مسافرخانه هاي تهران

  • از هتل ها و مسافرخانه های ملارد چه خبر ؟

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />    از هتل ها و مسافرخانه هاي شهر ملارد چه خبر؟  



  • لیست کامل ، قیمت ، مشخصات و تصاویر هتلهای تهران با درجه بندی

      لیست کامل ، قیمت ، مشخصات و تصاویر هتلهای تهران با درجه بندی کلیک کنید

  • «مسافرخانه سعادت» در مرحله صداگذارى:

    محمد رحمانيان با اعلام قرارگرفتن مجموعه تلويزيونى «مسافرخانه سعادت» در مرحله مونتاژ صداگذارى از احتمال پخش اين برنامه در پاييز ۸۷ خبر داد. اين كارگردان در گفتگو با ايسنا، مضمون قصه هاى «مسافرخانه سعادت» را كاملاً اجتماعى خواند و افزود: در هر قسمت از اين مجموعه كه حدود ۱۸ دقيقه به طول مى انجامد، سعى شده است كه در يك مدت زمان كوتاه به موضوع از ابتدا تا انتها پرداخته شود. نمونه اين قبيل كارها در خارج از كشور بسيار ساخته شده است كه يكى از نمونه هاى درخشان آن مجموعه «طنز» است كه مسايل مربوط به جوانان را بررسى مى كند. وى ادامه داد: «مسافرخانه سعادت» نيز ساختارى مشابه اين قبيل كارها را دارد؛ اين مجموعه شامل نمايش هاى كوتاهى است كه در يك لوكيشن مى گذرد و در اين فضاى كوتاه به شدت دكوراتيو است. رحمانيان كه خود وظيفه سرپرستى نويسندگان را برعهده دارد از محمد رضايى راد و ايوب آقاخانى به عنوان ديگر نويسندگان مجموعه تلويزيونى «مسافرخانه سعادت» نام برد. به گفته اين كارگردان و نويسنده، تمامى داستان هاى «مسافرخانه سعادت» از وجوه انسانى برخوردار است و درحالى كه تمامى قصه ها در تهران سال ۱۳۸۶ تعريف مى شود اما از آن جا كه رابطه ميان انسان ها در هر دوره اى قابل تعريف است، نمايش هاى مسافرخانه سعادت را نيز مى توان به هر دوره اى تعميم داد. محمد رحمانيان در پاسخ به پرسشى درباره ساخت مجموعه هاى متعددى در تلويزيون كه لوكيشن هاى همه آن ها يك مسافرخانه، ق«مسافرخانه سعادت» در مرحله صداگذارى:هوه خانه و محلى مشابه آن ها است، متذكر شد: لوكيشن هاى ايستگاهى بهانه اى دراماتيك هستند. وى ادامه داد: لوكيشن ايستگاهى «مسافرخانه سعادت» به طبع آثار اسماعيل خلج انتخاب شد كه در كارهاى قبلى ام نيز به همين شيوه عمل كرده بودم. كارگردان «مسافرخانه سعادت» تأكيد كرد: استفاده از لوكيشن هاى ايستگاهى نه تنها ايرادى ندارد بلكه بسيارخوب است چراكه شخصيت هاى متعددى وارد كار مى شوند. رحمانيان در پاسخ به اين پرسش كه آيا در نگارش متن «مسافرخانه سعادت» از نمايشنامه ها و داستان هاى ديگر بهره گرفته است، گفت: يكى دوتا از قصه ها نگاهى به داستان ها و نمايشنامه هاى ديگر داشته اند. رحمانيان در پاسخ به پرسشى درباره كارهاى جديدى كه قصد ساخت آن ها را در تلويزيون دارد، گفت: يكى از آرزوهاى من اين است كه نمايشنامه «پلكان» مرحوم رادى را براى تلويزيون كار كنم، اما تاكنون چندبار به تلويزيون پيشنهاد داده ام و هربار رد شده است.

  • سفري که اي کاش نمي رفتيم! و فقری که ای کاش نبود!

                                               سه روز آخر هفته گذشته (22 تا24 شهريور) به صورت خانوادگي سفري به کرمانشاه به همدان داشتيم. شب اول را در مهمانپذيرهاي - يا همان مسافرخانه ها- ميدان آزادي کرمانشاه سر کرديم. ده تا مهمانپذير را سر زديم چشم تان روز بد نبيند همه قديمي و کثيف بود. وارد ساختمان که مي شدي از بوي نم و سيگار و بوهاي ديگري که از در و ديوارها مي آمد حال آدم را به هم مي خورد. هر کدام هم اتاق هايشان يک چيز کم داشتند. يکي دستشويي نداشت، يکي حمام نداشت و از اين قبيل. بيشتر آن ها هم حمام و دستشويي شان توي راهرو و مشترک بود و به چه افتضاحي. بگذريم و بيشتر از اين حالتان را خراب نکنم. صد رحمت به مسافرخانه هاي ميدان راه آهن تهران. به هر مصيبتي بود اين شب را صبح کرديم، که اگر مجبور نبوديم هيچ وقت به اين مسافرخانه ها نمي رفتيم. پنج شنبه را براي غار قوري قلعه، تاق بستان و بيستون برنامه ريزي کرده بوديم. نهار قرار بود تاق بستان باشيم اما حالمان گرفته شد. ظهر که از غار به تاق بستان برگشتيم با صحنه دلخراشي روبرو شديم و همه مجموعه را خراب کرده بودند. کساني که قبلا به تاق بستان رفته اند مي دانند "مجموعه" که مي گويم يعني چه. همه چيز را درست تا پاي تاق ها خراب و گود کرده بودند. آب استخر کوچک کنار تاق ها تا پاي کتيبه ها آمده بود. آبي سبز و جلبک گرفته که بيشتر از خود آثار توجه آدم بازديدکنندگان را جلب مي کرد. فاصله کتيبه ها و بازديدکنندگان همين چاله آب بود. آب درياچه سابق هم به صورت يک گودال بزرگ آب راکد درآمده و بو گرفته بود. همه ساختمان ها و سازه هاي مجموعه را با بلدوزر خراب کرده و شخم زده بودند که بلدوزرش هنوز آنجا بود و ديديم. دقيقا شبيه يک ساختمان خراب و گود برداري شده. همه سنگ، مجسمه ها، و سر ستون هايي که قبلا در موزه بودند همين طور کنار راه ريخته شده بود. بچه ها سوار اين اشياء مي شدند و بازي مي کردند. خوراکي ها و تنقلات شان را روي اين مجسمه هاي چند هزار ساله مي خوردند و روي آنها مي ريختند، انگار نه انگار که اين اشياء، آثار باستاني چندين هزار ساله و جزو ميراث فرهنگي مملکت است. خلاصه وضعي بود که اشک آدم در مي آمد. روي بنرهايي که ميراث فرهنگي زده بود نوشته بود اين مجموعه قرار است براي ثبت در ميراث جهاني بازسازي و احياء شود. از مسئولان مجموعه هم که پرسيدم گفتند يکي سالي مي شود که اين جا را خراب کرده اند. آن روز هم که ما آنجا بوديم کار نمي کردند. بعد از ظهر هم به بيستون رفتيم. بيستون با وجود اينکه چند سالي است که جزو آثار ميراث جهاني در يونسکو به ثبت رسيده هم چنان بي سر و سامان و نامرتب بود. همان درياچه لجن گرفته و پر از آشغال ...

  • پايان نمايش

    كارگردان: بهمن زرين پور مدير تصويربرداري: ناصر محمودكلايه طراح صحنه: بهرام بادرام پور طراح لباس: نيلوفر محلاتي  طراح جهره پردازي: مهين نويدي  مدير برنامه ريزي و دستيار اول کارگردان: عليرضا سبزواري صدابردار: امير فدايي مدير جلوه هاي ويژه: عباس شوقي  عكاس: علي کوچکي تهيه كننده: رضا انصاريان بازيگران:       امین زندگانی - سولماز غنی - اسماعیل شنگله - فریبا متخصص - محمود عزیزی - نیکو خردمند -  مینا جعفرزاده  - اميررضا دلاوري - محمد عمراني و شهرام عبدلي - ابراهيم آبادي - سهيلا رضوي - شمسي فضل الهي محصول: ۱۳۸۴ این مجموعه داستان زوجی جوان دردهه 40 است، مرد به جهت مبارزات سیاسی به زندانی نامعلوم می افتد و همسر برای یافتن او جست و جویی را آغاز می کند. این موضوع بهانه ای می شود تا وقایع تاریخ معاصر ایران از جمله قیام 15خرداد سال 42 به تصویر کشیده شود.   از يکشنبه 18 تير ۱۳۸۴، گروهي از بازيگران و عوامل سينما و تلويزيون به کارگرداني بهمن زرين پور در يکي از مسافرخانه هاي خيابان چراغ برق تهران ، کار توليد سريال «پايان نمايش» را آغاز کرده اند. زرين پور، از بازيگران قديمي سينماي ايران است که در سالهاي گذشته سريال هاي «عطر گل ياس» و «آواي فاخته» را براي شبکه يک کارگرداني کرده است .  اين سريال در 15 قسمت 50 دقيقه اي براي گروه فيلم و سريال شبکه يک سيما توليد شده است. «پايان نمايش» پيش توليدي نسبتا طولاني را پشت سر گذاشت و پس از حدود 2 سال در نهايت از ابتداي ۱۳۸۴ با نهايي شدن فيلمنامه و پايان تحقيقات ، روند توليد آن جدي تر شد.

  • قرص ها

    قرص ها

    کپسول امپرازول قرص متورال قرص لوزن 25 کلسي بن CALCIUM –D قرص کارويدال (6.25,12.5,25) قرص فلووکسامين قرص آملوپرس قرص آ-اس-آ قرص آ ث آ قرص استامينوفن کدئين

  • مولا ويلا نداشت !!!

    امروزه هنوز هم موسپيد كردگان انقلاب اسلامي كه دلي هم در گروي ادب و هنر برخاسته از آتش انقلاب دارند، علي‎رضا قزوه را با « مولا ويلا« نداشت و مجموعه « از نخلستان تا خيابان« مي‎شناسند. او با اين شعر خود، ره صدساله را يك‎شبه پيمود. در سال برزخي 1366، اين شعر و ديگر اشعار مجموعه « از نخلستان تا خيابان« فرياد كننده حديث دل بسياري از دل‎سوختگاني بود كه همواره به سبب رعايت مصالح انقلاب اسلامي، به سكوت و دندان بر دندان ساييدن و خون دل خوردن خو گرفته بودند. هرچه بود، « مولا ويلا نداشت« بي‏شك از آتش دل بسيجيان زبانه كشيد. بسيجياني كه لهيب خوفناك كربلاي 5 را با گوشت و پوست خود چشيده بودند، پايي استوار در جبهه و گام لنگي در شهر داشتند و مقايسه اين دو فضا، بغض فرساينده اي را در وجودشان پديد مي آورد. علي‎رضا قزوه درباره اين سروده خود گفته است: «مولا ويلا نداشت اپيزودهاي مختلفي از شعرهاي بسيار كوتاهي است كه همه شعرهاي اعتراض و طنز تلخ بود. يك سلسله حرفهايي بود كه يكي دو ماه ذهنم را مشغول كرده بود و تكه‎تكه نوشته بودم كه دقيقا فكر مي‎كنم در درگيري ها و فضاهاي سياسي به هر حال جنگ فقر و غنا و اين بحث‌ها و انتقادها بود.» البته فرياد كردن اين سكوت در سال هاي پاياني دفاع مقدس، تبعاتي هم داشت كه آقاي قزوه درباره آنها گفته است: «معاون فرهنگي زندان اوين نامه يكي از مقاماتي را كه الآن فوت شده و نمي‌خواهم اسمش را بياورم آورده بود كه به خاطر شعر "از نخلستان تا خيابان " بايد مرا مي بردند زندان و از من سؤالاتي مي كردند كه احمد زارعي ايستاد و اجازه نداد و گفت بايد مرا ببرند. آن موقع من در دفتر مجله پيام انقلاب بودم چند مورد هم ديدم با آقاي دعايي در مجلس درگير شدند. اين شعرها در مجلس دعوا راه انداخته بود». خبرگزاري فارس متن كامل شعر «مولا ويلا نداشت» را به همراه توضيحات تكميلي جهت نزديك‏تر شدن هرچه بيشتر به فضاي سرايش اين اثر، تقديم علاقمندان مي نمايد: گفتم: چيزي بخوان. گفت: شرمنده‏ام. يك سال است چيزي نگفته‏ام. گفتم: براي عاطفه‏اي كه در ما مرده است رحم الله من يقرء الفاتحة مع الصلواة! گفتم: چيزي بخوان. گفت: رويم سياه، آخر مي داني كه . . . گفتم: مي‎دانم خشكسالي است اما در كيف‎هاي سامسونت هم يك خروار مضمون ناب نهفته است. امسال شعرها چنگي به دل نزد رباعي‎ها مثل هم بود بعضي خودشان را كشف كردند بعضي خودشان را باور كردند بعضي خودشان را گم كردند بعضي در مصاحبه‎هايشان خودكشي كردند شاعران پروازي هتل بازي آدمهاي از خود راضي دكه‎هاي سكه‎سازي! اصلاً مردم حق دارند كاسه «انوري»*(1) را بر سرتان خرد كنند كارمندان هنر فقط گزارش كار پر مي‎كنند ...

  • مصاحبه (قسمت دوم)

    متن زير مصاحبه روزنامه كيهان با آقاي بهاري در تاريخ يكشنبه ۲۵/۱۰/۸۴ مي باشد كه به گوشه اي از فعاليتهاي فداييان اسلام كه مقر و مركز مبارزاتي آنان دولاب بوده مي پردازد. ماجراي حسين علاء چه بود؟اين ماجرا هم عجيب بود چرا كه بعد از قتل رزم آرا قرار بر اين بود كه نخست وزير آينده از جانب ما و آيت الله كاشاني پيشنهاد شود اما در اين فاصله در پي مذاكراتي كه بين شاه و دربار با جبهه ملي صورت گرفته بود حسين علاء براي اين پست در نظر گرفته شده بود كه با مخالفت شديد نواب و آيت الله كاشاني رو به رو شد.شهيد نواب همان روز اعلاميه اي داد و از علاء خواست كه هرچه زودتر استعفا بدهد و علاء هم از آنجا كه فردي ترسو بود به دربار رفت و به شاه گفته بود كه من مزاجم با گلوله سازگار نيست و استعفا داده بود كه شاه هم مجبور شد مصدق را براي تشكيل كابينه به مجلس معرفي كند.چطور شد با مصدق اختلاف پيدا كرديد؟بعد از اينكه مصدق سركار آمد فدائيان اسلام با تاكيد بر اجراي خواسته هاي خود مبني بر اجراي احكام اسلامي تاكيد شده در پيمان نامه امضا شده در پيش از قتل رزم آرا را يادآور شدند اما مصدق با ارسال پيامي به نواب صفوي توسط مرحوم آيت الله طالقاني جواب داده بود كه من اولين و آخرين دولت نيستم و اين مطالبات را بگذاريد براي بعدها.اين جا بود كه ديگر براي ما مسجل شد كه جبهه ملي ها به ما كلك زده اند نه تنها به ما بلكه همه را فريب داده اند و همه حرف هاي گذشته شان براي كسب قدرت بود. جالب تر از همه اينكه هنوز يك ماه از حكومت مصدق نگذشته بود كه نواب صفوي بازداشت شد.يعني فكر مي كنيد رابطه اي ميان مصدق و بازداشت نواب وجود دارد؟بله، نواب اعلاميه اي درباره اجراي احكام به مصدق نوشت، مصدق هم رفته بود به دربار و از شاه اجازه خواسته بود كه براي حفظ امنيت جاني خود جلسات دولت را در منزلش تشكيل دهد و شاه هم ضمن موافقت با اين خواسته اسلحه اي هم به او داده بود تا در صورت لزوم از جانش دفاع كند. كه مصدق آن شعر معروف را در همين رابطه گفته: «گر نگهدار من آن است كه من مي دانم شيشه را در بغل سنگ نگه مي دارد».اين شد كه مصدق جلسات دولت را به خانه برد به طوري كه مردم شعار مي دادند: مصدق رفته توي پتو!فدائيان اسلام هر چه اعلاميه مي دادند، اما مصدق همچنان براساس تفكرات غربي خودش حركت و عمل مي كرد و اصلا در فكر اين نبود كه اينجا كشور اسلامي است، مردم آن مسلمان هستند و او موظف به اجراي احكام اسلام كه خواست مردم بوده است. او حتي فراموش كرده بود كه چه پيمان نامه اي را با فدائيان اسلام و آيت الله كاشاني امضا كرده است. تا اينكه كودتاي 28مرداد شد.درباره مضمون اين اعلاميه ها چيزي به ياد داريد؟مثلا تيتر ...

  • آسيب‌‌شناسي تبليغات محيطي و فضاسازي تبليغات شهري در تهران

    چندی پیش به اقتضای کارمندی گزارشی از وضعیت تبلیغات شهری تهیه کردیم.اما بعد دیدیم که هر کس آن را برداشته و به نام خود این سو و آن سو می فرستد. گفتیم یک بار برای همیشه این را در جایی ثبت کنیم. ---------------------------------------------------------------------------- مقدمه <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> تبليغات شهري و محيطي در شهر تهران، به دلايل متفاوت مورد توجه خيلي افراد است: مديريت شهري، ساكنان ثابت شهر، ساكنان موقت و عبوري شهر، صاحبان خدمات و كالاها.  براي اين تبليغات، اغراض ويژه‌اي مطرح است: تاثيرگذاري فرهنگي، تبليغ كالا يا خدمات،‌اطلاع‌رساني عمومي. تهران نيز ويژ‌گي‌هايي دارد.  در تلفيق شهر و تبليغ، چه حكايتي بايد مطرح شود؟ در اين باره و در اين مطلب، از چند زاويه به شهر و تبليغات آن، نظر افكند‌ه‌ايم و پس از طرح ابعاد متفاوتي از آن، ‌به جمع‌بندي پرداخته‌ايم.     يكم: شهر  شهر، جغرافيايي است كه مردمان مختلفي را با يك نگره و هويت يكسان در خود حفظ مي‌كند و اين مردمان، اگرچه از نقاط مختلف به درون يك شهر آمده باشند، با نام آن شهر و اركان و ساختار آن، شكل گرفته و هويت مضاعفي علاوه بر هويت اصلي خود مي‌يابند. اكنون، براي جغرافيايي كه مردمان را در خود جاي داده، در مبحث تبليغ، چه نگاهي مي‌توان داشت؟    دوم: ويژ‌گي‌هاي تهران تهران، شهري است با چند ويژ‌گي‌ ساده ولي مهم: - ايران، كشور اسلامي است- بنابراين، پايتخت آن بايد نشانه‌هاي فرهنگي اسلامي را نيز در خود نشان دهد.  - پايتخت ايران است – بنابراين از بعد بين‌المللي بايد چهره داشته باشد؛ براي مسافران خارجي وارد شده تصوير پايتخت يك كشور را بدهد، براي مردمان استان‌هاي ديگر نيز تصوير پايتخت ايران را بدهد، تهران بايد ايراني باشد. - در ايران، انقلاب اسلامي رخ داده و جمهوري اسلامي در آن استقرار يافته است – بنابراين نشانه وقوع انقلاب و نماد‌هاي آن و استقرار نظام جمهوري اسلامي بايد از آن دريافت شود.   - تهران، مناطق متفاوتي دارد- يا بر مبناي شمال (شميرانات)، مركز، جنوب (ري)، يا براساس مناطق شهرداري (1 تا 22).  - هر منطقه تهران، ويژ‌گي‌هاي خاص خود را دارد. هم از نظر بافت جمعيتي و هم ساختار شهري و تمايزات فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي.  - در تهران، اصلي‌ترين رويداد‌هاي كشور نمود دارد – اگر رويداد هنري است كه اصلي‌ترين مراكز هنري در هر رشته‌اي در اين شهر است و رويداد‌ها نيز عمدتا در اين مراكز در تهران شكل مي‌گيرد و اگر آموزشي يا فرهنگي و يا در ديگر زمينه‌ها، باز به همين ترتيب. - تهران به عنوان يك شهر،‌ عمدتا مصرف‌كننده است – بنابراين همه توليد‌كنندگان در پي نفوذ ...

  • گزارش «اعتماد» از وضعيت اسكان نوروزي فرهنگيان در مدارس

    هتلي به نام مدرسه– اعتماد 92/12/22گزارش «اعتماد» از وضعيت اسكان نوروزي فرهنگيان در مدارس   نويسنده: مريم بابايي     «يك اتاق 40-30 متري، نيمكت ها و صندلي ها گوشه اتاق انبار شده، تخته سياه با انبوه گچ تابلوي ديوار مقابل است، يك فرش موزاييك هاي سرد كف اتاق را نصفه نيمه پوشانده، شيشه بعضي پنجره ها ترك خورده و باد سرد مي آيد. خبري از تلويزيون، تخت، يخچال و مبل نيست. ذرات معلق گچ را به راحتي مي توان در كل اتاق ديد، يك گاز سه شعله يا يك يخچال در اتاقي در انتهاي راهرو، آشپزخانه 14- 10 خانوار است. دستشويي و حمام سيار هم گوشه حياط است.    وضعيت در يكسري جاها بهتر است. كف اتاق فرش پهن است، تميز و مرتب است، نيمكت ها و صندلي ها به انبار منتقل شده، يكي، دو تا پتو هم دور اتاق است، بعضا تخت هم دارد. شيشه پنجره ها سالم است، يخچال و بعضا تلويزيون هم دارد. تخته سياه اما همچنان سرجايش است و مدام يادآور كلاس درس و روزهايي غير از تعطيلات. »  اين تجربه معلمان در گفت وگو با «اعتماد» از اقامت در مدارس طرح اسكان موقت فرهنگيان در نوروز و تعطيلات است. يك بنر در ورودي استان ها و شهرها معلمان و نيروهاي آموزش و پرورش را هدايت مي كند به مدارس طرح اسكان نوروزي فرهنگيان. هزينه اقامت در اين مكان ها براي معلمان در مقايسه با هزينه هاي بالاي هتل ها و مهمان پذيرها چندان بالانيست. از شبي 8 تا 15 هزار تومان براي يك اتاق پنج نفري شروع مي شود و به ندرت به 30-20 هزار تومان مي رسد و ناچار بسياري از معلمان را راهي جايي شبيه محل كارشان براي تعطيلات مي كند. در خيلي از شهرها همين مكان ها به قدري شلوغ و پرمتقاضي مي شود كه به خيلي ها نمي رسد. سالن هاي ورزشي هم اگر باشد، محل خواب مي شود. در شهرهاي شلوغ و پر رفت و آمد در حياط هم چادر مي زنند. در حياط مدرسه همه جور ماشين مي توان ديد حتي ماشين هاي خيلي مدل بالا. علاوه بر فرهنگيان، غيرفرهنگيان هم متقاضي اسكان در مدارس به دليل ارزاني هستند البته اقامت آنها هزينه بيشتري دارد.   بيشتر فرهنگيان اين وضعيت اسكان را در شان معلمان نمي دانند اما خيلي ها هم راضي اند كه بالاخره آموزش و پرورش جايي را تدارك ديده تا از بار هزينه هاي سفر نوروزي با حقوق ناچيز معلمي كم كند و خواهان افزايش امكانات و بهداشت بيشتر هستند. آموزش و پرورش هم قبول دارد امكانات فوق العاده يي نيست اما مي گويد اين كار را با تمام هزينه يي كه دارد براي افزايش رفاه و كاهش هزينه هاي معلمان انجام مي دهد.خانه هاي معلم آموزش و پرورش امكانات مناسب تري دارد. سوييتي و مرتب تر است. در اكثر شهرها هم داير است. اما اكثر مواقع سهم معلمان اقامت در اين خانه ها نبوده. هميشه قبل از تعطيلات ...