آن مدرسهای باشد که همه دانش آموزان ومعلمان و کادر آن به موقع و با نظم وانضباط خاصی در مدرسه حاضر باشند و با صدای زنگ ازکلاس خارج شوند ؛علیرغم حضور به موقع در کلاس، تاپایان درس و کلاس علیرغم حفظ حرمت کلاس واجرای نظم ورعایت مقررات ،معلم را که مملو از فشارهای روحی است واز تبعیضات موجود رنج می برد ،  مجبور به تدریس اجباری ورفع تکلیف کرده وبا اتلاف وقت خود ودانش آموز در انتظار رهایی از زندان کلاس می ماند .     

به عنوان مثال بی خیالترین معلم هم برای حضور به موقع در مدرسه وکلاس، وجدانش اورا آرام نمی گذارد و علیرغم مشکلات بیش آمده با عجله هر چه تمامتر تلاش می کند تا حضور به موقع خود رادر کلاس تثبیت کند، اما در صورت تکرار، این مدیریت مدرسه است که بجای برخوردلفظی، مستقیم وبدون مقدمه که معلم را از ادامه کار ناامید می کند، می تواند دوستانه در صدد رفع علت ها و عوامل تاخیر بر آمده وبرای جبران ورفع آن اقدام کند .

همانطو که یک برخورد نابجای معلم هم نسبت به دانش آموز می تواند او را از درس وکلاس بیزار کند ویا به ترک تحصیل او منجر شود؛ حال آنکه با سعه صدر وصبر وحوصله، از هر گونه برخورد عجولانه که از احساس مسئولیت مدیر ومعلم برخاسته ومی تواند شرایط کاری وآموزشی رابرای هر دو سخت تر وغیر قابل تحمل جلوه دهد، خودداری نمود.

یا برعکس شیرینی وجذابیت معلم ودرس اومی تواند شوق واشتیاق مجدد را به دانش آموز بازگرداند وروزنه های امیدوانگیزه رادر دل او زنده نگه دارد وبه ادامه درس ومدرسه امیدوار کند.   

احترام به معلم، هم صحبت شدن،احساس همدردی  و رفع مشکلات او در فراز و نشیب های زندگی هم می تواند مایه دلگرمی معلمی باشد که خصوصیات اخلاقی دانش آموز هم در او تاثیر کرده است . در این میان مدیریت مدارس هم می تواند نقش بسزایی داشته باشد چرا که بعضا مدارسی که تدریس در آنها روانتر ارائه می شود علیرغم ایجاد نظم و اجرای قانون،طرفدار بیشتری دارد ؛ در مدارسی هم که به علت اعمال مقررات خشک و ماشینی روح نازک و لطیف معلم و شاگرد را آزرده می کند؛ هر دو در انتظار بسر آمدن وقت کلاس بوده و هدر رفتن عمر خود را در سر خواهند پروراند .

 اینکه چطور معلم بتواند یک کلاس 90 دقیقه ای را به نحو مقتضی کنترل وهدایت کند و آن هم در دروس نظر ی و تئوریک که جایگاهی غیر از کلاس برایش تعریف نشده وبا دانش آموزانی متفاوت از نظر سطح فکری وفرهنگی که مطلبی برای یک دانش آموز جذاب وبرای دیگری خسته کننده باشد؛موضوع جالب توجه و قابل بحث جداگانه ای است که به تجربه معلمی و هنرنمایی او بستگی دلرد ؛

از طرفی هم اینگونه جا افتاده اگر هر گونه صدایی از کلاسی خارج شود از نظر دفتر آموزشگاه نشانه ضعف ،ناتوانی، بی کفایتی وبی تجربگی معلم در کنترل کلاس قلمداد شده و برای اینکه به ناتوانی در کنترل کلاس متهم نشودوصدایی از درز درب کلاس خارج نشود ، مجبو ر است با بستن درب کلاس ،بیشتر وقت و انرژی خود را صرف کنترل کلاس نموده وبااز دست دادن تمرکز، تدریس خود را ناتمام گذاشته و به دنبال وقت کشی و گذراندن لحظات سخت وطاقت فرسای  خود و دانش آموزان بی انگیزه خود بر آید .

از طرف دیگر هم ارسال  مکرر دانش آموزان به دفتر آموزشگاه هم نشانه ضعف دیگری

در امر کلاسداری برای معلم تلقی می شود و از نظر دفتر آموزشکاه یک معلم موفق باید، دانش آموز کمتری را راهی دفتر آموزشگاه کند ولذا معلم باید به طرز هنر مندانه ای هم تدریس کند ، ضمن آنکه انتظامات ومدیریت  کلاس را هم به طرز زیرکانه ای زیر نظر داشته باشد تا ضمن کنترل کلاس ،بتواند خود را یک معلم موفق نشان دهد وبه تنهایی از پس همه مشکلات پیش آمده به تنهایی برآید؛ولذا در نتیجه ضمن افت محسوس تدریس وآموزش ، معلم می بایست ساعات سخت وطاقت فرسایی را در کلاس سپری کند و به همراه اکثریت دانش آموزان بی انگیزه ،منتظر زنگ کلاس بماند ودر پایان علیرغم ثبت نمرات ناپلئونی ،شاهد افت تحصیلی دانش آموزان بوده و تلف شدن عمر وجوانی غیر قابل برگشت جوانان و سرمایه های این مرز و بوم را شاهدباشیم .

ا

حال با گوشه ای از تجربیات هنری که می تواند به موفقیت ما کمک کند آشنا می شویم :

1-            ایجاد انگیزه و علاقه در خود و انتقال غیر مستقیم به  دانش آموزان در زمینه های درسی علمی اخلاقی واعتقادی  .

2-            گفتن بسم ا.... در شروع کلاس و اثر معنوی آن برای خود ودانش آموز

3-             شروع صحبت  با صدای آهسته و بتدریج بلند کردن صدادر حد متعارف در ضمن تدریس درس و کلاس (جهت جلب توجه بیشتر دانش آموزان ).

4-            مطالعه مستمر مجلات. روزنامه ها و کتابهای متنوع و آوردن آنها به کلاس و معرفی آنها به دانش آموزان وقرائت قسمتهای جالب وجذاب آن در کلاس جهت تشویق دانش آموزان به مطالعه کتابهای غیردرسی

5-            خودداری از بیان مطالب بی روح و خشک و کلیشه ای و استفاده از مباحث عینی و جنبی و ملموس که هضم مباحث کلاسی ودرسی را آسانتر می کند .

6-             به روز بودن اطلاعات علمی سیاسی تاریخی مذهبی جغرافیایی واقتصادی وارائه آنها در لابلای مطالب درسی وایجاد تنوع و رفع خستگی با تشخیص معلم

7-            حضور و غیاب دانش آموزان در هر جلسه ودر اوقات مختلف کلاس جهت شناسایی هر چه بیشتر  با چهره و فامیل  آنها در طی سال و جویا شدن از احوال دانش آموزان غایب ودستی با آنها بعداز درس وکلاس وخارج از مدرسه وسالهای بعد .

8-             اظهار دلسوزی نسبت به دانش آموزان و راهنماییهای لازم جهت سلامتی جسمی وروحی واجتماعی آنها همان طور که نسبت به فرزنددلسوزی ومحبت داریم چراکه نسبت به معلم خود حرف شنوی بیشتری دارد تا نسبت به پدر و مادر خود .

9-            دانش آموز بسیار نکته بین و تیز بین بوده و رفتار معلم خود رادر خارج از کلاس نیز زیر نظر داشته و می خواهد از میزان اعتقادات معلم آگاه شود  واز  عملکرد او الگو برداری کند( لذادر اظهارنظرات خوددر زمینه های مختلف  می بایست آگاهانه عاقلانه عادلانه وباتمانینه باشد).

10-        استفاده از حرکات دست چشم ابروتغییر جا دادن  تغییر دادن تن صدا  شمرده شمرده صحبت کردن  در طول ساعت کلاسی با جلب توجه به درس و ایجاد تمرکز حواس .

11-        تشویق دانش آموز و استفاده از کلمات آفرین احسنت خوب است درست است در موارد لزوم .

12-        پرهیز از موضع گیری مستقیم حتی  در مقابل نظرات و افکار غلط آنها وصحبت کردن از زبان خود دانش آموز و هم سخن شدن با او  .

13-        پرهیز از گفتن آنچه که به آن عمل نمی کنیم و به آن ایمان ندارد (البته با توفیق اجباری کم کم گفته ها به عمل درآمده وبه میزان ایمان افزوده می شود ).

14-         اجازه اظهار نظر دادن به دانش آموز و شخصیت دادن ووادار کردن دانش آموزان کم صحبت به وارد شدن در مباحث کلاسی .

15-        نداشتن تکه کلام و بکاربردن مکرر آن و دادن نقطه ضعف به دانش آموز.

16-        خودداری از بکار بردن کلمات نابسند و غیر اخلاقی وغیر متعارف و نا معقول و غیر عرفی در مواقع عصبانیت و کنترل خشم خود با بیرون کردن دانش آموز.

17-         توزیع نگاه عادلانه به همه دانش آموزان  و پرهیز از توجه بیشتر به شلو غترین و زرنگترین آنها و صدا کردن آنها با نام فامیلی و نام کوچک .

18-        تمیزی لباس، تغییر گاه به گاه لباس، اصلاح سر و  مرتب نمودن   محاسن  صورت با کوتاه کردن و گذاشتن خط ریش واستفاده از عطریات.

19-        حتی الامکان استفاده از لباس فرم همدست یا روپوش سفید (توزیع بن لباس همانطوریکه برای خدمتگزاران ویا کارمندان سایر ادارات  پرداخت می شودو یا روپوش مخصوص جهت جلوگیری از توجه غیر معمول به ظاهر معلم چراکه با قضاوت ظاهر حکم به باطن او می شود و شرط پذیرفتن حرف معلم را در قبولی ظاهر او میدانند و راه  تسخیر باطن دانش آموز با پذیرفتن ظاهر او امکان پذیر خواهد بود) .

20-        در نظر گرفتن تفاوتهای فردی درنوع برخوردمتفاوت با هریک.

21-         تغییر روش کار و تدریس هر کلاس با کلاس دیگر که سطح ومیزان ظرفیت هر کلاس متفاوت بوده وگاه دانش آموزان ذی نفوذ کلاس  انگیزه اکثریت کلاس را به طرف خودشان جلب کرده اند و سطح علمی و ظرفیت ادبی و اخلاقی هر کلاس دنیای متفاوتی را خاص هر کلاس بوجود آورده   .

22-        استفاده از قصه و داستان حتی در مورد دانش آموزان متوسطه که لذت بخش و جذاب است ( بیان داستانهای طولانی قرآنی به صورت سریالی در چندجلسه ودر ابتدای درس ودر اوقاتی که احساس بروز علائم خستگی در دانش آموزان می شود).

23-        عدم تهدید و ترساندن دانش آموز از نمره و برخورد متعارف و عادی در این خصوص و مطرح کردن سوالات مهم ضمن درس با جلوگیری از عقده ای شدن آنها.

24-        چشم پوشی از خطاهای کوچک داش آموز ونادیده گرفتن وحساسیت نشان ندادن

 

25-         توجه به مثالهای عینی و ملموس از  تجربیات موفق وناموفق زندگی خود و اطرافیان وبیان آنها در کلاس که واقعی تر و مورد پذیرش بیشتر قرار می گیرد  .

26-        تشویق دانش آموزان به توجه به محیط طبیعی اطراف وتوجه به نجوم وعظمت آسمان و رفتن در دامن طبیعت و سیر و سفر کردن در آن .

27-        بربایی اردوهای کلاسی وگروهی یا حتی المکان به همراه خانواده در طی سال به عنوان یک نیاز برای رفع کسالتهای روحی.

28-        تشویق  دانش آموزان به احساس مسئولیت کردن نسبت به اطرافیان  وکمک به دوستان همکلاسیها و سایر اعضای خانواده خود وحتی جامعه (که باید یکی از ثمرات ووجه تمایز افراد تحصیلکرده باشد ).

29-        استعداد یابی خود به جای توجه و پرداختن به استعدادهای دیگران و رقابت با آنها .

30-        دادن جرات سوال کردن  به دانش آموز و گوش کردن و پاسخ دادن کامل به سوالات آنهاوپذیرفتن ویاد گرفتن مطالبی که معلم کمتر به آن توجه داشته  .

31-        توجه به خواست اکثریت دانش آموزان در نحوه اداره کلاس وارائه مطالب مورد علاقه آنها در کلاس مثل اهمیت ازدواج برای دانش آموزان دوره متوسطه .

32-        مقایسه دانش آموز موفق و در سخوان با دانش آموزی که آینده زندگی اش با بحران مواجه شده است وذکر نمونه های موفق و عینی در این خصوص .

33-        آفت تحرک در ابتدای شروع سال تحصیلی وایجاد خستگی فکری و روحی در پایان سال که نیاز به توزیع متناسب انرژی در طی سال – اضافه کاری در حد توان - ورزش کردن و دیگر فعالیتهای متنوع را دارد .

34-        توزیع انر زی در طی روزبرای شاگرد ومعلم که بسیار کارسازبودوآمادگی لازم رابرای هر دوحفظ می کند وازبی نظمی دانش آموزان در ساعات پایانی روزمی کاهد .

35-        تشویق دانش آموز وبرنامه ریزی برای او که بتواند تا پایان دوره متوسطه در یکرشته ورزشی، یک رشته هنری و یک رشته درسی همزمان موفق شودومهارت کسب کند .

36-        تشویق به مطالعه  غیر درسی و حمل کتابهای متعدد  با خود در سر کلاس .

37-        تشویق به آگاه شدن دانش آموز از مسائل روز شهری سیاسی ، تاریخی و انقلابی کشورکه چون حلقه ای به سرنوشت و آینده او گره خورده است .

38-        به یاد آوردن زحمات پدر و مادر به دانش آموزان ونحوه قدردانی واحترام به آنها .

39-        استفاده از روشهای متنوع نوشتاری گویایی سوال و جواب خلاصه برداری استفاده از تخته و خواندن کتاب در روش تدریس .

40-        بلند شدن نا گهانی از جا ، تغییر جادادن یا بلند کردن ناگهانی صدا ضمن تدریس جهت جلوگیری ازحواس پرتی و خارج نمودن دانش آموزان از حالت یکنواختی وبی توجهی به در س و کلاس  .

41-        آشنا کردن دانش آموز با واقعیات زندگی و پایین آوردن سطح توقعات و انتظارات آنها و  وتشویق آنها به بالا بردن  سطح کار و تلاش بیشتر برای موفقیت بیشتر .

42-        اجازه به دانش آموزانی که اصرار به حرف زدن دارند در پایان درس و منظور کردن وقتی مناسب در این خصوص .

43-        تنظیم وقت به صورت غیر مستقیم و زیر نظر داشتن ساعت ووقت کلاس وآزاد گذاشتن دانش آموزان در دقایق پایانی کلاس  .

44-        کمک گرفتن از دانش آموزان در تصمیم گیریهای درسی و تکالیف کلاسی .

45-        تاثیر صحبت انفرادی با دانش آموزان خاطی، بی نظم و ضعیف از نظر درسی .

46-        بیان مطالب علمی از زبان معلم دینی و وبیان نکات اخلاقی از زبان معلم ریاضی و دیگران در ابتدای کلاس یا اوقات پرت کلاس که جذاب تر و مورد پذیرش بیشتری قرار خواهد گرفت .

47-        هماهنگ شدن مدیر– معاون– دبیردر بیان موارد انضباطی واخلاقی وتربیتی وبیان وتکرارآنها درکلاس ومراسم صبحگاه از قول همدیگرتاتاثیرگذاری بیشتریداشته باشد.

48-        همبازی شدن با دانش آموزان در میدان ورزش

49-        استفاده از کلمه "نمیدانم"در صورت لزوم  باجرات وجسارت وعدم توجیه سوالات آنها  و پی گیری و تحقیق جامع در جلسات آتی و ارائه آن در کلاس .

50-        صحبت های خصوصی با دانش آموزی که از نظر درسی یا اخلاقی در کلاس اختلال ایجاد کرده با آشنایی از وضعیت خانوادگی فرهنگی شغلی با مشورت مشاور و کادر مدرسه .

اینکه خداوند سرنوشت هیچ فردو قومی را تغییر نمی دهدمگر که خود بخواهند ؛ پس می توان با هنر معلمی و تجربه خود ،هر چه بیشتر رقبت خود را در رفتن به کلاس افزایش داد و انگیزه به بطالت گذراندن اوقات کلاس را از دانش آموزان گرفت و بهترین لحظات شیرین و لذت بخش را برای خود و شاگردان تحت بوشش خود بوجود آورد و شادابی و نشاط را به آنها باز گرداند ، خیر دنیا و آخرت را چشید ، ارزش و احترام خود را نزد دانش آموزان بالا برد ،،شور وشوق را به جامعه انتقال داد ، آینده خود را تضمین نمود ، به کرامت نفسانی رسید ، از امدادهای الهی کمک جست ، از ولایت معنوی بهره مند شد ، خودکفایی علمی کشوررا مشاهده کرد ، روح جهاد وتلاش را احیا نمود و از آثار ما تأخر در حیات پس از مرگ هم،با تربیت نسل فردا بهره مند شد .

                                                        

 

یکی از نکاتی که

باعث ایجاد انگیزه در دانش آموز می شود ظاهر مرتب و اخلاق خوش شما هست .

سعی کنیم همیشه با ظاهری آراسته و مرتب در کلاس ظاهر بشیم . پوشیدن لباسهای رنگ روشن در کلاس به روحیه ی دانش آموز جان می بخشه این رو من تجربه کردم . هر چند شاید در بعضی از مناطق به معلم در طریقه ی پوشش سخت گیری می شه . اما باید خودمون این تفکر را در همکار ها یمان به وجود آوریم . که پوشش خیلی مهم است . (البته تا جایی ادامه بدیم که تهدید به ارزشیابی پایین نشیم . این هم یکی از معظلاتی استکه ارزشیابی ایجاد می کنه .......)

به بچه ها با مرتب نوشتن مطالب رو تابلو و تقسیم بندی تابلو برای مطالب مختلف و به کار بردن رنگهای مختلف تو نوشتن بفهمونیم که مرتب و منظم بودن خیلی اهمیت دارد . از اونها بخواهیم که دفتر تمرینشون مرتب باشه و نظارت هفتگی داشته باشیم و بهشون یاد آوری کنیم که این کار باعث نظم فکری هم می شه .

هر کاری که از اونها می خواهیم انجام بدن اگه دلیل اون رو هم براشون خیلی واضح بیان کنیم نتیجه ی مطلوب تری به دست میاریم.

از همون اول سال بچه ها رو گروه بندی کنیم . تعداد دانش آمزان کلاس معمولا بین ۳۰ تا ۴۰ نفر هستند . تعداد اعضای گروه زیاد نباشه که در آن گروه بی نظمی پیش بیاد .

و هر ماه هم یه فعالیت خارج از کلاس به گروهها میدم . که معمولا ماه اول بهشون می گم که در مورداسم گروهشون تحقیق کنند

 

جلو گیری از بی نظمی کلاس

 

این یکی از مواردی است که قلم زدن راجع به آن بسیار آسان تر از عمل کردن به آن است؛ البته همهی ما مدام در ستیز با غیر قابل پیش بینی بودن عامل انسانی هستیم .

1 چند قانون رفتاری شفاف برای کلاس وضع کنیم. در صورت امکان، دانش آموزان را درتهیه این قوانین شرکت دهیم. هر چه بیشتر در آنها احساس تملک نسبت به این قوانین ایجاد کنیم ، احتمال قوی ترین وجود دارد که دست کم سعی کنند از آنها پیروی کنند.

2 هر رفتار خوب را بلافاصله با یک واکنش مثبت پاسخ دهیم؛

3 قبل از اینکه یک بی نظمی جزئی تبدیل به یک جرم بزرگ شود ، به آن رسیدگی کنیم.

4 مجازات قانون شکنی را مشخص کنیم .

5 به دنبال نشانه ها بگردیم.

سرعت یا موضوع آن را تغییر دهیم. تغییر روش متناسب با واکنش دانش آموزان یک توانایی محسوب میشود نه یک ضعف.

6 اگر دانش آموزی نظم کلاس را بر هم میزند،

7 برای فروکش کردن عصبانیت، مقداری وقت بدهیم.

8 علت رفتار ناشایست را بررسی کنیم.

9 برای شاگردان کلاس تکلیف سرگرم کننده ای در نظر داشته باشیم.

این کار موقعی میتواند مفید واقع شود که احتیاج داشته باشیم به اعصاب خود مسلط شویم، یا بخواهید چند دقیقه ای را با دانش آموزی که کار ناشایستی انجام داده است به تنهایی صرف کنیم. یک تست شفاهی با سرگرمی برای ده دقیقه ی آخر کلاس در نظربگیریم، تا به عنوان پاداش به خاطر این که از کار آنها راضی بوده ایم و یا یک فعالیت مفید را به پایان رسانده اند و نیاز به تنوع دارند، به آنها بدهیم. با دانش آموزی که رفتار ناشایستی از او سر زده است در خارج از کلاس و به صورت خصوصی حرف بزنیم و سعی کنیم به دلایل این رفتار او پی ببریم. گاهی مواقع علل (پس از مشخص شدن) کاملا قابل درک و گذشت هستند. اگر ما یا یکی از دانش آموزان از کوره در رفتیم، چند دقیقه ای فرصت بدهیم تا هر دو آرام شویم. شاگرد عصبانی را برای مدت کوتاهی از کلاس بیرون ببریم. این کار می تواند زمینه گفتن چیزی از این قبیل را ایجاد کند ((متاسفم که چنین اتفاقی افتاد. چه کار باید کرد تا از بروز چنین حوادثی در آینده جلو گیری کنیم؟))0 البته بیرون بردن دانش آموز از کلاس درآخرین قسمت کار باشد هر چه سریع تر آن را جابجا کنیم. با این عمل نشان می دهیم متوجه بی نظمی شده ایم، و به دانش آموز نیز فرصتی می دهیم تا خود را جمع و جور کند. انعطاف داشته باشیم - به محض اینکه احساس کردید درسی به خوبی پیش نمیرود، از دانش آموزان انتظارات غیر منطقی نداشته باشیم.البته آنها را خیلی هم دست کم نگیریم. خاطر جمع شویم که میزان تکلیف مناسب حال تمام شاگردان هر گروه باشد، و برای دانش آموزانی که با مشکل روبرو هستند، اهدافی دست یافتنی در نظر بگیریم. نوع برخورد خود را در صورت انجام یا عدم انجام تکلیف مشخص کنیم. این کار مستلزم آن است که توانایی هر دانش آموز را بدانیم،و برای آنها اهدافی منطقی در نظر بگیریم. اطمینان حاصل کنیم که این مجازات ها منطقی و عملی هستند. غالبا بهترین کار این است که بی نظمی های جزئی، حتی الامکان به صورت خصوصی ، حل و فصل شوند. رودررویی در انتظار دیگران، توجه بیش از حدی را بر میانگیزد. با یک لبخند یا چند کلمه تعریف و تشویق. ضمنا سعی کنیم به آنها اطمینان دهیم که ما فورا به هر عمل خوب ناشی از دانش آموزانی که معمولا محکوم به بدرفتاری هستند ، پاداش می دهیم. آنها ممکن است واقعا به بعضی از این گونه واکنش های مثبت پاسخ دهند.

چند راه برای برقراری آرامش در کلاس

1- در ابتدا هیچ کاری نکنیم .

2-اگر کلاس آرام نشد (هنوز فریاد نکشیم).به طور غریزی و از ته دل فریاد نکشیم((ساکت باشید))با صدایی آرام ، با دو سه نفر از شاگردانی که به نظر می رسد آمادگی گوش دادن به ما را دارندشروع به صحبت کنیم.

3- از حس کنجکاوی انسان استفاده کنیم

4-به یک نفر تذکری بدهید .

5- مردم عاشق تمجید هستند .

6-بی نظمی را توهین به خود تلقی نکنیم . بی نظمی شروع کلاس را بی احترامی به خود مپنداریم؛ بلکه آن را فطرت انسان و یک چیز طبیعی به شمار آوریم ،تا وقتی که حادثه ی جلب توجهی رخ دهد .

7- یکی از کارهای همیشگی من این است که بعد از ورود به کلاس و احوالپرسی با بچه ها در سمت راست تابلو و همیشه هم با خطی خوش یکی از صفات زیبای خدا را به فارسی می نویسم مثل : (به نام خدای خوبیها ، به نام خدای مهربانیها ،به نام خدای پاکی ها ......)این طرز نوشتن در روحیه ی بچه ها تاثیر لطیفی می گذارد . و گاهی هم برای آرام کردن دعوایی که بین مثلا دو تا از اونها پیش میاد می گم  بچه ها ما گفتیم خدا خیلی مهربان هست پس ما هم که بنده اوییم باید با هم مهربان باشیم و ......(از این اتفاقها در بین بچه ها زیاد رخ می دهد)

1-بررسی تکالیف (خیلی مهم است که دانش آموز بداند همیشه باید تکالیفش رو انجام بدهد.)

2-درس(مبحث درس رو هم می نویسیم)

3-حل کار در کلاسها

4- یک استراحت دو دقیقه ای (در ابتدا شاید بچه ها بگن خانم 2 دقیقه خیلی کم هست اما یواش یواش عادت می کنند که در این 2 دقیقه هم می شود، استراحت کرد وانرژی دوباره گرفت)

5-حل تمرینهای جلسه ی قبل

بچه ها عادت می کنند که طبق برنامه ریزی پیش بروندو از کلاس هم خسته نمی شوند .چون می دانند که چگونه دقیقه ها را پشت سر می گذارند. .

 سپس شروع به نوشتن برنامه کاری آن ساعت می کنم مثلا:به جای اینکه به شاگردانی که گوش نمی دهند غر بزنیم ، از آنهایی که توجه می کنند تعریف کنیم،بخصوص اگر آنها اهل گوش دادن نیستند .از آنهایی که در حال گوش دادن به ما هستند سئوالی بپرسیم،ولی در انتهای سئوال خود نام یکی از دانش آموزانی که می دانیم گوش نمی داده است را به زبان آوریم. آن وقت تاثییر لو رفتن یک دانش آموز وراج نزد هم شاگردیهایش  ، در حالی که تمام چشمها به او نشانه می روند را مشاهده خواهیم کرد .. بعضی اوقات آرام و زیر لب صحبت کردن مثمر ثمر واقع می شود . طبیعت انسان طوری هست که دوست ندارد از هیچ مطلبی غافل بماند .با صدایی آرام با آنهایی که نزدیکتر ما هستند سر صحبت را باز کنیم . بسیاری از انها دست از وراجی برداشته و شروع به گوش دادن خواهند کرد.در جای خود کاملا ساکت و بی حرکت بایستیم.ابتدا نزدیکترین دانش آموزبه وجود ما پی خواهد بردو سپس خبر رفته رفته به دیگران نیز خواهد رسید. قبل از اینکه تصمیم بگیریم که تاکتیک دیگه ای به کار ببریم ،یکی دو لحظه صبر کنیم.

جلب توجه و آرام کردن کلاس

چقدر خوب می شد اگر همیشه هنگام تدریس تمام شاگردان آرام می نشستند ،آماده یادگیری بودند و حواس آنها جمع درس بود . اما این در ذات گونه های جوان انسانی نیست .!

در این جا چند تجربه برای غلبه بر شلوغی کلاس آورده ام - اما فراموش نکنیم که هر شیوه بر افراد خاصی تاثیر دارد ؛ بنابراین دوستان عزیز هم شیوه خاص خود را پیدا کنن .

شما وارد کلاس شدید و بچه ها بعد از سلام و احوالپرسی هنوز شلوغ هستند . باید آنها را درک کنیم و بدانیم که شلوغی بعضی وقتها نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست . اما باید به آنها بگوییم که (( هر نکته مکانی و هر سخن جایی دارد )) . سال اول تدریسم کلاسی داشتم بسیار شلوغ . تعداد دانش آموزان کلاس 42 نفر، تا دم در کلاس آدم نشسته بود، کلاس کوچک بود و تاریک. بعد از وارد شدن به کلاس و احوالپرسی با بچه ها و نوشتن برنامه ریزی روی تابلو ( همیشه دانش آموزان را در یکی دو هفته ی اول سال هر طور که تربیت کنیم تا آخر سال همانطورباقی خواهند ماند.چون اول سال بود و هنوز بچه ها به برنامه کلاس عادت نداشتند.)هنوز بچه ها ساکت نشده بودند و کلاس آماده تدریس نبود. من هم به جای اینکه بر سر اونها داد بزنم خیلی آرام به اونها گفتم: بچه ها من یه چیزی بگم ،من از شما خیلی شلوغترم، و یک تنه تو شلوغی همه ی شما را حریفم . اگر شما رو دیوار صاف راه برین من رو سقف راه می رم . اما من یه فرق اساسی با شما دارم . اگه گفتین چی؟ حالا کلاس آرام شده بود و بچه ها خیلی خوب به حرفهای من گوش می دادند و متعجب از این حرفها! اونها هر کدام یه چیزی در جواب سئوال من می گفتند که به بعضی از اون جوابها کلی هم میخندیدیم ..... در آخر به اونها گفتم آخه من میدونم هر نکته مکانی و هر سخن جایی دارد . کجاها باید ساکت باشم و کجاها شلوغ و ........و گفتم طبق برنامه ریزی من می دونم که الان باید....

حالا دیگه بچه ها بدون اینکه من از اونها بخوام ساکت شده بودند وآماده تدریس . و این تجربه خیلی خوبی بود که تقریبا تا آخر سال من و بچه ها توی اون کلاس از آرامش روحی خوبی برخوردار بودیم .و دیگه اونها منتظر بودند که زمان استراحت دو دقیقه ای برسه و من یا اونها یه جک تعریف کنیم و خستگی رو در کنیم .

حالا چند نکته راجع به جلب توجه و آرام کردن کلاس، که طی این چند سال کوتاه به کار برده ام و نتیجه ی مطلوبی داشته رو خدمت شما عزیزان بیان می کنم .

و بسیارخوشحال می شوم اگر دوستان عزیز هم با من همراه باشند و ما را از نظرات خود بی بهره نگذارنند.من سعی خواهم کردتا آنجایی که تجربیاتم قد می دهد در هرآپدیت راجع به یک موضوع کلاس داری صحبت کنم .

 

6 دانش آموزان را کاملا آگاه کنیم که در چند هفته آینده به چه کاری مشغول خواهند بود و چرا . آنها را متوجه کنیم که چگونه نحوه تدریس ما با رئوس مطالب درسی ، برنامه های آموزشی سراسری و غیره مطابقت خواهد داشت.

7 مطمئن شویم آنها روش ارزشیابی ما را می دانند. به چه درسهایی نمره بیشتر تعلق خواهد گرفت و چه درسهایی مروری از دروس گذشته است؟ تاکید کنیم که ضرورت دارد که تکالیف خود را انجام دهند ومسوولیت پبشرفت کار خود را به عهده گیرند ، به خصوص در جایی که ارزشیابی مستمر وجود دارد .

8 در چند فصل اول کتاب توانایی شاگردان را در آن درس آزمایش کنیم و نتیجه را در برنامه ریزی خود مبنای کار قرار دهیم. این کار را یا میتوانیم در قالب امتحان قرار دهیم و یا این که از آنها بخواهیم که مطلبی بنویسند که برای آنها حالتی خصوصی داشته باشد و به ما کمک کند نسبت به آنها شناخت بیشتری پیدا کنیم .

9 برای آنها توضیح دهیم چه منابعی برای استفاده دانش آموزان وجود دارد ؛ که میتوانند مستقیما با آن دسترسی داشته باشند،و چه منابعی از طریق دبیر قابل دسترسی است و یا در کتابخانه یا مخزن کتاب میباشد..

10 اگر در چند هفته اول هر یک از قوانین رفتاری ما زیر پا گذاشته شد، از خود واکنش قاطعانه نشان دهیم. به کلاس ثابت کنیم متوجه تمام اتفاقاتی هستیم که در کلاس رخ می دهد و مایل نیستیم هیچ چیزی را نادیده بگیریم . نام دانش آموزی را که کار ناشایستی انجام داده است به زبان آوریم، اما شخصیت فردی هر یک از آنان را مد نظر بگیریم و مواظب باشیم انچه میگوییم تاثیر خیلی شدیدی روی آنها نگذارد. شاید لازم باشد با دانش آموزانی که اعتماد به نفس ندارند و عصبی هستند، رفتاری محتاطانه داشته باشیم. وارد جروبحث هاومشاجرت ها نشویم؛

وقتی با شاگردان بیشتر آشنا شدیم میتوانیم از خود انعطاف بیشتری نشان دهیم .

 

چند نکته :

1-برای یک معلّم،«چگونه یاددادن»خیلی مهم تراز«چه چیزی یاددادن»است.

 2-معلّم خوب مانند دانشمندان می اندیشدوماننددانش آموزان حرف می زند.

 3 معلّم ناموفّق،خوب حرف می زندوبد گوش می دهد.

 4-برمعلّم تندخو،هیچ رازی از رازهای کلاس،گشوده نمی شود.

 5اگردانش آموزان بدانندکه معلّم قابل اعتمادی دارند،اعتمادبه نفس آنان افزایش می یابد.

 6-  فرق معلّم موفّق با معلّم نا موفّق در«داشتن ها»یا«نداشتن»هایشان نیست،بلکه در نوع «ديدن»ها  و «کردن»هایشان است.

     7معلّم خوب یک برچسب به میزکارش زده است که روی آن نوشته است:«برچسب زدن به دانش آموز ممنوع».

 8 اگرچهره ات باگشاده رویی آشنا نیست وحوصله ی فراگیری گشاده رویی را نداری ،بهتر است به جای معلّم بودن به شغل دیگری روی بیاوری.

 9-  معلّم خوب ازیک گوش خودبه اندازه ی دوتا گوش استفاده می کند وگوش دیگرش رابرای این نگاه می دارد که گاهی بعضی از حرف های دانش آموزان رانشنود.

 10-  معلّمی که فرصت گوش دادن به درد دل دانش آموزان را از دست می دهد ، یکی از غنی ترین تجربه های دوران خدمتش را از دست داده است

 

 


مطالب مشابه :


تجربه یک معلم

من معلم ریاضی دبیرستان هستم خیلی علاقه بتدریس ریاضی و نوشتن مطالب ریاضی دارم .دوست




یک تجربه به یاد ماندنی

دست نوشته های یک معلم ریاضی - یک تجربه به یاد ماندنی - - دست نوشته های یک معلم ریاضی




تجربه یک معلم

معلم ابتدایی - تجربه یک معلم - فعاليت هاي كلاس ششم ابتدایی - معلم سئوال ریاضی پایه




تجربه های یک معلم

تجربه های یک معلم. و وبیان نکات اخلاقی از زبان معلم ریاضی و دیگران در ابتدای کلاس یا




تجربه های معلمی

نوشته های یک آموزگار " ششم" - تجربه اي از هر معلم يك يا چند تجربه ي كار ریاضی* * معلم




دانلود+تکلیف آموزش ضرب+ریاضی+سوم

دانلود+تکلیف آموزش ضرب+ریاضی+سوم تجربیات یک معلم. تجربه های آموزشی




آموزش جمع و تفریق فرایندی+ریاضی+دوم+سوم

آموزش جمع و تفریق فرایندی+ریاضی+دوم+سوم تجربیات یک معلم. تجربه های آموزشی




خصوصیات یک معلم موفق

گروه ریاضی منطقه 7 - خصوصیات یک معلم باید دارای بودن و كسب تجربه را به دانش




غیب گویی با کمک ریاضیات

معلم و تجربه ریاضی. معلم و تجربه فقط یک "امروز" وجود دارد !! پس ” امروز ” رو از دست نده . . .




برچسب :