تکامل و تغییر زبان فارسی

 

شماره ی نوشته: ۱۰ / ۳

دکتر تقی ارانی

تکامل و تغییر زبان فارسی

چند سال است که از تغییر زبان فارسی سخن می رود و این جنبش امروز به ویژه شدت پیدا کرده است. جنبش برای تغییر زبان فارسی مخلوط امروز، دو دلیل کاملن متضاد دارد که نباید با هم مخلوط شود.

۱- جنبش شووینیسم

۲- جنبش ترجمه ی علوم ملت های غربی به فارسی

شووینیسم را نمی توان میهن پرستی ترجمه کرد. میهن پرستی مادی با شرایط معلوم و در موارد ویژه با خط مشی مجله ی دنیا موافقت کامل دارد و عبارت از این است که مردمی که از زمین و آب و آفتاب و معدن یک سرزمین ضروریات زندگی خود را تامین می کنند و در آن جای دارند، بدان سرزمین علاقه ی مادی دارند.

اگر دست خارجی بخواهد از محصولات این سرزمین که از تبدیل رنج اهالی آن به کالا به وجود آمده است، استفاده ی غاصبانه کنند، آن مردم با آن دست خارجی می جنگند. این علاقه، میهن پرستی مادی، یعنی میهن پرستی حقیقی است. اما اگر این حقیقت، حالت عرفانی و پرستش روحانی پیدا کرده و زیر پای تجسم های مجازی محو گردد، این علاقه ی مادی، به پرستش رنگ ها، خاک، اسم و روح شخص مبدل می شود، یعنی اگر حالت پرستشی مانند بت پرستی، روح پرستی و جن پرستی را پیدا کند، آن را شووینیسم می نامند. از این گفته آشکار می شود که میهن پرستی حقیقی یک علاقه ی حساب شده ی منطقی و مادی، و شووینیسم یک نوع بت پرستی است. اکنون به موضوع برگردیم.

نخستین جنبش در زبان فارسی پس از عرب، در زمان صفاریان است که محمد بن وصیف را وادار می کند برای یعقوب لیث به فارسی شعر بگوید (اگر چه لغت های عربی زیاد مخلوط دارد). علت مادی این جنبش فورن به هر فکر منطقی می رسد. یعقوب با شمشیر برای حفظ ریاست خود و خانواده ی خود بر ضد حکومت مرکزی خلافت قیام کرده بود. این عمل (یعنی فارسی نویسی) هم قیام ایدئولوژیک او بود (ایدئولوژیک را اگر غلط ترجمه کنیم، باید بگوییم قیام فکری) و این گام نخست بود که برداشته شد و عملی شد.

به همین ترتیب علت مادی قیام فارسی سره ی دقیقی و فردوسی نیز آشکار می شود. این قیام هم عملی شد و یک شاهنامه ی به نسبت پاک از عربی به وجود آمد. ولی چرا از آن پس مردم با فارسی شاهنامه سخن نگفتند؟ لغت هایی که پیش از آن زمان هم معمول بود و متروک نشده بود و توسط رودکی و دیگران به کار برده شده بود، از آن به بعد هم معمول ماند، ولی لغت های "دژ" به جای "قلعه" و زوبین و خشت و مانند آن ها معمول عموم نشد.

دلیل مادی این امر هم بر متفکر مادی آشکار است. چون قدرت مرکزی خلفا از میان رفت و دیگر علتی برای مخالفت با عرب نمانده بود. از سوی مرکز فشاری نبود تا از سوی ملت زیردست واکنشی پیدا شود. مذهب اسلام هم که با اوضاع اجتماعی قرون وسطا مطابقت داشت. امیر محلی به وجود یک مذهب در مردم نیاز داشت و مردم مسلمان بودند و از سوی مرکز اسلام هم فشار مادی وجود نداشت، پس امیر محلی دیگر چه دعوتی داشت که قیام کند؟ بر عکس، از آن روز به بعد باز عربی دانستن، گفتن، نوشتن و وارد کردن مثل ها، عبارت ها و لغت های عربی در میان روابط فارسی جزو هنرها شمرده می شود. کتاب هایی مانند "کلیله و دمنه" ترجمه ی ابوالمعالی و "دره نادری" پیدا می شود. سعدی به زبان عربی هم (زبانی که در محیط فارسی زبانان بدان عربی گفته می شود) شعر می گوید. نفوذ عربی نتیجه ی نیاز آن دوره به یک مذهب و نبودن ضررهای مادی از سوی اسلام بوده است.

در دوره ی جدید با نفوذ تمدن اروپایی در ایران، باز یک جنبش جدید درباره ی زبان فارسی دیده می شود. در اوایل سده ی بیستم میلادی هنوز میهن پرستی شعار مهم ملت های اروپایی است و این شعار به ایران هم نفوذ می کند. از آن پس به ویژه یک عده به غلط گمان می کنند که مانع پیشرفت ایران فقط مذهب اسلام است. در این عده ی معدود که تا حدی روشنفکر ترقی خواه به شمار می آیند، احساسات میهن پرستی به جوش می آید. همه ی تقصیرها را به گردن عرب می اندازند. می گویند اگر عرب کتابخانه های ما را آتش نزده بود، مردم می دیدند که همه ی اکتشاف های امروز در کتاب های زمان داریوش ضبط بوده است. از این احساسات، خروارها در گفته ها و نوشته های این دسته دیده می شود. اما روشن است که این عده خیلی کم بودند و بیش تر مردم که در دین خود متعصب بودند، به این حرف ها پشت پا می زدند.

در این دوره برخی کتاب ها به زبان فارسی خالص و ناب منتشر می شود. مثلن کتابی در سال ۱۲۷۳ منتشر می شود به نام "پروز نگارش فارسی" که بد نیست پشت جلد آن را در این جا نقل کنیم:

«پروز فارسی

کارخانه

میرزا رضا خان بیکشلو قزوینی که از پی نگارش پارسی، آویژه برای نمونه از هر گونه نوشته است

چاپ دوم

مخصوص است به کتابخانه معارف -  قیمت پنجهزار در خارج بعلاوه اجرت پست -  عنوان مکاتیب تهران – مقابل شمس العماره کتابخانه شیخ محمد علی بهجت دزفولی»

این پشت جلد را ما برای این در این جا نقل کردیم که نشان دهیم در زمان انتشار این کتاب، "فارسی آویژه" که نصف پشت جلد کتاب با آن نوشته شده است در چه حالی بوده است. از عبارت: «مخصوص است . . . » تا پایان پشت جلد، نزدیک به ۲٦ کلمه است که از آن ۱۸ کلمه عربی، یک کلمه ی "پست" اروپایی و ٧ کلمه فارسی است.

از این جا می توانید حدس بزنید که اگر شما این کتاب را بخوانید آن را نخواهید فهمید، زیرا مانند این است که کتابی به کجراتی یا ترکی جیغتو می خوانید و شاید اگر پشت جلد کنده شود، شما در فارسی بودن کتاب هم شک کنید. ولی با وجود این می بینید که این کتاب چاپ دوم هم دارد (شاید هم بیش تر از این هم چاپ شده باشد). از این جا باید نتیجه بگیرید که انتشار این کتاب نتیجه ی بوالهوسی یک شخص نبوده، بلکه یک جنبش موافق با این فکر وجود داشته است و چنان چه گفتیم این جنبش از نفوذ تمدن ازوپایی در مردمی که نسبت به مذهب شک و تردید پیدا کرده بودند پیدا شد و  این جنبش گاه شدید و گاه ضعیف ادامه داشته است.

امروز ما در یک مرحله ی جدید جنبش اصلاح زبان فارسی هستیم که باز با دوره های پیشین فرق دارد. امروزه ما در این موضوع یک چیز را خوب فهمیده ایم: حتمن باید تمدن اروپایی را فرا بگیریم و خود را مانند یک ملت متمدن مسلح کنیم.

ببینیم تمدن اروپایی یعنی چه؟

یعنی علم اروپایی، صنعت اروپایی و هنر اروپایی. آیا مهد علم و صنعت اروپایی یکی از کشورهای اروپا است؟ اکنون اروپا و امریکا و ژاپن تمام عامل پیشرفت تمدن هستند. فلان تحقیق علمی یا صنعتی که در فلان گوشه ی دنیا انجام می شود، فورن در همه جا منتشر می شود. علت آسانی این ارتباط علمی با وجود تفاوت زبان های ملت های متمدن چیست؟ علت عمده این است که زبان علمی این دنیا در حقیقت یکی است و لغت های علمی که در همه ی این زبان ها به کار می رود، در همه مشترک و همگی ریشه ی لاتین و یونانی دارند و چون به تدریج زندگی علمی با زندگی عادی توام می شود، اسباب های علمی جزو لوازم و ضروریات خانه ها می شود. لغت های علمی بین المللی هم به تدریج لغت های بین المللی عادی می گردد. کسبه ی فرانسه و دهقان آلمان و ماهی گیر روسی همگی اسباب اندازه گیری درجه ی حرارت را "ترمومتر" می گویند. این لغت و این اسباب دیگر در چهار دیوار آزمایشگاه محبوس نیست، بلکه در میان مردم به طور گسترده رایج است. همه "فون" را به معنی صدا می دانند و هر اسباب که اختراع می شود و "فون" جزو نام آن است، مانند تلفون، میکروفون، گرامافون، فونوگراف و فونولیت، همه جای دنیا می داند که به صدا مربوط است و اگر "فوتو" در نام خود داشته باشد، مربوط به نور است و و و .

دانش های گوناگون مانند پزشکی، فیزیک، شیمی و دیگر فنون به اندازه ای نام گذاری دقیق دارند که اگر هر زبانی بخواهد برای خود اصطلاحات جدید وضع کند، علم بین المللی که هنوز به دلیل تفاوت زبانی در انتشار و پیشرفت خود دچار اشکال است، بدتر دچار زحمت خواهد شد. از این جا علت نخست جنبش برای اصلاح زبان فارسی روشن می شود: چون ما احتیاج به علوم و صنایع اروپایی داریم باید برای لغت ها و اصطلاحات علمی و فنی فکری بکنیم.

اما یک موضوع دیگر که باز در حقیقت نتیجه ی نفوذ تمدن اروپایی است، میل مفرط ما به صرفه جویی وقت در آموختن و به کار بردن خط و زبان است. ما اگر بخواهیم با ملت های متمدن همدوش باشیم، باید همان دقت و ظرافتی را که آن ها در موضوع خط و زبان به کار می برند، ما هم به کار بریم و یکی از موضوع های مهم در میان این ملت ها صرفه جویی از وقت و از کار است.

بدین ترتیب روشن شد که عامل مهم جنبش امروزی برای اصلاح زبان فارسی نفوذ تمدن اروپایی به ایران، به ویژه احساس نیاز به لغت ها و اصطلاحات علمی و صرفه جویی وقت است. حال ببینیم سمت و سوی حرکت این جنبش چه گونه باید باشد؟

مجله ی دنیا عقیده ی خود را در سرمقاله ی نخستین شماره ی خود در عبارتی کوتاه ولی دقیق و عمیق به روشنی نوشت که: «ما به موقع خود لغت های فرنگی و عربی را به کار برده و در عین حال از اصول فرنگی مآبی و عربی مآبی خودداری خواهیم کرد . . . ». در این جا این عبارت را که چهار جزء دارد کمی تفسیر کنیم:

نخست آن که زبان فارسی ناگزیر است از کلمه های فرنگی استفاده کند. شما امروز دیگر گرامافون و رادیو و پست و پاکت و میکروسکوپ و اتم و لنف و مانند آن ها را از زبان فارسی نمی توانید بیرون کنید. اگر بخواهید اسم بیماری لنفو گرانولو یا آنالیز، دیالیز، الکترولیز، الکترود، کاتد، آند، انرژی پتانسیل و غیره را به فارسی ترجمه کنید به شما می خندند، زیرا وقتی یک مبتدی این لغت های خارجی را یاد گرفت، در عین حال لغت های معمول چندین زبان را آموخته است، ولی اگر ترجمه ی آن ها را یاد بگیرد حتمن غلط و نارسا هستند، زیرا زبان فارسی اصلن این مفاهیم علمی را ندارد، از این رو در فهم کتاب های علمی بین المللی دچار اشکال خواهد شد.

این بخش نخست از گفته های ما البته مورد مخالفت هم شووینیست ها و هم متعصب های مقدس است. دسته ی نخست مخالف است چون تصور می کند زبان فارسی کامل ترین زبان ها است، یعنی در این جا اتفاق غریب و ناگهانی درباره ی زبان فارسی روی داده است: یک سلسله از زبان های آریایی همگی از سانسکریت مشتق شده اند. یکی از آن ها دچار حمله ی عرب و غیره شده و زبان های دیگر زیر رهبری آکادمی ها و در مهد علم و صنعت و ذوق هنری بیش تر رشد کرده است، ولی با این وجود زبان فارسی، به علت های نامعلوم، از همه ی خواهران خود برای بیان هر مقصود کامل تر است ! این اخلاق عمومی شووینیست ها که خود را گول می زنند، از جو الاغ خود می دزدند، هر چیز خود را بالاتر و حتی گوش خود را درازتر از هر حیوان می پندارند، شاید هم در یکی از این تصورات ذیحق باشند، ولی حقیقت مسلم این است که زبان فارسی بدون لغت های فرنگی نمی تواند نیاز یک فارسی زبان متمدن امروز را برطرف کند.

ولی مرد مومن مقدس از یک نقط نظر دیگر با این گفته ی ما مخالف است. او گمان می کند عربی کامل ترین زبان است و کامل ترین مطالب هم در همین زبان گفته شده است و اگر خبری به زبان دیگری بود دیگر قاطع است، به ویژه اگر به شعر و سجع و قافیه دار باشد. این مرد زبان های اروپایی را ناقص و کاربرد آن ها را کفر می داند.

برای ما این دو دسته ی مخالف با آن که با هم مخالفند، یک صف واحد را تشکیل می دهند. ما هر دو را زیر سرپوش کهنه پرستی جای می دهیم. یکی کهنه ی هزار و چهار صد ساله را می پرستد ، دیگری کهنه ی چندین هزار ساله را. کجی خط مشی دسته ی دوم البته زننده تر است، زیرا مقدسین، نمی توانند خود را از چنگال تعصب موجود رها کنند. دسته دوم می خواهد با مته های الکتریکی از اعماق زند و اوستا لغت بیرون بیاورد. اگر با این تعصب، ما معادن خود را به جای خرافات از زیر زمین بیرون آورده بودیم، در عمل از ملت های درجه اول می شدیم.

یک غلط فاحش در عمل شووینیست ها این است که از برادران فاشیست خود تقلید کرده و می خواهند بخشی از تاریخ را از میان ببرند. فاشیست ها می گویند ما جنگ جهانی و عواقب آن را از تاریخ خود حذف می کنیم و فرض می کنیم که ما دنباله ی همان زمان پیش از جنگ را تعقیب می کنیم. واقعن حرف از این پوچ تر نمی شود. شووینیست ها می گویند ما سعدی و امثال او را که به فارسی مخلوط چیز نوشته اند از تاریخ خود دور می کنیم. گلستان کتاب ادبی نیست و برای فارسی ارزشی ندارد. واقعن بی مغزی این گفته هم کم تر از گفته های رفقای فاشیست نیست. هنگامی که مجله ی دنیا صحبت از پیشرفت کرد، درست است که ادبیات گذشته را نفی کرد، ولی نفی دیالکتیک. نفی دیالکتیک را در "ماتریالیسم دیالکتیک" بخوانید. ما ادبیات و تاریخ گذشته را نابود نمی کنیم، بلکه آن را نفی می کنیم. یعنی آن را از بین برده و جزو مرحله ی کامل تر می کنیم. کهنه پرستان چون این را نفهمیدند، هلهله و ولوله در گرفت که آثار ملی ما را می گیرند. حال آن که ما به روشنی گفتیم که مرحله ی کامل بدون مرحله ی قبل به وحود نمی آید. ما آن چه را که نفی می کنیم، در مرحله ی کامل تر دوباره جذب می کنیم.

فاشیسم از محصولات جنگ جهانی و فارسی امروز محصول ادبیات قرون وسطا است. چه گونه می توان مخالف ادبیات فارسی قرون وسطا بود و از آثار هزاران سال پیش طرف داری کرد؟ این دیگر مرده پرستی صد در صد است. صد رحمت به کفن دزد قدیم. صد رحمت به آن کهنه پرستی که می خواهد با همان فارسی پاره پاره ی قرون وسطایی بسازد. این شووینیست می خواهد با آن فارسی هم مخالفت کند. به قول خودش عرب ملعون آثار تمدن (؟!) او را از میان برده است.

خلاصه آن که شووینیست می خواهد این ملت را بی همه چیز کند. آثار قرون قدیمه که نداشت، آثار قرون وسطا را هم از دستش بگیرد. به باور شووینیسم، زبان فارسی نباید با زبان های شرقی و اروپایی کلمه های مشترک داشته باشد. پس چاره جز واژه بافی نیست. بدین ترتیب بازی با کلمات و "نومینالیسم" در میان شووینیست ها آغاز می شود. فراگیری علوم و فنون صنعتی جای خود را به لغت گذاری می دهد. جوانانی که نه زبان خود و نه زبان بیگانه را می دانند، برای یک مفهوم علمی که هنوز علم آن را فرا نگرفته اند لغت وضع می کنند.

خط مشی درست مجله ی دنیا کاربرد اصطلاحات بین المللی را ضروری می داند. نه آن که مجله ی دنیا این راه را پیشنهاد می کند، بلکه این راه چون طبیعی است به خودی خود آغاز شده است و ناگزیر بدین ترتیب هم پیش خواهد رفت.

همان گونه که گفته شد مجله ی دنیا کاربرد کلمه های عربی را هم حایز می داند. ولی باید فهمید که کدام کلمه های عربی؟ بر خلاف عقیده ی نژادپرست ها، هیچ نژادی ساده نیست و هیچ زبانی هم جامد و برابر حالت روز اولیه ی خود نیست. ما امروز مجموعه ای از کلمه های عربی داریم مانند: قلم، فهم، حاضر، لباس و غیره که بیرون کردن آن ها از فارسی هم اشتلاه و هم محال است. مگر زبان های اروپایی ایت همه کلمه های لاتین و یونانی ندارند؟ در ضمن تکامل و تغییرات زبان فارسییک سلسله کلمه های عربی هم وارد آن شده است و امروز چه لزومی هست که این کلمه ها را بیرون کنیم؟ اگر این کار را کردیم، پس باید یک انجمن دیگر هم تشکیل دهیم تا تشخیص دهد از کلمه های فارسی قدیم کدام یک به ریشه ی زبان پارتی و غیره ارتباط دارد و آن ها را هم بیرون کنیم. اگر نکنیم مخالف خط مشی شووینیستی خود رفتار کرده ایم.

اما شووینیست این اندازه هم دقیق نمی تواند فکر کند. چون فاشیسم در فلان نقطه ی دنیا ضد یهود است، پس ما هم باید در این جا ضد عرب باشیم. فکر کنید ما کلمه های عربی ساده ی موجود را به جرم سامی بودن محکوم به اعدام کردیم و با خروارها چسب و سریشم به زور تعدادی کلمه های مرکب به حای آن ها گذاشتیم، خیال می کنید زبان فارسی به تر شده است؟ نه! هر اتدازه شمار لغت بیش تر باشد و اختلاف های دقیق و ظریف میان کلمه ها بیش تر باشد، زبان برای گفتن افکار دقیق رساتر است. جوان خوش ذوق مدتی فکر می کند که در فلان مورد عبارت "نفع و ضرر" یا "خوب و بد" را به کار ببرد و سرانجام هیچ کدام را به کار نمی برد، چون "خیر و شر" برای منظور او از هر دو مناسب تر است.

کلمه ها با هم اختلاف های باریکی دارند که ذوق سلیم در برابر اختلاف تاثیر آن ها حساس است. بدیهی است که کلمه های مشکل عربی که با وجود داشات برابر فارسی آسان و معمولی در نتیجه ی تعصب یک مشت مقدس رایج شده است باید از میان برود. اگر به خارجی ها نگاه کنیم خواهیم دید مثلن انگلیسی ها هم بسیار ملت پرستند، ولی هیچ این فکر را پیدا نکزرده اند که کلمه های لاتینی را از زبان انگلیسی خارزج کنند.

با بیرون کردن این کلمه ها، ما ادبیات گذشته را هم برای خود نامفهوم می کنیم. یعنی گم می کنیم، آزادی و میدان تعبیر اندیشه ها را به زبان فارسی (که امروز هم کم است) سلب می کنیم. برای وضع عده ای کلمه های تازه ی غیر لازم وقت تلف می کنیم.

شووینیسم اندیشه های متضاد و پریشان دارد. به ملیت و آثار ملی می تازد، سعدی و مولوی را از خود دور می کند، خود را بالاترین و کامل ترین ملل می داند (گنجشک هم شوهرش را قوی ترین حیوانات می پندارد) ولی در عین حال به ملت دیگر هم که در همین اشتباه غوطه ور است حق می دهد.

اکنون برویم به بخش آخر عبارت مجله ی دنیا که نوشتیم ما در عین خال از اصول فرنگی مآبی و عربی مآبی پرهیز خواهیم کرد. منظور چیست؟

اگر ما به ماندن کلمه های عربی ساده ی معمولی در فارسی کنونی رای می دهیم، مرادمان این نیست که بگوییم در زبان فارسی به روی کلمه های عربی و فرنگی باز است و هر فکلی که یک کتاب لکتور تمام کرد یا هر بچه آخوند که دو روز یک کتاب از معقول یا منقول زیر بغل گرفت، حق دارد هر لغت غیر ضروری یا ناهنجار عربی و فرنگی را به کار برد. هر کلمه های عربی یا فرنگی که فارسی شناخته می شود، معین می گردد و تابع کامل دستور زبان فارسی می گردد. یعنی کاربرد کلمه های خارجی (چه عربی و چه اروپایی) به جز آن چه که بدین ترتیب صورت گرفته است نادرست به شمار می رود.

خلاصه ی این گفتار را می توان در چند نکته ی زیر یان کرد:

۱- کلمه ها و اصطلاحات علمی اروپایی وارد زبان فارسی خواهد شد.

۲- کلمه های معمولی و آسان عربی در زبان فارسی بر جای خواهد ماند

۳- کلمه های ناهنجار عربی که کاربردی ندارد از زبان یک مشت کهنه پرست و همچنین کلمه های غیر ضروری فرنگی از زبان یک مشت فکلی از بین خواهد رفت.

۴- در صورت نیاز به ساختن کلمه های نو در زندگی روزانه، به جای کلمه های غلیظ، کلمه های ساده ی فارسی رایج خواهد شد.

و این نکته ها را ما پیشنهاد نمی کنیم، بلکه این همان مسیر خرکت خود زبان فارسی است و ما تنها باید بکوشیم که این تکامل ناگزیر دستخوش شووینیسم نشود.

در پایان این را نیز می افزاییم که چنین جنبشی برای فراگرفتن خط لاتین موجود است و نیرومندتر هم خواهد شد، زیرا اصلاخ خط نیز یک گام بزرگ در جهت آسان کردن آموزش و صرفه جویی در وقت است. به ویژه با تقلید خط لاتین، اشکال املای زبان فارسی نیز که از آثار زبان عربی است، از میان خواهد رفت.

 

از: انتشارات علمی، فلسفی، اجتماعی و هنری برای همه، تهران ۱۳۳۰

 


مطالب مشابه :


علت جوش در قسمت های مختلف سر و گردن

علت جوش در قسمت های مختلف سر و سایت آموزش زبان 8 سایت آموزش زبان 9 کتابخانه پزشکی




272 - جوش در 14 منطقه صورت نشانه چیست؟+تصویر (کلیک کنید)

دلیل جوش در ناحیه ۱۱ و ۱۲ (کلیک کنید) چرا آموزش زبان در بزرگسالی دشوارتر است؟ (کلیک کنید)




تکامل و تغییر زبان فارسی

زبان و ادبیات مخلوط امروز، دو دلیل کاملن متضاد دارد احساسات میهن پرستی به جوش می




مزاج چیست؟

زرد شدن زبان و پوست و سفیدی چشم , جوش و اکنه های ان این است که امروزه به دلیل تهاجمات




از بین بردن جوش های سر سیاه بینی ؟!

بچه های اباده طشک - از بین بردن جوش های سر سیاه بینی ؟! - « بچه های اباده طشک »




دلیل صدای وز وز آب هنگام جوش آمدن چست؟

آموزش علوم تجربی - دلیل صدای وز وز آب هنگام جوش آمدن چست؟ - نگاهی تازه به علوم و آموزش آن




تفكر و زبان

دلیل دیگری در تایید اینکه مفاهیم می این خود دلیل دیگری است که تفکر و زبان ما به هم جوش




مشکلات پوستی نوزادان

در بسیاری از موارد به دلیل محکم کردن بیش از اندازه جوش و ورم ارزنی مثلا برفک روی زبان و




دلیل عدم جوش خوردن پیوند پسته

فیلم اموزشی پیوند پسته به دو روش شکمی و لوله ای زبان فارسی دلیل عدم جوش خوردن پیوند پسته .




جوشهای داخل دهان و روی زبان

جوشهای داخل دهان و روی زبان. جوش های صورت + نوشته دلیل دیدن صحنه های




برچسب :