شعر کودکانه برای عید قربان

  • عید قربان

    عید قربان

      عید قربان آمده ای دوستان شادی کنید یادی از پیغمبر توحید  و آزادی کنید او که در راه خدا از مال و فرزندش گذشت با تبر بت های جهل و خودپرستی را شکست بنده ی پاک خدا و پیرو الله شد نامش ابراهیم بود اما خلیل الله شد     عید قربان،روز سربلند بیرون آمدن از امتحان الهی، بر مؤمنان مبارک باد.



  • عیدقربان

    به نام خدا عیدقربان حضرت ابراهیم (ع) در سرزمینی به دنیا آمد که مردمش بت پرست و مشرک بودند و به جای پرستش خدای یگانه،بت هایی را با دست خود می تراشیدند و می پرستیدند.عده ای نیز ماه و خورشید و دیگر عناصر طبیعت  را خدا می دانستند و ستایش می کردند.ابراهیم با این کارها به شدت مخالف بود.او فهمیده بود که این جهان را خدایی مقتدر و توانا اداره  می کند که قدرتش مافوق همه ی قدرتهاست.او می دانست که ماه و خورشید و ستارگان و روز و شب و گردش ماه و سال و فصل و.....را این بتها نمی توانند اداره کنند، چون خودشان چیزهایی مادی و ساخته ی دست بشر هستند و بس.برای همین از بت پرستان می پرسید چرا خدایانی را می پرستید که هیچ اراده و اختیاری از خود ندارند؟چرا برای بت ها قربانی می کنید بدون آنکه از خود بپرسید این بت ها چه خاصیتی دارند؟چرا خدای توانا را فراموش کرده اید و به بت ها دل خوش نموده اید؟...اما نمرود،پادشاه زمان ابراهیم که پادشاهی ظالم و خودخواه و کافر بود وقتی دید که ابراهیم بتهای بتخانه اش را شکسته و ناتوانی بتها را ثابت کرده است،به جای آن که به سخنان ابراهیم فکر کند و دلش را از تاریکی جهل و شرک و کفر خالی نماید،سخت خشمگین شد و ابراهیم را در آتش افکند تا بسوزاندش؛اما به لطف خدا آتش برای ابراهیم گلستان شد و او زنده و سالم از دل آتش سوزان نمرود بیرون آمد و به  فرمان خدا به  ارشاد و راهنمایی مردم پرداخت.به  سرزمینی رفت که خانه ی کعبه در آن قرار داشت وهمانجا ماند تا پیر شد در حالی که فرزندی نداشت و تنها آرزویش داشتن فرزندی بود که بتواند پس از او راهش را ادامه دهد و به هدایت  مردم همت گمارد؛اما همسرش سارا نازا بود و نمی توانست بچه دار شود.سارا کنیزش هاجر را به عقد ابراهیم در آورد. سرانجام وقتی ابراهیم مردی پیر وناتوان شده بود و دیگر امیدی نداشت که صاحب فرزند شود،هاجر باردار شد و پسری به دنیا آورد که نامش را اسماعیل گذاشتند.خداوند برای این که میزان اخلاص و بندگی ابراهیم  را آزمایش کند،از او خواست تا اسماعیل و هاجر را در بیابان رها کند و ابراهیم  که فرمان خدا  را مقدم  بر هرچیز می دانست،به امر او همسر و فرزند خردسالش را که سالهای سال برای داشتنش انتظار کشیده  بود،در بیابان  رها کرد و تنهایشان گذاشت.داستان  سعی هاجر را حتماً می دانید که برای یافتن آب و سیراب کردن فرزندش اسماعیل ،هفت  بار بین کوه  صفا و مروه  دوید تا این که خداوند بر او و کودکش رحمت آورد و از زیر پاهای اسماعیل چشمه ی آبی بیرون آمد که زمزم نامیده  می شود.آری ابراهیم مردی الهی بود که برای رضای خداوند،هرکاری که از دستش برآمد انجام داد. اما سخت ترین آزمایش الهی وقتی انجام ...

  • عید سعید قربان مبارک باد.

  • عید غدیر مبارک

    یا علی: در غدیرخم پیمبر دست ِتو تا گرفت و گفت از اوصاف تو، تو برای شیعیان گشتی امام چون پیمبر کرد حجت را تمام: «هرکسی را که منم مولای او شد علی هم رهبر و مولای او» بعدِ پیغمبرچه محنتها کشیدی یا علی بهرِ حفظ دین چه زحمتها کشیدی یاعلی تا نیفتد فتنه در دینِ نبی لب فرو بستی ز گفتن، یاعلی دردها انباشتی در سینه ات شد پر از غم سینه ی بی کینه ات دردها با کس نگفتی ،جز به چاه در دل شب ،شاهدت:انجم و ماه گرچه  بودی شیعیان را رهنما لیک افتادند در راه خطا دشمنانت آتش کفر و نفاق افروختند مسلمین  را در میانش سوختند لیک هرکس با تو گردید آشنا دورماند از آن همه کفر و خطا عدل و داد و مهر و احسانت،علی اسوه ای شد بهرِ یارانت،علی این زمان چون دُرِّ نابی در صدف، گشته ای مدفون تو در شهر نجف جان من قربان نامت ،یاعلی جان فدای آن مرامت،یاعلی

  • عید فطر در شعر فارسی

    عید فطر در شعر فارسی

    عید سعید فطر مبارک باد   روزه‌گیران جهان منتظر ماه نو اند عید فطر در شعر فارسی‌  محمدکاظم کاظمی شاعر معاصر افغان در یادداشتی بخش هایی از بازنمود عید فطر در شعر فارسی‌ را مورد بررسی قرار داده است . این بیت‌، یکی از صدها بیت از گنجینة شعر فارسی است که در آن‌، میان هلال عید و ابروی نگار مقارنتی دیده می‌شود. این‌، یکی از مضمون های رایج و شایع شعر فارسی است و البته کمتر به زیبایی بیت بالا پرورانده شده است‌. باری‌، عید فطر، یکی از زمینه‌های مهم محتوایی شعر فارسی است‌، و نه تنها در حوزة محتوایی‌، که در حوزة مضمون‌سازی نیز با جلوة تمام حضور دارد. در دیوان اکثر شاعران بزرگ کهن‌، اشاراتی به اجمال یا تفصیل به عید فطر می‌توان یافت و جالب این که این عید، بیش از دیگر اعیاد اسلامی‌، مورد توجه و نظر شاعران ما بوده است‌. به‌راستی چرا این گونه است‌؟ شاید این توجه ویژه‌، از این روی باشد که رخ‌نمودن عید فطر، تأثیر محسوس‌تر و ملموس‌تری بر زندگی و سلوک فردی و اجتماعی جامعة اسلامی می‌گذارد، به‌ویژه بر شاعران‌، به دلایلی که خواهیم گفت‌. با عید فطر، آدمیان دوباره به بسیار چیزهایی دست می‌یابند که یک ماه تمام از آنها به طور مطلق یا نسبی برحذر بوده‌اند. و بسیاری از این چیزها، چه به واقع و چه به مجاز، چه در کسوت مادی و چه در هیأت معنوی‌، در زندگی شاعران ما حضوری جدّی داشته‌است‌. با این ملاحظه‌، هر گروه از شاعران‌، به مناسبت دلبستگیهای خویش‌، نگاهی ویژه به عید فطر داشته‌اند و به نوعی از رسیدن آن اظهار خرسندی کرده‌اند. این نگاهها را می‌توان در یک دید کلی‌، چنین دسته‌بندی کرد. 1. نگاه عشرت‌جویانه‌. هیچ نمی‌توان منکر عشرت‌جویی اهالی قدرت در ادوار مختلف تاریخی بود و نمی‌توان تصوّر کرد که شاعران درباری نیز در این عشرت‌جویی شریک و سهیم نبوده‌اند. شعر درباری ما شعری است بسیار زمینی‌، توأم با شادخواری و کام‌جویی‌. و برای این گونه شعر و شاعران‌، ماه مبارک رمضان همواره ناگوار بوده‌است‌. آنان چه به میل خویش و چه به اکراه و اجبار، در این ماه از می و مطرب کناره می‌گرفتند و البته در تمام این سی روز، منتظر هلال عید بودند تا دوباره بر سر کار همیشگی آیند. چنین است که در شعر این شاعران‌، ستایش عید توأم است با بدگویی شدیدی از ماه مبارک رمضان‌. و عید هم فقط از همین زاویه نگریسته می‌شود که درهای بسته را بازمی‌گشاید. ببینید که فرخی سیستانی چگونه به بهانة آمدن عید، ماه رمضان را می‌نکوهد. روزه از خیمة ما دوش همی‌شد به شتاب‌ // عید فرخنده فراز آمد، با جام شراب‌ // چه توان کرد اگر روزه ز ما روی بتافت‌؟ // نتوان گفت مر ...

  • کارت آموزه

    کارت آموزه

    روال کار من این است که بعد از هر تدریس کارتی به بچه ها میدهم که آموزه تدریس شده به شکل جذابی در آن طراحی شده است.این کارت را به تعداد همه درست میکنم و بعد از هر تدریس جدید به بچه ها میدهم که والدین از تدریس آن روز مطلع باشند .این چیزی غیر از گزارش ماهانه است. بچه ها از اینکه دست پر از کلاس بیرون بروند خیلی لذت میبرند . این یک فرصت آموزشی فوق العاده است که علیرغم همه زحماتش ولی فواید زیادی دارد به پشت کارت معمولا آهن ربا میچسبانم و به بچه ها میگویم که آن را روی در یخچال بچسبانند . این طوری آموزه کلاس در معرض دید همه اعضای خانواده قرار می گیرد ودر واقع یک تاثیر غیر مستقیم روی خانواده هم خواهیم داشت. و تبلیغ خوبی برای ذوق و سلیقه معلم قرآن هم می شود واگر روی کارت نام مرکز قرآنی هم نوشته شود برای خود مرکز هم نوعی تبلیغ خواهد بود. به والدین می گویم که از این کارت روی یخچال به عنوان نوعی دیده شدن مفید برای کودک استفاده کنند . مثلا وقتی خاله یا عمه می آیند به آنها نشانش بدهند وبا افتخار بگویند که فرزند من کلاس قرآن می رود و در آنجا اینها را به او داده اند یعنی کلاس قرآن رفتن بچه بشود باعث خوشحالی و سرفرازی کودک و این کارتها بشود نماد در معرض دیدش.بسته به ذوق و سلیقه مربی میشود این کارتها را به شکل های مختلف و منطبق با نوع آموزه درست کرد.امروز یک نمونه کار را به شما نشان میدهم همراه با الگو.   و این هم الگوی کار این الگو را روی کاغد آچار رنگی پیرینت گرفتم و تصویر آموزه خود را داخل آن چسباندم پشت کار آهن ربا دارد. میتوانید آن را روی کاغذ سفید چاپ کنید و دور آن را ببرید به بچه ها بدهید داخل آن نقاشی آزاد بکشند برای مامانشان یا اگر توانایی خواندن و نوشتن دارند مطلبی برای مامان داخلش بنویسند بعد طبق سلیقه خودشان آن را رنگ کرده یا تزیین کنند. یک نمونه کار ازاینجا واینجا ببینید.