تزيين پول براي عيد

  • مراسم نوروز در لرستان

        "عيد گپ" Aeyde gap (عيد بزرگ –عيد نوروز) چند روز پيش از فرا رسيدن عيد نوروز مردم شروع به خانه تكاني و خريد انواع شيريني و آجيل و لباس هاي نو براي خود و بچه ها ميكنند و با كاشتن انواع سبزي و مخلوط كردن گندم،عدس، كنجد، تخم شاهي و پياز در روي سيني يا دور كوزه بصورت تزيين، خود را براي مراسم عيد نوروز آماده ميسازند. در گذشته يك نفر بعنوان عمو نوروز (معروف به حاجي فيروز) با زدن دفی كه مقداري فلز به حلقه هاي دور آن آويزان شده بود، و با خواندن اشعاري خبر نزديك شدن سال نو و جشن نوروز را كوچه به كوچه به مردم مي رساند و مردم هم مقداري پول به او مي دادند. از دیرباز برگزاری چندین مراسم برای گرامیداشت اموات و درگذشتگان در آستانه ی سال نو مرسوم بوده است. یکی از این شبها که کمابیش در سایر نقاط کشور نیز مرسوم است شب پنجشنبه ی آخر سال و دیگری شبی است موسوم به «اِلَفَه elafa». شب الفه که دقیقاً یک شب قبل از شب عید برگزار می گردد، نشان از قدرشناسی مردمان این سامان از اموات و گذشتگان خود است. اما برگزاری این آیین بدین شرح است که یک شب قبل از شب عید اهل فامیل بر سر مزار عزیزان خود رفته و با قرائت فاتحه و گذاشتن سبزه ی عید بر مزار اموات یاد آنان را گرامی می دارند و برای آمرزش اموات خود به دعا و نیایش می پردازند. پس از بازگشت از گورستان هر خانواده به یاد مردگان حلوا می پزد و آن را بین همسایگان خیرات می کند. مرسوم است که هنگام طبخ حلوا به یاد هر یک از درگذشتگان مشتی آرد در روغن داغ ریخته و با ذکر نام او و قرائت صلوات و فاتحه برای آمرزش او دعا می کنند. چند ساعت قبل از تحويل سال نو سفره هفت سين كه شامل: سيب، سركه، سماق، سنجد، سكه، سبزي، و سير و همچنين محتويات ديگري كه در گذشته و حال چيدن آنها در روي سفره ضرورت داشته و در لرستان بعنوان يك سنت قديمي مي باشد، در روي سفره چيده مي شوند كه عبارتند از: يك كاسه آب، كمي نان، ماست، پنير، تخم مرغ رنگ كرده، آينه، شمع، ماهي، اسپند دود كرده، عنبر بو، انواع شيريني و ميوه و آجيل. بعد از چيدن سفره هفت سين همه اهل خانواده در حاليكه لباس نو پوشيده اند بدور آن مي نشينند و منتظر تحويل سال ميگردند. در اين مدت كودكان در مورد تحويل گرفتن عيدي از پدر و مادر خود و ساير اقوام با همديگر صحبت ميكنند. و بزرگتران در مورد داستانهاي ملك جمشيد و جشن نوروز كه منسوب بدو است، سخن مي گويند. بعد از تحويل سال نو اهل خانواده به همديگر ميگويند: عيدت مارك با  Aeydet marek ba (عيدت مبارك باد) و صورت همديگر را مي بوسند و پدر و مادر به بچه هاي خود هديه يا مبلغي پول ميدهند. به اين هديه "عيدونه" aeydona (عيدي) گويند. بعد از آن تا مدت دوازده روز كليه همسايگان ...



  • عید نوروز در لرستان

    آريائيان نيز، بنابر نظر «معين» در  جشن نوروزي در هر يک از دو فصل تابستان هفت ماهه و در زمستان پنج ماهه سال ، جشني بر پا می کردند که هر دو آغاز سال نو به شمار مي رفت. نوروز در فرهنگ هاي منطقه و در ميان اقوام سامي نيز از کهن ترين زمان ها شناخته شده بود و بسياري از مردم جامعه هاي عرب دوره جاهليت آن را جشن مي گرفتند. " الوسي" در بلوغ الارب نوروز و مهرگان را دو عيد مردم مدينه در پيش از ظهور اسلام معرفي مي کند. در نوشته هاي پهلوي و مانوي از نوروز ، جشن اول سال نو بسيار سخن رفته و در تخت جمشيد نيز، که يک مرکز آئيني ديني بوده، مراسم نوروز برگزار می شده است. با اين حال در اوستا، کتاب ديني زرتشتيان، به نوروز و آئين هاي نوروزي اشاره اي نشده و "بهار" نيامدن اين آئين مهم در اوستا را به سبب زرتشتي نبودن اين جشن و مرسوم نبودن آن در شرق سرزمين ايران احتمال داده است با اين حال در کتاب «ديکنرد»، که دانشنامه دين زرتشتي و به زبان پهلوي و نوشته اي در سده سوم هجري است، از نوروز به عنوان يکي از جشن هاي کهن ايران ياد شده است.   آداب و سنن عمومي نوروز در ايران: پيشواز رفتن: از رسوم پيش و از عيد به راه افتادن پيك هاي نوروزي است كه همگي مبني بر بيرون رفتن نحسي و زشتي و شروع خوبي و نيكويي است و نيز سبزه ، كاشتن ، خانه تكاني ، چهارشنبه سوري و يادآوري مردگان است كه مختصري راجع به چهارشنبه سوري بيان مي شود. قديمي ترين مدرك اشاره شده به چهار شنبه سوري مربوط به كتاب تاريخ بخارا، تأليف ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي به عربي است و پيشينه ي سبب برگزاري جشن به اين صورت بيان شده كه عرب ها چهارشنبه هر هفته را مانند روز سيزده هر ماه نحس و بدشگون مي دانستند . جاخظ به نحسي آن اشاره كرده است. اين عقيده در زمان حكومت تازيان در ايران در انديشه ايرانيان راه يافت و براي رفع آسيب هاي آن، رو به جشن و شادماني آورده اند . منوچهره دامغاني مي گويد. چهار شنبه كه روز بلاست باده بخور                          به ساتگين مي خور تا به عافيت گذرد در برخي نقاط ايران دو يا سه چهارشنبه آخر سال را بدشگون مي دانستند و جشن مي گرفتند. مثلاً‌ مردم اردبيل سه چهارشنبه از آخرين ماه سال را جشن مي گيرند. و نيز از آداب ايام نوروز رسم آب پاشي است كه "بيروني" در پيدايي اين رسم در ميان ايرانيان انگيزه هاي زيادي ياد كرده است. مثلاً مي نويسد چون تن انسان در زمستان به كثافات آتش، يعني دود و خاكستر آلوده مي شود،‌مردم با آب پاشي به خود، يا آب تني اين كثافات را از خود دور و خود را تطهير و پاكيزه مي كنند. و نيز گفته اند سبب اينكه ايرانيان در نوروز غسل مي كنند اين است كه اين روز به « هروذا» كه فرشته آب است ...

  • عيد در آذربايجان‌شرقي

    آذربايجان شرقی در گوشه شمال غربی فلات ايـران قرار دارد . رود ارس حدود شمالی آن را بـا جمهوری های آذربايجان ، ارمنستان و ايالت خود مختار نخجوان مشخص می کند . رود قطور و آب های درياچه اروميه حدود غربی آن تا آذربايجان غربی است . در جنوب ، کشيدگی رشته کوهها و دره ها و جلگه ها و دشت ها موجب پيوستگی توپوگرافيک استان با آذربايجان غربی و زنجان شده است و در مشرق نيز دره و رودخانه دره رود، کوههای سبــــلان، چهل روز و گردنه صائين اين خط را از اردبيل جدا می‌کند. مردم آذربايجان مردمي اصيل هستند. آنها در دوستي ثابت قدم، در برابر مشكلات شجاع و مقاوم و به غيرت شهره‌اند. از جمله خصلت هاي اين مردم مهمان نوازي، سلحشوري، آزادمنشي، راستگويي، مرزداري و پايبندي به اعتقادات مذهبي است. يكتاپرستي و ايمان به پروردگار در اعماق دل و روح مردم اين سامان ريشه دارد و احساسات وطن دوستي آنان در تمام ادوار تاريخ ضرب المثل بوده است. قيام هاي مكرر اهالي تبريز در هنگام جنگ هاي عثماني و دولت استبدادي روسيه تزاري سرشار از فداكاري ها و جانبازي هاي شگفت انگيزي است كه در تاريخ ، جاودان خواهد ماند. «حسينقلي كاتبي» در كتاب« آذربايجان و وحدت ملي» مي نويسد: طرز معاشرت، برخورد اجتماعي، تعارفات، طرز برگزاري جشن هاي ملي و مذهبي مثل مراسم نوروز و چهارشنبه سوري و سيزده به در ، عيد غديرخم ، ميلاد مولا علي(ع)، رسوم مهماني و عروسي، تعزيه و عزاداري و غيره در تمامي سرزمين ايران يكسان اجرا مي شود. از ديگر ويژگي هاي ايراني در اخلاق ملي مثل مهمان نوازي، ادب و احترام و خوش رفتاري و حسن معاشرت در ميان عموم ايرانيان از خراساني و آذربايجاني و كرماني و كرد و بلوچ يكسان است. آيين‌ها و سنت‌هاي قديمي هر سرزمين و ديار يادگارهايي گران‌سنگ از گذشته‌هاي دور مردم آن سرزمين هستند. سنت‌ها و رسم‌هايي كه سينه به سينه از دوردست‌هاي تاريخ به امروز رسيده‌اند و شايد بسياري از آن‌ها در تاريكي گذر زمان به فراموشي سپرده شده‌اند. نوروز يكي از ماندگارترين اين سنت‌هاست كه مانند هزاران سال پيش هم‌چنان پويا و زنده در زندگي ايرانيان متبلور است. در اين بين آذربايجاني‌ها هم نوروز باستان را با ده‌ رسم و سنت قديمي‌اش محفوظ نگاه داشته‌اند و هر سال با شكوه‌تر از سال پيش آن‌رابرپا مي‌دارند. نوروز بزرگ‌ترين عيد مردم آذربايجان محسوب مي‌شود و در تمامي مناطق اين خطه از ايران‌ زمين برگزار مي‌شود. آذربايجاني‌ها از اين عيد ب عنوان‌هايي چون « نوروز بايرامي» و «ايل بايرامي» ياد مي‌كنند و گاه لفظ بايرام به معناي عيد عموما به اين عيد بزرگ اختصاص داده مي‌شود. واژگاني چون «‌بايرام ...

  • عید نوروز و سال نو و سفره هفت سین.

    عید نوروز و سال نو و سفره هفت سین.

     آیا این کودکان به دنیا آمدند تا اینگونه زندگی کنند؟ در حالیکه کشتی، کشتی گندم برای تثبیت موازنه   اقتصادی بعضی از کشورهای ثروتمند و غنی به دریا ریخته می شود، آیا نمی توان با آن گندمها این                        کودکان را سیر کرد؟                            دوستان يکي از کارهاي بسيار خوبي که رعايت آن براي هر انساني جهت احترام به حقوق ديگران لازم است، اين است که آدم خودش را جاي ديگران بگذارد. ما الآن در ايران داريم براي برگزاري عيد نوروز آماده مي شويم و مراسمي داريم که طبق آموخته هايي که از کودکي توسط والدينمان به ما تحميل و به ارث رسيده است، خود را ملزم به انجام آنها مي دانيم و چشم و گوش بسته تمام آنها را کورکورانه انجام مي دهيم اما بعضي از اين مراسم بيهوده و حتي گناه آميز است و لزومی در رعایت آنها نیست. از جمله این کارها، درست کردن سبزه با دانه هاي نباتي براي تزيين سفره هفت سين است.      ما با يک حساب سرانگشتي مي توانيم براي حدود بيست ميليون خانواده ايراني (لطفا خانواده هاي خارج از کشور و بعضي از ادارات و مغازه داران را هم به اين آمار بيفزاييد.) روي هم رفته حدود ده هزار تن (در ازاي هر خانواده تقريبا نيم کيلو) مواد غذايي و دانه هاي نباتي مانند: گندم و عدس و ماش و چیزهایی از این قبیل را در نظر بگیریم که هر سال در اواخر اسفند ماه سبز مي کنيم و در سيزدهم فروردين هر سال دور مي ريزيم.     بايد گفت که اين سبزه ها را هم حيواناتي مثل گاو و گوسفند و بز نمي خورند تا بتوان لااقل از آنها استفاده اي بهينه بنماييم. آیا به نظر شما نمی شود پول این دانه های نباتی و کمی هم بیشتر از آن را حداقل برای کمک به نیازمندان کشور خودمان اختصاص بدهیم؟ راستی اگر خدای نکرده ما هم مانند آنها قحطی زده بودیم آیا از این دانه های نباتی باز هم در عید نوروز سبزه درست می کردیم یا برای رفع گرسنگی آنها را می خوردیم؟      يکي ديگر از چيزهايي که وجودش در اين سفره اصلا حياتي نيست، ماهي هاي قرمزی است که حتما بايد در تنگي شيشه اي و يا بلوري هم قرارداده بشوند. يک نفر از مردم ايران بگويد آيا تا حالا شده است که ماهي قرمزهاي خريداري شده را بشود تا يکسال يعني براي عيد سال بعد نگهداري کنيم که براي خريد آن نيازي به خريدن دوباره آنها نباشد؟ اگر هم کساني پيدا بشوند که جوابشان در اين باره مثبت باشد، از انگشتان دست تجاوز نمي کنند.            اين مقدار مواد غذايي که توسط ما ايراني ها هر روز و هر سال دور ریخته می شود و از بين مي رود، مي تواند گرسنه هاي بسیاری در کشورهاي قحطی زده و يا آواره هاي جنگهاي قبيله اي و درگيريهاي بين المللي را براي مدتي از گرسنگي ...

  • آداب و رسوم ازدواج در مازندران

    به نام خداوند بخشنده مهربان «آداب و رسوم ازدواج در مازندران» انتخاب همسر در گذشته هاي دور به ندرت پسران حق انتخاب همسر آينده ي خود را داشتند و پدر و مادرها بودند كه در اين مورد تصميم مي گرفتند البته آنان ابتدا تصميم خود را در مورد دختر مورد نظر با پسرشان در ميان مي گذاشتند و پسر حتي اگر مخالف بود در بسياري از مواقع به خاطر حجب و حيا مخالفت خود را اظهار نمي داشت. اگر پدر و مادري به پسر پيشنهاد انتخاب همسر مي دادند(البته نه خودشان بلكه با فرستادن پيغام براي پسرشان) باز هم اتفاق مي افتاد كه پسر همه ي اختيارات و انتخاب همسر را به پدر و مادرش واگذار مي كرد. گاهي اتفاق مي افتاد كه پسري از سربازي مي آمد و مي ديد كه دختري را برايش نامزد كرده اند او هم با كمال ميل مي پذيرفت. گاهي هم پسران به خاطر اهميت موضوع ترجيح مي دادند كه بزرگترهايشان مسؤوليت اين امر خطير به عهده بگيرند. كيجا اش يا دختر ديدن    پس از اينكه دختر مورد نظر انتخاب شد مادر پسر يا يكي از زنان اقوام كه تردست هم بود به بهانه اي به منزل دختر مي رفت و چند ساعتي آن جا مي ماند او حركات دختر را زير نظر مي گرفت و بعد برمي گشت در صورت قطعي شدن تصميم زني را به عنوان "رافع" و راه باز كن به نزد مادر دختر مي فرستادند. مادر دختر هم مي گفت:"اختيار دختر دست پدرش است چند روز مهلت بدهيد تا با پدر دختر در ميان بگذارم". بعد از چند روز رافع مراجعت مي كرد. اگر خانوده ي دختر مخالفت مي كردند مادر دختر اظهار مي داشت:"اين آب از اين جوي نمي رود". و يا مي گفت: "اين حرف را همين جا بگذاريد زير فرش ". معني اش اين بود كه ما به شما دختر نمي دهيم . بزرگان قوم را به جان پدر دختر مي انداختند تا بالاخره جواب ((بله)) بگيرند و اگر مصر نبودند با اندكي دلتنگي و كدورت از خانواده دختر پي كار خود ميرفتند . خازندي يا خواستگاري بعد از انجام كارهاي اوليه و موافقت خانوادهي دختر از طرف خانوادهي پسر شبي براي خازندي تعيين مي گرديد و اين موضوع از قبل به اطلاع پدر دختر مي رسيد. در شب خواستگاري پدر پسر چند نفر ار بزرگان فاميل و يا ريش سفيدان محل را دعوت مي نمود. معمولا شام را دز خانه پسر مي خوردند و بعد از شام به اتفاق هم به منزل دختر مي رفتند. پدر دختر هم به همين نسبت از بزرگان فاميل دعوت به عمل مي آورد و در خانه منتظر مهمانان بود. بعد از ورود مهمانان و تعارفات معمول صرف چاي و ميوه بزرگترين فرد فاميل داماد ته طور رسمي مساله خواستگاري را مطرح مي نمود. معمولا جمله را بسيار خاضعانه ادا مي نمود و مي گفت: پسر فلاني را به فلامي خود قبول كنيد و يا آقاي فلاني (پدر داماد) از شما دس مره و يا قليون اوكر مي خواهد. فاميل دختر براي گفتن ...

  • عروسی (هیش،عیش)در قشم

    عروسى در قشم آداب و رسوم اصيل و بومى قشم کمتر تحت‌تأثير فرهنگ‌هاى بيگانه قرار گرفته است. از آنجا سابقاً شغل اکثر مردان جزيره ماهيگيرى بوده و نياز مردم از درياى بيکران تأمين مى‌شده، ضرورتى به ارتباط با دنياى خارج نبوده و به همين جهت قشم در همه ابعاد اجتماعى، صنايع دستى و معمارى سنتى توانسته است اصالت خود را حفظ کند. مثلاً لنج‌سازى از مهم‌ترين صنايع بومى قشم به شمار مى‌رود و عنايت و توجه خاص مردم را از آنجا مى‌توان دريافت که در بسيارى از خانه‌هاى مردم جزيره، ماکت لنج به عنوان زينت ديده مى‌شود و حتى در عروسى‌ها ايفاى نقش مى‌کند. در بيشتر عروسى‌ها يک لنج کوچک را به عنوان غنچه (خنچه) مى‌آرايند و در يکى از شب‌هاى عروسى (شب سوم) در آن مواد معطر و حنا مى‌گذارند و براى مراسم حنابندان به منزل عروس مى‌برند.<?xml:namespace prefix = o /> مراسم عروسى در قشم يکى از پرشورترين و زيباترين رويدادهاى زندگى هر قشمى است. اين مراسم به مدت ده شب انجام مى‌شود که سه شب قبل از رفتن به حجله و هفت شب بعد از آن است. در اين ايام خانواده‌هاى عروس و داماد در شادى و جشن و سرور خاصى به سر مى‌برند. اين شادى بزرگ نه تنها همسايگان و فاميل دو خانواده بلکه هرکس را که مايل به شرکت در جشن باشد دربرمى‌گيرد و نيازى هم به کارت دعوت نيست. خانه پدر عروس و منزل داماد در اين ايام مخصوصاً شب‌ها مملو از مردم اعم از خويش و بيگانه است. اين خانه‌ها را با پارچه‌هاى الوان و رشته‌هاى لامپ رنگى چنان تزيين مى‌کنند که از دور هم کاملاً مشخص است و به هر بيننده‌اى اعلام مى‌کند که در اينجا عروسى است. خواستگارى خواستگارى در قشم همراه با آشنايى‌هاى قبلى دو خانواده از يکديگر است. زيرا به علت محدوديت‌هاى جغرافيايى و ارتباطات فاميلى، مراودات قبلى در روستاها امرى است که به آسانى صورت مى‌گيرد. خانواده پسر براى خواستگارى از دختر به خانواده پدر و مادر او پيغام مى‌فرستند و پس از گفت‌وگوهاى مقدماتى و طرح خواسته‌ها. چنانچه داماد مورد پسند و قبول خانواده دختر باشد، قرارهاى بعدى گذاشته مى‌شود و اين‌گونه نيست که بلافاصله جواب قبولى دهند. در گذشته دختر در انتخاب شوهر حقى نداشت. اختيار کامل براى شوهر دادن دختر با پدر عروس بود. ولى امروزه دختر هم نظر مى‌دهد و بايد به اين امر راضى باشد. در صورتى که دو خانواده به توافق برسند. بعد از چند روز پسر به اتفاق اعضاى خانواده خود هدايايى مرسوم به خلعت که به‌طور معمول يک گردنبند، يک حلقه انگشترى و چند دست لباس است به عنوان تهيه مى‌کند و با مبلغى پول نقد به همراه مقدارى ميوه و شيرينى به عنوان دست قولى (که بايد تحويل مادر عروس ...

  • مراسم سال نو در کشورهای مختلف جهان

    مراسم سال نو در كشور چين   جشن سال نو بزرگترين جشن و با اهميت ترين آنها در ميان مردم كشور چين است . اين جشن كه در آغاز فصل بهار برگزار مي شود گاهي به نام جشنواره بهاري نيز خوانده مي شود. در اين زمان تمامي اعضاي خانواده براي خداحافظي با سال كهنه و استقبال از سال جديد گرد هم جمع مي شوند و براي مدت ۴ هفته در كنار يكديگر مي مانند (البته در سنت چيني ها تعطيلات سال نو چهار هفته به طول مي انجاميد ،اما امروزه با رشد اقتصاد و صنعت در اين كشور تعطيلات سال نو به ۵ روز كاهش يافته است).هنوز هيچ كس دليل اصلي اين جشن و تعطيلي يك ماهه آن را نمي داند، اما افسانه هاي بسياري در مورد آن وجود دارد.براساس يكي از اين افسانه ها در سال هاي دور پيش از آغاز سال جديد ميلادي هيولايي غول پيكر و هولناك به نام نيان (به معناي سال در زبان چيني) از مخفي گاه خود بيرون آمد و بر آن شد تا تمامي مردم روستا را يك به يك ببلعد. اما يك مرد پير و شجاع به سمت هيولا رفت و از او خواست به جاي خوردن مردم، يك هيولاي ديگري كه مردم اين روستاي كوچك را مي ترساند را ببلعد. نيان درخواست آن پيرمرد را پذيرفت و به مبارزه با تمامي هيولاها و ديوهاي موجود در روستا پرداخت و به موجب آن تمامي آنها از روستا به سمت جنگل فرار كردند و او نيز همراه آنان به جنگل رفت. آن پيرمرد پس از خالي كردن روستا از ترس و وحشت ناشي از حمله هيولاها از آنان خواست تا هر ساله پيش از آغاز سال جديد درها و پنجره هاي خود را با كاغذهاي قرمز تزئين كنند، زيرا هيولاها از رنگ قرمز واهمه دارند و با درست كردن آتش در خيابان هايشان مانع از نزديك شدن هيولا به شهر و روستا شوند. از آن پس مردم كشور چين آغاز فصل بهار را جشن مي گيرند و تمامي مراسم را اجرا مي كنند اما هنوز دقيقاً دليل آن را نمي دانند.يك نكته جالب در مورد آ غاز سال جديد در كشور چين اين است كه هميشه يك روز ثابت نيست و به همين دليل مردم اين كشور بدون كمك تقويم نمي توانند روز جشن سال نو را تشخيص دهند. در سال هاي گذشته مردم كشور چين از تقويم قمري استفاده مي كردند و با كمك آن يك روز در فاصله بيستم ژانويه تا ۱۹ فوريه هر سال را به عنوان جشن سال جديد ميلادي به پايكوبي مي پرداختند. در فرهنگ مردم چين سال ها به ۱۲ قسم تقسيم مي شوند كه هر قسم نماد يك حيوان خاص است و هر فردي كه يك سال به دنيا مي آيد خصوصيات حيواني را دارد كه سال به نام اوست. از نظر چيني ها هر ۱۲ سال يك بار، سال يك حيوان خاص مثلاً سال خروس تكرار مي شود و شرايط حاكم بر جامعه متناسب با آن سال تكرار مي شود.مردم چين نيز همچون مردم ديگر نقاط جهان سال جديد ميلادي را با رد و بدل كردن هديه آغاز مي كنند، اما هداياي آنها با ...

  • آيين‌هاي نوروز در مناطق كردنشين ايران...

    آنها با نواختن سازهاي محلي مانند 'سورنا'، 'دهول' و ' دف'، به در خانه ها رفته و كوسه با رقصيدن و اجراي حركات نمايشي از صاحب خانه درخواست هديه مي كند و بقيه افراد هم با سردادن شعار،' كوسه هاتوه بو هيلكه خاوه ن مال زو به ريي كه'، به معني كوسه براي گرفتن هديه آمده صاحب خانه هديه را بهش بده'، عيدي خود را گرفته و بعدا آن را تقسيم مي كنند. عيد نوروز، عيدي كهن و ايراني است كه اقوام مختلف ازجمله كردها آن را گرامي مي دارند، آيين هاي آن در باورها و عقايد مردم به شيوه هاي گوناگون نمايان بوده و در تاريخ اين سرزمين كهن، ريشه دارد.به گزارش خبرنگار ايرنا، يكي از جلوه هاي خاص عيد نوروز درمناطق كردنشين اين است كه در تمام اين منطقه برپا مي شود و كردهاي ديگر كشورها همزمان با ايرانيان اين عيد را گرامي داشته و هر سال در شهرهاي 'دياربكر'(آمد) تركيه، 'قاميشلو' سوريه و 'اربيل' و 'سليمانيه' عراق، هزاران نفر آيين هاي خاص اين عيد از جمله برپايي آتش و پايكوبي پيرامون آن را انجام مي دهند.برپايي آتش در نوروز در كردستان، نمادي از آيين زرتشت است كه از دوران قديم به يادگار مانده و به پايان رسيدن فصل سرد زمستان طبيعت، شروع شدن سال نو و زنده شدن دوباره طبيعت بهانه هاي خوبي براي شادي و خوشحالي مردم است.در باورهاي قديم مردم كردستان، نوروز تنها پايان يافتن فصل سرد و آغاز سال نو نيست، بلكه بعضي ها براين باورند، اين شور شادي مردم به مناسبت پيروزي 'كاوه آهنگر' و برافراشته شدن درفش كاوياني در اين سرزمين و نابودي 'ضحاك' پادشاه ظالم و ستمگر است.مردم كردستان نيز مانند ديگر اقوام ايراني در آخرين چهارشنبه سال با برپايي آتش و رقص و پايكوبي پيرامون آن، آيين 'چهارشنبه سوري'، را اجرا مي كنند.كلمه 'سوري' در زبان كردي به معني 'سرخ' است و اين صفت سرخي را از آتشي گرفته كه هر سال بر بلنداي قله هاي كردستان برپا مي شود.برپايي آتش چهارشنبه سوري و آتش نوروز شباهت زيادي به هم دارند و در هر دو رقص و پايكوبي خاص مناطق كردستان به دور آتش انجام مي گيرد و در قديم كه ارتباطات مناطق مختلف بسيار كم بود، با برپايي آتش در بلنداي قله هاي مرتفع اين گونه پيام فرارسيدن عيد نوروز را به مردم مي دادند.يكي ديگر از آيين هاي مردم كه از چند روز قبل عيد نوروز شروع و تا روز عيد ادامه دارد، آييني مرسوم به 'هه لاوه مه لاوه'، است كه در آن خردسالان به صورت فردي يا گروهي به خانه ها رفته و از آنها هداياي نوروزي خود را مي گيرند.خانواده ها نيز كه از قبل تدارك خاصي را ديده اند، هدايا را در ميان كودكان تقسيم مي كنند و آنها بدون آنكه در خانه ها را بزنند با صداي بلندي فرياد مي زنند: 'هه لاوه مه لاوه، شتيك مان ...

  • نگاهي به آداب و رسوم قديم نصرآبادي‌ها در نوروز

    نگاهي به آداب و رسوم قديم نصرآبادي‌ها در نوروز

    نگاهي به آداب و رسوم قديم نصرآبادي‌ها در نوروز خانه‌هاي كاهگلي و دل‌هايي كه شاد بود   مهرباني،‌ ساده زيستي، صفاي باطن و دل‌هاي شاد در كنار سخت‌كوشي و قناعت از مشخصه‌هاي مردم روستا در سال‌هاي نه‌چندان دور بوده است كه البته هنوز در برخي هويداست و آن را به ارث برده‌اند. براي تهيه ي اين گزارش كه روايتي از آداب و رسوم قديم مردم نصرآباد در ايام نوروز است، پاي صحبت برخي از مردان و زنان و بزرگ‌ترهاي روستا نشستيم تا با آداب نوروزخواني، چهارشنبه‌سوري، شيريني‌هاي عيد، سيزده بدر و ... بيشتر آشنا شويم. براي اولين گفتگو به ديدار همسر مرحوم حاج‌اسماعيل نظري و مادر شهيد جعفر نظري رفتيم. «حاجيه سكينه كهسار» به ما گفت: مردم تقريباً يك ماه قبل از آمدن بهار خودشان را آماده‌ي عيد مي‌كردند؛ چون در آن زمان خانه‌ها كاهگلي بود، با گل زرد خانه‌ها را تعمير مي‌كردند و از پشت‌كوه (مجن و شاهكوه) گل سفيد مي‌آوردند تا ديوارها را «شولي» بدهند. براي كف خانه‌ها هم از مخلوط گل و پهن اسب استفاده مي‌كردند و چون بيشتر خانه‌ها كوچك بود، در يك نيم‌روز يا در نهايت يك روز تمام كارهاي خانه تكاني به پايان مي‌رسيد. آن‌ موقع‌ها پخت «سمنو» هم رسم بود و حدود يك هفته قبل از عيد تمام مي‌شد و اين كار را به يكي دو روز آخر نمي‌انداختند. يك نوع نان هم دو يا سه روز مانده به عيد درست مي‌كردند كه به آن «نون عيدي» مي‌گفتيم. زن‌ها با شانه‌ي چوبي و ماسوره‌ي خياطي و استكان و ... خميرها را به اشكال مختلف در مي‌آوردند و دورش را چمبلوك مي‌گرفتند كه براي همين به «نون چمبلوكي» هم معروف بود. انتخاب شگون و روز اول عيد در روز اول عيد نوروز، اعضاي خانواده لباس‌هاي نوي خود را مي‌پوشيدند و به استقبال سال جديد مي‌‌رفتند. آن‌ها براي سال جديد‌شان، يك شگون انتخاب مي‌كردند كه با خود قرآن و سبزه همراه داشت و به عنوان اولين فرد در سال جديد وارد خانه مي‌شد. اگر در آن سال كارهاي‌شان خوب پيش مي‌رفت و به اعضاي خانواده، محصولات و دام‌هاي‌شان اضافه مي‌شد، اعتقاد پيدا مي‌كردند كه شگون خوش قدم بوده و براي سال آينده هم، آن فرد را شگون خود انتخاب مي‌كردند. خيلي قديم‌ترها گاهي اوقات بره‌ي خوشگلي هم در آغوش شگون بود و قسمتي از سر آن را هم حنا مي‌كردند؛ البته اين رسم همه‌گير نبوده و برخي خانواده‌ها آن را انجام مي‌دادند.   در منزل حاج اكبر قرباني و حاجيه فاطمه قرباني اولين بار بود كه به خانه‌ي‌شان مي‌رفتيم. حاج اكبر به اتفاق چند نفر از پيرمردها سركوچه نشسته بود و وقتي گفتيم مهمان نمي‌خواين؟ مثل يك جوان از جا بلند شد و با صورت خندان ما را به خانه‌اش ...

  • آيين هاي نوروزي در تاكستان

    متن اصل مقاله :  « نوروز جشن بزرگ ملي ‌» نوروز چيست؟ نوروز بزرگترين جشن ملي ايرانيان است.جشن رستاخيز طبيعت و تجديد زندگي است.جشن حركت ،جنبش، تكاپو و كار است.جشن طبيعت است، عيد نوروز و گرامي بودن آن نزد ايرانيان بسيار قديم و كهن مي باشد. ابوريحان بيروني كه نوشته هايش در زمينه ي نوروز غني ترين و معتبرترين آثار مكتوب است، مي گويد: «نخستين روز است از فروردين و ازاين جهت روز نو نام كردند كه پيشاني سال نو است.»5  لغت پهلوي كلمه ي نوروز  نگ روز(Nogruz)است.در لغت نامه دهخدا آمده است كه خداي تعالي در اين روز (نوروز) عالم را آفريد و هر هفت كوكب در اوج تدوير بودند و اوجات همه در نقطه اول حمل بودند. مهرداد بهار در كتاب «اساطير ايراني » بر آن است كه مي توان اين جشن را به روزگار اني  منسوب داشت كه اقوام  ايراني و هند خورشيد را ايزدي بزرگ مي شمردند. همه متون كهن نوروز را به جمشيد نسبت داده اند ،علتش محبوبيت چهره و شخصيت جمشيد است كه تنها جلوه ي اسطوره اش براي ما بازمانده . گروهي از انديشمندان برآنندكه نوروز نمادي از يكتا پرستي ايرانيان است زيرا به گفته برخي از خاور شناسان ايرانياني كه اززمان فرمانروايي تهمورث ستاره پرست بوده اند در عهد جمشيد مزدا پرست شده اند. جشن نوروز يكي از جشن هاي كهن ايراني است البته اين بدان معنا نيست كه نوروز خاص ايراني ها است و ديگر اقوام چنين جشني نداشته اند ، مي دانيم كه جشن سال نو در مصر،بين النهرين ،هند،تاجيكستان ،افغانستان و ممالك ديگر برگزار مي شد.اما ايراني ها شايد جزء اقوام معدودي اند كه اين جشن را به شيوه ي خاص خود هر ساله بر گزار كرده اند و تاكنون زنده نگاه داشته اند. پس از اسلام هم با گذاشتن قرآن و كتاب آسماني بر سر سفره هاي نوروزي به قداست آن افزودند تا اين سنت را هر چه پر بارتر حفظ كنند. اما مردم تاكستان از جمله وفاداران ميراث باستاني ايران عزيز هستند وبا برخورداري از فرهنگي والا يكي از قديمي ترين سنن مناسك و آداب و رسوم را به شيوه سنتي حفظ نموده اند .فرهنگ اين منطقه ميراث ريشه دار و گسترده اي است كه با پيشينه ي چند هزار ساله بر تارك فرهنگ ايران كهن مي درخشد. آزاد مردان بزرگ و دلاوري در اين سرزمين زندگي كرده اند و در احياي سنت ها ،مواريث قومي  وملي خويش كوشا بوده اند.دراين مقوله كه جنبه تحقيق ميداني دارد سعي و همت ما بر آن بوده كه با كنكاش پيرامون گوشه اي ازآداب و رسومي كه مربوط به آيين هاي نوروزي در بين تات زبانان تاكستان است واز اذهان و يادها فراموش شده يا خواهد شد را معرفي مي نمايم، در اين راستا بود كه در رگهاي دود زده ،مسدود و پير شهر با تعدادي  از فضلاي شهر به مصاحبه و گفتگو نشستم ...