بررسي علل عدم مشاركت آموزگاران دوره ابتدايي در مجامع عمومي منطقه شاهين شهر


مقدمه :
آفرينش مكتب است وكردگار                         خود مدير و انبياء آموزگار
اي معلم اي چراغ رهنما                                  در رديف انبيايي مرحبا
(شهريار)
بانام و ياد خالقي كه از دريچه ي خالقيت خود بر هستي نگريست و با خلق ذرات و جمع اجزاء ، نگين مشمع وجود را تلاطوء بخشيد . به مصادق آيات شريفش كه بر ابزار نوشتن سوگند ياد
مي نمايد (سوره قلم آيه 1) و از زاويه استفهام عدم برابري دانا و نادان را گوشزد مي كنند .                                                                                                                           ( آيه 9 سوره زمر ) عزم آن داريم كه چند سطري راجع به يكي از وزنه هاي خلق كرده در آفرينش يعني ((معلم )) بنگاريم .
جملاتي نظير معلم جراح روح است يا معلم رازق رزق فكر است و امثالهم حكايت تاثير معلم بر متعلم دارد و به عبارتي حاكي از منشاء اثر بودن اين موثر است .
حال كه اين جملات را واقعياتي در زندگي مي دانيم و به عنوان موارد بديعي پذيرفته ايم جا دارد كه در مورد تجهيز قواي فكري و علمي اين موجود موثرنيز قدري تأمل نماييم .در جامعه اي زندگي مي كنيم كه منازعات آن اغلب تقابل هاي فكري و فرهنگي است و سنبل اقتدار و برتري نيز پيشرفت هاي علمي و تكنولوژي محسوب مي شود . پر واضح است كه در چنين شرايطي پاره نظام تعليم و تربيت هر جامعه اي حرف اول را در همنوايي آن جامعه با جامعه جهاني ميزند .
از طرفي يكي از اركان اساسي اين پاره نظام نيز معلم و شيوه تغذيه فكري اوست كه هر نوع تغيير و تحول در اين سيستم رامنوط به خود مي گرداند .
چرا كه تاريخ تعليم و تربيت اثبات نموده است كه اجراي موفق هر گونه طرح و برنامه در وادي آموزش يا پرورش ، بدون آمادگي كامل معلم و تربيت دقيق او براي اجراي صحيح طرح ، محكوم به شكست است ، بنابراين لازم است پويندگان راه رسيدن به كمال در جامعه اسلامي ما نيز  در خصوص شيوه هاي تقويت بنيه ي علمي معلم و پويا نمودن روش كار او بيش از پيش اهتمام ورزند و جامعه فرهنگي ايران اسلامي را از نتايج علمي آن تحقيقات بهره مند سازند .
اميدواريم بتوانيم در خصوص توجه بيشتر معلمين به مجامع علمي و موضوعات مورد بحث آن راه تازه اي نشان دهيم و مورد توجه مسئولين و آموزگاران قرار گيرد .
                                                                                                                ( انشا الله )
 
 
1
بيان مسئله
موضوع پژوهش حاضر عبارت است از برسي علل عدم مشاركت آموزگاران دوره ابتدايي در مجامع عمومي منطقه شاهين شهر
مشكل مورد نظر به دليل عدم همكاري آموزگاران با گروه هاي آموزشي و عدم استقبال آنان از مجامع و گردهمايي ها و هم چنين عدم به كار گيري شيوه هاي مورد تدريس مجامع در امر تدريس از اهميت ويژه اي برخوردار است و در حالي كه استفاده از موضوعات آموزشي مجامع و به كار گيري شيوه هاي نوين تدريس در امر آموزش مي تواند بسياري از مشكلات را راه گشا باشد .
از اين رو سوالات بدون جواب بسياري در بين آموزگاران نمايان است كه :
1)چه عواملي در عدم توجه آموزگاران به مجامع موثر است ؟
2) چه عواملي باعث ايجاد انگيزه براي شركت آموزگاران در مجامع مي شود ؟
3) آيا شركت در مجامع در بالا بردن سطح علمي آموزگاران تأثير دارد ؟
و بسياري سوالات ديگر كه سعي مي شود با توجه به نظر آموزگاران ، كار شناسان و سر گروه هاي درسي به آ نها جواب داده شود .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
2
اهميت مسئله
برگزاري مجامع و گردهمايي ها و عدم حضور جدي آموزگاران در اين جلسات موضوع تازه اي نيست و همه ساله افكار بسياري از مسئولين و همين طور گروه هاي آموزشي و ديگر افراد درگير در اين مسئله را به خود جلب كرده است . چرا كه اين گردهمايي ها به منظور تبادل نظر و به كار گيري شيوه هاي نوين تدريس و راهكارهاي جديد براي يادگيري بهتر و آموزش دانش آموزان برگزار مي شود .
بنابراين بي توجهي و عدم همكاري آموزگاران با گردهمايي ها و مجامع از اهميت خاصي برخوردار است و ما ميتوانيم باز خورد اين مسئله را در مدارس و دانش آموزان به وضوح ببينيم .
لذا پرداختن به اين موضوع مي تواند بسياري از مشكلات آموزشي را راه گشا باشد و به دنبال آن مي توانيم نتايج و تأثيرات آن را برروي آموزگاران و بخصوص دانش آموزان مشاهده كنيم .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
3
اهداف پژوهش
هدف اين تحقيق بررسي علل بي توجهي آموزگاران دوره ابتدايي به مجامع منطقه شاهين شهر و روشن ساختن علل و عوامل تأثير گذار بر روي اين مسئله است .
اهميت برپايي مجامع آموزشي از جنبه هاي بيشماري قابل بحث و گفتگو است . از آنجائيكه فرايند رشد و توسعه اقتصادي ، اجتماعي از طريق افزايش اطلاعات ، دانش ، مهارتها و رشد استعدادها و قابليتهاي فكري و جسمي نيروي انساني مشاغل امكان پذير خواهد بود و نهاد تعليم و تربيت ايفاگر اين نقش بوده ، اهميت دادن به اين دوره ها را اجتناب ناپذير مي سازد . براي اصلاح جامعه وجود معلمان آگاه ، عامل و با تجربه ضروري بوده تا با علم و عمل خود افراد جوان جامعه را به سوي هدفهاي متعالي سوق دهند .  
لذا ، هدف از اين تحقيق آگاهي دادن به آموزگاران و برقرار كردن علاقه و توجه به شركت در مجامع و اهميت دادن به اين گردهمايي ها و استفاده مناسب و مفيد از آنها است .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
4
پيشگفتار
نظام آموزشي سنگ زيربناي توسعه و رشد اقتصادي ، اجتماعي ، سياسي و... هر كشوري است .
نقش آموزش وپرورش به عنوان دستگاهي كه مسئوليت تحول ودگرگوني ، غناي فرهنگي و تعالي جامعه ،بكارگيري تكنولوژي و صنعت جديد را دارد ، در جوامع پيشرفته كاملاٌ شناخته شده است .
فرآيند آموزش و پرورش ، وظيفه اصلي اين سازمان ، فعاليتي مداوم ، جامعه براي رشد و تكامل انسان بوده ، هست و خواهد بود . فعاليتي كه از دوران كودك شروع وتا پايان عمر ادامه خواهد داشت. در اين ميان نقش معلمان كاملاٌ هويدا و آشكار مي باشد و حق سازمان بايد توجه شايسته و در خور نسبت به آنها داشته باشد ، هم به عنوان عاملان اصلي رشد وكشف استعدادهاي فرزندان اين مرز و بوم ، هم به عنوان كاركنان سازمان كه بايد در معرض آموزش مداوم قرار گرفته ، قوه خلاقيت،ابتكار ، توانايي ها واستعدادهاي بالقوه شان رشد يافته و به تكامل برسند تا در اين راستا هم آنان و هم دانش آموزان بهره گيرند .
رشد دانش آموزان به عنوان انديشمندان و آينده سازان نسل فردا ،رشد ، توسعه و بالندگي كشور را به همراه خواهد داشت . همانگونه كه شريفي (1377) اظهار مي دارد توشيو دوكو( 1 )  يكي از بنيانگذاران ژاپن امروز ، در راستاي نقش سازنده و باور كننده ،رشد دهنده انسان و آموزش و پرورش در توسعه اجتماعي و اقتصادي بيان مي كند ((ما نه منبع طبيعي داريم و نه هيچ قدرت نظامي ، ما فقط يك منبع در اختيار داريم ، ظرفيت ابداع مغزهايمان . اين منبع پايان ناپذير را بايد بسط داد . تربيت كرد ، تمرين داد ، مجهز ساخت ، اين قدرت دفاعي خواه ناخواه در آينده نزديك گرانبها ترين و خلاقترين ثروت همه بشريت خواهد بود .)) (ص 28)
بي ترديد آموزش به ويژه آموزش كاركنان در زندگي بشر و توسعه كشور از اهميت ويژه اي برخوردار است  . با آموزش ، تربيت و تجزيه ، توانايي او براي فعاليت و كار افزايش مي يابد .
انسان هم عامل آفرينندگي ، توسعه و هم هدف توسعه است . انسان دا بايد توسعه داد و شرايط شكوفايي او را فراهم آورد تا نقش آفرينندگي خود را ايفا كند (ماتسوشيتا ، 1366 ، ص35 )
وزارت آموزش و پرورش بالاخص معاونت آموزش نيروي انساني بعنوان رهبران و متصديان امور آموزش وظايفي را در رابطه با معلمان به عهده دارند . مسئولان بايد زمينه اي فراهم سازند كه معلمان برنامه ها ، شيوه هاي تدريس ، فعاليت هاي آموزشي و رفتار خود را به نحوي از انحاء كه به احتياجات يادگيري دانش آموزان مربوط مي شود ، مورد تجزيه و تحليل مستمر قرار داده و به آنها براي رسيدن به اهدافي نظير تجزيه و تحليل جو آموزشي مدرسه و انطباق آن با پيشرفت علمي ، توسعه هدف هاي رفتاري در كلاس ، ارتباط دادن ياد گيري دانش آموزان با واقعيات زندگي،بهبود
1. Toshiodoko                                    6
روشها و فنون ،شناسايي قابليت ها ، احتياجات ، توانايي ها و علائق دانش آموزان خود شناس ، خود سنجي و ارزشيابي و ... كمك كنند .
از جمله اقدامات و فعاليت هايي كه وزارت آموزش و پرورش در جهت رشد كاركنان انجام مي دهد تشكيل گروه هاي آموزش و بر پايي مجامع و آموزش هاي ضمن خدمت مي باشد .
افزايش سطح كيفي و كارآيي اين دوره ها در گرو برنامه ريزي صحيح ، اصولي و كاربردي است .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
7
تاريخچه پژوهش
بي ترديد يكي از جنبه هاي مورد بررسي در تاريخچه تعليم وتربيت ، معلم يا تعليم دهنده است .
معلم در واقع يكي ازمهمترين عناصر  و پارامترهاي سيستم تعليم و تربيت است . جهت تحليل و بسط بهتر موضوع مورد پژوهش ، نگاهي گذرا بر تاريخچه اين حرفه مي افكنيم تا از طريق اين استناد با آن به اصالت موضوع و ريشه دار بودن آن پي ببريم .
از اجتماعات نخستين انسان كه بگذريم (كه بزرگترين اجتماع انسان خانواده بود و به تبع آن مهمترين جاي گاه تعليم و تربيت فرزند نيز همان جا بود و پدر دانسته هاي خود را به فرزند منتقل مي نمود ) به تعليم و تربيت در ايران باستان مي رسيم .
فرهنگ باستاني ايران از آغاز تاريخ مكتوب تا پايان حاكميت ساسانيان را شامل مي شود .
(عسكريان - نظارت و راهنمايي - ص 36 ) اگر بخواهيم عوامل دخيل در تعليم و تربيت را در اين دوره دسته بندي نماييم مي توانيم از وضع جغرافيايي ، دين و دولت به عنوان سه عامل مطرح و موثر نام ببريم .
وضعيت جغرافيايي به عنوان يك عامل نسبي در آموزش و پرورش سهيم بود . بدين معنا كه بر حسب نياز هاي منطقه اي از مكاني به مكاني ديگر و از نقطه اي به نقطه اي ديگر ، ميزان و محتواي برنامه هاي تر بيتي متفاوت داشت .
دين در آن زمان نيز به عنوان يك عامل ذي نفوظ در تعليم و تربيت مطرح بود . تعاليم زرتشت چهار چوب و اسكلت تعاليم را معين مي نمود چنان كه در پند نامه زرتشت آمده است :
(( به فرهنگ خواهي كوشا باشيد چه فرهنگ مايه فردا است و خود رهبر مرد و جهان )) .
(عسكريان - نظارت و راهنمايي - ص 37 ) دولت در سيستم تعليم و تربيت صرفاً حدود برنامه و مدت تحصيل را تعيين مي نمود و انتخاب معلم را بر عهده اوليا مي گذاشت كه اين برنامه برگرفته از تعليم و تربيت آتن بود . بعضاٌ نيز مشاهده مي شد كه در برخي نقاط كشور ، دولت دخالت بيشتري در عوامل تربيتي از خود نشان مي داد كه اين روش نيز متاثر از برنامه هاي تربيتي اسپارت بود . بطور كلي در ايران باستان معلمين ( اتروان ) از طبقه موبدان و شاهزادگان و استانداران برگزيده مي شدند و به علت موقعيت و پايگاه اجتمايي خود ، مورد احترام بودند و اساساً بين   طبقه ي ضعيف جامعه ي معلمين يافت نمي شد چرا كه در آن زمان ( به خصوص در دوره ساساني ) اعتقاد كلي بر اين اصل استوار بود كه در فرومايه زادگان چون علم و ادب و كتابت بيابند ، طلب كار هاي بزرگ كنند وچون بيابند در رنجانيدن خاطر و وضع مرتبه بزرگان بكوشند .
(عسكريان - نظارت و راهنمايي - ص 38 ) با اين مقدمه برميگرديم به وضعيت تعليم و تربيت و
8
بخصوص هسته مركزي آن يعني معلم در ايران بعد از اسلام تا به حال . پس از ورود غني اسلام به سرزمين ايران معلمان مكتب خانه ها و مدارس در مراكزي كه اختصاص به تربيت معلم داشته باشند ، تربيت نمي شدند ، بلكه معلمان مدارس معمولاً از ميان طلاب ساعي و با استعداد انتخاب مي شدند كه در جلسات درس استاد يا جلسات پرسشي و پاسخ لياقت خود را نشان مي دادند .
( صافي - تربيت معلم در ايران ،هند و پاكستان - ص9 ) ازاين قسمت مي توان اولين استنتاج را پيرامون اصالت موضوع پژوهش يعني گروه آموزش و درسي يا اجتماع معلمين بعمل آورد ، چرا كه صورت قضيه نشان مي دهد كه الزاماٌ تا گروهي و جلسه اي بين همنوعان علمي تشكيل نمي شد ، امكان انتخاب و انتصاب نيز وجود نداشت . پس به نوعي تعامل و تقابل بين افراد در ساختار معلمي در اوان شكل گيري حرفه اي اين شغل دخيل بوده است .
بتدريج كه فرهنگ اسلامي سايه اش را براين سرزمين گسترده تر گردانيد ، استقلال حرفه معلمي نيز رو به فزوني نهاد و طبعاٌ زماني كه به يك شغل به عنوان حرفه اي مستقل و با اهميت نگريسته شود ، نوع ارتباط بين شاغلين آن حرفه نيز متكامل تر شده و كانالهاي ارتباطي يا به اصطلاح لوپ ارتباطي بين اعضاي آن حرفه زيادتر مي شود . در ايران نيز با رواج مكتب معتزله در مقابل اشاعره ، با توجه به عقل گرايي و بحثهاي آزاد بالا گرفت . ( ضميري ، تاريخ آموزش و پرورش ايران و اسلام ، ص 88 ) اين بحثهاي عقلمند و عاقلانه عمومأ بين مدرسين دروس و مربيان كودكان رايج بود و خود سر آغازي بود براي ايجاد تشكلهاي بين معلمين و اساتيد . عموماً معلمان در اين زمانها ( حاكميت مكتب خانه ها ) به سه دسته مدرس ، نايب و معيد تقسيم مي شدند ( ضميري ، تاريخ آموزش و پرورش ايران و اسلام ، ص 104 ) طبعاً اين افراد جهت ارتقاي درجه و تسلط در ارائه مطالب خود ، از دانش و معلومات همديگر در جلسات بهره مند مي شدند .
به تدريج كه تاريخ تكامل معلمي را ورق مي زنيم ، خاص شدن اين گروه را بين حرف ديگر چشمگيرتر مي بينيم و مي يابيم كه جهت حفظ اين درجه بين خود مدرسان بحث و تبادل نظرهاي بيشتري به وجود مي آمده است . كمااينكه در مدارس ايوبي يا نظاميه كه در تاريخ تعليم و تربيت اين مرز و بوم معروفيت بيشتري داشته اند تقريباً به طور كامل وجهه ي معلمي از وجوه ديگر در صحنه اجتماع متمايز گرديده و به مرز تشكل شغلي يا به اصطلاح روز ، به اتحاديه صنفي نزديكتر گرديده است . اين روند از تأسيس دارالفنون در سال 1268 هجري قمري به بعد با شتاب بيشتري پيش مي رود ، تا اينكه در سال 1297 شمسي بطور رسمي دارالمعلمين مركزي ( شامل دارالمعلمين و دارالمعلمات ) تأسيس مي گردد و رسماً كار تربيت معلم و تداوم آموزش او را بر عهده مي گيرد .
( صافي ، تربيت معلم در ايران ، هند و پاكستان ، ص 9 )
9
با بررسي اين پيشينه تاريخي مي توان تا حدودي مستند بودن و اصيل بودن اجتماع معلمين يا همان گروه آموزشي امروزي را درك كرد . در نظام تعليم و تربيت امروزي هدايت حرفه اي معلمين مقطع ابتدايي از طريق تجمع معلمان يك پايه و بررسي مسائل و مشكلات پايه ي مورد تدريس خود نيز انجام مي شود كه اين عمل به نوعي مكمل بحث آموزش ضمن خدمت معلم نيز محسوب مي گردد  . اين تجمع زير نظر مسئول ابتدايي ادارات آموزش و پرورش صورت مي پذيرد ، منتهاي مراتب به جهت هماهنگ بودن روند كار و اهميت و تخصصي بودن اين مسأله ، در سطح وزارت خانه ، اداره كل و اداره ناحيه يا منطقه ، واحدي در كنار واحد آموزش ابتدايي با نام هماهنگ كننده گروههاي درسي تشكيل شده است .
اين واحد ( هماهنگ كننده گروههاي درسي ) تا سال 73-72 بدين صورت عمل مي نمود كه به صورت ماهيانه معلمين هر پايه را در محلي كه آموزش ابتدايي منطقه يا ناحيه مشخص مي نمود ، جمع مي كرد و ضمن تبادل نظر با آنها فردي را بين همكاران آن پايه انتخاب يا انتصاب مي نمود كه ضمن كمك در مديريت جلسه ، نقش رابط را بين معلمين هم پايه خود و سطوح بالاتر نيزايفا نمايد . اساس كار در اين تجمعات ماهيانه ، بررسي مشكلات و مسائل حرفه اي و شغلي معلمين بود و رسماً  معلمان حق  اظهار نظر داشتند .  اين شكل برگزاري گروههاي درسي عملاً در سال
 73-72 پايان يافت .
پس از آن شيوه ديگري معمول شد كه در موضوع اين پژوهش با نام شيوه سرگروهي از آن ياد مي شود . اين شيوه اجمالاً بدين صورت اداره و برگزار مي گردد كه از هر پايه تحصيلي ( اول تا پنجم ابتدايي ) تعداد (بطور نسبي ) چهار نفر از بين معلمين بعنوان سر گروه انتخاب مي شوند . اين افراد با برخي از عوامل اجرايي مشاغل در اداره آموزش و پرورش ، جمعاً اعضاي گروه آموزشي آن پايه را تشكيل مي دهند . اين اعضا ء طبق برنامه هايي در طول سال تحصيلي با معلمين پايه مربوطه در ارتباط خواهند بود .
 
 
 
 
 
 
 
10
تشكيل گروههاي آموزشي
لازمه نيل به توسعه فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي جامعه ، با روري و شكوفايي استعدادها و توانائيهاي نسل كنوني و آتي است كه مسئوليت عمده آن به عهده ي نظام فراگير آموزش و پرورش مي باشد . در شرايطي كه به تدريج به هزاره سوم تمدن بشري پا مي نهيم ، ضرورت آينده نگري توأم با برنامه ريزي دقيق و برخاسته از حساسيت نسبت به مسائل آموزش و پرورش بيش از هر چيز ديگري مطرح مي شود . در اين راستا تبادل تجربه ، نوآوري ، ابتكار ، تنوع در روشها ، فنون و مهارتهاي تدريس در بين معلمان كه طلايه داران توسعه همه جانبه مي باشند به منظور باروري و ارتقاء كارآيي نظام آموزش و پرورش انكار ناپذير مي نمايد .
 لذا با توجه به ضرورت مشاركت معلمان و مديران مدارس در برنامه ريزيها ، تصميم سازيها و تصميم گيريها ، گروههاي آموزشي از يك سو به عنوان نهادي علمي ، و از سويي ديگر بازويي توانا براي كارشناسان حوزه هاي ستادي و اجرايي تشكيل گرديد .
در سال 1361 بنا به تشخيص دفتر آموزش عمومي وقت ، طي بخشنامه شماره 2-2/46 تشكيل گروههاي آموزشي در سه دوره ابتدايي ، راهنمايي و متوسطه ابلاغ گرديد .
سپس در سال 1363 در آئين نامه اجرايي آموزش و پرورش همگاني مصوب جلسه 319 شوراي عالي آموزش و پرورش مورخ 4/8/62 تشكيل گروههاي آموزشي مورد تاكيد قرار گرفت .
فعاليتهاي پيش بيني شده در گروههاي آموزشي در راستاي ارتقاء صلاحيتهاي حرفه اي معلمان و تحقق اهداف شوراي معلمان مدرسه بوده است .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
11
شرح وظايف گروههاي آموزشي
1.     شركت در جلسات گروه آموزشي طبق تقويم اجرايي
2.     همكاري در برگزاري مجامع عمومي گروه آموزشي مربوط
3.     همكاري در برگزاري جلسات نمايندگان گروههاي آموزشي
4.     پيشنهاد تشكيل دوره هاي آموزش ضمن خدمت معلمان و مديران بر اساس نيازسنجي هاي به عمل آمده
5.     پيشنهاد دعوت از اساتيد ، صاحبنظران و كارشناسان و مؤلفان جهت شركت در جلسات گروه يا مجامع عمومي
6.     جمع آوري و بررسي طرحهادر زمينه الگوههاي تدريس ، روشهاي ارزشيابي ، توليد و كاربرد مواد آموزشي و نوآوريهاي معلمان ، مربيان ، مديران و ارائه نمونه اي از آنها جهت استفاده ساير معلمان
7.     تهيه و تدوين نشريات و كتب آموزشي با هماهنگي كارشناس هاي ذيربط
8.     همكاري در برگزاري جشنواره هاي الگوههاي تدريس ، نمايشگاههاي تكنولوژي آموزشي و كارگاههاي آموزشي مرتبط با گروه
9.     نقد و بررسي برنامه هاي درسي ، نشريات آموزشي ، آئين نامه ، دستورالعملها ، طرحها و برنامه هاي آموزشي
10.نظارت و راهنمايي اعضاي گروههاي آموزشي مدرسه و شركت در جلسات گروههاي آموزشي
11.شناسايي و معرفي مراكز علمي ، فرهنگي ، هنري ، صنعتي به مراكز آموزشي جهت بازديد معلمان و دانش آموزان
12.همكاري در بررسي و طبقه بندي نيازهاي واحدهاي آموزشي منطقه به تفكيك پايه
13.شناسايي معلمان با تجربه و صاحب نظر به منظور معرفي به ساير دواير آموزشي منطقه
14.بررسي نظرات ، پيشنهادهاي مكاتبه اي ، تلفني و حضوري معلمان و اعضاي گروههاي آموزشي و ارائه بازخوردهاي لازم به آنان
15.مشاركت در تهيه و اجراي طرحهاي پژوهشي با نظرات شوراي هماهنگي
16.نظارت و ارزشيابي مستمر از فعاليت گروههاي آموزشي سطوح پائين تر
17.مشاركت و همفكري با ساير گروههاي آموزشي
18.تهيه و ارسال گزارش كار سه ماه يك بار به مدير اجرا و كارشناسان مزبور
14
19.تشكيل جلسه با برنامه ريزان و مؤلفان كتابهاي درسي
    20 . تهيه طرحهايي اجرايي در زمينه ي الگوههاي تدريس ، شيوه هاي ارزشيابي مباني ارتباطات انساني و چگونگي تبادل تجارب و نوآوريهاي معلمان
21. تهيه و تدوين نرم افزارهاي آموزشي
22. اعلام برنامه هاي آموزشي مورد نياز به منظور برنامه ريزي آموزشهاي ضمن خدمت با هماهنگي مسئولين ذيربط
23. ارتباط با مراكزعلمي و پژوهشي
24. ايجاد زمينه لازم به منظور استفاده هر چه بيشتر از مراكز يادگيري ، كتابخانه ، آزمايشگاه و كارگاه
25. مشاركت با برنامه ريزان در ارزشيابي از برنامه هاي درسي
26. بررسي نظرات گروههاي آموزشي مدرسه
27. بررسي نظرات گروههاي آموزشي منطقه
28. بررسي نظرات گروههاي آموزشي استان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
15اهداف تشكيل گروههاي آموزشي
الف . هدف كلي ، ارتقاء صلاحيتهاي شناختي ، عاطفي و عملكردي مربيان ، معلمان و مديران
 ب  .  اهداف جزئي
حيطه شناختي
1.     ايجاد زمينه جهت بروز خلاقيت و نوآوري در معلمان و مديران
2.     ايجاد زمينه آشنايي با كاربرد الگوها و روشهاي نوين تدريس
3.     ايجاد زمينه آشنايي با كاربرد و روشهاي مطلوب ارزشيابي 
4.     ايجاد زمينه آشنايي با كاربرد روشهاي استفاده و توليد مواد آموزشي  
5.     آشنايي با اصول تحليل محتواي كتب درسي
6.     آشنايي با روشهاي تحقيق و پژوهش
7.     آشنايي با طراحي آموزشي
8.     آشنايي با اصول و فلسفه آموزش و پرورش
حيطه عاطفي
1.     تقويت روحيه هم انديشي و همكاري در بين مربيان ، معلمان و مديران
2.     تقويت روحيه مطالعه ، تحقيق و پژوهش
3.     تقويت روحيه اعتماد به نفس در امر تعليم و تربيت
4.     تقويت روحيه اشتياق به حرفه معلمي
حيطه عملكردي
كسب مهارت در زمينه هاي زير :
1.     طراحي آموزشي
2.     اداره و مديريت كلاس درس
3.     برقراري ارتباط صحيح با دانش آموزان
4.     انجام ارزشيابي از پيشرفتهاي تحصيلي دانش آموزان
5.     بكارگيري مواد آموزشي
6.     نقد و بررسي كتابهاي درسي
7.     اجراي طرحهاي پژوهشي
8.     بكارگيري الگوها و روشهاي نوين تدريس
 
13
آشنايي با گروههاي آموزشي
گروههاي آموزشي مجامع علمي - آموزشي و پژوهشي هستند كه در راستاي ارتقاء كيفيت آموزش و پرورش فعاليت مي كنند . اين نهاد جايگاه بروز استعدادها و خلاقيت افراد علاقمند است كه با همفكري مربيان ، معلمان و مديران از بدو تشكيل تا كنون توانسته اند نگرشهاي مطلوبي را در برنامه مديران دفاتر حوزه ستادي و وزارت آموزش و پرورش در زمينه تجديد نظر در كتابهاي درسي و تأليف كتب جديد ، شيوه هاي ارزشيابي و نوآوري و نوانديشي دوره هاي آموزش ضمن خدمت و برنامه ريزي درسي ايجاد كنند .
از جمله دلايل تشكيل و پايداري گروههاي آموزشي :
1.     مربيان و معلمان و مديران در سرنوشت فرهنگي ، اعتقادي ، اجتماعي و سياسي كشور نقش مؤثر و مهمي را ايفا مي كنند و جلب مشاركت داوطلبانه و فعال آنان در تصميم سازي و تصميم گيري و اجراي مؤثر برنامه هاي آموزش و پرورش از عوامل عمده ي توسعه منابع نيروي انساني است .
2.     لازمه پويايي يك نظام آموزشي وجود ارتباط وتعامل ميان بخشهاي مختلف آن است .  گروههاي آموزشي كه حلقه اتصال ميان برنامه ريزان ، مربيان ، معلمان و مديران مي باشد ،همواره كوشيده اندمشاركت معلمان را در اظهار نظر نسبت به برنامه هاي آموزشي ودرس و ارائه پيشنهادها و ديدگاههاي اصطلاحي فراهم سازند .
3.     عصري كه علم و تكنولوژي درمدت زماني كوتاه دانش ،شيوه فعاليت ، ابزاركار و ابعاد ديگر مشاغل آموزشي را متحول مي سازد بديهي است معلمان بايد همگام با اين تحولات ازنظردانش ، نگرش و مهارتها ي ذهني و عملي حالتي متحول داشته باشند تا بتوانند به مسئوليتهاي خطير شغلي خويش پاسخي متناسب بدهند در اين مورد گروههاي آموزشي درسالهاي اخير به طور مستمر كوشيده اند به صور مختلف ، آموزشهاي حضوري ، مكاتبه اي ، هدايت مجامع عمومي و كارگاهها ي آموزشي پاسخگوي نيازهاي آموزشي فوري و موردي معلمان مي باشند .
 
 
 
 
 
12
فرضيه هاي تحقيق
1.     بين ميزان جذابيت موضوعات مورد بحث در مجامع و مشاركت بيشترآموزگاران رابطه وجود دارد .
2.     بين ميزان توجه مسئولين گروههاي آموزشي به انتظارات آموزگاران و مشاركت آنها در مجامع رابطه وجود دارد .
سؤالات اساسي تحقيق
1.آيا موضوعات مورد بحث مجامع در بالا بردن سطح علمي آموزگاران تأثير دارد ؟
2. آيا زمان برگزاري مجامع بر ميزان مشاركت آموزگاران تأثير دارد ؟
3. آيا نحوه تدريس اساتيد در مجامع در ميزان مشاركت آموزگاران تأثير دارد ؟
4. آيا پرداخت حق الزحمه در ميزان مشاركت آموزگاران مؤثر است ؟
5. آيا موضوعات آموزشي مجامع كاربردي در تدريس آموزگاران دارد ؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
5
چكيده
اين پژوهش تحت عنوان بررسي علل عدم مشاركت آموزگاران دوره ي ابتدايي در مجامع عمومي منطقه شاهين شهر ، انجام گرفته است تا علل و عوامل بي توجهي و ميزان آن را مورد بررسي و ارزيابي قرار دهد .
نمونه آماري در اين پژوهش تعداد 100 نفر از آموزگاران پايه هاي مختلف ابتدايي مدارس منطقه شاهين شهر مي باشد كه بصورت تصادفي انتخاب شده اند .
ميزان جوابگويي آموزگاران در تمام سطوح از قبيل موقعيت شغلي ، تحصيلات و سوابق خدمت و شرايط مدرسه و كلاس و ميزان حقوق يكسان نباشد . ابزار جمع آوري اطلاعات در اين تحقيق پرسشنامه مي باشد كه مشتمل بر 19 سؤال بسته است كه تعدادي بصورت دو جوابي ( بله - خير ) و بقيه بصورت سه جوابي ( بله - خير - گاهي اوقات ) تنظيم شده است و پرسشنامه به تعداد حجم نمونه تكثير و در محل خدمت آموزگاران در اختيار آنان قرار گرفت و پاسخ سؤالات جمع آوري شد . سپس براي تجزيه و تحليل داده ها از روشهاي آماري توصيفي ، محاسبه درصد ، فراواني و رسم نمودارهاي مربوط و آزمون خي دو استفاده شد .
پژوهش فوق داراي دو فرضيه است كه از قرار زير مي باشد :
1.     بين ميزان جذابيت موضوعات مورد بحث در مجامع و مشاركت بيشتر آموزگاران رابطه وجود دارد ؟
2.     بين ميزان توجه مسئولين گروههاي آموزشي به انتظارات آموزگاران و مشاركت آنها در مجامع رابطه وجود دارد ؟
با توجه به داده هاي به دست آمده مشخص گرديد كه بين جذابيت موضوعات مورد بحث در مجامع و مشاركت بيشتر آموزگاران رابطه ي معني داري وجود دارد و هر چه موضوعات مجامع جذابتر ، جديدتر و كاراتر باشد ، شركت آموزگاران در مجامع بيشتر است .
با توجه به داده هاي آماري بين توجه مسئولين به انتظارات آموزگاران و مشاركت آنها در مجامع رابطه ي معني داري وجود دارد .
و در مي يابيم كه آموزگاران انتظارات زياد و بجايي از مسئولين گروههاي آموزشي دارند كه تا كنون به بسياري از آنها جامه ي عمل پوشيده نشده و همين امر باعث عدم مشاركت و بي
علاقگي در بين آموزگاران به مجامع شده است .
پژوهش داراي سؤالات اساسي نيز است كه از آزماينده ها سؤال شد كه موضوعات مجامع در بالا بردن سطح علمي آنان مؤثر است و طبق داده هاي آماري فقط 39 درصد به اين مسأله
 
جواب مثبت داده اند .
در رابطه باتأثير زمان برگزاري مجامع و ميزان مشاركت آموزگاران نيز 63 درصد خواهان تغيير ساعات برگزاري و ميزان 69 درصد با برگزاري مجامع در وقت موظف موافق بوده اند .
حضور اساتيد و نحوه ي تدريس آنان نيز بر مشاركت آموزگاران در مجامع مؤثر است . چرا كه فقط 9 درصد از آموزگاران با اساتيد آشنايي دارند . و خوشبختانه 45 درصد از نحوه ي تدريس راضي و 65 درصد از آموزگاران تدريس عملي اساتيد را بهتر و خوشايندترمي دانند .
در مورد پرداخت حق الزحمه به آموزگاران براي شركت در مجامع نيز 77 درصد از آموزگاران خواهان دريافت حق الزحمه هستند كه اين مسأله بر مي گردد  به مسائل ومشكلات مادي همكاران كه نا خودآگاه بر كارآيي آنان تأثير مي گذارند .
در مورد موضوعات   آموزشي مجامع و كاربرد آنها در امر تدريس خوشبختانه 62 درصد از آموزگاران معتقدند كه موضوعات آموزشي در كلاس و امر تدريس كاربرد دارند . ولي متاسفانه فقط 51 درصد و تقريباً نيمي از آموزگاران مباحث آموزشي را در امر تدريس خود بكار مي برند .
و در كل پژوهش حاضر سعي كرده كه مسائل و مشكلات اساسي آموزگاران را در رابطه با شركت آنان در مجامع مورد بررسي قرار دهد و به گوش مسئولين برساند .
اميد است در آينده توجه بيشتري به انتظارات معلمان شود .                   
 
                                                                                                        
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
پيشينه تحقيق
برگزاري دوره هاي آموزشي و برپايي مجامع آموزشي ، فعال و پيشرو است و سياستگذاران و مسئولان آموزش و پرورش در پي افزايش كيفيت و بهره وري دوره هاي مذكور مي باشند .
نياز رشد معلمان و مدارس بوسيله آموزش و پرورش در رابطه با برنامه هاي تحصيلي و تغييرات ديگر بايد برآورده شود . مسئولان مي توانند از طريق اين دوره ها ، اين نيازها را برآورده ، مهارتها و استعدادهاي آنها را پرورش دهند .
پرورش استعدادها در گرو رفع نيازهاي عاطفي ، مادي ، اجتماعي معلمان و آموزش دهندگان فرزندان ايران زمين مي باشد . و اين ميسر نمي شود جز با پيگيري و شناخت مسائل و مشكلات معلمين .
اين تحقيق سعي دارد اين مشكلات را بررسي و علاقه و رابطه ي معلمين با مجامع را برقرار سازد كه متأسفانه تا كنون در اين مورد پژوهشي صورت نگرفته است . و تحقيقات گذشته عملكرد گروهها و وظايف آنان را از نظر معلمين و مديران و بسياري جهات بررسي كرده اند و مشكلات اساسي براي برقراري اين ارتباط را ناديده گرفته اند . و موضوع اين پژوهش بصورت يك خلاء در ميان مسائل پژوهشي نمايان است .
اميد است پژوهندگان عزيز در آينده تحقيقات بيشتري در اين موارد انجام دهند و راه حل مناسبي براي هر چه بهتر برگزاري مجامع و بازدهي بالاي آن ارائه دهند .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
16
پيشنهادات
1.     عليرغم كامل بودن و جامعيت طرح جامع گروههاي درسي كه به اجراي شيوه فعلي گروههاي درسي مربوط مي شود ، مشاهدات نشان مي دهد موفقيت چنداني در عمل ندارد كه لازم است در شيوه اجراي فعلي آن تجديد نظر شود .
2.     تشكيل مجمع در طرح جامع نيز پيش بيني شده است ، مناطق آموزش و پرورش مي توانند با افزايش اين مجامع ، گروه درسي قبلي و فعلي را به هم نزديك نمايند .
3.     علاوه بر تشكيل مجامع ، لازم است اعضاي گروه درسي برنامه هاي بازديدي بيشتري براي كلاسها تدارك ببينند .
4.     جلسات توجيهي بين مديران مدارس و اعضاي گروههاي درسي تشكيل گردد و در خصوص نوع فعاليت ، همكاري آنان افزايش يابد .
5.     در صورت رفع اشكالات آموزشي معلمين توسط گروهها ، مديران مدارس نيز در جريان قرار بگيرند . تا پيگيري مورد ، مضاعف شود .
6.     معلمين محترم راهنما نقش بيشتري در مرتبط ساختن معلمين و اعضاي گروه ايفا نمايند .
7.     نحوه ي برخورد معلم با مسأله گروههاي درسي ، به عنوان يك عامل در ارزشيابي معلمين در نظر گرفته شود .
8.     اعضاي گروه درسي جديد در زمينه نظارت و راهنمايي تعليماتي تقويت شوند تا در صورت بازديد بيشتر ديد رهبري و كمتر ديد بازرسي داشته باشند . (يا حداقل اين احساس به معلم دست ندهد )
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
44
محدوديت هاي پژوهش
1.     احتمال اين وجود دارد كه همكاران برخي از سؤالات را از روي كم توجهي پاسخ داده باشند كه اين كم توجهي مي تواند در استنباط نتايج ، ابهام ايجاد نمايد .
2.     زمان لازم براي پر كردن پرسشنامه ها بسيار طولاني بوده و وقت بسياري از محقق گرفته شده است .
3.     در دسترس نبودن سوابق پژوهشي در اين زمينه در سطح استان و حتي كشور .
4.     عدم همكاري آموزگاران و آزماينده ها با موضوع پژوهش .
انشاالله تحقيقات و پژوهشهاي بعدي كه در اين زمينه انجام مي شود ، راهبردهاي عملي تر را پيش پاي مسئولين بگذارد تا در زمينه ي تغيير بنيادي يا اصلاحي شيوه فعلي اداره ي گروههاي درسي بينديشند و زحماتي كه ساير معلمين و دست اند ركاران اداري در اين امر متحمل مي شوند قرين ثمربخشي نموده و روز به روز با تقويت فكري و حرفه اي معلمان نظام آموزشي كشورمان را متعالي نمايند .
                                                                                                     والسلام .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
45
منابع و مأخذ
1.     دستورالعمل طرح جامع فعاليتهاي گروههاي آموزش ابتدايي ، سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي ، 1375 .
2.     شيوه نامه گروههاي آموزشي دوره ابتدايي ، دفتر آموزش عمومي وزارت آموزش و پرورش  ، تابستان 1379 .
3.     صافي ،احمد ، مديريت و برنامه ريزي در آموزش و پرورش ، 1367 ، انتشارات ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش .
4.     صافي ، احمد ، تربيت معلم در ايران ، هند و پاكستان - 1371 ، انتشارات مدرسه .
5.     ضميري ، محمد علي ، تاريخ آموزش و پرورش ايران و اسلام ، 1372 ، انتشارات راهگشا .
6.     طوسي ، محمد علي ، مديريت و رهبري آموزشي ، 1377 ، انتشارات مديريت دولتي .
7.     عسگريان  ، محمد ، نظارت و راهنمايي تعليماتي ، 1370 ، انتشارات دانشگاه پيام نور .
8.     گروه مشاوران يونسكو ، فرآيند برنامه ريزي آموزشي ، 1370 ، انتشارات مدرسه .
9.     دلاور ، علي ، روشهاي تحقيق در روانشناسي و علوم تربيتي ، 1370 ، انتشارات دانشگاه
پيام نور .
10.اي - لاكهيد ، مارلن ، ورسپور - آدريان ، توسعه كمي و بهبودكيفي آموزش ابتدايي در كشورهاي درحال توسعه ، ترجمه سيد جعفر سجاديه - حسين محمد عليزاده هنجني ،                       
1371، انتشارات مدرسه .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
46
فهرست مطالب
 
  عنوان                                                                                          صفحه
چكيده
فصل اول : طرح تحقيق
مقدمه    ............................................................................................................     1
بيان مسأله   .......................................................................................................     2
اهميت مسأله   ...................................................................................................    3
اهداف پژوهش    ..............................................................................................    4
فرضيه ها و سؤالات تحقيق ................................................................................    5
فصل دوم : ادبيات تحقيق
پيشگفتار   .........................................................................................................    6
تاريخچه پژوهش   .............................................................................................   8
تشكيل گروه هاي آموزشي   ..............................................................................  11
آشنايي با گروه هاي آموزشي   ...........................................................................  12
اهداف تشكيل گروه هاي آموزشي   ...................................................................  13
شرح وظايف گروه هاي آموزشي   .....................................................................  14
پيشينه تحقيق   ....................................................................................................  16
فصل سوم : روش تحقيق
جامعه آماري   .................................................................................................... 17
نمونه و روش نمونه گيري   ................................................................................. 17
ابزار پژوهش   .................................................................................................... 18
روش تحليل داده ها   ......................................................................................... 18
فصل چهارم : يافته هاي تحقيق
تجزيه وتحليل توصيفي فرضيه هاي تحقيق   ........................................................ 19
نمودارها و جداول   ............................................................................................20
 
 
 
فصل پنجم :
خلاصه ، بحث و نتيجه گيري  ............................................................................ 41
پيشنهادات تحقيق   .............................................................................................44
محدوديت هاي تحقيق   .....................................................................................45
منابع   ................................................................................................................46
ضمائم
پرسشنامه   .........................................................................................................47
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
جامعه آماري
جامعه مورد تحقيق كليه آموزگاران دوره ي ابتدايي منطقه شاهين شهر است .
 
 
نمونه و روش نمونه گيري :
نمونه در اين تحقيق 100 نفر از آموزگاران دوره ي ابتدايي پايه هاي مختلف ابتدايي هستند ، سعي شده است ميزان جوابگويي در تمام سطوح تقريباً در شرايط ، يكسان باشد .
پرسشنامه به تعداد حجم نمونه تكثير و در محل خدمت آموزگاران و با وجود عدم همكاريهاي لازم و بسياري موانع ديگر در اختيار آنان قرار گرفت و پرسشنامه ها توسط آنان تكميل و
جمع آوري شد .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
17
ابزار پژوهش :
ابزار جمع آوري اطلاعات در اين پژوهش پرسشنامه است .
پرسشنامه بكار برده شده در اين پژوهش داراي 19 سؤال كه از نقطه نظر هاي مختلف و داراي اهميت تنظيم شده است . تعدادي از سؤالات  در اين پرسشنامه بصورت دو جوابي ( بلي - خير )
و تعدادي به صورت سه جوابي ( بله - خير - گاهي اوقات ) آمده است .
 
 
روش تحليل داده ها :
پس از جمع آوري اطلاعات و تنظيم آنها از روش آماري توصيفي ، محاسبه ي درصد فراواني و رسم نمودارهاي مربوط ازجمله آزمون خي 2 استفاده شده است .
و براي مقايسه سابقه خدمت و ميزان تحصيلات آموزگاران نيز از آزمون kruskal wallis
استفاده شده است .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
18
خلاصه ، بحث و نتيجه گيري :            
موضوع اين تحقيق عبارت است از :
بررسي علل عدم مشاركت آموزگاران دوره ابتدايي به مجامع منطقه شاهين شهر است .
كه به دو فرضيه و 19 سؤال بسته به صورت پرسشنامه موردتحقيق وپژوهش قرارگرفته است .
همانگونه كه در فصول گذشته اشاره شد . ضرورت برگزاري مجامع و اهميت آن از جنبه هاي بيشماري قابل بحث و گفتگو است و بها دادن به اين مسئله مي تواند آموزش و پرورش را به هدفهاي متعالي خود برساند .
در فصل قبل ملاحظه كرديد كه بين جذابيت موضوعات مورد بحث در مجامع و وشاركت
 بيشتر آموزگاران رابطه معني داري وجود دارد . و باتوجه به نتايج حاصل از آزمون خي دو
در بيشتر آزمودنيها موضوعات و مباحث مجامع تكراري و بي حاصل بوده است و در ميزان مشاركت آنان تأثير مي گذارد .
و بين ميزان توجه مسئولين گروه هاي آموزشي به انتظارات معلمين و شركت آنان در مجامع نيز رابطه معني داري وجود دارد . كه مسئولين گروه ها بنا به دلايل متعددي انتظارات آموزگاران را برآورده نكرده و نمي كنند و همين امر باعث بي توجهي و عدم مشاركت آنان در مجامع شده است كه اين مسأله نيز خود جاي بحث و تحقيق بسياري دارد .
بررسي سوالات پژوهش .
1.     آيا موضوعات مورد بحث مجامع در بالا بردن سطح علمي آموزگاران تأثير دارد ؟
طبق داده هاي آماري فقط 29% از آموزگاران به اين مسأله معتقد هستند و در صد بالايي از آموزگاران معتقداند كه موضوعات و مباحث مجامع تكراري و غير قابل كاربرد در كلاس هستند. آموزگاران تا آنجايي كه داده هاي تحقيق نشان مي دهد در پي يادگيري و فراگيري الگو ها و روش هاي جديد تدريس هستند و اين مجامع هستند كه اين مسئوليت را به عهده دارند .
2.     آيا زمان برگزاري مجامع در ميزان مشاركت آموزگاران  تأثير دارد ؟
داده هاي آماري نشان مي دهد كه 63% از آموزگاران  خواهان تغيير ساعات برگزاري مجامع و 69% درصد از آموزگاران خواهان برگزاري مجامع در وقت موظف هستند .
جامعه امروزي ما به دليل وجود مسائل و مشكلات عديده اي كه با آن دست به گريبان است
 راه سخت و دشوار را براي ادامه زندگي افراد به وجود آورده است . قشر آموزگاران از اين خصيصه به دور نيستند و در ساعات بسياري خود را به كارهاي ديگر و پرداختن به مسائل
شخصي  خود مي پردازند براي معين كردن ساعات برگزاري مجامع مي تواند مشاركت
41
آموزگاران را بيشتر از پيش داشته باشد .
3.     آيا نحوه تدريس اساتيد در مجامع در ميزان مشاركت آموزگاران تأثير دارد؟
      طبق داده هاي آماري فقط 9% از آموزگاران با اساتيد مدرس آشنايي دارند و جا دارد
كه مسؤلين گروه هاي آموزشي برشورهاي تحت عنوان معرفي اساتيد و موضوعات آموزشي به همراه بخشنامه مربوط به مجامع به ممدارس ارسال نمايند تا آموزگاران از
 قبل آمادگي لازم براي حضور در مجامع را داشته باشند و بتوانند بيشترين بهره را ببرند .
از نحوه تدريس اساتيد 45% آموزگاران راضي هستند و اين نشان دهنده تخصص ، مهارت و آگاهي اساتيد است و در نهايت 65% از آموزگاران خواهان تدريس عملي در مجامع هستند . مسئولين گروه هاي درسي بايد سعي برآن دارند كه نحوه تدريس الگوها و شيوه هاي نوين تدريس را به صورت عملي به آموزگاران ارائه دهند چرا كه همان طور كه آموزگاران عملاً مطالب را به دانش آموزان خود ياد مي دهند و بازدهي بهتري ميگيرد خود نيز يادگيري را در گرو عملي بودن آن ميدانند . و ميزان تأييد پذيري آن مي تواند قابل توجه و در آينده نمايان شود .
4. آيا پرداخت حق الزحمه در ميزان مشاركت آموزگاران مؤثر است ؟
داده هاي آماري ميزان 77% از آموزگاران خواهان اين مسأله مي داند .
آموزگاران با عسق و علاقه اي راستين پاي به عرصه تعليم و تربيت نونهالان ايران عزيز
گذاشته اند. حق واقعي آنان است كه از جنبه هاي مختلف مورد حمايت قرار گيرند . اما متأسفانه اكثر آموزگاران از لحاظ مادي همانند ديگر كاركنان دولت تأمين نيستند و باتوجه به تورم موجود در جامعه فعاليت هاي ديگري را در وقت بيكاري خود انجام مي دهند . حال اگر اين معضل يا درصدي از آن حل شود مي تواند مشاركت آموزگاران را به صورت داوطلبانه بدنبال داشته باشد .
5.     آيا موضوعات آموزشي مجامع كاربردي در تدريس آموزگاران دارد ؟
داده هاي تحقيق نشان مي دهد كه 62% از آموزگاران موضوعات آموزشي را  كاربردي ميدانند
اما متأسفانه فقط 51% از آموزگاران مباحث را در تدريس خود به كار مي برند.
اين مسأله مربوط به نوع كاربرد مباحث آموزشي در كلاس درس و نحوه تدريس آموزگاران دارد كه اگر مباحث به صورت موضوعات جديد ، قابل بررسي و قابل اجرا در كلاس باشد .
و به صورت عملي به آموزگاران آموزش داده شود .كاربردي تر و با روشهاي بهتري در كلاسها اجرا مي شود .
42


مطالب مشابه :


گزارش شناخت دوره توجیهی بدو خدمت کارکنان قسمت (3)

نمونه سوالات بهورزی 93 گزارش شناخت دوره توجیهی بدو خدمت بهورزان4




پاسخ به سؤالات دوره توجيهي بدو خدمت كاركنان

پاسخ به سؤالات دوره توجيهي بدو خدمت طرح سوالات امتحانی 4. نمونه سؤال. روشهاي




گزارش شناخت دوره توجیهی بدو خدمت کارکنان قسمت( 2)

نمونه سوالات بهورزی 93 گزارش شناخت دوره توجیهی بدو خدمت کارکنان قسمت




گزارش شناخت

نمونه سوالات فرم تكميل شده گزارش شناخت دوره ي توجيهي بدو خدمت ـ به دوره های




پاسخ سوالات مدرك نوع دوم استان ها

نمونه سوالات نمونه سوالات ضمن خدمت عمومي توجيهي، دوره هاي بدو




سوالات و پاسخ های آن درباره مدرک نوع دوم معلمان

عمومي توجيهي، دوره هاي بدو كه سوالات آن توسط دوره هاي ضمن خدمت برون




سایر مقالات حقوقی(7)

عنوان آموزش عمومي بدو خدمت سال به برگزاري چند دوره کوتاه‌مدت در نمونه سوالات




بررسي علل عدم مشاركت آموزگاران دوره ابتدايي در مجامع عمومي منطقه شاهين شهر

پيشنهاد تشكيل دوره هاي آموزش ضمن خدمت از بدو تشكيل تا نمونه تكثير و در محل خدمت




نیاز سنجی آموزش مدیران

نیازی است که در مقایسه با نمونه خدمت با برگزاري دوره هاي بدو خدمت يا توجيهي:




ایران اول شد

با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمديد به وبلاگ من .




برچسب :