افلاطون

آثار

مهمترین کتابی که از افلاطون به جای مانده رساله جمهور است. بعضی از افلاطون شناسان معتقدند، افلاطون جملاتی را به این رساله اضافه کرده و در حقیقت وی صحبت‌ها و اندیشه‌های خودش را از زبان سقراط بیان کرده است. در تمام آثار افلاطون می‌توان مکالمات سقراط را با اشخاص مختلف، بطور دقیق و با ذکر نام دید. رساله جمهور، هنر و زیبایی را از دیدگاه افلاطون و سقراط به بهترین وجه نشان می‌دهد. این رساله حاصل مکالمات سقراط با گلاوکن (برادر افلاطون)، سیمیاس، هیپوکراتس و چند فرد دیگر است. ( همان منبع ، ص 39 )

آرائ فلسفی

متافیزیک

نظريه مثل: طبق نظريه مثل، آنچه در اين جهان مشاهده مى‏شود، اعم از جواهر و اعراض، اصل و حقيقت‏شان در جهان ديگر وجود دارد و افراد اين جهان به منزله سايه‏ها و عكسهاى حقايق آن جهانى مى‏باشند، مثلا افراد انسان كه در اين جهان زندگى مى‏كنند همه داراى يك اصل و حقيقت در جهان ديگر هستند و انسان اصيل و حقيقى انسان آن جهانى است. همچنين ساير اشياء.(فردریک مایر ، 1374 ، ص 434)

افلاطون آن حقايق را «ايده‏» مى‏نامد، در دوره اسلامى كلمه «ايده‏» به «مثال‏» ترجمه شده است و مجموع آن حقايق به نام «مثل افلاطونى‏» خوانده مى‏شود بو على سخت با نظريه مثل افلاطونى مخالف است و شيخ اشراق سخت طرفدار آن است. يكى از طرفداران نظريه «مثل‏» ميرداماد، و يكى ديگر صدر المتالهين است. البته تعبير اين دو حكيم از «مثل‏» خصوصا ميرداماد، با تعبير افلاطون حتى با تعبير شيخ اشراق متفاوت است. ( همان منبع ، ص 436 )

يكى ديگر از طرفداران نظريه مثل در دوره‏هاى اسلامى مير فندرسكى از حكماى دوره صفويه است. قصيده معروفى به فارسى دارد و نظر خويش را در مورد مثل در آن قصيده بيان كرده است. مطلع قصيده اين است:

چرخ با اين اختران، نغز و خوش و زيباستى صورتى در زير دارد، آنچه در بالاستى صورت زيرين اگر با نردبان معرفت بر رود بالا همى با اصل خود يكتاستى اين سخن را در نيابد هيچ فهم ظاهرى گر ابو نصرستى و گر بو على سيناستى.

انسان شناسی

نظريه اساسى مهم ديگر افلاطون درباره روح آدمى است وى معتقد است كه روحها قبل از تعلق به بدنها در عالمى برتر و بالاتر از همان عالم مثل است مخلوق و موجود بوده و پس از خلق شدن بدن روح به بدن تعلق پيدا مى‏كند و در آن جايگزين مى‏شود. در واقع افلاطون انسان را متشکل از روح و بن می داند و می گوید روح جاودانه است و در قفس تن گرفتار شده است انسان دارای سه قوه شهویه ، غضبیه و عقلیه می باشد .( نصر آبادی ، 1374 ،ص 89 )

 


مطالب مشابه :


اساسات تعلیم و تربیت

جایګاه و اهمیت « اصول د رمسایل تربیتی»: مسایل تعلیم و تربیت تحت تاثیر چهار چوب های معین و




نقش تعلیم و تربیه در جامعه روستایی افغانستان ! نجیب الله جویا

نقش تعلیم و تربیه در جامعه روستایی افغانستان ! نویسنده : نجیب الله " جویا "وقتیکه کلمه و یا




میتود تدریس1

همچنان در تعلیم وتربیه میتود به مفهوم عام ، طریق اصول تدریس وسیله یی است برای




اساسات تعلیم و تربیت1

معارف سنگلاخ - اساسات تعلیم و تربیت1 - انجمن تعلیم و تربیت سنگلاخ




اهمیت و ضرورت اساسات تعلیم وتربیه

وبلاگ محمد ظاهر متین - اهمیت و ضرورت اساسات تعلیم وتربیه - وبلاگ معلوماتی و اصول تعلیم و




اهداف کلی تعلیم وتربیت افغانستان

اهداف کلی تعلیم وتربیت افغانستان. رساله ای کارشناسی ارشد اینجانب تحت عنوان: بررسی اهداف کلی




معرفی جان لاک

تعلیم و تربیت. تعلیم لاك، تمسّك انحصاري به سنت، آداب و رسوم، و تكيه بر اصول لايتغير را




تاریخچه معارف افغانستان

علیجان سعیدی فارغ التحصیل فقه و اصول از جامعة المصطفی تعلیم و تربیت یکی از عرصه های




تعریف اصطلاحات تربیتی

فلسفه تعلیم و تربیت میتود ، شیوه ، طریقه ، اصول ، راه همچنان در تعلیم وتربیه میتود به




افلاطون

فلسفه تعلیم و تربیت - افلاطون - philosophy of education in iran




برچسب :