ملاكهاى اساسى حفاظت اطلاعات

ملاك اول : بيش از مقدار نياز (در عمل ) در جستجوى اطلاعات نباش
انـسـان خصلتى جستجوگر دارد، مى خواهد از همه چيز و هر چيز سر در بياورد و پى به اسرار هـر چـيزى ببرد. اين خصلت در همه جا پسنديده نيست از اين جهت بايد با كسى كه بيش از احتياج خـود يـا بـيـش از نـيـاز مـاءمـوريـت خـود به جمع آورى اطلاعات مى پردازد و براى بدست آوردن اسـرارى كـه مـربـوط بـه او نـمـى شـود، اصـرار مـى ورزد، مـبـارزه كرد؛ زيرا به دست آوردن اطـلاعـات و اسـرارى كـه مـربـوط بـه انـسـان نـمـى شـود، هـم بـراى خـود و هـم بـراى ديگران مشكل مى آفريند.
قـرآن كـريـم انسان را از جستجو و به دست آوردن اطلاعات از امورى كه ارتباطى به او ندارد و اگر افشا شود به ضررش تمام مى شود، برحذر داشته است .
((يـا اَيـّهـا الّذيـن امـَنـوا لا تـَسـْاءَلُوا عَنْ اَشْياءَ اِنْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤ كُمْ)) ((... قَدْ سَاَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ اَصْبَحُوا بِها كافِرينَ))اى كـسـانـى كـه ايمان آورده ايد! از چيزهايى نپرسيد كه اگر براى شما آشكار گردد، شما را نـاراحـت مـى كـنـد...جمعى از پيشينيان از آنها سؤ ال كردند و سپس به مخالفت با آن برخاستند. (ممكن است شما هم چنان سرنوشتى پيدا كنيد.)
شاءن نزول
از امير مؤ منان على (ع )چنين روايت شده است :
((روزى پـيـامـبـر(ص )خـطـبـه اى خـوانـد و دستور خدا را درباره حج بيان كرد. شخصى به نام عـكـاشـه ـ و بـه روايـتـى سـراقـه ـ گـفـت : آيـا ايـن دسـتـور بـراى هـر سـال اسـت ، و هـمـه سـال بـايـد حـج بـجـا بـيـاوريـم ؟ پـيـامـبـر(ص )بـه سـؤ ال او پـاسـخ نـگـفـت ، ولى او لجـاجـت كـرد، و دو بـار و يـا سـه بـار، سـؤ ال خـود را تـكـرار نـمـود. پـيـامـبـر(ص )فـرمـود: اگـر در جـواب تـو بگويم بلى ، حج در همه سـال بـر هـمـه شـمـا واجب مى شود و اگر در همه سال واجب باشد توانائى انجام آن را نخواهيد داشت و اگر با آن مخالفت كنيد گناهكار خواهيد بود، بنابراين مادامى كه چيزى به شما نگفته ام روى آن اصـرار نورزيد؛ زيرا (يكى از) امورى كه باعث هلاكت (بعضى از) اقوام گذشته شد ايـن بـود كـه لجـاجـت و پـرحـرفـى مـى كـردنـد و از پـيـامـبـرشـان زيـاد سـؤ ال مى نمودند. بنابراين هنگامى كه به شما دستورى مى دهم به اندازه توانائى خود آن را انجام دهيد و هنگامى كه شما را از چيزى نهى مى كنم خوددارى كنيد.))
بـى تـرديـد سـؤ ال كـليـد فـهـم حـقـائق اسـت و بـه هـمـيـن دليـل كـسانى كه كمتر مى پرسند، كمتر مى دانند، و در آيات و روايات نيز بر آن تاءكيد شده اسـت . امـا ايـن قـانـون كـلّى اسـتـثـنـائى هـم دارد. بـايـنـكـه گـاهـى پـاره اى از مسائل و اخبار، پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تاءمين مصالح افراد بهتر است و به همين دليـل خـداونـد حكيم از روى حكمت برخى مسائل را در جهان هستى آشكار ساخته و برخى از آنها را پـوشـيـده داشته است . چه بسا مواردى كه از ديد انسان مخفى مانده اگر براى وى آشكار گردد مـوجـب اخـتلال نظام و تغيير سرنوشت و حيات او شود. در اين گونه موارد جستجوها و پرسشهاى پـى درپـى ، بـراى پـرده برداشتن از واقعيت ، نه تنها فضيلتى ندارد بلكه مذموم و ناپسند نـيـز مـى بـاشـد. مـثـلاً اغـلب پزشكان صلاح در اين مى دانند كه بيماريهاى حادّ و سخت و صعب العـلاج را از بـيـمار پنهان دارند، تنها گاهى اطرافيان را در جريان مى گذارند، با اين شرط كه از بيمار پنهان دارند. زيرا اگر بيمار از عمق بيمارى خود آگاه گردد، گرفتار وحشتى مى شود كه ممكن است منجر به مرگ او شود.
در مـسـائل نـظـامـى كـه سـرنوشت جامعه و خود فرد مطرح است ، عمق اين قضيه بيشتر روشن مى شـود. بـنـابـرايـن آيـه مـبـاركـه مـؤ مـنـان را از سـؤ الاتـى كـه آشـكـار شـدنـش بـرايـشـان مـشـكـل آفـريـن اسـت ، نـهـى كـرده اسـت . گـرچـه سـيـاق آيـه ، نـهـى از سـؤ ال از پـيـامـبـر(ص )در زمـيـنـه احـكـام الهـى اسـت . امـّا بـا القـاء خـصـوصـيـت و تـوجـه بـه عـلل و پـيـامـدهـاى مـسـاءله ، مـى تـوان آن را تـعـمـيـم داد. و شـاءن نزول فقط مصداقى را روشن ساخته نه اينكه آيه را محدود به قضيه خاصى نمايد. بنابراين خـداونـد انـسـان را از سـؤ ال پـيـرامـون احـكـامـى كـه عـفـو شـده و يـا از عـلل و عـوامـلى كـه اگـر آشـكـار شـود مـوجـب هـلاكـت و يـا سـرپيچى او مى شود، نهى كرده است . هـمچنانكه در جمله ((ثم اصبحوا بها كافرين )) كه در مورد اقوام پيشينيان مطرح است ، اين دو نكته استنباط مى شود.
1 ـ آنـان در اثـر سـؤ الهـاى بـيـجـا و پـى بـردن بـه بـرخـى حـقـائق ، بـه مـوقـع عمل ، كفر مى ورزيدند؛ يعنى به مخالفت و سرپيچى با پيامبران خويش برمى خاستند.
2 ـ بـه دليـل عـدم ظـرفـيـت پـذيـرش حـقـائق ، كـلاً كـافـر مـى شـدنـد و بـه انـكـار اصـل قـضـيـه مـى پـرداخـتـنـد. چـرا انـسـان سـرى را كـه درد نـمـى كـنـد دسـتـمـال ببندد و با به دست آوردن اخبار و اطلاعات نظامى كه به او مربوط نمى شود، براى خود و ديگران دردسر بيافريند. زيرا داشتن اطلاعات ، آنهم از نوع محرمانه و سرى ، على رغم ايـنـكـه شيرين است امّا گاه تلخى آن چون زهر كشنده ، آدمى را مى آزارد. چنين كسى بنابر وظيفه شـرعـى خـيلى بايد مراقب صحبتها، سخنرانيها و مصاحبه هاى خود باشد كه چيزى از اين اسرار فـاش نـشـود و مـرتـكـب گـنـاه و معصيت نگردد. علاوه كه چون او داراى گوهرى گرانبها و عسلى شـيـريـن اسـت . اگـر سارقان گوهرياب و سازمانهاى جاسوسى پى به ماهيت او ببرند، جانش بـه خـطـر خـواهـد افـتـاد. و مـهـمـتـر هـمـان نكته اى بود كه در آيه شريفه مطرح شده است . به دليـل عـدم ظـرفـيـت و عـدم تـوانـايـى تحليل و توجيه اخبار و اطلاعات ، ممكن است به مخالفت و سـرپـيـچـى بـا فـرمـانـدهـان بـرخـيـزد و يـا كـلاً از صـراط مـسـتـقـيـم مـنـحرف شده و نسبت به اصل قضيّه و يا نظام اسلامى منكر و كافر گردد. (ثُمَّ اَصْبَحُوا بِها كافِرينَ) بلكه بايد حدّ و مرز وظائف خود را بشناسد و در همان گستره حركت كند.
امير مؤ منان (ع )فرمود:
((اِنَّ اللّهَ افـْتـَرضَ عـَلَيـْكـُمْ فَرائِضَ فَلا تُضيعُوها وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُودا فَلا تَعْتَدُوها وَ نَهى عَنْ اءَشـْيـاءٍ فـَلا تـَنـْتـَهـَكـُوهـا وَ سـَكـَتَ لَكـُمْ عـَنْ اءَشـْيـاءٍ وَ لَمْ يـَدْعـُهـا نـِسـْيـانـاً فـَلا تَتَكَلَّفُوها))

خـداونـد واجـباتى براى شما قرار داده آنها را ضايع مكنيد و حدود و مرزهائى تعيين كرده از آنها تـجـاوز نـنـمائيد و از امورى نهى كرده در برابر آنها پرده درى نكنيد، و از امورى ساكت شده و صـلاح در كـتـمـان آن ديـده و هـيـچـگـاه اين كتمان از روى نسيان نبوده ، در برابر اينگونه امور، اصرارى در افشاء آنها نداشته باشيد.
نكته اى ديگر كه از اين روايت و شاءن نزول آيه شريفه استفاده مى شود و مخاطب آن فرماندهان و مـسـؤ ولان اسـت ، ايـن است كه آنان نبايد اخبار و اطلاعات را در اختيار ديگران قرار دهند. و به غـيـر اهـلش بسپارند. و بهترين راه در اين موارد سكوت است . همچنانكه پيامبر اكرم (ص )پاسخ سؤ ال عكاشه را نداد. و در مقابل اصرار و لجاجت او، نصيحتش كردند و فرمودند:
((مـادام كـه چـيـزى به شما نگفته ام روى آن اصرار نورزيد؛ زيرا يكى از عللى كه باعث هلاكت (بعضى از) اقوام گذشته شد اين بود كه لجاجت و پرحرفى مى كردند.))
الگو و اسوه فرماندهان ، امير مؤ منان على (ع )به نيروهاى نظامى نوشت :
((اَلا وَ اِنَّ لَكُمْ عِنْدى اَنْ لا اَحْتَجِرَ دُونَكُمْ سِرّاً اِلاّ فى حَرْبٍ))
آگاه باشيد؛ حق شما بر من اين است كه رازى را از شما پوشيده ندارم مگر در جنگ .
امـام صـادق (ع )بـه مـؤ مـن طـاق فـرمـود كه وى نمى تواند همه اطلاعات و معلومات خويش را در اختيار او بگذارد.
((يَاءبْنَ النُّعمانِ! اِنَّ الْعالِمَ لا يَقْدِرُ اَنْ يُخْبِرُكَ بِكُلِّ ما يَعْلَم ))اى فرزند نعمان ! عالم (منظور خود حضرت است ) نمى تواند هر آنچه مى داند به تو بگويد.
امام على (ع )فرمود:
((لَيْسَ كُلُّ مَكْتُومٍ يَسُوغُ اِظْهارُهُ لَكَ))روا نيست هر رازى براى تو بازگو شود.
ملاك دوم : اسرارت را به هيچ كس نگو
انسان نبايد تصور كند كه وقتى حرفى را پيش ديگرى مى گويد، او به ديگرى نمى گويد و اين راز همچنان در سينه اش باقى خواهد ماند.
امام باقر(ع ) فرمود:
((وَ كُلُّ حَديثٍ جاوَزَ اِثْنَيْنِ فَشا
هر سخنى كه بيش از دو نفر بر آن آگاه شوند، فاش خواهد شد.
امام على (ع )فرمود:
((مَنْ اَسَرَّ اِلى غَيْرِ ثِقَه ضيعَ سِرُّهُ)
كسى كه رازش را به فرد غير مطمئن بسپارد، آن را ضايع ساخته و سرّش فاش خواهد شد.
اين قضيه طبيعى است كه وقتى شما رازت را به او گفتى ، او هم به سومى مى گويد و سوّمى هـم بـه چهارمى و ...كه با روش : ((به تو مى گويم و تو به كسى نگو)) به همه گفته مى شود.
امام على (ع ) فرمود:
كُلُّما كَثُرَ خُزّانَ الاَْسْرارِ، زادَتْ ضِياعاً))
هر چه مراكز و آگاهان از اسرار افزون گردد و اطلاعات در اختيار افراد و مراكز بيشترى قرار گيرد، ضايعات آن (لو رفتن ) نيز بيشتر مى شود.
خـلاصـه ((اگـر سـيـنـه مـرد از اسرار خودش تنگ تر باشد، پس سينه كسى كه اسرار به او سپرده شده ، تنگ تر است .))
ملاك سوم : عواطف را در اسرار دخالت نده
اسـرار را بـه هـر كـسى نگو. نبايد با خود انديشيد كه اين برادر من است ، آن دوست صميمى من اسـت ، او پـسرخاله من است و بدين ترتيب ، اسرار و اطلاعات را براى آنان بازگو كرد، زيرا بـه هـمـيـن صـورت اطـلاعات فاش مى شود و ممكن است روزى همان دوست به خاطر مسائلى ، به دشمن تبديل شود.
امام صادق (ع )به ابن نعمان فرمود:
((كُفُّوا عَنِ النّاسِ وَ لا يَقُل : اَحَدُكُمْ اخى وَ عَمّى وَ جارى ))
خود را از مردم باز داريد، نگوييد فلانى برادر من است و آن يكى عموى من يا همسايه من است .
ملاك چهارم : انديشيدن به عواقب كار
كـسـى كـه مـى خـواهـد اسـرارى را فـاش كـنـد، بـايـد از خـود، ايـن سـؤ ال را بـكـنـد كـه اگـر ايـن اسـرار و اطـلاعات به دست دشمن بيفتد چه مى شود؟ اگر همان فرد مـطـمـئنـى كه اين اسرار را به او گفته ، فرد نابكارى از آب درآمد و نفوذى بود، چه مى شود؟ با لو رفتن اسرار چه به سر او و دوستان و همرزمانش مى آيد؟ اگر دشمنى با به دست آوردن اطلاعات به قتل عام دست زد خون آنان به گردن كيست ؟ اگر دشمن پيروز شد، چه كسى آب به آسـيـاب دشـمـن ريـخته و او را در پيروزيهايش كمك كرده است ؟ بعلاوه ، در آخرت نيز مورد سؤ ال و جواب قرار مى گيرد و به خاطر افشاگرى عذاب سختى خواهد داشت .
بنابراين ، بايد اين سخن امير مؤ منان را پيوسته آويزه گوش داشت كه فرمود:
((سِرُّكَ اَسيرُكَ فَاِذا اَفْشَيْتَهُ صِرْتَ اَسيرَهُ))
سرّ تو اسير توست پس اگر آن را افشا كردى ، اسير آن خواهى شد.
پيامبر(ص )فرمود:
((اَلتَّقِيَّه مِنْ اَفْضَلِ اَعْمالِ الْمُوْمِنِ يَصُونَ بِها نَفْسَهُ وَ اِخْوانَهُ عَنِ الْفاجِرينَ))
تـقـيـّه و راز نـگـهـدارى از بـهـتـريـن كارهاى مؤ من است كه توسط آن خود و برادرانش را از شرّ فاجرين و اشرار حفظ مى كند.


مطالب مشابه :


حفاظت اطلاعات در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي

امنیتی - حفاظت اطلاعات در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي - حفاظت اطلاعات حقیقی و مجازی - امنیتی




سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران

کهنه سربازایرانی - سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران - اخبار،داستان،خاطرات و آخرین




ملاكهاى اساسى حفاظت اطلاعات

آموزش نظامی - ملاكهاى اساسى حفاظت اطلاعات - ثبت شده در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی




حفاظت اطلاعات یعنی چه ؟

پایگاه مقاومت شهید کلاهدوز خالده - حفاظت اطلاعات یعنی چه ؟ - فاوا و فضای مجازی پایگاه مقاومت




حفاظت اطلاعات

دنياي صلح و دوستي - حفاظت اطلاعات - گروه آمادگی دفاعی شهرستان مبارکه




سازمان حفاظت اطلاعات ارتش ج ا ا

نوبخت - سازمان حفاظت اطلاعات ارتش ج ا ا - کانون حامیان دکتر محمد باقر نوبخت چهر ه ماندگار ایران




مبانی حفاظت اطلاعات در اسلام

صراط حمید - مبانی حفاظت اطلاعات در اسلام - وهدوا الی الطیب من القول وهدوا الی صراط الحمید.




برچسب :