هدیه تولد

  • هدیه تولد..

    دیروز مهدیار ساعت 5 عصر از محل کار اومد خونه ، تا ساعت 7 استراحت کردیم و بعد آماده شدیم یواش یواش و خوش خوشک بریم مسجد جامع آخه میدونید که این شبا جشنه و حال و هوای خاص شعبان و بوی رمضان.. مهدیار واسه اتاق کارش پرده سفارش داده بود گفت: اگه ایراد نداره یه سر تا پرده سرا بریم هنوز کلی تا اذان وقت داریم ،گفتم باشه بریم.. بعد اینکه کارش تو پرده سرا تموم شد اون حوالی مغازه های پارچه فروشی زیاده گفت بریم همون مغازه ای که همیشه پارچه میخری؟ گفتم : واسه چی! گفت: بریم میگم بهت ..!!منم متعجب پیش خودم ذهنم مشغول بود که پارچه فروشی چیکار داره؟! خلاصه رفتیم و مهدیار گفت: واسه خودت پارچه چادری انتخاب کن..گفتم من که چادر نمیخوام بعدش هم الان کلی پولش میشه ..معمولی ترین پارچه رو که بخوای بگیری باید کلی پول بدی من چادر دارم بریم.. مهدیار اخماشو کشید گفت: پولش هست تو چیکار داری؟هدیه تولدته نگیری ناراحت میشم.. بالاخره من یه قواره چادری کن کن ژاپن خوب گرفتم که مناسب این فصل هم هست سبک و راحت.. میدونست من این پارچه رو دوست دارم.. بعدش هم باهم رفتیم مسجد و نماز و جشن و اومدیم خونه بابا اینا پارچه چادریمو دادم به مامان که بدوزه واسم یهو داداش و مامان گفتن ای داد امروز 11 خرداد بود؟ ما به هوای فرداییم.. آخه هر سال امکان نداشت از دستشون در بره گفتم ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست شما هرموقع هدیه بدین ما قبول میکنیم..(پرو پرو) امشب به خاطر این ایام یه مراسم جشن به همراه صرف شام از طرف محل کار مهدیار اینا گرفتن که دعوتیم.. فردا صبح هم مهدیار عزیزم میره ماموریت تا جمعه.. باز دارم تنها میشم..  امروز تولد حضرت ابوالفضل.. خیلی حاجت دهندست.. بیایم واسه همدیگه دعا کنیم الهی هر کسی آرزویی داره تو همین روزها به واسطه این عزیزان بزرگوار خدا حاجتشونو بده دنیوی و اخروی.. دیشب دلم هوای حرم امام حسین و حضرت عباس رو کرده بود.. خوش به حال اونایی که الان اونجان.. کاش منم بودم.. یا حضرت عباس اینقد باهات حرف دارم همش افسوس اینو میخورم میگم چرا اون موقعی که صورتمو چسبونده بودم به ضریحت هیچی رو زبونم نیومد چرا چیزی جز اشک نداشتم؟ زیارتتو میخوام یا عباس.. خیلی حرفا دارم که میخوام در گوشی بهت بگم.. اینجا فقط میتونم بگم دست مارو هم بگیر و کمکمون کن.. همین..  



  • هدیه مادر برای تولد 18 سالگی پسرش

    هدیه مادر برای تولد 18 سالگی پسرش ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ چی کاﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟ ﻣﺎﺩﺭ: ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﭘﺴﺮ 17ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭی قلبی ﺩﺍﺭﻩ .ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎمان ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ …؟! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ … ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭیی میگیرم؟ ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ! ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻋﺸﻘﺶ ﻧﯿﺴﺖ. امینی

  • هدیه تولد فرشته کوچولوهای دارمهر به خانم معلمشون ( بهترین هدیه دنیا )

    هدیه تولد  فرشته کوچولوهای دارمهر به خانم معلمشون ( بهترین هدیه دنیا )

    دوستتان دارم 

  • هدیه تولد

      فرداتولدعشقم حامد...نمیدونم چی هدیه بگیرم که لایق خوبیها ومهربونیهاش باشه....

  • هدیه تولد

    هدیه تولد

    گلاب گلاب کاشون تولد الهام جونه این کادو از کدوم جونه؟ جمله های قشنگی رو که برای الهام جون آماده کردید می تونید تو این پست قرار بدید.          این کادو هم از طرف منه     بچه ها ممنون از هدیه های قشنگتون.مررررررسییییییییی

  • هدیه مجید اخشابی در سالروز تولد پسرم...

    1:امروز روز تولد پسر عزیزم عماد است.برای هر مردی،پدر شدن حسی غیرقابل توصیف است ،خصوصا اگر همین یک فرزند را داشته باشی و خاص تر این که پسر باشد وخاص تر آن که مهربان و باادب و درس خوان باشد... و صمیمی ترین دوست بابایش !روزی که چشم هایش را باز کرد هزار پنجره به سوی خوشبختی به رویم گشوده شد و هیچ تردید ندارم و فراموش نمی کنم که این گشایش ها از آن پلک های باز بود و هست... خدا را به خاطر این هدیه ی بی نظیر و دوست داشتنی، شاکرم....2:مجید اخشابی برای خودش اعجوبه ای است در هنر !این خواننده ی خوش صدای موقر و مهربان را از نوروز 1387 در لندن می شناسم.مدتی با هم بودیم در برنامه های فرهنگی رایزنی فرهنگی ایران در لندن به مناسبت نوروز 1387...ایران که آمدیم هم دوستی مان جان گرفت و چند سال قبل نوروز و دقیقا روز سیزده بدر منزل ما بود.امروز خسته از فشردگی 48 ساعت گذشته در خواب شیرینی بودم که اتفاق شیرین تری بیدارم کرد !صدای زنگ در و پستچی که می گفت بیایید دم در بسته ای دارید !...و چقدر این زنگ و آن نامه های فدایت شوم و صدای پستچی، در خاطر ما نوستالژیک است !رفتم بسته را گرفتم، آدرس فرستنده داشت ولی نام فرستنده را نداشت !با کنجکاوی بسته را باز کردم دیدم حاوی تعدادی نسخه از مجله ی خوش ساخت و ترکیب "زیر و بم" است که مجید اخشابی عزیز همه کاره ی آن است و علی رغم کوتاه بودن عمر انتشار مجله، به دلیل تنوع مطالب، مخاطب خودش را پیدا کرده است و به همراه آن یک سی دی عیدانه حاوی ترانه های بهاری مجید خان اخشابی...اخشابی از معدود خوانندگانی است که گویی مصمم است از لحظه لحظه ی عمرش استفاده کند و بخت و استعدادش را در حوزه های مختلف هنری بیازماید.دانشجوی دکتری پژوهش هنر است،خواننده ی قابل و توانایی است،نوازنده ی چیره دست سنتور است،تالیف  دارد،موسسه ی آموزشی هنری دارد،مجله چاپ می کند،تمام ایران را برای اجرای برنامه می گردد،برای صداوسیما سنگ تمام می گذارد،...و قص علی هذا !دستخط زیبای او را که پشت جلد سی دی ارسالی برایم نوشته، پیش روی شما گذاشتم. اخشابی مچکریم !!!!!!!لطفا زیر مطالب قبلی نظر بگذارید...