علوم شناختی و هنر

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

علوم شناختی حوزه ی مطالعاتی جدید ، مستقل و متفاوتی از مطالعاتی همچون معرفت شناسی ، روان شناسی و حتی فلسفه ذهن است . علوم شناختی را معمولا به عنوان مطالعه علمی ذهن یا هوش تعریف می کنند .به کلمه علمی در تعریف آن توجه داشته باشیم چرا که در اینجا واژه علمی به معنای مدرن خود و همراه با تجربه و آزمایش مد نظر است بنابراین طبیعی نیز هست که در فضای اندیشه و فلسفه انگلوساکسون و تحلیلی از رونق زیادی برخوردار باشد. این حوزه مطالعاتی ، حوزه ای میان رشته ای است که روان شناسی ، عصب شناسی ، زبان شناسی ، فلسفه ، علم رایانه ، هوش مصنوعی ، مردم شناسی و زیست شناسی شاخه های تخصصی و کاربردی آن هستند . البته بر اساس دیدگاه های مختلف شاخه های علمی دیگری بر شاخه های نامبرده افزوده یا از آن کاسته می شود .
 

 شناخت مفهومی است برای اشاره به مجموعه‌ای از فرایندها که تولید، سازماندهی، نگهداری و بهره‌گیری از اطلاعات را برای رسیدن به مقاصدی معین امکان‌پذیر می‌سازند. فرایندهای شناختی مانند ادراک، توجه، حافظه، تفکر و تکلم عمدتاً کارکردهای مغز به شمار می‌روند، بنا بر این مطالعه شناخت تا حد زیادی مطالعه مغز و کارکردهای آن توسط عصب‌شناسان، روانشناسان شناختی و زبانشناسان است. مطالعه شناخت در عین حال همچنین با بررسی ماهیت انسان و ذهن او، و در نگاهی وسیع‌تر ماهیت همه موجودات جهان، که از علایق فیلسوفان است ارتباط نزدیکی دارد. از سوی دیگر، شیوه‌ها و ابزارهای هوش مصنوعی امکان مطالعه شناخت را از راه شبیه‌سازی فرایندهای شناختی فراهم آورده‌اند. علاوه بر اینها، رویکرد شناختی در حوزه‌های متعددی از جمله آموزش و پرورش، جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و فناوری اطلاعات به وسعت مورد توجه قرار گرفته است.   گرچه دانشمندان و صاحبنظران هر یک از رشته های فوق بحثهای مفصلی درباره مسائلی همچون اندیشه ، عاطفه ، ادراک ، تخیل ، حافظه ،زبان و دیگر جنبه های شناخت داشته اند ، علوم شناختی این فرصت را برای ایشان مهیا می سازد تا از نتایج علمی سایر رشته ها نیز بهره مند گردند . روش های متفاوت ، تاریخچه و رشته های متفاوت سبب شده تا این دانشها به میزان وسیعی از یکدیگر جدا و منفک باشند ، اما علوم شناختی بر آن است تا این رشته ها را برای دستیابی به هدفی مشترک گرد هم آورد . با وجود این،علوم شناختی یک علم واحد متجانس را تشکیل نمی‌دهد. در این علم، توده‌ای از رشته‌های اصلی و فرعی گردآمده‌اند که با یکدیگر تلاقی دارند. واژه علوم شناختی گویا اولین بار توسط کریستوفر لانگت هیگینز در سال 1973 میلادی و در بحثی مربوط به هوش مصنوعی به کار برده شد . با این حال زمینه پیدایش آن به بحثها و نظرات دانشمندان و فیلسوفان در ادوار مختلف پیشین باز می گردد .از اواسط دهه شصت میلادی به خاطر رشد و گسترش نظریات پژوهشگران عرصه های مختلف در باب ذهن زمینه های جدی تحقق این رشته شکل گرفت و در اواسط دهه هشتاد میلادی انجمن علوم شناختی و مجله علوم شناختی آغاز به کار نمودند .از آن پس تاکنون دهها دانشگاه در کشورهای مختلف دنیا برنامه های ویژه علوم شناختی دایر کرده اند و انجمن های متعددی نیز در این رابطه تشکیل شده است . در ایران نیز چندین سال است که پژوهشکده علوم شناختی دایر است و فعالیتهای متعدد پژوهشی از جمله سمینارهای علمی ، تالیف و انتشار مقالات و کتب متعدد ، انتشار نشریه تخصصی و تربیت دانشجو در سطح دکتری این رشته در این پژوهشکده صورت می گیرد .تا آن جایی که به آثار این پژهشکده دسترسی داشته ام گرایش فعالیتهای آن را در زمینه های عصب شناسی و روان شناسی دیده ام و به نظر می آید کمتر به مطالعات فلسفی و زبان شناختی توجه داشته اند .در این میان باز توجه به مسائل مرتبط هنر و زیبایی شناسی اندکتر بوده است .
مطلب مهم دیگر در ارتباط با علوم شناختی رویکردهای مختلف آن است . از جمله مهم ترین رویکرهای علوم شناختی می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1- نماد گرایی : فرآیند تفکر به صورت زنجیره‌ای از نمادها در نظر گرفته می شود. ایده اساسی در الگوی نمادگرایی عبارت است از یک اصل ساده: فکر کردن یعنی محاسبه کردن. تمامی افکاری که مغز ما را اشغال می‌کنند به صورت زنجیره‌ای از نمادهاست و از طرف دیگر فرآیند پردازش این نمادها برخوردار از محاسباتی ساده و پیچیده است که دانشمندان این حوزه بایستی بتوانند این رابطه محاسباتی را بیابند.
بنابر این تلقی، تفکر انسانی، از لحاظ شناختی، مانند برنامه‌ای کامپیوتری عمل می‌کند. به این معنا که عملیات منطقی (‌نفی، عطف, فصل و...) را که به کمک نمادهایی انتزاعی (
X,Y,A,...) بازنمایی می‌کند، با هم ترکیب کرده و سیستمی منطقی را در جهت اخذ نتایج منطقی عرضه می‌کند. مثلا‌ گزاره "ابرها موجب باران یا برف می‌شوند" براساس این رویکرد به صورت B v C => A رابطه‌مند می‌شود. در این ساختار A نماد ابر، B نماد باران و C
نماد برف است.

بنابراین، طرح مدل‌سازی نمادین عبارت است از تبدیل تفکرات انسانی (که با زبان روزمره بیان می‌شوند) به یک سلسله عملیات منطقی (به زبان نمادین) که در نوع خود قابل تبدیل به یک سلسله محاسبات ابتدایی (به زبان ماشین، یعنی زبان کامپیوتر یا زبان نورون‌ها) است.

2-ارتباط گرایی: امروزه، ارتباط گرایی به مثابه رقیب اصلی تلقی نمادگرایی طرح می‌شود. رویکرد ارتباط گرایی که براساس تحقیقات زیست‌شناس اعصاب، وارن مک کولوگ (1969-1899) در مورد سیبرنتیک و شبکه‌های عصبی عرضه شد، فعالیت‌های شناختی را به منزله نوعی مدل پیوندی می‌پندارد.
ایده پایه‌ای عبارت است از اینکه تفکر انسانی برای حل مسایل شناختی صرفا از طریق یک سلسله استنتاج‌های منطقی صورت نمی‌گیرد، بلکه مسایل شناختی متاثر از تعامل میان واحدهای کوچک محلی است که به صورت شبکه‌ای به یکدیگر پیوند شده‌اند.
بدون آنکه بخواهیم به توصیف دقیق ساختار شبکه پیوندی (که انواع متفاوتی دارد) بپردازیم،‌ بایستی اشاره شود که تعداد زیادی گره (نورون‌ها یا سلول‌های فوتو الکتریک) وجود دارند که به صورت شبکه‌ای به یکدیگر متصل می‌شوند.
هر گره ممکن است،‌ بر حسب محرک خارجی یا حالت گره‌های مجاور، حالت فیزیکی متفاوتی به خود بگیرد. با چنین قالب‌بندی است که به سرعت حالت کلی پایداری ظاهر می‌شود. همین قالب‌بندی کلی، حالت شناختی معینی را به وجود می‌آورد.
رویکرد ارتباط گرا که‌ پردازش موازی توزیعی‌ نیز نام دارد، کاری با محاسبه نمادین ندارد. بر اساس این دیدگاه به نظر می‌آید که سازمان سلول‌های مغزی، که میلیاردها نورون محلی در آن به هم پیوند می‌خورند، بدین گونه عمل می‌کنند. مدل‌های مصنوعی پیاده‌سازی شده بر اساس این رویکرد در دو زمینه دستاوردهای خوبی به بار آورده است: بازشناسی اشکال (اعم از دیداری و شنیداری) و دیگری شبیه‌سازی رفتارهای ساده (مانند برداشتن و گذاشتن اشیا) و بعضا پیچیده.
 

3- سیستم های پیوندی : ایده اصلا این سیستم ها این است که بهترین راه مدلسازی برای شناخت به کار بردن هر دو رویکرد سمبولیک و ارتباطی و حتی در صورت امکان به کارگیری سایر تکنیکهای کامپیوتری است .
 
4- سیستم های دینامیک : ایده این سیستم ها این است که شناخت را می توان به وسیله سیستم دینامیک متوالی ای که همه عناصر آن به طور درونی با یکدیگر ارتباط و نسبت دارند ، توضیح داد . وات گاورنر از طرفداران این رویکرد است .
آنچه تاکنون ذکر کردم ، نکاتی مقدماتی برای آشنایی با علوم شناختی بود .اما سئوال این جاست که علوم شناختی چه ربط و نسبتی با هنر دارد . من در این جا نیز به توضیحاتی مقدماتی بسنده می کنم و سپس لینکهایی را معرفی می کنم که توضیحات و مباحث تفصیلی و جالبی در این باره در آنها یافت می شود .
 
به نظر می رسد یافته های علوم شناختی بتواند تاثیری شگفت و انقلابی در مباحث هنر و زیبایی شناسی داشته باشد .نکته مهم در این رابطه روش های ویژه علوم شناختی و تاکید خاص آن برمطالعه تجربی ذهن است .البته روشن است که زیبایی شناسی اصولا با شناخت حسی غریب و ناآشنا نبوده است . الکساندر بومگارتن که اولین بار واژه استتیک را برای دانش مستقل زیبایی شناسی به کار برده است ، آن را علم شناخت امر محسوس دانسته است . نیز چنان که پیداست اصطلاحات کلیدی متعددی در زیبایی شناسی وجود دارد که مربوط به ذهن ادمی هستند و طبیعتا می توان در علوم شناختی به بحث درباره آنها پرداخت . مسائلی همچون ادراک و دریافت اثر هنری، تخیل هنری آفرینشگر یا مخاطب اثر ، عاطفه ،تصور و بازنمود ،تفسیر و تاویل اثر هنری ، تاثیر اثر هنری بر مخاطب ،زبان هنری ،روایت گری اثر هنری و انتقال دانش از طریق اثر هنری از جمله مهم ترین مسائلی هستند که علوم شناختی در باب هنر و زیبایی شناسی به آنها می پردازد .بررسی های شناختی درباب هنرها در سالهای اخیر آن قدر مورد توجه قرار گرفته که آثار و مقالات متعددی درباره هر یک از هنرها به طور جداگانه از منظر علوم شناختی نگاشته شده است .هنرهایی که در این میان گوی سبقت را از دیگر هنرها ربوده اند عبارتند از سینما ، ادبیات و موسیقی.

http://hadi-rabiei.blogsky.com/Printable.bs?PostID=14

 


مطالب مشابه :


نوروز نماد هويت ملي ايرانيان

دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه نوروز نماد هويت ملي کنگره بین المللی علوم انسانی-




دانشگاه آزاد اسلامی نماد روحیه ملی خودباوری ناشی از انقلاب اسلامی است

رئیس دانشکده علوم انسانی واحد همدان در مصاحبه با ایسکانیوز: دانشگاه آزاد اسلامی نماد روحیه




سوالات جامعه شناسی1 دوم انسانی

درس دوم : علوم انسانی. 1 . نماد به چه معناست ؟ 9 . سطحی ترین لایه های اجتماعی کدام اند ؟ 10 .




پاسخ خود آزمایی های ادبیات فارسی تخصصی سوم انسانی

علـــوم تربیـــتی پاسخ خود آزمایی های ادبیات فارسی تخصصی سوم انسانی 4- گاو نماد موجودی




علوم شناختی و هنر

علوم شناختی حوزه ی 1- نماد گرایی ایده پایه‌ای عبارت است از اینکه تفکر انسانی برای حل




جامعه شناسی 1 - ادبیات و علوم انسانی سری اول

علوم اجتماعی دبیرستان - جامعه شناسی 1 - ادبیات و علوم انسانی سری اول 11- نماد را تعریف کنید .




برچسب :