سرگذشت من؟

 گفت دفترچه ات را عوض کن و دوشنبه برای تست ورزش آماده باش.دوشنبه که شد 13  14 دقیقه از من تست ورزش(راه رفتن روی ترید میل با سرعتهای متفاوت) گرفتند. و وضعیت ضربان قلبم را ثبت کردند به دکتر گفتم اگر تا فردا هم به تستت ادامه بدی من کم نمی یارم یکجورایی میخواستم نشان بدم هیچیم نیست. دکتر حسینی با مشاهده نتیجه تست، احتمال مشکلات دریچه ای یا رماتیسم قلبی را دادند. و لذا برای آنژیو گرافی مرا به بیمارستان امام حسین مشهد نزد خانم دکتر جعفری معرفی کرد.پس از مراجعه به بیمارستان چون ایشان تشریف نداشتند من هم در گرفتن مرخصی مشکل داشتم نزد دکتر کوهستانی رفتم. ایشان با انجام اکو تشخیص دکتر حسینی را غلط  دانستند و گفتند نیازی به آنژیو نیست بلکه مشکل قلب من را اختلال در ریتم دانستند.  و برای اولین نام بیماری 24 ساله ام که گاه گداری علایمش را دیده بودم به من گفتند این بیماری ولف پارکینسون نام داشت. کسانیکه این بیماری را دارند بعضی اوقات ضرباتشان غیر طبیعی زیاد می شود و ممکن است دچار بیهوشی و خدای نکرده سکته کنند. 4 روز استعلاجی نوشت. ولی این استعلاجی اصلا مرا خوشحال نکرد و بعدش مرا به دکتر طیبی بیمارستان قایم معرفی کرد. وقت گرفتن از دکتر طیبی هم مکافات خاص خودش را داشت. ساعت 5 صبح باید می رفتی کلینیک ویژه اسم می نوشتی تا ساعت 7.5 صبح شماره بگیریم سه شنبه نتوانستم نوبت بگیرم. برگشتم بیمارستان امام حسین ویزیت هم که مفت بود لذا پیش دکتر جعفری هم رفتم ایشان قرص پراپرانول تجویز کردندو گفتند باید چند ماهی تحت نظر باشم و در صورت لزوم به دکتر طیبی مراجعه کنم. چون وصف دکتر شبستری را شنیده بودم. از دکتر جعفری خواستم که نامه ای به ایشان بنویسند تا به من نوبت بدهند(امان از ناز طبیبان) با اصرا زیاد اینکار رو کرد.پیش دکتر شبستری هم رفتم ایشان دکتر طیبی را که متخصص قلب و عروق و فلوشیپ پیس میکر و آریتمی و استادیار تمام وقت دانشگاه بودند معرفی کردند. پنجشنبه شد با بدبختی از دکتر طیبی وقت گرفتم. ایشان با توجه به خطرناک بودن ولف عمل electro phisolpgy study)EPS )  برای بررسی دقیق سیگنالینگ قلب وابلیشن(سوزاندن راه فرعی سیگنال قلب) را به عنوان درمان معرفی کردند و تاریخ 88.11.13 را برای انجام عمل معرفی کردند. در مورد هزینه عمل که پرسیدم گفت با دفترچه حدود 500 600 هزار تومان..

استعلاجی تمام شده بود برای تایید که به بیمارستان امام حسین رفتم . گفتند می توانید بدون هیچ هزینه ای  این عمل را در بیمارستان بقیه الله تهران انجام دهید. چون هم بیمارستان بقیه الله معروف بود و ماه اول  خدمتم برای گرفتن معافی به این بیمارستان رفته بودم و هم اینکه مفت بود. به خودم گفتم فرصت را از دست ندهم و هنوز یک ماه مانده به پایان خدمت یاور دفترچه بیمه را استاد کنم. شنبه 88.11.03 رفتم پادگان و در مراسم صبحگاه شرکت کردم با همه ی تنفری که بچه ها از صبحگاه مشترک داشتند اما من یک جورایی موقع خواندن شعر ای پاسدارن جو گیر می شدم و با علاقه این شعر را می خواندم. روز اول با همین وضعیت بروبچ پاسبخشی تو کاسه ام گذاشته بودند. با عصبانیت رفتم دژبانی گفتم توی این چند وقت هم بهتون لطف کردم و همه کارایی که گفتید انجام دادم و الان دیگه نمی تونم با همه زبون نفهمی هاشون با دیدن آن همه مدرک پذیرفتند. دیگه نباید از من این کار ها را انتظار داشته باشند. یکشنبه مرخصی نوشتم و از پادگان خارج شدم و راهی تهران شدم. دوشنبه صبح از دکتر کرباسی نوبت گرفتم ایشان هم نظر دکتر طیبی را تایید کردند. با مشاهده اکو گفت راه فرعی نزدیک راه اصلی است و سوزاندن راه فرعی ممکن است به راه اصلی صدمه بزند و شما احتیاج به پیس میکر پیدا کنید. گفتم پیس میکر یعنی چه؟ گفت ضربانساز گفتم ضربانساز یعنی چه؟؟ دکتر که کفری شده بود گفت یعنی باطری............ با عصبانیت گفتم به هیچ عنوان حتی اگر بمیرم.. گفت باشه EPS می کنم بررسی می کنم اگر خطر نداشت ابلیشن می کنم  کمی آروم شدم گفتم باشه نوبت عمل را 88.11.8 بیمارستان فوق تخصصی قلب جماران مشخص کرد و 2 هفته ای استعلاجی نوشت. اومدم مشهد رفتم پیش امام رضا و از ایشان خواستم هر چه خیر است برای من از خدا بخواهد. توی حرم با یک زایر درد دل می کردم. به من گفت من دکتر زیاد رفتم. و از این جماعت خیری ندیدم بیخیالشون شدم برای همین پیش امام رضا اومدم  و الان همه  چیم از امام رضا دارم...... یک جورایی پام برای عمل ابلیشن سست شده بود.  اومدم خونه یک سرچ تو اینترنت در مورد ابلیشن زدم احتمال موفقیت در این عمل را 90 درصد ذکر کرده بودند. و عوارض عمل بسیار کم و حتی نوشته بود برای این عمل بیهوشی موضعی می کنند. با این وضعیت به این نتیجه رسیدم به حرف متخصص ها گوش بدم و وظیفه ام که پیگری درمان بود انجام بدم و نتیجه را به خدا واگذار کنم. روز چهار شنبه با مامانم و دامادمان راهی تهران شدیم و برای اقامت با مهمانسرای جهاد هماهنگ کرده بودیم. صبح پنج شنبه 88.11.08 بیمارستان جماران مرا پذیرش کردند. مامانم با داییم هماهنگ کرده بودند ایشان هم خودشان رسانده بودند... ساعت 2 بعد از ظهر دکتر اومد من نفر سوم نوبت عمل بودم . نفر اول 20 دقیقه ای کارش تموم شد. نفر دوم هم همین قدر طول کشید. من هم لباس قشنگ اتاق عمل را پوشیدم. پرستار اومده بود دنبالم که داما دمان را دید چون از نظر قیافه شبیه هم بودیم شروع به غرغر کردن کرد که چرا آمده نشده ای  بعد که مرا دید از این همه شباهت متعجب شده بود. از مادرم حلالیت طلبیدم و رفتم اتاق عمل. ابتدا محل ورود کاتر (سیم )یعنی کشاله ران  را ضدعفونی کردند. بعد هم یک جو رایی بیحس کردند و کاتر را از طریق رگها آروم آروم به قلبم رسوندند. دکتر مانیتور را نگاه می کرد و با EPS دنبال محلی که باید ابلیشن شود می گشت

وقتی که به حساب خودش پیدا کرد. به کمکش گفت ولتاژش رو زیاد کن. من هم زیر عمل هر موقع احساس درد  می کردم فقط می گفتم یا صاحب الزمان . پس از یک ساعت کند و کاو دکتر گفت تمام شد... از اتاق عمل که مرا بیرون آوردند مادم رو دیدم که با هزار و یک التماس مامورها را متقاعد کرده بود که اجازه دهند مرا ببیند. شب جمعه را استراحت کردم. صبح روز بعد یواشکی کلاسور که در آون نتیجه عمل نوشته بود دیدم. دکتر نوشته بود . ابلیشن موفق
ساعت  8 صبح  تا موقعی که مادرم و دامادمان بیایند کارهای ترخیص را انجام دادم و چون پول نداشتم (چون لباسم را عوض کرده بودم)  لباس پوشیده منتظر ماندم که بیایند دنبالم. حسین و دایی بزرگم برای ملاقات اومده بودند که دیدند. جا تره بچه نیست!!.بعد از ظهر عمه و دایی ام از شمال آمدند.  این موضوع خیلی خوشحالم کرد فقط احساس می کردم قلبم کمی محکم می زند و مشکل خاصی نداشتم . نماز هام به هر صورتی که بود خواندم ..شنبه برای اینکه مطمئن بشم حالم خوبه برای دیدن دکتر رفتم بیمارستان چمران. دکتر کرباسی  از من نوار قلب گرفت و گفت متاسفانه شما دچار avblock (انسداد راه عبور سگنال های الکتریکی قلب)شده اید و باید پیس میکر بگذارید سریعا به بیمارستان بقیة الله برگشتم. ودر ccu بستری شدم و به طور کامل تحت مانیتورینگ قرار گرفتم. روز بعد دکتر نتیجه را که دیدند. گفتند از 80 تا ضربان تقریبا 50تا ش رد میشود و بقیه اش بلاک می شود و حتما باید پیس بگذارم.

نهایتا 88.11.11 بعد از ظهر  پیس میکر گذاشتم



مطالب مشابه :


برنامه درمانگاههای تخصصی و پزشکان بیمارستان قائم (عج) مشهد

بیمارستان تخصصی چشم پزشکی خاتم الانبیا(ص - برنامه درمانگاههای تخصصی و پزشکان بیمارستان




سرگذشت من؟

ولی این استعلاجی اصلا مرا خوشحال نکرد و بعدش مرا به دکتر طیبی بیمارستان قایم معرفی کرد.




فن فیکشن (24)

سرم رو آوردم داخل راهرو و یه نگاهی توی راهروی بیمارستان اتاقای خالیه بیمارستان قایم




کی کجاست؟

9- دکتر محمد علی پور متخصص بیهوشی در شهر مشهد در بیمارستان قایم قلب در بیمارستان




نیازمندی مسئول فنی داروخانه های تهران

94/01/16 بیمارستان زایشگاه بابک خ کارون مسئول فنی 66019703. 94/01/16 شبانه روزی دکتر خانی شهران




ريزش بهمن و ...

به علت شدت جراحات به بیمارستان بعثت همدان اعزام و یک نفر نیز در بیمارستان قایم اسدآباد




رشته مامایی مشاوره پایان نامه چاپ مقاله اجرای پروپوزال فوری 09123600694

به کلینیک مامایی بیمارستان قایم مراجعه‌کننده به بیمارستان لولاگر و مرکز




قایم موشک (20)

قایم موشک خلاصه مدتی بعد دکتر کالاوی امیلی را از بیمارستان روانی کودکان ترخیص می کند و به




برچسب :