خیلی دور مشو

  • دور مشو

    ای شده غره در جهان دور مشو دور مشو یار ونگاردربرت دور مشو دور مشو خلق منم خانه منم دانه منم ساده منم عاق ودیوانه منم دور مشو دور مشو



  • متن کامل وصیت نامه ی کامل دکتر علی شریعتی

    هجرت کن که در ماندن می پوسی امروز دو شنبه ،سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده ودیدار چهره های بیهوده تر ،شخصیت های مدج،گذر نامه را گرفتم وبرای چها شنبه، جا رزرو کردم  که گفتند چهار بعد از ظهر در فرود گاه حاضر شوید  که هشت بعد از ظهر احتمال پرواز است!نشانهای از تحمیل مدرنیسم قرن بیستم،بر گروهی (که به قرن بوق تعلق دارند ). گرچه هنوز از حال تا مرز،احتمالات ارضی وسماوی فراوان است اما به حکم ظاهر امور،عازم سفرم وبه حکم شرع ،در این سفر باید وصیت کنم.وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز که در سی وپنج سالگی است ،جز تعلیم  کار نکرده وجز رنج چیزی نیندوخته است،چه خواهد بود!؟جز اینکه همه قرضهایم را از اشخاص واز بانک ها با نهایت سخاوت وبی دریغی ،تماماًواگذار کنم به همسرم که از حقوقم وحقوقش وفروش کتاب هایم ونوشته هایم وآنچه دارم وندارم بپردازد که چون خود می داند،صورت ریزش ضرورتی ندارد.   همه امیدم به احسان است در درجه ی اول ،وبه دو دخترم در درجه ی دوم.واین که این دو را در درجه ی دوم آوردم نه به خاطر دختر بودن آنها وامل بودن من است.به خاطر آن است که در شرایط کنونی جامعه ی ما ،دختر شانس آدم حسابی شدنش بسیار کم است .که دو راه بیشتر ندارد وبه تعبیردرست دو بیراهه:یکی،همچون کلاغ شوم در خانه ماندن وبه قارقار کردن های زشت ونفرت بار احمقانه زیستن،که یعنی زن نجیب متدین؛ویا تمام ارزشهای متعالیش در اسافل اعضایش خلاصه شدن،وعروسکی برای بازی ابله ها ویا کالایی برای بازار کسبه ی مدرن وخلاصه دستگاهی برای مصرف کالاهای سرمایه داری فرنگ شدنکه یعنی زن روشنفکر متجدد.واین هر دو یکی است،گرچه دو وجه متناقض هم.اما وقتی کسی از انسان بودن خارج شود،دیگر چه فرقی داردکه یک جغد باشد یا یک چغوک.یک آفتابه شود یا یک کاغذ مستراح.مستراح شرقی گردد یا مستراح فرنگی .وآن گاه در برابر این تنها دو بیراه هایی که پیش پای دختران است،سرنوشت دخترانی که از پدر محرومند تا چه حد می تواندمعجزه آسا وزمانه شکن باشد ،وکودکی تنها در این تند موج این سیل کثیفی که چنین پر قدرت به سراشیب باتلاق فرو می رود تا کجا می تواند بر خلاف جریان شنا کند ومسیری دیگر برگزیند؟ گرچه امیدوار هستم که گاه در روح های خارق العاده  چنین اعجازی سر زده است.پروین اعتصامی از همین دبیرستان های دخترانه بیرون آمده،ومهندس بازرگان از همین دانشگاه ها،ودکتر سحابی از میان همین فرنگ رفته ها،ومصدق از میان همین دوله ها وسلطنه های "صلصال کالفخار من حمامستون"،وانیشتین از همین نژاد پلید،وشوایتز از همین اروپای قسی آدمخوار،ولومومبا از همین نژاد برده ومهراوه ی پاک از همین نجس های هند وپدرم ...

  • از ایمیل‌های رسیده

    مارتا ریورا گرایدو عاشق زنی مشو که می‌خواندکه زیاد گوش می‌دهدزنی که می‌نویسدعاشق زنی مشو که فرهیخته استافسونگر، وهم‌آگین، دیوانهعاشق زنی مشو که می‌اندیشدکه می‌داند، که داناست، که توانِ پرواز داردبه زنی که خود را باور داردعاشق زنی مشو که هنگام عشق ورزیدن می‌خندد یا می‌گریدکه قادر است روحش را به جسم بدل کندو از آن بیشتر عاشق شعر است(اینان خطرناك‌ترین‌ها هستند)و یا زنی که می‌تواند نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستدو یا که توان زیستن بدون موسیقی را نداردعاشق زنی مشو که پر، مفرح، هشیار، نافرمان و جواب‌ده استکه پیش نیاید، که هرگز عاشق این چنین زنی شویچرا که وقتی عاشق زنی از این دست میشويکه با تو بماند یا نهکه عاشق تو باشد یا نهاز این گونه زن بازگشت به عقب ممکن نیستهرگز!   ترجمه‌ی معلول(!) شعر به کنار... می‌دانی؟ می‌دانی چه اندازه احساس غرور داشتم وقتی این کلمات را می‌خواندم؟ همراه با موسیقی بی‌کلامی که ضمیمه‌ی این شعر شده بود... کسانی در این دنیا هستند که آدم را شبیه هیچ‌کس دیگر در دنیا دوست دارند، که بهترین کلمات و تصاویر را برای توصیف تو انتخاب می‌کنند، که احساسشان را به طرز شگفت‌آوری ابراز می‌کنند. کسانی که در این دنیا غنیمت‌اند؛ حتی اگر دور باشند، خیلی دور...

  • مناجات

    از حــادثـه ي جـهـان از آيـنـده متـرس            از آنچه رسد چو نيز پاينده مترس<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> ايـن يـك دم عـمـر را غنـيـمـت مـيـدان            از رفته  مينديش و از آينده مترس اي دل ، تـو بـه هـر خيـال مغرور مشو            پروانه صفت كشته ي هر نور مشو تا خـود بينـي ، تـو از خـداي مـانــي و            نزديـكتـر آي و از خداي دور مشو الـهي دانـايـي ده كــه در راه نيـفـتـيم            بـيـنـا يـي ده كـه در چــاه نـيـفــتـيـم بـگـشـاي دري كه در گشاينـده  تويي            بـنـمـاي رهي كـه رهنـمايـنده توئي من دسـت بـه هيـچ دستـگيري نـدهم           كـيـشـان همه فانيـند و پايـنده توئي الـــهــي از نــفـس  بــدم  رهايــي  ده           از قـــــيـــد خـــــودم  رهــــا يــي ده بــيـگـانـه ز آشـنـا و خـويــشـم گـردان            يـــعنــــي بــه خـــود آشــــنــايــي ده الـهـي مـن كـيستـم كه تو را خواهــم            چـــون از عـاقـبـت خـويـش آگـاهـم از نـعـمـت خـود چـو بـهـره مندم کردی            در شکر گذاریت زبان می خواهم...  

  • شعر خیلی زیبا برای مادر

    شعر خیلی زیبا برای مادر

      شعر خیلی زیبا برای مادر   به جرأت می توانیم بگوییم این شعر خیلی زیبای  محمد حسن شهریار برای مادر از شاهکارهای ادبیات فارسی است. ای وای مادرم   نه ، او نمرده است. نه او نمرده است که من زنده ام هنوز او زنده است در غم و شعر و خیال من میراث شاعرانه ی من هرچه هست از اوست کانون مهر و ماه مگر می شود خموش آن شیرزن بمیرد ؟ او شهریار زاد «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»                                      

  • جان اسیر دل است

    جان اسیر دل است

                                                                                                                جان اسیر دل است دل اسیردوست دوست چه میداند دل اسیراوست ******************   غروبی غمگين  من در انديشه آن فصل بهار ، در زمستاني سرد ، با دلي رفته ز دست زير لب مي گويم : كاش مي شد به تو گفت : تو تنها نفس شعر مني ، تو تنها اميد دل نا اميد مني ... كاش مي شد به تو گفت : تو بمان ،  دور مشو از بر من  ، تو بمان تا نميرد دل من .  ولی حيف ميدانم تو مرا در بهاري زيبا ، در غروبي غمگين ، در سكوتي سنگين ، دل مجنون مرا زير پا مينهي و مي گذری ...         دور مشو از بر من ، تو بمان تا نمیرد دل من                                           *************************  سكوت رامی پذیرم اگربدانم روزی باتو   سخن خواهم گفت  تیره بختی رامیپذیرم اگربدانم روزی چشمان توراخواهم سرود مرگ رامیپذیرم اگربدانم روزی توخواهی فهمیدكه دوستت دارم **********  كاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه فردا نبود كاش بودی تا فقط باور كنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود.  ******************  شایدآن روزكه سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی بایدكرد خبری ازدل پر دردگل یاس نداشت، باید این گونه نوشت هرگلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچك و یاس زندگی اجبار است.   پاییز از زمستون  غمگین تره چون بهارو ندیده، ولی من از پاییز غمگین ترم ، چون خیلی وقته تو رو ندیدم

  • توبه نامه

    سلام خوشحالم که میخوای اون دختر خوبه باشی خیلی خوشحالم ممنونم ازت که به حرفم گوش کردی موفق و شاد باشی شعر زیر خیلی قشنگ بود گذاشتم بخونیش البته برای شما نیست هاااا شما خیلی خانمییییییید ...   دلت را خانه ما کن                        با صفا کردنش با من<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> به ما درد خود افشا کن                    مداوا کردن اش با من بیا بر قطره اشکی                         که من هستم خریدارش بیا بر قطره اخلاص                       دریا کردن اش با من   بما گو حاجت خود را                      اجابت میکنم آنی طلب کن هرچه میخواهی                  محیا کردن اش با من بیا قبل از عروج مرگ                    روشن کن اصالت را بیا بر نیک و بد یا جمع                   منها کردن اش با من   اگر گم کرده ای ای دل                    کلید استجابت را بیا یک لحظه با ما باش                   پیدا کردن اش با من   اگر عمری گنه کردی          مشو نومید از رحمت   تو توبه نامه را بنویس               امضا کردن اش با من  

  • سیمین بهبهانی ...

      با عرض سلام ؛ دیروز دوستی که نمی دونم از غیب رسیده بود به وبلاگم سر زده بود و واسم کامنت گذاشته بود، خیلی شگفت زدم کرد و خیلی باعث خوشحالی و شادی من شد . خانمی واقعا ازتون تشکر می کنم . از نصایحتون هم ممنونم . داشتم مطالبی رو داخل ایمیل هام می خوندم که مطلب و غزلی از سیمین بهبهانی دیدم که حیفم اومد توی ویلاگم نذارم . این مطلب به شرح زیر بود : سیمین بهبهانی به حق بانوی غزل ایران لقب گرفته است. در سال های اخیر سروده های او عمدتن بر محوراعتراض و مسایل اجتماعی می گردند. در گذشته یی نه چندان دور، بهبهانی رغبت بیشتری به گفتن غزل های عرفانی از خود نشان می داد و از تخلص "سیمین" بهره می گرفت. بوسه...گر بوسه می خواهی بیا، یک نه، دوصد بستان برواینجا، تن بیجا بیا، زینجا، سراپا جان بروصد بوسه ی تر بخشمت، از بوسه بهتر بخشمتاما ز چشم دشمنان، پنهان بیا، پنهان بروهرگز مپرس از راز من، زین ره مشو دمساز منگر مهربان خواهی مرا، حیران بیا، حیران برودر پای عشقم جان بده، جان چیست؟ بیش از آن بدهگر بنده ی فرمانبری، از جان پی فرمان برو امشب چو شمع روشنم، سر می کشد جان از تنمجان برون از تن منم، خامش بیا، سوزان بروبنگر که راز حق شدم، زیبایی مطلق شدمدرچهره ی"سیمین" نگر، با جلوه ی جانان برو   

  • آمیزش جنسی در آئینه روایات+خیلی عجیب وخواندنی

    آمیزش جنسی و به عبارت دیگر جماع ازدیدگاه احادیث و روایات ائمه معصومین ع بهترین لذت ممکن در دنیاست و حتی در آخرت نیز برای بهشتیان یکی از بهترین لذتهای که خداوند مهربان برای آنان عطا می کند برخورداری از لذت جنسی با زیباترین همسرانی است که زیبایی آنان ولذت آمیزش با همدیگر به هیج عنوان قابل بیان نیست.حدیث خیلی جالب و ظریف از امام صادق ع در باره آمیزش جنسی   اّلّذُّ الأشیاءِ مُباضَعَهُ النّساءِامام صادق علیه السلام فرمود: هیچ لذّتی برای مردم در دنیا و آخرت بیشتر از لذّاتی که از زنها می‌برند نیست. سپس حضرت با قرائت آیه 15 سوره آل عمران فرمودند: همانا اهل بهشت (نیز) در بهشت از چیزی مثل آمیزش جنسی لذّت نمی‌برند حتّی از خوراکی و نوشیدنی (کافی ج 5 ص 321)و در حدیث دیگری امام صادق علیه‌السلام از اصحاب خود سؤال نمود که لذیذترین چیزها چیست؟ هر کدام چیزی گفتند، حضرت فرمودند: لذیذترین چیزها آمیزش جنسی با زنان است. (کافی ج 5 ص 321 و 496)لا یَنْبَغی لِلْمَرْأهِ اََنْ تُعَطِّلَ نَفْسَها وَ اِنْ تُعَلِّقْ فی عُنُقِها قَلادَهًامام باقر(ع) فرمود: شایسته نیست زن خود را رها کند و زینت نکند گر چه با یک گردنبند باشد. (زن باید برای شوهرش همیشه مظهر جمال و تمیزی باشد تا از نظر شوهر سقوط نکند و دیگران چشمان او را پر نکنند). (وسائل ج 14 ص 118 و ص 112)عَلَیْها اَنْ تَتَطَیَّبَ بِأطْیَبِ طیبها وَ تَلْبَسَ اَحْسَنَ ثِیابِها وَ تُزَیِّنَ بِأحْسَنِ زینَتِها وَ تَعْرِضَ نَفْسَها عَلَیْهِ غُدْوَهً وَ عَشِیَّهًپیامبر اکرم (ص) فرمود: بر زن لازم است که بهترین عطر خود را بکار برد و بهترین لباس را بپوشد و به زیباترین شکل زینت کند و خود را صبح و شام بر شوهرش عرضه کند (چرا که مرد در اثر رفت و آمدهای خارج منزل اگر تمایل جنسی داشته باشد راه وسوسه شیطان بسته باشد). (وسائل ج 14 ص 118 و ص 112)پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی علیه‌السلام فرمود: هنگام آمیزش با همسرت از دو دستمال جداگانه استفاده کنید و با یک دستمال خود را پاک نکنید (عدم رعایت این نکته از نظر بهداشت و همچنین روانی اثر نامطلوب دارد). (وسائل ج 14 ص 188)پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی یکی از شما آمیزش می‌کند، همانند پرنده‌ها بطرف زن نرود (یعنی با عجله و شتاب اقدام نکند) صبر کند و خود را نگه دارد. (کافی ج 5 ص 497)و در حدیث دیگری پیامبر اکرم در ضمن حدیثی فرمود: آمیزش کردن مرد با اهل خود بدون بازی یک نوع جفاست . (وسائل ج 14 ص 82 و 83) حدیث واقعا عبرت انگیز و آموزنده دیگر در باره آمیزش جنسی : در آمیزش جنسی عجله نکنید اِذْ اَرادَ اَحَدُکُمْ اَنْ یَأتیَ زَوجَتَهُ فَلا یُعَجِّلْها فَأنَّ لِلْنِساءِ حَوائجحضرت امیر ...