نقد و بررسی فیلم Carnage + خدای کشتار

تحلیل رابطه‎ی ابرمتنیِ کشتار و نمایشنامه خدای کشتار نوشته‎ی یاسمینا رضا

 سایت منتقد:

فیلم جدید پولانسکی به طور ضمنی درباره‎ی شیوه‎ی تفکر یک طبقه است. به طور دقیقتر یعنی ترسیم عینی زوایای دید یک طبقهی متکثر که زبان روزمرهاش در قالب ساختاری نارسیسیستی مدام شعار می‎دهد: مذهب من، فرهنگ من، هنر من و متعاقب آن کوبیدن قالب ساخت‎های طبقه‎ی از لحاظ اقتصادی کم‎تر از خودش با شعار خرافات آن، پوپولیسم آن و سنت‎مداری آن. البته پولانسکی هرگز قبلا این‎گونه آشکار به عینیت بخشیدنِ مناسبات طبقه‎ی حاکم در جوامع مدرن و پساصنعتی علاقه نشان نداده بود.

در اصل بدبین بودنِ همیشگی او به جانبداری از تفکر طیف مشخصی از منتقدین سرسختِ روندِ تاریخی تولیدِ سرمایهداری در اردوگاه غرب همواره مانع از این نوع جبهه‎گیری‎های شتاب‎زده و خام‎دستانه شده بود. او همواره به خاطر روحیه‎ی اومانیستی افراطی و پای‎بندی‎اش به سنت‎های سینمای مدرن دهه‎ی 60 اروپا، بیشتر دل‎بسته‎ی دامن زدن به ابهامی بود که خود از روایت‎های فضامحور منتج از بینش اگزیستانسیالیستیِ فیلمسازان مدرنِ همان دهه سرچشمه می‎گرفت. ابهامی که البته با توجه به طبع‎آزمایی پولانسکی در ژانرهای گوناگون سینمایی گاها حالتی منفعلانه به خود می‎گرفت. یعنی به علت نادیده گرفتن قواعد ژانری یا به هجو کشیدن آن‎ها -که در فیلم‎های خون‎آشام‎کش‎های بی‎باک یا دزدان دریایی از همه مشهودتر است- در پشت فعلیت همان عنصرِ هجو، گم شده یا اصولا از طرف تحلیل‎گران آثارش نادیده گرفته می‎شد؛ گو این‎که همین بحث مورد اشاره در این تحلیل؛ روند منطقی و تاریخی تولید سرمایه‎داری در جهان غرب در تار و پود همان ابهام‎سازی مورد علاقه‎ی پولانسکی جا خوش کرده باشد. البته پولانسکی در گذشته بیشتر مایل بود موقعیت‎هایِ –خوانده شود فضاها- منتج از انتظارات یا پیش‎فرضهای بیننده –آنچه رحیمی جعفری آن را خوانش بینامتنی ریفاتر می‎داند- را در مورد پایان‎بندی فیلم‎هایش یا در کل جهان حاکم بر آن‎ها را به هجو بکشد که در نهایت این خود تعریف ژانر است. استیون نیل در این زمینه معتقد است: «ژانر نه تنها به گونه‎ی فیلم بلکه به انتظارات و پیش‎انگاشته‎های بیننده یعنی حدس و گمان‎هایی که در موقعیت‎های مختلف یک فیلم می‎زند و پایان‎بندی را پیش‎بینی می‎کند؛ اشاره دارد. ژانر در عین حال به شناسایی گفتمان‎های موجود درون ساختارهای ژنریک می‎پردازد. به دیگر سخن ژانر به مثابه جزئی از فرایند سه‎گانه‎ی تولید، بازاریابی و مصرف اشاره دارد. خط مشی استودیوها از زمانی که یک ایده شکل می‎گرفت تا زمان بازاریابی به الگوهای ژانری مرتبط است.» (نیل (1990) نقل از پایان‎نامه کارشناسی ارشد رحیمی جعفری)*

به این صورت در این شیوه پولانسکی گویا در کشتار این گفتمان‎ها را به صورتی ناخودآگاه و یا حتی نادانسته تکرار نمی‎کند و البته این موضوع بیشتر وام‎دار روابط علت و معلولی متنی است که پولانسکی فیلمش را بر اساس آن ساخته است؛ خدای کشتار، نمایشنامه‎ی آبزوردِ یاسمینا رضا. که نه تنها هجو یک موقعیت نیست -اصولا نمی‎توان آن را در قاموس سنت تئاتری، ژانر نامید- بلکه بیشتر در مورد یک مناسبت اجتماعی است. بههر حال پدیده‎ی بورژوازی را هرگز نمی‎توان یک موقعیت بالفعل دانست که آن بیشتر اشاره به یک سبک مناسبت اجتماعی است. در اصل یاسمینا رضا و متعاقب آن رومن پولانسکی در نمایشنامه و سپس فیلمِ ساخته شده از روی آن، به هجو آدم‎های درگیر در این مناسبت اجتماعی روی آورده‎اند، نه صرفا واکاوی پدیده‎ی اصلی مورد بحث. این نوع هجوِ لااقل بیگانه با سینمای پولانسکی البته در انتها به یک عنصر جهان شمول‎تر بدل شده که همان رسیدن به نتیجهی موردنظر پولانسکی و احیانا یاسمینا رضاست؛ تحمیق بورژوازی، که در نوشته‎های پیشینِ رضا مشهودتر است -مثل نمایشنامه‎ی هنر- تا فیلم‎های گذشته‎ی پولانسکی. زیرا همان‎طوری‎که در خطوط فوق اشاره شد علاقه‎ی خاص پولانسکی به مبهم گویی در بیان سینمایی مانع از بروز حتمی همین موضوع در گذشته شده بود.


به هر حال پولانسکی در کشتار مسیر گذشتهی خود را برعکس پیموده است. یعنی رسیدن از جزء به کلِّ مورد نظرش که در این‎جا کل، همان اشاره به روند تاریخی تولیدِ سرمایهداری است. عنصری که این بار و برخلاف گذشته مبهم بیان نشده است. ویژگی‎ای که بیشتر از این‎که به تغییر موضع پولانسکی در نحوه‎ی بیان فیلمیک برگردد، مربوط به متن یاسمینا رضای نمایشنامه‎نویس است. و احتمالا این اولین بار است که پولانسکی در زیر سایه‎ی متن مورد اقتباسی‎اش برای ساخت فیلمش قرار گرفته است. این در زیر سایه مطلق بودن لااقل درمورد پولانسکی، به قیمت آسیب دیدنِ بخش ایدئولوژیک فیلمش تمام شده است. پولانسکی‎ای که میزان تهور و قدرت‎اش در تغییر یا حتی مسخ متون متاثرکننده‎اش درگذشته به یکی از ویژگی‎های اساسی سینمایش تبدیل شده بود. اگر بخواهیم با الگوی رحیمی جعفری از جلوههای مناسبات بینامتنی نوع رابطه کشتار پولانسکی و متن رضا را مشخص کنیم باید گفت با یک رابطه‎ی "ابرمتنی تراگونگی" transforming hypertextual روبه‎رو هستیم. رابطه‎ای که ابرمتن در برگرفتگی از پیش‎متن برخی خصوصیات آن را دگرگون می‎کند. در همین راستا شاید بتوان گفت پولانسکی نمایشنامه‎ی رضا را لااقل از نظر درونمایه تقویت نکرده است. او بیشتر به ملموس سازی فضا کمک کرده و این بار نیز مانند گذشته به گریختن از قید و بندهای ژنریک، که در همان عنصر هجو متن اصلی بروز پیدا کرده، اندیشیده است. کمک کردن مایکل به آلن در خشک کردن گوشی موبایل آلن که آنت زمانی پیش‎تر و در اوج کش‎مکش با او به درون آب انداخته است و خندیدن آنت و ورونیک به این عمل مردان و سپس مست کردن، همان پایان‎بندی متفاوت است. در کل پولانسکی مایل است همان حرف‎های رضا را بی‎کم و کاست با بیانی سینمایی بازگویی کند. هر چند این بیان در مقایسه با برخی از ارجاع‎های خود متن نمایشنامه به سینما، موفق‎تر از آن عمل می‎کند. شیوه‎ی پیش‎برد داستانِ یاسمینا رضا، از طریق دیالوگ‎های تند و تیز، آن هم به صورت حاضرجوابانه و سُخرهآمیز، که به سرعت کمدی خاص برادران مارکس به ویژه گروچو مارکس یا دابلیو سی فیلدز را در دهه‎ی سیِ آمریکا یادآوری می‎کند، در فیلم پولانسکی جلوهی بیشتری دارد و این هم قطعا به دلیل وجوه مشترکی است که دو متن مورد اشاره با همدیگر دارند که اصلی‎ترین‎اشان همان تفاوت ذاتِ سینما با تئاتر است.

پیش‎تر در یادداشتی در مورد نمایشنامه‎ی خدای کشتار در آکادمی هنر** و به مناسبت ساخته شدن فیلمی از روی آن، اشاره کرده بودم که متن نمایشنامهی رضا، یک درام تناقض آمیز است. زیرا در حالی‎که به سمت یک تراژدی گام برمی‎دارد به صورتی توأمان نیز سرشار از طنز ظریف و عمیقی است که ته مایه‎هایی از ابزوردیسم نیز در آن شناسایی می‎شود؛ شاید نتوان به طور کامل صفت متناقض را به تار و پود نمایشنامه‎ی رضا اطلاق کرد؛ زیرا به هرحال تراژدی و کمدی همواره دو روی یک سکه‎اند و در کل نمی‎توان مرزی بین محدوده‎های بالقوه‎اشان تعیین کرد. این ابزوردیسم البته به هیچ وجه سویه‎ای فلسفی ندارد، بلکه بیشتر به سمت فضای اجتماعی متن متمایل است. برای مثال ما با خصوصیات نمایشنامه‎های شهیر ابزورد به طور مثال در انتظار گودویِ دیگری مواجه نیستیم. با این‎که لااقل حالت سوال و جوابی نمایشنامه که در کل تمام زمان آن را به خود اختصاص داده بی‎معطلی ما را به یاد ساموئل بکت می‎اندازد یا سرانجام بیهوده و بی‎نتیجه که باز یادآور آثار بکت و به ویژه یونسکو است. به بیانی دیگر این ابزوردیسم خدای کشتار در اختیار فضای انتقادی آن است. یاسمینا رضا سعی نکرده درگیر وجوه فلسفی بشود. برای او آن‎چه مهم بوده تحلیل روانشناختی شخصیت‎های نمایشنامه‎اش است. آن‎چه که سراسیمه یک کمدی رفتار روشنفکرانه را به ذهن خواننده و قطعا بیننده متبادر می‎کند. تحلیل موقعیت و رخدادی که در اثر کنار زدن پرده‎های ظاهری به آشکار کردن شخصیت‎های درونی و نهان شده‎ی والدین دست می‎زند. این موقعیت و رخداد که در نمایشنامه همانا درگیری فیزیکی دو پسر نوجوان است -که در فیلم نیز تنها بدان اشاره می‎شود- گویی بهانه‎ای بیش نبوده تا از خلال آن ما به عنوان خوانندگان متن، به آسیب‎شناسی روابط غلط بین والدین همان نوجوانان پی ببریم و همان نتیجه‎ای است که علی‎رغم ناتمام رها شدن متن رضا، به طور توأمان هم ما را می‎خنداند و هم به شک کردن وادار می‎کند. رویکردی بسیار بدبینانه به مسئله‎ی تربیت نسل جدید در اروپای متمدن، که باز هم، برداشتی بسیار تناقض آمیز را به دست می‎دهد. البته این تناقض‎سازی بیشتر عامدانه است تا مربوط به ذاتِ تراژدی/کمدی؛ زیرا همان‎طوریکه اشاره شد، یاسمینا رضا بیشتر به وجوه اجتماعی متن پیش‎رویش می‎اندیشیده است تا صرفا به روایت بازخوردی فلسفی. برای او مناسبات طبقه‎ی حاکم مهم‎تر بوده است. آن‎چه که در فیلم پولانسکی نیز به طور کامل رعایت شده است. کاوش عمیق روانشناختی که نویسنده و متعاقب آن، فیلمساز دست به آن یازیده تا این‎گونه باعث طرد طرح داستانی شده باشد. زیرا به هرحال ما با داستانی مواجه نیستیم بلکه در دل یک رخدادِ تصادفی قرار گرفته‎ایم که یک سلسله کنش‎های گفتاری و رفتاری را به دنبال خود آورده است. درکل نمایشنامهی یاسمینا رضا و فیلم پولانسکی با نمایان کردن دوگانگی‎های رفتاری و اعتقادی دو خانواده‎ی متشخص به زعمی، که مشتی نمونه‎ی خروار هستند سعی می‎کنند به هجو فرهنگی دست بزنند که در باطن پوسیده و پست است. فرهنگی که نقص‎هایش بطور عجیبی باعث تفریح و سرگرمی دیگران می‎شود و البته باعث تلخ‎کامی توامانی که از اثرات همان تناقض آشنای بحث شده است. این تناقض البته در فیلم پولانسکی با توجه به همان بحث ابهام‎زدایی از متن و تغییر گفتمانهای آشنای فیلمساز نمود بارزتری دارد. البته فقدان تحرک در نمایشنامه‎ی رضا در این‎جا به کمک پولانسکی آمده است. زیرا برخلاف مرگ و دوشیزه که اتفاقا آن هم از روی نماشنامه‎ی مشهوری به قلم آریل دورفمان، ساخته شده است تحرک یکی از عوامل اصلی ایجاد ابهام است. در آن فیلم نیز انتقاد از توتالیتاریسم*** به صورتی هوشمندانه در زیرلایه‎های تعلیق‎های ایجاد شده پنهان شده بود. همان که این بار و در فیلم کشتار به صورتی آشکارتر پرداخت شده است. البته نه انتقاد از توتالیتاریسم دولتی بل انتقاد از مناسبات یک سیستم اجتماعی بالفعل. آنچه که احتمالا به یک توتالیتاریسم دولتی ختم شود. البته در آینده...


نقد و بررسی فیلم

Carnage (قتل عام)

منتقد : جیمز براردینلی (امتیاز 2.5 از 4)

قتل عام بر گرفته از داستانی فرانسوی است در گونه ی کمدی سیاه که با هنرپیشگانی مطرح و به زبان انگلیسی ساخته شده است. داستانی بر گرفته از نمایشنامه "خدای کشتار" نوشته Yasmina Reza که توسط Roman Polaski به تصویر کشیده است. فیلمی که سعی ندارد به نمایشنامه ای از که برای تئاتر نوشته شده است، رنگ و بویی سینمایی بدهد. در واقع بجز سکانسهای ابتدایی و انتها آن، کل داستان فیلم در آپارتمانی واقع در یکی ازآسمانخراشهای نیویورک اتفاق میافتد و تماماً مبتنی بر دیالوگ است. اثری کاملا هنری و تجربی که چشمداشتی به جذب مخاطب عام ندارد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/carnage/carnage/eg11esghhre5e.jpgچهارچوب داستان ساده است. زَکری پسر نانسی و آلن (با بازی Kate Winstlet و Christoph Waltz) در هنگام بازی، پسر زوج دیگری بنامهای پنلوپه  و مایکل (با بازی Jodie Foster و John C.Reilly) را زخمی میکند. در نتیجه این دو زوج برای گفتگویی کاملاً منطقی دور هم در آپارتمان پنلومه و مایکل جمع میشوند. اما این مکالمه مودبانه در ادامه تبدیل به نزاعی تمام عیار میگردد. در جریان همین دعواست که شخصیتها مدام تغییر موضع میدهند و اختلافات میان زن و شوهرها نیز کم کم خودنمایی میکنند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/carnage/carnage/fsgd11zfg.jpgکشتار از همان مشکل معمول در تبدیل نمایشنامه به نسخه سینمایی رنج میبرد: تمهید و تدبیر. تکنیکی که برای 75 دقیقه کش دادن رفتار ساده لوحانه شخصیتها در تئاتر لازم است. در زندگی واقعی این موقعیت ها بیشتر از نیم ساعت طول نمیکشد. در فیلم این 75 دقیقه از زمانی شروع میشود که نانسی و آلن بیرون خانه اند و منتظر آسانسور ایستاده اند، تا اینکه اتفاقی آنها را دوباره به خانه بازمیگرداند. در واقع میتوان گفت که جوی که در فضای اجرای زنده تئاتر وجود دارد این نوع کش دادن را توجیه میکند. ولی در مورد سینما به این شکل نیست. به عبارت دیگر بر روی صحنه ساختار اهمیت چندانی ندارد، بلکه بازی و دیالوگ تاثیر گذار است. چیزی که در مورد سینما تا این اندازه صادق نیست.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/carnage/carnage/aerdzfghdfzgh.jpgکند بودن تم فیلم نیز کمکی به تعمیق مفهوم و پیام موجود در داستان نمیکند، مگر آنکه کسی تصویر کند پیام کلیشه ای  "خوی حیوانی انسان در پس ظاهر متمدن" نیاز به تاکید از طریق کند کردن جریان فیلم دارد. با وجود اینکه نوع نگاه طنز Polanski به انسان به عنوان موجودی غیر منطقی با طنز موجود در کمدیهای رایج تفادت دارد، ولی با این حال کشتار بیشتر اثری است کمدی تا درام. و این ویژگی کمدیهای فرانسوی است که بسیاری از آمریکاییها را به خنده نمی اندازد. در واقع دلیل اصلی آن نیز تفاوت فرهنگی است.

یکی از دلایل کش دار بودن داستان، تاکید بیش از اندازه آن بر دیالوگ است. با اینکه تبحر بازیگران در اجرای این دیالوگ ها، فیلمی کلیشه ای مانند کشتار را برای تماشاگر کمی جذاب میکند، ولی برای 75 دقیقه حتی این ترفند نیز جواب نمیدهد. سرگرم کننده ترین بخش فیلم زمانی است ناگهان تغییر عمده ای در رفتار شخصیتها رخ میدهد و این جذابیت تا زمانی که آنها آرام میشوند و شخصیت اصلی شان را بازگو میکنند ادامه میابد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/carnage/carnage/fsdfgfg.jpgدر فیلمی که سه برنده اسکار در آن باز میکنند (Foster, Winslet, Waltz)، ظاهرا John C.Reilly محلی از اعراب ندارد! اما همین Reilly بهترین بازی را در فیلم ارائه میدهد. البته نه اینکه بقیه بد بازی کردند ولی Reilly بازی آنها را کاملاً تحت الشعاع قرار داده است. دیالوگ هایی که خصوصاً در ابتدای داستان برایش نوشته شده بسیار جالب است و تماشاگر را حقیقتاً به خنده میاندازد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/carnage/carnage/gdshdght.jpgیکی از نکاتی در فیلم کشتار به آن پرداخته میشود، تاثیر منفی استفاده از تلفن همراه  ارتباطات رو در رو است. آلن مدام بخاطر زنگهای پی در پی  گوشی اش، جمع را ترک کرده و وقتی برمیگردد انگار که هنوز با تلفن همراه صحبت میکند، صدایش را بالا میبرد و دیگران نیز به طبع برای اینکه صدایشان شنیده شود، بلند تر صحبت میکنند. یا وقتی مایکل در مورد موضوعی که آلن پشت تلفن در باره اش صحبت میکرد نظری میدهد، آلن عصبانی میشود و وی در پاسخ میگوید که "آنقدر بلند صحبت میکنی که همه میشنوند." در نهایت نیز نانسی همین نکته منفی در مورد تلفن همراه را صراحتاً بیان میکند.

یکی از ویژگیهای Polansky که نشان از اعتبار سینمایی اش دارد، جذب بازیگران خوب برای فیلمهایی است گیرایی و جذابیت چندایی برای کشاندن مخاطب به سینما ندارند. در واقع میتوان گفت که کشتار بیشتر آنکه یک فیلم سینمایی باشد، اثری است تجربی. غیر طبیعی بودن دیالوگها در بخشهایی از داستان نسبت به محاوره های معمول جامعه که ناشی از اقتباس نمایشنامه ای سناریو است، تاثیر منفی بر کار گذاشته است. کاری که Mike leigh  و Eric Rohmer آن را بهتر از Polansky انجام داده ند. در پایان اگر هدف تان از سینما رفتن، دیدن بازی متفاوت از بازیگران مطرح سینماست، فیلم ارزش آن را دارد. ولی به عنوان یکی اثر سینمایی استاندارد به هیچ عنوان موفق نیست.

مشاهده تریلر این فیلم(کلیک کنید)

منتقد : جیمز براردینلی (امتیاز 2.5 از 4)

مترجم : بهروز آقاخانیان

تهیه و ترجمه: سایت نقد فارسی

 منبع: سایت نقد فارسی .



مطالب مشابه :


نقد و بررسی فیلم Carnage + خدای کشتار

رابطه‎ی ابرمتنیِ کشتار و نمایشنامه خدای کشتار نوشته‎ی یاسمینا رضا دزدان دریایی از




فهرست مقالات تخصصی حقوق بین الملل عمومی (2)

چشم انداز اميد ها و چالشها ، دكتر رضا اقدامات دزدان دریایی در ناشی از نقض




اغفال دختران و زنان از طریق فضاهای مجازی

عوارض ناشی از استفاده از چت روم ها و “فیس بوک” بالا فیلم دزدان دانلود آهنگ رضا




نقش ویتامین‌ها در بهبود زخم‌ها

تأثیر فراوانی دارد، بنابراین در مراحل اولیه بهبود زخم در جراحات ناشی دانلود آهنگ




دختران جوان مراقب برنامه‌ های ماهواره باشند

فساد‌ و بالارفتن آمار طلاق ناشی از بدبینی همسران نظری; آزاده دانلود آهنگ رضا




مادر و کودکی که قربانی شیطان اسیدپاش شدند

‌های وی نیز نابود شد و درصدی از موهای وی نیز در اثر شدت سوختگی ناشی از ★★دانلود نظری




آنـچـه باید درباره ویـتامـین B12 بـدانـید

یکی از مهم‌ترین و نگران‌کننده‌ترین مشکلات ناشی از کمبود ★★دانلود فلور نظری




خواص سیب

اگر شما از مشکلات ناشی از آسم رنج میبرید با خوردن یک فنجان ★★دانلود فلور نظری




دژاوو یا آشنا پنداری

برخی از دانشمندان می‌گویند که دژاوو ناشی از هرگز نه از دزدان بترسیم نه از دانلود




علیرضا نادری قسمت دوم وسوم

از استاد علی‌رضا نادری می‌توان در این‌باره چه نظری که در حقیقت دزدان هنری به




برچسب :