اولین روز آزادی من به روایت یک پاسدار

شاره : این مطلب را در حین وبگردی پیدا کردم . نویسنده اش - سرهنگ پاسدار علی رستمی - چند سال پس از آزادی با ارسال نامه ای باب رفاقت را گشود .رفاقتی که به گرمی ادامه دارد.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

جمعی از پاسداران سپاه در مرز قصر شیرین پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب اردو می زنیم و منتظر ورود همرزمان خود می شویم. اسرای عراقی گروه گروه از اتوبوسهای زیبا در نقطه مرزی (خسروی – منظریه) پیاده می شوند آنچه به هیمنه و هیکل آنان نمی خورد "اسیر" است. انگار نه انگار که بعد از 10 سال به وطن خود بر می گردند. همه شیک پوش و ساک بدوش با کوله های پر از سوغات محلی و ریش های آنکارد شده حتی ریش بعضی از آنها به ریش بعضی از ماها طعنه می زند!

با چشمانی اشکبار در کناره مرز نظاره گر اتوبوسهایی هستیم که آرام آرام به ما نزدیک و نزدیکتر می شوند از پله اولین اتوبوس "تن" هایی رنجور با لباس های زرد و یک دست که برگودی کمر آنان عبارت P.W "اسیر جنگی" نقش بسته، یکی یکی پیاده می شوند با مأمورانی از U.N که سخت مراقب آنانند و رفتاری مهربانانه و البته ساختگی از چهره هاشان می بارد! ولی آثار خشم و عصبانیت متقابل  بین نگاههای افراد زردپوش و نظامیان عراقی رد و بدل می شود. آنان ناباورانه ما را می پایند و ما نیز ناباورانه منتظر ورود آنان هستیم.

رهبر گروه مارش نظامی ما دستانش را به حالت ضربدری بالا می برد و با پایین آوردن یکباره دستان او، طبل و شیپور و سنج نوای غمگینانه سر می دهند  گروهی از سربازان نیز همنوا با موسیقی سرود "به ایران خوش آمدی" با هیمنه خاصی می خوانند. با ورود اسیران ایرانی، بغض ها در گلو به یکباره می ترکد، اشک ها جاری می شود همه حتی گروه موسیقی می گریند ولی از نواختن دست بر نمی دارند، گروه سرود هم می گریند و ما نیز چون دیگران شیون می کنیم.

می شوم مسئول گروهی از آزادگان که باید آنها را تحویل فرودگاه باختران بدهم داخل یکی از اتوبوس هایم که یکسره مورد سؤال آنها هستم از انواع و اقسام سوالات از قیمت پیکان گرفته تا دلایل قبول قطعنامه و تا عزل...

از شهر اسلام اباد عبور می کنیم یکی از آزادگان در رابطه با عملیات سازمان منافقین می پرسد و به دنبال آن همه به اتفاق می خواهند ببینند آنچه که آنجا شنیده اند درست است یا دروغ های ساخته پرداخته سازمان در اردوگاهها.

بلند می شوم و در وسط اتوبوس با صدای گرفته «مرصاد» را برایشان شرح می دهم و وقتی به «چهارزبر» می رسیم می گویم: بله تا اینجا آمدند ولی نه رفتند و نه برگشتند.

 

فرودگاه باختران تا امروز این قدر هواپیما و این قدر مسافر به خود ندیده با همه خداحافظی می کنم پس از چند بوسه برگونه هم، آنان بوسه ای بر آرم سپاه که روی سینه ام نقش بسته زنند و از من دور می شوند. یکی از آنان پس از خداحافظی برگه ای دستم می دهد فرصت که می کنم در آن شلوغی فرودگاه آن را می خوانم.

مادر از راه سفر برگشتم

 با دلی پر ز شرر برگشتم

شرر از داغ غم روح الله

 دیدگانم همه تر برگشتم

من جوان بودم و از داغ غمش

 شد خمیده کمرم برگشتم

 مادر غم زده ام شادی کن

 چشم بردار ز در برگشتم

و زیر شعرش نوشته بود «تقدیم به تو برادر خوبم: احمد یوسف زاده اعزامی از کهنوج» شعر احمد به دلم می نشیند. طاقت نمی آورم از بلندگوی فرودگاه او را می خوانم: برادر احمد یوسف زاده به اطلاعات. احمد می آید و برای بار دوم او را می بینم جوانی به نظر 20 ساله، سابقه هجرانش را می پرسم با خنده می گوید هفت، هشت سالی می شه می خواستم سال 61 خرمشهر را آزاد کنم که اسیر شدم! با تعجب می پرسم: مگه چند سالت بود که اسیر شدی. باز هم می خندد می گوید اسارت من حکایت دارد من جز اسرای خردسال ایرانی بودم. بلندگوی فرودگاه او را از من جدا می کند کلیه آزادگان کرمانی. کلیه آزادگان کرمانی آماده سوار شدن.

 

همه اسرا مبادله می شوند. ای کاش مرا هم با گذشته ام مبادله کنند آیا کسی هست که مرا هم آزاد کند و مرا به گذشته ببرد.

والسلام


مطالب مشابه :


قیمت لوازم بازارمحرم و«علم»های 100 میلیونی

یکی زنجیر قیمت می کند و دیگری طبل را یکی صدای سنج را در چند مغازه هم طبل دارد و سنج و




صدای محرم در راسته ناصر خسرو

نزدیک به انتهای راسته مغازه دودهنه دیگری است که طبل و سنج و قیمت داشته است و




تسلیت وفات پيامبر و امام حسن مجتبي

شب نوحه و طبل و سنج قیمت خانه و




اولین روز آزادی من به روایت یک پاسدار

دستان او، طبل و شیپور و سنج نوای از انواع و اقسام سوالات از قیمت پیکان




پائولو کوئیلو

قیمت ارز. کدهای و از عشق بی‌بهره باشم طبل میان‌تهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از




عزاداری ماه محرم در لنگرود

در شهرستان لنگرود دسته های عزادار اغلب با طبل و سنج و هرسال با نرخ تورم قیمت ها




نماد ها در تعزیه

ارائه خدمات فرهنگی هنری و و در کنار آنها سنج و طبل. برترین کیفیت و نازلترین قیمت.




برچسب :