چراغونی2

سر دخترك پايين بود . صدايِ ملايم حاجي هم باعث نشد تا دختر سرشو بالا بياره
بله؟...دخترم كاري داشتي؟....به اطراف نگاهي کرد ولي كسي جز دخترك تو كوچه نبود .
حاج محمد كلافه شده بود....
_سرتو بلند كن ببينم چي مي خواي اين وقت صبح بابا جان ...
سر دخترك بالا اومد تو اون كوچه روشن محمد رو برد به 25 سال پيش ...خوب يادش بود؛ چهره دختر نازنينش رو خوب يادش بود ...
نورا پيرمردي حدودا 70 ساله رو دید ... با موهاي كاملا سفيد و ريش سفيد 
اون عباي قهوه اي اي كه رو دوشش انداخته بود بي نهايت چهره پيرمرد رو نوراني كرده بود ...

و محمد داشت به ياد مي آورد گريه هاي مريمش رو... كمر شكسته خودش رو...تو چهره اين دخترك كه بي شك كسي نبود جز نوهِ... 
نازنينش ...دختر نازنين.... 
صداي دخترك اونو از تمام خاطرات بيرون كشيد 
_ من نورام ....

(نتونست بگه نوتون ... نمي دونست اونا اصلا دخترشون يادشون بود كه حالا نوشون يادشون باشه )

هوا روشن شده بود ولي هنوز خورشيد توي آسمون ديده نمي شد. مي شد تو اون گرگ و ميش، حياط پر از درخت و ديد ... 

محمد روي پله هاي ورودي ساختمون نشسته بود. به بخاري كه از فنجون چايي ای كه توي دستش بود خيره مونده بود ... 
هنوزم باورش نمي شد 

كسي كه الان توي اتاقي طبقه بالاي خونش خوابيده بود همون نوه اي باشه كه سالهاي سال آرزوی ديدنش رو 
داشت...

به طرف پنجره اتاق برگشت. 
به اتاقي نگاه كرد كه سالها بود صاحبش تركش كرده بود....
انگار حالا اين اتاق صاحب جديدي پيدا كرده بود ...
ديگه بخاري از اون چاي داغي كه مريم به شوهرش داده بود بلند نميشد و هنوزم لب نزده تو دستاي محمد بود ...
خورشيد هم ديگه كاملا توي آسمون ديده مي شد ... 


مطالب مشابه :


گرگ و میش (4)

قهرمان این ماجرا است و در حالی که نزدیک بود خودش هم رمان گرگ و نگاه دانلود. تالار




رمان نت موسیقی عشق 5

در باز شد و همه ي نگاه ها به طرفم برگشت گرگ و ميش ابر ها و رنگ دانلود رمان




(( مــاه نــو ( گرگ و میش 2 ) New Moon)) فرمت({.آیفون،آیپاد،آیپد،آندروید= pdf- Android - java-{

ماه نو قسمت دوم کتاب گرگ و ميش است که آموزش نحوه دانلود کتابهای رمان از عشق با تو در




زندگي نامه و دانلود كتاب هاي استنفي مير

60 اثر برتر داستانی از نگاه تایمز در 60 سال دانلود كتابهاي شفق (گرگ و گرگ و ميش




دانلود کتاب های استفانی مایر

دانلود کتاب های 60 اثر برتر داستانی از نگاه تایمز در مایر گفته است که ایده ی گرگ و ميش




رمان بیزار(2)

با حالتِ ويبره از خواب پريدم هوا گرگ و ميش نگاه به دور و و عشق رمان بی تو یک روز در




رمان پناهم باش1

کم هوا داشت گرگ و ميش رو بيارم تو در رو باز کردم و به سمت رمان نگاه مبهم تو




رمان هیچ کسان(4)

هوا گرگ و ميش بود اميرمحمد همش به در و ديوار خونه نگاه مي کرد رمان در حسرت اغوش تو




چراغونی2

رمان در مسير آب و مي شد تو اون گرگ و ميش، حياط پر اطراف و نگاه كردم. تو يه اتاق حدوداً




رمان در آغوش باد قسمت 9

رمــــان ♥ - رمان در آغوش ولي اون با ارامش فقط تو چشمام نگاه مي كرد و مي رقصيد رمان گرگ و




برچسب :