بهداشت روان

بهداشت روان:مختار کریمی

کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر وروان را این طور تعریف می کنند سلامت فکر وروان عبارتست از قابلیت ارتباط موزون وهماهنگ با دیگران ،تغییر واصلاح محیط فردی واجتماعی وحل تضادها وتما یلات شخصی به طور منطقی ،عا دلانه ومناسب

 لوینسون وهمکاران (1962 ) :سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود ،دنیای اطراف ،محل زندگی ،اطرافیان ،مخصوصا با توجه به مسئو لیتی که در مقابل دیگران دارد چگونگی سازش وی با میزان در آمد خود وشناخت موقعیت مکانی وزما نی خو یش .

کارل منجر :بهداشت (سلامت) روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حد اکثر امکان به  طوری که باعث شادی وبرداشت مفید و موءثر به طور  کاملشود .

 

آموزش بهداشت روانی همگانی

هدف از آموزش بهداشت روانی ارشاد وراهنمایی وآشنا ساختن مردم به اصول وروابط صحیح انسانی وبر حذر داشتن آنها از مخاطراتی است که سلامت روان را تهدید می کند متخصصین بهداشت روانی آموزش بهداشت همگانی را اساسی ترین روش پیشگیری اولیه می دانند .اصول کلی در بهداشت روان       سالم سازی محیط فردی واجتماعی است وبرای نیل به این منظور اصول زیر را باید به کار برد .

 1-اعتماد به نفس واحترام به شخصیت خود ودیگران

 2-شناختن قدرت ،شایستگیها ومحدویت ها در خود وافراد دیگر .

 3-دانش وآشنایی به این که رفتار انسان معلول عواملی است وتابع تمامیت وجود اوست

 4-شناسایی نیازها وغرایز ومحرکهایی که سبب ایجاد رفتار واعمال انسانی می گردد

الف:  اعتماد به نفس واحترام به شخصیت خود ودیگران :یکی از اصول بهداشت روانی وسلامت روان این است که شخص به خود احترام بگذارد وخود را دوست بدارد .احساس یاس ،نومیدی ،یا تنفر از خود یکی از بارزترین علایم غیر عادی بودن وعدم تعادل روانی است .شخص سالم احساس می کند که افراد اجتماع اورا دوست دارند وبه او احترام می گذارند و او نیز متقابلا به آنها احترام گذاشته وآنها را دوست دارد .فرد غیر عادی اظهار می کند که به کسی اعتماد ندارد ،اجتماع برای او ارزش قایل نیست او دوست خوب وواقعی ندشته ،به افراد اجتماع بدبین بوده ونسبت به آنها سوء ظن دارد چون هدف اصلی بهداشت روانی تقویت فکر واصلاح رفتار افراد است لذا بر اساس این اصول باید به شخصیت وحیثیت دیگران احترام گذاشت .عدم قبول این اصول باعث پیدایش عقده ی خود کم بینی ،عدم اعتماد به نفس ،نا امنی ،سوء ظن وعدم سازش شده که اساس اکثر بیماری های روانی را تشکیل می دهد

ب:  شناختن تواناییها ومحدویت ها در خود وافراد دیگر : یکی از اصول بهداشت روانی این است که شخص با واقعیت زندگی روبرو شود . خود وشخصیت خود را همان طور که هست بشناسد وقبول کند کشمکش با واقعیت اغلب سبب بروز اختلال روانی می گردد .شخص سالم باید علاوه بر استفاده از خصوصیات مثبت وبر جسته به محدویت ونواقص خود آشنایی کامل داشته با شد .پی بردن به شخصیت قابلیت ها وتوانای ها یا خود پنداری از مهمترین مسایل بهداشت روانی است .تصور مثبت از خود داشتن نشانه ی سلامت روانی وتصور منفی ونا متعادل از خود به معنای روان نا سالم قلمداد می شود .

ج: آشنایی به این که رفتار انسان معلول عواملی است وتابع تما میت وجود اوست:

باید اذعان کرد که هیچ پدیده ای بدون علت به وجود نمی آید وهر عمل و معلولی را علتی  است . مثلا اگر دانش آموزی زیاد عصبانی می شود ویا پر خاشگر است ،یا افت تحصیلی دارد بدون دلیل نیست تنبیه این دانش آموز علاوه براین که از نظر روانی برای او مفید واقع نمی شود ممکن است باعث اختلالات عاطفی شده وحالت انتقام جویی ویا رفتارهای غیر اجتماعی او را شدت دهد .لذا بهتر است به عوض تنبیه انگیزه ها ویا علتهای رفتار این دانش آموز را جستجو کرد ورفع نمود .بنا بر این جسم وروان پیوستگی دائمی وهمیشگی دارند ونا راحتیها واعمال هر کدام در دیگری اثر قطعی دارد .کسی که از نظر روانی ناراحت هست دچار زخم معده وغیره می شود .پس هر گونه رفتار وناراحتی تابع تما میت فرد از نظر روانی وجسمانی است .

د: شناسایی نیاز ها ومحرکهایی که سبب ایجاد رفتار واعمال انسان می گردد :

نیاز های ضروری انسان فقط آب ،غذا وا کسیژن نیست بلکه نیاز های روانی مانند احساس امنیت آرامش  روش ها ومکا نیسم های روانی ،احساس پیشرفت وبرتری یکی از اصول سلامت روان است .شخص واقع بین ومتعادل از طریق سالم با نیاز های زندگی مقا بله می کند ،در ضمن انعطاف پذیری داشته وسعی می کند نیاز های فردی را با مقتضیات اجتماعی ،فرهنگی ،سنتی واوضاع روانی خود سازش وتطبیق دهد وبه طور خلاصه در بر آوردن نیاز های خود بیشتر از اندازه ی لازم توقع نداشته باشد.

 

  بهداشت روانی در دوره ی نوجوانی

نوجوانی یا زمان بین کودکی وبزرگسالی دوره ایست که با بلوغ آغاز می شود ،سن بلوغ در دختران بین  11 تا  14 سالگی ودر پسران  12 تا  16 سالگی است .بلوغ را می توان یکی از مهمترین دوره های زندگی دانست که از نظر جسمی وروانی تحولات بسیار عمیقی در فرد ایجاد می کند وباعث می شود که نظم جسمانی وروانی نوجوان به هم بخورد ،نوجوان در این دوره از نظر جسمانی در حال رشد ،از  لحاظ عاطفی نارس ،از نظر تجربه محدود واز لحاظ فرهنگ اجتماعی بسیار شکننده وتحت تاثیر است بلوغ یک دوره بی سر وسامانی است .بسیاری از روان شناسان نوجوانی را یک دوره انتقالی مهم می دانند ،ژان ژاک روسو به سبب این تحولات ،بلوغ را تولد مجدد می نامد .عدم آشنایی وتوجه به تغییرات روانی در این دوره ممکن است منجر به بروز مناقشات خانوادگی واجتماعی شده ومنشاء بسیاری از انحرافات اخلاقی ،اعتیاد ،دزدی وانواع تبهکاری در نوجونان گردد متا سفانه در مدارس معلمین به جای توجه به رفتار وعکس العملهای دانش آموزان فقط به پیشرفت تحصیلی ومعدل وی توجه دارند .برای درک دنیای روانی نوجونان ومشکلات او توجه به دو نکته اساسی زیر لازم است :

الف:طرز فکر نوجو انان نسبت به خود ،همکلاسیها ،همبازیها ،افراد بزر گتر وکوچک تر ،خانواده ومدرسه

ب:طرز تفکر نوجوان راجع به کار ،هدف های آینده ،آرزوها وامیالی که در سر می پروراند . در مورد طرز تفکر راجع به خود معمولا نوجوانان از وضع جسمانی وقیافه خود  بسیارناراضی هستند فکر می کنند خیلی چاق یا لاغر ،خیلی بلند یا کوتا ه هستند وساخت بدنشان نا موزون وناهماهنگ است این عدم رضایت ها نماینده یک واقعیت اساسی است مبنی براین که آنها مطمئن نیستند که آیا به صورت طبیعی رشد کرده ومی کنند یا نه ؟ این تصورات وتخیلات در نوجوان را وارد دنیای جدید می کند که نه خودش ونه دنیای جدید او را درک نمی نمایند به این جهت نوجوان دو عقده مهم که شاید بتوان آنها را ذاتی دانست پیدا می شود ،یکی عقده حقارت دیگری برتری جویی هویت یا استقلال طلبی . زود رنجی ،درون گرایی ،تقلید ،خود خواهی و خود نمایی ،بحث واستدلال ،مخالفت ،احساساتی بودن دوستیهای افراطی ،نگرانی ،ترس ووحشت از خصوصیات این دوران هستند .در مورد طرز تفکر راجع به همکلاسیها معمولا در اوایل نوجوانی فرد به گروهی از هم ردیفان خود می پیوندد وبرای خود گروهی درست می کنند ونسبت به آن گروه وفادار است زبان واصطلاحات مخصوصی ا دا می کند ،رفتار های ویژه ای از خود نشان می دهند که همگی کوششی برای اثبات شخصیت خود وبدست آوردن استقلال در کار ها به منظور فرار از تسلط پدر ومادر است .یکی از مهمترین ویژگی های دوره ی نوجوانی هویت یابی واستقلال طلبی است ،نوجوان می خواهد ثابت کند که می تواند روی پای خود بایستد وخواسته های خود را به مرحله عمل در آورد .این عکس العمل ها همه طبیعی وسالم هستند اگر رفتارهای نوجوان سوء تعبیر گردد وبد تلقی شود ،موجب تنبیه  وسرزنش او می شود وسر انجام موجب نا بسامانی های عاطفی ،بزهکاری وانحرافات اجتماعی در نوجو انان می شود .یکی از مهمترین عوامل عدم تعادل روانی انسان استرس می باشد .استرس یکی از مفاهیم علمی در مطالعه روانشناسی وبهداشت روانی به شمار می آید .استرس به عنوان علل بسیاری از دردها ،نا راحتی ها وبیماریها تلقی می شود روانشناسان استرس را سبب تغییر رفتار وحالات هیجانی وبحرانی می دانند .وجود استرسها در محیط زندگی امری اجتناب نا پذیر وبرای رشد روانی ضروری است وهمیشه اثرات منفی ندارد ،اگر هم به خودی خود وجود نداشته باشد بشر به نوبه خود آن را ایجاد می کند . آنچه ممکن است منجر به بیماری شود ناتوانی در مقابله با درجات غیر عادی وبسیار شدید استرس می باشد که به صورت واکنش های فیزیولوژیک وروانی تظاهر می کند .به عبارت دیگر اگر استرس در حد ظرفیت سازش ذهن وبدن باشد برای فرد خوشایند ،مفید وسازنده است ولی در صورتی که استرس بیش از توانایی وظرفیت تطبیقی باشد نا خوشایند ومضر می باشد .

هانس سلیه که سا ل ها در مورد استرس تحقیق کرده است می گوید ((مهم این نیست که چه اتفاقی برای شخص افتاده است مهم آن است که آن را چگونه درک کرده است وانسان از دیدگاه ها یش رنج می برد نه از بلا هایی که بر سر ش می آید ))

هر یک از واکنش های بدن در پاسخ به استرس به خودی خود مفید وسازنده است وانسان در بر خورد با استرس وماندن در صحنه آماده چاره جویی وپاسخگویی به درگیریهایی می شود که به آن ((جنگ وگریز)) می گویند وبدن نیاز به پاسخ را تشخیص می دهد که به طور خود کار در سطح  سلسه اعصاب عمل می کند .در بین استرس ها ،استرس های عاطفی بیشتر از انواع دیگر بیماری زا هستند .افرادی که هدف ومسئولیت در زندگی دارند ،تغذیه خوب ،استراحت کافی وبرنامه های ورزش وتفریح مناسب دارند سختیی ها را بهتر تحمل کرده واز مکانیسم های دفاعی پخته مانند فداکاری ،انعطاف پذیری ،معنی دار کردن زندگی وبرخورداری از حمایت خانوادگی واجتماعی  استفاده نموده آسیب پذیری کمتر را نشان می دهند .با لعکس افراد حساس ،نکته سنج که احساس مسئولیت بیشتری می کنند یا افرادی که

زمینه بیماری های جسمانی وروانی ،شخصیت های نا متعادل ،اعتماد به نفس پایین وروابط اجتماعی کم ومحدودی دارند در مواجه با استرس آسیب پذیر ی بیشتری داشته ودر نتیجه بیمار می شوند.

                                          

منبع :   بهداشت روانی

مؤ لف :  دکتر بهروز میلانی فر


مطالب مشابه :


هفته بهداشت روان

هفته بهداشت روان بــه نـام آن خداونــدی که جــان داد بـه انســان قدرت




ترانزیت

روانشناسی سلامت فکر و بهداشت روان درباره وب. سلام معنی اش را از دست می دهد، شعر می شود نه




نکاتی در مورد بهداشت وسلامتی روان

دین ، تضمین کننده ی بهداشت روانی انسانهاست و بهداشت روان دین با تامین بهداشت درباره




هفته بهداشت روان

هفته بهداشت روان درباره وب. اين زمان شعر شيدا




بهداشت روان

بهداشت روان درباره وب. پژوهش را مي آموزد و زندگي كردن و شعر سبز ارتباط سراسر عشق را مي




برچسب :