سرویس خواب چیلک
خریدسیسمونی و چیدمان اتاق سروش
وااای که چقدر خرید وسایل برای پسر گلمون لذت بخشه.سرویس خواب اولین چیزی بود که برای شما سفارش دادیم.یه شب بارونی با باباسعید و مامانی رفتیم چیلک و سرویس خوابتو سفارش دادیم.خیلی شب خوبی بود، با این که باباسعید سرما خورد و منم ازش گرفتم، اما شیرینی خاطره اش برامون مونده فقط عزیزم.چند وقت بعدشم با بابایی و مامانی و باباسعید رفتیم نی نی ما تمام سرویس بهداشتی و غذاخوری، کالسکه و کریر و صندلی غذا و گهواره و ساک حمل رو خریدیم.خیلی شب خوبی بود.دیگه فقط مونده بود لباسای خوشگلت و لوازم بهداشتی حموم و اسباب بازی هات.یکم خرید لباس کار سختیه....اما خدا رو شکر همه وسایلت آماده شدن تا شما بیای و ازشون استفاده کنی.26 دی ماه هم اتاقت رو کاغذ دیواری کردیم و هم سرویس خوابتو آوردن.3 فروردین 1392 اومدن سرویس خواب رو نصب کردن و 5 ام مامانی اومد خونمون و تمام وسایلتو چیدیم.مامان شقایق هم یکم در اتاقت رو برات تزئین کرد و توی اتاقت رو.واای که دلم ضعف میره تا شما بیای تو اتاقت و از وسایلت استفاده کنی.پرده اتاقت رو هم سفارش دادیم که فردا یعنی 2 اردیبهشت 92 میان نصب میکنن.اون وقت اتاق شما کامل میشه و آماده، که پسر خوشگلمون بیاد و ازش استفاده کنه.دست مامانی و بابایی و باباسعید هم درد نکنه.
بایدها و نبایدهای خرید سیسمونی
میخوای یه فروشگاه کامل بخری؟ قدیمیها میگفتن: «تو بشین با اون -بارِ شیشه- نمیخواد کار کنی، بذار بچه صحیح و سالم به دنیا بیاد، وقت برای کار کردن زیاده» و تقریبا از همون ماههای اول به فکر سیسمونی بودن، کسی هم نمیدونست بچه پسره یا دختر اما خونواده عروس تقریبا از ماه شیشم خودشون رو برای ورود نوه، آماده میکردن. سیسمونی یه رسم قدیمی بود برای اولین بچه نه برای هر کدوم از بچهها و خیلی ساده و تقریبا کمخرج آماده میشد. اونقدر که هم لباس دخترونه تو سیسمونی بود هم پسرونه. از چشم همچشمی، زیاد خبری نبود، لباسها هنر دست مادربزرگ یا مادر بچه بود، لباسهای پارچهای گلدوزیهای قشنگی داشت و اگر هم فصل زمستون بود بافتنیهای آبی و صورتی، سیسمونی را تکمیل میکرد. اما حالا «سیسمونی» هم مثل جهیزیه برای خونواده دختر یه مشکل اساسی شده. دیگه کم مونده لابلای اقلام سیسمونی، لباس فارغالتحصیلی بچه هم دیده بشه! سیسمونی از گذشته تا امروز بعضی رسم و رسوم از بین میروند و کسی حتی یادش هم نمیآید زمانی مردم مثلا برای دور کردن بیماری و بازگشت سلامت مریضشان بالای سرش نی مینواختند و حرکات موزون میکردند. اما برخی دیگر از رسوم کهن، جان بیشتری میگیرند تا حدی که بعضی از آنها بلای جان تعدادی از خانوادهها میشوند. خرید سیسمونی یکی از همان رسم و رسومی است که پیشرفت کرده، دیگر ساده و کمخرج نیست و چشم و همچشمی باعث شده هر چه دم دستمان میآید را به سبد خرید سیسمونی اضافه کنیم. قدیمها، آن روزهایی که کسی پایش را جلوی بزرگتر دراز نمیکرد، مهمانیِ سیسمونی خانه مادر و پدر دختر برگزار میشد. همه دعوت میشدند تا سیسمونی را که شامل لباسهای تابستانی و زمستانی، کلاه به تعداد لباسها، یک تا هفت قباچه، لچک سفید، کمرچین، سینهبند پنبهای به تعداد لباسها، تشکچه، بالشتک، قنداق، ننو، گهواره چوبی، رختخواب، پستانی پارچهای پر از نبات که کار پستانک را میکرد، آرد برنج، زعفران و هل، تیله و عروسک پارچهای بود، ببینند و همه را به خانه عروس و داماد ببرند، کسی هم نگران خرج کمرشکن «پنج، شش میلیون تومانی» سیسمونی نبود. مرکز خریدی به نام «بهار» اگر سری به خیابان بهار بزنید به دنیای مادر و پدرهایی وارد شدهاید که شاید کمی گیج و کلافه از مغازهای به مغازه دیگر میروند تا شاید کالسکهای ارزانتر پیدا کنند و با پولی که برای خرید سیسمونی کنار گذاشتهاند چیزی را از قلم نیندازند. از وقتی جنسیت بچه به راحتی تشخیص داده میشود، اقلام سیسمونی هم متناسب با پسر یا دختر بودن نوزاد تهیه میشود. دیگر ...