متن نامه به استاد

  • پاسخی به نامه علی مطهری به استاد پناهیان

    در پاسخ به نامه مغرورانه، اهانت آمیز و سرتاسر مغالطه علی مطهری به استاد پناهیان.متذکر می شوم که این متن قصد دارد کمی از ادبیات علی مطهری را چاشنی خود بکند تا هم قلب دوستان را شاد کند هم کام دشمنان را تلخ نماید. قصد ما اهانت نیست. هدف پاسخ به سخنان غلط یا بعضاً غلط اندر غلط و بعضاً مغالطه آمیز این فرد هتاک است. باز متذکر می شوم، هر چند او یک دشمن نیست اما دوست نیز نیست. حرف او و سخنان او فقط دشمن شاد کن است . بخشی از پاسخ را در این مطلب خواهید خواند. کاش این آدم ذره ای احترام استاد پناهیان را نگاه می داشت. در حالی که استاد پناهیان عمری را به تبلیغ اسلام پرداخته است و فایده امثال استاد پناهیان چه بسا کمتر از مراجع نباشد. همان طور که استاد جوادی آملی خود در یک سخنرانی به این نکته اشاره نمودند که چه بسا یک خطیب اثر کارش بیشتر از مرجع باشد. به نظر من استاد پناهیان اشتباه کرد برای چنین کسی نامه نوشت. این آدم (علی مطهری) هتاک است. حداقل زیاد اتفاق فتاده که به دیگران اهانت کرده باشد. ابایی از توهین به تقریباً هیچ کس را ندارد. احترام تقریباً هیچ کس را نگاه نمی دارد. ضمناً حرف هایش نیز اکثراً مغالطه است. کسی که با سهمیه پدر دکتر شده باشد همین می شود.تا آنجایی که من می دانم حضرت علی (ع) در مورد دزدیده شدن زره خود از یک یهودی به دادگاه شکایت برد و امام (ع) شاکی بود نه متهم. و الا کل خوارج و افراد معاویه از امام علی شاکی بودند و بر اساس منطق علی مطهری، امام (ع) باید هر روز در دادگاه محاکمه می شد!! گیرم که انتقاد از ولی فقیه آزاد گشت (که هست، و الا همین علی مطهری و زیباکلام و حسین و علایی و افروغ و علیمحمد دستغیب و ... باید در زندان بودند یا اعدام می شدند!) گیرم که یک نفر به امام معصوم (ع) توهین کرد و گفت تو کافری. آیا کار آن دشمن امام (ع) درست است؟ اصلا همین نسبت دادن کفر به دیگران از نظر شرع اسلام حکمش چیست؟ آیا اهانت به علما و حتی هر شخص دیگری حلال گشته است؟ البته بجر عالمان بزرگی چون علی مطهری، هاشمی، حسین علایی، افروغ، برخی از نمایندگان مجلس که مزدور دانشگاه آزاد هستند و علی لاریجانی و ... . اهانت که نه فقط انتقاد به اینها جرم است و روزنامه و هفته نامه منتقد باید تعطیل شود، خود فرد را نیز به زندان بیندازند و مثل علی مطهری ها، هزاران توهین به آنها بکنند و آنها را اراذل و اوباش و کوچکف و کرکس خطاب کنند.آیا در قرآن نیامده است که صدای خود را پیش پیامبر (ص) بلند نکنید؟ بلی آقای مطهری، شما دچار مغالطه شده اید. توهین کردن به امام معصوم (ع) و ولایت فقیه و هر کس دیگر کار اشتباهیست و گناه است. آیا اگر کسی از قصاص یکی قاتل بگذرد به معنای آزادی ...



  • نامه تاریخی استاد شهریار به انیشتین

    ...در سالهای 1325 و 1326 شمسی بار دیگر خطر بمب اتم زبانزد مردم جهان شد. بشریت نگران از پیامدهای این اسلحه مرگبار، آرامش موقت خود را از دست دادند....در سال 1326 شمسی جمعی از اساتید و دانشجویان تهران ، دست به دامن استاد شهریار می شوند ، موضوع را کاملاً شرح می دهند، نگرانی و وحشت مردم جهان را با او در میان می گذارند و یادآوری می کنند که تنها شهریار ، نابغه شعر و ادب مشرق زمین می تواند، انیشتین آن نابغه ریاضی و فیزیک مغرب زمین را متاثر بکند. متن ارسالی استاد شهریار به انیشتین:پیام به انیشتینانیشتین یک سلام ناشناس البته می بخشی ،دوان در سایه روشن های یک مهتاب خلیایینسیم شرق می آید، شکنج طرّه ها افشانفشرده زیر بازو شاخه های نرگس و مریماز آن هایی که در سعیدیه شیراز می رویندز چین و موج دریاها و پیچ و تاب جنگل هادوان می آید و صبح سحر خواهد به سر کوبیددر خلوت سرای قصر سلطان ریاضی را.درون کاخ استغنا، فراز تخت اندیشهسر از زانوی استغراق خود برداربه این مهمان که بی هنگام و ناخوانده است، در بگشااجازت ده که با دست لطیف خویش بنوازد،به نرمی چین پیشانی افکار بلندت رابه آن ابریشم اندیشه هایت شانه خواهد زد.نبوغ شعر مشرق نیز با آیین درویشی به کف جام شرابی از سبوی حافظ و خیامبه دنبال نسیم از در رسیده می زند زانوکه بوسد دست پیر حکمت دانای مغرب راانیشتین آفرین بر تو ،خلاء با سرعت نوری که داری ، در نوردیدیزمان در جاودان پی شد، مکان در لامکان طی شدحیات جاودان کز درک بیرون بود پیدا شدبهشت روح علوی هم که دین می گفت جز این نیستتو با هم آشتی دادی جهان دین و دانش راانیشتین ناز شست تو!نشان دادی که جرم و جسم چیزی جز انرژی نیستاتم تا می شکافد جزو جمع عالم بالاستبه چشم موشکاف اهل عرفان و تصوّف نیزجهان ما حباب روی چین آب را ماندمن ناخوانده دفتر هم که طفل مکتب عشقم،جهان جسم ، موجی از جهان روح می دانماصالت نیست در مادّه.انیشتین صد هزار احسن و لیکن صد هزار افسوسحریف از کشف و الهام تو دارد بمب میسازدانیشتین اژدهای جنگ ....!جهنم کام وحشتناک خود را باز خواهد کرددگر پیمانه عمر جهان لبریز خواهد شددگر عشق و محبت از طبیعت قهر خواهد کردچه می گویم؟مگر مهر و وفا محکوم اضمحلال خواهد بود؟مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد؟مگر یک مادر از دل «وای فرزندم» نخواهد گفت؟انیشتین بغض دارم در گلو دستم به دامانتنبوغ خود به کام التیام زخم انسان کنسر این ناجوانمردان سنگین دل به راه آورنژاد و کیش و ملّیت یکی کن ای بزرگ استادزمین، یک پایتخت امپراطوری وجدان کنتفوق در جهان قائل مشو جز علم و تقوا راانیشتین نامی از ایران ویران هم شنیدستی؟حکیما، محترم می دار مهد ابن سینا ...

  • نامه تاريخى استاد شهريار به انيشتين

    در خلال سالهاى 1320 و 1321 خبر کشفيات انشتين غوغايى در جهان انداخته بود. کارشناسان معتقد بودند که اگر متفقين جنگ را تمام نکنند، آلمان به وسيله بمب اتمى، مقاومت آنها را درهم خواهد شکست . همه جا صحبت از اين سلاح بسيار وحشت آفرين بود. جهان هر لحظه منتظر وقوع حادثه اى جهنمى بود. جنگ با پيروزى متفقين به پايان رسيد.خوشبختانه ، هيچ يک از طرفين جنگ نتوانستند از بمب اتمى استفاده بکنند. البرت انشـتين در سـال 1879 ميلادى در شـهر اولم آلمان متولد شـد. تحصيلات خود را در مونيخ و آراو سـويس به پايان برد. او در همانسـال كه فرضيهء نسـبيت را طرح كرد (1905 ) از تابعـيت آلمان رو گرداند و به تابعيت سـويس در آمد. سـال 1905 براي انشـتين 26 سـاله سـال انتشـار دو اثـر مهم ديگر در علم فـيزيك اسـت كه نظريه « كوانتوم» او باعث شـد در 1921 جايـزه نوبل فـيزيك را در 42 سالگى ببـرد و نيـز مقاله محاسبه انرژي اتمي را كه« به معادله انشـتين » معروف اسـت در همين سـال منتشـر سـاخت. انشـتين در فاصله سـالهاي 1905 تا 1933 در دانشـگاه هاي آلمان و سـويس درس ميداد و براي سـخنراني به ممالک اروپايي سـفر ميکرد او در 1914 بار ديگر به تابعـيت وطن اولش آلمان درآمد و اسـتاد فـيزيك دانشـگاه برلين شـد. او تا سـال 1933 در آلمان زندگي ميكرد و در سـفر انگلسـتان و امريکا بود كه نازيها او را به دليل دينش از كار برکنار كردند آلبرت انشتين،يک آلمانى يهودى بود. در آن سالها وقتى که اخبار مربوط به کوره هاى آدم سوزى يهوديان توسط نازى ها منتشر گرديد، جنايتى که هيچ ملت متمدنى بدان دست نمى يازد.انشتين اين جنايت را تحمل نکرد و در سال1940 ميلادى برابر 1319شمسى از آلمان فرار کرد و ناگـزيـر دعوت دانشـگاه پـرينسـتون را پـذيـرفـت و به تابعـيت امريكا در آمد. اينشـتين اولين كسي بود كه امريكا را از خطر اتمي شــدن احتمالي آلمان آگاه كرد و امريكا را تشـويق كرد تا به تحقيقات اتمي خود و شـكافتن اتم ادامه دهـد. او در سـال 1939 در نامه به روزولت نوشـت: « آقاى رئيس جمهور اگر امريکا موضوع اتمي شـدن آلمان را جدي نگـيرد بشـريت با فاجعه غير قابل جبران رو برو خواهـد شــد.» اين نامه باعث شـد كه امريكايي ها كارخانه هاي آب سـنگين آلمان را كه در آلمان، نروژ و دنمارک برپا بود شـناسـايي و با بمب هواپيماهايشان منهدم نمايند و به موازات اين كار به تحقيقات اتمي خود ادامه دهـند. اين تحقيقات منجر به توليد اولين بمب اتمي جهان توسـط امريكا شـد و امريكايي ها با تجربه بمب اتمي روي دو شـهر هـيروشـيما و ناگازاكي فاجعه معـروف به هـيروشـيما را آفـريدند . در سالهاى 1325 و 1326 شمسى بار ديگر خطر بمب اتم زبانزد مردم جهان ...

  • نامه دختر دانشجو به استاد

    نامه دختر دانشجو به استاد خدمت جناب دکتر زیباییان استاد محترم فارسی   باسلام و عرض خسته نباشید خدمت شما چند پیشنهاد داشتم که امیدوارم مفید واقع شود.درابتدا از روش زیبای تدریس شما بسیار تشکر میکنم:   ۱.استاد شما خیلی خمیازه میکشید واین باعث میشود ماهمه خوابمان بگیرد.بعضی از دانشجویان با اینکار شما خوابشون میگیرد ودائم به دستشویی میروند تا دست ورویشان را بشویند واینکار باعث میشود که نتوانند خوب درس بخوانند.   ۲.استاد شما خیلی به موهای بلند وبلوندتان دست میزنید.بعضی از دانشجویان دختر کلاس با اینکار شما مات ومبهوت میمانند ونمیتوانند به درس تمرکز داشته باشند.   ۳.استادشما خیلی خوشگلید.و برای همین من نمیتوانم به شما نگاه نکنم.پس خواهش میکنم اینقدر به من نگویید نگاهت به کتابت باشه.   ۴.استاددیروز یکی از همکلاسیهام درباره شما خیلی بد صحبت میکرد.راستش من خیلی بهم برخورد چون راستش شمارا خیلی دوست دارم وبرای همین با او به شدت دعوا کردم.اینکار باعث شدهمه فکرکنند من به شما علاقه دارم.اما خوب میدونیدمن فقط پسری را دوست خواهم داشت که مثل شما قدبلند باشه وموهای بلوند داشته باشه.   ۵.استاددیروز پدرم به دانشگاه آمدومن شمارا یواشکی به اونشان دادم.پدرم شما را پسندید.نمیدانید چقدر خوشحال شدم.   ۶.استاد آخه چراشماهفته پیش سرکلاس نیامدید؟من خیلی دلم براتون تنگ شده بود.دلم هم خیلی شور افتاده بود.نمیدونیدجلسه بعدکه شمارادیدم.چقدر خوشحال شدم. امیدوارم ناراحت نشده باشید.بهرحال انتقاد همیشه باعث اعتلای سطح آموزشی میشه.راستش منهم دوست ندارم شمااز دست من ناراحت بشید.برای همین اگر احتمالا ناراحتتون کردم ازتون معذرت میخوام    

  • نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

    صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دوستان عزيزم قرار گيرد.خدای را بسی شاکرم که از روی کرم، پدر و مادری فداکار نسبیم ساخته تا در سایه درخت پربار وجودشان بیاسایم و از ریشه آنها شاخ و برگ گیرم و از سایه وجودشان در راه کسب علم و دانش تلاش نمایم. والدینی که بودنشان تاج افتخاری است بر سرم و نامشان دلیلی است بر بودنم، چرا که این دو وجود، پس از پروردگار ، مایه هستی ام بوده اند دستم را گرفتند و راه رفتن را در این وادی زندگی پر از فراز و نشیب آموختند. آموزگارانی که برایم زندگی، بودن و انسان بودن را معنا کردند.تقدیم به وجود با ارزشتان...تقدیم به پدر، مادر و همسر عزیزمو به تمام آزاد مردانی که نیک می اندیشند و عقل و منطق را پیشه خود نموده و جز رضای الهی و پیشرفت و سعادت جامعه، هدفی ندارند.دانشمندان، بزرگان، و جوانمردانی که جان و مال خود را در حفظ و اعتلای این مرز و بوم فدا نموده و مینمایند.تقدیم به همسرم:که سایه مهربانیش سایه سار زندگیم می باشد، او که اسوه صبر و تحمل بوده و مشکلات مسیر را برایم تسهیل نمود.تقدیم به خواهرم:که وجودش شادی بخش و صفایش مایه آرامش من است.تقدیم به برادرم:که همواره در طول تحصیل متحمل زحماتم بود و تکیه گاه من در مواجهه با مشکلات، و وجودش مایه دلگرمی من می باشد.تقدیم به پدرم کوهی استوار و حامی من در طول تمام زندگی تقدیم به مادرم سنگ صبوری که الفبای زندگی به من آموخت تقدیم به همسرم که در سایه همیاری و همدلی او به این منظور نائل شدم. تقدیم به دلبندم امید بخش جانم که آسایش او آرامش من است.تقدیم به او که آموخت مرا تا بیاموزم استاد گرامی جناب آقای.... تقدیم به آنان که وجودم جز هدیه وجودشان نیست پدر و مادر عزیزم تقدیم به همسر مهربانم که مسیح وار با صبرش در تمامی لحظات رفیق راه بود و تقدیم به گل نازم ...که کودکی گمشده ام را در چهره معصومش پیدا کردم.و بعد از مدتها، پس از پیمودن راههای فراوان که با حضور شیرین اساتید عزیزم، با راهنماییها و دغدههای فراوانشان و شیطنتهای زیبای آن دوران، نگاههای پدر مادرم، با چشمهای پر از برق شوق، و زیبایی حضور خواهرم در کنارم، که خستگیهای این راه را به امید و روشنی راه تبدیل کرده و امیدوارم بتوانم در آینده ی نزدیک جوابگوی این همه محبت آنها باشم ...اکنون، با احترام فراوان برای این همه تلاش این عزیزان برای موفقیت من ....این پایان نامه را به پدر و مادرم، اساتید عزیز و خواهر ...

  • نامه استاد شجريان به ضرغامي

    نامه استاد شجريان به ضرغامي

                   استاد محمدرضا شجریان، با ارسال نامه‌ای به رياست سازمان صدا و سیما، توقف پخش آثارش را در این رسانه خواستارشد. استاد شجريان در این نامه، از سرود ایران ای سرای امید به ویژه نام برده‌اند و اعلام کرده‌اند که این آثار به هیچ وجه مرتبط به شرایط کنونی نمی‌باشد. همچنین در این نامه تأکید شده است که سال ۱۳۷۴ نیز درخواست پخش نشدن آثارش به رئیس وقت سازمان ارسال شده است. متن نامه به ‌همراه تصویر آن‌را در ادامه می‌خوانید...                  جناب آقای ضرغامیرییس محترم صدا و سیمای جمهوری اسلامیبا سلامهمانطور که اطلاع دارید صدا و سیما در شرایط فعلی مستمراً اقدام به پخش سرودهای میهنی اینجانب به ویژه سرود "ای ایران ای سرای امید" می‌کند. جنابعالی مستحضرید این سرود و دیگر سرودهای خوانده شده متعلق به سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ است و هیچ ارتباطی به شرایط کنونی ندارد.اینجانب در سال ۱۳۷۴ نیز اعلام کردم راضی به پخش آثار خود از صدا وسیما نیستم. مجدداً تقاضای خود را تکرار کرده و تاکید می کنم، آن سازمان هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعاً کلیه واحدهای آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداری کنند.                                                                                                         محمدرضا شجریان ۲۵/۰۳/۸۸

  • نامه تاریخی استاد شهریار به انیشتین

    نامه تاریخی استاد شهریار به انیشتین

    در خلال سالهای 1320 و 1321 خبر کشفیات انیشتین غوغایی در جهان انداخته بود. کارشناسان معتقد بودند که اگر متفقین جنگ را تمام نکنند، آلمان به وسیله بمب اتمی، مقاومت آنها را درهم خواهد شکست . همه جا صحبت از این سلاح بسیار وحشت آفرین بود. جهان هر لحظه منتظر وقوع حادثه ای جهنمی بود. جنگ با پیروزی متفقین به پایان رسید،خوشبختانه ، هیچ یک از طرفین جنگ نتوانستند از بمب اتمی استفاده بکنند.البرت انیشـتین در سـال 1879 میلادی در شـهر اولم آلمان متولد شـد. تحصیلات خود را در مونیخ و آراو سـویس به پایان برد. او در همانسـال که فرضیه نسـبیت را طرح کرد (1905 ) از تابعـیت آلمان رو گرداند و به تابعیت سـویس در آمد.سـال 1905 برای انیشـتین 26 سـاله سـال انتشـار دو اثـر مهم دیگر در علم فـیزیک اسـت که نظریه « کوانتوم» او باعث شـد در 1921 جایـزه نوبل فـیزیک را در 42 سالگی ببرد و نیـز مقاله محاسبه انرژی اتمی را که« به معادله انیشتین » معروف اسـت در همین سـال منتشـر سـاخت. انیشتین در فاصله سـالهای 1905 تا 1933 در دانشـگاه های آلمان و سـویس درس می داد و برای سـخنرانی به ممالک اروپایی سـفر می کرد او در 1914 ،بار دیگر به تابعـیت وطن اولش آلمان درآمد و اسـتاد فـیزیک دانشـگاه برلین شـد. او تا سـال 1933 در آلمان زندگی می کرد و در سـفر انگلسـتان و امریکا بود که نازیها او را به دلیل دینش از کار برکنار کردند آلبرت انیشتین،یک آلمانی یهودی بود. در آن سالها وقتی که اخبار مربوط به کوره های آدم سوزی یهودیان توسط نازی ها منتشر گردید، جنایتی که هیچ ملت متمدنی بدان دست نمی یازد.انیشتین این جنایت را تحمل نکرد و در سال1940 میلادی برابر 1319شمسی از آلمان فرار کرد و ناگـزیـر دعوت دانشـگاه پـرینسـتون را پـذیـرفـت و به تابعـیت امریکا در آمد.انیشـتین اولین کسی بود که امریکا را از خطر اتمی شــدن احتمالی آلمان آگاه کرد و امریکا را تشـویق کرد تا به تحقیقات اتمی خود و شـکافتن اتم ادامه دهـد. او در سـال 1939 در نامه به روزولت نوشـت:" آقای رئیس جمهور اگر امریکا موضوع اتمی شـدن آلمان را جدی نگـیرد بشـریت با فاجعه غیر قابل جبران رو برو خواهـد شــد".این نامه باعث شـد که امریکایی ها کارخانه های آب سـنگین آلمان را که در آلمان، نروژ و دانمارک برپا بود شـناسـایی و با بمب هواپیماهایشان منهدم نمایند و به موازات این کار به تحقیقات اتمی خود ادامه دهـند. این تحقیقات منجر به تولید اولین بمب اتمی جهان توسـط امریکا شـد و امریکایی ها با تجربه بمب اتمی روی دو شـهر هـیروشـیما و ناگازاکی فاجعه معـروف به هـیروشـیما را آفـریدند .در سالهای 1325 و 1326 شمسی بار دیگر خطر بمب اتم زبانزد مردم جهان شد. بشریت نگران ...

  • متن کامل نامه به وزیر ارشاد

    در نخستین ماه های صدارت محمد حسین صفار هرندی بر مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با این ذهنیت که ذهن وزیر جدید و همکاران اش از مقوله موسیقی خالی است، نامه بلند بالایی به او نوشتم و برخی آسیب های  پیش روی را گوشزد کردم. آن موقع چنین به نظر می رسید که من به نوعی پیشداوری کرده ام. اکنون که کم کم جناب وزیر وارد سومین سال وزارت خود می شوند، کارنامه مدیریتی وی در حوزه موسیقی به اندازه ای هست که بتوان مورد قضاوت قرار داد ولی پیش از آن ترجیح می دهم متن کامل آن نامه را در برابر دیدگان دوستان قرار دهم و در فرصتی دیگر به مدیریت کلان موسیقایی جناب وزیر بپردازم. این نامه در همان موقع خودش به تشخیص جناب روشن روان که مدیر عامل وقت خانه موسیقی بود، به صورت سانسور شده در سایت خانه موسیقی قرار گرفت و سایت ها و وبلاگ های دیگر به نقل از آن لینک دادند. اینک می توانید متن کامل آن را بدون هیچ سانسوری بخوانید و در ضمن نظری هم به نحوه عملکرد جناب وزیر در همین مدت کوتاه دوساله صدارتش، داشته باشید. به نام خداوند جان و خرد وزير محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلاميرونوشت ـ كمسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي               ـ معاونت محترم هنري               ـ مديركل محترم دفتر موسيقي               ـ مدير عامل محترم خانه موسيقي با سلام و بدون تعارفات معمول به اطلاع مي رساند كه اين نوشتار، نامه اي دردمندانه از يك آهنگساز و روزنامه نگار حوزه موسيقي به بالاترين مرجع هنري كشور در مورد مسائل مبتلابه موسيقي است. اميد آنكه بر مصداق " آنچه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند" خواننده نامه را به تلاش بيشتر براي اعتلاي موسيقي ايران دلگرم كند. جناب آقاي صفار هرنديدوست داشتم براي خطاب قرار دادن شما در صدر اين نامه مي نوشتم  "وزير محترم فرهنگ و موسيقي" و ناچار نمي شدم از عنوان بي مسماي " ارشاد اسلامي" استفاده كنم كه مقوله ارشاد از جنس ديگري است و كار فرهنگ و هنر چيز ديگر و اين دو را آميزشي با هم نيست مگر به ضرب قانون. اما چرا "فرهنگ و موسيقي"؟ آنهم در شرايطي كه هنر موسيقي در  رده بندي هاي نانوشته وزارت ارشاد، رديف آخر است. خوشبختانه پاسخش خيلي سخت نيست. در واقع گذشته پربار موسيقي ايران، اين دل و جرأت را به ما مي دهد تا وزارتخانه متبوع شما را در دو واژه "فرهنگ و موسيقي" خلاصه كنيم.     جنابعالي اگر تمامي خانواده تئاتر شامل نويسنده و كارگردان و بازيگر و مديران و مخاطبان را جمع بزنيد، به زحمت يك و نيم درصد جمعيت ايران را تشكيل مي دهند. يعني چيزي حدود يك ميليون نفر. حال اگر اهالي سينما شامل توليدكنندگان و مصرف كنندگان را هم به آمار اضافه كنيد، تصور نمي كنم از ...