طبل سه ضرب

  • موسیقی و زورخانه (ورزش باستانی)

    موسیقی و زورخانه (ورزش باستانی)

    موسیقی و زورخانه (ورزش باستانی)ورزش باستانی یا زورخانه ای یکی از قدیمی ترین و در عین حال کامل تربن ورزشهای جهان استکه با فرهنگ قومی ، ملی، اساطیری و دینی ایرانیان عجین شده است و شامل حرکاتی متنوعیاست که هر یک با ابزاری شبیه به یکی از ادوات جنگی عهد باستان اجرا می شوند. از دیر باز اجرای حرکات ورزش باستانی با نواختن ضرب و زنگ و قرائت اشعار حماسی ، دینی و عرفانی که توسط مرشد اجرا می شود و اثبات شده است که آهنگ ضرب مرشد ، ریتم، سرعت، شدت و توالی حرکات را تعیین نموده و موجب هماهنگی حرکتی بین ورزشکاران خواهد شد.در گود زورخانه تنها ریتم است كه عواطف گوناگون و انسانی ورزشكاران را بازگو می‌كند . پا زدن و انواع حركات زورخانه نظیر شنای پیچ ، گورگه گرفتن ، سنگ و چرخ و میل بازی و كباده كشیدن همه حكایت از سابقه دیرین این ورزش با موسیقی و ضربهای متنوع آن دارد .برای هر یك از اجزاءورزش زورخانه‌ای ، قطعات موسیقی ( سازی و آوازی ) وجود دارد كه مرشد آنرا اجراء می‌كند . ریتم این قطعات را ( تندی و كندی ریتم و ملودی ، تأكیدها ، به تدریج تند و یا كند شدن‌ها، و غیره ) مرشد بر اساس حس و حال موجود در فضای زورخانه و در بین ورزشكاران،تغییر می‌دهد . همچنین بر اساس تحقیق های به عمل آمده ثابت شده که موسیقی زورخانه ای تاثیر بسیار بالاییدر عملکرد و حرکات ورزشکاران زورخانه دارد.ملودیهای موسیقی زورخانه در گذشته با سازهای مختلفی مانند ضرب ، نی و سه تار انجاممی‌شده ولی امروزه موسیقی زورخانه تنها شامل آواز به همراهی ضرب زورخانه است و غالباً هر دو را مرشد اجراء می‌كند . اجزای موسیقی زورخانه ایمشخصاً دو ساز در اجرای موسیقی زورخانه حضور دارد:- تنبک ،تمبک یا " ضرب زورخانه - زنگ زورخانهضرب زورخانه ساز اصلی اجرای موسیقی زورخانه تمبک است. تمبک زورخانهاز جمله سازهای پوستی و طبل های یک سو پوست است که بدنه آن از گل پخته ساخته می شود، گرچه درگذشته نمونه های چوبی و فلزی آن نیز وجود داشته است .تنبک زورخانه رکن مهم مراسم ورزش زورخانه یا ورزش باستانی و بزرگترین پوست صدای یک طرفه(یک طرف باز) از لحاض اندازه در ایران است که با دست نواخته می شود.تنبک زورخانه در قیاس با تنبک در اجرای موسیقی دستگاهی، دهانه باز تری دارد و نفیر آن نیز کوتاه تر و گلوی اتصال نفیر با بدنه اصلی ،تنگ تر است. امروزه تنبک سفالی زورخانه را بیشتر در کارگاههای سفالگری یزد ، همدان و اصفهان می سازند . در مجموع مبنای اصلی تمام حرکات ورزشی در زورخانه ،از سرنوازی تا سنگ گرفتن ، شنا ،میل گرفتن ،میل بازی ، چرخ ، کباده و ... ریتم های اجرا شده توسط تنبک است.ریتم های رایج در اجرای ضرب زورخانه و در ...



  • حرا (روستای طبل و سهیلی )

    حرا (روستای طبل و سهیلی )

  • ضرب المثلهای مشهور ایران و جهان با کاربرد و معنی

    2 ضرب المثلچاله چوله چيزي را پر كردن: نواقص را برطرف كردن ، قرضها را پرداخت كردن. چاقو دسته خودش را نمي برد: هيچ آدم عاقلي به خودش زيان نمي زند، خويشاوند به خودي آزار نميرساند. چارديواري اختياري: محترم بودن خانه و زندگي هركس، اختيار زندگي و محدوده خود را داشتن چار ميخه كردن: پي و پايه چيزي را محكم و استوار كردن ، محكم كاري كردن چارتكبير زدن : ترك كسي را براي هميشه گفتن، يكباره از چيزي چشم پوشيدن چاه كن هميشه در ته چاه است: هر بدي و ظلم به ديگران در پايان گريبانگير خود آدم ميشود. همانند: چه مكن بهركسي،اول خودت دوم كسي. چشم و همچشمي كردن: رقابت كردن با ديگران ، هم طرازي نمودن با اطرافيان چشمها چهار تا شدن: دندش نرم ميخواست چنين كاري نكند، از تعجب چشمها را گشاد كردن. چشم وگوشي كسي باز بودن: از همه جا آگاه بودن، درجريان امور قرار داشتن، آدم با تجربه و فهميده چشم و گوش بسته : از هيچ جا و هيچ چيز باخبر نبودن، چيزي نياموخته و بي تجربه چشم ودل سير است: به هيچ چيز اعتنايي ندارد، اختيار نفس خود را دارد   ۳ ضرب المثلرکاب دادن : سر موافقت داشتن - مطیع شدن رگ خواب کسی را به دست آوردن: نقطه ضعف پیدا کردن- کسی را تابع اراده خود کردن رگ دیوانگیش گل کردن: از شدت خشم دست به کارهای نامعقول و غیر طبیعی زدن رگ عیرتش جنبید: حس شهامت و جسارتش تحریک شد. رنگ به رنگ شدن: از شدت شرمندگی رنگ به صورت آوردن- تغییر رنگ رخسار روبراه بودن: مرتب و آماده بودن - سرسازش داشتن روبرو بودن به از پهلو بود: لذت هم صحبتی دو نفر و برخورداری از دیدن یکدیگر بیشتر و بهتر است روبرو کردن : مواجهه دادن دو نفر برای کشف مطلبی روبند کردن کسی: در پیشرفت کار خود از حجب و حیای کسی استفاده کردن روده بزرگه روده کوچیکه را خورد: از شدت گرسنگی بیتاب شده - سروصدای شکم گرسنه درآمده روده درازی کردن: یکریز حرف زدن - پرگویی و وراجی کردن روز از نو روزی از نو: هرروز برای خود به تلاشی جداگانه نیاز دارد روزه شک دار گرفتن: در امور و یا کارهای که احتمال شکست و زیان است وارد شدن رو که بدهی آستر هم می خواهد: از خوشرویی و مهربانی کسی بهره جویی کردن روغن چراغی ریخته وقف امامزاده : منت گذاشتن خشک و خالی و بی خاصیت   ۴  ضرب المثلمیخ دوز شدن (میخکوب شدن): محکم در جای خود ماندن، بشدت مات و مبهوت شدن. میخ دو شاخ برزمین فرو نرود: با دوئیت و نفاق کاری از پیش نمیرود و منافع مشترک را از بین میبرد. میخش قایم است: اساس کارش استوار است، پشتیبانش پر زور و قوی است. میخ طویله پای خروس: کسی که قد کوتاه و پستی دارد، آدم قد کوتاه میخواهد از آب بگذرد و پایش هم تر نشود: در پی سودجودیی می افتد ولی کمترین زحمت و خرجی را ...

  • اصطلاحات مربوط به beat يا ضرب

    داون بیت - down beat : به ضرب اول هر میزان گفته می شود که معمولا رهبر ارکستر چوب خود (baton) را به سمت پایین حرکت می دهد و شروع میزان را مشخص می کند. نوازندگان موسیقی معمولا در اجرای داون بیت بیشترین تاکید (accent) را اعمال می کنند. بک بیت - back beat : اصطلاحی است در موسیقی برای ضربهای شماره دو و چهار در میزانهای چهار ضربی، به همین دلیل از این اصطلاح برای میزانهای 12/8 - معادل 4/4 ضربدر 3/2 - نیز استفاده می شود. این اصطلاح در مقابل down beat که به ضرب اول میزان گفته می شود کاربرد دارد. آپ بیت - up beat : ضربی است که بدون تاکید (accent) قبل از ضرب اول میزان بعدی اجرا می شود. بعنوان مثال در یک میزان 4/4 به ضرب سوم آپ بیت گفته می شود. توجه کنید که در بسیاری از قطعات موسیقی از ضرب چهارم یک میزان ناقص قطعه شروع می شود به این ضرب یا نت پیک آپ (pick up) یا آناکروسیس (anacrusis) هم گفته می شود. در اینجا نیز اصطلاح آپ (up) از جهت حرکت چوب رهبر ارکستر گرفته شده است. افتر بیت - after beat : ضربی است که بر خلاف حالتهای عادی نوازنده به آن تاکید می کند. این اصطلاح بیشتر توسط نوازندگان پرکاشن و درامز بکار برده می شود. بنابراین چنانچه نوازنده روی ضربهای سه و چهار در میزان چهار ضربی (یا هر ضرب ضعیف دیگر) تاکید کند، در اصطلاح او after beat می زند. آف بیت - off beat : اصطلاحی است در موسیقی و به حالتی گفته می شود که در آن داون بیت ها - یا همان ضربهای قوی - با سکوت جایگزین می شوند و یا به ضرب ضعیف قبل متصل می شوند. اصطلاح هنگامی بکار برده می شود که در یک ریتم موسیقی در غالب موارد ضرب قوی به صورتی که گفته شد اجرا شود. اصطلاح beat در موسیقی و نوازندگی درامز و پرکاشن کاربردهای دیگری - غیر از تئوری موسیقی - نیز دارد که در زیر به مواردی از آن اشاره می شود. برک بیت - break beat : اصطلاحی است که بیشتر در موسیقی معاصر (پاپ، راک ، هاوس و ...) بکار برده می شود و منظور ضربی است از هنگامی که همه سازها در اجرای موسیقی بجز درامز و پرکاشن سکوت می کنند. بلست بیت - blast beat : به حالتی گفته می شود که نوازنده درامز طبل یا سنج یا های هت (snare,cymbal,hi-hat) های خود را بطور متناوب به لرزه در می آود

  • اولین زنجیرزنی محرم در بازار تهران

    منبع :  هیئت سردار علقمه (ع) به گزارش خبرنگار آئين و انديشه فارس، ابراهيم ششكلاني و عباسقلي علي‌خانلو، هيأت مكتب تشيع را در سال 1272 در تبريز تأسيس كردند و پس از سلطنت رضاخان و ممنوعيت فعاليت‌هاي عزاداري، علي‌خانلو به تهران آمد و در سال 1319 اين هيأت را دوباره راه‌اندازي كرد. طول عمر فعاليت مكتب تشيع در تبريز حدود 30 سال بود و پس از سخت‌گيري‌هاي حكومت و تنگ شدن فضا براي عزاداران و برگزاري مجالس پنهاني، حاج عباسقلي علي‌خانلو، يكي از بانيان هيأت به تهران آمد و دوباره هيأت را در تهران بنا گذاشت. اين اتفاق در سال 1319 شمسي رخ داد و در همان سال بود كه مكتب تشيع به عنوان اولين هيأت در ميان اقوام فارس و آذري، به‌صورت علني و بدون واهمه از مأموران دولتي شروع به عزاداري براي شهدا و اسراي دشت كربلا كرد. اين اقدام بدون شك نشأت گرفته از روح آزاده متوليان مكتب تشيع بود.* اخلاص رمز پايداري حاج عباس‌قلي علي‌خانلو كه به حاج قلي زنجيرزن معروف بود، براي راه‌اندازي دوباره هيأت از افرادي همچون حاج ابراهيم ششكلاني، حاج حسن مسأله‌دان و حاج محمود خوشخو كمك گرفت و به گفته اعضاي قديمي هيأت، پايه‌گذاري مكتب تشيع تهران از اخلاص بالايي برخوردار بوده است. سيدمحمد ميررضايي از اعضاي هيأت‌مديره مكتب تشيع مي‌گويد: "هر هيأتي كه پايه‌اش با خلوص گذاشته شود، هيچ‌گاه تعطيل نخواهد شد. شايد يك روز ضعيف شود، اما به فعاليت خود ادامه خواهد داد. همين هيأتي كه حاج قلي راه‌اندازي كرد، چون بر پايه اخلاص بود، پس از گذشت اين سال‌ها همچنان فعاليت مي‌كند. هرچند در دوره‌اي ضعيف شد، اما امروز پابرجاست. " اشاره ميررضايي به ضعيف شدن هيأت در بين سال‌هاي 68 تا 74 شمسي است. تا جايي كه جلسات صبح جمعه مكتب تشيع تنها با 8 يا 9 نفر و جلسات ماه رمضان تنها با 4 نفر برگزار مي‌شد. حتي در آن دوران دسته زنجيرزني هيأت مكتب تشيع تنها با 8 زنجيرزن به سمت بازار تهران در روزهاي تاسوعا و عاشورا حركت مي‌كرد. تا اينكه نسل سوم و چهارم هيأت، نيروي جواني و انرژي را به مكتب تشيع تزريق كردند. تا جايي كه حتي پس از گذشت 62 سال از تأسيس هيأت، حسينيه مكتب تشيع را در سال 81 احداث كردند. ميررضايي در اين باره مي‌گويد: "در ابتداي كار، جلسات هيأت به‌صورت سيار در خانه‌ها برگزار مي‌شد. پس از چند سال در ايام عزاداري‌هاي مختلف، منزل يكي از اعضا به عنوان حسينيه انتخاب مي‌شد تا اينكه بعد از رونق دوباره هيأت، حسينيه مكتب تشيع در سه راه حسن‌آباد تهران خريداري و در سال 85 نيز بازسازي شد. " حاج قلي زنجيرزن بيشترين سهم را در ارتقاي جايگاه مكتب تشيع به عهده دارد. هر چند در ...

  • ضرب المثل های ایرانی ((ط))

    « ط » ضرب المثل هاي ايراني  

  • داستان میراث سه برادر

    میراث سه برادر   در زمان قدیم مردی بود که سه پسر داشت . او در زندگی خود تنها ثروتی که داشت یک نردبان ، یک طبل و یک گربه بود . وقتی که مرد ، نردبان را پسر بزرگ ، طبل را پسر وسطی و گربه را پسر کوچک برداشت . پسر بزرگی بعد از مرگ پدرش به فکر دزدی افتاد . یک روز نردبان را برداشت برد به دیوار خانه حاجی گذاشت تازه می خواست از نردبان بالا برود که صدای حاجی را شنید که به زنش میگفت :« من میروم با فلان شخص معامله کنم . اگر معامله من و او سرگرفت یک نفر را می فرستم جعبه پول را به او بده بیاورد .» این را گفت و از خانه بیرون رفت . پسری که می خواست برود به خانه حاجی دزدی کند تمام حرف های حاجی را شنید یواشکی نردبان را برداشت برد خانه خودش گذاشت و برگشت آمد در خانه حاجی را زد .زن حاجی پرسید :« کی هستی ؟» پسر گفت :« حاجی مرا فرستاده که جعبه پول را ببرم » زن حاجی هم خیال کرد که حاجی او را فرستاده . جعبه پول را به او داد . پسره هم با خوشحالی جعبه را برداشت و برد . وقتی که حاجی به خانه برگشت زن از او پرسید که :« معامله تو با فلان شخص چطور شد ؟» حاجی گفت :« هیچ ، معامله ما سر نگرفت » زنش گفت :« پس پول بردی چکار کنی ؟» حاجی گفت :« پول کجا بود ؟» زنش گفت :« مگرتو پسر را نفرستاده بودی که پول ببرد ؟» حاجی گفت :« من کسی را نفرستادم !» خلاصه حاجی پول خود را نیافت وپسر بزرگی با پول حاجی ثروتمند شد . برادر وسطی که دید برادر بزرگش رفته و با نردبانش برای خودش پول پیدا کرده او هم طبل را برداشت و راه افتاد تا اینکه شب شد رفت در یک رباط خرابه خوابید هنوز بخواب نرفته بود که چند تا گرگ آمدند توی رباط . او از ترس گرگها رفت خودش را جابجا کند که طبل او صدا کرد . گرگها از صدای طبل ترسیدند و فرار کردند ضمن فرار خوردند به رباط خرابه . در رباط بسته شد . پسر که دید گرگها ازصدای طبل او ترسیدند خوشحال شد و طبل را برداشت بنا کرد به زدن . گرگ ها هم از ترس هی خود را به درو دیوار می زدند . بازرگانی در آن وقت شب داشت از آنجا میگذشت دید توی رباط سرو صدا بلند است . تاجر تا دررباط را باز کرد گرگ ها ریختند بیرون و فرار کردند . مرد طبل زن وقتی دید بازرگان دررا باز کرد و گرگ ها بیرون رفتند آمد جلو و گریبان او را گرفت و گفت :« چرا در رباط را باز کردی که گرگ ها فرار کنند ؟» این گرگ ها را پادشاه به من داده بود که رقص کردن به آنها یاد بدهم . حالا من باید چکار کنم ؟ اگر بروم دنبال گرگ ها که آنها را جمع آوری کنم خرج زیادی برایم برمی دارد . حالا باید یا خسارت مرا بدهی یا اینکه میرویم پیش شاه از دست تو شکایت می کنم .» بازرگان هم از ترس اینکه مبادا پیش شاه از دست او شکایت کند پول زیادی به او داد و رفت . این برادر هم از ...

  • ضرب المثل

      نشخوار آدمیزاد حرف است: اگر پرگویی می کنم ایرادی ندارد، حرف زدن خود نوعی از سرگرمی است. نشسته پاک است: به شوخی، شخصی است که به تمیزی بدن و جامه اش بی اعتناست. نصیب کسی را کسی نخورد: همانند: روزی کس را، کس نخورد. نطقش کور شدن: براثر گفتگو وجنجال سخن کسی قطع شدن، از ادامه صحبت بازماندن. نظر زدن : به چشم بد نگاه کردن، از نظر عوام چشم زخم بودن. نشادرش تند است: به شوخی، در کارها شتاب وعجله میکند نسیه آخر به دعوا رسیه: همانند: معامله نقدی بوی مشک میدهد. نزن در کسی را تا نزنند درت را: همانند: چو بد کردی مباش ایمن ز افات نشترش بزنی خونش درنمی اید در نهایت خشم و عصابیت است، سخت آشفته است. نرم کردن: شخصی را به منظور خاصی مطیع و رام خود کردن نرم نرم پوست کندن: آرام آرام و به ملایمت کار خود را به ضرر دیگری فیصله دادن   + نوشته شده در  سه شنبه یازدهم اردیبهشت 1386ساعت 11:42  توسط علی  |  GetBC(31); نظر بدهید ضرب المثل ضامن بهشت و دوزخش نیستم: من وظیفه خودم را به خوبی انجام میدهم وکاری به بد و خوب بعدش ندارم. ضرب شستی به کار بردن: برای پیشرفت امر خود تدبیری به کار بردن، با هر حیله بر حریف غالب شدن. ضرب دستش را چشیده است: برتری حریف خود را می داند و جرئت مقابله با او را ندارد. ضرر را از هر کجا جلویش را بگیری منفعت است آدم عاقل همینکه فهمید راهی را به اشتباهی رفته، برمی گردد. طاق ابرو نمودن: کاری مخصوص زنان، عشوه گری کردن طاقت کسی طاق شدن: بیقرار شدن ، آرام خود از دست دادن. طبل زیر گلیم زدن: پنهان داشتن موضوعی که همه می دانند، پنهانکاری کردن طرف کسی را گرفتن : پشتیبانی از کسی کردن، از کسی حمایت و طرفداری کردن طشتش از بام افتاده : راز نهان کسی آشکار شدن، رسوا شده است طی نکرده گز کردن: بدون مطالعه و نسنجیده دست به کاری زدن طوق لعنت برگردن کسی افتادن: گرفتار زحمت و دردسر شدن، دچار همسر بد رفتار و بد اخلاق شدن طناب گدایی کسی را بریدن: از ادامه کمک به کسی خود را رها ساختن طمع زیاد مایه جوانمرگی است: ادم طمع پیشه غالبا جان خود را به خطر می اندازد + نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم فروردین 1386ساعت 16:7  توسط علی  |  GetBC(30); نظر بدهید ضرب المثل عاشق چشم و ابروی کسی نبودن: مفت و مجانی برای کسی کار نکردن ، بی جهت برای کسی به آب و آتش نزدن. عاشقی پیداست از زاری دل : همانند: رنگ رخساره خبر میدهد از سرضمیر عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد: به دست آوردن مطلوب خویش کار چندان آسانی نیست. عاقبت به خیر شدن: به رستگاری و راه خوشبختی رسیدن عاقبت جوینده یابنده بود: باجستجو و تلاش به مقصود خود نایل خواهی شد عاقبت خشم پشیمانی است. از آدم خشمگین کارهای سرمی زند که سپس باعث ...