خاطرات سربازی...

مورخه ۲۰/۱۱/۸۸ پادگان آموزشی شهید باهنر کرمان ناجا آماده شدیم از در پادگان که وارد شدیم بچه ها گفتند اینجا آخر دنیاست اولش همه ترسیدند گفتند عجب غلطی کردیم اومدیم سربازی بعد از اینکه اسمهارو خوندن کیفهارو بازرسی کردند و چندتا بشین پاشو دادن وارد یه سالن ورزشی شدیم شماره های پذیرش رو اعلام کردند و بعد از ۲ساعت گفتند نهار حاضره ما هم که یه مسافت ۱۱۰۰ کیلومتری رو طی کرده بودیم خیلی گرسنه بودیم همه به طرف سلف غذاخوری حمله کردند افسرهای پادگان گفتند خدا به داد ما برسه که می خواهیم به بچه های کرج و تهران آموزش بدیم خلاصه نهار خوردیم زرشک پلو با مرغ دادن ببخشید غذارو جلوی مرغ می ریختند نمی خورد ما مجبور بودیم باید می خوردیم بعد از غذا رفتیم به ترتیب شماره پذیرش نشستیم من شمارم ۴۶۱ بود به ترتیب شماره صدا کردند و استحقاقیه سربازارو دادن یه کیسه انفرادی و لوازمی که لازم بود داخل کیسه بود و دادن ۲۸قلم وسیله بود رفتیم داخل آسایشگاه سروان شمس الدینی تختهای مارو مشخص کرد و ما داشتیم عرق می ریختیم خیلی گرم بود انگار آتیش می بارید بچه ها گفتند از امروز با لباس شخصی خداحافظی کنید همگی لباس نظامی پوشیدیم رفتیم بیرون.هوا گرم بود مجبور بودیم اورکت بپوشیم هیچکس طاقت نداشت خلاصه از بعدازظهر آموزش ما شروع شد گفتند آموزش خیلی فشردست همه ترسیدند فکر کردیم صبح تا شب در حال آموزش دیدنیم. ادامه در قسمت بعدی...

خاطرات سربازی...

مطالب مشابه :

خاطرات سربازی...

کاملترین کدهای مراکز آموزش نظام وظیفه ( کد محل پادگان آموزشی سربازی) بروز رسانی : 1391/04/26

اردوگاه های فرهنگی تربیتی فعال کشور

لیست بیمارستان های تهران ، آدرسهای بیمارستانهای تهران ، Tehran's Hospitals

فروش اوراق مشارکت

آدرس بيمارستانهاي تهران

آدرس مراجع مرتبط با دادگستری در تهران

پیش شماره تلفن های ثابت مناطق تهران

لیست بیمارستان های تهران بهمراه آدرس و شماره تلفن