جادوي معماري بافت قديم بوشهر؛سمفوني رنگ ها :




 

جادوي معماري بافت قديم بوشهر؛سمفوني رنگ ها :

تماشاگر پرسان، چون بر كرانة پررمز بافت قديم بوشهر گام بردارد، بيهيچ گونه مقاومتي، جذب مغناطيس نيرومند آن خواهد شد و شيفته وار در اندرون سحر آناسير شده و تو گويي آنكه اين تكه از عالم خاك،
ارثيه اي ماورايي است

 كه خدايگاندر زمين چون آتش پرومته اي جاي گذاشته اند و سالياني است كه فروزان بوده و اكنون باتمام خستگي و بي مهري، هنوز شراره هاي آن طنازي مي كنند و يادآور همة خاطرات آدمهبوط يافته از بهشت برين است و از اين رو است كه هر روحي در شوق وصال آن سوزان ميشود و ناخودانگيخته در شبكه كوچه هاي تنگ و پيچيده آن محو مي شود. و اين همهبرخاسته از معماري دو آليسم (درون گرا- برون گرا) آن است كه فريبنده با جادويجاودان خود، كورة عشق آتشين تماشاگر راز را فروزان مي كند.
از نمادهاي برجسته كههمچون نماية بافت قديم بوشهر خودنمايي مي كند، پنجره هاي با طاق نيمدايره است كه درتمامي پهنه هاي زواياي ديوارهاي ساختمان ها كار گذاشته شده اند و چسان عشوه هاي چشمعشاق، بر فريبندگي پيكرة بنا نما مي دهند.


معماري بافت قديم بوشهر


هر چند كه معماران اينكهن بافت، در ساخت ديوارهاي بروني بناها از تقارن دوري جسته اند و از الگوي پيچيدهو چند ضلعي پيروي كرده اند ، اما در كارگذاشتن پنجره ها با طاق قوسي از قوانينتقارن سود جسته اند و در هر ضلعي از ساختمان، با تابعيت از اصل هدايت حداكثر وزشباد و نور به اندرون، از تعداد بسيار چشمگير پنجره در هر ضلعي از بنا استفاده نمودهاند كه خود بصورت نماد كم نظير بافت قديم بوشهر جلوه مي كنند. اين پنجره ها كهعموماً تا فراتر از يك تنة آدمي بلندي مي يابند، بصورت تقارن انتقالي در هر ضلع بنانمايان مي شوند. در تقارن انتقالي كه در آن قرينه سازي عبارت از تكرار تعدادي شكل ويا فرم است، در تاريخ مهندسي ايران بسيار بكار رفته است. رديف سربازان جاويدان كهبر روي آجرها ايجاد گشته اند و ابتدا در كاخ شوش هخامنشي و بعدها در موزه هايي چونلوور در پاريس جاي گرفته اند، نمونه اي آشكار از اين نوع قرينه سازي است.
در هرضلع از بناهاي بوشهر، بويژه در طبقات دوم و سوم، در معماري بروني، شاهد رخنماييتقارن انتقالي مي باشيم، يعني يك پنجره با نماي ثابتي بصورت مكرر در كنار هم تكرارشده است و قرينه سازي بنا را استحكام مي بخشد، و يا در زماني نيز كه ازاين قرينگيدوري مي يابد به قرينه سازي و تقارن نوع انعكاسي پناه مي جويد. در اين تقارن، شكل ويا فرم نسبت به صفحه اي تقارن دارد و مانند آن است كه تصوير يكسوي در آيينه اي واقعدر آن صفحه در سوي ديگر ايجاد شده باشد. انواع اين نوع قرينه سازي در تاريخ هنرها وفنون ايران بسيار فراوان است و در معماري هخامنشي و اسلامي ردپاهاي آن را مي يابيم. در معماري سبك بوشهر نيز، در يك ضلع يا بخش هاي مختلفي از يك ضلع بنا، از عدد سهاستفاده شده است؛ بدين صورت كه سه پنجره يكسان شكل يا دو پنجرة كوچك در دو سوي يكپنجرة بزرگتر جاي داده شده اند تا تماشاگر را به تحسين از بروز تقارن هندسي انعكاسيوادار نمايند. اين قرينگي انعكاسي چنان است كه با عبور صفحه اي از ميان پنجرة وسطي،مي توان دو سوي آن را بصورت مساوي بدست آورد.
بدون شك قرنيه سازي و ايجاد فرمهاي متقارن بدست هنرمندان و سازندگان بافت بوشهر، همواره از روي قصد و با هوشياريصورت گرفته است. زيرا تقارن و هماهنگي، كيفياتي هستند كه گاهي در كالبد وجودهايمادي و نيز گاهي در قالب باورها و پندارهاي ما جان مي گيرند.
اين كيفيات بيانكنندة نظم و ارتباطي هستند كه بين اجزاء يك موجود اعم از مادي و غيرمادي برقراراست. تساوي، مشابه و وابستگي هندسي، از جمله عناصر اين كيفيات هستند. با آفرينش اينقرينگي در كالبد ساختارهاي معماري، آشفتگي ظاهر جهان، جايش را به جهاني رياضي ميدهد كه در آن كليه اشكال ظاهراً آزاد با ضرورتي قطعي، و حتي با ضرورت عقل و حقيقتكه طبق تعاليم مسلم يونان با زيبايي يكي است، بيان مي شود و اين همه فلسفه افلاطونيو نوفيثاغورسي است.
همانگونه كه اشاره شد، پنجره هاي باطاق قوسي كه بصورتنيمدايرة كامل هندسي در پنجره هاي بافت بوشهر نمايان است، در فرا باطن خود نمايانگررويكرد معماري سبك بافت قديم بوشهر است به دانش معماري اسلامي.زيرا نماد قوس نيمدايره از عناصر تكرار ناپذير و دائم و توأمان معماري پان اسلامي است كه از چين واندونزي تا اسپانيا خود را نشان مي دهد. كاربرد الگوهاي هندسي هنر اسلامي، يك تجانسبا طبيعت است كه با زباني ديگر از سرنوشت انسان پرده برمي دارد، سرنوشتي كه باتولد، حيات و بازگشت آميخته است و در هندسه خودنمايي مي كند؛ يك نقطه (بدون بعد)،با گذار از يك مسير به آفرينش يك خط و با چرخش خط، يك صفحه (فضاي دوبعدي) و حركتصفحه نيز به خلق يك حجم (فضاي سه بعدي) مي انجامد.
با تصور آنكه چگونه يك نقطه يبي بعد به يك وجود سه بعدي منشاء يافت، ما مي توانيم حديث بازگشت را نيز به بي بعديدوباره تجربه كنيم. انديشة اسلامي نيز با گذار از دنياي فيزيكي سه بعدي به نقطه، درحقيقت مسير بازگشت را جستجو مي كند. از اين رو در هنر اسلامي، به فضاهاي دو بعدي كهنزديكي بيشتري با نقطة هندسي در راه بازگشت دارد، توجه بي نهايت شده است.
ازاين رو، بنيان هنر اسلامي بر روي سيماها و الگوهاي دو بعدي استوار است و پابرجاترينالگوي بنيادي در هنر اسلامي، دايره است و تمامي الگوها سيماهاي هنري كه در نقش ونگارهاي اسلامي متجلي است، از حضور دايره و مماس دايره ها خلق مي شوند. بنابراين،قوس نيم دايره بر سر پنجره ها از يك سو نشانگر حضور انسان در كرة خاك و نگاه او بهفراسوي افلاك در جستجوي هستي است و از سوي ديگر نقش و نگارهاي درون اين نيم دايرهكه بصورت الگوهاي هندسي بي نظير، با مدد چوب نقش بسته اند، نمايش فرار انسان ازفضاي سه بعدي به دو بعدي، يعني يك گام نزديكتر بر بي بعدي و بيكرانگي هستي است واينگونه است كه حيات در درون اين بناها، در اركستري از الگوهاي هندسي معنا مييابد.
تزئينات چوبي درون هر قوس نيم دايره اي اين پنجره ها، خود از تقارن هندسيدوراني پيروي مي كنند. تقارن دوراني تقارني است كه در آن يك شكل با دوران حول محوريبا اندازة زاوية معيني، بر خودش منطبق
مي شود. اندازة اين زاويه معرف درجةتقارن است. تقارن دوراني يكي از كهن ترين نوع قرينه سازي است كه در هنر و فنونايران باستان بكار برده شده است. نقش نگارها و تزئينات درون هر نيمدايرة قوس پنجرههاي بافت بوشهر، با تابعيت از اصل تقارن دوراني، با دوران 180 درجه بر نقش مقابلخود منطبق مي شود. به جرأت
مي توان گفت كه هيچ نيمدايره اي از پنجره هاي بافتبوشهر در دو بنا همسان يكديگر نيستند و هر كدام از نقش و نگارها و تزئينات قوس هايپنجره ها، خود بعنوان موجودي منحصر بفرد در پيكرة بافت قديم بوشهر به حيات خودادامه مي دهند و همچون ارگانيسم زنده نفس مي كشند.
اين نقش و نگارهاي دروننيمدايره ها، ازالگوهاي هندسي هنر اسلامي تبعيت مي كنند و حواس بيننده را از وجودنظم پنهان رياضي اين نقش ها در وراي جهان بظاهر گسسته ساخته شده از عناصر اتفاقي بهسوي نظمي متعالي هدايت مي كنند.
در هر صورت، رخنمايي اين نظم رياضي در اندروناين نيم دايره ها، تماشاگر را به تجربة غيرعقلاني مستقيمي از حقيقت كه تمام اشياءبصورت پيوسته غيرقابل تفكيك پذير، بعنوان موجودي از كل هستند رهنمود مي سازد.
دردرون اين شبكه هاي چوبي كه فكورانه بر اساس منطق رياضي در درون اين نيمدايرة طاقپنجره هاي بافت بوشهر كار گذاشته شده اند، شيشه هاي رنگي جلب توجه مي كنند.
اگرصفحه اي عمودي از اين نيمدايرة جادويي پنجره ها عبور دهيم، شيشه هاي رنگي در دو سوياين صفحه بصورت تقارن انعكاسي جاي دارند و به زباني ديگر مجموعة سمفونيك رنگ، نظمپنهان خود را هويدا مي كند.
استفاده از رنگ براي ايجاد تقارن و هم آهنگي درتاريخ هنر ايران، وجهي ديگر از تاريخچة تقارن گرايي و زيباجويي را تشكيل مي دادهاست. به گمان بسياري از پژوهندگان، كمتر مردمي در جهان به اندازة ايرانيان بهكيفيات رنگ و اثرات آن هوشياري و آشنايي داشته اند.
كاربرد رنگ قرمز در تمدنسيلك مربوط به هزاره هاي پنجم پيش از ميلاد و انواع رنگ در دوره هاي بعدي، نمايانگرپيشينگي و پيوستگي تاريخچة رنگ و رنگ آميزي در ايران است، رنگ آميزي از دوران پيشاز تاريخ در ايران روا بوده و در ادوار بعدي در هنر و فنون نساجي و معماري و كاشيكاري به نقطه اوج خويش رسيده است.
ديدگاه زيباشناختي افلاطوني نيز در هنر معمارياسلامي در ايران ظهور نمود و اين ديد فيلسوفانه كه هر شي ء زيبا، يك گل سرخ، يكشعر، يك نقاشي و يك مسجد، دليل يا شاهد زيبايي مطلق، يعني آفريدگار گيتي است، برايمساجد ايران زمين نيز عنصر زيباشناختي به ارمغان آورد و مساجد ايران از درون و برونبه رنگ آميخته شدند و در نماهاي پوشيده از كاشي هاي نفيس رنگي مساجد، فضايي ازعرفان و زيبا شناسانه را به نمايش گذاشتند. در همة كشورهاي بلاد اسلامي، مفهومايراني مسجد نگين، مسجد جواهرگون، مسجد بهشت آسا و در نتيجه عشق به جمال، مورد قبولمعماران اسلامي واقع نشد. براي اسلام برخاسته از بيابان و همواره در جوار بيابانها، مساجد رنگي يا گچ اندود، طبيعي تر بود و با توحيدي بي چون و چرا، خدايي كه خودرا در بيابان به رسولانش متجلي مي كرد مناسب تر جلوه مي نمود.
با تمام ابنمقاومت ها، جلوة متجلي رنگار معماري اسلامي ايراني و رواج هنر شيشه هاي رنگي، برمعماري اسپانيايي اسلامي تأثير گذاشته و بر گسترة اروپايي سده هاي مياني اثر شگرفيبر جاي مي گذارد.
 

كاربرد پنجره همراه با شيشه هاي رنگي در سبك گوتيكمعماري كليساهاي جامع اروپا، با سه هدف صورت پذيرفت. نخست بعنوان عنصر زيبا شناختيبنا، دوام امكان ورود نور به فضاي پرستشگاه را فراهم مي كرد(در تفكر سده هاي ميانياروپا، نور با حضور خدا همراه بود) و در نهايت، در دل اين پنجره هاي رنگين، داستانهاي انجيل نقش بسته بود كه چون كتابي توسط افراد بي سواد قرائت مي شدند.
كليدجادويي معماري بوشهر، نهفته در دل اين پنجره هاي با هلال رنگين است كه همايشي عظيماز سمفوني رنگ ها را پديد آورده اند و از ديدگاه زيباشناختي، چنان با ضرباهنگ تنفسو گردش خون تماشاگر هم آوايي دارد كه او جذب اين هلال جادويي آميخته با رمانتيسم وتصوف مي كند. اين معماري شبكه هاي پنجره هاي چوبين هندسي كه در برگيرندة سمفوني هايجادويي شيشه هاي رنگين است با فلسفة روشنفكران ايران در فاصلة سده هاي چهارم ميلاديو پايان سدة هفدهم انطباق كامل دارد و از اين رو، نظاره گر هر بناي بافت بوشهر، باطنازي شيشه هاي رنگي در تابش فروزان نور، با چشمان خود بخشي از كتاب هستي را قرائتمي كند و از اين رو در احساسات و هيجانات او را به تحريك وا مي دارد و همانگونه كهبوي طعمه با تحريك شامة شكارگر، او را در راه تنازع بقا سوق مي دهد، تماشاگر بافتبوشهر نيز با نيرويي كه غريزه اي است تا عقلاني ، در دام اين بافت گرفتار مي شود واين همه در پناه پررمز هندسة پنجره هاي چوبين و شيشه هاي جادويي رنگين نيم دايره ايآن است.
تركيب و ساختار شيشه هاي رنگي و الگوهاي هندسي پنجره هاي بافت بوشهر، بينظير است و نمي توان آن را مشابه اسپانياي اسلامي، ترك هاي عثماني، گسترة مديترانهاي، يمني، شمال شرق آفريقا و تانزانيايي دانست به يك كلام مي توان گفت اين خود سبكيبنام بوشهر است كه بصورت مستقل و منحصر بفرد جلوه مي كند.
رنگ و نور در معماريبافت بوشهر، در كنار عنصر باد، بناهاي بوشهر را به ارگانيسم هاي زنده اي تبديلنموده اند. زيرا حيات تنها در شرايطي توليد مي شود كه نور نيز فراهم باشد و ازآنجائيكه نور از تركيبي از رنگ ساخته شده است، بنابراين بايد گفت كه اين اثر رنگاست كه حيات را معني مي بخشد و تأثيرگذارترين عنصر بر زيست، رنگ است و بس.
پنجرهها و شيشه هاي رنگي بافت قديم بوشهر، همچون چشم و ريه هاي اين ارگانيسم هستند كهباد، نور و حيات به اندرون هدايت مي كنند و انرژي، زندگي و پويايي آنها را فراهم ميآورند.
هر چند انسان مدرنيته از هدايت رنگ و نور به اندرون خانه ها دور جسته بودو در اتمسفري از آلودگي نور و رنگ زندگي مي كند. اما در فلسفة معماري پسامدرنيتهبازگشتي دوباره به شيشه هاي رنگي و جاري نمودن جوي حيات بخش رنگ و نور به اندرونخانه ها و بناهاي تجاري و مجتمع هاي مسكوني حاصل آمده است و انجمن شيشه هاي رنگيآمريكا و دهها كالج به ترويج و كارگزاري تكنولوژي شيشه هاي رنگي در بناها پرداختهاند.
مجموعة هماهنگ و متقارن نيمدايره هاي سرپنجره ها در اضلاع گوناگون بناهايبافت قديم بوشهر با ساطع نمودن رنگ هاي گوناگون خود، همچون نت هاي موسيقي رنگيمهندسي بوشهر، نه تنها به بناهاي اين شهر نما مي دهند، بلكه با نفوذ نمودن رنگ هايبا طيف هاي ويژه در درون فضاهاي ساختمان ها، در آفرينش فضاهاي پراحساس و لبريز ازآرامش، نقش آفريني مي كنند.
معماران بافت بوشهر، با انرژي جادويي رنگ ها، بصورتمتقارن در هر نيمدايره، تقارن احساسي را جايگزين تقارن قدرتمند هندسي نموده اند وبه زباني ديگر، نهايت درجه تكامل هنري وفني شيشه هاي رنگي در اشكال هندسي پنجره هابكار رفته و در پناه تلفيق اين دو بوده كه پنجره ها و بناهاي بافت بوشهر، عاليتريندرجة موزوني و تقارن را نمايش داده اند.
در تار و پود چوبين قوسهلالي پنجره ها، از شيشه هايي به رنگ ياقوت كبود، آبي لاجوردي، سبز يشمي، آبيفيروزه اي و زرد نارنجي، بصورت متقارن در رديف هاي نيم دايره اي متحدالمركز استفادهشده است.
بي شك در مهندسي كارگزاري هر كدام از اين رنگ ها، مقصود و انديشه ايپويا در كار بوده است كه با توجه به كاربري اتاق، بالاترين كيفيت و آرامش روحي رافراهم آورده اند. از منظري ديگر، چرخش نور رنگي در هر اتاق، با توجه به گوناگونيشيشه هاي رنگي، سمفوني اي از رنگ را توليد مي كند كه مقلد طبيعت است، انسان درصبحگاهان با نور افشاني رنگ آبي در پيش از طلوع خورشيد، سايه هاي زرد در ميان روز وسبز در مناظر، و سرخ در غروب خورشيد روبرو مي شود و انگار رنگ ها با چرخش زمين بدورخورشيد، هر لحظه زنده
مي مانند و گوهرة حيات را نقاشي مي كنند و انسان در چنينطبيعتي بودن را احساس مي كند.از اين رو است كه انسان پسامدرن نير به جادوي رنگ پيبرده است و خواستار دوبارة آن در هارموني هاي بلوك و آهن زيستگاه خود است.
ازهزاران سال پيش از اين، پزشكي چين، هند و طب سنتي تبتي، به اثرات پررمز و سودمندرنگ و نور در درمان و بهبودي تن، روان و احساس آدمي آگاه بوده اند و اكنون نيز درپزشكي پسامدرن، در مكتب هاي طب مكمل و جايگزين، نور درماني و رنگ درماني بعنوانمكتب هاي مستقل، دوباره حيات مجدد يافته اند و در مدرنترين دانشكده هاي پزشكي، بهتدريس آن مي پردازند.
امروزه با تابش 60 دقيقه اي نور با رنگ زرد، التهابات رودهاي وگوارشي، با تابش 60 دقيقه اي رنگ آبي، آبسه ها را و با تابش 30 دقيقه اي سه باردر روز موضعي رنگ سبز، التهابات مفاصل را درمان مي كنند.
از اين رو مي بينيم كهمهندسان معمار بوشهر، با آفرينش هاي هنري خود در مجموعة بافت، نه تنها روح، احساس،هيجان، بلكه سلامت كالبدي ساكنين را فراهم آورده بودند و به يك زبان، چون خالقي بيهمتا، با چرخش انگشتان هنرمند خود، جاودانهايي آفريده اند كه چون روياي بيداري رخنمايي مي كنند.


مطالب مشابه :


دانشگاه آزاد اسلامی بافت در یک نگاه

کارگروه روابط عمومی و رسانه - دانشگاه آزاد اسلامی بافت در یک نگاه - ستاد سی امین سالگرد تاسیس




بافت شناسی

دانشجویان دامپزشکی دانشگاه آزاد سنندج - بافت شناسی - دکترای حرفه ای ورودی مهر88




جادوي معماري بافت قديم بوشهر؛سمفوني رنگ ها :

دانشگاه ازاد نوراباد ممسنی - جادوي معماري بافت قديم بوشهر؛سمفوني رنگ ها : - وبلاگ روستای




مهندسي بافت

مقالات - مهندسي بافت | دانشگاه ازاد www.azmoon.com دکتری کنکور دانشگاه آزاد کارشناسی ارشد www.azmoon.net




آندومتریوز؛ رشد بافت رحم در خارج آن

دانشگاه ازاد نوراباد ممسنی - آندومتریوز؛ رشد بافت رحم در خارج آن - وبلاگ روستای حسین اباد




جلسه ی 10 : بافت تخمدان , لوله رحمی , غده پروستات و بیضه

علوم آزمایشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی قم - جلسه ی 10 : بافت تخمدان , لوله رحمی , غده پروستات و




برچسب :